🔰فهرست مطالب کانال
🔸تذکر:
۱. هر کدام از این آدرس ها بعضا حاوی چندین روضه و مطلب برای آن موضوع است.
برخی از مطالب به صورت پی دی اف و همراه ارجاعات است و برخی صرفا متن روضه بدون پاورقی است.
۲. اگر هر کدام از فایل ها دانلود نشدند اطلاع دهید تا دوباره قرار داده شود.
۳. برای آشنایی بیشتر با مطالب کانال حتما فیلم توضیح درباره مطالب کانال و متن توضیحات درباره کانال و نوشته ای درباره رویکردها به مرثیه سرایی آل الله را بخوانید.
🔴🔴🔴محرم و صفر🔴🔴🔴
🔸حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
🔸مقتل حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
🔸روضه ورودیه
🔸حضرت رقیه (سلام الله علیها)
🔸حضرت حر (علیه السلام)
🔸حضرت عبدالله بن حسن (علیهماالسلام)
🔸حضرت قاسم بن حسن علیهماالسلام
🔸حضرت علی اصغر (علیه السلام)
🔸پانزده مجلس روضه حضرت علی اصغر علیه السلام با گرایش جهاد تبیین
🔸روضه علی اکبر علیه السلام
🔸حضرت عباس علیه السلام
🔸متن ویژه مقتل خوانی روز عاشورا
🔸شب و روز عاشورا
🔸متن روضه شام غریبان
🔸فهرست مطالب پس از عاشورا تا پایان محرم
🔸امام سجاد (علیه السلام)
🔸دوازده روضه کوتاه حضرت زینب سلام الله علیها
🔸ورود به شام
🔸مطالب درباره اربعین
🔸متن مقدمه روضه شب های جمعه
🔴فهرست مطالب درباره اسارت آل الله صفحه اول
🔴فهرست مطالب درباره اسارت آل الله صفحه دوم
🔸پیوند روضه مباهله با حرکت کاروان حسینی به سمت کربلا و شب عاشورا و ...
🔸معرفی قسمت سبک سایت شهید آوینی برای استفاده از سبک های سینه زنی
⭕️⭕️⭕️سایر ائمه (علیهم السلام)⭕️⭕️⭕️
🔸مقتل پیامبر(صلی الله علیه و آله)
🔸چند روضه کوتاه برای پیامبر
🔸قصه ازدواج حضرت خدیجه و پیامبر اعظم (صلوات الله علیهما)
🔸درباره حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
🔸درباره امیرالمومنین (علیه السلام)
🔸ده مجلس اول فاطمیه
🔸ده مجلس دوم فاطمیه
🔸احادیث و نکاتی درباره حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸صفحه دوم فهرست نکات درباره حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸امام مجتبی (علیه السلام)
🔸امام سجاد علیه السلام
🔸امام باقر (علیه السلام)
🔸امام صادق علیه السلام
🔸مقتل امام کاظم (علیه السلام)
🔸چند روضه درباره امام کاظم (علیه السلام)
🔸امام رضا علیه السلام
🔸نگاهی جامع تر به چگونگی زیارت امام رضا و احادیثی درباره زیارت امام رضا (علیه السلام)
🟢زیارتنامه جامع ائمه و امام رضا علیهم السلام
🔸امام جواد (علیه السلام)
🔸امام هادی (علیه السلام)
🔸درباره امام عسگری (علیه السلام)
⭕️سایر اهل بیت⭕️
🔸درباره حضرت ام البنین (سلام الله علیها)
🔸درباره حضرت معصومه (سلام الله علیها)
🔸حضرت حمزه علیه السلام
⭕️فهرست برخی اشعار کانال شعر و متن روضه⭕️
🔴الگوی یک زیارت جامع🔴
✅متن روضه اهل بیت (آرشیو کانال روضه های مکتوب)
@rozehayemaktoubb
✅کانال روضه های مکتوب (ارائه مطالب جدید و فهرست مطالب قبلی):
@rozehayemaktoub
بسم الله الرحمن الرحیم
عظم الله اجورنا و اجورکم
انشاالله سعی می شود برخی اشعاری که در دسترس بنده هست برای دهه محرم اینجا به ترتیب شبها قرار داده بشه
چند شعر برای حضرت مسلم 👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#حسن_لطفی
▶️
مینویسم رویِ هر دیوار واویلا حسین
مینویسم با لبی خونبار واویلا حسین
هرقدم تکرار در تکرار واویلا حسین
مینویسم زیرِ این آوار واویلا حسین
وای از کوفه از این آزار واویلا حسین
من که دنیایم تویی ؛ معنایِ دنیایم علیست
من که غمهایم تویی آشوبِ شبهایم علیست
دردِ امروزم تویی اندوهِ فردایم علیست
آمدم در کوفه و گفتم که آقایم علیست
بارها گفتم علی ، اینبار : واویلا حسین
@hosenih
از علی گفتم ولیکن قلبِ طفلانم شکست
از علی گفتم ولی یک سنگ دندانم شکست
...
