eitaa logo
روزنه
206 دنبال‌کننده
472 عکس
52 ویدیو
9 فایل
فاطمه رزم خواه می خونم📚 می نویسم📝 استادیار مدرسه نویسندگی مبنا⏺ یادگیرنده مادام العمر👩🏻‍🏫
مشاهده در ایتا
دانلود
تلاش های بی سرانجام یک مامان برای ثبت یک عکس قابل انتشار😅 💠انتشارات شهید کاظمی
بسم الله اریک امانوئل اشمیت نمی دانم چه گذشته ای از سر گذرانده که اینطور عمیق می‌تواند زن ها را خوب بنویسد. «یک روز قشنگ بارانی» داستان زنانی است که از درون، خودِ ما هستند. هلن، اُدیل، اُدیت، اِمه، اُلگا، و لی‌لی هر کدامشان وجهی از من بودند. بعضی‌هایشان بخشی از ترس‌هایم، بعضی ها ذوقهایم، و بعضی افکارم را داشتند. چقدر حس نزدیکی داشتم با آدم های این پنج داستان.
هدایت شده از گاه گدار
این دقیقه‌ها، این نگرانی‌ها، این ابهام درباره آینده، این تلاش‌های همه جوره آدم‌هایی با نگاه‌های متفاوت، این رای پایین‌تر آقای جلیلی در دور اول، این رای خیلی پایین‌تر آقای قالیباف در دور اول، این ستادهای مردمی، این تماس‌های بیستکالی، این سفرهای خودجوش تبلیغی، این تکاپوی رجال سیاسی، این بیانیه‌های پر تعداد شخصی، این استوری‌های پر ماجرا، این رقیب‌هراسی‌ها، این آمارهای بالا از تماشای مناظره‌ها، این عکس‌های پشت شیشه ماشین‌ها، این میتینگ‌ها، این سفرهای استانی همه کاندیداها، این پیامک‌های نامزدها، این حضور سیاسی مداح‌ها، این سخنرانی‌های انتخاباتی سخنرانان معروف، این پول خرج کردن‌های زیاد ستاد نامزدها، این اعلام رای‌ها، این دعوت‌های مردمی به مشارکت بیشتر، همه و همه یک معنای روشن دارند: «فرایند انتخابات در ایران سالم و واقعی است»، «رای مردم است که انتخاب می‌کند نه هیچ چیز دیگر» و «نظام امانت‌دار رای مردم است». من از دل شلوغی استوری‌ها و غبار انتخابات، این را می‌بینم. این وجهه روشن این انتخابات برای ماست، فارغ از این‌که چه کسی رییس‌جمهور می‌شود. «این‌ها» را یادمان نرود. . «محمدرضا جوان آراسته» zil.ink/mrarasteh
توی یک صفحه امروزِ قرآنم این آیه روزیِ خاصِ امروز بود. «رَبِّ اَدخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجْنی مُخْرِجَ صِدقٍ وَٱجْعَل لِّی مِن لَدُنکَ سُلطٰنًا نَصیرًا» خدایا کاری کن که هر کاری را با صداقت شروع کنم و با صداقت تمامش کنم. خودت به من توانی بده که پشتیبانم باشد. ۸۰ أسرا
50.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله این ساعات نزدیک غروب جمعه دعای سمات را به نیت پیروزی بخوانید. یقینا کله خیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در لگدکوبِ حوادث جانِ دیگر یافتم چون غبار از زیرِ پایِ کاروان برخواستم
ولی خداوکیلی چقدر رئیس‌جمهور شدن تو ایران آسونه. یاد انتخابات شورای‌دانش‌آموزی مدارس افتادم که هرکس وعده مختلط کردن مدرسه و اردوهای خارج از کشور رو می‌داد رای می‌آورد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلاصه اینکه یک جاهایی با خدا اختلاف فتوا پیدامی کنیم!
