#روضه_امام_سجاد
زنهای شام خنده به ناموس من زدند
این بود احترام من و خاندان من
زنجیرها به زخم تن من گریستند
دشمن نکرد رحم به اشک روان من
Mohjat.NetShahadat Emam Sajad 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان:
حجم:
7.2M
#روضه_امام_سجاد
#سید_مهدی_حسینی
خطبه ای خواندی جهان فهمید اسلام تو را
ظلم شد بیچاره وقتی دید ایام تو را
پیش چشم شام گفتی یا علی و خاک شد
بعد از آن هرگز فراموشش نشد نام تو را
زینب از یک سو تو از یک سو دو تیغ ذوالفقار
شام ویران شد همین که دید هنگام تو را
انتهای کربلا شد ابتدای کار تو
هیچ طوفانی ندیده چشم آرام تو را
هم مناجاتت پیام و هم مصیبت خوانی ات
میبرد هر روضه خوان امروز پیغام تو را
ارث ما زنجیرزن ها زخم زنجیر تو است
شیعه دارد تا قیامت داغ احرام تو را
در خرابه پاسبانی میکنی جای عمو
میشمارد خواهرت تا صبح هر گام تو را
هرشب جمعه حرم تا صبح گریان تو است
میکند تکرار زهرا وای از شام تو را
کاش میشد تا کسی گوید که پیشت لااقل
بر سر نیزه نگردانند ارحام تو را
شعر: حسن لطفی
#روضه
#امام_سجاد
#شهادت_امام_سجاد 1403
#سیدمهدی_حسینی
#کانال_روضه_دفتری_ایتا👇تلگرام
@rozeh_daftari1
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به راوی دشتکربلا #امام_سجاد علیه السلام به نفس حاجمحمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
یه وقت دید زینب دست رو شونه اش گذاشت. داداش!
اینجا عمه ی سادات فرمود:باخودت داری چیکار میکنی. تو امام زمانی .حضرت سجاد فرمود:عمه جان مگه این بدن امام زمان نیست. فرمود: گویا اینها ما رو مسلمان هم نمیدونن.بدن شهدای ما روخاکهاست..
دلتْ ز داغِ اسارت غمِ فراوان داشت
دو پلکِ چشم ترِ تو همیشه باران داشت
همیشه خاطرِ تو یادی از شهیدان داشت
به سینه روضۀ مکشوف چون هزاران داشت
«یه دونه از روضه هاش اینه...
سه شعبه دیدی وتیر وگلوی اصغر را
تو تیغ دیدی و خنجر به روی حنجر را»
به نوک نی سر خورشید ماهِ قافله بود
نگاهبانِ سر شیر خواره حرمله بود
به دست و پای تو در این مسیر سلسله بود
غمی که کشته تو را شام بود وهلهله بود
شهادت ارث شما بود و اعـتبار شما
به ظلمْ سوی اسارت کـشید کـار شما
* از روضه های شام و تو راه شام که حضرت فرموده : هرکجا ما رو سوار بر ناقه های لَنگ کرده بودن همین که راه میرفت این شکنجه ی بچه ها بود. دست وپاهامون رو به زنجیر بسته بودن از همه بدتر سرهای شهدا رو مقابل این بچه ها گذاشته بودن. حضرت فرمود: تا بچه ها نگاه می کردن میومدن اشک بریزن با نیزه تو سراشون می زدن کسی جرأت نداشت گریه کنه. امام زمانم فرمود: من برای این روضه خون گریه می کنم.کدوم روضه آقا؟ فرمود: برا روضه ی عمه جانم زینب...
پشت دروازه ی ساعات همه رو نگه داشتن تا همه جمعشون تکمیل بشه. رقاصه هارو آوردن. یه عده دارن دست میزنن. یه عده بالا بامها رفتن سنگ میزنن.گفته بودن یه مشت خارجی وارد شهر کردن.
مگه روضه بالاتر از این میشه یه عده یهودی خاندان رسالت رو خارجی میخوندند. یه کسی توکوچههای یهودیا داد میزد هرکی عقده از علی داره بسم الله.. وقتشه.
این روضه روخود امام سجاد نقل کرده. فرمود:میگه دیدم یه پیر زنی اومد بالای بام با سنگ چنان نشانه گرفت سر بابام از رو نیزه شکست.میگه گفت خدا رو شکر خدا شما خارجیا رو رسوا کرد مرداتون روکشتن وزنهاتون رواسیر کردن. حضرت نگاه کرد دید غریبه نیست. حضرت فرمود بگوببینم قرآنخوندی ؟ بله خوندم، شماروبه قرآنچهمربوط؟ حضرت فرمود :به آیه ی تطهیر رسیدی؟گفت: بله! این آیه در شأن اهل بیت ِپیغمبره. فرمود:مرد! به خدا ما بچه های پیغمبریم. من به این خانواده ارادت دارم شما کی هستین ؟فرمود من علی ابن الحسین هستم .گفت تو پسر حسینی؟!بابات کجاست؟حضرت فرمود:سرت رو بالا بگیری بابام رومیبینی.... اون سری که داره قرآن میخونه سر بابای منحسینه.. تا اینخانواده رو شناخت گفت الهی قربونتون برم چیکار میتونم براتون بکنم ؟ حضرت فرمود: پول همرات هست؟بله آقا هست. گفت یه مقدار به این نیزه دارها بده بگو یا این سرها روجلو قافله ببرن،یا پشت سر قافله ، مردم به هوا دیدن این سرها یه وقت چشمشون به ناموس خدا نیوفته. دیدن حرف عمه سادات فرق میکنه.فرمود: بگو چند گام پیشتر آید که
چند بوسه بگیرم از آن گلو ی بریده ....حسین..
ــــــــــــــــــ
#روضه_دروازه_ساعات
#روضه_امام_سجاد
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