eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
امام در بستر بیماری هم نماز شب را ترک نکرد! به‌مناسبت @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️دکتر ایرج فاضل: در ایامی که امام در بیمارستان تحت معالجه و عمل جراحی بودند، لوله تنفسی در تراشه ایشان بود. با وجود لوله تنفس نماز شب خواندند در ایامی که امام در بیمارستان تحت معالجه و عمل جراحی بودند، لوله تنفسی در تراشه ایشان بود. وقتی این لوله در مجرای تنفسی قرار می‏گیرد شخص نمی‏تواند صحبت بکند. اما امام با وجودی که لوله به تراشه ایشان وصل بود، نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودند و حتی نماز شب خود را نیز ترک نکردند. ▫️روزنامه اطلاعات - 28 / 3 / 68 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
عروج به روایت /۱ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ‏ در مورد کسالت حضرت امام، از این نشیب و فرازها، همیشه وجود‏‎ ‎‏داشت. امام در نجف هم گاهی از ناحیه قلب ناراحتی داشتند، اما با مختصر‏‎ ‎‏مداوایی مرتفع می شد. به ایران که آمدیم کار زیاد و نامناسب بودن محیط کار‏‎ ‎‏و زندگی خصوصا در قم، موجب تشدید ناراحتی ایشان شد. ایشان در قم در‏‎ ‎‏یک اتاق کوچک، روزی چند ملاقات عمومی داشتند و هوای اتاق به خاطر‏‎ ‎‏دستگاههای فیلمبرداری خیلی گرم بود، آنهم در قم که هوا خودش به‌طور‏‎ ‎‏طبیعی گرم است. ‏ ‏‏از همان سال58 دکتر عارفی به قم آمد و گفت: ایشان ناراحتی قلبی دارند‏‎ ‎‏و باید استراحت کنند که ناچار به ایشان استراحت داده شد. شبی که حال امام‏‎ ‎‏بد شد، دوستان را از تهران خواستیم. مرحوم شهید بهشتی، مرحوم شهید‏‎ ‎‏باهنر، آقای هاشمی، رهبر عزیزمان آقای خامنه ای و اعضای دیگر شورای‏‎ ‎‏انقلاب بودند که به قم آمدند. مشورت کردیم و تصمیم بر این شد که امام به‏‎ ‎‏تهران بیایند که شبانه با ماشین به تهران منتقل شدند. یادم هست که آن شب هم‏‎ ‎‏هوا خیلی سرد بود. به هر حال؛ در بیمارستان قلب تهران حال ایشان نسبتا بهتر‏‎ ‎‏شد و سرانجام قضیه منجر به این شد که امام به جماران تشریف آوردند.‏‎ ‎‏خلاصه از این نگرانیها قبلاً هم داشتیم، سالی یکدفعه، دوسالی یکدفعه، ایشان‏‎ ‎‏ناراحتی قلبی پیدا می کردند که البته شدید نبود و ما هم در نظر نداشتیم که‏‎ ‎‏دوستان امام را بیازاریم و خبر کسالت ایشان را به دوستانشان بدهیم. چون‏‎ ‎‏می دیدیم که دشمنان امام خوشحال می شوند و دوستان امام متاثّر می گردند و‏‎ ‎‏چنین چیزی صحیح نیست. عشق مردم به امام خیلی زیاد بود. از اول هم‏ خیلی ها می گفتند که: امام مریضند، یک یا دوماه دیگر می روند و بعد از امام‏‎ ‎‏هم دیگر معلوم نیست چه بشود! از سال اول این را می گفتند، اما دیدیم که‏‎ ‎‏اینطور نشد و امام یازده سال بعد از انقلاب زنده ماندند. تا مرتبه آخر که امام‏‎ ‎‏در مزاج خودشان ناراحتی احساس کرده و به دکتر گفته بودند. دکترها جلسه‏‎ ‎‏کردند و گفتند که باید یکی از اطبای متخصص امراض داخلی ایشان را ببیند.‏‎ ‎‏ما برای قلب امام هر چه از دستمان برمی آمد، انجام دادیم. دستگاهی را در‏‎ ‎‏جیب امام می گذاشتیم و شبانه روز قلب امام را کنترل می کردیم، ما هم‏‎ ‎‏خیالمان راحت بود. حتی اگر بنا بود چند دقیقه بعد برای قلب امام مساله ای‏‎ ‎‏پیش بیاید، احساس می شد و روی صفحه تلویزیون مشاهده می کردند و سریعا‏‎ ‎‏اقدام می کردیم. مثلاً اگر داشتند راه میرفتند سریع می رفتیم میگفتیم، شما‏‎ ‎‏الآن بنشینید یا استراحت کنید. من هم از جماران خیلی کم بیرون می رفتم. این‏‎ ‎‏جریانی که پیش آمد، مربوط به قلب نبود و ما به قول نظامیها، دور خوردیم.‏‎ ‎‏ما تمام نیرویمان را در قسمت قلب گذاشته بودیم و فکر می کردیم که امام از‏‎ ‎‏دیگر نواحی بدن مشکلی ندارند و سالم هستند. مساله اخیر مربوط به جهاز‏‎ ‎‏هاضمه ایشان می شد و چون اکثر دکترهای امام متخصص قلب بودند، بنا شد‏‎ ‎‏دکترهای متخصص گوارش، امام را معاینه کنند. آقای دکتر زالی امام را معاینه‏‎ ‎‏کرد و گفت که باید آندوسکوپی کنیم. بعد از اینکه کار آندوسکوپی تمام‏‏ شد،‏‎ ‎‏آقای دکتر طباطبایی که از نزدیکان ماست، آمد پیش من. من به او نگاه کردم،‏‎ ‎‏دیدم که همینطور دارد یک حرفهایی می زند احساس کردم، قصّه ای است که‏‎ ‎‏اینها نمی خواهند به صراحت به من بگویند. گفتم: خوب اول باید بفهمیم چه‏‎ ‎‏شده، تا بعد برای آن فکری بکنیم. بعد خودم قضیه را دنبال کردم و به دکترها‏‎ ‎‏گفتم که: خوب، من که نمی شود از قضیه خبر نداشته باشم، شما باید جریان را‏ به من بگویید. ایشان گفتند که: «یک زخمی در معده هست که این ناراحتی‏‎ ‎‏امام مربوط به آن زخم است. ایشان خونریزی داشتند منتهی، چون قرص‏‎ ‎‏آسپرین مصرف کرده اند، ناراحتی معلوم نشده است و درد نداشته اند. الآن هم‏‎ ‎‏ماندیم که چه بکنیم. عقیده آقایان این است که عمل بکنیم، یکی دو نفر‏‎ ‎‏معتقدند که نباید عمل کنیم.» من گفتم، اصلاً چه هست؟ گفتند: احتمالاً‏‎ ‎‏سرطان است. گفتم: چند درصد احتمال دارد؟