رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد
دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد
پس از بی مهری دریا، قَسِیُّ القلب شد آتش
به جان دودمان رحمة للعالمین افتاد
خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسیها نیست
که چشمش سوی خیمه، لحظههای واپسین افتاد
شکستن با غلاف تیغ را سربسته میگویم
زبانم لال... النگوی زنان از آستین افتاد
برای من نگه دار و بیاور زخمهایت را
اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد
نفهمیدند طاها را... نفهمیدند یاسین را
به چوب خیزران دندانهای از حرف سین افتاد
سیدحمید برقعی
ای از ازل به مهر تو دل، آشنا حسین!
وی تا ابد لوای عزایت بپا، حسین!
هر ماه در عزای تو، ماه محرم است
هرجا بود به یاد غمت کربلا، حسین!
امواج اشک از سر هفت آسمان گذشت
آن دم که کرد جسم تو در خون شنا، حسین!
حسرت برم به محتضری، کاخرین نفس
روی تو دید و خنده زد و گفت: یا حسین!
من کیستم که گریه کنم در عزای تو؟
گریند روز و شب به غمت انبیا، حسین!
من کیستم که بر تو بگیرم عزا؟ خدا
صاحب عزای توست به حقّ خدا، حسین!
خون تو: آب غسل و کفن: گرد و خاک غم
تشییع توست زیر سُمّ اسبها، حسین!
سنگم اگر زنند، به جایی نمیروم
آخر تو خود بگو که روم در کجا حسین!
تن خسته، پشت خم شده، بار گنه به دوش
رحمی به حال «میثم» بیدست و پا حسین!
|⇦•مرگ من بود دمی کز تو ..
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها _ کربلایی حسین طاهری ೋ
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشۀ گودال فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من
دشمنانم همگی گریه برایم کردند
من که خود راهنمایِ همه عالم بودم
سَرِ خونینِ تو را راهنمایم کردند
هر کجا خواستم از پای دراُفتم دیدم
کودکان دست گشودند و دعایم کردند
خِجلم از تو که گم گشته امانت هایت
بر سَرِ خار دویدند و صدایم کردند
گریه ها داشتم از دوریِ رویِ تو ولی
خنده ها بود که بر اشکِ عزایم کردند
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دَمِ مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنانِ یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّتِ من بود حسین
که پیام آورِ خون شهدایم کردند
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
↫
#حضرت_زینب_شور
#شور
حسین جان ۲
روی صورتم یادگاری تُ بازم می زارم
به غیر از همین پیروهن از تو چیزی ندارم - واویلا
حسین جان ۲
تو رفتی و یک سال و نیم از غمت گریه کردم
برای تو و غربتِ و ماتمت گریه کردم - واویلا
کجایی ببینی که دارم جون میدم
چه روزای سختی که بعد از تو دیدم
منم تشنه لب دارم اینجا می میرم
مث تو منم زیر نورِ خورشیدم
تو رفتی ۲
برای تو و زخمای پیکرت گریه کردم
چقد با رقیه برای سرت گریه کردم - واویلا
تا حالا ۲
هزار دفعه از داغ دوریِ تو جون سِپُردم
دلم خون شد از بس برات غصه خوردم - واویلا
هنوز دارم از داغ دوریت می سوزم
با گریه برا تو گذشته هر روزم
همش با خودم میگم آخر میایی...
شب و روز چشام و به این در می دوزم
به والله ۲
فراموش نکردم تو رو حتی واسه یه لحظه
تو رو جا گذاشتم زیر اون همه تیر و نیزه - واویلا
بمیرم ۲
لبِ تشنه از تن سرت رو بُریدن تو گودال
زیر سم اسبا تن بی سرت شد لگد مال - واویلا
نداره دلم بعد تو سامون داداش
منم کاش برا تو می دادم جون داداش
بلایی سر تو آوردن توو گودال
که نشناختمت بین خاک و خون داداش
#بهمن_عظیمی
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زينب_س_در_مسير_كوفه_و_شام
#امام_حسین_ع_بعد_از_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
تو رفتی کربلا روی سرم یکباره ویران شد
خودم دیدم ز روی تل که جسمت سنگباران شد
بهای کُشتنت گردید سهمِ نیزه داران و
ولی انگشترت دیدم که سهم ساربان شد
@hosenih
هجوم آورد لشگر سمت گودال و خودم دیدم
عمامه قسمت این و عبایت قسمت آن شد
خودِ تو سوختی در زیر تیغ آفتاب اما
در آتش خیمه هایت سوخت و با خاک یکسان شد
نداری کهنه پیراهن به تن حتی برادر جان
بمیرد خواهرت زینب تنت بدجور عریان شد
بمیرم من برای غربتت ای یوسف زهرا
که تن پوشت عزیزم خار و خاشاک بیابان شد
تنت عریان شد اما هست جای شکر آن باقی
که زیر نیزه و تیرِ شکسته باز پنهان شد
کجا کارم کشیده ، ای علمدار از روی نیزه
ببین شمر ابن ذی الجوشن برای ما رجز خوان شد
@hosenih
علمدارم که بود از گل کسی کمتر نگفت اما
پس از او تازیانه آشنا با جسم طفلان شد
به سمت علقمه رو کردم و گفتم به زیر لب
برادر پرچمت افتاد و سیلی زن ، فراوان شد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه
لیست اشعار عصر عاشورا (اشعاری که در بالا آمده است)👆👆👆
بگذارید کنار بدنش گریه کنم
دلت میلرزد از فریادهای آخرم برگرد
قافله سالار من کجایی ای دوای دردم
جان به ما داده ربنای حسین
هر دم ز آه حسرت تو آه میکشم
تا نغمه حسین نوایش به ما رسید
از داغ کام خشکت دل خسته و کبابم حسین عزیز زهرا
مگه یادم میره اون داغی که کسی ندیده
حسین جان ای آبروی دو عالم
اگرچه داغ روی داغ دیدم
دریغ از لالههای پرپر من
ز خوناب جگر دریا کنم چشم تر خود را
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
ای از ازل به مهر تو دل آشنا حسین
مرگ من بود دمی که از تو جدایم
کردند
تو رفتی کربلا روی سرم یک بار ویران شد
این لیست لینک ندارد اما ترتیب اشعار بالا در آن حفظ شده است.