میزنم با دستِ بسته زار واویلا حسین
دستگیرم کردهاند از بام میبینم تو را
با تَنی پُر خون همین احرام میبینم تو را
میرسی با دختری آرام میبینم تو را
بِینِ کوفه در میانِ شام میبینم تو را
آه آه از زینب و انظار واویلا حسین
کوفه و در سینهها بُغضِ غدیرش را ببین
وایِ من زنجیرهای سختگیرش را ببین
کوچهها را بامهایش را اسیرش را ببین
بوریایش را ببین تکه حصیرش را ببین
دارم اینجا قبلِ تو یک کار : واویلا حسین
جز غمت اینجا کسی دیشب پناهم داد نه
غیر طوعه هیچ کس در خانه راهم داد نه
پاسخی بر التماسم بر نگاهم داد نه
نه به من ، جا بر دو طفل بی گناهم داد نه
دخترم را بر حرم بسپار واویلا حسین
هرکه اینجا بود_ حتی اندکی_ میزد مرا
آن یکی میبُرد من را این یکی میزد مرا
پیرمردی میکشید و کودکی میزد مرا
کاشکی جایِ یتیمت کاشکی میزد مرا
دخترت هست و شب است و خار واویلا حسین
یک نفر آمد نوک نیزه به پهلویم کشید
یک نفر با چکمهاش بدجور بر رویم کشید
خنجرش را کافری آمد به اَبرویم کشید
حلقهی زنجیر آورد و به بازویم کشید
نالهام شد با تَنی خونبار واویلا حسین
مَردم اما گریهام تقصیرِ تیرِ حرمله است
جانِ تو ذهنم فقط درگیرِ تیر حرمله است
بین کوفه صحبتِ تاثیرِ تیر حرمله است
گرچه عُمری تیر دیدم ، تیر ، تیر حرمله است
دیدم و گفتم ولی دشوار واویلا حسین
@hosenih
جان من حتی برای آب اینجا رو مزن
یا برای کودکی بی تاب اینجا رو مزن
شرمگین از مادری بی خواب اینجا رو مزن
پیش این لبخندها ارباب اینجا رو مزن
رو مزن ، آبی ولی بردار واویلا حسین
آب نه از صبح تا حالا فقط غم خوردهام
آتش و سنگ و عصا و نیزه درهَم خوردهام
هرچه خوردم کم نیاوردم ولی کم خوردهام
با دو دستِ بسته سیلیهای محکم خوردهام
وای من از کوچه و بازار واویلا حسین
⏹
© اشعار آیینی حسینیه
نامردی اینجا باز پابرجاست برگرد
مسلم میان کوچه ها تنهاست برگرد
.
دیشب به یاد چشم های تو نخفتم
امشب سرم بر شانه ی غم هاست برگرد
.
من آب می نوشم ولی از اشک دیده
چشمم به یاد لعل تو دریاست برگرد
.
اینجا برای درهمی سر می فروشند
بازار کوفه بعد از این غوغاست برگرد
.
اینجا گلوی طفل را بوسند با تیر
صد حرمله بر گِرد من پیداست برگرد
.
اینجا تسلّای یتیمان تازیانه است
سیلی جواب طفل بی باباست برگرد
.
سنگ و سر مسلم اگر زیباست اما
سنگ و سر زینب چه واویلاست برگرد
.
.
.