گفتند: آقای دکتر زالی گفته:‏ ‎‏«برای من قطعی است، امّا حالا می گوییم یکی یا دو درصد احتمال دارد که‏‎ ‎‏شاید نباشد.» حالِ من را می توانید حدس بزنید. من خیلی سعی کردم خودم را‏‎ ‎‏عادی نگه دارم و تا آخر هم سعی کردم. چون حضرت امام به من گفته بودند‏‎ ‎‏که اگر قضیه ای پیش آمد، تو مواظب باش هیچ کاری که دلیل ضعف باشد،‏‎ ‎‏انجام ندهی. من هم اولاً سعی می کردم خودم را نگه دارم، ثانیا هم آن موقع‏‎ ‎‏ما هنوز خیلی امید داشتیم که مساله حل بشود. من هم از آقایان روسای سه‏‎ ‎‏قوّه آن موقع یعنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی و آيت‌الله ‎‏موسوی اردبیلی و جناب نخست وزیر ـ‌آقای موسوی‌ـ دعوت کردم و‏‎ ‎‏جریان را به آنها گفتم. @rozaneebefarda
عروج به روایت /۲ همان موقع دکترهای امام و دکترهای دیگری را که در‏‎ ‎‏این زمینه کار می کردند، جمع کردیم.‏ ساعت یازده شب، وقتی که ما خودمان با هم صحبت کردیم و دکترها هم‏‎ ‎‏با هم صحبت کردند، یک جلسه مشترک با آقایان دکترها گذاشتیم و قضیه را‏‎ ‎‏پرسیدیم. گفتند که:«از نظر ما قضیه محرز است و ما هم می گوییم باید عمل‏‎ ‎‏کنند.» البته یکی از آقایان با عمل مخالف بود. ما هم در مقابل جمع‏‎ ‎‏نمی توانستیم نظر یک نفر را ملاک قرار دهیم. بعد بحث کردیم که اگر عمل‏‎ ‎‏نکنیم، امام چند ماه دیگر زنده خواهند بود؟ اگر عمل کنیم چه مدّت دیگری‏ ‏‎زنده خواهند بود؟ گفتند: اگر عمل خوب باشد و مرض به جاهای دیگر چنگ‏‎ ‎‏نینداخته باشد، ممکن است تا 5سال دیگر هم زندگی خوبی داشته باشند. و اگر‏‎ ‎‏به جاهای دیگر چنگ انداخته باشد، الآن نمی توانیم جواب بدهیم. باید کبد و‏‎ ‎‏طحال و جاهای دیگر را ببینیم و بعد بگوییم. امّا اگر عمل نکنیم، بستگی دارد‏‎ ‎‏این زخم چه جوری باشد. اگر زخم، معده را پاره کند که دیگر آن موقع‏‎ ‎‏احتمال زنده ماندن خیلی کم است. ‏ با روسای سیاسی کشور و آقایان دکترها مجددا جلسه تشکیل دادیم. در‏‎ ‎‏آن جلسه مطرح کردیم که از ما هیچ کاری ساخته نیست و فکر خاصی هم‏‎ ‎‏نداریم، آنچه که شما فکر می کنید مفیدتر است، در مورد امام انجام دهید.‏‎ ‎‏حتّی من به آنها پیشنهاد کردم که برای برخورد بهتر و مفیدتر، بهتر است شما‏‎ ‎‏به اسم و عنوان امام کاری نداشته باشید و تنها بعنوان یک مریض با امام‏‎ ‎‏برخورد کنید که در اینصورت بهتر می توانید به معالجه بپردازید. اینها گفتند، ما‏‎ ‎‏شک نداریم که باید وظیفه پزشکی خودمان را خوب عمل کنیم، گفتیم:‏‎ ‎‏یاعلی.‏ در اینجا لازم است من از همه دکترها به ویژه آقای دکتر عارفی تشکر‏‎ ‎‏کنم، زیرا آنها واقعا دین بزرگی به گردن من و همه ما دارند. آنها در طول این‏‎ ‎‏یازده سال، تلاش بسیار زیادی کردند، واقعا از اینها ممنون هستم. ان شاءاللّه ‏‎ ‎‏خداوند به اینها اجر دهد و الاّما در مقابل خدمات و تلاش شبانه روزی همه‏‎ ‎‏دکترها، کاری از دستمان ساخته نیست. یعنی واقعا نمی توانیم تشکر کنیم.‏ ‏دکترها گفتند که: ما به این نتیجه رسیدیم که یکی دو نفر دیگر از دکترها‏‎ ‎‏هم بیایند و بعد آزمایشها را بدهیم نمونه برداری کنند. این کار چندروز طول‏‎ ‎‏کشید. دکترها طی جلساتی که بعضا 7ساعت، 8ساعت طول می کشید و من‏ هم در آنها شرکت داشتم، به این نتیجه رسیدند که باید روی حضرت امام‏‎ ‎‏عمل جرّاحی صورت بگیرد. به امام هم نگفتیم که نوع بیماری چیست. مانده‏‎ ‎‏بودیم که چطور به حضرت امام بگوییم، می خواهیم شما را عمل کنیم. آقای‏‎ ‎‏دکتر عارفی و دکترهایی که در اینجا سابقه حضور داشتند، می دانستند که وقتی‏‎ ‎‏بروند به امام بگویند، امام زیاد پافشاری نمی کنند و فورا قبول می کنند. چون‏‎ ‎‏قبلاً هم امام را دیده بودند که چطوری است! مثلاً در هر زمینه ای که به امام‏‎ ‎‏می گفتند، امام فورا می گفتند: بسم اللّه . مثل اینکه می گفتند: باید خون بگیریم،‏‎ ‎‏یا اینکه آقا شما باید نشسته نماز بخوانید. کلاً مریض خوبی بودند. خلاصه‏‎ ‎‏دکترها همه جمع شدند، آمدند خدمت امام. آقای دکتر عارفی گفتند: آقا شما‏‎ ‎‏یک کسالتی در معده دارید که ما به این نتیجه رسیده ایم که باید شما را عمل‏‎ ‎‏کنیم. امام به سینه مبارکشان اشاره کرده و گفتند: یعنی اینجا را باز کنید؟ گفتند:‏‎ ‎‏بله. گفتند: بسیار خوب، هر طور صلاح می دانید. و بعد از جا برخاستند و‏‎ ‎‏خداحافظی کردند و رفتند. من به دکترها نگاه کردم، دیدم بعضی ها آنقدر‏‎ ‎‏متاثرند که نمی توانند از اتاق بیرون بروند. بعضی ها هم در حیاط یا راهرو گریه‏‎ ‎‏می کردند؛ آنها فکر نمی کردند امام بدون اینکه جمله ای بگوید یا حرفی بزند،‏‎ ‎‏به این سادگی به عمل رضایت دهد. خلاصه، قرار شد فرداشب عمل صورت‏‎ ‎‏بگیرد. من دیگر تحمل اینکه بروم پیش امام و بنشینم با ایشان حرف بزنم را‏‎ ‎‏نداشتم. می رفتم اگر کاری بود، انجام می دادم و می آمدم.‏ یادم هست حضرت امام، آن موقع کارهای سیاسی داشتند که انجام‏‎ ‎‏می دادند. آخرین حکمی که ایشان دادند؛ هفت، هشت ساعت قبل از عمل‏‎ ‎‏بود. حکم راجع به یک موضوع قضایی بود که به آقای موسوی اردبیلی‏‎ ‎‏دادند و آقای رئیسی و آقای نیری را مامور پی گیری موضوعی کردند. @rozaneebefarda