درود بر پدرم كز همان طُفوليَتَم
برای روضه ات از من هميشه كار كشيد
.
برای آن كه منم عاقبت بخير شوم
مرا به دست تو داد و خودش كنار كشيد
رضا قربانی (بخشی از ابیات غزل نقل شده است.)
هدایت شده از اشعار روضه های مکتوب
🔰لیست شعر روضه اسارت
🔴وداع کربلا
بگذارید کنار بدنش گریه کنم
ز خوناب جگر دریا کنم چشم تر خود را
🔴دفن شهدا
اینجا نگارخانه گلهای پرپر است
🔴دروازه کوفه
غروب نیست خدایا چرا هلال دمیده
هلال یکشبه ای آفتاب جاه و جلال
ای ماه من دو روزه چرا گشته ای هلال
یا هلالا لما استتم کمال
🔴شام و اسارت آل الله
پس از تو جان برادر چه رنج ها که کشیدم
زینب و شام آه و وا ویلا
مگه یادم میره ...
حسین جان ای آبروی دو عالم
مرا تا شامیان دیدند در شام
به محمل ماه تابان را که دیده
منم که داغ روی داغ دیدم
دریغ از لاله های پرپر من
یا مزن چوب جفا بر لب و دندان من
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
شامیان من داغدارم هلهله کمتر کنید
فتنه و بیداد و بلا بود شام
افتاده ام به بستر بی سایبان حسین
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
تو رفتی کربلا روی سرم یکباره ویران شد
مرگ من بود دمی کزتو جدایم کردند
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
کانال اشعار روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub3
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
نه بقا کرد ستمگر،نه به جا ماند ستم
ظالم از دست شد و پایه مظلوم بجاست
زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست
بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست
تو در اول،سر و جان باختی اندر ره عشق
تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست
فواد کرمانی
بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
سید حمیدرضا برقعی
دیر ترسا و سر سبط رسول مدنی!
وای اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور!
شاید یکی از زیباترین مرثیه های عاشورایی این شعر نیر تبریزی باشد:
ای ز داغ تو روان خون دل از دیدۀ حور
بی تو عالم همه ماتمکده تا نفخهٔ صور
خاکبیزان به سر اندر سر نعش تو بنات
اشگریزان به بر از سوگ تو شعرای عبور
ز تماشای تجلای تو مدهوش کلیم
ای سَرت سِرّ انا الله و سنان نخلهٔ طور
دیدهها گو همه دریا شو و دریا همه خون
که پس از قتل تو منسوخ شد آئین سرور
شمع انجم همه گو اشک عزا باش و بریز
بهر ماتم زده کاشانه چه ظلمات و چه نور
پای در سلسله سجاد و به سر تاج یزید
خاک عالم به سر افسر و دیهیم و قصور
دیر ترسا و سر سبط رسول مدنی
آه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور
تا جهان باشد و بوده است که داده است نشان
میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور
سر بیتن که شنیده است به لب آیهٔ کهف
یا که دیده است به مشکوة تنور آیۀ نور
جان فدای تو که از حالت جانبازی تو
در طف ماریه از یاد بشد شور نشور
قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت
حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور
گوش خضرا همه بر غلغلۀ دیو و پری
سطح غیرا همه پر ولولهٔ وحش و طیور
غرق دریای تحیر ز لب خشک تو نوح
دست حسرت به دل از صبر تو ایوب صبور
مرتضی با دل افروخته لاحول کنان
مصطفی با جگر سوخته حیران و حصور
کوفیان دست به تاراج حرم کرده دراز
آهوان حرم از واهمه در شیون و شور
انبیا محو تماشا و ملایک مبهوت
شمر سرشار تمنا و تو سرگرم حضور