eitaa logo
روزنه
6.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
246 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5890785802400564200.pdf
1.62M
نسخه کامل نشریه حریم امام شماره 338 با موضوع؛ 🖱چالش های مدیریت حوزه علمیه قم!🖱 @rozaneebefarda
هرج و مرج طلبی و طلبکاری گذری بر اظهارات تند سید حسین تبریزی در نشریه حریم امام حسن محمدی [یک از سه] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 زمانه عجیبی است. تندروهای دیروز، مدعی اعتدال شده اند و دیگران را تندرو می خوانند! سیاسی ترین و وابسته ترین مراکز به نهادهای دولتی، مدعی استقلال حوزه شده اند و رطب خورده ها، منع رطب می کنند. آقای موسوی تبریزی، رئیس مجمع غیر قانونی؟ محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در مصاحبه مفصلی که با نشریه حریم امام که با بودجه دولت جمهوری اسلامی اداره می شود داشته و از پرهیزکاری علمای سلف نسبت به شهرت طلبی سخن گفته و تصریح می کند که «حضرت امام در شورای مدیریت[حوزه علمیه] هم یک نفر را هم مستقیما از طرف خودشان مشخص نکردند» ص5. موسوی تبریزی همچون سایر مدعیان اصلاح طلبی که می کوشند آراء خود را به امام نسبت داده و خود را تنها امام شناس و پیرو خط امام معرفی کنند، درباره رابطه امام و حوزه علمیه مطالب عجیب و بعضا خلاف واقعی را بیان کرده است. در ادامه ادعاهای وی که در نشریه تحت نظر «آستان مقدس امام خمینی(ره)» منتشر شده است بررسی می شود. آقای تبریزی مدعی است امام هیچ نماینده ای در شورای مدیریت حوزه نداشته است! جالب است که تنها یک صفحه پس از مصاحبه آقای تبریزی، آقای سید ابوالحسن نواب تصریح می کند که«حضرت امام نمایندگانی در شورای مدیریت حوزه داشتند و این نمایندگان امور حوزه را پیش می بردند. در حقیقت مراجع تقلید به جز آیت الله گلپایگانی و حضرت امام در شورای مدیریت حوزه نماینده ای نداشتند.» ص6. عباس رفعتی نائینی هم در مصاحبه با همین نشریه در صفحه12 می گوید:«پس از انقلاب شورای مدیریتی تشکیل شد و به عبارتی متشکل از نمایندگان مراجع تقلید بود و حضرت امام هم به عنوان یکی از مراجع تقلید نمایندگانی در شورا داشتند» وی در ادامه تصریح می کند« ساختار و دیدگاه مرحوم امام و مقام معظم رهبری سبب حفظ استقلال حوزه های علمیه شده است» ص13 سوال آنست که کدامیک از سه بزرگوار(تبریزی، نواب و نائینی) خلاف واقع می گویند؟ با توجه عدم رد ادعای هیچیک از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امام، می توان پرسید که موضع این موسسه درباره نسبت های خلاف واقع به امام آنهم در نشریه تحت نظر بیت امام چیست؟ ادعای دیگر آقای موسوی تبریزی آنست که «امام در طول مدت رهبری شان حتی یک ریال از بودجه های دولتی برای خودشان استفاده نکردند و بلکه بارها خودشان به دولت کمک می کردند. بارها اجازه می دادند که سهم امام برای رفع مشکلات دولت استفاده بشود و حتی یک ریال هم از بودجه دولت برای زندگی شخصی خودش بر نمی داشت بنابراین امام در حوزه دخالتی نمی کرد...این شبهه در اذهان ایجاد نشد که با پیروزی انقلاب اسلامی، رهبر و بنیان گذار نظام بخواهد حوزه علمیه را هم تحت لوای خودش قرار بدهد» خلط بین شخصیت حقوقی و حقیقی امام و خلاف واقع گویی در این عبارات نیز مشهود است. اولا امام نه به عنوان یک شخص دارای اهداف شخصی، بلکه به عنوان ولی فقیه، مطالبات و انتظاراتی از حوزه های علمیه داشت ثانیا خواسته های خود را از طریق نمایندگان خود در حوزه علمیه و با مذاکره با سایر مراجع، مطرح می نمود. جا دارد از آقای تبریزی نسبت به مناسبات خود با برخی دولت ها یا احزاب خاص پرسیده شود. تبریزی در یک شاهکار تاریخی دیگر مدعی می شود «این نگرانی برای هیچ یک از مراجع تقلید ایجاد نشد که امام خمینی بخواهد آن ها را از مقام مرجعیت حذف کنند؛ بلکه جایگاهشان را بیشتر حفظ کردند.»ص5 در این باره نیز می توان به تایید رویه جامعه مدرسین مبنی بر اعلام عدم صلاحیت آیت الله شریعتمداری برای مرجعیت٬ اشاره کرد که امام خمینی بدون ذکر نام٬ در منشور روحانیت با تجلیل از آن یاد کرده است. تبریزی در ادعای عجیب دیگری می گوید:«[امام خمینی] در تمام آن ده سال پیروزی انقلاب که در قید حیات بودند، یکبار هم خلاف نظر مراجع در امور و مسائل شرعی نظری نمی گفتند. برای مثال برای رویت هلال به نظر مراجع تقلید عمل می کردند» اولا بر اساس فتوای همه مراجع عظام، حکم حاکم در مورد رویت هلال بر همگان حجت است و شبهه ای در پذیرش حکم امام جامعه در این موضوع نیست. ثانیا مشخص نیست که منظور آقای تبریزی از امور و مسائل شرعی چیست. اگر مراد، در مسائل شرعی و فتاوا است؛ آیا امام فتوایی خلاف فتوای دیگر مراجع نداشت؟! موردی از مخالفت امام با نظر مراجع؟ اعلامیه امام در 21بهمن سال 57 مبنی بر ضرورت حضور مردم در خیابان ها مورد مخالفت صریح آیت الله گلپایگانی قرار گرفت و طی مکالمه تلفنی بین امام و ایشان، امام نیز با نظر این مرجع بزرگوار مخالفت کردند.(موارد مخالفت های امام بانظر مراجع عظام قابل ذکر است که خارج از حوصله این نوشتار است). ادامه در پست های بعد👇 @rozaneebefarda
[صفحه ۲ از ۳] کم دقتی در فضای موجود میان مراجع پیش از انقلاب سبب بن بست در تحلیل خواهد شد. فضایی که استاد شهید مطهری از آن دوری کرده و به تهران مهاجرت می کند و امام نیز علی رغم احترام به آیت الله بروجردی، به خاطر کارشکنی برخی از اطرافیان زعیم حوزه٬ از ایشان جدا می شود. برخی از شاگردان حاضر در جلسات درس امام، نوشته‌اند که امام در بخش‌هایی از سخنان خود، بسیار ناراحت بود و گاه بر دسته منبری که نشسته بود می‌کوبید [و می‌گفت:] «وای بر این مملکت! وای بر این هیات حاکمه! وای بر این دنیا! وای بر ما! وای بر علمای ساکت! وای بر این نجف ساکت، این قم ساکت، این تهران ساکت، این مشهد ساکت! این سکوت مرگبار اسباب این می‌شود که زیر چکمه اسرائیل و به دست همین بهاییان، این مملکت ما، این نوامیس ما، پایمال شود کتاب الف لام خمینی چاپ دوم ص ۲۹۵ آقای موسوی تبریزی که چندی است کرسی تدریس در سطوح عالی و خارج ارائه می کند، درباره ولایت فقیه گفته است: «اعتقاد به ولایت فقیه به اجتهاد نیاز دارد. طلبه باید سالها درس بخواند تا به ولایت فقیه اعتقاد پیدا کند.»ص5 چنین ادعایی ثابت کننده افول وضعیت حوزه درسطح اساتید دروس خارج است و نشان میدهد که یک استاد درس خارج اولا فقهی یا کلامی بودن یک مساله را نمی تواند درک کند و ثانیا سخنی می گوید که بر اساس آن، «هیچکس» جز چند مجتهد، نمی تواند به ولایت فقیه اعتقاد داشته باشد!! بر این اساس، عموم مردم نیز نمی توانند اعتقادی به ولایت فقیه داشته باشند! آیا منطق امام خمینی(ره) که ولایت فقیه را بدیهی می دانست همینطور است؟ تحریف سیره امام آنهم در ارگان تحت مدیریت بیت امام امر جدیدی نیست و از ایشان توقع نمی رود که در نشریه منتشره با هزینه بیت المال و تحت نظر بیت امام، مدافع ولایت فقیه باشند اما چنین تحریفات آشکاری ضربات حیثیتی مهلکی به بیت امام با دهها میلیارد بودجه اش وارد می سازد. موسوی تبریزی که دائما در پی تصویر سازی آرمانی از وضعیت حوزه در زمان امام و تخریب آن تصویر در عصر حاضر است، می گوید: «در زمان حضرت امام این پیش شرط ها وجود نداشت و از هیچ طلبه ای این سوال را نمی کردند که آیا به ولایت فقیه اعتقاد وباوری دارد یا خیر. همه این ها بعدها ایجاد شد.» آقای تبریزی از انتشار پی در پی رساله های عملیه و اظهار اجتهاد برخی روحانیون گلایه کرده و آنرا خلاف سیره سلف می خواند حال آنکه برخی همفکران وی در مسائل حوزه علمیه همچون آقای سید محمدجواد علوی بروجردی دقیقا مرتکب چنین سنت شکنی هایی شده اند اما آقای تبریزی بجای انتقاد از ایشان، نوعی سخن پردازی می کند که انگار نظام اسلامی مقصر چنین شهرت طلبی هایی در حوزه است. وی از افول محبوبیت طلاب در بین مردم نیز گلایه کرده و با ادعاهای مطلق انگارانه می گوید:«هیچ طلبه ای شرط نمی گذاشت که چقدر پول بگیرد تا منبر برود» گذشته از القای نوعی احساس حسرت و نوستالژی نسبت به گذشته، در سخنان آقای موسوی تبریزی، اشاره به این نکته ضروری است که یکی از عوامل اصلی دوری بخشی از مردم از روحانیت، وجود روحانیونی است که در حوزه علمیه هرج و مرج طلب و شهرت پرست بوده و برای رسیدن به مقصود از خلاف گویی هم ابا نداشتند. کسانی همچون شیخ علی لر و شیخ غلامرضا زنجانی و این دست آدمها که همیشه در اطراف مرجعیت و بیوت پرسه می زده و بذر کینه را بین مراجع و بین جریان غیرت مند و انقلابی حوزه می کاشته اند٬ امروز هم طیفی از روحانیون هرج و مرج طلب وجود دارند که وقایع را وارونه کرده و مقاصد سیاسی و باندی را بر سیره و سنت های سلف در حوزه ترجیح می دهند. روحانیون هرج و مرج طلب کسانی اند که تنها به فاصله چند ساعت پس از تجمع قانونی هزاران طلبه در مدرسه فیضیه در تابستان 1397، بسرعت دست به کار شده و با گزارشات خلاف واقع و کاملا کذب، اذهان برخی از مراجع بزرگوار را نسبت به این واقعه تحت تاثیر قرار دادند؛ حال آنکه به لطف خدا روسیاسی بر ذغال ماند و خلاف گویی آنان بسرعت کشف شد و علی رغم دادگاهی و محبوس شدن چند طلبه، بی گناهی آنان و کذب سخنان هرج و مرج طلبان بر همگان ثابت گشت. روحانیونی همچون موسوی تبریزی زمانی بدلیل عملکرد خود مایه اعتراض برخی جریان ها نسبت به انقلاب اسلامی شده و برای امام هزینه درست می کردند. طیفی از روحانیون تندرو که مجمع روحانیون مبارز نام داشتند، اکنون مدعی اعتدال واصلاح طلبی شده و دیگران را تندرو می خوانند و با تحریف و خلاف واقع گویی های متعدد، نظرات کنونی خود را به امام نسبت می دهند. کسانی که در زمان امام، از سوی رسانه های ضدانقلاب نماد خشونت و آدمکشی معرفی می شدند امروز از نظر ضدانقلاب سرمایه شمرده می شوند و علم اعتدال بردوش گرفته اند. @rozaneebefarda
[صفحه ۳ از ۳] آقای تبریزی در پایان مصاحبه اش تمام مشکلات حوزه را به دخالت برخی از نهادهای خارج از حوزه می داند. جاداشت ایشان که مشخص نیست به کدامین نیروهای فرضی و تخیلی خارج از حوزه اشاره می کند، به تاثیر گذاری برخی احزاب هرج و مرج طلب بر طیفی از روحانیون و حوزه علمیه نیز اشاره نماید که برخی تشکل های به ظاهر حوزوی مانند مجمع محققین و مدرسین به ریاست آقای تبریزی را در حد پادوی یک حزب سیاسی فروکاسته و حتی اعضای ارشد آن را به حضور در کف خیابان و آشوب طلبی کشانده است. قطعا مجمع غیرقانونی محققین و مدرسین با داشتن اعضایی که در شورش های غیرقانونی خیابانی شرکت می کنند و نسبتی با مرجعیت و سیره علمای سلف ندارند، صلاحیت اظهار نظر درباره مناسبات مراجع و حوزه های علمیه را ندارند زیرا هر نظری را صرفا از روی مقاصد حزبی و باندی مطرح کرده و از تحریف و خلاف گویی نیز ابا ندارند با این حال، بیت امام، جماران، آستان قدس امام و انتشارات عروج و پژوهشکده امام خمینی(ره) همگی در اختیار چنین طیف هایی است. @rozaneebefarda
شاعرانه ای برای وصف این روزها @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بهار پشت زمستان٬ بهار پشت بهار دلم گرفت؛ از این گردش و از این تکرار نفس کشیدن وقتی که استخوان به گلو نگاه کردن وقتی که در نگاهت خار اگر به شهر روی طعنه های رهگذران اگر به خانه بمانی٬ غم در و دیوار نمانده است تو را در کنار همراهی که دوستان تو را می خرند با دینار نه دوستان؛ صفحاتی ز هم پراکنده که جمع کردنشان در کنار هم دشوار به صبرشان که بخوانی؛ به جنگ مشتاقند به جنگ شان که بخوانی؛ نشسته اند کنار! کتاب کهنه تاریخ را نخوانده ببند دلم گرفت از این گردش و از این تکرار فاضل نظری- مجموعه «ضد» @rozaneebefarda
نامه سرگشاده آیت الله یزدی خطاب به آیت الله شبیری زنجانی از مراجع تقلید قم 🔻🔻🔻 بسم الله الرحمن الرحیم حضرت آیت الله شبیری زنجانی «دامت برکاته» سلام علیکم 🔹 با احترام؛ ضمن عرض ارادت و تسلیت ایام اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، پیرو انتشار تصاویری در فضای مجازی از حضرتعالی در کنار برخی افراد مسئله دار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری«دام ظله العالی» احترامی قائل نیستند؛ بدین وسیله به عرض می‌رساند، این موضوع ناراحتی و تعجب مقلدین و حوزیان را در پی داشته است. 🔹 لازم به ذکراست، اینجانب نیز در دو مرحله با حضرتعالی مکاتباتی در مورد برخی از مسائل دیگر داشته ام که جواب قانع کننده ای دریافت نکردم؛ لذا این نامه رابه ناچار به صورت سرگشاده خدمتتان ارسال ‌کردم 🔹 چگونه می‌شود، حضرتعالی که فرصتی برای ملاقات با هیات رئیسه مجمع عمومی اساتید را ندارید، فرصت می‌کنید در منزل آقایی در تهران حاضر شوید و با این آقایان ملاقات داشته باشید!. 🔹 یادآور می‌شوم مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است، پس لازم است این احترام و شئون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمائید این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد.ان شاء الله @rozaneebefarda
غوغاسالاران از جان چه می خواهند؟! درنگی پیرامون متن و حاشیه دیدار و نامه آیات شبیری زنجانی و محمد یزدی 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حرف امروز و دیروز نیست؛ غرب دو سده است که بر حوزه مقدسه تمرکز عمیق یافته و با عده ای عمله٬ تلاش کرده در و در عالیه٬ تاثیر مستقیم بگذارد. از (با محوریت چهره های حوزوی) که بگذریم٬ تقریبا در همه و ٬ پای چند نفر با سوابق حوزوی در میان است. از تشکیل تاسیس ٬ ٬ ٬ ٬ گرفته تا تأسیس و ٬ همواره چند چهره روحانی نما نقش آفرین بوده اند؛ از واعظ اصفهانی و شریعت سنگلجی و اسدالله خرقانی و ابراهیم زنجانی گرفته تا تقی زاده و حکمی زاده و کسروی٬ همگان از دل همین حوزه بیرون آمده اند و پیشه کرده اند. بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی به گونه ای است که (علی رغم همه کاستی ها و انتقادات) به روحانیت عمیقا باور دارد و لذا جریان های سیاسی و فکری مختلف همواره از برخی روحانیان به عنوان ابزار نفوذ اجتماعی بهره جسته اند. این نفوذ گاه درون حوزوی بوده و گاه در سطح عموم. اگر شریعت سنگلجی و خرقانی مامور القای منویات روشنفکران سکولار به سطوح عالیه نجف بوده اند٬ از امثال تولایی ها برای نفوذ در سطح توده مردم استفاده شده است. استفاده ابزاری از