با احتیاط لاله مارا پیاده کن
#عباس_جان
سه ساله ی مارا پیاده کن
بااحتیاط،بار حرم را زمین گذار
زانو بزن،وقار حرم را زمین گذار
بااحتیاط،که نیفتد ستاره ای
میترسم آن که گیر کند،گوشواره ای
#ابالفضل
چشم مخدرات،به سمت نگاه تو
دوشیزگان محترمه،در پناه تو
با حوریان رفته زیر نقاب ها
یک لحظه روبرو نشدند،آفتاب ها
این حوریان عزیز خدایند و بس همین
این دختران،کنیز خدایند و بس همین
این دختر علیست که بارش شکستنیست
ناموس اعظم است وقارش شکستنیست
ابالفضل
از این ببعد،ماه حرم،آفتاب باش
عباس جان،مراقب این باحجاب باش
این دختران من،که بیابان ندیده اند
در عمر خویش،خار مغیلان ندیده اند
میخوام آروم آروم،با شعر بریم جلو
این دختران من،که بیابان ندیده اند
در عمر خویش،خار مغیلان ندیده اند
یک لحظه هم ز خیمه طفلان،جدا نشو
جان رباب،از دم گهواره پا نشو
تو هستی و اهالی این خیمه،راحتند
در زیر سایه ات،همه در استراحتند
تو هستی و به روز حرم،شب نمیرسد
چشم کسی،به سایه ی زینب نمیرسد
#نگفتم_قامتا
چشم کسی،به سایه ی زینب نمیرسد
یک عده یوسفند و یک عده مریمند
احساس میکنم همه دلواپس همند
دلشوره عجیبی گرفتن
از لحظه ای که پاشونو تو کربلا گذاشتن
احساس میکنم که جوابم،نمیدهند
با آب آب گفتتم، آبم نمیدهند
#ابالفضل
اول مرا به نیزه ای از حال میبرند
بعداً، کشان کشان ته گودال میبرند
اینجا مکان تیر،ز پهلو کشیدن است
از خیمه ها دویدن و گیسو کشیدن است
#حسین
😭😭😭😭😭😭
راضیمو رضایت یزدانم آرزوست
از سنگ ها،شکستن دندانم آرزوست
من راضیم به پای خدا،دست و پا زنم
با صورتم به خاک بیفتم،صدا زنم
🔹جان... جانم ...
#حسین
#ڪانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🌿رفتی و با رفتنت،چه بر سر من رفت
🌿هرچه توان داشتم،ز پیکر من رفت
🍁پشت و پناه یکی دو روزه من،نه
🍁یک جبل الرحمه از برابر من رفت
♥#ابالفضل
☑️نیست کمر درد من بخاطر اکبر
☑️دردم از این است که برادر من،رفت
🔸بس که بلند است صدای هلهله،به گمانم
🔸کوفه خبر دار شد که لشکر من رفت
جانم جانم..
☑️حرف هلهله میاد،دیگه غیرتی باید یجوری صدا حسینت بلند باشه صدای عمه جانمون زینبو کسی نشنوه
♥#حسین
♨️خواهر من زینب من،یک به یک به اهل حرم گفت
♨️وای ابالفضل رفت،معجر من رفت
🔰گفت مرا هم ببر به علقمه گفته ام
🔰زود تر از رفتن تو،مادر من رفت
💠رفتی و با رفتن تو دست حرامی
💠بغل گوشواره دختر من رفت
حالاداره التماس میکنه...
😭جان حسین روی نیزه باش مراقب
😭دیدی اگر سمت شام،خواهر من رفت
♥#حسین
🔹سر بی کلاه خود،خوب میدونه چیه عمود
🔹صورت یه بی دست،فقط یه رنگ داره کبود
♻️هر تیری که اومد، دوبار فرو رفته تنم
♻️یه بار دونه دونه، یبار باهم وقت فرود
☑️آخه میدونی آدم وقتی از بالای بلندی میفته اول کاری که میکنه دستاشو سپر میکنه.