سید محمد جوادی
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
حضرت مسلم بن عقیل ع
به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را
زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را
به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم
لب عطشان نهادم زیر خنجر، حنجر خود را
به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را
که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را
به فرقم هر چه آتش بارد، از گل دوستتر دارم
که وقف خاک جانان کردهام خاکستر خود را
به موج تیغ دشمن دوست را کردم چنان پیدا
که گم کردم حساب زخمهای پیکر خود را
عذار نیلی از سیلی کنم تا هدیه بر زهرا
فرستادم به همراه سکینه دختر خود را
یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید
که سوی مکّه افکندم نگاه آخر خود را
صدای نالهی زهرا به گوشم میرسد آری
که بالای سرم آورده مولا، مادر خود را
الا ای یوسف زهرا میا کوفه که میترسم
به چنگ گرگها بینی علیِّ اکبر خود را
میا از کعبه ای مولای من در این منای خون
که بینی بر فراز دست، ذبح اصغر خود را
به دار عشق (میثم) تا زبان در کام خود داری
مگوئی جز ثنای عترت پیغمبر خود را
استاد غلامرضا سازگار
🔸شانههای زخمیاش را هیچكس باور نداشت
🔰روضه حضرت مسلم بن عقیل قسمت ششم:
اما امشب چه خبره چه شبیه شب باب الحوائج الی اللهه
نه اینکه مسلم فقط پسر عموی حسین باشه
داماد امیرالمومنینه
بالاتر از این مسلم برادر حسینه خود ابی عبدالله فرمود فرمود به اهل کوفه من برادرم رو پیش شما میفرستم
وَ أَنَا بَاعِثٌ إِلَيْكُمْ أَخِي وَ ابْنَ عَمِّي وَ ثِقَتِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلٍ
همون آقایی که وقتی امیرالمومنین از پیغمبر سوال کرد یا رسول الله علتش چیه شما انقدر عقیل رو دوست دارید فرمود هم خودم عقیل رو دوست دارم هم به این دلیل که ابوطالب عقیل رو خیلی دوست میداشت بعد هم فرمود علی جان یه روز میرسه پسر همین عقیل فدایی پسر تو میشه
وَ إِنَّ وَلَدَهُ لَمَقْتُولٌ فِي مَحَبَّةِ وَلَدِكَ فَتَدْمَعُ عَلَيْهِ عُيُونُ الْمُؤْمِنِينَ
پیامبر خبر داد به علی یه روزی من و تو جمع می شیم برام مثل من گریه می کنیم
🔸شانههای زخمیاش را هیچكس باور نداشت
بار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت
روضه روضه داماد امیرالمومنینه نمیتونه بدون طعم مظلومیت علی باشه تو این کوچهها که راه میرفت کسی رو نداشت آدم یاد یه وقتی میافته
شب اول بزار یه یادی از مادر سادات کنیم
آدم یاد اون لحظهای میافته که امیرالمومنین مادر سادات را به مرکب سوار میکرد دونه دونه در خونه انصار رو میزد اما کسی جواب زهرا رو نمیداد
اینجا هم مسلم غریبانه داره تو کوچههای کوفه میگرده
در نگاهش كوفه كوفه غربت و دلواپسی
عابر دلخسته جز تنهاییاش یاور نداشت
نوشتن دید طوعه در خونه منتظر فرزندشه
آقا یه نگاهی کرد صدا زد یا أمة الله اسقینی ماء
اصلا کربلا از اول روضه ش با تشنگی شروع میشه
طوعه رفت آب آورد اما کاسه آبو که پس گرفت دید مسلم نشست
رفت برگشت دید مسلم جایی نمیره یکی دوبار صدا زد «تو این شرایط دوست ندارم اینجا در خونه من ایستادی شهر ناامنه برو پیش خونواده ت»
یه وقت دید مسلم از جا بلند شد فرمود «من تو این شهر خونواده ی ندارم کسی را ندارم من مسلم بن عقیلم»
طوعه این زن با ایمان به مسلم پناه داد
شب را به عبادت و بندگی خدا مشغول بود
صبح که شد فهمید که محل اختفا معلوم شده صدای همهمه اسبها را در کنار خونه شنید
همه آمده بودند تا مسلم را به تنهایی دستگیر کنن
آخه شیر بنی هاشمیه
نه فقط خود مسلم
پسرش عبدالله بن مسلم هم روز عاشورا در راه اباعبدالله و شهادت رسید که نوشتن ۹۸ نفر را به درک واصل کرد
اینجا هم مسلم وقتی دید خانه در خطره در مقابل چشمان اشکبار طوعه شمشیرشو بیرون کشید از خانه بیرون زد تو کوچه ها شروع کرد جنگیدن
هرچی جنگیدن کاری از دستشون بر نمیآمد
عدهای از این ملعون ها را به درک واصل کرد
نوشتن «و کان مثل الاسد»
ابن اشعث به ابن زیاد پیام داد تو من رو فرستادی برای گرفتن شیر بنی هاشم
«بعثتنی الی اسد ضرغام»
سر و صدای لشکر بلند شد دیدن نمیتونن کاری کنن رفتن بالای بامها شروع کردن سنگ زدن آتش پرتاب کردن
🔹این نی ها را آتش میزدند از راه دور پرتاب می کردن به سمت مسلم
من نمیدونم مسلم شاید با خودش میگفت حسین جان یه روز هم خواهر تو همین شهر میاد اینا که اینجا به من سنگ میزنن می ترسم یه روزی همین سنگ ها را به سمت خواهرت پرتاب کنن
نوشتن انقدر جراحتها به بدنش وارد شد «ضعف عن القتال»
همه مصیبتهای عاشورا را مسلم یه جا کشید
هم بهش سنگ زدن هم بهش آتش پرتاب کردن
هم تشنه شهید شد
اینجا نوشتن یه ملعون با شمشیر حمله کرد ضربه به لبهای مسلم زد لبهاش شکاف برداشت
وقتی دستگیر شد اینقدر خون از بدنش رفته بود آب طلب میکرد
آب رو که آوردن هر بار که خواست آب بنوشه دید کاسه آب پر خون میشه
فرمود «اگه روزیم بود میتونستم آب بخورم»
آب رو کنار گذاشت قربون وفات برم آقا جان!
