eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
157 دنبال‌کننده
153 عکس
56 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
به جای نقد فیلم تقدیم به سردار شهید #عبدالرسول_زرین #تک_‌تیرانداز نماد قهرمان یکه و تنهایی است که کمتر با دیگران همراه است اما با وجود جدایی نهایتا به نفع دیگران عمل می کند. تک تیراندازها تک رو هستند اما نه به این معنا که اهل تفرقه باشند. هر کسی تاب بودن با آنها را ندارد اما آنها نباید مردم را فراموش کنند. آنها باید باشند چون همیشه قدرت و هیاهو و تبلیغات کافی نیست، دقت و هوشیاری و سرعت هم‌لازم است. آنها باید مواظب باشند تا کسی به جای دیگری قربانی نشود یا هدف مهم تر فدای هدف کم اهمیت نشود. به قول نویسنده فیلم تک تیرانداز، ارزش او به نزدن هایش است! او همیشه یا به هر روشی تیرنمی اندازد چون معتقد است:  #ما_رمیت_اذ_رمیت! پس به خاطر کم کاری ملامتشان نکنیم و کیفیتشان را ببینیم. تک تیراندازها فقط در عرصه نظامی نمی جنگند بلکه در عرصه فرهنگی جنگ نرم را ادامه می دهند. مراقبشان باشیم همانطور که مراقبمان هستند. @rezakarimi
اهل عرفان مانند مرحوم حاج اسماعیل و آیت الله در شرح این بیت حافظ که «نگویمت که همه ساله می پرستی کن / سه ماه می خور و نه ماه پارسا می‌باش» می گویند: منظور و و است. در نظر اولیه، این سخن در همین غزل که «منتظر رحمت می باش» با توصیفات مکرر از این سه ماه که گفته می شود مملو از رحمت و غفران الهی هستند سازگار است. اما باید شواهد بیشتری برای این تأویل عرفانی یافت. معنای اولیه این بیت این است که سه ماه می بخور و بقیه سال از می پرهیز کن و بیش از این زیاده روی نکن. اما اگر معنای می و پارسایی را نزد حافظ بهتر درک کنیم باید گفت معنای کامل این است که سه ماه می بخور و بقیه سال اثرات این می پرستی را از باطن به ظاهر بیاور. چون نزد حافظ منظور از «می» یک جرم که «کم آن ضرر ندارد!» نیست تا سه ماه خوردن آن با یک سال خوردن آن فرق داشته باشد! منظور از « بنوش و منتظر رحمت خدا می‌باش» هم این نیست که میگساری گناهی باشد که انسان را محتاج رحمت الهی بگرداند. بلکه می سبب می شود انسان نقش خودپرستی را بر آب زند و جز خود را نبیند و آنگاه محتاج و منتظر رحمت الهی باشد. همچنین، منظور از پارسایی در اینجا زهد ریایی نیست که در تقابل با رندی است بلکه وقتی حافظ در پایان این غزل می گوید:«معاشر رندان پارسا می‌باش» منظورش پارسایی است که با رندی سازگار است بلکه از «عشق و می» ناشی می شود. در طریقت حافظ شریعت و مقام ظاهر دو معنا دارد یکی در تقابل با طریقت است و دیگری ادامه و وامدار طریقت است. یکی زهد است و دیگری پارسایی. پارسایی باید طوری تعریف شود که با رندی سازگار باشد و آن ظهور و بروز آن جلوه از رند است که ظاهر را نگه می دارد و از طریقت به شریعت می رسد. معمولاً شارحان مراقبات رجبیه به مقایسه این سه ماه با هم می پردازند ولی حافظ و عرفایی دیگر، علاوه بر این مقایسه، به مقایسه این سه ماه با بقیه سال توجه می کنند. اگر یک سال را به چهار سفر سه ماهه تقسیم کنیم یک سفر سه ماهه از آن «می پرستی» است و می توان اسفار اربعه را در سال تعریف کرد و نگذاشت که همه سال فقط در سفر اول صرف شود. بلکه عرفان کامل آن است که سالک فقط در مقام مستی نماند و دوباره به پارسایی برگردد. این همان مقام رندان پارساست. @rezakarimi