تیر به چشمای عباس زدن
عمود به فرق عباس زدن
دست چپ و راستشو از بدن جدا کردن
😭چنان از بالا اسب افتاد...
♥#حسین
حالا باهم روضه بخونیم
✴️سر بی کلاه خود،خوب میدونه چیه عمود
✴️صورت یه بی دست،فقط یه رنگ داره کبود
💢هر تیری که اومد، دوبار فرو رفته تنم
💢یه بار دونه دونه، یبار باهم وقت فرود
چهار هزار تیرانداز به یه نفر...
🔅حالا مادرش اومده، سرشو رو زانو گرفته
🔅هی تو دلش میگه خدایا مادرم ام البنین مدینه
کیه میگه پسرم عباس؟!
تا خودشو معرفی کرد
ای که میگی یا ولدی،منو در آغوشت نگیر مادر کنار
اخه تنم پُره تیره، بسه برات همون یه زخم، زخم مسمار
شنیدم یه کاری باهات کرد اون مسمار در
هر بار نفس میکشیدی...
#ڪانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
👌نوکرای (امام)حسین...
یکی دو روز روزه میگیرین
👌روزم بلند, طولانی،،، تشنگی بهت غلبه میکنه
🔰وقتی عطش بهت غلبه میکنه، از بچگی یاد گرفتیم فقط میگیم #حسین
😭😭
دم افطار که میشه، اول کاری که میکنی، رفع عطش میکنی
🔰اول کاریم که نوکر حسین، اول ذکری که از لبش جاری میشه میگه #السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#حرف_دارما
✔️دم افطار که آب مینوشی میگی #حسین
✔️اما در طول روز، تشنه ای نمیتونی آب بنوشی فقط بگو #ابالفضل
😭😭
🔻اما تو این عالم حرف از عطش میاد فقط میگیم یا #علی_اصغر
😭😭
🔺تنها شهیدی بود تو کربلا که تشنه بود ولی نمیتونست بگه #آب
😭😭
💥مث ماهی که از آب افتاده بیرون، تلذّی میکرد
⬅️از یه طرف، رباب شرمندش شد
🤲خدا هیچ مادریو شرمنده ی طفلش نکنه
⬅️از یه طرف،شرمندگیه ابالفضل
⬅️سقای حرم بوده، پشت و پناه اهل خیام بوده
🔸باران خون گرفته و دل آسمان گرفت
🔸داغ غم تو از همه، تاب و توان گرفت
🔸وقتی شنید حرمله،نام تو هم علیست
🔸از جا پرید و قبضه ی تیر و کمان گرفت
🔸عرش خدا به لرزه در آمد که بیگناه
🔸تیری، سپیدیه گلویت را نشان گرفت
#فذبح_الطفل_من_الاذن_الی_الاذن
🔹تیری که استخوان گلوی تورا شکست
🔹از آن گذشت و جا به دل باغبان گرفت
🔹آنجا که آب،قیمت جان داشت،،، حرمله
🔹در خون به جای شیر، تو را از زبان گرفت
👌هر مادری برا بچش آرزو داره
👌هرمادری آرزو داره بچشو بزرگ کنه
👌هر مادری دوست داره دامادیه بچشو ببینه
😢آرزوی رباب،چیه؟؟
⚪️بودم امید، مثل ابالفضل ببینمت
⚪️صد حیف باغ آرزویم را خزان گرفت
⚪️از چشم نیمه باز تو صد باره سوختم
⚪️خندیدنت ز مادر دلخسته جان گرفت
😔دیدی فاتحه میخونن، دست رو قبر میزارن
اگه گرفتی، بیکار نباش
⬇️⬇️
☑️سر نیزه ها، به فاتحه خوانیت آمدند
❇️یه اشاره ای بکنم ها؟؟
دقیق نمیدونستن، همه ی قبیله ها سر گرفتن برن جایزه بگیرن