تقدیر خدا رو ببین هنوز معلوم نبود کربلا چه خبر میشه خدا میخواست مسلم هم مثل عباس آب دستش باشه اما تشنه شهید بشه
گویا مسلم هم فهمید یه خبرایی هست فرمود اگه روزیم بود از این آب میتونستم بخورم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را
زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را
به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم
لب عطشان نهادم زیر خنجر، حنجر خود را
@hosenih
به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را
که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را
به فرقم هر چه آتش بارد، از گل دوستتر دارم
که وقف خاک جانان کردهام خاکستر خود را
به موج تیغ دشمن دوست را کردم چنان پیدا
که گم کردم حساب زخمهای پیکر خود را
عذار نیلی از سیلی کنم تا هدیه بر زهرا
فرستادم به همراه سکینه دختر خود را
یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید
که سوی مکّه افکندم نگاه آخر خود را
صدای نالهی زهرا به گوشم میرسد آری
که بالای سرم آورده مولا، مادر خود را
الا ای یوسف زهرا میا کوفه که میترسم
به چنگ گرگها بینی علیِّ اکبر خود را
@hosenih
میا از کعبه ای مولای من در این منای خون
که بینی بر فراز دست، ذبح اصغر خود را
به دار عشق (میثم) تا زبان در کام خود داری
مگوئی جز ثنای عترت پیغمبر خود را
شاعر:استاد #غلامرضا_سازگار
© اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
من کوفه را چون مردگان بیدرد دیدم
نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم
ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاهالرجالند
خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند
اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند
عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند
تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد
قـلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد
این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود
این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود
زنهـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد
از بامها بر فرق من آتش فشاندنـد
مـن جـان نثار عترت خیرالانـامم
صید بـه خـون غلطیدهی بـالای بامم
وقتی که خود را از عطش بیتاب دیدم
عکس لب خشک تـو را در آب دیدم
در موج خون دریای لارا دیدم امروز
از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز
انگـار میبینم جراحـات تنـت را
خونین به چنگ گرگها پیراهنت را
انگـار بینـم لالههای پـرپـرت را
پاشیده از هم عضوعضوِ اکـبرت را
انگار میبینم که بعد از قتـل یـاران
هم تیرباران میشوی، هم سنگ باران
انگـار مـیبینم ذبیـح کـوچکت را
زخم گلوی شیرخواره کودکت را
انگار میبینم که با اشک دو دیـده
داری به روی دست خود دست بریده
انگار بینم غرق خـون آیینهات را
جای سم اسبان و زخم سینهات را
انگار بینم شمـر مـیآید بـه گودال
انگار بینم میزنی در خون پر و بال
...انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد
زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد
من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم
مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم
لب تشنـه از پیکر جـدا گردد سر من
آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من
تنهـا نـه ایـن نامرد مردم میکُشندم
در کـوچههای شهر کوفه میکِشندم
«میثم» شرار از نظم جانسوزت فشاندی
بس کن که دلها را به بحر خون نشاندی
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
شب گذشته به هر خانه جای بود مرا، لیک
به هیچ خانه در این شام تیره راه ندارم
ز خستگیست به دیوار طوعه تکیه زدم من
و گرنه جز به خداوند تکیهگاه ندارم
کِشَند جانب دارالاماره با چه گناهم
عزیز فاطمه جز عشق تو گناه ندارم
به زیر تیغم و بالای بام وقت شهادت
حسین از تو جز امید یک نگاه ندارم
به راه عشق تو سر میدهم که وای به حالم
اگر که حرمت عشق تو را نگاه ندارم...
