eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
246 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
نشریه.pdf
3.48M
💥ویژه نامه مجموعه #مفام به مناسبت #روز_جهانی_قدس 🔻انعکاس دیدگاه های روحانیون و نمایندگان ادیان و مذاهب مختلف در انزجار از رژیم غاصب صهیونیستی با آثاری از: ماموستا دکتر نقیبی (مسئول مرکز بزرگ اسلامی شهرستان سقز) سیامک مره صدق (نماینده کلیمیان در مجلس) موبد اردشیر خورشیدیان (رئیس انجمن موبدان ایران) ژرژیک آبرامیان (نماینده جامعه ارامنه در مجلس) مولوی رئیسی (روحانی اهل سنت) خاخام یونس حمامی لاله زار (رهبر دینی کلیمیان ایران) روبرت بیگلریان (نماینده ارامنه جنوب کشور در مجلس) مولوی درتکیده (روحانی اهل سنت) 🔶در این ویژه نامه می خوانید: وحدت و همبستگی ادیان و مذاهب در مبارزه با رژیم صهیونیستی اتحاد اسلامی به جای اتحاد عربی اشغالگری، جرم غیر قابل بخشش در شریعت موسی(ع) تقدس روز قدس، برای همه ادیان و مذاهب صهیونیست در یهود = سلفی های تکفیری در اسلام قدس محور وحدت مسلمانان تلاش همگانی ادیان و مذاهب برای آزادی قدس کمرنگ شدن روز قدس، جسور کردن دشمن جغرافیای قدس، جغرافیای ادیان ابراهیمی آزادی قدس، خواسته تمامی اقوام و ادیان روز قدس نماد وحدت مذاهب و ادیان الهی #حوزه_علمیه_و_آرمان_فلسطین/1 🔸فرهیختگان را به روزنه دعوت فرمائید:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
نقش علمای شیعه در برابر جنبش صهیونیسم و اسرائیل محمدحسن رجبی [صفحه 1 از 5] /2 @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 از جمله صفحات درخشان تاریخ مبارزات شیعه قیام و اعتراض مراجع و علمای ایران در برابر حرکت خزنده صهیونیسم و رشد سرطانی این پدیده در قلب جهان اسلام است. مقاله حاضر روند این مبارزه را از نخستین سالهای تکوین هسته صهیونیسم در خاورمیانه تشریح کرده است. در این مقاله همراهی آشکار و نهان دولتها با اسرائیل روند مهاجرت یهودیان ایرانی به اسرائیل و نقش بازدارنده روحانیون و عالمان شیعه مورد بررسی قرار گرفته است. پس از تشکیل نخستین کنگره جهانی صهیونیسم در سال ۱۸۹۷ م ۱۳۱۵ ق ایجاد دولتی یهودی در سرزمین فلسطین در صدر فعالیت های جنبش صهیونیسم و اتحادیه های جهانی یهود قرار گرفت. در دومین کنگره که چند سال بعد تشکیل شد اکثریت نمایندگان یهودی سراسر جهان بر ایجاد کشوری یهودی تاکید کردند. از آغاز قرن بیستم میلادی دفاتر اتحادیه جهانی یهود و جنبش صهیونیستی در کشورهای مختلف جهان اقدام به تشویق و سازماندهی یهودیان به فلسطین نمودند که با بروز جنگ جهانی اول متوقف شد. اعلامیه بالفور که در سال ۱۹۱۷ م (۱۲۹۶)صادر شد نسبت به ایجاد میهن ملی یهود در فلسطین تاکید نمود. اندکی پس از صدور این بیانیه عده ای از یهودیان ایران به فکر تاسیس یک «انجمن صهیونیت ایران» و توسعه زبان عبری افتادند. این انجمن در اوایل سال ۱۹۱۸ م (۱۲۹۷) در تهران تشکیل و پس از آن در ۱۸ شهر دیگر ایران افتتاح شد. پس از پایان جنگ جهانی اول و شکست و تجزیه امپراتوری عظیم عثمانی سرزمین فلسطین تحت قیمومیت انگلستان درآمد و به دنبال آن مهاجرت یهودیان سراسر جهان به فلسطین زیرنظر دفاتر صهیونیستی آغاز شد. بر طبق اسناد منتشره نخستین مهاجرت دسته جمعی یهودیان ایرانی به فلسطین در سال ۱۲۹۹ ش. ۱۹۲۰ م صورت گرفت. در مهر ماه ۱۳۰۱ ش میرزا حبیب الله خان آل رضا (هویدا) کنسول افتخاری ایران در فلسطین و مسئول رسیدگی به امور بهائیان آنجا در نامه ای به وزارت امور خارجه ایران خاطر نشان ساخت: «در فلسطین یهود ایرانی به عقیده بنده زیاد هستند و پس از جنگ «جهانی اول» هم چنانکه سابقا عرض کرده بودم فوج فوج از ایران هجرت کرده به فلسطین آمده اند. دیگر خدا می داند که تا به حال تعداد نفوسشان به چه مقدار رسیده است. » دولت وقت برای جلوگیری از اعتراض های مردمی و جمعیت های اسلامی فلسطین نسبت به مهاجرت یهودیان ایرانی به فلسطین طی اعلامیه ای که در سال ۱۳۰۱ ش صادر کرد اعلام داشت یهودیانی می توانند به خارج مسافرت کنند که «قصد زیارت یا تجارت داشته و ترک علاقه هم نکرده باشند.» اما با وجود این دستورالعمل به دلیل فشار محافل و مراکز صهیونیستی داخلی و خارجی مهاجرت یهودیان ایرانی و نیز یهودیان عراق افغانستان و آسیای مرکزی از راه ایران به فلسطین توسط دفاتر متعدد صهیونیستی در کشور و با همکاری کنسولگری های انگلستان در ایران همچنان ادامه داشت. یکی از شگردهای این دفاتر ایجاد درگیری های ساختگی میان مسلمانان و یهودیان بود تا یهودیان را وادار به ترک میهن و عزیمت به فلسطین نمایند. در دسامبر ۱۹۳۱ م دی ماه ۱۳۱۰ شمسی به منظور بررسی مساله فلسطین کنفرانسی از علما و اندیشمندان جهان اسلام در بیت المقدس تشکیل شد. در این کنفرانس چهره های مشهوری چون رشید رضا از مصر علامه اقبال لاهوری و آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطا از عراق شرکت داشتند. از ایران نیز دو نماینده رسمی (حاج میرزا یحیی دولت آبادی و سید ضیاالدین طباطبایی) در این کنفرانس حضور یافتند. به خواهش حاج امین الحسینی (مفتی فلسطین) کاشف الغطا در بین دو نماز مغرب و عشا سخنرانی کرد. او بیم خود را از سرنوشت مردم و سرزمین فلسطین اعلام داشت و ضمن شرح وضعیت سیاسی مسلمانان آنان را به اتحاد و وحدت کلمه صبر و بردباری و پرهیز از نفاق و اقدام به عمل دعوت کرد. سخنرانی پرشور وی با استقبال بی نظیر شرکت کنندگان مواجه شد و لذا از او خواستند تا امامت نماز جماعت و جمعه را بپذیرد. بسیاری از مطبوعات عربی و اسلامی سخنان وی را به تفصیل درج کردند و علمای فرق اهل سنت با شخصیت برجسته او آشنا شدند. وی پانزده روز در فلسطین ماند و به شهرهای مختلف این سرزمین سفر کرد و با دانشمندان شیعه و سنی به گفتگو نشست و در تمام شهرها برای مردم سخنرانی نمود و آنان را به وحدت با یکدیگر در مقابل دشمنان اسلام و خطر صهیونیست ها دعوت کرد. سپس به لبنان و از آنجا به سوریه رفت و در همه جا به تشریح وضعیت مسلمانان پرداخت و وظایف حساس آنان را در آن برهه تاریخ برشمرد. @rozaneebefarda ادامه👇
نقش علمای شیعه در برابر جنبش صهیونیسم و اسرائیل [صفحه 2 از 5] در اکتبر ۱۲۳۳ م مهر و آبان ۱۳۱۲ ش. تظاهرات وسیعی توسط اعراب فلسطین در شهرهای بیت المقدس و یافاعلیه انگلستان برپا گردید که به خاک و خون کشیده شد و بر اثر آن ده ها نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند. همزمان با این وقایع گروه کثیری از یهودیان ایرانی به فلسطین مهاجرت کرده و توسط آژانس های صهیونیستی در آنجا اسکان داده شدند. این مهاجرت کمتر از سه ماه پس از نخست وزیری محمدعلی فروغی صورت گرفت. مهاجرت یهودیان ایرانی با اعتراضات سخت علما و جمعیت های اسلامی فلسطین روبرو گردید و اعتراضیه ای از سوی «جمعیت شبان المسلمین» و شیخ عبدالله افندی مجتهد رئیس «جمعیت هدایت اسلامی» تسلیم کنسول ایران در موصل گردید. در این اعتراض نامه از دولت ایران درخواست شده بود تا نسبت به ظلم و تعدیاتی که از سوی یهودیان به مردم عرب مسلمان فلسطین صورت می گیرد اقدامات مقتضی انجام شود. این گزارش ده روز بعد در هیات دولت مطرح و قرار شد که از سوی وزیر خارجه «اقدامات مقتضی» صورت گیرد. خبر مهاجرت یهودیان ایرانی ظاهرا از منابع غیر رسمی به اطلاع ریاست حوزه علمیه قم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری رسید. آیت الله شیخ محمدحسین کاشف الغطا مجتهد سیاستمدار روشنفکر و استعمار ستیز شیعه عراق که در آن زمان در سفر سه ماهه ای به ایران آمد و مدتی در قم میهمان آیت الله حائری بود وی و دیگر علمای قم را در جریان رویدادهای تاسف بار فلسطین قرار داد. کاشف الغطا هنگام اقامت در ایران پیامی به رزمندگان فلسطینی فرستاد و آنان را به ادامه مبارزات ضد صهیونیستی تشویق نمود. آیت الله حائری نیز گرچه عموما از دخالت در سیاست پرهیز داشت اما چون مساله فلسطین در آن زمان در راس مسائل مبتلا به جهان اسلام قرار داشت لذا در دی ماه ۱۳۱۲ ش تلگرامی به رضاخان مخابره کرد و از او خواست تا در مقابل هجوم یهودیان صهیونیست به فلسطین عکس العمل از خود نشان دهد. چند نفر از علمای سرشناس قم نیز