❇️قبیله ی بیل دارا، دقیق نمیدونست کجای پشت خیمه علی اصغرو دفن کردن، با نیزه اومدن زمینو زیر و رو کردن، تا یکی از نیزه ها به بدن بخوره
❇️یکی از نیزه ها به بدن علی اصغر خورد
🔘سر نیزه ها، به فاتحه خوانیت آمدند
🔘وقتی که قبر پیکر تو، در میان گرفت
🔘گهواره ات کجاست؟ رقیه تکان دهد
🔘باید سراغ این یکی از ساربان گرفت
#بخواب_لالا_لالا_لالالا_لالا_لالا
#بخواب_لالا_لالا_لالالا_لالا_لالا
🟥یکی قبل تیرخوردنش،لالایی میخوند
🟥یکی موقعی که دفنش کرد،لالایی میخوند رباب
🟥یکیم اون موقعی که سر بالا نیزه بوده
سر کوچولوی علی اصغر کجا
➖سر ابالفضل کجا
➖نیزه همون نیزه هست
✳️نیزه دارا، عرق میخوردن و مست میکردن
نیزه هارو بهم میزدن
❇️گاهی وقتا سر از رو نیزه میفتاد، زیر قدم های این نانجیبا
😭
😔پیر همه بود اگرچه یک کودک بود
😔صبرش به غریبیه پدر اندک بود
😔میکرد به نی اشاره و میگفت رباب
😔ایکاش سر نیزه کمی کوچک بود
😭😭😭
علی لای لای علی لای لای
علی لای لای علی لای لای
♨️بابا بیخود نبود تا به امام سجاد گفتن آقاجان مختار قیام کرد، اولین چیزی که 🔅پرسید، فرمود از حرمله چه خبر؟؟
♻️گفت خیلیا تو کربلا جنایت کردن، چرا فقط میگید حرمله؟؟
💯فرمود داغی که حرمله به دل ما گذاشت، احدی نذاشت
💠یکی از جاهایی که به حرمله گفتن، بگو چه کارایی کردی گفت اگه بگم در امانم؟
🔆مختار گفت بگی نگی خونتو ریختم
💢گفت حالا که قراره بمیرم، خون به دل شما بکنم
✴️یکی از جاهایی که دلم سوخت برا حسین، اینجا بوده
✴️مادرا، وقتی میخوان نوزادشونو دست شوهرشون بدن، مخصوصاً پیش رفیقاش میخواد بره یجوری خوشکل قنداقش میکنن که شوهره خجالت نکشه
بچه که قنداق میشه، دست و پاش بسته هست،،، تکون نمیخوره
◀️تیرُ رها کرد، به حلقوم علی اصغر خورده
◀️ابی عبدالله یه وقتی دستاش گرم شده، قنداقه رو گرفت
اول کاری که کرد، خنجر در آورد
◀️میگه من فکر کردم این سر یه مقدار به پوست بند بوده، خواست این پوستو جدا کنه سر جدا بشه
[تو فکر خودش این بوده]
⬅️گفت خوب که نگاه کردم اول کاری که کرد، بند قنداقو پاره کرد
تا بند قنداق پاره شده، مث مرغی که سر میبرن این طفل شیرخواره بال بال میزد
😭
🟣شعله بر دل ماسوا مزن علی
🟣روی دست من،دست و پا مزن علی
#حسیــــــــــــن
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
😔آب آور حرم کجایی؟
😔عصای پیریم کجایی؟
#ابالفضل
🔹ای صاحب علم،کجایی؟
🔹آب آور حرم،کجایی؟
🔹عصای پیریم کجا؟؟
#ابالفضل
🔆خیلی دلم هواتو کرده
🔆هوای اون چشاتو کرده
♦️میگن که دستاتو بُریدن
♦️معجر زینبو کشیدن
♦️اشکای زهرا رو ندیدن
#ابالفضل
🔰به گریه چشمام ناگزیره
🔰الهی مادرت بمیره
💢کی قد و بالاتو نظر زد؟
💢نیزه به سنت،بی خبر زد
💢به چشم تو تیر سه پر زد