موازنه خوانی از جمله سبک های کتاب خواندن من است. اما گمان می‌کنم تازگی ها گندش درآمده! وسط آدم ها و قصه هایشان احساس سردرگمی دارم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله شیرخواره‌ی من شیشه شیر نمی‌گیرد. پستانک را هم، همان اوایل بیخیالش شد. با قمقمه اما دوست دارد. می‌گیرد. نمی دانم مادرِ چندتا بچه بودن به این مرحله رسانده‌ام یا این یکی بچه‌ام انقدر گریه هایش واضح است. عموما اینطوریست که گریه گرسنگی‌اش را از گریه تشنگی تشخیص می‌دهم. گریه اوف شدن را از هم ازگریه خواب توی چشم داشتن. تشنه اش که می‌شود بریده بریده گریه می کند،اما ممتد. سرعت ممتد بودن و بریدگی گریه‌ی تشنگی اش از گریه گرسنگی بیشتر است.توی تشنگی بی‌قرارتر است حتی. بدبختی اینجاست که قمقمه شباهتی غیرایمن به مشک دارد.هربار بعدِ گریه ممتد و بریده بریده‌ی با سرعت بیشتر، می‌گیرمش جلوی دهانش، قُلُپ اول را که خورد به سلام می‌گذرانم. سلامِ آقای تشنه لب ها را که دادم، لعن ها پشت پشت هم می‌آیند. همه مسببین تشنه ماندنت را پشت هم ردیف می‌کنم. اسم هر کدام راکه می‌دانم برده‌ام. او هنوز دارد قلپ قلپ می‌خورد بی که فرصت بدهد دهانه را کنار بکشم تا مجال نفسی پیدا کند. دلم هنوز آتش است. یک لعن آبدارِ دسته جمعی روانه همه مسببین هم می‌کنم. بالاخره سیر می‌شود وقتی نفس را رها می‌کند و لبخند می‌زند. آقای کوچکِ دست به گره‌هایِ ما، کهنه نمی شود دردت تا مادری روی زمین است و تا شیرخواره ای نفس دارد روی زمینِ خدا. خونت می جوشد و مادرها و بچه های روی زمین را بیمه می‌کند.
هدایت شده از کانال حمید کثیری
با هر رنگ و لباسی می‌توان جهاد کرد. خدا قوت ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از کانال حمید کثیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به حال رضا خسروی و محمد مهدی امیری غبطه می‌خورم. نه فقط امروز، برای همیشه ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
مکن ای صبح طلوع... صدقه برای قلب تحت فشار امام زمان(عج) فراموش نشود. التماس دعا 🤲🏻
هدایت شده از حرفیخته
🏴دهم یا رب الحسین، به حق محل روییدن دندان‌های مبارک حسین(ع)، و پرزهای چشایی‌اش که آب و غذا را گوارایش می‌کرد (و مَنَابِتِ أَضْرَاسِي وَ مَسَاغِ مَطْعَمِي وَ مَشْرَبِی)، به حق شاهرگ حسین(ع) و پرده قلب مبارکش (وَ حَمَائِلِ حَبْلِ وَتِينِي وَ نِيَاطِ حِجَابِ قَلْبِي)، به حق گوشت حسین(ع) و خون حسین(ع) و موی حسین(ع) و پوست حسین(ع) و عصب حسین(ع) و نای حسین(ع) و استخوان حسین(ع) (وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ عَصَبِي وَ قَصَبِي وَ عِظَامِي)، به حق خواب و بیداری و سکون و حرکت و رکوع و سجود حسین (وَ نَوْمِي وَ يَقَظَتِي وَ سُكُونِي وَ حَرَكَاتِ رُكُوعِي وَ سُجُودِ) یا رب الحسین، بحق الحسین (ع)، اشف صدر الحسین بظهور الحجه... -چه ساختار قشنگی شکسته است خدا درون قالب شش گوشه یک غزل دارد بگو چه شد که من این قدر دوستت دارم بگو محبت ما ریشه در ازل دارد غلامتان به من آموخت در میانه خون که رو سیاهی ما نیز راه حل دارد ¤ @harfikhteh
آه و فغان از جزئیات 😭
أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ(ع)