تلگرام های جداگانه ای به رضاخان مخابره کرده و رونوشتی از آنها را برای میر سید محمد بهبهانی که از چهره های سرشناس روحانی و طرف احترام رژیم بود ارسال کردند. بهبهانی نیز رونوشت تلگرام آیت الله حائری و دیگر علمای قم را به «دفتر مخصوص شاهنشاهی» فرستاد و از ریاست دفتر خواست تا در صورت موافقت و دستور شاه تلگرام های علما در جراید کشور چاپ و منتشر شود. دفتر مخصوص شاهنشانی در نامه ای که به نخست وزیر وقت نوشت اعلام داشت: «حسب الامر جهان مطاع مبارک شاهانه ارواحنافداه ابلاغ می نماید انتشار تگرافات «علما» راجع به مسلمین فلسطین در جراید مقتضی نیست. » رژیم ایران برای اعاده حیثیت سیاسی خود نزد مسلمانان جهان و جلوگیری از واکنش های احتمالی ضد یهود در کشور دست به اقدامی سیاسی زد. بدین ترتیب که وزیر خارجه وقت ایران (باقر کاظمی) چند ماه پس از اعتراض جمعیت های سیاسی اسلامی فلسطین و تلگراف های علمای قم طی نطقی در جامعه ملل از حقوق اعراب مسلمان فلسطین حمایت کرد و خواستار حفظ حقوق آنان در برابر هجوم صهیونیست ها گردید و خواستار رفتار عادلانه ای با آنان شد. مفتی و رئیس مجلس اعلای اسلامی فلسطین در نامه ای که به کنسولگری ایران در بیت المقدس نوشت از اقدام دولت ایران در دفاع از حقوق مسلمانان فلسطین تشکر نمود; در ضمن از استمرار مهاجرت یهودیان ایرانی به فلسطین گلایه نمود و از دولت ایران خواست تا اقدامی جدی و عملی در جلوگیری از مهاجرت یهودیان ایرانی به عمل آورد. در مردادماه ۱۳۱۶ ش چند نفر از علمای شیعه ایرانی و عراقی (سید هبه الدین شهرستانی سید محمدمهدی صدر محمدمهدی اصفهانی محمدمهدی خراسانی شیخ راضی آل یاسین) به همراه سه نفر از علمای برجسته اهل سنت عراق (یوسف عطا حبیب العبیدی ابراهیم الراوی) تلگراف اعتراض آمیزی به جامعه ملل و وزارت خارجه انگلستان مخابره نمودند و در آن مراتب اعتراض و عدم رضایت خود را نسبت به تقسیم فلسطین توسط کمیسیون انگلیسی پیل اعلام داشتند و آن را ضربت به قلب اسلام و عرب دانستند. آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی نیز طی یادداشتی برای سفارت ایران در بغداد اظهار امیدواری کرد که دولت ایران در جامعه ملل از همه گونه تلاش برای دستیابی ملت فلسطین به حقوق حقه خویش فروگذار ننماید. آیت الله کاشف الغطا هم در اقدامی همسو با آیت الله اصفهانی طی تلگرامی به ملک غازی (پادشاه عراق) و کمیسر عالی فلسطین از طرح تقسیم فلسطین و مظالم انگلستان در آنجا و نیز فروش اراضی فلسطینی ها به صهیونیست ها به شدت انتقاد کرد و خاطرنشان ساخت که مردم از او فتوای جهاد خواسته اند. @rozaneebefarda ادامه👇
نقش علمای شیعه در برابر جنبش صهیونیسم و اسرائیل [صفحه 3 از 5] روزنامه عربی النهار (چاپ بغداد) گزارش داد که علمای شیعه به ریاست کاشف الغطا در روز ۲۵ خرداد ۱۳۱۷ در تحت قبه حضرت امیر(ع) در نجف اجتماع خواهند نمود و در باب صدور حکم جهاد علیه صهیونیست ها وحامیان آنها مذاکراتی خواهند کرد و حکم مزبور به امضای همه علما صادر خواهد شد. همین روزنامه اضافه کرد که روحانیون شیعه برای بررسی این موضوع از علمای سوریه لبنان اردن مصر یمن امیر نشین های خلیج فارس ترکیه افغانستان و ایران دعوت کرده اند که در این اجلاس حضور یابند. کاشف الغطا سپس خود حکم جهاد را صادر کرد. در بخشی از آن حکم آمده بود: «...ای اسلام وای عرب بلکه برادر وای بشر! وضعیتی که فلسطین سربریده به آن رسیده است به نظر همه آشکار شده و چنانکه گفته ایم باز هم می گوییم که قضیه فلسطین خاص خود فلسطین نبوده. ..ای عرب مسلمانان ای بشر ای مردم! جهاد در فلسطین بر هر انسان واجب شده نه تنها بر عرب و مسلمان. .. این است دعوت و ندای عمومی این جانب که به عرب و اسلام می فرستم. خداگواه است که شصت سال از عمرم می گذرد و اگر بیماری و رنجوری بر استخوان های پوسیده ام حمله نمی آوردند نخستین شخصی بودم که به این دعوت لبیک می گفتم. » او سپس در فتوایی دیگر به تقسیم بندی کشورهای اسلامی می پردازد که باید در این جهاد مقدس ایفای نقش نمایند. به گمان او نخستین کشوری که باید پرچم جهاد را به اهتزار درآورد اردن هاشمی است که روسای آن ادعای سیادت می نمایند. و پس از آن حجاز است که به دلیل پرتوافکنی خورشید اسلام باید قدم در این ر اه بگذارد. آنگاه مصر و سوریه را به دلیل همجواری با فلسطین مسئول شمرده و می افزاید: «می گویند چهارصد میلیون مسلمان در کره زمین موجود است. چطور می شد اگر یک دهم این عده از راه غیرت اقدام نموده برای ادای وظیفه خویش نسبت به فلسطین به یاری مجاهدین آن می شتافتند البته گره فلسطین گشوده می شد و مشکل آن پایان می یافت... به خدا قسم که از مرحله خیلی پرت افتاده ایم و هنوز آنچه را که باید بیان نکرده ایم. .. کنگره ها درباره فلسطین منعقد و مقررات آن تقدیم می شوند و هیئت ها به لندن مسافرت می کنند. با همه اینها قشون انگلیس شکم زنهای آبستن مسلمان را در فلسطین سفره می کند بی گناهان را بی جان و خون های پاک را روان می سازد و با شدت تمام به تبهکاری های بزرگ خود ادامه می دهد و حجاز و اردن هم با چشم و گوش همه چیز را می بینند و می شنوند با وجود این با کمال تفریح رفت و آمد دارند. حتی دو بز آنها از جای خود نجنبید.ای کاش به این هم اکتفا نموده و شر خود را از سر فلسطین کوتاه می کردند و با ستمکاران همراهی نمی نمودند. ولی عموم مسلمانان در گوشه و کنار عالم چیزی که دارند اعتراض هست هیاهو سخنرانی مقاله نویسی شعرگویی و بعضی کمک های مادی بسیار کم که حال قطره آبی بر سنگ را دارد و حال آنکه خیلی از مسلمانان دارای هزاران بلکه میلیونها لیره هستند. آیا هیچ شنیده شد یکی از آنها هزار لیره استرلینگ کمک کرده باشد چنانکه یهودیان که عده شان کمتر و طبعشان پست تر است می کنند.» وی در پایان و با صراحت تمام بزرگترین مشکل و خطر کشورهای مسلمان را که از خطر صهیونیست ها و انگلیس عظیم تر می باشد وجود دولت های دست نشانده مسلمان قلمداد کرد. در بهمن ماه ۱۳۱۸ ش آیت الله کاشف الغطا فتوای تاریخی و انقلابی دیگری صادر کرد. وی در پاسخ استفتای یکی از مسلمانان که نظر او را درباره فروش اراضی فلسطینی به یهودیان و حکم شرعی فروشندگان پرسیده بود اعلام داشت: «... آیا بعد از این همه یقین ندارند که این فروش «اراضی» جنگ با اسلام است آیا کسی شک دارد که این فروش یا همراهی در فروش یا کوشش و دلالی با رضایت این کارها جنگ با خدا و پیغمبر (ص) او و پایمال نمودن دین اسلام است. .. آنها را از دین و حوزه اسلام خارج و جزو کفار بشمارید و در تمام کارها از آنها دوری کرده و با آنها ازدواج ننموده و با آنها معاشرت نکرده و همچنین خرید و فروش و سلام و علیک و رفت و آمد و گفت و شنود با آنها ننموده و به علاوه مرده های آنها را مشایعت نکرده و در قبرستان های مسلمانان هم دفن ننمایید. اسامی آنها را بایستی در تمام جامعه «نوادی» و روزنامه ها و مجله ها به اسم خارج شدگان از دین معرفی کرده و اسم ببرند.» مخالفت سرسخت علمای شیعه ایران و عراق با صهیونیست ها سبب گردید تا رئیس جمعیت ملی یهود فلسطین در مقاله ای که در تاریخ ۱۳۱۴ ۸ ۲۹ ش در روزنامه صهیونیستی «داور» (چاپ تل آویو) آشکارا اعتراف کرد که با وجود سیاست ضد اسلامی و طرفداری از جنبش صهیونیسم رژیم ایران وعاظ و ملاها عامل اصلی نفرت مردم ایران نسبت به یهودیان صهیونیست هستند. @rozaneebefarda ادامه👇