عروج به روایت /۳ بعد‏ امام گفته بودند خانمها بیایند پیش من کارشان دارم، که خانمها [همسر و‏‎ ‎‏دختران و نوه های امام] رفته بودند، حضرت امام آنها را نصیحت کرده بودند‏‎ ‎‏و گفته بودند که: بالاخره همه ما می میریم و سفارش کرده بودند که اگر اتّفاقی‏‎ ‎‏افتاد، خودتان را حفظ کنید. سعی کنید ضجّه نکنید و آرام باشید. سفارش‏‎ ‎‏مادر را کرده بودند. گفته بودند: مرگ حقّ است، همه می میرند. من هم دیر یا‏‎ ‎‏زود می میرم. امیدوارم شماها من را حلال کنید و ممکن است من شما را‏‎ ‎‏رنجانده باشم. آنها خیلی ناراحت شده بودند و جوّ عاطفی شدیدی آنجا به‏‎ ‎‏وجود آمده بود. من در آن جلسه شرکت نکردم، چون اصلاً تحمّل نداشتم.‏‎ ‎‏من دم در بیمارستان ایستادم، دیدم امام آمدند.‏ ‏‏   در این مدت در جماران درمانگاه کوچکی درست کرده بودیم که اگر‏‎ ‎‏برای امام اتفاقی افتاد، به مداوای ایشان بپردازیم. علّت اقدام به این کار هم‏‎ ‎‏مختلف بود، از جمله مساله جنگ و مجروحین جنگی و ضرورت رسیدگی‏‎ ‎‏بیمارستانها به آنها، مساله حفاظت از حضرت امام در بیمارستان که قطعا برای‏‎ ‎‏دیگران محدودیتهایی را ایجاد می کرد و نیز مسائل امنیتی و ... . ‏ ‏‏   شبی که امام به بیمارستان می رفتند تا فردا صبح عمل کنند، من دیدم امام‏‎ ‎‏بطرف من می آیند. خیال کردم ایشان با من کاری دارند و نزدیک رفتم. به‏‎ ‎‏محض اینکه به ایشان رسیدم، امام گونه من را بوسیدند و به من گفتند:‏‎ ‎‏خداحافظ و رفتند داخل بیمارستان. حتی آن شب هم نماز شبشان ترک نشد.‏‎ ‎‏صبح امام رفتند اتاق عمل و ما هم پای تلویزیون مدار بسته نشسته بودیم و‏‎ ‎‏عمل را تماشا می کردیم. جریان عمل بوسیله تلویزیون در اتاقهای دیگر پخش‏‎ ‎‏می شد. خانمها هم آمدند و پای تلویزیون نشستند. ولی هنوز نمی دانستند‏‎ ‎‏قضیه چیست. من نه به مادرم و نه به خواهرهایم نگفته بودم و قرار شده بود‏ فقط من بدانم. حالا من می رفتم در خانه، پیش اعضاء خانواده، خواهرم یک‏‎ ‎‏سوال می کند، مادرم سوال می کند، می آیند، می روند، خاله ها هستند. خلاصه‏‎ ‎‏همه و همه سوال می کنند. من هم نمی دانستم به اینها چه بگویم. بنا نبود که‏‎ ‎‏چیزی بگویم و نمی دانستم که چه باید بگویم! چون جوّ شایعه بلافاصله زیاد‏‎ ‎‏می شد. آنوقت اوضاع ناجوری پیش می آمد. لذا تنها من بودم که عمق فاجعه‏‎ ‎‏را تحمل می کردم. آنها فکر می کردند که یک زخم معمولی در معده آقا‏‎ ‎‏هست و با عمل جرّاحی خوب می شود.‏ ‏‏   بعد از عمل که آقا را آوردند بیرون، نیم ساعت نشده بود که دیدم لب آقا‏‎ ‎‏تکان می خورد. یکه خوردم. گفتم: چه می گویند؟ رفتم جلو، گوشم را گذاشتم‏‎ ‎‏جلوی دهن آقا به فاصله یک سانتیمتر، دیدم آقا دارند می گویند: الله‌اکبر، اللّه اکبر. ‏‏   بعدا امام به هوش آمدند. دو سه روز اوّل هم همانطور که در آن‏‎ ‎‏اطلاعیه ها اعلام می شد، حالشان نسبتا خوب بود. باز در اینکه به مردم بگوییم‏‎ ‎‏یا نه، اختلاف نظر وجود داشت. بعضی ها معتقد بودند که ما خبر را اعلام‏‎ ‎‏کنیم، چون این مرتبه با مرتبه های قبلی فرق می کندو بعضی ها می گفتند، نه، ما‏‎ ‎‏چه داعیه ای داریم که دوستان امام را برنجانیم و دشمنان امام را شاد کنیم.‏‎ ‎‏بالاخره تصمیم بر این شد که قضیه اعلام شود که ما هم اطلاعیه دادیم و گفتیم‏‎ ‎‏که قصّه اینجوری است. روزهای اول حال امام خیلی خوب بود، اما در آن‏‎ ‎‏هفت، هشت روز خیلی درد کشیدند و صدمه خوردند. البته به ایشان دواهای‏‎ ‎‏ضد درد می دادند اما درد هم داشتند. مسائل پزشکی را که من وارد نیستم،‏‎ ‎‏باید برویم سراغ پزشکها که ببینیم مثلاً روز اول امام چطور بوده اند؟ کبد‏‎ ‎‏چطور بود؟ کسالت چقدر در معده نفوذ کرده بود؟ چه مقدار از معده را‏ برداشتند؟ آیا به کبد هم سرایت کرده بود یا نه؟ و مسائلی از این قبیل که دیگر‏‎ ‎‏با من نیست و باید پزشکان پاسخ بدهند. امّا بر محیط درمانگاه و دوستانی که‏‎ ‎‏برای دیدن امام می آمدند، جوّ تاثرانگیزی حاکم بود، کسانی که پیش من‏‎ ‎‏می آمدند بعضا نمی توانستند حرف بزنند. همان موقع به من التماس می کردند‏‎ ‎‏که ما برویم یکبار دیگر امام را ببینیم. من می رفتم به امام می گفتم. امام مثل‏‎ ‎‏اینکه خودشان بدانند، خیلی راحت از قبل می گفتند: بیایند اینجا چند دقیقه و‏‎ ‎‏می خواهند بروند، بروند. ‏ ‏‏   @rozaneebefarda