هدایت شده از [ هُرنو ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما پرچمِ خونینِ حق‌طلبیِ مولایمان را به دوش می‌کشیم، بی آنکه او را دیده باشیم. ما سلمانِ پارسی و بلالِ حبشی را از اعماقِ قلبمان می‌ستاییم، گرچه هرگز ایشان را ندیده‌ایم. شرطِ اعتقاد به رهبری، دیدنِ شخصِ رهبر نیست، بلکه دیدنِ نتایجِ اعمال اوست؛ شرطِ پیوستن به یک نهضت، ملاقات با سرانِ آن نهضت نیست، بل برداشتنِ محصولِ مبارزه‌ی افرادِ آن نهضت است. آقای ما برای این حسین نشده است که ما او را دیده‌ایم، دستش را بوسیده‌ایم، در آغوشش گرفته‌ایم، خاک پایش را سرمه‌ی چشمانمان کرده‌ایم، یا او از نقشه‌هایی که برای رهایی فرزندانش دارد، چیزهایی به ما گفته… نه … ما حسین را دوست داریم به خاطرِ آنکه با نامِ او، عِطرِ نجابت در فضا پراکنده می‌شود؛ عِطرِ ایمان، عطرِ مقاومت در برابرِ ظلم از این سو تا آن سویِ جهان، از زمین تا ستارگان... حتی اگر حسینی هم وجود نداشت، این عطرِ حسینیِ پیچیده در فضا کافی بود تا ما را به ارادتِ حسین و مرکزِ شهادت بکشاند. حسین، حسین نشد برایِ آنکه آفتابِ حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزاند؛ بل حسین شد به خاطرِ حضور ازلی‌اش در ذهنِ هرکس که می‌خواهد در راه عدالت شمشیر بزند. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هدایت شده از گاه گدار
صدها اینفلوئنسر، در زمین رسانه‌ای امام امام حسین از مدینه که بیرون آمد، چرا به سمت مکه رفت؟ هزار انتخاب دیگر پیش پای امام بود. اباعبدالله می‌توانست بیاید سمت ایران و از مرکز خلافت یزید دور بشود. می‌توانست برود سمت شمال آفریقا، چرا مکه را انتخاب کرد. راستش را بخواهید، روی کاغذ خطرناک‌ترین انتخاب، مکه است. فکرش را بکنید، امام حسین از دست نیروهای حکومتی یزید فرار می‌کند و می‌رود جایی که قطعا زیر ذره‌بین یزید است. جایی که تویش راهی برای مخفی شدن نیست. حتما این طور نیست که امام از مدینه بیاید بیرون و بگوید خب، حالا چه کار کنیم، بیایید از فرصت استفاده کنیم و برویم یک حجی به جا بیاوریم. زمان و مکان را به شکلی دقیق انتخاب می‌کند، امام می‌داند حج، فرصت جمع شدن مسلمان‌هاست، بزرگ‌ترین رویداد مسلمانان جهان است و بهترین جا برای انتشار پیام امام. حج یک فرصت رسانه‌ای است برای امام. اباعبدالله دو عملیات رسانه‌ای جدی در حج انجام می‌دهد: (ادامه دارد ...) . «محمدرضا جوان آراسته» zil.ink/mrarasteh
هدایت شده از گاه گدار
صدها اینفلوئنسر، در زمین رسانه‌ای امام (ادامه ...) یک. در سرزمین منا، که برای حدود دو روز همه حاجی‌ها در مکانی محدود دور هم جمع می‌شوند، یک نشست خبری بر پا می‌کند. نشستی که آدم‌هایش گزینش شده‌اند. حضرت ۲۰۰ نفر از صحابه پیغمبر را که در حج هستند دعوت می‌کند. این ۲۰۰ نفر همه خودشان به چشم، پیغمبر را دیده‌اند و‌ طبیعتا حسین بن علی را می‌شناسند و توجه پیامبر را به اباعبدالله به یاد دارند. این ۲۰۰ نفر از محترم‌ترین آدم‌های دوران خودشان هستند. این‌ها در بین مسلمان‌ها جایگاه ویژه‌ای دارند. ۸۰۰ نفر دیگر را هم امام دعوت می‌کند، ۸۰۰ نفری که در شهر و قبیله خودشان چهره هستند و حرف‌شان اعتبار دارد و آدم بزرگی به حساب می‌آیند. در منا، جلسه‌ای تشکیل می‌شود با ۱۰۰۰ نفر آدم ویژه. خود این اتفاق توی چشم است، همه می‌بینندش، درباره‌اش حرف می‌زنند و دنبال فهمیدن ماجرایی هستند که در آن‌جا رخ می‌دهد. امام توی جلسه خودشان را معرفی می‌کنند، مساله مخالفت با یزید را مطرح می‌کنند، هدف‌شان از قیام را می‌گویند، به همه حاضرین اعلام خطر می‌کنند و هشدار می‌دهند که دین پیغمبر در خطر است. امام با طراحی یک جلسه ویژه، صدایش را به گوشه گوشه سرزمین پهناور اسلامی رساند. این آدم‌ها وقتی برمی‌گردند، وقتی به شهر و‌ محله‌شان می‌رسند، وقتی از خاطرات سفر تعریف می‌کنند، حتما حرف‌های امام را به اطرافیان‌شان می‌رسانند، از این جلسه می‌گویند و دغدغه‌های امام را توضیح می‌دهند. دو. امام در ایام حج اتفاقی را رقم می‌زنند که توجه همه دوربین‌ها و رسانه‌ها را به خودش جلب می‌کند. حج آدابی دارد، زمان‌بندی و ترتیبی دارد.