eitaa logo
رمان‌ صوتی ولایت
262 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
کانال مداحی‌ولایت رمان‌های اینجارو تایید، تضمین و توصیه میکنه!😎 بهترین رمان‌های مفهومی و شنیدنی و جذاب رو براتون گلچین کردیم!🧐 با خیال آسوده و راحت نوجووناتونم‌ دعوت کنید🤗🤭 ما اینجا حرف داریم واسه گفتن. اینجوریاس☺️👻
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال اصلی مداحی ولایت 😃👇 https://eitaa.com/joinchat/198115488C0fff711df9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_144138278253636750.mp3
6.89M
☺️🎧' 𝄞༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ ، دختری مسیحی با تمایلات معنوی‌ست که در سال‌های جنگ تحمیلی در حین ماجرای داستان، درگیر زندان و تنهایی می‌شود. در تنهایی ترسناک خود به تنها کتابی که در دسترسش بود پناه می‌برد.. با لیلیت و داستانش همراه بشیم..! 𝄞⃟♥︎🔰 https://eitaa.com/roman_velayat_ir
2_144143775876167929.mp3
6.8M
☺️🎧' 𝄞༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ توی قسمت قبل گفتیم که لیلیت دختر ناز و حساس مسیحی ایرانی، هرشب خوابی زیبا میدید. شخصیتی که او را دوست داشت و معشوق خود می‌دانست را میدید و او را مسیح میدانست و چهره او را نقاشی میکرد.. پدرش ضدطاغوت و مبارزی ضدظلم بود و مادرش زنی رها و پایبند به اعتقادات خودشان نبود. خواهرش هلن همراه اوبود، آنها بابرادرش آندره و شهلا زندگی می‌کردند. لیلیت دربچگی با دوستش مائده و مادر دوستش به امامزاده نزدیک منزل میرفتن و پول نذری مادر مائده را او درضریح می‌انداخت.. اوخواب زیبای مسیح را میدید مسیح او عبا و شال عربی داشت!! و.. با لیلیت و داستان قشنگ زندگی ش همراه بشیم.. 𝄞⃟♥︎🔰 https://eitaa.com/roman_velayat_ir
2_144143775876207992.mp3
7.16M
☺️🎧' 𝄞༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ توی قسمت قبل شنیدیم که شب کنکور لیلیت بود و اون از هیجان و اضطراب اصلا خوابش نمیبرد و با کوچکترین صدا بیشتر بد خواب میشد بالاخره صبح شد و با بدرقه مادرش و خواهرش به جلسه کنکور رفت، اما از هیجان و اضطراب هیچی یادش نمیومد تا اینکه .. .. با لیلیت و داستان قشنگ زندگیش همراه بشیم.. 𝄞⃟♥︎🔰 https://eitaa.com/roman_velayat_ir
2_144143775876207992(1).mp3
7.16M
☺️🎧' 𝄞༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ توی قسمت قبل باهم شنیدیم که لیلیت از شدت اضطراب فوق‌العاده‌ش مریض شد و همگی نگران اون بودن .. هرشب گریه میکرد و با مسیح حرف میزد مرتب دکتر میرفت و آخرش پیش روانشناس رفت. جواب قبول شده‌های دانشگاه که اومد دید قبول نشده و برای همین بیشتراز قبل از همه چیز شاکی شده بود ..😠😞 و امشب ادامه رمان رو باهم می‌شنویم.. 𝄞⃟♥︎🔰 https://eitaa.com/roman_velayat_ir
☺️🎧' : رمان‌ولایت(:' ، دختری مسیحی با تمایلات معنوی‌ست که در سال‌های جنگ تحمیلی در حین ماجرای داستان، درگیر زندان و تنهایی می‌شود. در تنهایی ترسناک خود به تنها کتابی که در دسترسش بود پناه می‌برد.. با لیلیت و داستانش همراه بشیم..! 𝄞⃟♥︎🔰 https://eitaa.com/roman_velayat_ir/8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_144160268657135112.mp3
15.22M
☺️🎧' 𝄞༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ توی قسمت قبلی لیلیت جادوی صلوات رو تجربه کرد .. هلن و شهلا و آندره بستنی خوران اومدن دنبالش، لیلیت داشت براشون از شیرینکاریاش میگفت که صدای آژیر وبعدش انفجار شادیشونوشو درجا خشکوند.. با لیلیت و داستان قشنگ زندگیش همراه بشیم.. 𝄞⃟♥︎🔰 https://eitaa.com/roman_velayat_ir
2_144171263840496252.mp3
18.33M
☺️🎧' 𝄞༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ توی قسمت قبلی شنیدیم که دم دمای محرم بود. مامان لیلیت به کارای مسلمونا ایراد میگرفت وهیات‌ها رو یه جورایی مسخره میکرد، ولی درعوض لیلیت تمام آرامششو مدیون صحیفه سجادیه‌ی مسلمونا بود. اونروزا منافقا همینجوری به هربهانه ای آدما رو ترور میکردن و لیلیت باخودش می‌اندیشید یه روزی نوبت اونا میشه تا خونه شونو منفجر کنن.. .. حالا باهم ادامه داستان رو بشنویم.. 𝄞⃟♥︎🔰 https://eitaa.com/roman_velayat_ir
رمان‌ صوتی ولایت
☺️🎧' #رمان‌توتکرار‌نمی‌شوی #قسمت‌اول 𝄞༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ #لیلیت ، دختری مسیحی با تمایلات معنوی‌ست که در س
- سلام. از اولش بشنویم! سه قسمت دیگه هنوز مونده که روزای آینده براتون میذارم. دوستاتونم بیارید دور هم بیشتر خوش میگذره!😉👇 @roman_velayat_ir