عروج به روایت /۴ تا بالاخره کار به اینجا کشید که یکروز آقای هاشمی به ملاقات امام (دو،‏‎ ‎‏سه روز قبل از فوت امام) آمد و گفت: امروز امامت جمعه با من است. من‏‎ ‎‏می خواهم به نماز جمعه بروم، شما فرمایشی ندارید که من بروم از شما چیزی‏‎ ‎‏برای مردم بگویم تا دل مردم شاد شود. امام همین طور که خوابیده بودند‏‎ ‎‏گفتند: از قول من به مردم سلام برسانید و بگویید دعا کنید که خدا من را‏‎ ‎‏بپذیرد، دعا کنید که خدا من را ببرد. من و آقای هاشمی از بس منقلب شدیم،‏‎ ‎‏آمدیم بیرون و آقای هاشمی موقعی که می خواست برود، به من گفت: آخر‏‎ ‎‏من که نمی توانم این حرف را به مردم بگویم. از طرفی هم امام گفته اند که باید‏‎ ‎‏به مردم بگویید. من گفتم، خوب امام گفته اند شما باید بگویید، نمی شود که‏‎ ‎‏نگفت. بعد چیزی به ذهنم آمد گفتم که: اگر به امام بگوییم، مردم ناراحت‏‎ ‎‏می شوند، روی علاقه ای که به مردم دارند، نمی گذارند مردم ناراحت شوند‏‎ ‎‏وخلاصه خودش یکجوری درست می کند. من از طرف خودم و آقای‏‎ ‎‏هاشمی رفتم به امام گفتم که: قضیه اینجوری است و مردم ناراحت می شوند.‏‎ ‎‏امام فرمودند: خیلی خوب، اگر می بینید مردم ناراحت می شوند، بگویید اگر ان‏‎ ‎‏شاءالله خوب شدم و بیرون آمدم، خودم جواب محبتهای شما را می دهم که‏ آقای هاشمی رفتند و همین را به مردم گفتند.‏ ‏‏فردای آن روز، امام را آوردیم در حیاط، امام گفتند: احمد، این ساختمان‏‎ ‎‏روبروی من کجاست؟ من گفتم: این ساختمان حسینیه است. شما همیشه از آن‏‎ ‎‏طرف می دیدید و این طرف را نمی دیدید، حالا از این طرف دارید می بینید. از‏‎ ‎‏طرف شرق. گفتم که ان شاءاللهخوب می شوید، با هم می رویم توی حسینیه و‏‎ ‎‏دوباره مشغول همان کارهایتان می شوید. ایشان به من گفتند که: احمد تو‏‎ ‎‏مطمئن باش که من از این کسالت خوب نمی شوم و می میرم. من باز خیلی متاثر‏‎ ‎‏شدم. گفتم: نه آقا، این حرفها چیست که می فرمایید؟ گفتند: همین است که‏‎ ‎‏می گویم. بعد دیگر تخت آقا را بردیم داخل اتاق. از پیش از ظهر روز بعد،‏‎ ‎‏حال آقا دگرگون شد. ‏ روز آخر که روز سیزدهم خرداد ماه بود دکترها هم دیگر مایوس شده‏‎ ‎‏بودند. برای اینکه هر چه دارو بکار می بردند، فشار خون بالا نمی آمد. آقایان‏‎ ‎‏دکترها و چند تا از دوستان این طرف و آن طرف با حالت ناراحتی نشسته‏‎ ‎‏بودند و نمی توانستند چیزی بگویند. آقای دکتر فاضل و آقای دکتر عارفی‏‎ ‎‏یک جا نشسته بودند، من رفتم پیششان گفتم چه خبر است؟ چرااینطوری‏‎ ‎‏نشسته اید و زانوی غم بغل کردید؟ دکتر فاضل به من گفت: فلانی، آقا تا یکی‏‎ ‎‏دو ساعت دیگر، بیشتر نمی توانند حرف بزنند. شما برو هر چه می خواهی از‏‎ ‎‏آقا بپرس. گفتم: خیلی خوب و رفتم در اتاق، دیدم صورت آقا نورانی شده و‏‎ ‎‏چهره ایشان گل انداخته است و دارند نماز می خوانند. آقا از شب پیش نماز‏‎ ‎‏می خواندند. یعنی از ساعت ده شب قبل از روز فوتشان نماز می خواندند و آن‏‎ ‎‏شب دیگر آقای انصاری ایشان را برای وضو مهیا نکرد. برای اینکه خودشان‏‎ ‎‏دیگر نگفتند که من وضو می خواهم، چون از شب تا صبح بیدار بودند و نماز‏ می خواندند. آقا هیچ کار دیگری انجام نمی دادند، فقط نماز می خواندند. من‏‎ ‎‏رفتم داخل اتاق، دیدم دارند نماز می خوانند. همان طور که خوابیده بودند، با‏‎ ‎‏آن فشار سرشان را بالا می آوردند به عنوان رکوع و بعد دوباره برای سجود.‏‎ ‎‏من هر چه کردم با آقا حرف بزنم، دلم نیامد آن فضای معنوی را به هم بزنم.‏‎ ‎‏بعد فقط یک کمی به ایشان نگاه کردم و از اتاق آمدم بیرون. ساعت سه‏‎ ‎‏بعدازظهر حالشان بد شدکه دستگاهها شروع کرد به کار و ساعت ده شب هم‏‎ ‎‏ایشان فوت کردند. روسای سه قوه و سایر مسئولین و افراد دیگری از جاهای‏‎ ‎‏دیگر آمدند، از قم آمدند که: چه باید کرد؟ امام که اینطور شدند، اینجا‏‎ ‎‏غوغایی برپا شد. @rozaneebefarda
عروج به روایت /۵ قبلاً راجع به محل دفن فکر کرده بودیم. یعنی یک روز من‏‎ ‎‏پیش خودم گفتم: اگر روزی امام طوری شدند، ما اینقدر ناراحتیم که نمی دانیم‏‎ ‎‏باید کجا دفن کنیم و کجا مناسب است! فکر کردم بین قم و تهران جای مناسبی‏‎ ‎‏است که، یک جایی را درست کنیم که باز باشد و شاید از شش، هفت ماه قبل‏‎ ‎‏ما خاکریز آنجا را به عنوان موسسه تنظیم و نشر آثار امام زدیم و برای محلّ‏‎ ‎‏مرقد ایشان هم در نظر گرفتیم. اما اوّلاً آنجا درست نشد. در ثانی در اینکه‏‎ ‎‏امام کجا دفن شود، اختلاف نظر به وجود آمد. بعضی ها می گفتند: ببریم قم در‏‎ ‎‏مسجد بالاسر، بعضی ها می گفتند: نه. من از آنهایی بودم که پافشاری می کردم‏‎ ‎‏امام را به قم نبریم، بلکه در آنجایی که در نظر گرفتیم، دفن شوند. بعد گفته شد‏‎ ‎‏که آنجا دور است و هنوز هم هیچگونه آماده و تسطیح نشده است. من گفتم:‏‎ ‎‏باشد، ولی به شرطی حاضرم که یک جایی باشد در کنار بهشت زهرا که دو سه‏‎ ‎‏کیلومتر در دو سه کیلومتر باز باشد تا اگر خواستیم فعالیتهای فرهنگی در آنجا‏‎ ‎‏انجام دهیم امکان داشته باشد. خلاصه با یکی، دو سه نفر از دوستانمان رفتیم‏‎ ‎‏و همین محل فعلی مرقد مطهر را انتخاب کردیم. روزهای آخر که احساس‏ کردیم حال امام روز به روز سخت تر می شود و کسی هم به جز من به نظر‏‎ ‎‏می رسید که از وخامت مریضی اطلاع ندارد، تصمیم گرفتم که اعضای‏‎ ‎‏خانواده را به جز مادرم را جمع کنم و ماجرا را بگویم. لذا آنها را جمع کردم‏‎ ‎‏و در یک گوشه ای از حسینیه نشستیم. آنجا من مطرح کردم که تاکنون جریان‏‎ ‎‏را به شما نگفته ام و موضوع چنین است. بعضی ها دلخور شده بودند که چرا ما‏‎ ‎‏را در جریان نگذاشتید. گفتم: علت این بود که ما نمی خواستیم شما ناراحت‏‎ ‎‏شوید؛ در ثانی نمی خواستیم مساله کسالت امام درز پیدا کند. زیرا ممکن بود‏‎ ‎‏که بتوانیم این کسالت را کنترل کنیم و قصه را حل کنیم. امیدوار بودیم که‏‎ ‎‏اتفاقی نیفتد. برای آنها هم مساله حل شد و واقعیت را تمکین کردند. ‏ ‏‏آن شب یکی از خواهرانم برای رعایت حال والده به ایشان قرص خواب‏‎ ‎‏آور داده بودند تا به استراحت بپردازد. به همین خاطر ایشان در یک اتاق‏‎ ‎‏خلوتی خوابیده بودند. لذا تا فردا صبح از قضیه مطّلع نشدند.