#ابالفضل
🔥بقیع با ناله هام شریکه
🔥قبرت میگن خیلی کوچیکه
🌱بعد تو محشری بپاشد
🌱کربلا تازه کربلا شد
🌱حرمله پاش به خیمه واشد
😭😭😭
🍁مثل علی یه کوه دردی
🍁میگن رو نیزه گریه کردی
🍃بعد تو دل،چارشو گم کرد
🍃رقیه گوشوارشو گم کرد
🍃مادری گهوارشو گم کرد
#ابالفضل
💥مث خودت خونه خرابم
💥شرمنده ی روی ربابم
☑️کار هر روزش بود
☑️بی بی جان،منو حلال کن
☑️اگه پسرم آب میاورد،علی اصغرت تشنه نبود
☑️اگه سقای کربلا،آب میاورد حسین مجبور نبود علی اصغرو رو دستش بگیره
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
😔آب آور حرم کجایی؟
😔عصای پیریم کجایی؟
#ابالفضل
🔹ای صاحب علم،کجایی؟
🔹آب آور حرم،کجایی؟
🔹عصای پیریم کجا؟؟
#ابالفضل
🔆خیلی دلم هواتو کرده
🔆هوای اون چشاتو کرده
♦️میگن که دستاتو بُریدن
♦️معجر زینبو کشیدن
♦️اشکای زهرا رو ندیدن
#ابالفضل
🔰به گریه چشمام ناگزیره
🔰الهی مادرت بمیره
💢کی قد و بالاتو نظر زد؟
💢نیزه به سنت،بی خبر زد
💢به چشم تو تیر سه پر زد
#ابالفضل
🔥بقیع با ناله هام شریکه
🔥قبرت میگن خیلی کوچیکه
🌱بعد تو محشری بپاشد
🌱کربلا تازه کربلا شد
🌱حرمله پاش به خیمه واشد
😭😭😭
🍁مثل علی یه کوه دردی
🍁میگن رو نیزه گریه کردی
🍃بعد تو دل،چارشو گم کرد
🍃رقیه گوشوارشو گم کرد
🍃مادری گهوارشو گم کرد
#ابالفضل
💥مث خودت خونه خرابم
💥شرمنده ی روی ربابم
☑️کار هر روزش بود
☑️بی بی جان،منو حلال کن
☑️اگه پسرم آب میاورد،علی اصغرت تشنه نبود
☑️اگه سقای کربلا،آب میاورد حسین مجبور نبود علی اصغرو رو دستش بگیره
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸رفتی و با رفتنت،چه بر سر من رفت
🔸هرچه توان داشتم،ز پیکر من رفت
🍃پشت و پناه یکی دو روزه من،نه
🍃یک جبل الرحمه از برابر من رفت
#ابالفضل...
🍂نیست کمر درد من بخاطر اکبر
🍂دردم از این است که برادر من،رفت
💎بس که بلند است صدای هلهله،به گمانم
💎کوفه خبر دار شد که لشکر من رفت
جانم جانم..
☑️حرف هلهله میاد،دیگه غیرتی باید یجوری صدا حسینت بلند باشه صدای عمه جانمون زینبو کسی نشنوه
حسین...
خواهر من زینب من،یک به یک به اهل حرم گفت
✴️وای ابالفضل رفت،معجر من رفت
✴️گفت مرا هم ببر به علقمه گفته ام
✴️زود تر از رفتن تو،مادر من رفت
✴️رفتی و با رفتن تو دست حرامی
✴️بغل گوشواره دختر من رفت
🔘حالاداره التماس میکنه...
🔥جان حسین روی نیزه باش مراقب
🔥دیدی اگر سمت شام،خواهر من رفت
حسین...
🔰سر بی کلاه خود،خوب میدونه چیه عمود
🔰صورت یه بی دست،فقط یه رنگ داره کبود
♨️هر تیری که اومد، دوبار فرو رفته تنم
♨️یه بار دونه دونه، یبار باهم وقت فرود
☑️آخه میدونی آدم وقتی از بالای بلندی میفته اول کاری که میکنه دستاشو سپر میکنه.