نقش علمای شیعه در برابر جنبش صهیونیسم و اسرائیل [صفحه 4 از 5] بروز جنگ جهانی دوم آهنگ مهاجرت یهودیان جهان را به فلسطین کند نمود. اما پس از پایان جنگ اتحادیه جهانی یهود با طرح کوره های آدم سوزی هیتلر تبلیغات وسیعی به نفع یهودیان جهان به راه انداخت و بر لزوم ایجاد میهن یهودی در سرزمین فلسطین تاکید نمود و امریکا نیز که برنده اصلی و قدرتمند جنگ محسوب می شد حمایت همه جانبه اش را از این اتحادیه اعلام داشت. از این رو پس از جنگ مهاجرت یهودیان به فلسطین شتاب فزاینده ای گرفت و به دنبال آن نزاع و درگیری های خونین میان صهیونیست ها و اعراب فلسطینی شدت یافت. اخبار رویدادهای فلسطین در مطبوعات رسمی کشور کم و بیش انعکاس داشت و مطبوعات مذهبی که از سال ۱۳۲۴ به بعد در کشور چاپ و منتشر شدند حساسیت و توجه ویژه ای به مسائل فلسطین کشمیر و پاکستان نشان می دادند. جو سیاسی کشور عمدتا حول مسائل داخلی بود. احزاب و جمعیت های سیاسی متعددی که از سال ۱۳۲۰ به بعد در کشور پدید آمدند نه تنها حساسیتی به مسائل سیاسی جهان اسلام نداشتند بلکه منافع مبرم ملی نیز تحت الشعاع رقابت های سخت حزبی بود که تا کودتای امریکایی شاه در سال ۱۳۳۲ کماکان ادامه داشت. در طول این سال ها هر از گاه بهائیان در شهرها و روستاها با مسلمانان درگیر می شدند و عده ای از طرفین به قتل می رسیدند و تا مدت ها فکر و توجه علما و روحانیون گروه های اسلامی و توده های مذهبی را به خود معطوف می داشت تا بدانجا که بسیاری از آنان بزرگترین خطر کشور را وجود بهائیان می دانستند. در این اوضاع نابسامان سیاسی آژانس یهود که در ۱۹۴۲ م ۱۳۲۱ ش در ایران تاسیس شده بود پس از پایان جنگ جهانی دوم به همراه سایر دفاتر صهیونیستی به سازماندهی و اعزام یهودیان ایران و کشورهای همجوار به سرزمین فلسطین اقدام کرد و از ۱۳۲۶ ش کلاس های آموزش زبان عبری که در تهران و اغلب شهرهای کشور برای یهودیان ایران و منطقه دایر شده بود به دلیل مهاجرت گروه کثیری از آنان به فلسطین غالبا تعطیل شد. بسیار احتمال دارد که پیدایش و رقابت شدید احزاب سیاسی و جنجال آفرینی مطبوعات و نیز آتش افروزی ها و غائله آفرینی های بهائیان در طول این سال ها به منظور منحرف کردن اذهان مردم ایران از تشکیل دولت صهیونیستی در فلسطین و نیز مهاجرت گسترده یهودیان ایرانی به اسرائیل و جلوگیری از حمایت های ملت ایران از کشورهای عربی درگیر جنگ با اسرائیل باشد. بعید نیست یکی از دلایل اصلی بازداشت و تبعیدهای مکرر چند ساله آیت الله کاشانی و شیخ محمد خالصی زاده در طول این سال ها جلوگیری از مبارزات ضد صهیونیستی احتمالی آن دو بوده است. با این وجود مردم هوشیار و انقلابی ایران مراتب همدردی خود را با مسلمانان مظلوم فلسطینی اعلام می داشتند. در آذر ماه ۱۳۲۴ تظاهرات بزرگی در مسجد شاه تهران به نفع مسلمانان فلسطینی و علیه صهیونیست ها تشکیل شد که در مطبوعات منطقه انعکاس یافت. در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ م ۷ آذر ۱۳۲۶ ش مجمع عمومی سازمان ملل رای به تقسیم فلسطین داد که با مخالفت نمایندگان دول عرب و پاکستان مواجه شد. آیت الله کاشانی که به تازگی از تبعیدگاه به کشور بازگشته بود سکوت مرگبار حاکم بر کشور را شکست و طی اعلامیه ای تاریخی رای سازمان ملل را محکوم کرد و نسبت به خطر صهیونیست ها هشدار داد. در این اعلامیه آمده بود: «... معلوم نیست وطن بودن فلسطین برای مهاجرین یهودی آلمانی و روسی و امریکایی و غیره مطابق کدام منطق و قانون است که رای به تقسیم آنها می دهند... تشکیل دولت «صهیونیستی» در آتیه کانون مفاسد بزرگ برای مسلمین خاورمیانه و بلکه تمام دنیا خواهد بود و زیان آن تنها متوجه اعراب فلسطین نمی گردد... بر تمام مسلمین عالم است از هر طریقی که می شود از این ظلم فاحش جلوگیری نموده و رفع این مزاحمت را از مسلمین فلسطین بنمایند.» آیت الله کاشانی به صدور این اعلامیه اکتفا نکرد و علیرغم وجود خفقان مردم مسلمان را دعوت به تظاهرات بزرگی به نفع مردم فلسطین نمود. در روز یکشنبه ۲۰ دی ماه ۱۳۲۶ بیش از ۳۰ ۰۰۰ نفر از مردم تهران به دعوت آیت الله کاشانی در مسجد امام خمینی (مسجد شاه سابق) اجتماع کردند و سپس خطیب شهیر آقای فلسفی به منبر رفت و صهیونیسم را خطر بزرگی برای مسلمانان به ویژه مسلمانان خاورمیانه دانست. وی سپس اعلام داشت که یهودیان ایران تحت حمایت ما هستند و کمترین گزندی نباید به آنان برسد و در پایان از مردم خواست که کمک های نقدی خود را به مسلمانان فلسطین و کشمیر به حسابی که در بانک ملی افتتاح شده است واریز نمایند. همزمان با این تظاهرات گروهی از علمای تهران طی اعلامیه ای همدردی و همراهی خود را به مردم مسلمان فلسطین و اعراب منطقه اعلام کردند. @rozaneebefarda ادامه👇
نقش علمای شیعه در برابر جنبش صهیونیسم و اسرائیل [صفحه 5 از 5] در روز ۳۱ اردیبهشت ۱۳۲۷ و در اثنای جنگ ارتش های عرب و صهیونیست ها به دعوت آیت الله کاشانی اجتماع پرشکوه دیگری در مسجد امام (مسجد شاه سابق) در تهران تشکیل شد و خود نیز سخنرانی کرد. وی ضمن دعوت مسلمانان به رفع اختلافات و دعوت به وحدت کلمه گفت: «... برادران مسلمان ایران باید بکوشند در این هنگام که سخت ترین مصائب بر برادران مسلمان شما رخ داده از آن ها حمایت نمایند و به کمک آنها قیام کنند. تمام مردم ممالک اسلامی هر یک به نوبه خود از کمک مالی و جانی به مردم بی پناه فلسطین از همدردی دریغ ننموده و فداکاری کرده اند. تمام ممالک اسلامی دنیا وطن ماست و ما نیز با تمام قوا جانا و مالا نسبت به سهم خود باید از آنها حمایت کنیم. » در پایان این مراسم قطعنامه ای مبنی بر اظهار همدردی با مسلمانان فلسطینی صادر شد و اعلامیه ای نیز از طرف شهید نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام به این شرح صادر گردید: «خون های پاک فدائیان رشید اسلام در حمایت از برادران مسلمان فلسطین می جوشد. پنج هزار نفر از فدائیان رشید اسلام عازم کمک به برادران فلسطینی هستند و با کمال شتاب از دولت ایران اجازه حرکت سریع به سوی فلسطین را می خواهند و منتظر پاسخ سریع دولت می باشند.» روزنامه عربی النهار (چاپ بغداد) گزارش داد که علمای شیعه به ریاست کاشف الغطا در روز ۲۵ خرداد ۱۳۱۷ در تحت قبه حضرت امیر(ع) در نجف اجتماع خواهند نمود و در باب صدور جهاد علیه صهیونیستها و حامیان آنها مذاکراتی خواهند کرد و حکم مذبور به امضای همه علما صادر خواهد شد. همین روزنامه اضافه کرد که روحانیون شیعه برای بررسی این موضوع از علمای سوریه لبنان مصر یمن امیرنشین های خلیج فارس ترکیه افغانستان و ایران دعوت کرده اند که در این اجلاس حضور یابند مخالفت سرسخت علمای شیعه ایران و عراق; صهیونیست ها سبب گردید تا رئیس جمعیت ملی یهود فلسطین در مقاله ای که در تاریخ ۱۳۱۴ ۸ ۲۹ در روزنامه صهیونیستی «داور» (چاپ تل آویو) آشکارا اعتراف کرد که با وجود سیاست ضد اسلامی و طرفداری از جنبش صهیونیسم رژیم ایران وعاظ و ملاهای عامل اصلی نفرت مردم ایران نسبت به یهودیان و صهیونیست هستند. /2 🔸فرهیختگان را به روزنه دعوت فرمائید:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
@rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آرمان قدس شریف و مبارزه با ، در دوران معاصر مساله‌ای اجتماعی در میان فحول علمای شیعه در حوزه قم بوده است. از _بروجردی در پیش از آغاز نهضت امام گرفته تا بزرگانی مثل در دهه چهل و پنجاه، همگان در نفی صهیونیسم و مبارزه با تردیدی نداشته اند. اکنون با جماعتی از معمم های بی تفاوت نسبت به آرمان فلسطین مواجهیم که در تلاشی مذبوحانه، به دنبال تدارک پیشینه حوزوی برای رویه غرب اندیشانه خویش اند اما تاریخ بی رحم است و نتیجه‌ای جز رسوایی و انزوا نصیب نخواهد شد. @rozaneebefarda
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙بشنوید | صوت کامل سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت روز جهانی قدس. ۹۹/۳/۲ @rozaneebefarda