‏ ‏‏حال و هوای اینجا در آن موقع قابل ترسیم نیست. مثلاً چهار تا وزیر با‏‎ ‎‏چهارتا نماینده یک گوشه نشسته بودند، گریه می کردند؛ یک گوشه ای رئیس‏‎ ‎‏مجلس نشسته بودند؛ رئیس جمهور آنوقت (رهبر عزیزمان) با آقای موسوی‏‎ ‎‏یک گوشه دیگر نشسته بودند. آقای مشکینی و بعضی از افراد شورای نگهبان‏‎ ‎‏و خبرگان هم گوشه دیگر. اصلاً قابل توصیف نیست که در آن موقع چه‏‎ ‎‏گذشت! چیزی که می شود گفت، بزرگی واقعه است که واقعا در آن موقع قابل‏‎ ‎‏درک و هضم نبود و اکنون قابل وصف نیست. لذا در عین اینکه همه ناراحت‏‎ ‎‏بودند، اما هیچ کس به اندازه بزرگی حادثه متاثر نبود، برای اینکه نمی توانست‏‎ ‎‏هضم کند. ‏ پرونده ویژه به‌مناسبت 🔘 روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
پیام تسلیت حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی به‌مناسبت ارتحال امام خمینی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم‌الله الرحمن الرحیم انالله و انا الیه راجعون با یک دنیا تأسف و تأثر و با قلبی آکنده از حزن و اندوه از خبر رحلت جان گداز و تاثرانگیز حضرت مستطاب آیت‌الله آقای خمینی قدس سره الشریف شدیداً متأثر و متأسف شدم. بدین وسیله این مصیبت عظمی و ضایعه جبران ناپذیر را به پیشگاه حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و عموم مسلمانان بویژه ملت مسلمان ایران و جامعه روحانیت و حوزه های علمیه بالاخص فرزند برومند آن مرحوم جناب حجت الاسلام آقای حاج سید احمد خمینی دامت افاضاته و سایر بازماندگان محترم تسلیت عرض نموده و خود را در این مصیبت جانگداز سهیم می دانم. از عموم ملت مسلمان ایران نیز درخواست می‌نمایم تا در این شرایط حساس که دشمنان از هر سو علیه اسلام و مسلمین توطئه و درصدد محو و نابودی آن می باشند با خونسردی کامل آرامش خود را حفظ نمایند. امید است خداوند سبحان به حق اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام آن مرحوم را قرین رحمت واسعه خود قرار دهد. رحمةالله معشر الماضی وحشرهم مع الائمة المیامین 29 شوال 1409 خادم علوم آل رسول(ص) شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
اطلاعیه حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی به‌مناسبت ارتحال امام خمینی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم الله الرحمن الرحیم ولاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم یومٌ علی آلِ الرسولِ عظیمٌ شخصیتی دعوت حق را لبیک اجابت گفت که با مجاهدات بزرگ و فداکاری ها و رهبری‌های قاطع و محکم خود اسلام را در عالم معاصر زنده کرد و ندای تکبیر و توحید را به گوش جهانیان رساند و مجد و عظمت مسلمانان را به آنان بازگردانید و فریاد کوبنده اش دل های مستکبران ابرقدرت را به لرزه درآورد. مردی دنیای فانی را وداع نمود و در جوار رحمت خداوند متعال آرمید که با اتکاء به نصرت الهی و شجاعت ایمانی انقلاب اسلامی ایران را بوجود آورد و بر جریان استبداد و استعماری که بر این ملت استضعاف شده حکومت داشت پایان داد و در همه جا مسلمانان و مستضعفان را علیه طواغیت برانگیخت. فقیهی بزرگ و مرجعی مسلم به جهان باقی شتافت که در زهد و عبادت و شب زنده داری و خوف از خدا و حق گویی و حقیقت علنی و صفات ممتازه دیگر از آیات الهی بود. انا لله و انا الیه راجعون. سوگ جانکاه او همگان را در دریایی از غم و اندوه و مصیبت غرق نمود. این مصیبت عظمی را به پیشگاه حضرت بقیة الله الاعظم ارواح العالمین له الفداه و حوزه های علمیه، علمای اعلام و عموم مسلمانان جهان و دلباختگان اعتلای کلمة الله و مردم شریف ایران تسلیت عرض می نمایم و از خداوند تعالی اجر جزیل و صبر جمیل مسألت می نمایم و همگان را به آگاهی و هوشیاری و درک حساسیت موقع و همکاری با مسئولین امور در حفظ نظم و امنیت مؤکداً توصیه می کنم. خداوند متعال معظم له را در جوار رحمت واسعه خود قرار داده و اسلام و مسلمین را بیش از پیش عزیز و سربلند و از شر دشمنان حفظ نماید. بیست و نه شوال 1409- محمدرضا موسوی گلپایگانی به مناسبت 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