تیر به چشمای عباس زدن
عمود به فرق عباس زدن
دست چپ و راستشو از بدن جدا کردن
چنان از بالا اسب افتاد...
حسین...
حالا باهم روضه بخونیم
💢سر بی کلاه خود،خوب میدونه چیه عمود
💢صورت یه بی دست،فقط یه رنگ داره کبود
✅هر تیری که اومد، دوبار فرو رفته تنم
✅یه بار دونه دونه، یبار باهم وقت فرود
چهار هزار تیرانداز به یه نفر...
☑️حالا مادرش اومده، سرشو رو زانو گرفته
هی تو دلش میگه خدایا مادرم ام البنین مدینه
کیه میگه پسرم عباس؟!
تا خودشو معرفی کرد
☑️ای که میگی یا ولدی،منو در آغوشت نگیر مادر کنار
اخه تنم پُره تیره، بسه برات همون یه زخم، زخم مسمار
🔲شنیدم یه کاری باهات کرد اون مسمار در
هر بار نفس میکشیدی...
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🍀🍀
نه آب آمده ، نه آبرو گذاشته اند
حدود دین خدا را فرو گذاشته اند
نماز خون خدا با تیمّم و این قوم
چه قدر مشک برای وضو گذاشته اند
☑️میخوام امشب رو خیلی خبره باشی ها..
☑️تو روضه خیلی خبرگی کن
😭😭
نمازِ خون خدا و تیمم و این قوم
چقدر مشک برای وضو گذاشته اند
عمو از این همه مشکی که آمده خیمه
از اصغر است همان را که رو گذاشته اند
هنوز شانه به دست است دختری در دشت
مردد است برای تو مو گذاشته اند؟؟
چه قدر تیر که از جنگ با علی اکبر
ذخیره کرده برای عمو گذاشته اند
چگونه داد زدی که برادرم دریاب
مگر برای تو اصلاً گلو گذاشته اند؟؟
♥️#ابالفضل
☑️برای اینکه روضه ی عباس بخونم، این یه بیتو یاد قدیمیا بخونیم،،، حال و هوای جلسه رو عوض کن، بعد روضه بخونم
⬅️سقای دشت کربلا ابالفضل ♥️ابالفضل ابالفضل
⬅️دستت شده از تن جدا ⬅️ابالفضل ابالفضل ابالفضل
تیر برمشک زدند و ز جفا خندیدند
یک صدا در همه ی کرببلا خندیدند
تا بسوزد جگر فاطمه و اُمِّ بنین
پای کوبان همه با ساز و نوا خندیدن
☑️عباس که افتاد دشمنا هلهله کردن شادی کردن..
☑️تو امشب باید صدات یه جوری باشه.صدا هلهله ی دشمن به زینب نرسه..
♥️#حسیییییین
تاکه زیبایی چشم قمر از هم پاشید
همره حرمله، اولاد زنا خندیدن
سر او خورد شد از ثقل عمود آهن
تا که دیدند سرش گشت دوتا خندیدن
تا شنیدن حسین انکسر ظهری گفت
به زمین خوردن شاه شهدا خندیدن
ضمن تبریک به هم، سوی حرم میرفتند
قوم محروم ز شرم و زحیا خندیدند
وقت پاره شدن گوش یتیمان حرم
ناکسان بیخبر از قهرِ خدا ، خندیدن
☑️همه ی قدرتشو جمع کرد.
✔️✔️فقط گف اخا ادرک اخا..
❇️یه عمر آرزو تو دل مونده..
برای یه بار به حسین بگه داداش.
حالا که خانم فاطمه رو دید که تو دلش میگفت ای کاش نمیدیدم.
⬅️به خودش اجازه داد که حالا خانم فاطمه به من گفت پسرم،
منم میتونم به حسین بگم داداش.
🔰حسین از لهجه ی عباس فهمید چه خبرشده؟
☑️سریع خودش و رسوند.
