eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا نمی توان را نقد کرد؟! مروری بر زمینه های فرهنگی، سیاسی تولید پایتخت [صفحه 1 از 2] 💥اختصاصی @rozaneebefard 🔻🔻🔻 گرچه از نظر فرم و محتوا ضعیف ترین نمونه در تاریخ ده ساله خلق این مجموعه بود اما در ایام کرونایی نوروز 99 بازهم توانست مخاطبان زیادی را در قاب رسانه ملی سحر کند و میزان گذاشته را حفظ و در میان طیفی از مردم ارتقاء دهد. استقبال دولتی ها از این سریال نیز نشان داد مثل همیشه باید فراتر از یک سریال بدان نگریست و در بازکاوی محتوا و پیامدهای پایتخت، نمی توان و نباید زمینه ها و روابط و تحولات سیاسی را نادیده گرفت! نقد سریال پایتخت6 بعد از پخش قسمت اول آن، در محافل رسانه ای و شبکه های اجتماعی شروع شد اما تلویزیون تصمیم گرفت هیچ کدام از صداهای مخالف را نشنود و واقعا موفق هم شد! آنها هر شب با پخش دیدگاه های پرشماری از موافقان این مجموعه، این گمانه القاء کردند که در تأیید تیم پایتخت، وجود دارد تا بدین وسیله بتوانند زمینه را فراهم آورند و هزینه نقد را بالا ببرند. مدیران رسانه ملی اگر ابتکار و خلاقیت رسانه ای چندانی ندارند، و اگر در برخی زمینه ها فرسنگ ها از رسانه های رسمی عقب ترند، اما این یک هنر را خوب یاد گرفته اند! خدمات و زحمات و مجاهدتهای این سازمان البته سر جای خودش محفوظ، اما آیا رواست که گزاره های فقهی و ارزش های فرهنگی و دینی و ملی، مضحکه دست یک نویسنده مریض احوال یا فلان بازیگر پریشان حال شود؟! طبعا نه! هرگز! از روزهای نخست فضلا و نویسندگان و مخاطبان ارجمند روزنه، بارها نسبت به سکوت در مقابل این سریال، اعتراض نموده و در مواردی از عدم انتشار نقدها، گلایه فرمودند اما واقعیت این است که را نمی توان نقد کرد! و این است که در این یادداشت به جای نقد این سریال، از موانع نقد پایتخت سخن خواهیم گفت. اما وقعا چرا اینچنین است؟ ❄️پایتخت را نمی توان نقد کرد زیرا: 1- نداریم! امروز وزارت فرهنگ و ارشاد متولی فرایند نظارت بر تولیدات سینمایی است که نتیجه اش شده بی رویه و آثاری چون ، چهارانگشت، پارادایس، مصادره، مطرب و این قبیل مزخرفات. وضع در صدا و سیما هم با آهنگی کندتر، تابع حرکت جامعه هنری در سینماست. این یک واقعیت است. با آنکه رسانه ملی از لایه های نظارتی پیچیده تری برخوردار است اما واقعیت آنکه مادامی که نهاد مذهبی کشور خارج از فرایند اداری، به نقش نظارتی خود نپردازد، وضع بهتر نخواهد شد. در حال حاضر، روحانیت به عنوان اصلی ترین نهاد مسئول در تفسیر و ترویج دین، حتی در مورد بازتاب تصویر خود در رسانه های رسمی داخلی نیز، ورود جدی ندارد و مخاطبان ایرانی با نوعی آنارشیسم رسانه ای در بازتاب سیمای روحانیت مواجه اند. کدام بخش در نهاد روحانیت (مرکز مدیریت حوزه منظور نیست، بار بر دوش همه متولیان روحانیت است نه مدیر حوزه فقط) امروز به و پایش تولیدات رسانه ای مرتبط با شریعت شیعی، می پردازد؟! 