چهره های روحانی آنقدر مهم است که تشکیلات آدمکشی منافقین نیز در ادوار مختلف تلاش کرد چهره مخوفش را پشت شخصیت های روحانی مخفی کند؛ در یک دوره از آقایان هاشمی و طالقانی و منتظری و بسیاری دیگر تأییدیه گرفتند تا بدان وسیله امام را فریب دهند و اطمینان شان را جلب کنند که البته موفق نشدند. در دوره متاخر که همه٬ حتی آقای طالقانی نیز از آنها بریدند٬ بازهم و هایی پیدا شدند که نقش را برای آنها بازی کنند. بگذریم که برخی از جریان های ضدانقلاب داخلی نیز هنوز هم که هنوز است حاضر نیست از تفاله امثال شیخ علی ارنگه ای دست بردارند و برای تهمت به امام سراغ او را می گیرند. اکنون در دهه چهارم انقلاب اسلامی٬ مناسبات جریان های سیاسی داخلی و خارجی با چهره های حوزوی٬ بسیار پیچیده و رازآلود شده است. گاهی در یک محفل موجه حوزوی و یا از زبان یک شخصیت محترم روحانی٬ همان تحلیل را می شنوید که پیش تر از این یا همزمان٬ در محافل سیاسی مغرضین و ضدانقلاب و حتی از زبان چهره های ضد مذهب شنیده شده است! آیا این تصادفی است؟! دقیقا از همینجا شروع می شود که فکر کنیم این هماهنگی مواضع٬ اتفاقی است. در تمام سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی٬ منتقدین و مخالفان انقلاب اسلامی تمام تمرکز خود را بر حوزه علمیه گذاشتند تا از این حوزه کسانی تربیت شوند که سر بزنگاه زهر خود را بریزند. در این مدت با استفاده توأمان از و و به و بپردازند. اکنون در همه سطوح حوزوی٬ ارتباطات و تشکل های مختلفی شکل گرفته که از سیاست و حکومت و ولایت فقیه و ... دارد و گرچه فاصله هرکدام از آنان با انقلاب اسلامی و نظام به یک اندازه نیست٬ اما زمینه مشترک برای مخالفت با برخی مسائل٬ موجب اتخاذ مواضع هماهنگ و هم افزایی گفتمانی در بزنگاه ها می شود. طبعا در اوضاع پیچیده اکنون حوزه علمیه٬ بیانیه و طومار و جار و جنجال٬ راه علاج نیست. گرچه همه این اقدامات در جای خود مهم است اما باید ٬ و متمرکز بر حوزه مقدسه را بشناسیم و بشناسانیم. در همه مسایل حساس پسافتنه٬ چهره ها و جریان های خاصی به میدان داری پرداخته اند که صدالبته به دلیل پنهان بودن ارتباطات فکری و سیاسی آنان برای توده حوزویان٬ برخی توهم اکثریت انگاری این جماعت نموده و محاسبات شان متاثر از یک تحلیل اشتباه شکل گرفته است. نباید از یاد ببریم که گاهی در بحثی وارد می شویم که از اساس طراحی برخی اتاق فکر های بیرون حوزوی است و متاسفانه تبحر جریان ضد انقلاب تهران نشین و خارج نشین در این مورد بسیار بالا رفته است. ابتدا مرجع محترمی که در حوزه علمیه فردی معتبر و است را به مجلسی خصوصی دعوت می کنند٬ سپس با حضور برخی ورشکستگان سیاسی بدسابقه٬ از دیدار عکس می گیرند و آنگاه در وقت مقتضی و بدون اجازه٬ منتشر می سازند. طبعا وقتی تصویر یک مقام برجسته در کنار برخی چهره های و بعضا ممنوع التصویر منتشر می شود٬ ذهن طلاب و روحانیان در همه سطوح را با سؤال مواجه می سازد و هنگامی که راه برای طرح این سوال بسته باشد٬ راهی جز نامه سرگشاده توسط یک مجتهد مجاهد که در رأس معتبرترین تشکیلات حوزوی قرار دارد٬ باقی نمی ماند. ادامه دارد.... جمعه‌. ۱۱آبان ۱۳۹۷ @rozaneebefarda
حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن دهقانی از اساتید حوزه قم٬ به جمع شهدای مدافع حرم پیوست. یا لیتنا کنا معهم.... @rozaneebefarda
نشست اساتید واقعا به دنبال چیست؟! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸مواضع تند و نسنجیده بعضی افراد و بیانیه حقیقتا موجب تعجب شد. 🔹نشست اساتید با داد پدری برای طلاب و حوزه و پرداختن به امور صنفی با؛ ۱. ورودهای مکرر نامتعادل و عجولانه به امور غیر مهم سیاسی ۲. کارهای نپخته مثل دیدار با رییس جمهوری که هنوز در میزان عمل سنجیده نشده ۳. سکوت در مواقعی که سخن لازم است و سخن در مواقعی که سکوت لازم است ۴. برخوردهای علنی در مواردی که کارها با دیدارهای خصوصی حل می شود و بالعکس. 🔸امور مذکور و موارد مکرر دیگر نشان داد که حریف سیاسی جامعه مدرسین نیست و در موارد صنفی هم دستاورد خاصی نخواهد داشت. 🔹بنابراین به نظر می رسد با نداشتن یک مدیر سیاسی قدرتمند و یک فرد مدیر و مدبّر یک تشکل حوزوی خواهد شد که هیچ کارکرد ویژه ای نخواهد داشت جز چند بیانیه و اعلام مراجع مورد پسند که در واقع سران همین نشست هستند. فلذا ریزش علنی و عملی افراد عاقل و مدبر از این نشست به هیچ وجه دور از انتظار نیست. سلمان رئوفی/بحوث @rozaneebefarda
بازتاب/۱ علی سلیمانی: قضایای اخیر و مشابه ش که قبلا رخ داده یک واقعیت رو مشخص می کنه که کناره گیری از سیاست که مشی برخی در حوزه هست تنها یک ژست بیشتر نیست و به هیچ عنوان مسائلی مانند حفظ شان و جایگاه مرجعیت و روحانیت علت اصلی برای این موضع نیست ، هر از چندگاهی واقعه ای رخ میده و ناگهان می بینیم کسانی شروع به موضع گیری و نوشتن بیانه می کنند که تا قبل ازین نسبت به انبوهی از وقایع و مشکلات اجتماعی هیچ واکنشی نداشتند که اگر می داشتند به اندازه خودش می تونست کمکی باشه برای نظام و انقلاب و حتی گاهی این نوع رفتار به شکلی خنده دار جلوه گر میشه ، مثال بارزش رو همه می دونیم ، فکرش رو بکنید کسی بیاد درباره نقد کردن معصوم سخن میگه واکنش این طیف مد نظر میشه : 😐 اما نسبت به کاری که یک مرجع تقلید انجام داده نقدی بشه واکنش این طیف میشه : 😱😫😮😓 بنابراین دیگه تقریبا واضح هست که موضع کناره گیری از سیاست خودش یک موضع گیری سیاسی هست و مسئله خود سیاست نیست مسئله مخالفت با نظام جمهوری اسلامی هست. حال مخالفت با کل نظام یا بخش هایی از نظام یا مخالفت با برخی افراد موجود در نظام باشه. البته من بشخصه با این مسئله مشکلی ندارم مخالف بودن فی نفسه چیز بدی نمی تونه باشه ، بلاخره هر حکومتی مخالفانی می تونه داشته باشه و شیوه ی صحیح برای تعامل با این جریان لازم هست ، ولی مسئله این نیست ، مسئله همونطور که گفته شد بر خود گرفتن ژست کناره گیری از سیاست است. به همین خاطر برای همه مخصوصا طلاب محترم روشن شد که در حوزه علمیه کناره گیری از سیاست خودش یک موضع سیاسی هست. @rozaneebefarda
💥اختصاصی شهید مدافع حرم٬ حجت الاسلام والمسلمین دهقانی @rozaneebefarda
پیام مدیر حوزه های علمیه به مناسبت شهادت حجت الاسلام والمسلمین از شهدای مدافع حرم @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون شهادت مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمد حسن دهقانی طاب ثراه ،استاد حوزه شهید پرور قم را به پیشگاه حضرت ولی عصر عج، رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظله، مراجع عظام تقلید دامت برکاتهم، اساتید و طلاب عزیز حوزه های علمیه و حوزه علمیه قم، مردم شریف ایران، دوستان و علاقمندان آن فقید سعید و بازماندگان محترم بویژه خانواده گرامی آن شهید والامقام تبریک و تسلیت عرض می کنم و علو درجات آن عزیز سفر کرده و شکیبایی و پاداش نیک الهی را برای بازماندگان ودوستان شاگردان آن شهید از خداوند منان خواهانم. 🔹شهادت مشعل فروزان و پرچم هدایتی است که همواره در حوزه‌های علمیه نورافشان و دراهتزاز بوده است و از خطرها و مجاهدت و شهادت در راه خدا و دفاع از حقوق و اسلامی استقبال می کرده است و همچنان درکنار مردم عزیز و مجاهدان راه حق و جبهه مقاومت فداکاری و نورافشانی و جانفشانی خواهد کرد و بر عهد خود با اسلام و انقلاب اسلامی پایبند خواهد بود و نمونه آن این شهید والامقام است ، به روان پاک اولیای الهی و شهدای روحانیت و مقاومت و مدافع حرم درود می فرستیم. علیرضا اعرافی مدیر حوزه های علمیه @rozaneebefarda
چرا آمریکا رو به افول است؟! [صفحه ۱ از ۲] حسن محمدی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 رهبر انقلاب بر چه اساسی از افول امریکا سخن می گوید❓ رهبرانقلاب، در دیدار ۱۲ آبان ۹۷ فرمودند: 👈 آمریکا رو به است؛ این را همه بدانند این سنت الهی است؛ اینها محکومند به اینکه ساقط بشوند، افول کنند و زایل بشوند از صحنه قدرت جهانی 👈 آن کسانی که گرایش دارند به اینکه برویم با آمریکایی‌ها سازش کنیم، بیخودی نقشه بی‌اساس و پایه میکشند، این را بدانند. ۹۷/۸/۱۲ 🔹🔸 افول آمریکا یعنی چه؟ افول در لغت معادل غروب کردن وناپدید شدن تدریجی است بنابراین، افول آمریکا یعنی این کشور، در حال غروب بوده و روند نزولی و واپس گرایی پیدا کرده است. افول به دو قسم است 1-نِسبی یعنی کاهش نسبی قدرت خارجی 2-افول کامل یعنی وخامت یا فروپاشی اوضاع داخلی یک کشور. هر دو مورد درباره آمریکا قابل بحث است 💰افول، شبیه به یک سکه است که یک روی آن قدرت گرفتن کشورهای دیگر و روی دیگرش، ضعیف شدنِ آمریکا از داخل است؛ هر دو اتفاق در حال رخ دادن است... آنچه مهمه اینه که آمریکا دیگر، نه یک قدرت هژمون، بلکه ابرقدرت هم نیست بلکه تنها می توان آنرا قدرتی در کنار سایر قدرت ها دید. سه سند به زبان اصلی از آمریکا و اروپا درباره 👈افول آمریکا معرفی می شود. 1⃣گزارش شورای اطلاعات ملی آمریکا 2⃣سند راهبرد ملی آمریکا در سال 2017 3⃣ گزارش اتاق فکر اروپا برای 2035 ◀️ شورای اطلاعات ملی آمریکا (National Intelligence Council)، یکی از سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا است که به تبیین استراتژی‌های کوتاه مدت وبلند مدت برای آمریکا می‌پردازد .این سازمان رهبری پیش بینی اطلاعاتی ملی آمریکا را که حاصل کار سازمان‌های اطلاعاتی آمریکاست را برعهده دارد. 🔰 شورای اطلاعات ملی آمریکا هر پنج سال یکبار با کمک سایر سازمان های اطلاعاتی آمریکا، پیش بینی خود از آینده آمریکا و جهان را ارائه می کند. در گزارش سال 2008 این سازمان 👈سال 2030 به عنوان 👈پایان آمریکا ذکر شده است. همچنین در راهبرد ملی آمریکا در سال 2017 و گزارش اتاق فکر اروپا برای 2035 نیز به افول آمریکا تصریح شده است.💤 در ادامه، متن هر سه گزارش با توضیح بخش هایی از آن، ارائه می شود.👇👇 1⃣بخش هایی از سند راهبرد ملی آمریکا در سال 2017 در صفحه 16 این سند آمده است: ارتش آمریکا همچنان قوی ترین ارتش دنیاست با این حال 👈برتری آمریکا رو به تحلیل است زیرا کشورهای رقیب در حال نوسازی و تجهیز قدرت متعارف و هسته ای خود هستند. و در صفحه 14 می گوید: سایر قدرتها در سایه کم توجهی آمریکا در حال رشد هستند. ترامپ در مقدمه این سند به شعار خود تحت عنوان «اول آمریکا» اشاره کرده و می گوید: آمریکا بار دیگر در عرصه جهانی رهبری خواهد کرد! ◀️گزارش شواری اطلاعات ملی آمریکا شورای اطلاعات ملی آمریکا در سال 2008 اعلام کرد که قدرت جهانی آمریکا در یک سیر نزولی قرار گرفته و ثروت و قدرت اقتصادی جهان بشکل بی سابقه ای در مسیر انتقال از غرب به شرق قرار گرفته است. 🔰مروری بر اهم مطالب این گزارش شواری اطلاعات ملی آمریکا ◀️صفحه 7: قدرت تقسیم می شود به شبکه های چند قطبی و هژمونی نخواهد. diffusion of Power there will not be any hegemonic power. Power will shift to networks and coalitions in a multipolar world در ادامه، سوال می پرسد که آیا آمریکا می تواند با این شرکای جدید همکاری داشته باشد یانه؟ role of the United states Will the Us be able to work with new partners to reinvent the international system؟ ◀️ص11 وسط پاراگراف اول: آمریکا به شرایط قرن نوزده باز می گردد. مثل انگلیس قرن 19 The absence of a clear hegemonic economic power could add to the volatility Some experts have compared the upcoming decline of US economic weight to the late 19th century when economic dominance by one player—Britain—receded into multipolarity. این مفهوم در ص 67نیز آمده است: Some experts have compared the upcoming decline of US economic weight to the late 19th century when economic dominance by one player—Britain—receded into multipolarity ص24 اینجا به انتقال قدرت از غرب به شرق اشاره می کند. We begin by identifying what we see as the most important megatrends of our transforming world—individual empowerment, the diffusion of power to multifaceted networks and from West to East and South, demographic patterns highlighted by aging populations and exploding middle classes, and natural resource challenges ص49 : حداقل 40 کشور بزرگ خواهیم داشت . By 2030, there will be at least 40 large bi-national and tri-national metro regions مایکل مور: احتمالا ترامپ اخرین رییس جمهور آمریکاست. @rozaneebefarda
چرا امریکا رو به افول است؟ [صفحه ۲ از ۲] حسن محمدی لینک بخش نخست👇 https://eitaa.com/rozaneebefarda/86 🔻🔻🔻 تقریبا تمام نخبگان و مردم به افول آمریکا باور دارند و تعبیر «نظم پسا هژمون»و «جهان پساآمریکایی» «افول امپراطوری» مرسوم و شایع هستند. در ادامه بخشی از اعترافات نخبگان غربی در زمینه افول آمریکا ذکر می شود. ◀️افول آمریکا از نظر نخبگان غرب: ✳️آریانا هافینگتون سردبیر روزنامه هافینگتون پست: نظم آمریکایی حاکم بر جهان در حال فروپاشی بوده و رویایی آمریکایی مثل یک خودرو قدیمیِ تاریخ مصرف گذشته است.چه شد که به اینجا رسیدیم؟ چطور به نقطه ای رسیدیم که رویای آمریکایی به سراب تبدیل شده است؟ منبع: آمریکای جهان سومی، ص57و 149. ✅اوکتاویوپاز، برنده جایز نوبل در ادبیات گفته است: من چند سال پیش که به ایالات متحده رفتم آنقدر کتاب با موضوع فروپاشی آمریکا دیدم که سرگیجه گرفتم! 📚منبع: مقاله باعنوان امپراطوری دموکراسی آمریکا در کتاب سراشیب سقوط. ✳️فرید زکریا: نظام سیاسیِ آمریکا فرسوده و شدیدا انعطاف ناپذیر، غرق در ثروت های خاص و رسانه های احساسی است. 📚منبع: بازی بزرگان ، فرید زکریا ، اطلاعات، ص293. ✅هافینگتون: سیستم بسته مدیریتی در ایالات متحده بیشتر به یک تئاتر با تعویض نقش افراد شبیه است تا انتخاباتی واقعی. 📚منبع: آمریکای جهان سومی، ص172. 🔰دیک چنی معاون رئیس جمهور اسبق آمریکا: (با اشاره به کسری تجاری موجود در آمریکا) کسری مهم نیست اما اگر قدرت اقتصادی قدرت تولید است و نه قدرت مصرف، یک کسری تجاری از این نوع و این دامنه نشانه روشنی از سرکردگی است. منبع: امپریالیسم در قرن بیست و یکم، پائولا سرنی، ص39. ◀️جوزف نای : قدرت آمریکا نسبت به نیمه دوم قرن20 شکل متفاوتی پیدا خواهد کرد. زیرا سهم آمریکا از اقتصاد جهانی کمتر شده وبازیگران غیر دولتی جایگاه مهم تری یافته اند. ایالات متحده باید باید بقول کلینتون، برای جهانی چند شریکی آماده باشد. 