حجت الاسلام درباره برادرزاده اش گفته او‌ همیشه شاد و با نشاط بود و‌ بعد از مرگ‌ پدرش فداکارانه پای مادرش ایستاد. این تفسیر، درس اخلاق از زندگی یک فرد مشهور است. اگر بخواهیم‌عمیق تر بشویم می توانیم بگوییم شادی و نشاط انصاریان اولاً خودش را خوش کرده بود و ثانیاً به دیگران روحیه می داد و ثالثاً این نشاط را در سختی ها به کار می گرفت. اما این شادی با جسارت و خطرکردن و خلاف عادت هم توأم شده بود و حتی کسانی این جمله را از آن مرحوم تبلیغ می کنند که: از زندگی لذت ببر حتی به غلط! نمی دانم این جمله نقل قول دیگران است یا از یک نگرش خبر می دهد ولی به هر حال تبلیغ این جمله افراط در لذت گرایی است. در اخلاق و عرفان ما دم غنیمتی بودن و در حال زیستن مبنایی محکم دارد و نیازی به جعل جملات این چنینی ندارد و لذت بردن احتیاجی به غلط ندارد. کافیست حافظ و مولوی بخوانیم و معرفت کافی داشته باشیم. @rezakarimi
25.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احمدی نژاد در پاسخ به این سؤال که «چرا در سالهای اخیر به جای اسلامی از واژه انسانی استفاده می کند؟» می گوید: چون حقیقت انسانیت و اسلامیت یکی است. وقتی مصاحبه کننده از او می پرسد در قرآن آمده که اکثریت انسان ها نباید اطاعت شوند می گوید این آیه مربوط به قوم خاص است و اگر برای همه جهان بود خدا زیر سؤال می رفت! مشکل احمدی نژاد این است که می خواهد فرضیه هایش را بر قرآن تحمیل کند او از قرآن به سوی جهان معاصر سیر نمی کند بلکه پیش فرضهایش را ثابت شده می پندارد و اسلام و قرآن را به نفع این پیش فرضها تفسیر می کند. از این آیات باید بفهمیم که اکثریت انسانها به جای اتکا بر خود باید خدا را محور قرار بدهند. تقابل اسلام و غرب، تقابل خود و خداست. ولی احمدی نژاد اهل این نوع تأملات غرب شناسانه نیست. درباره‌ تفاوت انسان گرایی توحیدی با انسان محوری اومانیستی سخن بسیار است و باید به آن اندیشید. در هرحال، اعتماد به نفس و لبخندهای آقامحمود وقتی این نظراتش را می پراکند نشانه خوبی نیستند. @rezakarimi
«مطلب خودمان را بگیر! در ذهن حافظ خوانها نرو! حافظ را واعظ می‌خواند، مطرب می‌خواند، روضه خوان‌ می‌خواند، عالم و عارف می خواند. فعلاً یک آب صافی است که رها شده است. حالا آب صاف دنیاست، باشد. بعضی می گویند: این مجازی بوده است. می گوییم: مگر آب صاف در دنیا بد است؟ آب گل را نمی‌شود خورد غسل کرد وضو گرفت ولی با آب صاف یک پیاله هم باشد می‌توان همه کار کرد». (طوبای محبت، ج۱، ص۲۵). در این سخن مرحوم #دولابی، منظور از خودمان کیانند؟ حافظ خوانها کیستند؟  به نظر می رسد آب صاف یعنی آبی که هنوز آلوده به اضافات نشده است. حافظ خوانها دچار اضافاتی از جنس دنیا، علم، اخلاق و عرفان (نظری) اند. باید حافظ را بدون هرگونه حجاب فهمید. حافظ نزد حافظ‌خوانها آب مضاف است نه یک‌پیاله آب صاف. برای همین است که گاه عامی بهتر از عالم حافظ را می نوشد.  این سخنان دارای مبانی فکری هستند و اتفاقی بر زبان نیامده اند. برای همین شباهت زیادی به نوشته #داوری_اردکانی دارد: «مردم عامی که حافظ می‌خوانند و با دیوان عزیزش فال می گیرند او را بهتر از اهل ادبیات می شناسند و تا حدودی همدلی و همدمی با او دارند. اما ادیبانی که حافظ می خوانند نمی توانند بی مدد عصای روشهای علمی (خودمانی شده) گامی به سوی حافظ بردارند و دون شأن ایشان است که بی استناد کافی حرف بزنند. ای بسا که همین اسناد و مدارک کافی و غیرکافی حجاب می شود حائل میان حافظ و ادیبان متتبع».(شاعران در زمانه عسرت، نوشته دکتر رضاداوری اردکانی، ص۶۸). @rezakarimi
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