2- راه های نرفته منتقدان؛ از نگاه سلبی تا نسخه ایجابی نقد صرف حتمن لازم است حتی اگر ناقد خود را ملتزم به ارائه نسخه جایگزین هم نداند هیچ عیبی بر او وارد نیست اما واقعیت آن است که تا وقتی که ایده و نسخه ایجابی ارائه نشود، نقد جای خود را در ساختار بسته فعلی باز نخواهد کرد. 3- دربهای بسته جام جم! رسانه ملی یک نهاد کاملا حرفه ای و گسترده است که انصافا فارغ از محتوا، در مقام تقابل با رقبای پرتعداد خارجی اش، خوب مقاومت کرده و در تولید تا حد بسیار زیادی موفق بوده است. مرجعیت رسانه ای صدا و سیما قابل انکار نیست اما نکته آن است که مدیران این مجموعه به هر دلیل، درب جام جم را بر نخبگان، خصوصاً نخبگان فقهی و حوزوی بسته اند. آنان گمان برده اند، به صرف عبور از چرخه نظارتی مرسوم فعلی و به صرف به کارگیری اتوبوسی برخی عناصر متعهد در بدنه مدیریتی رسانه ملی، محتوای پیام های رسانه ای با منظومه اسلام ناب سازگار خواهد شد. شاید وقت آن رسیده باشد، آنان فارغ فرافکنی ها یا تعارفات مرسوم، دریچه ای به جهان نخبگانی باز کنند. حتمن ضرر نخواهندکرد. با این وجود، تا وقتی که دربهای ساختمان شیشه ای بسته است، نقدهای گاه و بیگاه بر برخی تولیدات این بنگاه بزرگ فرهنگی، به مثابه سنگ های کودکان رهگذر است بر قطار آهنین پرشتاب! @rozaneebefard ادامه👇
تفسیر سلیقه‌ای از سکولاریسم حوزوی! درنگی در تفسیر بحث‌برانگیز آقای محسن الویری از پدیده [صفحه 3 از 3] 2. برخلاف برخی انگاره‌ها ‌و القائات نادرست، بدنه و بزرگان حوزه علمیه مبرا از این مسیر انحرافی هستند و نوعا از فضل حوزوی برخوردار نیستند و آورده علمی قابل توجهی نیز ندارند و اگر نوشتجات و منشوراتی داشته باشند بارها و بارها مورد نقد علمی فضلای حوزه علمیه قرار گرفته و پاسخ فنی نیز در برابر این انتقادات نداشته‌اند. لذا این ادعا که بخش قابل توجهی از فضلای باسواد حوزه علمیه از ترس سکوت کرده‌اند و به وادی سکولاریسم عملی افتاده‌اند، اولا مصداق است و ثانیا توهینی آشکار به عموم حوزویانی است که فهم مبانی دینی را بدون تأثیرپذیری از جبر محیطی دنبال می‌کنند و با زندگی بی‌آلایش و عدم وابستگی به مظاهر دنیوی، حرف حق را آنچنان که باید و شاید بیان می‌کنند. 3. جریان سکولار حوزوی علی‌رغم ضعف در ناحیه نیروی انسانی، از تریبون‌دارترین جریانات حوزوی است و مؤسسات شبه‌علمی متعددی به‌عنوان و این جریان در قم و تهران تعریف‌شده و با منابع مالی مجهول، و بعضا حای با استفاده از منابع مالی حاکمیتی و دولتی، مشغول به کار هستند که نمونه بارز آن، رپرتاژ دائمی رسانه‌های پرهزینه وابسته مالی به بودجه عمومی نظیر و ، یا وابسته به مراکز وجوهات شرعی مانند و... در موارد مختلفی در نقش تریبون این جریان فعال بوده و هست و در مواردی در سایه غفلت مدیران اتباع این جریان از تریبون صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز متنعم شده‌‌اند. با این وجود معلوم نیست چرا آقای