مشک پاره پاره افتاده
دست جدا افتاده...
😭حساب کن چهار هزارتا تیرانداز به یه جا خیره تیر اندازی کردن.
همه ی بدنشو تیر گرفته..
اومد سر عباسو رو زانو گرفت..
☑️داداش اول این تیرُ از چشام دربیار، یه بار دیگه میخوام جمال خوشکل و نازنین داداش حسینمو ببینم..
داداش یه خواهشی دارم.
تا من زنده ام من و خیمه نبر.
☑️من به سکینه وعده ی آب دادم
☑️رباب علی اصغرشو بغل گرفته،،،
هی میگه نگران نباش الان عموبرمیگرده...
رفته عموت که آب بیاره
قول عموت نشد نداره
عمو عباست قول داده
😭
تامن زنده ام، منو خیمه نبر..
خجالت میکشم از رباب و بچه هات حسین…
😭حالا حسین داره گریه میکنه
عباس داره گریه میکنه.
صدا زد داداش؛ اگه من دارم گریه میکنم، برا اینه داداش پهلوونی مثل تو رو دارم از دست میدم..
تو چرا گریه میکنی؟؟
گفت الان که من دارم جون میدم سرم رو زانوی داداشی مثل توئه اینجوری دارم جون میدم..
گریه ام برای اون ساعتیه که
محتضر حتی دکمه های لباسشم باز میکنن که راحت جون بده.
یوقت دید سینه ش سنگینی میکنه
چشاشو باز کرد…
#الشمر_جالس_علی_صدرک
♥️#حسیییییییین
🍀
✍️#خادمه_شهیده
التماس دعای فرج🤲🏻
🍀🍀
🔻#کانال_تخصصی_روضه
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
👌نوکرای (امام)حسین...
یکی دو روز روزه میگیرین
👌روزم بلند, طولانی،،، تشنگی بهت غلبه میکنه
🔰وقتی عطش بهت غلبه میکنه، از بچگی یاد گرفتیم فقط میگیم #حسین
😭😭
دم افطار که میشه، اول کاری که میکنی، رفع عطش میکنی
🔰اول کاریم که نوکر حسین، اول ذکری که از لبش جاری میشه میگه #السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#حرف_دارما
✔️دم افطار که آب مینوشی میگی #حسین
✔️اما در طول روز، تشنه ای نمیتونی آب بنوشی فقط بگو #ابالفضل
😭😭
🔻اما تو این عالم حرف از عطش میاد فقط میگیم یا #علی_اصغر
😭😭
🔺تنها شهیدی بود تو کربلا که تشنه بود ولی نمیتونست بگه #آب
😭😭
💥مث ماهی که از آب افتاده بیرون، تلذّی میکرد
⬅️از یه طرف، رباب شرمندش شد
🤲خدا هیچ مادریو شرمنده ی طفلش نکنه
⬅️از یه طرف،شرمندگیه ابالفضل
⬅️سقای حرم بوده، پشت و پناه اهل خیام بوده
🔸باران خون گرفته و دل آسمان گرفت
🔸داغ غم تو از همه، تاب و توان گرفت
🔸وقتی شنید حرمله،نام تو هم علیست
🔸از جا پرید و قبضه ی تیر و کمان گرفت
🔸عرش خدا به لرزه در آمد که بیگناه
🔸تیری، سپیدیه گلویت را نشان گرفت
#فذبح_الطفل_من_الاذن_الی_الاذن
🔹تیری که استخوان گلوی تورا شکست
🔹از آن گذشت و جا به دل باغبان گرفت
🔹آنجا که آب،قیمت جان داشت،،، حرمله
🔹در خون به جای شیر، تو را از زبان گرفت
👌هر مادری برا بچش آرزو داره
👌هرمادری آرزو داره بچشو بزرگ کنه
👌هر مادری دوست داره دامادیه بچشو ببینه
😢آرزوی رباب،چیه؟؟