پیام تسلیت حضرت آیت‌الله العظمی اراکی به‌مناسبت ارتحال امام @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم الله الرحمن الرحیم انالله و انا الیه راجعون با قلبی آکنده از غم و اندوه و چشمی گریان ضایعه اسفناک و فقدان دردناک مرحوم مغفور حضرت آیت‌الله العظیم امام خمینی طاب ثراه را اولاً به ساحت مقدس حضرت صاحب العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه و سپس به حوزه های علمیه و علماء اعلام و عموم مؤمنین و بیت معظم بخصوص فرزند گرامی ایشان جناب حجت الاسلام حاج احمد آقا خمینی تسلیت می گویم. فقدان این مرد بزرگ که حقاً مجدد المذهب فی القران الحاضر است مصیبتی است جبران ناپذیر. امروز اسلام و مسلمین پشتوانه بزرگی را از دست داد. امیدوارم همچون گذشته دست غیبی ولیّ عصر عجّل الله تعالی فرجه بر سینه نامحرمان زده، مکر شیاطین و کفار و اعداء اسلام را نقش بر آب فرماید و عزت و عظمت مسلمین را افزون نماید. اکنون چاره ای نمی بینم جز اینکه به حضرت رب العالمین پناهنده شوم و از درگاه رحمت و مغفرت او علو درجات آن امام معظم و پیشوای مکرم را تقاضا نمایم. به مناسبت 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم کامل نماز آیت‌الله العظمی گلپایگانی بر پیکر امام خمینی(ره) به مناسبت 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه کمتر دیده شده امام در نفی ! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 خبرنگار: شما که شخصیت دینی هستید، چرا وارد سیاست شدید؟! چرا از قالب مذهب خودتون رو خارج کردید؟! 🔹 امام خمینی(قدس سره): اسلام‌ یک مذهب سیاسی است که سیاست و عبادتش مخلوط به هم است و من الان هم دارم عمل به مذهب می‌کنم! ▫️تا حالا در یک بعدش عمل می‌کردم الان هم در یک بعد دیگرش وارد شدم! 🔹 احکام‌اسلام آن مقداری که در سیاسات است بیشتر از عبادات است. به مناسبت 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 لحظاتی از حضور آیت الله خامنه‌ای در مراسم تشییع امام خمینی ➕ صوت نشست دوم مجلس خبرگان در مردادماه ۶۸ پس از تصویب قانون اساسی جدید به مناسبت 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|| روح بلند و ملکوتی رهبر مستضعفان و آزادی‌خواهان جهان به ملکوت اعلی پیوست... بخشی از قرائت وصيتنامه امام(ره) توسط حضرت آیت الله خامنه‌ای به مناسبت 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 || هشدار تاریخی آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی درباره دشمنی با امام خمینی(ره) و روزنه به‌مناسبت @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ◽️ خمینی(ره) از حسین(ع) بالاتر نیست... حسین علیه‌السلام را در تاریخ یک شورشی معرفی کردند! پس‌فردا امام را همینجور معرفی خواهند کرد این خبیث‌ها! ▫️والله قسم اگر این شخصیت در تاریخ کوبیده شود، اسلام کوبیده خواهد شد. قرن‌ها بگذرد مسلمین قد علم نخواهند کرد. ▫️من این حرف‌ها را می‌زنم که اگر در روز قیامت خدا به من گفت مجتبی تو که فهمیدی چرا نگفتی... ▫️ تا افکار او، نظریات او، و تا احکام او، تا شعاع حرکت او هست، این مانع بر سر راه وجود دارد. 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
هر کس در برابر انقلاب بایستد، هلاک می‌شود! رؤیای صادقه‌ی (قدس‌سره) که تعبیر شد! ◽️ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸قبل از پیروزی انقلاب، خواب دیدم که شاه به سید جوانی، خیلی احترام می‌کرد. در عالم رؤیا فهمیدم که پس از شاه، او [رهبر] خواهد بود. 🔸پس از پیروزی انقلاب، دیدم که همان‌طور شد؛ ولی قیافۀ آقای خمینی(قدس‌سره) با آن جوان، تطبیق نمی‌کرد؛ امّا وقتی عکس جوانی ایشان را آوردند، دیدم عیناً همان است. 🔸در عالم رؤیا، آن جوان، چیزی گفت که از آنچه می‌گویم، معلوم می‌شود. 🔹پس از انقلاب، آقای خمینی(قدس‌سره) گفت: «هر کس در برابر انقلاب بایستد، هلاک می‌شود» 🔻و به این شکل، آنچه در خواب دیده بودم، تعبیر شد. 📚محمدی ری‌شهری، زمزم عرفان، ص٣١۵. به مناسبت 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببينيد|| لحظات پایانی عمر شریف امام خمینی به روایت آیت‌الله خامنه‌ای در لحظات آخر مشغول ذکر بودند.... به مناسبت 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
امامِ امت ⚫️پرونده ویژه بنیاد تاریخ‌پژوهی به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی برای آشنایی با مکتب امام خمینی چه بخوانیم؟57 کتاب و مقاله بنیاد تاریخ‌پژوهی در حوزه آشنایی با مکتب امام خمینی چهارده گام تا امام/گام اول: تقوای فردی و سیاسی چهارده گام تا امام/گام دوم: شجاعت در راه رسیدن به آرمان‌ها چهارده گام تا امام/گام چهارم: استکبارستیزی چهارده گام تا امام/ گام پنجم: نفی اشرافی‌گری؛ حمایت از مستضعفین چهارده گام تا امام/گام ششم: حمایت از پیشرفت اقتصادی و مادی چهارده گام تا امام/گام هفتم: بی‌اعتمادی به وعده طاغوت و اعتماد به صدق وعده الهی چهارده گام تا امام/گام هشتم: اعتقاد به اراده و نیروی مردم چهارده گام تا امام/گام نهم: حمایت از مظلومین چهارده گام تا امام/ گام دهم: اتحاد اسلامی چهارده گام تا امام/ گام یازدهم: نفی اسلام سکولار چهارده گام تا امام/گام دوازدهم: اثبات اسلام ناب محمدی چهارده گام تا امام/گام سیزدهم: انقلاب اسلامی و کارآمدی جهانی چهارده گام تا امام/ گام چهاردهم: امید به آینده امام در مواجه با جریان های انحرافی؛ بخش اول: امام در مواجهه با جریان های انحرافی بخش دوم: فراق 32 ساله/32 جمله برگزیده از 32 سال سخنرانی مقام معظم رهبری در سالگرد ارتحال امام خمینی: دهه هفتاد فراق 32 ساله: دهه هشتاد فراق 32 ساله: دهه نود انقلابی‌گری از نگاه امام و رهبری به چه معناست؟ امام در نگاه اندیشمندان جهان زیارت‌های ترک‌نشدنی امام خمینی در نجف اسلام آمریکایی چیست؟ هاشمی رفسنجانی و اختلاف با امام خمینی در مشرب مبارزاتی امام خمینی فضای فکری حوزه علمیه نجف را متحول کرد آشنایی با مبارزات فرهنگی-سیاسی «دختران عصمتیه» مبارزه امام با نهضت آزادی و جریانات لیبرال؛ به روایت مقام معظم رهبری بی‌صداقتی آقای هاشمی رفسنجانی با مردم در خصوص ارتحال امام مجموعه لوح "تحریف امام" | یک مجموعه لوح "تحریف امام" | دو مجموعه لوح "تحریف امام" | سه 🔻معرفی پنج اثر تحریف‌آمیز در زندگی امام خمینی و نهضت ایشان🔻 الف لام تحریف اطلاع‌نگاشت: تحریفات کتاب الف لام خمینی الف لام؛ خدمت یا خیانت/بخش اول الف لام؛ خدمت یا خیانت/بخش دوم الف لام؛ خدمت یا خیانت/بخش سوم الف لام؛ خدمت یا خیانت/بخش چهارم بررسی تطهیر پهلوی در کتاب الف لام خمینی؛ نوشته هدایت‌الله بهبودی تحریف مکتب امام خمینی در کتاب موسوم به «دایرةالمعارف بزرگ اسلامی» تحریف مکتب امام خمینی در «دایرةالمعارف تشیع» نگاهی به خاطرات تحریف‌آمیز آقای اکبر هاشمی رفسنجانی نگاهی به خاطرات تحریف‌آمیز آقای حسینعلی منتظری 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید|| فیلم کمتر دیده شده از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره (ره) ما مُرده بودیم امام ما را زنده کرد. ما گمراه بودیم، امام ما را هدایت کرد. ما از وظایف بزرگ انسان و مسلمان، غافل بودیم، امام ما را بیدار کرد و راه را به ما نشان داد و دست ما را گرفت و ما را تشجیع کرد و خودش هم جلو افتاد! اکتفا نکرد به اینکه بگوید بروید، او رفت تا ما برویم و پشت سر او حرکت کنیم. خدا را شکر که پشت سر او حرکت کردیم، متوقف نشدیم و نیمه‌کاره او را رها نکردیم. به مناسبت 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
امام عزیز پرونده ویژه کانال روزنه به مناسبت ارتحال جانگداز امام خمینی لطفا در ثواب نشر شریک شوید.... @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🎥مصاحبه مقام معظم رهبری، در روز تشییع امام خمینی متنِ کامل وصیت‌نامۀ الهی_سیاسی امام خمینی تذکرات چهارگانه ذیل وصیت‌نامه امام خمینی چیستی، چرایی و ضرورت مقابله با در نگاه مقام معظم رهبری امام خمینی به روایت امام خامنه‌ای (آشنایی با موضوع «امام خمینی(ره)» در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ) امام رصد سمپاشی‌های رسانه‌های معاند را حتی در بستر بیماری هم ادامه داد! امام در بستر بیماری هم نماز شب را ترک نکرد! عروج به روایت سیداحمد خمینی پیام تسلیت حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی به‌مناسبت ارتحال امام خمینی اطلاعیه حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی به‌مناسبت ارتحال امام خمینی پیام تسلیت حضرت آیت‌الله العظمی اراکی به‌مناسبت ارتحال امام 🎥 فیلم کامل نماز آیت‌الله العظمی گلپایگانی بر پیکر امام خمینی(ره) 🎥مصاحبه کمتر دیده شده امام در نفی ! 🎥لحظاتی از حضور آیت الله خامنه‌ای در مراسم تشییع امام خمینی 🎥بخشی از قرائت وصيتنامه امام(ره) توسط حضرت آیت الله خامنه‌ای 🎥هشدار تاریخی آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی درباره دشمنی با امام خمینی(ره) و هر کس در برابر انقلاب بایستد، هلاک می‌شود! (رؤیای صادقه‌ی (قدس‌سره) که تعبیر شد!) 🎥لحظات پایانی عمر شریف امام خمینی به روایت آیت‌الله خامنه‌ای 🎥فیلم کمتر دیده شده از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره (ره) نقدهای تاریخی بر کتاب تحریف‌آمیز 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
سالروز قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۴۲ بر امت شریف و شهیدپرور و روحانیت بصیر و بیدار تسلیت باد @rozaneebefarda
📝 سخنرانی تحلیلی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره قیام پانزده خرداد 🔍 بخوانید👇 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=1518 @rozaneebefarda