یادداشت ستایش آمیز برای [صفحه 1 از 2] 💥بازنشر و حاشیه نگاری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بنام خدا لاریجانی رفت اما ... دوازده سال پیش بود که نخستین بار آقای لاریجانی به قصد کاندیدا شدن نمایندگی مجلس از قم، به این شهر آمد. پیش از آن، در صدا و سیما، دو سه باری در جلساتی با مرحوم آیینه وند و مرحوم سید جعفر شهیدی برای چند فیلم سینمایی خدمت ایشان رسیده بودم. بعد از آن هم بی ارتباط نبودیم. وقتی به قم آمد، با دوستم جناب معراجی، و دوست دیگرمان جناب جعفری، سعی کردیم زمینه فعالیت وی را فراهم کنیم. کارها باموفقیت پیش رفت و ایشان برای سه دوره متوالی به نمایندگی مجلس و در مجلس هم به ریاست آن انتخاب شد. دور اول، بنده هم در کتابخانه مجلس بودم و با حمایت ایشان توانستم کارها را تا اندازه ای به پیش ببرم. به تمام معنا اطمینان و حمایت می کرد. ایشان، در تمام این دوازده سال، به طور مرتب با قم در ارتباط بود. بیشتر اوقات، و لو ساعتی در خانه پدری شان، و با حضور دوستان دیگر، گفتگو می کردیم و می دیدم که گوش شنوا داشت. در این سالها ارتباط ایشان با مردم از طیف های مختلف مداوم بود، همین طور با مراجع تقلید و علمای برجسته. جلسات مستمری هم با حضور سی چهل نفر از طلاب شاخص داشت و حرفهای آنان را می شنید و گزارشی هم از اوضاع برایشان بیان می کرد. بدون شک، هیچ مسوول دولتی در این سطح، هیچ وقت، چنین ارتباطی با قم نداشت و تاکنون هم ندارد. در تمام این سالها، هیچ امر خلاف عرفی از ایشان ندیدم. تعبد ایشان در حد یک آدم متدین به شرع آشکار بود و اثری خلاف آن بر من ظاهر نشد. می دانم که افراد سیاسی به هزار و یک دلیل، و عمدتا به خاطر فشارهایی که بر مردم است، همواره محل طعنه هستند، اما تا آنجایی که به شخص ایشان مربوط می شد، امر خلافی که دون شأن یک انسان دیندار و اخلاقی باشد، از ایشان ندیدم. روابطش با علمای شهر، از جناح های مختلف، برقرار بود. و از سوی دیگر، همیشه تواضع را در رفتارشان می دیدم. آرام و بدون نگرانی، برای آنان، اوضاع کشور بو یژه مسائل اقتصادی را تشریح می کرد. هیچ گاه در کار آنان مداخله نمی کرد و سعی نمی کرد به علما چیزی را تقلین کند یا خط بدهد. در سالهای اخیر، حساسیت ایشان روی اقتصاد به مراتب بیشتر بود و در بیشتر فعالیت های اقتصادی در حال انجام در قم، فعالانه شرکت و تلاش می کرد تا چرخه اقتصاد شهر راه بیفتد. او دریافته بود که مشکل کشور همین چرخه بد تولید است و باید اصلاح شود. نکته دیگر این بود که در امر دین و دینداری، هیچ وقت حرف گزافی نمی زد و کاملا مقلد بود، و مثل آن رئیس سابق نبود که خود را در همه امور و از جمله دین عقل کل می دانست و حرفهای بزرگ اما بی دلیل می زد. دینداریش عاقلانه بود و اهل خواب و پیش گو یی و این قبیل امور نبود. هرچه بود دانشجو و استاد فلسفه بود و کتاب هم زیاد می خرید و می خواند و اخیرا هم بیش از دو هزار جلد کتاب به کتابخانه مرکزی اهدا کرد. در سفرهای کوتاهش به قم، یکسره مشغول حل و فصل مسائل شهر و اشخاص بود، اما این که رفتار سودجو یانه ای داشته باشد یا اساسا در امور مداخله نامعمولی کند، تا آنجا که می دانم، به هیچ وجه، کسی از او چیزی ندارد و اگر دارد بگو ید. هیچ وقت هم، دشمنان قسم خورده وی در قم که نام دین و انقلابی گری را یدک می کشند، نتوانستند از این دست مطلبی بگو یند. دفتر ایشان البته به فقرا و نیازمندان و کسانی که مشکلی داشتند، کمک می کرد. در این دوازده سال، شهر قم متحول شد و وقتی ایشان تلاش کرد و آقای سقائیان نژآد را به عنوان شهردار به قم آورد، باز هم قم، بیش از پیش آباد گردید. با این همه، صراحت داشت، و در مواضعش تقیه نمی کرد. خیلی خوشحال شدم که پریشب در مصاحبه اش در شبکه یک، رسما گفت که یکی از بدترین روزهای زندگی وی، وقتی بوده که خبر درگذشت هاشمی را شنیده است. او چوب هاشمی و روحانی را خورد، در حالی که اساسا به مصلحت کشور می اندیشید و کاری به اشخاص نداشت. با تمام وجود از برجام برای حفظ کشور دفاع کرد، با این که می توانست نوع دیگری رفتار کند تا محبو بیتش بین مدعیان انقلابی گری باقی بماند. ادامه یادداشت را اینجا بخوانید: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4300 @rozaneebefarda ادامه👇🏽
یادداشت ستایش آمیز برای [صفحه 2 از 2] در قم، طلاب و فضلای تحصیل کرده، و عالمان و مراجع تقلید همیش از او حمایت می کردند، اما شماری از طلاب جوان تحت تأثیر جریان هایی که می دانیم، با او رفتار بدی کردند. بدترین آنها چند سال پیش در حرم حضرت معصومه بود که به او کفش و مهر پرتاب کردند. لاریجانی با صبوری و مظلومیت، از کنار این ماجرا گذشت و هیچ کس به آن رسیدگی نکرد. هیچ کس بی نقص نیست، مخصوصا سیاستمداران که در لبه پرتگاه هستند، اما وقتی آدمی در زمانه ای است که کار جز این نمی تواند بکند، باید مقایسه کند و در این مقایسه بی شک، علی لاریجانی یکی از عاقل ترین، معتدل ترین، با اخلاق ترین و میانه رو ترین افرادی است که ضمن احترام به سنت های دینی و عرفی جامعه، ایران را دوست می داشت و برای اعتلای آن تلاش کرد. شاید کسانی بگو یند این روزها که لاریجانی می رود، برای چه این متن را می نو یسم، و اما این بنده خدا، با توجه به اتهامات بی پایه ای که عده ای از دور و بر اساس روش سیاسی خود به او و هم مسلکانش می زنند، و با توجه به شناخت نزدیکی که از ایشان دارم، خواستم شهادت بدهم که او به کشور خدمت کرد و همواره برابر تندروی ها ایستاد و با حمایت از برجام کشور را از پرتگاه نجات داد. این روزها دیدم که دست کم چهار تن از مراجع تقلید از وی تشکر کرده اند و این نشان از همان ارتباطی دارد که گفتم. امشب، افطار در خانه پدریشان بودیم و عکسی یادگاری هم گرفتیم. بنده دوره قبل از وی خواستم کنارگیری کند و به دانشگاه باز گردد. امیدوارم این بار این فرصت پیش آید و او را در کسوت استادی ببینیم @rozaneebefarda
جعفریان و به سبک حاشیه ای بر یادداشت ستایشگرانه در فراغ [صفحه 1 از 6] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 یادداشت غلوآمیز و ستایشگرانه و نسبتاً سوزناک(!!) جناب جعفریان، از جهات مختلفی، متنی قابل تحلیل و مهم است. اعترافاتی در این یادداشت به چشم می خورد که تا دیروز، جریان منتقدان لاریجانی در قم، وقتی آنها را مطرح می کرد، متهم می شد به خلاف گویی و هزار نسبت ناروای دیگر! همچنین در این یادداشت کوتاه، نکات خلاف واقع و تحریف آمیزی وجود دارد که اعتبار نویسنده و ستایش شونده، هر دو را یکجا مخدوش می کند! 🔷در حاشیه یادداشت جناب جعفریان نکاتی به شرح ذیل قابل ذکر است: 1) این مدل مجیزگوئی ها و مجازگوئی های شاعرانه، از اصحاب سیاست و قدرت که در یادداشت جعفریان می خوانیم، بیش از هر چیز یادآور متن های تاریخ نگاران و شاعران درباری عهد قجر است که به گونه ای مدرن شده، در دوران سیاه پهلوی نیز نمونه هایش را شاهد بوده ایم. نمونه اش متن ستایش آمیز حکمی زاده نسبت به دوران سیاه پهلوی اول در مقدمه اسرار هزارساله! گرچه نویسنده محترم با این متن ها و ماتن ها انس فراوان داشته و دارد و گاه رد پایی از جانب داری از ایشان در برخی نوشته هایش قابل مشاهده است اما این نباید موجب شود که وی در دوران جمهوری اسلامی، هنوز در هوای قاجار و پهلوی به نگارش از ارباب سیاست و قدرت، اقدام کند.(ناگفته پیداست که نه لاریجانی قابل قیاس با کارگزاران عصر سلطنت است و نه جعفریان با تاریخ نگاران درباری، اما این رویه غلط ولو به صورت شاذ، یادآور آن روال غلط گذشته است) 2)البته جعفریان حق دارد اینطور شمشیر کشیده و محکم به دفاع از لاریجانی قلم بزند؛ زیرا خود اعتراف کرده که نمایندگی 12 ساله لاریجانی در قم، محصول تلاش جعفریان و معراجی و سایر دوستان و آشنایان شان بوده است! آنجا که می نویسد: «وقتی به قم آمد، با دوستم جناب معراجی، و دوست دیگرمان جناب جعفری، سعی کردیم زمینه فعالیت وی را فراهم کنیم. کارها باموفقیت پیش رفت و ایشان برای سه دوره متوالی به نمایندگی مجلس و در مجلس هم به ریاست آن انتخاب شد.» تا قبل از این هم بر اهل اطلاع معلوم بود که کدام حلقه خاص به عنوان لاریجانی در قم عمل می کند اما این اعتراف، شیرینی خاصی دارد! حلقه ای که در بدو کاندیداتوری دور اول لاریجانی، با در حوزه و برخی بیوت، تلاش کرد چنان القاء کند که وی به دلیل بزرگان قم حوزه انتخابیه اش را به قم تغییر داده! اما واقعیت آن بود که این اقدام بعد از تصمیم ایشان صورت گرفته بود و آن کمپین حوزوی، فقط یک بود برای کسب اعتبار در قم! آقای جعفریان حتمن به یاد دارد که در همین زمان، برخی بزرگان قم با التفات به این اقدام زیرکانه(دعوت پسینی و تا حدودی نمایشی)، هرگز حاضر نشدند نام شان در شمار دعوت کنندگان وی نوشته شود. یکی از مهم ترین نمونه هایش است. دیگران هم بودند. 