الویری با مظلوم‌نماییِ غیرواقعی، سخن از به‌میان می‌آورد. 4. «آگاهیِ به‌روز» یکی از ویژگی‌های ممتاز جریان انقلابی است که آقای الویری علاقه دارد از آن به‌عنوان «رصد کردن» تعبیر کند. البته نزاع لفظی دور از ساحت این یادداشت است اما معلوم نیست چرا جناب الویری و هم‌قطاران ایشان از این یا همان ، رنجیده خاطر شده‌اند. آیا ایشان دوست دارند سکولارهای حوزوی تولیدات و القائات باطل خود را به‌صورت یک‌طرفه ارائه کند و جریان انقلابی نیز در خواب غفلت به‌سر ببرد یا در بیان دیدگاه‌های انتقادی خود نسبت یا به خرج دهد؟! 5. جریان انقلابی در سال‌های اخیر ابزاری جز «بیان» و «تبیین» نداشته است و البته بررسی کارنامه و تکالیف نهادهای نظارتی در برخورد حقوقی با جریانات سکولار حامی و ، که در اغتشاشات مختلف به‌عنوان پشتیبان نظری بغاة عمل کرده‌اند، ساحتی دیگر دارد که خارج از حوصله این نوشتار است. بنابرین معلوم نیست جناب الویری از کدام «منکوب کردن» و «از صحنه به در کردن» سخن می‌گوید؟! اگر جریان سکولار حوزوی به‌علت و ؛ توان پاسخ به اشکالات علمی جریان انقلابی را ندارد و به همین علت به حاشیه رفته، تقصیر جریان انقلابی است؟؟! 6. آقای الویری پس از صغری-کبری‌های پیشین، قاعده‌ای را بیان کرد که نتیجه آن تطهیر کلی جریان سکولار حوزوی است. او در خلال این برنامه گفت: «سکولاریسم موجود در حوزه سکولاریسم اجباری و تحمیلی است.» توضیح کوتاه آن‌که در ادبیات حوزوی، فرد مجبور یا مُکره یا مضطرّ معذور است و وقتی کسی سکولارهای حوزوی را مجبور یا مکره یا مضطر فرض کند، آن‌ها را از گناه سیاسی‌شان تبرئه کرده است. پیش از این آقای نیز بغاة و شورش‌گران علیه جمهوری اسلامی را «باغی مضطر» نامیده بود و از این طریق شورش و شورش‌طلبی را تطهیر کرده بود امروز نیز آقای با ادبیاتی مشابه سکولارهای حوزوی را تطهیر می‌کند و تعبیر را جعل می‌کند! آیا این در اتاق فکری واحد شکل می‌گیرد یا قطعات پراکنده‌ای از یک پازل بزرگ، به نحو نادانسته توسط این افراد در حال تکمیل است؟! خاتمه: تجربه سال‌های گذشته نشان داده شبکه چهار در موارد متعددی به برای رواج برخی دیدگاه‌های غیراصولی بدل شده است. جایگاه این شبکه به‌عنوان سکوی رسانه‌ای نخبگانی اقتضای آن دارد که مدیران و برنامه‌سازان محترم این شبکه دقت بیش‌تری در انتخاب کارشناسان داشته باشند یا موضوعات حساس را در قالب پیگیری نمایند؛ چه آن‌که بی‌دقتی در این امر و استفاده از افرادی که کارنامه علمی روشنی در مباحث و موضوعات، به‌ویژه موضوع حساسی نظیر شرح کلمات امام خمینی ندارند یا بیانات ایشان را در جارچوبی خاص معنا می‌کنند، عملا به ترویج برخی انگاره‌های نادرست در سطح نخبگانی منجر خواهد شد و تبعات و خسارت‌های جبران‌ناپذیر این امر بر کسی پوشیده نیست. پ.ن: ۱. مجری محترم برنامه مذکور، فردی انقلابی و امین است. ۲. برگزاری با حضور چهره‌ها در فهم متن منشور، راهگشا خواهد بود. @rozaneebefarda