مواضع روشنفکران درباری پیرامون واقعه خونین ۱۵خرداد۴۲ اختصاصی|| ناتل خانلری و تئوری سرکوب مردم @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹از جمله جریان های فرهنگی و فکری مدعی روشنفکری، کسانی بوده اند که در عین وابستگی به دربار، همواره به نوعی خود را دوست‌دار و طرفدار اصلاحات اجتماعی معرفی می‌کردند . از جمله این روشنفکران برجسته می‌توان، «دکتر پرویز ناتل خانلری» را ذکر کرد. ▪️خانلری که خود در دورانی به جریان‌های‌ چپ گرایش داشت، در برهه قیام 15 خرداد، در منصب وزارت فرهنگ قرار داشت و موضع گیری وی در روز پانزده خرداد و در جمع هیئت دولت، گویای ماهیت فکری واقعی اوست. ▫️خانلری در این جلسه به رئیس دولت حمله کرده و «اسدالله عَلَم» را به کوتاهی در کشتار مردم مسلمان متهم نموده است که چرا با شدت عمل بیشتری با مردم معترض در روز ۱۵خرداد برخورد نشده و از منظر خانلری، نخست‌وزیر می‌بایست بسیار شدیدتر عمل می‌کرده است. 🔹مرور اظهارات ضدمردمی خانلری نشانگر تزویر روشنفکری در مواجهه با حرکت‌های اصیل مذهبی و مردمی در ایران است. وی در آن جلسه چنین می‌گوید: 👇 «این طور که بنده دیدم طبقه روشنفکر سخت عصبانی است و بر لَه [طرفدار] دولت است و می گوید چرا دولت سستی می کند و اقدام شدید [در برخورد با معترضان] نمی کند. مطلب دیگر اینکه شترسواری دولا دولا نمی شود؛ [برای سرکوب مخالفان] تصمیم قاطع باید گرفت. اگر سست بگیریم مملکت از میان می رود. مسئله مربوط به خودمان نیست. ما می توانیم استعفا بدهیم ولی مملکت از بین می رود. ما تصمیم قاطع باید بگیریم. ما وقتی یک ستوان دوم اگر عملی کرد او را تعقیب می کنیم، به هر صورت حکومت نظامی ضرورت کامل دارد و بسیار شدید باید عمل کرد»! ▫️متن کامل مذاکرات هیأت دولت طاغوت در پانزده خرداد 1342، دفتر هیات دولت و روابط عمومی نخست وزیری، ص26. @rozaneebefarda
چپ‌ها و قیام ۱۵ خرداد ۴۲ اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بیژن جزنی که خود از اعضای حزب توده بود، در کتاب «وقایع سی ساله اخیر ایران» می نویسد: «دومین جریان مورد بحث ما حزب توده است. این سازمان مهاجر در این جریان [واقعه ۱۵خرداد] نیز همچنان از واقعیت فاصله داشت، و مشی تبلیغاتی خود را با مشی دولت شوروی انتخاب می کرد در این دوره، حزب توده در داخل، شبکه ای از خود نداشت، و سخن پراکنی های «پیک ایران» وسیله شناخت مشی این حزب بود. حزب توده به امینی به شدت حمله می کرد، زیرا دولت شوروی و رادیو «صدای میلی» نیز چنین می کردند، و پس از اصلاح رابطه ایران و شوروی، پیک ایران نیز از شدت حملات خود بر رژیم کاست، و بالاخره بی آنکه به تضاد خلق با دیکتاتوری دربار بیاندیشد، به طور ضمنی اصلاحات را تأیید کرد و تظاهرات خونین پانزده خرداد را به عنوان یک حرکت ارتجاعی محکوم کرد! البته مدتی بعد، این اشتباه فاحش خود را پس گرفت. از سوی دیگر، این حزب برای دست زدن به فعالیت در داخل کشور به سرعت دست به اقدام زد، و درست هنگامی که آبها از آسیاب افتاده بود و هنگامی که دیکتاتوری باخشونت بی سابقه ای حمله کرده بود، در داخل، شبکه «تشکیلات تهران» را پایه گذاری کرد، که این شبکه طی قریب نه سال فعالیت خود، به کثیف ترین حربه سازمان امنیت بر ضد خلق تبدیل شد.» @rozaneebefarda
وقتی اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی، مردم مجاهد قیام ۱۵خرداد را چاله‌میدانی خطاب می‌کردند! اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️دکتر عباس شییبانی از اعضای جبهه مقاومت ملی، عضو هیئت مؤسس و از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی و همچنین مسئول کمیته دانشجوئی نهضت آزادی ایران، در مورد واکنش اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی نسبت به واقعه 15 خرداد 42، نظرات جالبی را مطرح کرده است. ▫️وی که در هنگام قیام ۱۵خرداد به همراه شماری از اعضای جبهه ملی –مانند اللهیار صالح- و برخی از اعضای نهضت آزادی –مانند بازرگان و...- در زندان بوده است، روایت های معناداری از مشاهدات خود در این دوره مهم از تاریخ انقلاب را مطرح کرده است. به نظر شیبانی، نهضت آزادی پس از انشعاب از جبهه مقاومت ملی با هدف مبارزات پارلمانی تأسیس شده و پس از تأسیس با اقبال مردمی مواجه نشده است؛ «ما در نهضت مقاومت بارها بحث کردیم که جمع بشیم و حزبی درست کنیم، تا فعالیت مثلا انتخاباتی بکنیم. تصورمان این بود ولی موقعیکه آمدیم، نتوانستیم. اقبال مردم هم به ما جلب نشد! یعنی نه مردم جذب ما شدند، نه رژیم اجازه مبارزه پارلمانی را می‌داد! همه اعضای مرکزی نهضت هم همفکر و محکم نبودند.» ▫️عباس شیبانی روزهای پس از قیام ۱۵خرداد را چنین روایت می‌کند؛ «[در نهضت ۱۵خرداد] من زندان بودم که معلوم شد کشتار کرده اند. ما فردایش در زندان اعلام روزه کردیم. ولی جبهه ملی ها و چپی ها همراهی نکردند. ملیون و بعضی از نهضتی ها هم همراهی با ما نکردند. ساواک هم ما را که روزه بودیم به زور چائی خوراند که نگوئیم ما روزه ایم. جبهه ملی و بعضی اعضای نهضت آزادی، صریحاً مخالف بودن که از ۱۵خرداد حمایت بکنیم! ما آن را یک قیام مردمی می دانستیم ولی آنها می گفتند که یک عده نادان و چاله میدانی و فلان، علیه اصلاحاتِ شاه و آمریکا شورش کرده اند.» ▫️«مبارزات ملی مذهبی نیم قرن اخیر در گفت و گو با دکتر عباس شیبانی»؛ فصلنامه کتاب نقد، سال چهارم، شماره 13، ص62. @rozaneebefarda