ذکر یکی از بهترین عبارات برای شناخت حقیقت قلب است. در کتب حدیثی این ذکر در آمده است: یاالله یارحمن رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک اما ما ایرانی ها در لحظه تحول ملی هم ، با برخی استنادات، این ذکر را در به کار می بریم. قلب یعنی همان موجودی که مقلب و دگرگون می شود. بهترین قلب این است که بهتر دگرگون و متحول شود و بدترین قلب این است که سخت و قسی و قالب (طبع) زده و غیرقابل انعطاف باشد. قلب بنده بین دو انگشت خداست که آن را مقلب می کند. قلب مریض آن است که تسلیم و پذیرای اراده الهی نباشد. اینجاست که قلب آنقدر قابل توسعه است که خدا هم در آن جا می گیرد! بهترین قلب این است که با ذکر خدا هم لرزان است و هم اطمینان دارد. اذا ذکرالله وجلت قلوبهم الا بذکرالله تطمئن القلوب این دو صفت متضاد در مورد قلب ممکن است چون کار قلب این است که مدام تپش داشته و مقلب شود و آرامش آن هم در عین این تپش است. خدایا ما جز قلب هایی در دستان تو هیچیم. تو خودت نگهدار‌ آنها باش. @karimireza1001
بعضی از منتقدین معنویت‌های جدید و عرفان‌های نوظهور در مواجهه با نظریات سهل انگارانه ای مثل آرزومحوری را نفی می‌کنند. در مواجهه مشابه در نقد تئوری اسلام رحمانی بر لزوم برائت و دشمن شناسی تأکید می‌کنند. اما باید دقت کرد که اساساً علت رواج نظریات جایگزین و بدیل، وجود مناسبت و سنخیت بین مبانی آنهاست پس مواجهه صحیح فقط در نفی و ضدیت مطلق نیست بلکه باید متاع دزدیده شده را بازپس گرفته و مفاهیم را به اصل خود بازگردانیم. فراموش نکنیم که در خلقت باطل محض ماندنی نیست و مانند کف روی آب، باطل با اتصال به حق ‌خود را زنده می‌گذارد و راه مبارزه صحیح این نیست که آب و کف روی آن را به یک مسیر از خود برانیم. در قانون جذب حقایقی مثل رحمت واسعه، حسن ظن به خدا و تقدم امل بر عمل به نام دیگری تبلیغ و بهره برداری شدند. در اسلام رحمانی «یا من سبقت رحمته غضبه» به صورت ناقص به کار گرفته شده است. حتی فی المثل در کیمیاگر پائولو کوئلیو نقش «خود» و خودباشی در مثنوی را تصرف کرده است. باید اموالمان را از بیگانه پس بگیریم اما بعضی بخشی از اسلام را به جنگ بخشی دیگر برده اند در حالی که همه این مبانی از یک خانواده اند. اکنون‌ تلاشهایی برای معرفی حقایق ناب و جذاب دینی در حال انجام است و مثلاً مؤسسه با برگزاری دوره قدرت حسن‌ظن به خدا را تبیین می‌کند و بر اساس متون دینی نتیجه می‌گیرد که «اگر یقین داری که خداوند بی نهایت به تو می دهد قطعا می دهد». چیزی که در این میان بیشتر به تصریح نیاز دارد، مواجهه صحیح با معنویت های جدید است. @rezakarimi
خدا ودیگرهیچ
حجت الاسلام #حسین_انصاریان درباره برادرزاده اش #علی_انصاریان گفته او‌ همیشه شاد و با نشاط بود و‌ بعد
در گفتگو با برنامه مصاحبه ای که در آن جمله پربازتاب اش، «زندگی‌ کن حتی به غلط!»، را گفته بود را فاقد ارزش گفتگو دانست و‌ آن کلماتی را که خرج کرده بود بی ارزش دانست. بهداد با حافظ مأنوس است و شناخت خوبی از آن دارد ولی بهتر است برای درک صحیح کلمات چنین کسی از حافظ مدد بگیریم و خود سلبریتی را اصیل ندانیم. چه برسد به اینکه آن را تیتر کنیم و از روی آن نماهنگ‌بسازیم و سلبریتی دیگر آن را تکرار کند! https://www.telewebion.com/episode/2537670
نکاتی در مورد یادداشت در کتاب «اصلاً جمهوری اسلامی دیگر چه صیغه ای است؟ این که جز یک ترکیب موهوم بیش نیست و ..... مگر جمع این دو -جمهوریت و اسلامیت - ممکن است؟» شهید آوینی این جمله را از یک نویسنده ضدانقلاب نقل می کند اما گویا خودش بی میل نیست این جمله را به گونه ای دیگر بپذیرد! چرا که می نویسد: بعد از سیزده سال که از آن روزها می گذرد یک بار دیگر سخن از انتزاع و انفصال این دو امر از یکدیگر می رود... این دو ترکیب هنوز هم تعریف ناشده و موهوم است. او این را تعبیری کاملاً بدیع و بی سابقه می داند و می گوید:«جمهوری اسلامی» تعبیری نیست که از انضمام این دو جزء -جمهوریت و اسلامیت - حاصل آمده باشد و چنین دریافتی از همان آغاز بر یک اشتباه غیر قابل جبران بنا شده است. پس آیا شهید آوینی «جمهوری اسلامی» را قبول ندارد؟ اعتقاد او این است که : این تعبیری است که بنیانگذار آن برای «حکومت اسلامی آن سان که دنیای امروز استطاعت قبول آن را دارد» ابداع کرده است و تعبیر جمهوری اسلامی اگر چه حد و رسم این نظام را تبیین می کند ، اما در عین حال از اظهار ماهیت و حقیقت آن عاجز است». به تعبیر دیگر شهید آوینی معتقد است: حکومت اسلامی در این زمان صورت دیگری جز آنچه به طور طبیعی در جمهوری اسلامی به خود گرفته است نمی تواند پیدا کند . او جمهوری اسلامی را تفسیر ناتمام از حکومت اسلامی می داند. او غرب را با نگاه وجودبین می بیند نه موجود بین و می نویسد: «وجه تمایز و تفاوت نظام های دموکراتیک را از غیر آن نباید در وجود پارلمان و یا تکثر قوای سه گانه پیدا کرد. پارلمان و نهادهای دیگر وسایطی هستند در خدمت عقل مشترک عمومی واعمال اراده همگانی». پیشنهاد آوینی برای بیان حقیقت حکومت اسلامی چیست؟ او پاسخ می دهد: ولایت فقیه تنها صورتی است که حکومت اسلامی به خود می گیرد و به عبارت دیگر در حکومت اسلامی جمهوریت در طول اسلامیت و به تبع آن وجود دارد( اگر انتزاع این دو مفهوم را عجالتآ برای اقامه استدلال بپذیریم ). البته تفسیر او از فقیه بسیار قابل تأمل است. او معتقد است فقه مصطلح در قرون اخیر از حقیقت خویش فاصله گرفته، پس می نویسد: فقیه انسانی است که حقیقت دین در وجود او تعین یافته است و قدرت استنباط احکام عملی دین را از سرچشمه های حقیقت « که کتاب و سنت است » داراست . عقل نیز حجتی باطنی است که با شرع عینیت دارد و بنابراین ، حکم عقلی فقیهی که وجودش عین حقیقت دین و مظهری از آن است ضرورتآ دارای حجیت است . پس در نظر او فقیه فقط بر ظاهر آیه و روایات نظر نمی کند و چون با حقیقت دین نسبت دارد عقل این فقیه مظهر حقیقت عقل و شرع است: «خیلی ساده انگاری است اگر ما متوقع باشیم که درباره تمامی پدیدارهای اعصار مختلف زندگی بشر بر کره زمین ، آیات محکمات و احادیث و روایات ، نظرات صریح داده باشند... رسول الله و ائمه طاهرین مظهر حقیقت عقل و شرع هستند و فقها نیز متناسب با مرتبت روحانیشان از همین مظهریت بر خوردارند» . یک نتیجه این اعتقاد آوینی(جمهوری اسلامی همچون صورت نازل حقیقت حکومت اسلامی ) این است که امکان تغییر مجدد در قانون اساسی فعلی در جمهوری اسلامی مطرح می شود: «چه بسا که قانون اساسی جمهوری اسلامی ، در پاسخ به اقتضائات و نتایجی که در عمل حاصل می آید، مراحل دیگری از تغییر و تتمیم را به خود ببیند. بر اساس مبنای فکری آوینی با این تغییر تمیم صورت می گیرد و جمهوری اسلامی به اصل خود نزدیک می شود.
3 minutes.MP3
7.86M
تحلیل و بررسی کتاب سه دقیقه در قیامت (بررسی روایت تجربه های نزدیک به مرگ) یکشنبه 5اردیبهشت99
هدایت شده از استنطاق
amr.mp3
17.34M
محفل مجازی تفسیر قرآن کریم دوشنبه 6اردیبهشت ماه - با موضوع «اولی الامر در قرآن»
هدایت شده از استنطاق
گزارشی از دوره های آموزشی راه های قرآنی خواندن خبرگزاری قرآنی ایکنا https://iqna.ir/fa/news/3966955 نهاد کتابخانه های عمومی https://iranpl.ir/news/28446 @estentagh