3)آقای جعفریان در مقام دفاع از ارتباطات موفق حوزوی و مردم داری لاریجانی چنین نوشته که: «ایشان، در تمام این دوازده سال، به طور مرتب با قم در ارتباط بود. بیشتر اوقات، و لو ساعتی در خانه پدری شان، و با حضور دوستان دیگر، گفتگو می کردیم و می دیدم که گوش شنوا داشت. در این سالها ارتباط ایشان با مردم از طیف های مختلف مداوم بود، همین طور با مراجع تقلید و علمای برجسته. جلسات مستمری هم با حضور سی چهل نفر از طلاب شاخص داشت و حرفهای آنان را می شنید و گزارشی هم از اوضاع برایشان بیان می کرد.» اینکه حلقه بسته دوستان جعفریان با لاریجانی ارتباط مداوم داشته اند چیز عجیبی نیست و ناگفته پیدا بود اما اینکه این ارتباطات قبیله ای را نماد ارتباط با حوزه قم معرفی کنند، هم خلاف واقع است و هم اجحاف به بزرگان و فضلای ارجمند حوزه مقدسه قم. ارتباط با مراجع عظام تقلید هم البته اگرچه برقرار بود اما باید ببینیم ایشان تا چه پایه به دیدگاه ها و تذکرات آنان جامه عمل پوشانده، تا آنوقت معلوم شود صرفا برای عکس یادگاری به دیدار آن بزرگان رفته یا در عمل نیز این دیدارها منجر به تغییر می شده است. نمونه اش برخورد دوگانه با توصیه در مورد تعطیلی شهادت ائمه(علیهم السلام) و بی توجهی مجلس لاریجانی به مانند و.... که لاریجانی در این موارد بیشترین همراهی را با دولت روحانی داشت و کاملا به دیدگاه مراجع عظام بی توجهی کرد. 🔶ادامه یادداشت را اینجا بخوانید: صفحه 2: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4305 صفحه 3: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4306 صفحه 4: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4307 صفحه5: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4308 صفحه 6: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4309 @rozaneebefarda ادامه:👇🏽
جعفریان و به سبک حاشیه ای بر یادداشت ستایشگرانه در فراغ [صفحه 2 از 6] از این گذشته، باید معلوم شود آن «سی چهل نفر از طلاب شاخص» که لاریجانی با آنان «جلسات مستمری داشت و حرفهای آنان را می شنید و گزارشی هم از اوضاع برایشان بیان می کرد»، دقیقا چه کسانی بوده اند، و با چه مکانیزمی برای حضور در این جلسه انتخاب شده اند و در بدنه فضلای حوزه چه جایگاهی دارند و نیز باید معلوم شود که چه کسی آنان را به عنوان نمایندگان فضلای حوزه قم، به لاریجانی قالب کرده که موجب شده او کمترین ارتباط را با بدنه حوزه و اساتید و فضلای حوزه برقرار کند! ظاهرا روند وقایع مصداق این مثل است که «خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی!» همین و است که مانع شکل گیری روابط طبیعی سیاستمردان تهران نشین با نخبگان و فضلای ارجمند قم می گردد. در هنگامه نیز همین روال حاکم بود و دولت با وجود حضور همین حلقه های بسته، از تشکیل کمیته تخصصی حوزوی برای پیگیری تخصصی شرعیات، سر باز زد و آن دندانپزشک داماد یکی از بیوت مخالف امام، خود اعتراف کرد که یکی از مشاوران ستاد ملی مبارزه با کرونا در امور حوزوی است! تازه با این وضعیت، نویسنده محترم در عبارتی جزم اندیشانه مدعی است که: «بدون شک، هیچ مسوول دولتی در این سطح، هیچ وقت، چنین ارتباطی با قم نداشت و تاکنون هم ندارد.» اگر این نوع تعامل با قم را الگوی روابط سیاسیون ایرانی می دانید که واویلاست! از آن گذشته احتمالا ایشان از میزان مراودات دهه شصت و هفتاد سیاسیون با با قم بی اطلاع است یا نمی خواهد به آن حافظه تاریخی مراجعه کند! 4) آقای جعفریان با استفاده از موقعیت خود، یکطرفه به قاضی رفته و مدعی شده هیچ نقدی به لاریجانی وارد نیست و آنگاه منقدان مراد سیاسی خویش را با عباراتی تحقیرآمیز نواخته و چنین نوشته است: «تا آنجا که می دانم، به هیچ وجه، کسی از او چیزی ندارد و اگر دارد بگو ید. هیچ وقت هم، وی در قم که نام و را یدک می کشند، نتوانستند از این دست مطلبی بگویند.» حتما از منظر آقای جعفریان جناب لاریجانی از نوعی برخوردار است که «به هیچ وجه کسی از او چیزی ندارد!!» که اگر نه چنین بود، ایشان اقلا احتمال وجود نقصان و خطیئه و خطا را در مورد او از بوته امکان باقی می گذاشت و چشم بسته و با جزم اندیشی، وجود احتمال نقد در کارنامه لاریجانی را منتفی نمی شمارد. استفاده از تعبیر «دشمنان قسم خورده لاریجانی در قم» که به تعبیر جعفریان تنها نامی از دین و انقلابی گری یدک می شکند (و احتمالا خواسته بگوید بویی از این مقولات نبرده اند)، از عجایب روزگار ماست! این مدل سخن گفتن که گاه در ادبیات ستایشگران درباری نمونه اش را می بینیم، مدتهاست که منسوخ شده و در عالم سیاست، این سنخ ارزش داوری ها و هدم و شتم مطلق انگارانه مخالفان سیاسی، امری مذموم و مشمئز کننده است. آیا در میان منتقدان لاریجانی که جعفریان از آنان به «دشمن قسم خورده» تعبیر کرده، حتی یک نفر وجود ندارد که حقیقتا متلبس به دیانت و انقلابی گری باشد؟ حتی یک نفر نیست که نقدش به لاریجانی وارد باشد؟ حتی یک نفر نبود که از روی نصیحت و دلسوزی به نقد کارنامه و اندیشه سیاسی لاریجانی دست بزند؟ این طرز سخن گفتن نه درست و نه عقلا قابل دفاع! و این نوع دوستان که لاریجانی را دوره کرده اند، مضرات و خطرات شان بیش از فایده شان است؛ چه اینکه وقتی هر انسان بی غرضی با این ادبیات مواجه شود، فارغ از واقعیت میدانی، حکم به بطلان این گزاره های مطلق گرایانه و غیرعالمانه خواهد داد. به راستی آیا تا کنون جناب جعفریان با خود اندیشیده که چرا یک عده از بهترین و مؤمن ترین و شهادت طلب ترین انسان های ایران و خصوصا شهر مقدس قم، باید در جرگه مخالفان و منتقدان لاریجانی درآیند؟ در عملکرد ایشان چه نقطه ابهام یا اتهامی وجود دارد که مخالفان (و به تعبیر غلط جعفریان دشمنانی) از این طیف و طایفه دارد؟ و دیگر آنکه اگر منتقدان لاریجانی تنها نامی از دیانت و انقلابی گری یدک می کشند، لابد از منظر جناب جعفریان، مریدانش مصداق اتم و اکمل انقلابی گری و دیانت اند! و اگر چنین می پندارد، ناخواسته لاریجانی را ملاک حق و باطل، و میزان دیانت و انقلابی گری دانسته که انگاره ای به غایت سخیف و بی پایه و همسان دیدگاه های کج اندیشانه عالمان وهابی است که سلاطین کودک کش را مصداق اولوالامر خوانده اند! @rozaneebefarda ادامه:👇🏽
جعفریان و به سبک [صفحه 3 از 6] 5) از جمله اعترافات جالب جعفریان، صحه گذاری وی بر علائق فکری و سیاسی لاریجانی و شخص جعفریان نسبت به آقای و است! و ایضا از مهم ترین نقدهای جریان انقلابی و عموم مردم دلسوز ایران به لاریجانی، همپیمانی و همپایی لاریجانی با روحانی و هاشمی در تحمیل برجام خسارت بار و نافرجام به این کشور بود که به تعبیر رئیس بانک مرکزی سابق روحانی، دستاوردی برای ایران نداشت و به فرموده رهبری معظم انقلاب، بود! این فراز از سخنان جعفریان، واقعا خواندنی است، آنجا که می نویسد: «خیلی خوشحال شدم که پریشب در مصاحبه اش در شبکه یک، رسما گفت که یکی از بدترین روزهای زندگی وی، وقتی بوده که خبر درگذشت را شنیده است. او چوب هاشمی و را خورد، در حالی که اساسا به مصلحت کشور می اندیشید و کاری به اشخاص نداشت. با تمام وجود از برای حفظ کشور دفاع کرد، با این که می توانست نوع دیگری رفتار کند تا محبوبیتش بین مدعیان انقلابی گری باقی بماند.» اکنون که نتایج خسارت بار برجام بر همگان آشکار شده، بیش از هر زمان دیگری روشن است که امضای قرارداد ننگین برجام، بدون لحاظ شرایط حکیمانه رهبری معظم و با بی توجهی محض به دیدگاه های نخبگان ایرانی، برخلاف و بوده است و از این رو، جا داشت امثال جعفریان به جای فرار به جلو، ضمن عذرخواهی از پیشگاه ملت، از مواضع دقیق و عالمانه و دوراندیشانه تشکر کند و لاریجانی را به خاطر بی توهی به آن، ملامت نماید. نه آنکه به روش ، با یک مسئله ملی برخورد کند و در ادبیاتی قبیله گرایانه، به فحاشی علیه منتقدان برجام و لاریجانی بپردازد. 