امام در میانه‌های موسم حج، بعد از انجام عمره، اعمال حج واجب را انجام نمی‌دهند‌ و بارشان را جمع می‌کنند و کاروان را راه می‌اندازند و از مراسم خارج می‌شوند. این اتفاق بی‌سابقه بوده و کسی انتظارش را نداشته، برای همین همه درباره‌اش حرف می‌زنند. این اتفاق تبدیل می‌شود به خبر یک روزنامه‌ها و مساله اول حاجیان. امام رفتن‌شان را همراه می‌کنند با یک جمله: امر به معروف و احیای دین پیغمبر. همه حاجی‌های سال ۶۰ هجری، فهمیدند که این حج، مثل سال‌های گذشته نبوده، همه فهمیدند در حج آن سال، حسین بن علی، محور همه چیز بوده. امام در حج سال ۶۰ هجری صدها اینفلوئنسر کوچک و بزرگ را با انگیزه و هدف قیامش آشنا کرد. اینفلوئنسرهایی که بعدها پژواک صدای قیام امام شدند. . «محمدرضا جوان آراسته» zil.ink/mrarasteh
بسم الله دوازدهمین کتاب ۰۳ همزمان با پیاده روی مارش میرا رفتم سراغ کتاب سفرنامه خانوم صفایی. همزمان با صفحه دونفر از کسانیکه امسال پیاده روی را شرکت کرده بودند هم همراه بودم. خیلی سنگین است این درد. استعمار هرچقدر هم بخواهد لاپوشانی کند گَندهایش را، آدم های مظلوم عالم با بی صدا ترین حرکت ها کارشان را خواهند ساخت ان شالله. مارش میرا چیست؟! با گوکل دوست باش رفیق☺️
بسم الله سیزدهمین کتاب ۰۳ زمین سوخته را وقتی توی لیست خوانش دیدم کِیف کردم. می‌خواستم بخوانمش چون احمد محمود نوشته اش. همانطور که انتظارش را داشتم در زمین سوخته با شخصیت پردازی فوق العاده مواجهیم. جزییات آدم ها و مکان ها خارق العاده اند. تا یک جایی ذوق وافری توی خوانشم بود. مدام با آدم های جدید و البته پر از جزییات مواجهه هستیم. خصوصا که با نوع جدیدی از راوی روبه رو شدم. خودش توی بطن جریان هست، اما ما هیچی ازش نمی‌دانیم. اما از یک جایی به بعد همه ی ذوق هایم ماسید و دست و دلم به ادامه کتاب نرفت. در زمین سوخته بیشتر با یک مستند روبه رو هستیم تا یک داستان. مستندی از روزمرگی در میان جنگ. فعلا نصفه و نیمه گذاشتمش کنار.شاید در فرصتی دیگر بروم سراغش. شاید.
بسم الله موقعیت: دخترک ۶ ساله ام سر سفره صبحانه _من دوس ندارم وقتی بزرگ شدم امام زمان بیاد __چرا؟ _دوس دارم تو کوچیکیم بیاد که بتونم برم بغلش 🥺
بسم الله برای ماه محرم امسال یک کتاب دیگر برداشته بودم. اما هر چه تلاش کردم برای خواندنش، کمتر جلو رفتم. این شد که سحر امروز کتاب محرم امسال را عوض کردم. را قبلا تا جایی خوانده ام. گمانم ماه محرم چندسال پیش. هرچند گاهی به فراخور نیاز و پرواز روحم به سمتش سرکی کشیده‌ام، اما امروز آمدم سراغش که به تاخت بروم جلو ان‌شالله. جان زنگار گرفته ام جلادهی لازم دارد.
دیروز نمازم که تموم شد دخترک گفت:«مامان برای دوستت هم دعا کن» پرسیدم:«کدوم دوستم؟!» گفت:«همونی که فوت کرده» گفتم:«مامان دیگه براش قرآن می‌خونیم» برات فاتحه خوندم. هنوز هم قرائت فاتحه برای تو برام سنگینه دختر. میثاق ما زود زود تو گروه رفقا یادت می‌کنیم. حتی تو خونه هامونم. چند روز پیشا دغدغه دخترک شده بود اینکه وقتی امام زمان بیاد تو هم باهاش میای؟! 💔