غم تو کرده سیه روز من که در همه عمرم
قسم به خال تو یک نقطۀ سیاه ندارم
سلام بر تو دهم لیک با زبان اشارت
نگاه من به تو و طاقت نگاه ندارم...
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
به زیر تیغم و این آخرین سلام من است
سلام من به حسینی که او امام من است
سلام من به مرادم به سیدالشهدا
که مقتدای من و شاهد قیام من است
حسین! ای شده موسی به حرمت تو کلیم
که شور عشق تو شیرینی کلام من است
چگونه صبر کنم در غیاب حضرت تو
که بی حضور تو این زندگی حرام من است
اگرچه دورم از آن آستان، دلم با توست
که ذکر خیر تو کار علی الدّوام من است...
غروبم از غم غربت اگر چه لبریز است
خوشم که عطر وصال تو در مشام من است
مرا به مژدۀ دیدار تو امیدی نیست
غم جدایی تو همدم مدام من است
مگر که شهد شهادت به جام من ریزند
که در فراق تو چندیست تلخ، کام من است
به راه عشق، نخستین فدایی تو منم
سفیر خاص توام، این صدای عام من است
به متن دفتر فضل مجاهدان بنگر
که در وفای تو سرلوحهاش به نام من است
تویی منادی صوت عدالت انسان
که بازتاب تو، فریاد ناتمام من است
چراغ زندگی من عقیده است و جهاد
حسینیام من و این مذهب و مرام من است...
وجود پاک تو را چشمزخم تا نرسد
دعا به حضرت تو کار صبح و شام من است
مباش راهی کوفه به شوق دعوت خلق!
در آخرین نفس این آخرین پیام من است
بگو که شهد شهادت مرا گوارا باد
در این محیط که زهر ستم به جام من است
خوشم که بر سر عشقت سرم رود بر باد
سر بریدۀ من پرچم قیام من است
من این چکامه سرودم که «مسلم بن عقیل»
ز روی لطف بگوید «شفق» غلام من است
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
در شجاعت، منم ابوطالب
در ارادت، منم عقیلِ دگر
که خدا در پیام خون خدا
برگزیدم چو جبرئیل دگر
سر نهادم به شانهی دیوار
نوحهی یا حسین زمزمهام
گرچه در کوچهها اسیر شدم
من عزیزِ عزیزِ فاطمهام
گریه چاره نکرد دردم را
وقتی از دست میرود چاره
به خدا درد من فقط این است
که زن و بچهات شد آواره
ای که حتی ندید همسایه
سایهی خواهر تو را برگرد
صحبت از شام و مجلسآراییست
وای... ناموس کبریا... برگرد
تیرهای سه شعبهی این قوم
سه هدف دارد ای امام الناس
سینهی تو... سپیدی حنجر
تیر سوم... سلام بر عباس
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#یادی_از_شهیدان_و_شهدای_خدمت
دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم
به خیمهی تو... نه! حتی به خویشتن نرسیدم
گذشت سالی و در کاروان یوسف زهرا
به چشمروشنی از بوی پیرهن نرسیدم
به مقتل تو رسیدند و سوختند شهیدان
چه عزیزانی چه شهیدانی که بین ما بودند و دیگه امسال بین ما نیستند
چه شهیدانی که نمیشناختیمشون
شهید #زاهدی شهید سید رضی #موسوی
شهدای دفاع از قدس و دفاع از حرم
چه اون شهیدانی که به ظاهر میشناختیم اما قدرشونو نمیدونستیم
#شهید_رئیسی_عزیزمون و همراهانشون
نه تنها قبل از شهادت نشناختیم بعد از شهادت هم نشناختیم
خدا نمیگذره از اونایی که به شهید تهمت زدن
خدا نمیگذره از اونایی که پا روی خون شهید میذارن
شهید رو خراب می کنن تا دنیای خودشونو بسازن
به مقتل تو رسیدند و سوختند شهیدان
مرا چه شد که به لبیک سوختن نرسیدم
دم غروب، سراسیمه گشتم آه دوباره
به آن سری که جدا مانده از بدن نرسیدم
به تن لباس ریا کردم آه، یک سر سوزن
به بوریای تو ای شاه بی کفن نرسیدم
دوباره بر سر نی، سیبهای سرخِ رسیدهست
دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم
✍ #میلاد_عرفان_پور
📝 اشعار_آیینی_حسینیه
اشعار روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub3