eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
152 دنبال‌کننده
141 عکس
50 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
در مورد شناخت #آوینی چند گروه به خطا رفتند؛ اول، مروجان چهره رسمی او که هاله ای مقدس مآبانه و آسمانی برایش ساختند بدون آنکه حقیقت قلم و اندیشه اش را بشناسند. دوم، برخی انقلابیون اهل مطالعه که کتابهای آوینی را خواندند ولی او را هایدگری غرب زده تلقی کردند. سوم، انقلابیونی اهل مطالعه که در راه برخی اشتراکات خود با آوینی از اندیشه های او تمجید و بهره برداری کردند ولی بعدا معلوم شد برخی آثار مهم‌ او را نخوانده اند! چهارم، برخی نزدیکانش که به همان لایه شخصیتی که با آن مواجه شده بودند بسنده کردند. به نظرم این گروه در راه کلیشه شکنی و برخورد با چهره رسمی که گروه اول ساختند، نتوانستند در حال تعادل باقی بمانند. خاطره #دکتر_داوری از آخرین روزهای زندگی اش با هم بخوانیم: «18 فروردین از هم جدا شدیم، گفت پنج‌شنبه به فکه می‌روم و سه‌شنبه یا چهارشنبه هفته آینده می‌‌آیم، یکدیگر را ببینیم، نوشته‌ای هم از کیفش درآورد و به من داد و گفت:«این نوشته، ناتمام است. آن را بخوان.» گفتم:« بهتر نیست آن را تمام کنی؟» گفت:«خیر». نوشته را به من داد و خداحافظی کرد و رفت و این یادگار او اکنون پیش من است». آوینی آثارش را برای ما جدا گذاشت و رفت. آنها را باید تمام کنیم ولی قبل از آن باید بیندیشیم اکنون چه چیزی از آوینی به ارث برده ایم؟ لینک متن کامل یادداشتم در خبرگزاری مهر به مناسبت سالگرد شهادت #شهید_آوینی http://yon.ir/FEgdp
به مناسبت سالگرد شهید آوینی/ آیا ذات سینما شیطانی است؟ mehrnews.com/xRCYT
دومین اثر از سه گانه (پس از «شرقی» درباره ایزوتسو و ‌پیش از مستند در دست تهیه درباره سید حسین نصر) است. این مستند مفصل و پرزحمت و نسبتاً خشک و سرد (برخلاف مستند ایزوتسو که تصاویر بکر و موسیقی مرتبط جذابترش کرده) اما مفید و اندیشه محور و هدفمند است که سؤالات متنوع و مهمی مطرح می کند و پاسخ می دهد؛ با تماشای این اثر می فهمیم اصل اندیشه پرداختن به جنبه معنوی و باطنی اسلام از طریق فلسفه و عرفان به ویژه سهروردی و تشیع، فارغ از ساحت ظاهری و فقهی و سیاسی آن (شبیه تشیع اسماعیلیه) است. مقارن با ورود به پاریس در پاریس می میرد و به قول این یک‌ مرگ‌ نمادین است چون با ورود نماینده اسلام سیاسی، نماینده اسلام معنویِ سیاست گریز می میرد! نکته هوشمندانه ای که در این بحث بیان می شود این است که علاوه بر عرفان فقیه هم بود ولی کربن فقط عرفانش را می بیند. در مقابل، انقلاب ایران هم فقه و سیاست و هم عرفان و‌معنویت را در خود داشت؛ اینجاست که اعتبار کربن چه قبل و چه بعد از انقلاب قابل توجیه است و تعجب برخی افراد حاضر در مستند در این مورد قابل پاسخ است. زبان مستند صریح اللهجه است و‌ گرایش او به فراماسونری و‌عدم‌تقید او به شریعت و همکاری با پهلوی، اختلاف نصر با او و... کاملاً تأیید و تصریح می شود. به قول او شریعت را رعایت نمی کرد و نماز و روزه نمی خواند و شراب هم می خورد ولی در سالهای قبل از انقلاب از روی نقشه را، که آن روزها گمنام بود، پیدا می کند و به زیارت آن می رود. در این مستند چند ارجاع مناسب به آثار او دیده می شود اما کتابشناسی کاملی از کربن نمی بینیم. همچنین رابطه او‌ با بیشتر قابل بسط بود. پاسخهای علامه به پرسش های کربن و نیز نظرش درباره کربن می توانست بیشتر چالش ها را در معرض بررسی قرار بدهد. نام‌مستند‌ هم به معنی شرق شناس (اصطلاح معاصر) است و هم به معنی طالب نور و شرق(اصطلاح سهروردی). اما جای مصاحبه با هم خالی بود تا نظرش درباره نگاه شرق شناسانه کربن را بشنویم. یکی از اثرات مهم‌کربن شناساندن به فرانسویان است ولی او از هیدگر عبور می کند و خوب بود نظرات دکتر نویسنده کتاب هم درباره تفاوت این دو شنیده می شد. در پایان، دوربین خیابان فرعی در تهران را نشان می دهد که اهالی محل کَربُن تلفظ می کنند! این غلط مصطلح غربت او‌ در ایران را نشان می دهد. هر چند خود او با نوع تفسیرش از تشیع در این غربت بی تقصیر نیست. دانلود از سینمامارکت @rezakarimi
بحث در بحثی بنیادی است. هیدگر که را به جهان فلسفه معرفی کرد بر آن بود تا انسان را در افتاده در هستی بداند نه‌ صاحب آن. برای همین بعدها به سوی خود زاین (هستی) حرکت کرد و انسان را فرع بر آن دانست. تقریر درست این مسئله برای مواجهه با روشنفکران دینی طرح تقابل توحید و اومانیسم ‌است. در نگرش توحیدی همه چیز باید مطیع خدا باشد و فی المثل اگر خدا انسان را در رنج آفریده برای بازگشت انسان به سوی خداست. در این میان اومانیسم اسلامی و قرآنی چگونه ممکن است؟ عده ای سعی می کنند با اشاره به این حقیقت که انسان هدف خلقت است (همه چیز برای انسان آفریده شده) بگویند اومانیسم با دین قابل جمع است. فرق میان اومانیسم و توحید چیست؟ انسان در قرآن هدف عالم است ولی در اندیشه مدرن محور عالم است. در اندیشه قرآنی تعبیر سَخَّرَ لَکُم خطاب به بشر چند بار تکرار شده است یعنی همه انچه که در آسمانها و زمین است برای انسان تسخیر شده است: وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ (جاثیه13) وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ (نحل12). اما این تسخیر همزمان تسخیر الهی هم هست. در حالی که در انسان محوری اومانیستی انسان جای خدا را گرفته است. در انسان مداری قرآن توحید همچنان بر انسانیت مقدم است. یکی از مهم ترین تفاوتهای انسان گرایی قرآنی با انسان محوری مدرن این است که در قرآن انسان اجازه تغییر آنچه مسخر اوست را ندارد! چون خدا این تسخیر را خواسته نه انسان پس نمی تواند چون تسخیرگر است در تسخیر تغییر بدهد. اینجاست که بدعت در قوانین عالم برای استفاده بیشتر و رفاه افزون تر که توسط بشر مدرن ایجاد شد در انسان گرایی قرآنی پذیرفته نیست. از دیگر تفاوتهای تسخیر در قرآن و در مدرنیته این است که توحید نظام سلسله مراتبی در عالم به وجود آورده است در قرآن قسمت کننده معیشت خداست و او بعضی را فوق بعضی برتری می دهد تا بعضی بعضی دیگر را تسخیر کنند و در این تسخیر هر دو گروه به برتری رحمت پروردگار پی ببرند: أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ (زخرف32). در حالی که در انسان محوری مدرن نظراً هیچ کس حق برتری و ولایت بر دیگری ندارد (هر چند در عمل این اتفاق رخ نمی دهد و اقلیت حاکم بر اکثریت می شود). از تفاوتهای دیگر این دو انسان گرایی، این است که در اندیشه مدرن برخلاف تصور اولیه، انسان تضعیف می شود! بشر مدرن برای آنکه خودش را مالک و‌محور بداند دست به تضعیف خودش زد؛ ابتدا کپرنیک‌ و‌گالیله گفتند انسان محور عالم نیست و بعد کانت گفت علم ما محدود است و به ذات هستی (نومن) آگاهی نداریم و فروید هم بخش اعظمی از آگاهی انسان را از او گرفت و به ناخودآگاه سپرد! @rezakarimi
محمد قوچانی معتقد است که کرونای جسمی به کرونای روحی می‌انجامد و کرونائیسم به صورت تازه‌ای از مارکسیسم منجر می‌شود. او در روزنامه سازندگی (شنبه ۲۳ فروردین) به آثار کرونای روحی اشاره می کند: دولت اقتدارگرا، جامعه ضعیف، خانواده کوچک، دولت مداخله‌گر، خانواده مجازی، انترناسیونالیسم، انکار دانش به عنوان یک تخصص و تبدیل آن به نوعی مهارت و خدایگون شدن بشر از نشانه‌های بیماری کروناسیسم است که تا سده‌ها بشریت را رنج خواهد داد. (https://sazandeginews.com/News/7047 ) این نوشته نکات قابل تأملی دارد اما در مورد آثار الهیاتی کرونا نمی توان با او موافق بود. او معتقد است که بشر همچنان به آزمایشگاهی نهایی که زهر را ساخته‌اند دل می‌بندد تا پادزهر را بیابند. این پیش بینی بشر خدایگون در حالی است که کرونا اضطرار بشر را به او نشان داده است. جالب اینجاست که در همین یادداشت یادی از «نمرود» شده که با همه‌ی عظمت و قدرتش با «نیش یک پشه» در خطر مرگ قرار گرفته است. مگر اشکها و نگرانی ها را ندیدیم؟ مگر نمی بینیم که آمریکایی ها در تیتر روزنامه ها و در کلیسا و حتی کاخ سفید دست به دعا بردند و عده ای در نمازجماعت مسلمانان شرکت کردند یا ایتالیایی ها در خیابان دسته جمعی تضرع کردند؟
سلام وقت بخیر یه سوال داشتم یه سوال درباره یادداشتی ک درباره تغییر و تسخیر عالم گذاشتین، دارم از کجا برداشت کردین ک در مسخرات نمی شه تغییر ایجاد کرد؟ چون وقتی شما از نعمات استفاده می کنید قهرا خیلی توش تغییر بدین تا قابل استفاده بشه این یادداشتتون خیلی شبیه به دیدگاه استاد طاهر زاده س ک تاجایی ک مطالعه کردم فقط سنت رو قبول دارن سلام به نکته مهمی دقت کردید و‌متأسفانه این بحث (حتی‌ در آثار سنت گرایان و افرادی که مدنظر شماست) اجمالی و‌مبهم باقی مانده است. مهم‌ترین آیه ای که تغییر در خلقت را نهی می کند آیه وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اَللّٰهِ (نساء١١٩) است که می گوید تغییر خلقت دستور شیطان است. پس تسخیر کار خداست ولی تغییر کار شیطان. پرسش مهم در اینجا این است که آیا ما مجبور به ‌تغییر نیستیم؟ چگونه‌ می شود بدون تغییر در خلقت از خلقت بهره برد؟ باید تغییر در خلقت را عمیق بفهمیم؛ خلقت خودش خودش را تغییر می دهد مثلا آتش می سوزاند پس استفاده از خاصیت آتش برای تغییر در برخی محصولات (مثلا کباب کردن گوشت) مصداق تغییر خلقت نیست بلکه «تغییر با خلقت» یا «تغییر در خلقت» است. گاهی هم تغییر در خلقت ظاهری است و ‌حقیقت تغییر، «تغییرِ تغییر» است یعنی انسان با استفاده از قوانین طبیعی خلقت را به حالت اولیه بر می گرداند مثل طبابت. پس برای جمع بین آیه نهی از تغییر و آیاتی که مجوز تغییر را می دهند باید بین تغییرات در اساس خلقت (مثل تولید تراریخته ها و...) با تغییرات درون خلقت تفاوت قائل شویم. و‌‌پرونده این بحث همچنان باز است...
1_5494688533790588932.pdf
2.85M
با کتاب تازه خود می گوید اثر غیبت حیرت است و عصر غیبت نمی تواند ظرف تحقق دولت و جامعه و تمدن تراز اسلام باشد و مراجعه به فقها مانند تیمم بدل از وضو است. پس امکان تحقق تمدن اسلامی در حد مطلوب وجود ندارد . همچنین نظریه «مشروط بودن ظهور به تحقق تمدن و جامعه سازی اسلامی» را رد می کند. نصیری در این کتاب به موضوعاتی که می تواند نظریه او را نقد کند نیز پاسخ می دهد؛ روایاتی که برتری قم در ظهور را ثابت می کنند نقد می کند و تقریر مشهور از قاعده لطف در غیبت را نمی پذیرد. البته نصیری که در پایان این کتاب تکثر (که از مشهورات معرفت مدرن است) را توصیه و تجویز می کند که با دیدگاه انتقادی او به مدرنیته ناهماهنگ به نظر می رسد. همچنین تحلیل او درباره روایات «شکست قیام قبل از قائم» قابل نقد است... در این کتاب نویسنده بارها تأکید می کند که این ادعا به هیچ وجه نافی وظیفه اصلاحگری نیست و انقلاب اسلامی را قیامی در دفاع از کیان دین و مذهب می داند و دیدگاه او با دیدگاه مشهور منسوب به انجمن حجتیه در باب قعود و عدم قیام تفاوت اساسی دارد. او حتی به ولایت مطلقه بیش از ولایت مقیده فقیه گرایش دارد. به طور کلی این کتاب دارای محتوایی بسیار چالش برانگیز و در عین حال مهم و حیاتی است و بحث و گفتگو و نقد درباره نظریه آن نهایتاً به حال شیعیان و ایرانیان و حکومت اسلامی مفید خواهد بود متن کامل مروری تحلیلی انتقادی بر کتاب در خبرگزاری مهر mehrnews.com/xRHX6
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
برخی حدیث شناسان پرسیده اند در اسم الله فاعل است یا مفعول؟ در معنای اول یعنی خدا مهمانی داده است و در معنای دوم یعنی خدا مهمان است و ما‌ میزبانیم. این که می گوییم ماه رمضان ماه امت است بیشتر با این مناسبت دارد که بگوییم امت مهمان است و خدا میزبان.  مهمان خدا شدن ویژگی های مهمی دارد: مهمان نباید خیلی فعال باشد و نباید برای میزبان تعیین تکلیف کند. مهمان باید لذت ببرد و نگران نباشد. این تفسیری توحیدی و بنده وار از ضیافت است. «خود را مهمان خدا دیدن» از اصولی است که مرحوم خیلی خوب آن را تبیین می کند و یکی از فصول کتاب همین عنوان است. او‌ می گوید :«ما در دنیا و آخرت میهمان خدا هستیم. آداب میهمانی را باید رعایت کرد. باید در بدو ورود، صاحبخانه را ملاقات کرد بعد هر جا گفت بنشین نشست و هر چه پذیرایی کرد بهره برد و به صاحبخانه فرمان نداد و جز آنچه آماده کرده نخواست و دل به وسایل و منزل صاحبخانه نبست و آرزوی مالکیت آنها را نکرد».  رجب ماه خدا و شعبان ماه رسول است اما رمضان ماه امت است. در حقیقت مهمانی هستی ظهور بیشتری دارد. در این ماه خدا میزبان است و ما کافیست بنده باشیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در قسمت 35ام و پایانی سریال روشن تر از خاموشی، ملاصدرا هنوز احساس می کند که به نقطه نهایی خود نرسیده و علی رغم تحریر آثار بسیار هنوز بی قرار است. او وارد مکاشفه ای می شود تا بعد از پیروزی بر نفس، جامع ترین کتابش را بنویسد. نیم ساعت از این قسمت، خلاصه ای از سریال و تلاش حکمی و عرفانی ملاصدرا در فلسفه و عرفان اسلامی است که از دریچه نگاه حسن فتحی و مشاورانش روایت شده است. این چند دقیقه می تواند بستر بحث و گفتگو در مورد سلوک معرفتی و چگونگی رسوخ و انتظار برای درک حقایق قرار گیرد. دریافت نسخه با کیفیت تر: https://www.aparat.com/v/OpVvJ @rezakarimi
همیشه پرسش از دشوار بوده است هم به دلیل اندیشه عمیق او، هم به دلیل شفاهی بودن اش و حتی به دلیل حواشی پیرامونش. ساخت مستندهای اندیشه‌ورزانه، گرچه نتوانسته نگاهی جامع به نظام فکری او داشته باشد (شاید سینما ظرفیت کافی برای این کار نداشته باشد)، به هر حال اکنون این دو اثر، یکی در داخل کشور و با نگاه انقلابی و دیگری خارج از کشور و با نگاه غیرانقلابی پاسخ این پرسش را راحت تر کرده است. متن کامل یادداشت: mehrnews.com/xRN7K @rezakarimi
هدایت شده از استنطاق
barsofretohid.pdf
1.32M
کتاب بر سفره توحید شرح مناجات شعبانیه تولید مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی است که ساده و روان و گذرا نوشته شده ولی در عین حال ظرائف عرفانی و دینی و عقلی را بیان کرده است 👇👇👇
هدایت شده از استنطاق
👆👆👆 کتاب بر سفره توحید شرح مناجات شعبانیه تولید مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی است است. این کتاب ساده و روان و گذرا نوشته شده ولی در عین حال نویسنده از ظرائف عرفانی و دینی و عقلی که برای شرح مناجات لازم هستند آگاه است. در بخش اول اهمیت دعا و و جایگاه رفیع و مستند مناجات در نسبت با ادعیه بی سند (مثل ادعیه روزانه ماه رمضان) بررسی می شود. ادعیه ومناجات شعبانیه برخلاف روایات کمتر نقل به معنا هستند و از امام خمینی نقل است که ادعیه برخلاف احادیثی که به اقتضای مخاطب ساده هستند، مضامین عالی و بلندی دارند. پس بايد باب معارف را از ادعيه فهميد. در بخش دوم شرح مناجات شروع می شود و در ابتدا به حقیقت صلوات می پردازد و با شواهدی عقلی و نقلی به این نتیجه می رسد که حقیت صلوات «الّلهم صلّ علینا » خواهد بود؛ زیرا از ابتدا تا انتهای این دعا ، خیرش نصیب ما ( که شعاع وجود پیامبر و اهل بیت هستیم) می گردد. یکی دیگر از مباحث قابل تأمل کتاب درباره این فراز از مناجات است که «... إنْ أدْخَلتَنی النَّاَر أعْلمْت أهْلهَا أنّ أحبّكَ». در بحث های عرفانی اخلاقی این سؤال مطرح است که آیا بنده مجاز است در برابر خداوندمتعال این گونه سخن بگوید ؟ اصل این طرز سخن گفتن، از قرآ ن است که موسی ع گفت: أتْهلكنَا بَا فعَلَ السّفَهَاء منَّا (اعراف155). ظاهر آن اعتراضی ولی درواقع نوعی بیان ارادت عاشقانه است. یک نکته مفید دیگر پاسخ به این نکته است که ائمه چطور در اینجا به سهو و تباعد از خدا اعتراف می کنند؟ و با دو وجه این نکته پاسخ داده شده است که به نظر می رسد کماکان جای پاسخ باقی باشد. شاید حجب النور در ادامه همین مناجات (که در این کتاب هم به خوبی تفاوت آن را با حجب ظلمانی اشاره می کند) بهتر می تواند این پرسش را پاسخ بدهد. مؤلف معتقد است ما با واژگانی مانند انقطاع الی الله لقاءالله بیگانه ایم و نهایت درخواست ما مثلا گرفتن گذرنامه کربلاست در حالی که نباید به زیارت ظاهری بسنده کرد و حقیقت زیارت امام زیارت خداست.
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
یک حدیث و‌دو ‌تفسیر از و حدیث مهمی نقل شده و جزء وصایای حضرت امام مجتبی (ع) نیز آمده است به این مضمون : "« وَ اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لِآخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَدا »: برای دنیایت چنان باش که گوئی جاودان خواهی ماند و برای آخرت چنان‌ باش که گوئی فردا می‌میری . این حدیث معرکه آراء و عقائد ضد و نقیض شده است: 1.برخی می‌گویند مقصود اینست که در کار دنیا سخت نگیر و بگو " دیر نمی‌شود " ولی نسبت به کار آخرت همیشه بگو وقت بسیار تنگ است. 2. در مقابل، بعضی دیگر گفته اند اسلام دستور به سهل انگاری نداده بلکه معنی کن لدنیاک کانک تعیش ابدا یعنی آن چنان اساسی و با آینده نگری‌ انجام بده که گوئی تا آخر دنیا زنده هستی. مرحوم دولابی این حدیث را نه در بحث دنیا و آخرت بلکه ذیل مبحث اغتنام فرصت بیان می کند: برای دنیایت چنان کار کن که گویی برای ابد زنده خواهی بود (دیر نمی‌شود، عجله نکن، وقت هست). «و اعمل لآخرتک کانک تموت غدا»: و برای آخرتت چنان کار کن که گویی فردا خواهی مرد (فرصت کم است، سریع باش). (مصباح الهدی، باب اغتنام فرصت) شهید مطهری به دیدگاه دوم تمایل دارد. تفسیر او این است که این حدیث دو بخش دارد و از نظر امور دنیوی اصل ، " بقاء حیات‌ و ادامه عمر " است و از نظر امور اخروی ، " عدم بقاء عمر و کوتاهی آنست " و نهایتاً هم برای دنیا و هم برای آخرت باید عمل کرد. او برای این نظر به روایاتی استناد می کند که می گویند: اعمل عمل امرء یظن انه لن یموت ابدا. (سیری در نهج البلاغه، ص314) اما به نظر می رسد جاودان پنداری در صنایع دنیا مذموم باشد چنانچه که اگر این حدیث را بر قرآن عرضه کنیم می بینیم خدا خطاب به قوم عاد از زبان پیامبرش سازه هایی را که به امید جاودان ماندن ساخته اند در میان نکوهش های آنان یاد می کند: وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (شعراء129). علاوه بر این، روایتهایی مانند‌ «اِعمَل لِدُنياكَ بِقَدرِ مُقامِكَ فيها» (جامع الأخبار : ص 511، ح1432)» و « أن تَعمَلَ لِدُنیاکَ بِقَدرَ عُمرِکَ فیها» نشان می دهد روایت اِعمَل لِدُنياكَ كَأَنَّكَ تَعيشُ أبَدا به معنی ساختن های جاودان نمی تواند باشد. پس در مورد روایاتی که عمل را به نیت جاودانگی و حیات ابدی توصیه می کنند می توان گفت که لزوماً عمل فقط برای دنیا نیست. ولی اگر برای دنیا زندگی می کنیم باید به اندازه کوتاهی آن عمل کنیم بلکه باید در دنیا برای آخرت عمل کنیم نه برای دنیا. جالب اینجاست که قبل از روایت مذکور در وصایای امام حسن ع می خوانیم : فَأَنْزِلِ الدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ الْمَيْتَة: با دنیا به منزله مردار برخورد کن! که حلال آن هم دوست داشتنی نیست!( كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 228). البته شهید مطهری به درستی بیان می کند که نباید در کار اصلاح دنیا کوتاهی کرد و نمی توان به نام دین دنیا را ترک کنیم. پس این حدیث نباید به منزله ترک دنیا باشد. دنیا و آخرت هریک به اندازه وزن و ارزش خود باید مورد توجه قرار بگیرند. اما این حدیث نباید به معنی جاودانه عمل کردن فعالیت دنیایی تفسیر شود چون با آیات و روایات هماهنگی ندارد.
خورشید رهنمای.PDF
675.1K
پسری که پدرش را کشت! پدر مست کرده بود و دلقک بی حیایش او را می خنداند. مجلس عیش خلیفه به پلیدی کشیده شده و عقل شان از دست رفته بود. کم کم کار به تقلید از علی کشید و او را تمسخر کردند! پسر خلیفه که شاهد این بی حیایی بود، غیرتی شد و دیگر نتوانست تحمل کند. او مولا را دوست داشت و این دوستی را پنهان نمی کرد. پس با عصبانیت دلقک را با اشاره ای ترساند و ساکتش کرد. رو به پدر کرد و گفت: علی پسر عمویت است، چرا اجازه می دهی این سگ ادای او را در بیاورد؟! اما پدر دست بردار نبود. او ،متوکل، خلیفه بدنام عباسی بود که دستش را به خون علویان آلوده کرده و مدام به امام هادی ع ظلم می کرد و دستور تخریب حرم امام حسین ع را هم داده بود. اکنون غیرمنتظره نبود که امیرالمؤمنین را تمسخر کند و تذکر محترمانه پسرش او را سر عقل نیاورد. بلکه بدتر هم شد! و شعری زشت درباره مادر خواند... دیگر پسر تحمل نکرد. همان شب نقشه کشید و پدرش را به خاطر مولایش کشت! او ، منتصر، مولایش را بیشتر از پدرش دوست داشت. و وقتی خلیفه شد فدک و موقوقات علویان را به آنها برگرداند و والی بدرفتار با آنها را عزل کرد. اکنون تاریخ یکبار دیگر آیه «یخرج الحی من المیت» (تولد فرزند مؤمن از پدر کافر) و جمله «بأبی انت و امی» (پدر و مادرم فدای تو باد) را به بحث گذاشته است. به منتصر گفتند قتل متوکل جایز است ولی هر که پدرش را بکشد عمرش طولانی نخواهد بود، منتصر گفت: اگر با کشتن پدرم اطاعت خدا را می کنم از کوتاهی عمر نگران نیستم. برداشتی از: کتاب خورشید رهنمای از منابع دهمین
کتاب «کلام محمد رؤیای محمد» از عبدالکریم سروش که سال گذشته در خارج از کشور به چاپ رسید اکنون ، به علت حمایتهای صورت گرفته از این اثر، به صورت رایگان منتشر شده است. این کتاب به نوعی ترکیبی از دو نظریه «قران کلام محمد» و «محمد راوی رؤیاهای رسولانه» است که تکمیل دو نظریه پیشین یعنی «قبض و بسط تئوریک شریعت» و «بسط تجربه نبوی» است. اکنون مجال نقد و بررسی نیست و در این سالها بسیار به این نظریات پرداخته شده است طوری که هر چه از نظریه اول به نظریه چهارم نزدیک تر شده است علاوه بر اعتراضات جریان فکری انقلاب اسلامی، به تعداد منتقدین او از میان دوستان و روشنفکران دینی نیز افزوده شده است و اکنون با یکی از آثار شاذ و ساختارشکنانه در تاریخ دین روبرو هستیم. در این اثر پس از چند فصل توضیح، نقد بعضی ناقدین پاسخ داده شده است. در حالی که نقدهای ابوالقاسم فنایی و بیژن عبدالکریمی بسیار اساسی و بنیادین هستند ولی در اینجا تنها به نقد آیت الله سبحانی ، عبدالعلی بازرگان، حسین واله، محسن کدیور، حسن انصاری و عبدالبشیر فکرت پاسخ داده است. دو ضمیمه این کتاب عین دو نقد آیت الله سبحانی است که در ابتدای کتاب به آنها پاسخ داده شده است. ظاهرا سروش از میان روحانیون انقلاب اسلامی برای ایشان احترام قائل است شاید چون نقد او بر سروش با احترام همراه است طوری که ابتدا از صفات اخلاقی و معنوی او در گذشته یاد می کند و اورا مبدأ آثار نیک و سازنده می داند و می خواهد که دوباره فاصله را کم کند و به آغوش ملت اسلامی و بالأخص علماً وحوزه هاي علمیه باز گردد. سروش به این خواست واکنشی نشان نداده و به نقدهای آیت الله نقد وارد کرده است.
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
پاسخ به پرسش از نحوه نزول قرآن در میان دانشمندان علوم قرآنی و روشنفکران دینی همچنان مطرح است. در طول تاریخ در این مورد مخالفت و موافقت های زیادی انجام شده است و موافقین نزول دفعی در ابتدا به دو معنای آن اشاره کرده اند : 1. نزول یکپارچه قرآن با الفاظ آن 2. نزول دفعی حقیقت مجرد و بسیط قران. علاوه بر این در سالهای اخیر نظریه جدید آیت الله جوادی آملی با عنوان «نزول اجمالی در عین کشف تفصیلی» مطرح شده و در عالم روشنفکری سخن از «قرآنی شدن پیامبر» به عنوان نزول دفعی است. در کنار این نظرات شاید «نزول دفعی قرآن به معنای نزول فرقان» را به عنوان نظریه مکمل مطرح نمود. برخی بحث از نزول دفعی قرآن را بی حاصل دانسته اند در حالی که اهمیت اعتقاد به نزول دفعی در کنار نزول تدریجی این است که روح توحیدی به مفسر می بخشد که همیشه نور هدایت او در فهم آیات قرآن است. و نیز موجب تبیین صحیح مواجهه با قرآن و همچنین تبیین آثار شب قدر می شود. در ضمن پاسخگوی برخی شبهات بوده و دیدگاه زمانمندی آیات قرآن را به چالش می کشد. متن کامل: http://estentagh.blog.ir/post/16
هدایت شده از Karimi
1.9M
درباره سوره قدر http://estentagh.blog.ir/post/81
«چون نمی خواستم مزاحم کسی باشم تصمیم گرفتم خودم را از بین ببرم. با طلب بخشش از پروردگار بزرگ. یا الله..» این جملات غزاله علیزاده در یادداشتی است که برای توضیح خودکشی اش در دوران بیماری نوشته است. علیزاده جایزه بیست سال داستان نویسی در ایران را برده است. شاید افکار و دنیای او برای انقلاب اسلامی جذابیتی نداشته باشد. اما بی بی سی او را یک نویسنده مهم می داند و مستند محاکات (1387؛ اثر پگاه آهنگرانی) را پخش می کند و به تحلیل آن می پردازد. اهمیت علیزاده برای ما از آن روست که او نماد همان محفل روشنفکرانه و نیست انگارانه ای است که شهید آوینی با نام کامران در آن مدتی زیست کرده ولی خودش را نجات داد. در این مستند ، به روایت مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی و محمدعلی سپانلو و دیگران، علیزاده شوخ طبع، دروغ باز، رفیق باز و پاتوق دار معرفی می شود اما گویا نیست انگاری بر وجودش غلبه کرد. در مستند محاکات مرگ علیزاده آگاهانه،انتخابی، شجاعانه و با شکوه جلوه داده می شود وحتی دخترش جسد حلق آویز او از یک درخت را طوری تصویرسازی و تزئین کرده که گویا مادرش زیباتر شده بود! علیزاده البته بی خدا نبود ولی این ایمان نجات دهنده نیست. نهایت حقیقت این است که آوینی شهید شد و علیزاده خودکشی کرد. هر کدام از این دو نماینده دو عالم دور از هم هستند. آدمها هنوز گاهی عالم خود را تغییر می دهند. مهم این است که این عالمین هنوز وجود دارند؛ ما هم در معرض انتخاب هستیم و نبرد با نیست انگاری ادامه دارد.
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
مگر نه اینکه در تقدیر یک سال رقم می خورد؟ پس سال جدید تکویناْ اکنون شروع شده است:
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
دعای وداع با ماه رمضان سلام های سوزناکی دارد. اما برای کسی که در طلب معرفت در است باید ربط بین اول و آخر را کشف کند. این دعا با خداشناسی مهمی شروع می شود و به چند آیه مهم می رسد و بعد از آن است که سخن از ماه رمضان است. آیا توصیفات قبل از وداع فقط کلمات مقدماتی برای آماده کردن دلهاست یا اینکه معنای خداحافظی را بیشتر توضیح می دهد؟ خلاصه بخشهای دعا این است که بنیان افعال الهی بر تفضل است و دعا و توبه و حمد راه های ارتباط با چنین خدایی است و ماه رمضان بهترین زمان برای تجربه کردن چنین رابطه پرسودی است. این زمان گران خداحافظی تلخی دارد؛ چه برای کسانی که فیض بردند و دیگر نمی برند و چه برای کسانی که فیض و بهره نبردند.
روایت #العلم_سلطان بسیار مورد تأکید رهبر انقلاب است و البته ظاهرا بسیار یادآور این گزاره مشهور علم مدرن است که #بیکن گفت: علم قدرت است! از معدود افرادی که تلاش کرده است تا علاوه بر تبیین صحت صدور این روایت فهم اسلامی از این مفهوم را تبیین کند، حجت الاسلام #علی_کشوری است. اما پیشنهاد این حقیر برای اصلاح تفسیر غربی از سلطان این است که حقیقت قرآنی آن را بررسی کنیم و می بینیم که این واژه فقط در غلبه نظامی و فیزیکی استعمال نشده است. سلطان گاهی در رابطه خدا بر بنده است و گاهی بنده بر بنده و مفهوما هم می تواند بنده بر خدا باشد. وقتی سلطان را هر نوع عامل اختیار و آزادی بدانیم آن وقت علم هم هر نوع عامل آزادی و آزادگی در ملک و ملکوت و در روابط انسانی و غیرانسانی با خدا و غیرخداست، نه فقط برای غلبه بر دشمن انسانی. از طرف دیگر علم یافتنی است نه ساختنی؛ این یکی دیگر از تفاوتهای مهم علم در قرآن با علم در اندیشه مدرن است. علم نور است و خداوند آن را در قلب هر کس بخواهد می اندازد و سلطان یک اختیار و آزادی عمل در امور معنوی، سیاسی و نظامی است که خدا به انسان از طریق علم عطا می کند. متن کامل یادداشت در خبرگزاری مهر: mehrnews.com/xRV5q @rezakarimi
فیلم Wings of desire یک اثر قابل بحث درباره عالم ملکوت و فرشتگان است. برخی این اثر را به بالهای اشتیاق یا آرزو ترجمه کرده اند درحالی که desire به معنای میل و شهوت است. داستان فیلم درباره دنیای سیاه و سفید فرشتگان برلین است که بر اعمال مردم نظارت می کنند ولی یکی از آنها تمایل پیدا می کند مانند انسانها مادی شود و براي یک عشق مادی، " ابديت" خود را قرباني مي‌كند تا بتواند طعم لذت آنها را بچشد! این فیلم در زمان خود در ایران با ستایش روبرو شد و محسن مخملباف کارگردان فیلم ، ویم وندرس را یکی از پیامبران قرن بیستم نامید! شهید آوینی ضمن اذعان به تکنیک قوی فیلم و ساختار زيبا و شاعرانه آن، محتوای آن را نقد کرد. شاید بتوان فیلمهای فلسفی غربی را بهانه ای برای شناخت بهتر معارف اسلامی دانست. اکنون پس از یادداشت مهم آوینی در نقد این فیلم ، لازم است ریشه های الهیاتی آن بیشتر بررسی شود. شباهتي بين اين داستان و داستان توراتي انجیلی «هاروت و ماروت» وجود دارد. در یک روایت منقول فرشتگان گفتند حالاکه لذت دنیا را به انسان دادی آخرت را به ما بده! گویا فرشتگان برای لذات دنیا میل داشتند. نقد علامه طباطبایی بر دلالت این روایت تأمل برانگیز است. در نگرش اسلامی انسان با عشق از مقام فرشتگان بالا می رود و مسجود ملائکه می شود ولی در نگرش مدرن و بر اساس تحریفات الهیاتی فرشتگان دچار عشق مادی شده و به مقام خاکی انسان غبطه می خورند! در هردو نگرش انسان عاشق است و بالاتر از فرشته. اما این کجا و آن کجا؟ http://estentagh.blog.ir/post/122
8_1771.pdf
923.5K
یادداشت منتشر شده‌ در روزنامه فرهیختگان ۱۸ خرداد۹۹ مروری انتقادی بر ایده های تفسیری میلاد دخانچی http://farhikhtegandaily.com/newspaper/3954/8/&page=177944
سخنرانی رهبر انقلاب به مناسبت سالگرد ارتحال امام فقط درباره تحولات متعددی نبود که توسط امام خمینی به وجود آمد بلکه این عبارت که امام، امامِ تحول بود یک لایه باطنی داشت و آن اینکه اساساً «طبیعت انقلاب و زنده ماندن انقلاب به این است که پی‌درپی نوآوری و تحول داشته باشد». از این سخنان بر می‌آید که این تحول خواهی بنیادین و در طبع انقلاب است. این سخنان یکبار دیگر موضوع مناظره‌ای در خبرگزاری مهر درباره تقابل انقلاب با استقرار و تمدن را به ذهن آورد. دو مقاله «آغازی بر یک پایان» و «تجدید و تجدد» در پایان کتاب «آغازی بر یک پایان» ذات بی قرار و نوجوی انسان را محور بحث خود قرار داده اند. این بحث به تعبیر شهید آوینی نیمه کاره رها می‌شود اما تأمل در ماهیت و نتایج آن می‌تواند به نظریات تازه و شگرفی برسد. لبّ سخن آوینی این است که «تحولی تاریخی بشر جز از طریق انقلاب ممکن نیست. آنان که این نظریه را نمی‌پذیرند، به وضع موجود دل بسته اند». این نظریه شهید آوینی گرچه نیمه کاره رها شده اما مبانی شناخته شده‌ای در قرآن و نزد فلاسفه و عرفا دارد ولی آوینی مقدمات طرح این مبانی در ابعاد اجتماعی سیاسی و تاریخی را فراهم کرده است. با الهام از این مباحث است که جرقه‌های بحث تفصیلی رقم می‌خورد و حجت الاسلام عباس محسنی معتقد است تمدن، دعوت به استقرار می‌کند و تعالی انسان با تمدن سازی رخ نمی‌دهد. متن کامل: mehrnews.com/xS4pD @rezakarimi
gharare danaei1- Karimi.mp3
8.38M
برنامه قرار دانایی (با همکاری اداره کل کتابخانه های عمومی) پنجشنبه ها ساعت 11:30 12 تیرماه 1399 چگونه فرزندان خود را کتابخوان کنیم؟