5) تکرار ادبیات رادیکال آمریکا و شخص حسن روحانی در مواجهه با منتقدان ، از مهم ترین فرازهای یادداشت جعفریان است که حاوی نوعی عقده گشایی و فحاشی سیاسی است. جعفریان می نویسد: «در قم، طلاب و فضلای تحصیل کرده، و عالمان و مراجع تقلید همیش از او حمایت می کردند، اما شماری از طلاب جوان تحت تأثیر جریان هایی که می دانیم، با او رفتار بدی کردند. بدترین آنها چند سال پیش در حرم حضرت معصومه بود که به او کفش و مهر پرتاب کردند. لاریجانی با صبوری و مظلومیت، از کنار این ماجرا گذشت و هیچ کس به آن رسیدگی نکرد.» جعفریانبا تقلید از حسن روحانی که منتقدانش را بیسواد خطاب می کرد، منتقدان لاریجانی را تلویحا نامیده و در ادبیاتی مطلق انگارانه، چنین القا کرده که لاریجانی در میان طلاب تحصیلکرده، مخالفی نداشته و مخالفان او شامل «شماری از طلاب جوان» می شد که آنهم تحت تأثیر جریان هایی که او می داند، به مخالفت با لاریجانی دست زده اند! او آنگاه ماست را به دروازه و گودرز را به شقایق ربط داده و با گریزی به ماجرای اعتراض عمومی به لاریجانی در حرم، تلاش کرده طیف گسترده منتقدان لاریجانی را به این اقدام منتسب کند و با مغالطه و ، همه مخالفان مراد سیاسی خویش را با یک چوب براند و با و ، در مورد همه مخالفان لاریجانی، قضاوتی واحد ارائه دهد؛ در حالی که در قم مقدسه، از مردم کوچه و بازار گرفته تا مجتهدان نام دار و فضلای سرشناس و بدنه طلاب مقدمات و سطح، لاریجانی منتقدانی جدی و معقول و منطقی دارد و با این تاریخ سازی های امثال جعفریان، حقیقت عوض نمی شود. استفاده از تعبیر نیز در این سالها به عنوان یک کلیشه و کلیدواژه نخ نما برای و مبدل شده که به جای پاسخگویی عالمانه به انتقادات علمی و دقیق مخالفان حوزوی خود، تلاش می کنند با ادبیاتی تحقیرآمیز و خلاف ادب، آنان را مشتی طلبه جوان معرفی کنند که از این و آن خط می گیرند و از خود هیچ ندارند! در پاسخ به این ادبیات قیم مآبانه و خلاف آداب طلبگی این عزیزان نیز باید گفت: اولاً سن ملاک تام و تمامی برای قضاوت در مورد حوزویان نیست؛ ای بسا طلبه جوانی که فاضل و فرهیخته و مستقل و منطقی باشد و در عین حال، ممکن است معدود افراد حوزوی را بشناسیم که به سان ، خود را در حد پادو و وزیر شعار و پا انداز سیاسی فلان سیاست مدار متوسط تنزل دهند و از فلان روزنامه نگار ریش تراش خط بگیرند و از خود هیچ نداشته باشند و فحاشی های بی بی سی را با ادبیات آخوندی بلغور کنند! در سال های قبل برخی از سران نیز از همین شیوه شاهانه در برخورد با مخالفان خود استفاده می کردند که ره به جایی نبرد و شکستی مفتضحانه را در پی داشت؛ چه اینکه آنان وقتی دیدند اشکالات مبنایی و دقیق منتقدان حوزوی شان، جواب ندارد، اقلاً عقل به خرج دادند و از شیوه اشتباه پیشین تا حدی دست برداشتند. @rozaneebefarda ادامه:👇🏽
جعفریان و به سبک حاشیه ای بر یادداشت ستایشگرانه در فراغ [صفحه 4 از 6] جناب جعفریان از قضا جناب لاریجانی منتقدان سرشناسی در قم دارد که دو برابر تو و دوستانت سن و سال دارند؛ برخی صاحبان رساله و مراجع عظام تقلید در برهه های مختلف، در شمار منتقدان صریح اقداماتی بوده اند که لاریجانی پرچمدارش بوده است! آیا در موقف برجام و 2030 و fatf با حجم انبوه از اظهارنظرهای اساتید و فضلا و بزرگان قم، اطلاع ندارید یا خود را به ندانستن زده اید؟! در مورد ماجرای حرم نیز، که نگارنده این سطور به حمدالله هرگز آن را تایید نمی کند و خود هیچ وقت در چنان اقداماتی حضور نیافته، نکاتی قابل ذکر است: اولا این اقدام، نوعی واکنش سیاسی به واقعه تلخ بود که در آن ابتدا رئیس جمهور وقت با زیرپاگذاردن اخلاق سیاسی و آداب حکمرانی، تعابیر زننده ای را بیان کرد و بعد از آن جناب لاریجانی به جای و بزرگی کردن، به یک وارد شد و نهایتا با ادبیاتی چاله میدانی و خلاف شأن مجلس، رئیس جمهور را از صحن علنی بیرون کرد! طبیعی بود که طیفی از مردم قم که از عملکرد سران دو قوه عصبانی و ناراحت بودند، بخواهند در مجامع علنی به اعتراض برخیزند (چنانکه در دهه شصت صدها نمونه از آن را سراغ داریم؛ از پائین کشیدن آیت الله یزدی از منبر تهران تا شعار علیه ناطق در جبهه و...) فراموش نشود که گلایه صریح رهبری معظم از وقایع یکشنبه سیاه، فقط متوجه رئیس جمهور وقت نبود و ایشان از لاریجانی نیز صراحتا انتقاد کردند. برخلاف فضای گل و بلبلی که جعفریان در تخیلاتش سرهم بندی کرده، بعد از وقایع قم و اعتراض علنی به لاریجانی،برخوردهایی با برخی از عوامل صورت گرفت که تفصیل آن در این مجال نمی گنجد. لاریجانی آنچنان که جعفریان تصویر کرده، در برخورد با منتقدان سیاسی خویش (فضلا از مخالفانش) از و وسعت مشرب برخوردار نبود؛ شاید روزگاری که مسئول وقت دادگاه ویژه و ریاست فعلی قوه قضائیه مصلحت بدانند و برای ثبت در تاریخ لب بگشایند، آنوقت معلوم می شود که از ناحیه جناب لاریجانی (به صورت مع الواسطه!!!) چه فشارها و فضاسازی هایی برای برخورد شدید با منتقدان لاریجانی وجود داشته است. آخرین نمونه برخوردهای تند و خشن با عوامل تجمع اعتراضی در مقابل دفتر لاریجانی در قم بود که برخلاف روال رایج در عالم سیاست که منتقدان سیاسی حق دارند اعتراض علنی خود را به عملکرد یک سیاست مدار طراز اول کشور، بروز دهند، اینجا با ورود برخی نزدیکان و طرفداران و حامیان جناب لاریجانی(و احتمالا با اطلاع شخص ایشان) برخوردهای زننده ای با منتقدان ایشان صورت گرفت و روایت های تکان دهنده و تلخی در حافظه تاریخ مردم قم و جریان انقلابی ثبت کرد که هرگز فراموش نخواهد شد.(حتما همه شعارها و اصل اقدام، ممکن است قابل نقد باشد اما انتظار از یک سیاستمرد طراز اول کشور، خفه کردن صدای منتقدان نیست و با روایت جعفریان نیز سازگار نیست که از لاریجانی سیاستمداری باظرفیت نمایش داده!) @rozaneebefarda ادامه👇🏽
جعفریان و به سبک حاشیه ای بر یادداشت ستایشگرانه در فراغ [صفحه 5 از 6] 6) آقای جعفریان در فرازهای پایانی روضه سیاسی خود، اوج گرفته و حمایت لاریجانی از برجام را «نجات کشور از پرتگاه» تعبیر کرده و بلافاصله با اشاره به تشکر برخی مراجع عظام از لاریجانی، به طرزی هنرمندانه به تبرئه و تطهیر ایشان از اشتباهات سیاسی قطعی پرداخته و چنین نوشته است: «خواستم شهادت بدهم که او به کشور خدمت کرد و همواره برابر تندروی ها ایستاد و با حمایت از برجام کشور را از پرتگاه نجات داد. این روزها دیدم که دست کم چهار تن از مراجع تقلید از وی تشکر کرده اند و این نشان از همان ارتباطی دارد که گفتم.» بر کسی پوشیده نیست که جناب آقای لاریجانی به کشور کرده، چنان که کسی نمی تواند ادعا کند وی به طور کلی در جهت مخالف انقلاب اسلامی قرار دارد. البته قطعا در ساختار مشکک انقلابی گری، او نمره بالایی ندارد و در ساحت عملکرد نیز، در جرگه برجامیان عاشق آمریکا قرار گرفته و حیثیت سیاسی خویش را یکسره بر باد داده است. اعتراف جعفریان به مشارکت و مباشرت لاریجانی در وقعه سیاه برجام، اعترافی تاریخی است و بر مدعای منتقدان لاریجانی در قم صحه می گذارد؛ با این تفاوت که جریان انقلابی و نوع منتقدان آقای لاریجانی برجام را ناجی کشور از پرتگاه نمی دانند بلکه آن را به لبه پرتگاه کشاندن کشور و بر باد دادن منافع ملی تفسیر می کنند و تا کنون نیز رخدادهای سیاسی و واقعیت های میدانی، مدعای منتقدان برجام را اثبات کرده است. تقدیر مراجع عظام تقلید از جناب لاریجانی نیز نباید به تفسیرهای تحریف آمیز و انحرافی آلوده شود؛ تشکر رجال مذهبی از یک رجل سیاسی، هرگز به مثابه صحه گذاردن بر کارنامه و همه اقدامات او نیست و لذا نمی توان و نباید اجازه داد، حامیان سینه چاک لاریجانی که برای گرفتن این قبیل تقدیرنامه ها دوندگی ها کرده اند(که بعضا با تاخیر معنادار صادر شده)، از این قبیل مسائل نوعی اجماع سازی حوزوی در حمایت از کارنامه لاریجانی را به عموم مردم القاء کنند که این موضوع قطعا مخالف حکمت و مصلحت حوزات مقدسه است؛ چرا که مردمی که امروز با نتایج خسارت بار برجام بیست دقیقه ای آقای لاریجانی دست و پنجه نرم می کنند، اگر به غلط چنین پیامی بدانها القا شود که لاریجانی مورد تایید صددرصدی حوزه و مراجع بوده، عوارض تصمیمات غلط امثال ایشان را به حوزه و مرجعیت نسبت می دهند که تهمتی نارواست. وانگهی! در طول این 12 سال بارها و بارها تذکرات و تشرهای رجال طراز اول حوزه مقدسه به قوای مجریه و مقننه، در حافظه تاریخی ملت ثبت است و نشان می دهد آنان خود باید در مقابل عملکردهای غلط خویش پاسخ دهند چنانکه مواهب اقدامات مثبت شان نیز به خودشان باز می گردد. در پایان چند سؤال از جناب لاریجانی و همه حامیان حوزوی مطرح است که جا دارد بدان جواب دهند؛ 1- چرا بعد از رفتن آقای لاریجانی، در میان مردم قم و بدنه روحانیت، هیچ تکاپوی ملموسی در تقدیر از ایشان شکل نگرفت؟ آیا جز این است که ارتباطات وی منحصر در یک حلقه خاص بود؟ 2- ایشان در دوران 12 ساله نمایندگی، چند جلسه با اساتید سطوح عالی و فضلای حوزه مقدسه قم (با مدیریت نهادهای عالی حوزوی یا نمایندگان تشکل های جهادی یا مجمع نمایندگان طلاب) داشته است؟ 3- با چند نفر از مدیران مؤسسات فقهی یا مدارس علمیه، دیدار داشته اند؟ اساساً در چند مدرسه و مرکز حوزوی حاضر شده برای گزارش یا نصیحت و نقد شنیدن؟ 4- دقیقا بفرمائید برای از قم چه تلاش هایی داشته اند؟ 5- برای مناطق حاشیه شهر و مردم زحمت کش و فقیر این مناطق، چه خدماتی داشته است؟ اساساً جناب لاریجانی با تشکل های مردم نهاد متولی محرومیت زدایی از قم، چقدر مرتبط بوده اند؟ اگر مرتبط بوده گزارش بدهد و اگر ارتباطی نداشته، چرا به سراغ آنان نرفته و حامی شان نبوده است؟ 6- چرا علی رغم تذکرات صریح و بعضا تحریم مراجع تقلید قم، همچنان حامی برخی طرح های استعماری بوده است؟ 7- تا کنون چند جلسه آزاد با دانشجویان قمی گذاشته و به مطالبات آنان پاسخ داده است؟ @rozaneebefarda
جعفریان و به سبک حاشیه ای بر یادداشت ستایشگرانه در فراغ [صفحه 6 از 6] 8- با سران جریان انقلابی قم که جعفریان آنان را دشمن قسم خورده لاریجانی معرفی کرده، تا کنون چقدر از نزدیک آشنا بوده و چند جلسه با آنان داشته است؟ آیا معقول و منطقی نبود که به جای فرار از پاسخگویی و حمله لشکر سایبری حامیان او (خصوصا تیم ) علیه جریان انقلابی، لا اقل یکبار هم که شده، پای سخنان این عزیزان می نشست و باب گفتگو را مفتوح نگه می داشت؟ 9- یکی از انتقادات جدی منتقدان لاریجانی، سبک زندگی ایشان به عنوان یکی از سیاستمداران رده اول کشور است، لذا چرا تا کنون به طور شفاف از دارایی ها و امکانات زندگی خود اطلاعات شفافی به رسانه ها و منتقدان ارائه نداده است؟ آیا رواست در حالی که جزئیات زندگانی ساده امام و رهبری بر امت خداجوی ایران روشن شده، برخی مانند لاریجانی همچنان از مردم رو بگیرند و سبک زندگی شان را از مردم پنهان نگه دارند؟ اگر ساده زیستی را یکی از شاخصه های سیاستمدار طراز انقلاب می دانید، این مسئله را در مورد زندگی خود پیاده کرده اید یا خیر؟ و اگر نمی دانید، چگونه با این تناقض آشکار با سیره و اندیشه امامین انقلاب، انتظار دارید که جریان انقلابی شما را به طور کامل قبول داشته باشد؟ 10- در دوران سخت ابتلا به کرونا، چرا در میان مردم قم حضور نیافتید و مردم مظلوم و نجیب قم را در میان هجمه همزمان رسانه های معاند و ویروس منحوس، تنها گذاشتید؟ از این قبیل سؤالات زیاد است و حالا که دوران حکمرانی تا سرآمده، بهتر است لا اقل برای ثبت در تاریخ هم که شده، پاسخ واضحی برای آن بیابید تا لا اقل در پیشگاه وجدان تان، تصدیق کنید که منتقدان شما دشمنان قسم خورده تان نبوده اند و بلکه برادرانی خیرخواه بودند که با نصیحت شما را به راه هدایت و تعالی رهنمون می شدند؛ و زودا که در پیشگاه الهی به هزارها سؤال از این سنخ، باید پاسخ دهید. و خدا کند در محکمه عدل الهی پاسخی قانع کننده داشته باشید. حتمن در فردایی نزدیک، دوباره در مسئولیتی دیگر، مشغول خواهید شد؛ و خوب است در آن دوران، به اشتباهات پیشین اذعان و در پی جبران و تغییر رویه برآئید که زبان گفتگو و سعه صدر و وسعت مشرب، بسی زیبنده تر است از قهر و تشر و انحصار روابط سیاسی در حلقه های خاص و پس زدن جریان انقلابی قم. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا پ.ن: هرگونه پاسخ جناب جعفریان و شخص آقای علی لاریجانی را منعکس خواهد کرد. البته اگر پاسخی در کار باشد! 2خرداد 1399/ قم المقدسه 🔸فرهیختگان را به روزنه دعوت فرمائید:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
مدعیان ولایت، کینه های خیبری را ببینید..... ✳️نقدی بر هجمات جریان شیرازی به آرمان قدس شریف 🔻🔻🔻 🔹مخالفان در طول این چهار دهه، دفاع از را یک بازی سیاسی می خوانند که بر مبنای دشمنی از ، از ابتدای انقلاب شکل گرفته است؛ طرح این اتهام از سوی هر گروهی به نظام اسلامی تا حدودی قابل درک است ولی از سوی کسانی که ادعای را به سینه میزنند غیر قابل توجیه است. این طیف که امروزه گرد جمع شده اند از شاخص ترین این افراد می باشند، که فارغ از چشم پوشی از مبانی ناب شیعه در دفاع از مظلوم و دشمنی با ظالم، با نگاهی ساده انگارانه و با توجیهاتی همچون ناصبی بودن مردم و....، دفاع از فلسطین را یک گونه انحراف تلقی می کنند. 🔸البته پر واضح است که در این ادعا از جهات مختلف دچار اشتباه فاحش هستند، از جمله اینکه انقلاب اسلامی هرگز بنیانگذار اندیشه در جهان تشیع نبوده و نیست، بلکه صادر کننده این تفکر است، که از سالهای قبل از انقلاب در سیره و عمل بزرگان از علمای شیعه وجود داشته است و مهم ترین شاهد این مطلب این است که قبل از شروع در خرداد ۴۲ روحانیون و هیآت مذهبی توسط از پرداختن به سه چیز در عزاداری ها و منابر منع شدند که یکی از آنها مساله فلسطین و اسرائیل بوده است. 🔹حال فارغ از این مسائل این جریانات افراطی شیعی که همه چیز را بر اساس یک نوع ظاهر گرایی از سلام الله علیه می سنجند، و طبق این ملاک هر غیری را بشدت طرد و می کنند، چگونه است که دشمنیِ ها را با شیعه و اسلام نمی بینند؟؟؟ امروز رژیم اسرائیل به عنوان سردمدار ، بر طبق صریح آیه قرآن (اشد الناس عداوة) برای اسلام ناب یعنی شیعه اثناعشری است و این صهیونیست ها هنوز کینه ضرب شمشیر امیرالمومنین را در ، نسل به نسل به تا به امروز کشانده اند، کینه ای که در این جمله کوتاه در این پلاکارد فوق به چشم می آید که (خیبر آخرین شانس شما بود). 🔸درباره این جمله جای سخن بسیار است ولی کوتاه سخن اینکه هرچند این دشمنی از این طرف یک تقی شود ولی دشمن این مبارزه را فراتر از مسائل سیاسی در مسائل بنیادین مذهبی دنبال می کند، پس بنابراین برفرض اینکه مردم فلسطین هیچ قرابت دینی با ما نداشته باشند ولی دشمن اسرائیلی، آنان را بخاطر مورد هجمه قرار می دهد و در این منازعه تفاوتی بین شیعه و سنی نمی بینند. 🔹جای تعجب دارد که این شیعیان مدعی ولایت امیر المومنین، چرا این کینه را نمی بینند و اندکی در مقابل آن اقدام نمی کنند، تا هر ساله در علاوه بر سکوت سهمگین در این رابطه، شاهد لگدپرانی آنان به آرمان قدس نباشیم. همچنین تعجب بیشتر اینکه چرا مدعیان امروزی شیعه ولائی، همبستگی دیروز و امروز به عنوان یک فرقه خبیث ضد شیعه در تاریخ معاصر ایران، را با اسرائیل پلید نمی بیند و یا اینکه چرا این جریان که جمهوری اسلامی را به انحراف شیعه از به متهم می کنند، امروز و در این سالها همبستگی رژیم با _آل_یهود را مشاهده نمی کنند و در کنار برائت های علنی شان کمی اسرائیل را خطاب لعن خود قرار نمی دهند. ۹۹/۳/۲ @shajare_tooba 🌿
بازتاب دیدگاه های مخاطبان روزنه/1 🔸علی مؤمنی: لاریجانی چوب چه کسی را خورد؟ اقای لاریجانی در مصاحبه گفتند تلخ ترین خاطره برایشان فوت آقای هاشمی بوده، چرا که با ایشان که خدمات فراوانی داشت، بسیار مانوس بود و بعد از شهادت شهید سلیمانی یاد کردند. اما آیا کسی هست که از زاویه داشتن اقای هاشمی از آرمانها و تفکر انقلابی امام و رهبری و فکر و سلیقه مستقلش بی خبر باشد؟ چرا رهبری در این سالها بعد از فوت اقای هاشمی، هیچ مجلس بزرگداشتی برای آقای هاشمی برپا نکردند و برخلاف نام بردن مکرر از شهید سلیمانی، تلاشی برای زنده نگه داشتن یاد و اهداف اقای هاشمی انجام ندادند؟ حتی در پیام نوروزی هنگام برشمردن وقایع تلخ من جمله آتش سوزی پلاسکو، از وفات ایشان یادی نکردند؟ آیا غیر از این است که راه و تفکر ایشان را بر خلاف تفکر و آرمانهای امام و انقلاب میدانستند؟ از اینجا معلوم میشود چرا آقای لاریجانی گاه در مواقع مهم و حساس برخلاف جهت گیری رهبری عمل میکرد و چرا گاه، نسبتهای خلاف به رهبری داد. مقتدای او که بود؟ درست است او هم چوب آقای هاشمی و روحانی را میخورد... مصالح کشور را در قضیه برجام، به جای تبعیت از ولی فقیه و برخلاف قانون، از زاویه دید آقای هاشمی دید، لذا زیرپا گذاشته شدن خطوط قرمز رهبری را نادیده گرفت. خوب است حامیان آقای لاریجانی این حقیقت را بپذیرند و در فضای رسانه، آن را پنهان نکنند. حال چگونه مریدان اقای لاریجانی، من جمله اقای جعفریان، به منتقدان ایشان برچسب میزنند که شما نامی از انقلابی گری برده اید؟! یعنی انقلابی واقعی، ما و امثال آقای روحانی و لاریجانی هستیم!! @rozaneebefarda
بیانات حکیمانه مقام معظم رهبری پیرامون اختلاف‌نظر فقها در اعلان عید @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸در قضیه‌‌ی این هم که فرمودند، به نظر من اینی که ما بگوئیم باید جوری بشود که همه، در یک روز عقیده‌‌ی به عید پیدا کنند، ؛ یعنی طبق مبانی فقهی ما نشدنی است؛ همه‌‌ی فقها بر یک فتوا متفق بشوند؛ خوب، . بالاخره یک فقیهی ممکن است پیدا بشود که نظرش چیز دیگری باشد؛ بنابراین اختلاف به وجود خواهد آمد. ما این ؛ چه اهمیتی دارد؟ چه اشکالی دارد؟ یک نفری است، فتوائی دارد یا مقلدینی هم دارد، یا ندارد و طبق فتوای خودش عمل میکند. منتها البته امسال هم مشاهده کردید، با اینکه بعضی از آقایان بزرگ و محترم و نظرشان نظر دیگری بود، هیچ تظاهری به این نظر مخالف انجام نگرفت؛ شما ملاحظه کردید. این خیلی چیز مهمی است؛ این خیلی چیز عظیمی است؛ خیلی باید قدردانی کرد. اینجور نبود که حالا یک نماز عید روز یکشنبه تشکیل بشود مثلاً در اصفهان یا در مشهد یا در تهران یا جای دیگر، یک نماز عید هم روز دوشنبه. همچین کاری اتفاق نیفتاد؛ این خیلی مهم است. خوب، بزرگان انصافاً همینطور که همیشه‌‌ی عقیده‌‌ی ما بوده و الان هم هست، به ، به مبانی نظام خیلی ، خیلی معتقدند؛ انسان اینها را میبیند؛ و واقعاً باید قدردانی کرد، شکرگزاری کرد. 🔸بنده خیلی از آقایان محترم و بزرگی که فتوایشان هم غیر از آن چیزی بود که مبنای حکم ما بود، متشکرم، اما در عین حال، به مخالفت تظاهری نکردند؛ این خیلی چیز مهمی است. 🔸 البته ممکن است یک کلمه حرف بزند و این را بزرگ کنند و جنجال کنند و کنند؛ . ان‌‌شاءالله خداوند همه‌‌مان را موفق و مؤید بدارد. (بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری_۱۳۸۸/۰۷/۰۲) @rozaneebefarda
تحقیر تحریم‌کنندگان و سازشکاران؛ عیدی بزرگ خط مقاومت به ملت 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 به لطف الهی ساعاتی پیش، نخستین نفتکش ایران به ونزوئلا رسید و هیمنه پوشالی شیطان بزرگ را درهم شکست. این اتفاق تاریخی، هم‌زمان که بر دهان آمریکا مشت کوبید، خط منحوس سازش و کرنش را نیز برای همیشه بی‌اعتبار و بی آبرو کرد. این اقدام ابتکاری و شجاعانه نشان داد که آموزه‌های ، نه تنها ضامن است بلکه در گره‌گشایی از نیز ابتکارات فراوانی در چنته داراد. فقط باید تلاش کرد تا هر چه زود تر سایه نحس سازشکاران بزدل و خودباخته و خودفروخته از سر ملت بزرگ و مجاهد ایران کوتاه شود. @rozaneebefarda
پشت پرده تقدیر مراجع عظام تقلید از درنگی در خدعه رسانه ای حامیان لاریجانی 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 در روزهای اخیر و همزمان با پایان دوره نمایندگی 12 ساله و ریاست آقای علی لاریجانی بر مجلس، تقدیرنامه هایی از طرف مراجع عظام تقلید خطاب به وی نوشته و منتشر شده است. تأخیر معنادار این سلسله تقدیرنامه ها تردیدهایی را در مورد روند اخذ آن به وجود آورد و اکنون مشخص شده که اصل ماجرا از قبل طراحی شده و اندک حامیان حوزوی لاریجانی با تمام وجود تلاش دارند، از این متن ها، نوعی اجماع سازی حوزوی در رضایت از عملکرد لاریجانی را به عموم مردم القاء نمایند که قطعا درست نیست. اما ماجرا چیست؟ نگارش این متن های حمایت آمیز ریشه در کدام اقدام از پیش طراحی شده تیم لاریجانی دارد؟ ماجرا از این قرار است که جناب لاریجانی با اطلاع از مناسبات علمایی و آداب حوزوی، به نگارش نامه ای خطاب به مراجع تقلید اقدام کرده و در آن، از حمایت های آنان تقدیر کرده است. مراجع عظام نیز در به نامه وی، مطالبی را در تأیید و تقدیر از او بیان نموده اند که در این سطح از مناسبات، امری عادی است و هرگز دلالت بر شخص نیست. آیات ، و با کیاستی مثال زدنی، در ابتدای نامه به لاریجانی نوشته اند «مرقومه شریف واصل شد» و در حقیقت به مخاطب چنین القاء فرموده اند که این تقدیرنامه در پاسخ به نامه لاریجانی نوشته شده و اینطور نیست که ایشان رأسا به نگارش چنین متنی مبادرت فرموده باشند. با پیگیری های دقیق تر مشخص شد که لاریجانی این سلسله نامه ها را برای طیفی از رجال طراز اول و حتی برخی چهره های درجه دوم حوزوی نوشته و از این رو به مرور تقدیرنامه برخی از اساتید سطح عالی حوزه نیز خطاب به وی، منتشر شده و خواهد شد!! انتشار نامه های علمای قم بدون تصریح به قرائن حالیه و مقالیه آن، و بدون هیچ اشاره ای به نامه اولیه لاریجانی، مصداق کامل و است. مطلوب است لیست افرادی که آقای لاریجانی از این سنخ نامه ها برای آنان فرستاده شده و متن کامل نامه منتشر شود تا مشخص شود کدام یک از اعلام و فضلا، از پاسخ به وی استنکاف ورزیده اند! ضمن آنکه مردم باید بدانند که این نامه ها در مقام جواب نوشته شده و طبیعی است که بار معنایی تقدیرنامه ای که رأسا نوشته می شود با متنی که در جواب نامه و طبق آداب حوزوی به نگارش در می آید، یکسان نیست. تیم لاریجانی در حالی دست به مانور رسانه ای روی نامه مراجع و علمای قم زده که مردم عزیز ایران در نتیجه برخی اقدامات غلط وی و هم فکرانش در دولت اعتدال، دچار دشواری های کمرشکن در عرصه معیشت هستند. مشارکت تمام قد در تحمیل قرارداد ننگین که بدون اعمال شروط رهبری معظم امضا شد و حامیان لاریجانی امروز به نقش آفرینی وی در رقم زدن این شکست سیاسی بزرگ اعتراف و افتخار دارند، تنها یک مورد از اقدامات آقای لاریجانی است که موجب نارضایتی عمومی شده است. آقای لاریجانی در دوران ریاست بر مجلس، (خانه ملت را که طبیعتا باید محلی برای پیگیری حداکثری مطالبات مردمی باشد) را عملا به یک و تبدیل کرد که در بسیاری از موارد از وظیفه ذاتی نمایندگی بازماند و به حق در برخی محافل سیاسی از طیف گسترده ای از نمایندگان مجلس دهم به عنوان یاد می شود. در چنین وضعیتی سوءاستفاده از مکتوبات علمای عزیز و مردم مدار قم، توسط حامیان لاریجانی، امری خلاف حکمت، و خلاف مصلحت و برخلاف اخلاق است. زیرا مردم عزیز منتقد اقدامات غلط امثال آقای لاریجانی که منتج به وضع دشوار معیشتی فعلی شده را در مقابل مرجعیت و روحانیت قرار خواهد داد در حالی که در تمام ادوار گذشته، مراجع عظام و روحانیت مردم مدار، همواره در جلسات خصوصی و بعضا محافل عمومی، پیگیر مطالبات مردم بوده اند لذا القای پیام رضایت تام و تمام حوزویان از عملکرد لاریجانی به مخاطب ایرانی، اجحاف آشکار در حق حوزه مقدسه و مراجع عظام است. واقعیت آن است که مراجع تقلید در مقام پاسخ به یک نامه، ناگزیر به نکاتی در تقدیر از لاریجانی اشاره کرده اند که لزوما به معنای تایید تمام اقدامات وی در 12 سال گذشته نیست و جناب لاریجانی به جای پنهان شدن در پشت چنین پیام هایی، بهتر است در پیشگاه ملت به پاسخگویی نسبت به اقدامات خود بپردازد و شجاعت مواجهه با سؤالات صریح مردم و را داشته باشد. @rozaneebefarda
💥فوری هم‌اکنون حرم مطهر رضوی در حال بازگشایی است زندگی بدون زیارت حرم امام رئوف علیه السلام سخت بود.... فردا حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیها) هم باز خواهد شد. حتما حالا مردم هزار بار بیشتر از قبل قدر دان این ذوات مقدسه خواهند شد... @rozaneebefarda
فتنه‌گران مشغول کارند؛ مراقب باشیم! تمرکز مشکوک و سازمان‌یافته خارج‌نشین و داخلی بر موضوع رؤیت هلال (که مع‌الاسف در مسأله سازی برای برخی محافل حوزوی و سیاسی اصیل و عموم متدینین نیز نقش مهمی داشت) همزمان شده با اقدام تاریخی ایران در گسیل داشتن نفتکش‌ها به ونزوئلا! در ۷ سال گذشته، یک شگرد تکراری و نخ نما را بارها بکار بسته اند برای به حاشیه کشاندن مسائل مهمی که دستاورد محسوب می‌شود. اینبار هم اجیرشدگان مشغول در اتاق های عملیات روانی به خط شدند برای تولید حاشیه و اختلاف و فعال کردن گسل های حوزوی و اختلاف‌نظر های مذهبی. باید منتظر بمانیم تا ببینیم برای روزهای آتی و با رسیدن چهار کشتی دیگر به آبهای ونزوئلا، و برخی خبرهای خوش دیگر از جبهه مقاومت، چه شیطنتی در چنته دارند! @rozaneebefarda