⚪️بودم امید، مثل ابالفضل ببینمت
⚪️صد حیف باغ آرزویم را خزان گرفت
⚪️از چشم نیمه باز تو صد باره سوختم
⚪️خندیدنت ز مادر دلخسته جان گرفت
😔دیدی فاتحه میخونن، دست رو قبر میزارن
اگه گرفتی، بیکار نباش
⬇️⬇️
☑️سر نیزه ها، به فاتحه خوانیت آمدند
❇️یه اشاره ای بکنم ها؟؟
دقیق نمیدونستن، همه ی قبیله ها سر گرفتن برن جایزه بگیرن
❇️قبیله ی بیل دارا، دقیق نمیدونست کجای پشت خیمه علی اصغرو دفن کردن، با نیزه اومدن زمینو زیر و رو کردن، تا یکی از نیزه ها به بدن بخوره
❇️یکی از نیزه ها به بدن علی اصغر خورد
🔘سر نیزه ها، به فاتحه خوانیت آمدند
🔘وقتی که قبر پیکر تو، در میان گرفت
🔘گهواره ات کجاست؟ رقیه تکان دهد
🔘باید سراغ این یکی از ساربان گرفت
#بخواب_لالا_لالا_لالالا_لالا_لالا
#بخواب_لالا_لالا_لالالا_لالا_لالا
🟥یکی قبل تیرخوردنش،لالایی میخوند
🟥یکی موقعی که دفنش کرد،لالایی میخوند رباب
🟥یکیم اون موقعی که سر بالا نیزه بوده
سر کوچولوی علی اصغر کجا
➖سر ابالفضل کجا
➖نیزه همون نیزه هست
✳️نیزه دارا، عرق میخوردن و مست میکردن
نیزه هارو بهم میزدن
❇️گاهی وقتا سر از رو نیزه میفتاد، زیر قدم های این نانجیبا
😭
😔پیر همه بود اگرچه یک کودک بود
😔صبرش به غریبیه پدر اندک بود
😔میکرد به نی اشاره و میگفت رباب
😔ایکاش سر نیزه کمی کوچک بود
😭😭😭
علی لای لای علی لای لای
علی لای لای علی لای لای
♨️بابا بیخود نبود تا به امام سجاد گفتن آقاجان مختار قیام کرد، اولین چیزی که 🔅پرسید، فرمود از حرمله چه خبر؟؟
♻️گفت خیلیا تو کربلا جنایت کردن، چرا فقط میگید حرمله؟؟
💯فرمود داغی که حرمله به دل ما گذاشت، احدی نذاشت
💠یکی از جاهایی که به حرمله گفتن، بگو چه کارایی کردی گفت اگه بگم در امانم؟
🔆مختار گفت بگی نگی خونتو ریختم
💢گفت حالا که قراره بمیرم، خون به دل شما بکنم
✴️یکی از جاهایی که دلم سوخت برا حسین، اینجا بوده
✴️مادرا، وقتی میخوان نوزادشونو دست شوهرشون بدن، مخصوصاً پیش رفیقاش میخواد بره یجوری خوشکل قنداقش میکنن که شوهره خجالت نکشه
بچه که قنداق میشه، دست و پاش بسته هست،،، تکون نمیخوره
◀️تیرُ رها کرد، به حلقوم علی اصغر خورده
◀️ابی عبدالله یه وقتی دستاش گرم شده، قنداقه رو گرفت
اول کاری که کرد، خنجر در آورد
◀️میگه من فکر کردم این سر یه مقدار به پوست بند بوده، خواست این پوستو جدا کنه سر جدا بشه
[تو فکر خودش این بوده]
⬅️گفت خوب که نگاه کردم اول کاری که کرد، بند قنداقو پاره کرد
تا بند قنداق پاره شده، مث مرغی که سر میبرن این طفل شیرخواره بال بال میزد
😭
🟣شعله بر دل ماسوا مزن علی
🟣روی دست من،دست و پا مزن علی
💔#حسیــــــــــــن
🔻#کانال_تخصصی_روضه
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas