eitaa logo
روز نوشت‌های من
55 دنبال‌کننده
319 عکس
107 ویدیو
13 فایل
زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. @Azizollahey
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 صبح پائیزی و آزمایشگاه با یکی از دوستام قرار گذاشتم که فردا برویم پارچه چادری‌هایمان را به خیاط بدهیم تا برایمان چادر بدوزد. صبح گوشیم پیام آمد که بچه‌ها مریض هستند و بزاریم برای شنبه. شنبه ساعت ۷و۴۰ دقیقه صبح گوشیم زنگ خورد. دوستم بود، گفت: " من دم در خونتون هستم. بدو بیا بریم" فوری گفتم: "همین الآن میام دم در" خیلی سریع در عرض چند ثانیه وسایل و مدارک و پارچه چادرم را برداشتم و وارد کوچه شدم. سوار ماشین دوستم شدم. احوالپرسی گرمی داشتیم و تا خود آزمایشگاه با هم حرف زدیم بیشتر هم درباره مسائل سیاسی روز. خدا را شکر نزدیک آزمایشگاه یک جای پارک خوب پیدا کردیم. مسیر نسبتاً کوتاه را با هم تا آزمایشگاه پیاده آمدیم. از اینکه این وقت صبح پیاده روی می‌کردم احساس خوبی داشتم. وارد آزمایشگاه شدیم. نوبت ۱۳ ! چهار نفر جلوی من بودند. تعجب کردم که این ساعت صبح ۱۲ نفر زودتر آمدند و نمونه‌گیری کردند و رفتند سراغ کار و بارشان. با خودم گفته بودم حتما ما جزو نفرات اول می‌شویم. نشستیم تا نوبتمان را صدا زد. به سرعت وارد اتاق نمونه‌گیری شدم. همه جوره فضا و محیط آرامش خاصی داشت. برخورد خوب کارکنان آزمایشگاه واقعاً حس خوب و آرامش‌بخشی را به آدم تزریق می‌کرد. با مهربانی از من خون گرفت. چند قطره خون از روی سوزن پرتاب شد و من با تعجب از خانم نمونه گیری پرسیدم: "چرا خون ریخت؟" با مهربانی و ادب جواب داد: "به نظرم خون خوبی داری" من هم گفتم: "آره چون قبلاً خونم خیلی غلیظ بود. الآن احساس می‌کنم خون رقیق و تمیزتری دارم" بعد با مهربانی چسب را روی دستم زد. دوشنبه گفتند برای جواب آزمایش می‌توانید هم حضوری و هم مجازی اقدام کنید. همراه دوستم از آزمایشگاه خارج شدیم و در هوای پاییزی قدم‌زنان تا ماشین پیاده رفتیم و سوار ماشین شدیم. مقصد بعدی ما پارکینگ حرم بود. صحبت‌های زیادی بین من و دوستم رد و بدل شد اما می‌توانم به جرأت بگویم اکثر صحبت‌های ما درباره مسائل سیاسی روز بود. مدت زیادی بود که در فضای مجازی فعالیت می‌کردم. از هر کلیپ و مطلبی درباره اغتشاشات و اتفاق‌های این روزها مطالعه داشتم. اطلاعاتم هم به نسبت بالا رفته بود و حتی خودم احساس می‌کردم که باید مطالعات زیادتری داشته باشم. در حال رفتن به سمت گیت گشت بودیم که یک برخورد و رفتار بدی سبب شد دوستم عصبانی بشه. ادامه دارد ... (س) ✍مجتبی میرزایی @roozneveshthayeman