📚منبع: آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟»، نای، ص 108،120. جهان چند شریکی یعنی همان از دست دادن هژمونی و ابرقدرت بودن آمریکا. ◀️ برژینسکی در شورای راهبردی آتلانتیک در 2010 گفت: شورای اطلاعات ملی آمریکا در سال 2008 : قدرت جهانی آمریکا در یک سیر نزولی قرار گرفته و ثروت و قدرت اقتصادی جهان بشکل بی سابقه ای در مسیر انتقال از غرب به شرق قرار گرفته است. در این گزارش سال 2050 به عنوان پایان آمریکا ذکر شده است. ◀️ایمانوئل تود: دیگر دوران امپراتوری مآبی ایالات متحده‌ی آمریكا به سرآمده است. 📚منبع: پس از امپراتوری: روایت زوال سیستم آمریکایی. 🔰استفان والت، نظریه ‌پرداز واقع ‌گرا: روزهایی که در آن آمریکا هم ‌زمان می‌توانست قسمت اعظم جهان را مدیریت کند، تمام شده است. منبع: یادداشتی در فارن پالیسی درج شده در سایت برهان. ✅پولانزاس: نقش سرکردگی آمریکا که پس از جنگ جهانی دوم شروع شده بود رو به اضمحلال و درحال زوال است. 📚منبع: طبقه در سرمایه داری معاصر، ص103. ◀️جان مک کین، سناتور جمهوریخواه آمریکایی: نظم منطقه ای در خاورمیانه (غرب آسیا)، به سرعت رو به فروپاشی است و قدرت و نفوذ آمریکا در آنجا رو به افول است. ◀️توماس پیکتی: خطر انحراف به سمت هرج ومرج خطری واقعی است ودلیل زیادی بر خوش بینی وجود ندارد که آمریکا به چه سمتی پیش می رود.» پیکتی با بررسی تاریخی افزایش نابرابری، آینده بحرانی و فاجعه باری برای اقتصاد جهانی و بویژه آمریکا پیش بینی می کند. 📚منبع: سرمایه در قرن بیستم، توماس پیکتی ص681 ◀️آلفرد مک کوی استاد دانشگاه ویسکانسین مادیسون آمریکا: در سال 2025 دیگر دوران آمریکا به سر خواهد آمد. منبع: سایت em-edf.com ◀️شان کلارک: علاقمندان به رابطه با آمریکا باید توجه داشته باشند که چک های آمریکا قابل نقد شدن نیست. «آمریکا در رکود 2008 فهمیدکه چک هایی صادر می کند که دیگر نمی توانست هزینه آنرا تامین کند» 📚منبع: جهان پساآمریکایی،ص 165 🔰نوام چامسکی: آیا کشوری که نظام سیاسی اش در راستای پایان دادن به ارزش های تاریخیِ برابری، آزادی و دموکراسیِ کارآمد قدم برداشته است، می تواند الگو باشد؟ منبع: کتاب ایالات شکست خورده. 🚫جا دارد از شیفتگان داخلی آمریکا بپرسیم چرا دقیقا در زمانی که امریکا رو به اضمحلال است، از مذاکره بااین کشور سخن می گویید؟ آیا لیبرال های وطنی واقعا به دنبال نجات ایران اند یا می خواهند افول امریکا را به تاخیر اندازند❓ و اینکه وقتی متخصصان و اندیشمندان غربی حقیقت افول را پذیرفته اند٬ چرا برخی غرب اندیشان نمی خواهند حرفی از افول قبله آمال شان به میان بیاید؟! و آخر اینکه آیا اتکا به یک کشور رو به افول که خود در حال غرق شدن است٬ با عقل سازگار است؟ @rozaneebefarda
باز تولید نظریه عدالت صحابه در حوزه ی علمیه ی شیعی محمدصادق کرمانشاهی 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸از دیرباز تا کنون یکی از اساسی ترین اختلافات شیعیان با اهل سنت بر سر عدالت و عصمت صحابه بوده است. اهل تسنن با تمسک به بعضی از اخبار همواره اصرار داشته اند که صحابه همگی اهل بهشت هستند و هر کس بر اساس اجتهاد خود عمل کرده و احدی نسبت به آنان حق انتقاد و تعریض و حتی نهی از منکر ندارد!! 🔹در مقابل٬ شیعیان از همان عصر نخست با ابطال این نظریه و نشان دادن شواهد گوناگون، تناقض این نظریه را تبیین کرده اند؛ به گونه ای که انتقاد و خرده گرفتن به عملکرد صحابه جزیی از فرهنگ کلامی و تاریخی شیعه شده است. شیعیان هیچ گاه بت سازی و قداست سازی خارج از مسیر حق را برای صحابه نپذیرفتند. 🔹سنت فوق همواره در تشیع و در مواجهه فقها با اشکالات و کاستی های هم لباسان و هم صنفان خود برقرار بوده است. انتقادات تند شیخ مفید نسبت به استاد خود شیخ صدوق در مسئله ی سهو النبی و یا غلو٬ از نمونه های اولیه در عصر غیبت است. همین فرهنگ نقد در درون شیعه که تحت عنوان و خیرخواهی برای ائمه ی مسلمین٬ مطرح بوده در قرون متمادی نیز استمرار یافته و به صورت یک فرهنگ عمومی و در زمره تراث حوزه شیعی درآمده است. 🔸سال های پیش از انقلاب اسلامی و در کوران تکاپوی فراگیر در همراه کردن سایر اهل علم از نمونه های این فرهنگ و فکر اصیل شیعی است. آنجا که ایشان به تندی از مرحوم سید احمد خوانساری که از قضا از امام هم به لحاظ سنی بزرگتر بود می نویسد: " شما که در مرکز هستید، خانه نشین شده اید. اصلاً نه حرفی، نه اعلامیه ای. هیچ کار نمی کنید. شما که در تهران هستید، مردم را دعوت به قرآن، یعنی وحدت و یگانگی نمی کنید. فایده اش چیست؟ شما باید مردم را دعوت به قیام کنید." یا چند خط بعد می نویسد: " اگر دلتان می خواهد مملکت اسلامی ما و دین و آیین ما از بین برود به من بگویید". اتفاقا مرحوم خوانساری هم از امام می خواهد با ملایمت بیشتری بیانیه بدهند ولی در عین حال اعلام می کنند که در همراهی با حرکت ایشان حاضرند. 🔹نصحیت و خیرخواهی آیت الله یزدی نسبت به حضرت آیت الله شبیری زنجانی را باید در چارچوب همین سنت اصیل حوزوی جستجو کرد؛ سنتی که بر سر اعتقادات و فرهنگ غنی اسلام مسامحه و تعارف نمی کند و از سر دلسوزی از مصادره ی مرجعیت و حوزه به نفع جریانات معارض نظام نگران است. بت سازی غلط از مرجعیت روی دیگر همان سکه ای ست که با گرفتن عکس و مهمانی دنبال سوءاستفاده از معنویت٬ قداست و قدرت اجتماعی این نهاد به نفع مطامع حزبی خود است. 🔸به فتوای تمام مراجع عظام٬ تضعیف نظام حرام است. حتی سنتی ترین مراجع که از آن ها بعضا تعبیر به مراجع غیرحکومتی می شود٬ تضعیف نظام را حرام می دانند خاصه این نظام که موصوف و موسوم به نظام اسلامی ست. 🔸به شهادت تاریخ واضح است که سران جریان موسوم به اصلاح طلب٬ در سال 88 با دمیدن در شیپور دورغین ٬ پنجه به صورت نظام کشیده و اسلام عزیز را که حاصل خون هزاران شهید است در نظر کفار آمریکایی و انگلیسی کردند. طراحان اصلی این نقشه گرچه در اندیشکده های صهیونستی طرح عملیاتی این فتنه را تنظیم کردند اما قطعا بدون میدان داری سید محمد خاتمی و عبدالله نوری و سید محمد موسوی خوئینی ها و عده ای دیگر نمی توانستند نه ماه پنچه در پنجه نظام بیاندازد و با اردوکشی خیابانی با نظام مقدس مبتنی بر نظریه ی نورانی ولایت فقیه زورآزمایی کند و آن را در معرض براندازی و لبه پرتگاه قرار دهند. 🔸 زنده کردن و تقویت این خائنین به اسلام و انقلاب که از تضعیف نظام و گناه قبلی توبه نکردند٬ در واقع آبرو دادن به جریانی هتاک است که دفاع از مرجعیت و نهاد فقاهت تنها برایشان نردبانی ست که با نزدیک شدن و نزدیک نشستن و عکس یادگاری گرفتن و هر سو استفاده دیگر٬ فقط و فقط به دنبال به خود است. @rozaneebefarda
تقدیم به دو عزیز خدا؛ شمس الشموس(ع) و قمر بنی هاشم(ع) @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 این سوی شمس خفته و آنسوی تر قمر شمس از درون شکسته ولی منکسَر قمر سیراب گشته شمس به اعجازِ شوکران آنسوی تشنه است ولی در نظر قمر شمس و قمر همیشه شبیهند شک نکن! این خون جگر فتاده اگر خون به سر قمر او تا به طوس ِ غربت اگر رد ِ شمس کرد دارد به سر اراده ی شق القمر٬ قمر میخواست تیر ِ چشم بیندازد و خدای با تیر حکم داد که : فاقضض بصر! قمر! تقویم شیعیان رضا شمسی است و باز ماه جدید را سند ِ معتبر قمر سید حسین متولیان @rozaneebefarda
ذبحِ توأمان گفتمان «نظام اسلامی» و «مرجعیت شیعی» با تقابل سازی کاذب و تقریر جناحی علی حیدری 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸مسأله‌ی خاصی پیش نمی‌آید اگر موقتا با کلام منتقدان همراه شویم که «در نامه آقای یزدی، احترام مرجعیت رعایت نشده» چون مهم‌تر این است که توجه کنیم انگیزه نگارش نامه جناب آقای یزدی خطاب به حضرت آیت‌الله شبیری زنجانی حفظهما الله به چه موضوعی باز می گردد؟ و اگر این نامه با لحن فعلی نوشته نمی شد٬ چه اشکال بنی اسرائیلی دیگری می‌شد بر آن گرفت؟! 🔸خوب است از این سوال شروع کنیم که مصاحبت مزورانه و سو استفاده عناصر مرموز و بدسابقه با مراجع معظم و رجال مقدس دینی امری نوپدید است یا مسبوق به سابقه؟ آیا افراد و احزابی که سهم عمده‌ای در قضایای سال 88 داشتند، در عمل جز مسیر «اختلال نظام» و حتی حرکت به سمت براندازی مسیر دیگری پیموده اند؟! و آخر اینکه آیا با ترتیب دادن خدعه آمیز جلسه با چهره های مقدس٬ می توان همه سابقه مضره گذشته را پاک کرد؟! 🔹اصحاب فنّ می‌دانند که «نظام» در این اصطلاح نه به معنای «نظام جمهوری اسلامی»٬ بلکه به معنای نظم جامعه و معیشت مردم است. آیا کسی می‌تواند ادعا کند که قضایای سال 88 و تظاهرات مکرر و ادامه‌داری که توسط همین افراد و جریان‌ها هدایت می‌شد، اختلال در نظم جامعه و معیشت مردم را در پی نداشته؟! 🔹 آقایان بیانیه‌نویس فراموش کرده‌اند که شاخص بازار بورس و وضعیت فعالیت‌های اقتصادی خصوصی و خدمات عمرانی دولت در آن سال به چه فلاکتی افتاده بود؟! 🔹 آیا اختلافات سیاسی در آن دوران، کشور را به لبه پرتگاه نبرده بود؟! 🔸 آیا نامگذاری سال 89 به نام «همت و کار مضاعف»٬ برای جبران خسارات ناشی از بدعملی فتنه گران نبود تا قدری از این اختلال را جبران کند؟! 🔹اگر اینها مصداق اختلال نظام نیست، پس ظاهراً باید به دنبال پرتقال‌فروش گشت! 🔹 آیا مفاهیمی مثل «استقلال حوزه»، «ابوّت مرجعیت» و «مراجع در جایگاه پدری نسبت به همه افراد و جریان‌ها هستند» در این حد به ابتذال کشیده شده‌اند که اصول موضوعه و مفاهیمی بنیانی در ادبیات تخصصی حوزه‌ها مانند «حرمت اختلال نظام» را هم می‌شود به پای آنها ذبح کرد و سو استفاده عوامل اختلال از مقام منیع مرجعیت را ـ که عملاً به چیزی جز تقویت و تایید آنها منجر نمی‌شود ـ به هیچ انگاشت و رفتار و موضع‌گیری ها را فارغ و مستقل از نظم اجتماعی تحلیل کرد؟! 🔹البته دیوار حاشا بلند است و ممکن است بگویند «قضایای سال 88 به این وضوح نبوده و طرف دیگری هم داشته و مقصران گوناگونی بوده‌اند و...» اما ورود به این بحث‌ها از هر کسی مسموع است جزکسانی که پرداختن تفصیلی به مسائل سیاسی و دعواهای جناحی را شأن خود نمی‌دانند. گذشته از آن‌که٬ این جماعت همیشه طلبکار باید معین کنند اگر همانند مانحن‌فیه عقلاء در مصادیق و عوامل اختلال نظام دچار اختلاف و شک و تردید شدند، اصل مورد رجوع چیست و تنقیح علمیِ این اصل به چه صورت خواهد بود؟ 🔹گرچه از کسانی که توانایی استفاده صحیح از اصطلاحات علمی در آنها دیده نمی‌شود، انتظار تنقیح چنین فروع جدیدی خلاف انصاف است. مثل همان‌هایی که در بیانیه‌شان دم از «بیعت مجدد با مقام منیع مرجعیت» زده‌اند و هنوز متوجه نشده‌اند که بیعت اصطلاحی است ناظر به پیمان وفاداری در برابر حاکمیت و طبعا این عنوان در ما نحن فیه مورد ندارد. 🔹تعریفی که همین گروه از مقام مرجعیت دارند، اساساً عدم جواز و یا حداقل عدم وجوب قیام فقها و مراجع برای تصدی حکومت در دوران غیبت و موکول‌کردن حاکمیت به دوران ظهور است. 🔸خلاصه آنکه بر زبان راندن کلمه استرجاع، نگرانی برای استقلال حوزه و سایر تباکی‌هایی که این روزها دیده‌ایم را بیشتر باید به خاطر زیرپاگذاشته‌شدن هویت علمی و فنّی و مفاهیم تخصصی حوزه‌ها استفاده کرد و البته در برابر کسانی که عنوان «استاد»ی را یدک می‌کشند و به «تدریس» مشغول‌اند اما ظواهر و بواطن امور نشان می‌دهد که برخی شان فعلا باید به «تدرّس» بپردازند. @rozaneebefarda
🔴سخنی با حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی 🔸چندی است که زمزمه هایی از سوی دولت تدبیر و امید برای حضور زنان در ورزشگاه ها شنیده می شود. اتفاقی که ابتدا در رقابت های جام جهانی فوتبال و برای ورزش های دیگری همچون والیبال به تحقق پیوست و دیروز هم در بازی فینال جام باشگاه های آسیا تکرار شد. 🔸همانطور که مستحضرید طرح ورود زنان به ورزشگاه ها در دولت قبل نیز مطرح بود و بیت آیت الله فاضل لنکرانی به درستی در برابر آن ایستادند. این در حالی است که امروز حتی با تحقق این وعده دولت قبل توسط دولت تدبیر، کمترین واکنشی را از این بیت در قبال رفتارهای دولت تدبیر مشاهده نمی کنیم. این عملکرد در حالی است که حضرتعالی چندی قبل تر در مصاحبه ای تصویری با سایت مباحثات بار دیگر موضع - حقیقتا- نادرست دولت قبل را یادآوری کردید و خاطرات فراموش شده آن روزها را زنده نمودید. 🔸اگرچه با توجه به فضای نامناسب فرهنگی که در سایه دولت تدبیر - که حضرتعالی روی کار آمدن آن را لطف خدا و رأی مردم به آن را کار خدا دانسته بودید- و پروپاگاندای دستگاه های تبلیغاتی موضع گیری حوزه های علمیه باید با رعایت اقتضائات رسانه ای بوده و اظهار نظرهای فاقد قدرت اقناع اجتماعی به مصلحت نمی باشد، اما در هر حال، از شخص شما که در این موضوع خاص همواره در عرصه بوده اید، انتظار می رود که همانند دولت قبل از این اقدام مشابه دولت فعلی نیز انتقاد علنی و صریح خود را ابراز نمایید، به ویژه اینکه این دولت که از ابتدا مورد حمایت شما بوده است، اولی به تذکر شما می باشد و شاید نصیحت خیرخواهانه شما را بهتر از هر کس دیگری بپذیرد. @motaleatehawzavi
حضور زنان در آزادی و فاکتورهای دوگانه در قم! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 یکی از اتفاقات نسبتا عجیب این روزها٬ حضور زنان در ورزشگاه آزادی بود. اتفاقی که طراحی مشترک دولتی ها و برخی جریان ها در خارج به نظر می رسید. دولت با تمرکز بر این قبیل اقدامات حاشیه ساز تلاش دارد ناکارآمدی و ناکامی هایش در رفع مشکلات معیشتی مردم را از کانون اخبار دور سازد. جریان های خارجی هم گرچه شعار غیرسیاسی بودن ورزش سر می دهند اما با عناد نسبت به جمهوری اسلامی٬ بحث حضور زنان در ورزشگاه ها را دنبال می کنند. دو گروه مذکور با انگیزه های سیاسی وارد ماجرا شدند چنانکه موضع گیری مشترک مسؤلین فوتبالی فیفا و آسیا و روزی نامه های حامی دولت از این پروژه سیاسی مشترک پرده برداشت اما در این میان واکنش حوزویان و خصوصا منادیان حفظ شعائر دینی که دائما به زمین و زمان خرده می گرفتند٬ سکوت در پیش گرفته اند! آیا واقعا حضور زنان در ورزشگاه به نظر این جماعت اشکالی ندارد؟! آیا تالی فاسدهای آن را نمی بینند؟ خب اگر اینقدر روشنفکر هستند چرا پیشتر٬ حرف دیگری می زدند. سکوت معنادار سکولارهای حوزوی در این وقایع نشان می دهد که یا این جماعت از منظومه فکری منسجم و متقن در مسائل اجتماعی و فرهنگی برخوردار نیستند و باری به هر جهت موضع گیری می کنند یا آنکه پیوندهای سیاسی و علایق جناحی آنان را از اعلام نظر منع کرده که در این صورت دیگر صداقت آنان در دروری گزینی از اقدامات سیاسی و جناحی با چالش مواجه است. طلاب جوان و بدنه متدین روحانیت قم اقدامات مدعیان صیانت از شعائر و هویت صنفی و... را به دقت زیر نظر دارد و طبعا زودا که این سنخ اقدامات متناقض نما٬ پایگاه اجتماعی سکولارهای حوزوی را با بحران بیشتر مواجه سازد. @rozaneebefarda
مروری بر دیدار جنجالی با یکی از مراجع عظام تقلید @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آبان‌ماه 57 به روزهای پایانی اش نزدیک شده بود که پهلوی همزمان با و به همراه مادر، دو فرزند و رئیس دفترش ٬ راهی شد. برای دیدار با او به محل اقامتش-قصر جادریه- رفت اما جهت گیری اخبار منتشره نشان داد که مقصود اصلی از سفر٬ دیدار با برخی مراجع تقلید و سوء استفاده از وجه مقدس آنان بوده است. رادیو و تلویزیون ایران اعلام می‌کنند که «شهبانو پس از زیارت و انجام نماز در جوار مرقد مطهر حضرت علی (ع) از کسالت حضرت آیتالله آقای حاج سید ابوالقاسم موسوی خویی مرجع عالیقدر جهان تشیع اطلاع حاصل کردند و از ایشان عیادت فرمودند. مرجع عالیقدر شیعیان جهان ...[ طی این دیدار ]... برای حفظ و بقای استقلال ایران و رفاه و آسایش مردم تنها کشور شیعه اثنی عشری  کردند.»  انعکاس جهت دار اخبار دیدار به مدت کوتاهی با خبری مبنی بر «اهدای یک انگشتر توسط آیت‌الله خوئی به همسر شاه» حکایت دارد. این ملاقات در اوج تنفر ملت از پهلوی و در حالی صورت می گیرد که با شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی در اول آبان ۵۶ جرقه انقلاب اسلامی زده شده و به دنبال آن در مجالس چند هزار نفره مسجد اعظم قم و مسجد ارک تهران علنا نام امام با سلام و صلوات مطرح شده و به دنبال آن با انتشار مقاله موهن روزنامه اطلاعات علیه امام، تظاهرات ها و درگیری های خونین رخ داد و چهلم‌های سلسله وار را در شهرهای مختلف در پی داشت. حضور میلیونی مردم در نماز عید فطر تهران (سیزدهم شهریور)، کشتار خونین مردم در در میدان ژاله، اعتصاب کارکنان شرکت نفت و اعتصاب مطبوعات٬ رژیم را در آستانه سقوط قرار داده بود و شاه در نطق تلویزیونی 14 آبان گفته بود که صدای انقلاب مردم را شنیده است! در چنین شرایط پیچیده ای تئوری پردازان پهلوی به دنبال تمسک به چهره های دینی بودند تا ذهنیت مردم را تغییر داده٬ سقوط را به تاخیر اندازند.   انتشار خبر ملاقات فرح با آیت الله خویی، واکنش انقلابیون و خصوصا علمای انقلابی حوزه را در پی داشد. که در میان علمای بلاد چهره ای برجسته است و همگان او را به فضل و اخلاق می شناسند٬ یک روز پس از انتشار خبر دیدار، تلگرافی بسیار صریح و مختصر به مرجع بزرگ نجف ارسال می کند:  «حضرت آیت‌الله الخویی دامت بقائه قَد اَذهَبَت طَیّباتُکُم، ما هکذا الظّنُّ بکُم صدوقی 20/ذی‌الحجه/98» دو تن از مراجع مشهور ساکن در مشهد٬ آیات قمی و سید عبدالله شیرازی نیز نسبت به این دیدار واکنش منفی بروز دادند و همچنین علمای شیعه در برخی کشورهای اسلامی از جمله پاکستان (که آیت الله خویی در آنجا مقلدان زیادی داشتند) نیز با ارسال نامه به محضر ایشان توضیح خواستند. طلاب و روحانیون سراسر کشور نمایندگان آیت الله خویی را به شدت تحت فشار و سوال قرار دادند. اما از همه مهم تر بیانیه ای بود که با امضای فضلا و طلاب حوزه علمیه قم٬ ضمن بی سابقه دانستن چنین دیدارهایی٬ به شهریه آیت الله خویی پرداخته و چنین نوشتند: «به حکم وظیفه الهی و وجدانی خود تصمیم گرفته‌اند به عنوان ابراز مخالفت با این عمل و تا روشن شدن بیشتر جریان این دیدار، از گرفتن شهریه آقای خویی امتناع نمایند.»  برخورد متین آیت الله خویی از دامن زدن بیشتر به اختلافات پیشگیری کرد و ایشان در پاسخ مکتوب٬ تلفنی و با صدور اعلامیه٬ اعلام کرد که این دیدار بدون اطلاع قبلی صورت گرفته و ایشان در آن نسبت به کشتار مردم و تبعید علما توسط رژیم٬ تذکر داده است. مطالبی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و انتشار اسناد ساواک٬ کاملا تایید شد. این ملاقات غیرمترقبه چالش برانگیز که در ادبیات رژیم شاه به عنوان دیدار معرفی شده بود٬ با اعتراض ها و پرسش گری های سازمان یافته علمای متعهد مواجه شد و دقیقا همین واکنش ها بود که به برخورد پدرانه و حکیمانه آیت الله خویی ضمیمه شد و امکان هر نوع سو استفاده و مانند فرح پهلوی را از بین برد. گرچه نمی توان و نباید وقایع تاریخی را به صورت بی ضابطه بر حوادث واقعه تطبیق کرد اما مطالعه تاریخ هایی را در پی خواهد داشت که از تکرار تجارب تاریخی تلخ درس بگیریم. @rozaneebefarda
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
رپرتاژ حساب شده یک به نفع جریان موسوم به در این کانال٬ نام رهبر تشیع انگلیسی ذیل نام رهبر انقلاب و بالاتر از نام آیات عظام صافی و وحید درج شده و در آن٬ عیدالزهرا(س) جایز شمرده شده است! @rozaneebefarda
بازتاب/1 🔻🔻🔻 م.قاسمی: عجبا واعجبا !!!! این چه طلبه ایی است که دامن اسلام ناب محمدی و اندیشه و فکر و راه و روش و سیره و منش و قدر و منزلت امام خمینی ره و خلف بر حقش حضرت ایت الله خامنه ای حکیم و بصیر که ایندگان قدرش را خواهند شناخت رها و بدامن شیعه انگلیسی بچسبد.این اخر بد بختی است.اقلش می رفت شغل دیگه و پی دنیا .گرچه طلبه ناخلف در این لباس هم تمتعات نامشروع خود را دنبال می کند . @rozaneebefarda
آیا پدربزرگ محمدجواد ظریف، بهائی است؟ یادداشت جنجالی پیرامون پیشینه خانوادگی ، روحانی و احمدی نژاد 🔻🔻🔻 مثلث برمودا در ایران حاج میرزا علینقی کاشانی از تجار متمول ایران در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم است. آنگونه که عین‌السلطنه نوشته، او، مانند برخی تجار دیگر آن زمان، در سال‌های ۱۳۲۰- ۱۳۲۴، در زمانی که ایران تحت اشغال ارتش‌های متفقین بود، از طریق بحران مالی زمان جنگ ثروتی انبوه به دست آورد. قهرمان میرزا سالور (عین‌السلطنه) در ۵ تیر ۱۳۲۴،‌ حدود دو ماه قبل از پایان جنگ دوم جهانی (۲ سپتامبر ۱۹۴۵/ ۱۱ شهریور ۱۳۲۴)، نوشت: «باغ مرحوم نبیل‌السلطنه، که چهار هزار ذرع است جنب باغ من و رعیتی است عمارت مختصری دارد، حاجی علینقی کاشی به مبلغ یکصد و پنجاه هزار تومان خریداری و قرب سیصد چهارصد هزار تومان خرج بنای عمارت نموده. هیچ بنایی را به این مفصلی و به این سرعت من ندیده بودم به اتمام برسد. این کاشانی از دولت سر یک کارخانه نخ‌ریسی در سمنان کارش به اینجا رسیده که ذرعی چهل تومان باغ تجریش بخرد. در حالی که این باغ پس‌کوچه [است] و آب روان هم ندارد. این قبیل تجار تازه چرخ [تازه به دوران رسیده] زیاد شده[اند] و بی‌محابا بدون تعمق ملک می‌خرند، عمارت می‌سازند و تا دهن باز کنی فلان باغ، خانه، ملک، دکان فروشی است مثل ریگ پول می‌دهند.» (روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج ۱۰، ص ۸۰۶۷) و در ۴ مرداد ۱۳۲۴ افزود: «گفتند، در روزنامه هم بود، همسایه شمیران من حاجی علینقی کاشانی در این ایام که انحصار پنبه به هم خورد پانصد هزار تومان منافع برد. (باغ به این گرانی نخرد؟) نمازی، باز همسایه دورتر من، سال قبل در دو معامله کتیرا و چای از هریک ششصد هزار تومان برد. تا امسال چقدر برده باشد خدا عالم است. قمار هم بین این‌ها از زنانه و مردانه رواجی دارد که شبی پانزده و شانزده الی سی هزار تومان بردوباخت می‌شود. شبی یکهزار و دویست تومان به صاحبخانه و مجلس می‌دهند بساط را راه بیندازد. توپ پانصد و هزار تومان می‌بندند. عبدالعلی خان [خواجه‌نوری] می‌گفت در کلوپ ایران شبی صد هزار تومان بردوباخت می‌شود.» (روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج ۱۰، ص ۸۰۷۳) فروشنده باغ فوق به حاج علینقی کاشانی، که پس‌کوچه و بدون آب روان و با قیمت بالا بود بنحوی که عین‌السلطنه را متحیر کرد، ‌میرزا ابراهیم خان نبیل‌السلطنه است که بعدها پسرش، فضل‌الله نبیل، رئیس دفتر فرح پهلوی شد و دخترش، زهرا نبیل، سناتور. نبیل‌السلطنه و فرزندانش بهائیان سرشناس بودند. این نوع معاملات مشکوک (خرید ملک به قیمتی بسیار بالاتر از قیمت متعارف) در زمان جنگ جهانی دوم، و بحران‌های مالی که قوانین نظارتی شدید وجود دارد، به معاملات صوری بمنظور تبادل غیرقانونی پول (پول‌شویی) شبیه است. علینقی کاشانی بخش مهمی از ثروت پیشین خود را از طریق کارخانه ریسمان‌ریسی سمنان به دست آورد. او احداث کارخانه فوق را در سال ۱۳۰۵، در زمینی که حاج میرزا آقا فامیلی، بزرگ طایفه فامیلی سنگسر و سمنان، در اختیارش گذارد (مجانی یا با قیمت نازل)، شروع کرد. کارخانه ریسمان‌ریسی سمنان در شهریور ۱۳۱۰ با حضور رضا شاه افتتاح شد. احداث این کارخانه در سمنان به دلیل کشت وسیع پنبه در اراضی مابین آرادان و سُرخه بود که در آن زمان ‌مرغوب‌ترین پنبه ایران بشمار می‌ر‌فت. بخش مهمی از ‌زارعین این اراضی از طوایف شبان سنگسر بودند که از زمان صفویه بتدریج به سُرخه و آرادان مهاجرت کردند و شیوه زیست و معیشت خود را از دامداری کوچنده به زراعت و یکجانشینی تغییر دادند. عین‌السلطنه در همان یادداشت ۵ تیر ۱۳۲۴ افزوده است: ‌«این آدم [حاج علینقی کاشانی] پنبه را از دولت (انحصار بود) به لطایف‌الحیل ارزان خرید و به هر قیمت دلش خواست فروخت (نخ را).» (روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج ۱۰، ص ۸۰۶۷) سی و سه سال قبل، در دوران احمد شاه قاجار،‌ عین‌السلطنه در یادداشت ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۰ ق./ ۱۴ آذر ۱۲۹۱ ش. نوشت: «شش ساعت از دسته گذشته، شاه‌آباد رسیدیم. اسب‌ها رمق ندارند و خیلی آرام حرکت می‌کنند. باد می‌آمد و سرد بود... باز چای خوردیم. عکس عباس افندی در صدر اطاق آویخته بود. از وقتی که میر علینقی کاشانی مدیر این راه بود تمام عمله‌جات را از بابی‌ها گرفته بود. حالیه هم باز همان‌ها هستند. به این جهت است که عکس عباس افندی در اطاق‌ها است» (روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج ۵، ص ۳۸۰۹) تصور می‌کنم منظور از «میر علینقی کاشانی» فوق‌الذکر همان حاج علینقی کاشانی است که در جوانی میرزا علینقی خوانده می‌شد. لینک بخش دوم یادداشت: https://eitaa.com/rozaneebefarda/120 ادامه در پست بعد @rozaneebefarda
مثلث برمودا در ایران لینک بخش نخست یادداشت: https://eitaa.com/rozaneebefarda/116 ادامه پست قبل 👇 با توجه به اسنادی ‌که از تحرکات مالی برخی ثروتمندان بزرگ بعدی ایران در زمان جنگ جهانی دوم موجود است، احتمالاً باید اسنادی باشد که بتواند ‌اطلاعات دقیق‌تری‌ درباره ‌حاج علینقی کاشانی و شرکایش،‌ و سازوکار عملیات مالی ایشان، به دست دهد و یادداشت‌های عین‌السلطنه را مستند و کامل کند. حاج علینقی کاشانی در سال‌های پسین می‌کوشید،مانند سایر ثروتمندان بزرگ از این قماش، آنگونه که هم در ایران و هم در غرب مرسوم است، برای خود وجاهت کسب کند. به این دلیل، زمانی که به ثروت انبوه رسید، «کار خیر» نیز می‌کرد و به علمای بزرگ وقت، مانند مرحوم آيت‌الله العظمی بروجردی، «وجوهاتی» می‌داد. وراث مادی و معنوی اینگونه ثروتمندان معمولاً فقط این بخش از شخصیت ایشان را برجسته می‌کنند و درباره منشاء و سازوکار کسب ثروت خاندان خود ‌سکوت می‌کنند. سرگذشت حاج علینقی کاشانی ما را به نتایجی شگفت می‌رساند. این تأمل نشان می‌دهد که بخش مهمی از تحولات ایران از سال ۱۳۸۴ تا امروز، در دوران صعود محمود احمدی‌نژاد و سپس انتقال دولت به حسن روحانی، توسط افرادی رقم خورده که به منطقه کشت پنبه فوق تعلق دارند؛ همان اراضی بین آرادان و سُرخه که به خاطر آن حاج علینقی کاشانی، با حمایت رضا شاه و کمک حاج میرزا آقا فامیلی، کارخانه خود را برای تبدیل پنبه به نخ احداث کرد. بنگرید به تصویر منطقه فوق: t.me/abdollah_shahbazi/261 محمود احمدی‌نژاد اصالتاً از طایفه صباغیان سنگسر مهاجر به آرادان است. حسن روحانی از جانب پدر از طایفه فریدون سنگسر (مهاجر به سُرخه) و از جانب مادر از طایفه پیوندی سنگسر است. حاج علینقی کاشانی پدربزرگ (پدر مادر) محمدجواد ظریف است. قریب به شش ماه پیش، در یادداشت یکشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۷/ ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۸، نوشتم: «در سال‌های ۱۳۲۸- ۱۳۲۹ که دایره جغرافیایی ستاد ارتش اولین مجلدات فرهنگ جغرافیایی ایران را منتشر کرد، سرخه روستایی بود با ۴۰۰۰ نفر سکنه از توابع بخش مرکزی شهرستان سمنان در استان دوم، و آرادان روستایی بود در نزدیکی سرخه با ۲۵۰۳ نفر سکنه از توابع بخش گرمسار شهرستان دماوند استان مرکزی. آن زمان برای هیچ کس قابل تصور نبود که در آینده دور از دو خانواده ساکن این دو روستا، که هر دو اصالتاً از طوایف شبان سنگسر (مهدی‌شهر) بودند، دو تن به مدت ۱۶ سال پیاپی زمام دولت ایران را به دست خواهند گرفت و بر اقتصاد (و سیاست) ایران بزرگ‌ترین ‌تأثیرات را خواهند گذارد.» t.me/abdollahshahbazi/4661 🔶حاشیه روزنه آقای ظریف در کتاب خاطراتش با عنوان «آقای سفیر»، گفته بود که پدربزرگ مادری‌ اش، حاج علینقی کاشانی یکی از تجار بزرگ تهران بوده و از او تجلیل زیادی کرده بود. نکته بسیار مهم تحقیق اقای شهبازی اشاره به مراودات گسترده مالی حاج علینقی با میرزا ابراهیم خان است. نبیل الدوله از معروف‌ترین بهاییان ایران بود که به درجه سی و سوم در نظام فراماسونری رسیده بود و زمانی سفیر ایران در آمریکا بود. انتشار یادداشت آقای شهبازی، واکنش های پیدا و پنهان زیادی را به دنبال داشت و احتمالا در آینده نیز بسیار بحث برانگیز خواهد شد. این واکنش ها توضیحات تکمیلی آقای شهبازی در مورد یادداشتش را به دنبال داشته که به زودی در همینجا بازنشر خواهد شد. عبدالله شهبازی نویسنده کتاب گرانسنگ زرسالاران یهودی و پارسی و یکی از معدود پژوهشگرانی است که در تراجم نگاری خاندان های حکومتگر ایران و جهان به صورت کاملا حرفه ای قلم می زند. با اینهمه طبعا نمی توان و نباید انتظار داشت که همه خروجی های نوشتاری ایشان، تمام و کمال مقرون به صحت و عاری از ابهام و نقص باشد. @rozaneebefarda