eitaa logo
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
6هزار دنبال‌کننده
39 عکس
44 ویدیو
97 فایل
فهرست های «روضه های مکتوب» به پیام های این کانال ارجاع داده می شود همچنین صوت روضه ها و ... راه ارتباط: @Yazahra1357 روضه های مکتوب: https://eitaa.com/rozehayemaktoub منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat تبادل و تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
🔰 مصائب اسارت آل الله 🔴 مصائب شام 🔴 نقل سهل بن سعد از رسیدن کاروان به شام 🔴 ۹۰. توصیف راس مقدس :
اگر پیام های گذشته را مرور کرده باشید از فهرست مصائب اسارت آل الله تا شماره ۹۱ منتهی شد و این فهرست ادامه دارد: 👇👇👇
۹۲. آغشته به خون بودن سر مقدس شاهد بر این مطلب ابیاتی است که گاهی به ندای هاتف غیبی و در برخی نقل ها نیز به خالد بن معدان از عالمان تابعین که حاضر در شام بوده است نسبت داده اند که در آن راس مقدس را آغشته به خون توصیف می کند: در این نقل آمده است: پرچم ها وارد می شدند و فریاد تکبیر و تهلیل بلند بود که هاتفی ندا داد: ای پسر دختر پیامبر سر تو را آوردند در حالیکه به چه صورتی به خون خویش آغشته بود از کشته شدن تو تکبیر می گویند در حالیکه با کشتن تو در واقع تکبیر و تهلیل را کشتند (و حقیقت توخید را نابود کردند). «وأقبلت الرّايات من تحتها التّكبير والتّهليل، وإذا من تحتها هاتف يقول: جاؤوا برأسكَ يا ابنَ بنتِ محمّدٍ بدمائه مترمِّلًا ترميلا ويُكَبِّرون إذا قُتِلْتَ وإنّما قَتَلُوا بكَ التّكبيرَ، والتّهليلا» 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۹۳. تکبیر لشگر در هنگام ورود سرهای مقدس به شام در کتاب کامل بهایی آمده است که عده ای در دنبال سر امام حسین تکبیر می گفتند که پس از این واقعه فرزندان آنان را به «بنو المُکَبِّرِی» می شناختند. این مطلبی است که کراجکی از علمای قرن پنجم (م 449) نیز در کتاب خود آورده است. همچنین در مدینة المعاجز و بسیاری از کتب متاخر این مطلب نقل شده است و در ادامه در برخی کتب شعری به هاتف و در برخی از جمله لهوف به خاد بن معدان از عالمان شام نسبت داده شده است و آن شعر چنین است: «از کشته شدن تو تکبیر می گویند در حالیکه با کشتن تو در حقیقت تکبیر و تهلیل [و حقیقت توحید] را کشتند و از بین بردند.» ۹۴. اولین سر، سر مقدس اباعبدالله و بعد از آن قمر بنی هاشم (طبق برخی نقل ها) و در برخی نقل ها آمده است اولین سری که به دمشق وارد شد راس مقدس قمر بنی هاشم بود.‏ 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۹۵. سلام ندادن مردم بر اهل بیت در طول مسیر طبری در کامل بهایی نوشته است: « در مدتی که اهل بیت در اسارت این ملعونین بودند( که 66 روز بود) احدی امکان سلام بر آنان نداشت.» ‏ همچنین این جمله از حضرت ام کلثوم در ماجرای سهل ساعدی نقل شده است: « ای مرد تو کیستی که از وقت شهادت برادر و آقایم حسین کسی با ما مانند تو سلام نکرده است.» 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۹۶. شعر خوانی یزید در مضمون انتقام گرفتن از پیامبر در وقت ورود کاروان به شام سبط ابن الجوزی می نویسد : «زهری گوید هنگامی که سرها وارد دمشق شد یزید در جیرون بر محلی مشرف به محل ورود سرها نشسته بود پس ابیاتی را خواند.» عبارت سبط ابن جوزی چنین است: «و قال الزّهريّ: لمّا جاءت الرّوؤس كان يزيد في منظره على جيرون‏ فأنشد لنفسه‏: «لمّا بدت تلك الحمول و أشرقت‏ تلك الشّموس على ربا جيرون‏ نعب الغراب فقلت صح أو لا تصح فقد قضيت من الغريم ديونی در نقل دیگر: فقد اقتضيت‏ من الرّسول ديوني.‏» ترجمه شعر: هنگامى كه آن سرها ظاهر شدند و آن خورشيدهاى درخشنده بر بالاى دروازه جيرون (كه يكى از دروازه‏هاى دمشق بوده) درخشيدند. كلاغ فرياد زد. من گفتم: چه فرياد بزنى و چه فرياد نزنى حقا كه من حق خود را از پيامبر اسلام گرفتم. ابن جوزی و تفتازانی و سیوطی به همین جهت حکم به کفر و لعن یزید داده اند. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۹۷. سنگ زدن پیرزن ملعونه به سر مقدس حضرت: در برخی مقاتل از جمله مدینة المعاجز بحرانی از قول سهل بن سعد آمده است: «دیدم بر بالکن بلندی پنج زن نشسته اند و همراه آنان پیرزنی خمیده است در هنگام عبور راس مقدس از کنار آنان سنگی برداشت و به راس مقدس سید الشهدا زد.» البته در برخی مقاتل آورده اند:«سنگ را برداشت و به دندان سید الشهدا زد.» در مقاتل آمده است که آن بالکن پس از این جنایت بر سر آنان خراب شد با این تفاوت که برخی (مانند مدینة المعاجز) نفرین را از قول سهل بن سعد نقل کرده اند و برخی (مانند الدمعة الساکبة) نفرین را به زینب کبری نسبت داده اند. سنگی که قلب دخت علی را نشانه رفت آمد شکست حرمت پیشانی تو را السّيّد هاشم البحراني، مدينة المعاجز،/ 269 قال‏: و رأيت روشنا عاليا فيه خمسة نسوة، و معهنّ عجوز محدودبة الظّهر، فلمّا صارت بإزاء الحسين عليه السّلام‏ و ثبت العجوز (لعنة اللّه عليها) و أخذت حجرا و ضربت به ثنايا الحسين عليه السّلام، فلمّا رأيت ذلك‏ قلت: اللّهمّ أهلكها و أهلكهنّ معها بحقّ محمّد و آله. قال: فما استتمّ كلامي إلّا تهدّم‏ الرّوشن، فهلكت‏ و هلكن معها. ر،ک: موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏6 ؛ ص371 به نقل از مقتل منسوب به أبي مخنف،ص121- عنه: البهبهاني، الدّمعة السّاكبة، 5/ 82. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۹۸. زخم زبان ابن طلحه و پاسخ امام سجاد (علیه السلام) شیخ طوسی در امالی نقل می کند: «در آن حال كه اهل عصمت و جلال را داخل دمشق كردند، ابراهيم پسر طلحه به حضرت امام زين العابدين عليه السّلام رسيد و جراحت شمشيرهاى جنگ جمل كه در سينه پركينه‏اش بود، اظهار كرد و گفت:« آخر چه كسى مغلوب شد؟» حضرت فرمود:« اگر خواهى بدانى كه چه كس مغلوب شد، چون وقت نماز شود، اذان بگو و سپس اقامه بخوان [خواهی دید كه آوازه چه كسى بلند است، و بلند خواهد بود تا روز قيامت.]» عن عبد اللّه بن سيّابة، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام، قال: لمّا قدم عليّ بن الحسين عليهما السّلام و قد قتل الحسين بن عليّ (صلوات اللّه عليهما) استقبله إبراهيم بن طلحة بن عبيد اللّه‏، و قال: يا عليّ بن الحسين، من غلب؟ و هو مغطّى‏ رأسه، و هو في المحمل. قال: فقال له عليّ بن الحسين: إذا أردت أن تعلم من غلب، و دخل وقت الصّلاة، فأذّن ثمّ أقم. ترجمه از مجلسى، جلاء العيون،/ 731. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۹۹. محاجه امام سجاد با پیر مرد شامی لهوف می نویسد: «پيرمردى آمد و به زنان و عيالات حسين عليه السّلام كه بر در مسجد ايستاده بودند، نزديك شد و گفت: « سپاس خداى را كه شما را بكشت و نابود كرد و شهرها را از مردان شما آسوده و امير المؤمنين را بر شما مسلط كرد.» على بن الحسين به او فرمود:« اى پيرمرد! قرآن خوانده‏اى؟» گفت:« آرى!» فرمود:« معناى اين آيه را نيكو درك كرده‏اى: بگو اى پيغمبر من براى رسالت مزدى از شما نمى‏خواهم به جز دوستى خويشاوندانم.» پيرمرد گفت:« آرى! اين آيه را خوانده‏ام.» امام عليه السّلام فرمود:« خويشاوندان پيغمبر ماييم. اى شيخ! در سوره بنى اسرائيل خوانده‏اى كه حق خويشاوندان ادا كن.» شيخ گفت:« خوانده‏ام.» على بن الحسين فرمود:« خويشاوند، ماييم. اى پيرمرد! اين آيه را خوانده‏اى: بدانيد هرچه سود برديد، پنج يك آن مخصوص خداست و رسول و خويشاوندان رسول.» گفت:« آرى.» على عليه السّلام به او فرمود:« ماييم خويشاوندان پيغمبر. اين آيه را خوانده‏اى: خداوند خواسته است كه پليدى را از شما خاندان بردارد و شما را پاك و پاكيزه فرمايد؟» شيخ گفت:« اين آيه را خوانده‏ام.» على عليه السّلام فرمود:« ماييم آن خاندانى كه خداوند آيه تطهير را مخصوص ما نازل فرموده است.» راوى گفت: پيرمرد ساكت ايستاد و آثار پشيمانى از آنچه گفته بود، بر چهره‏اش نمايان بود. پس از لحظه‏اى گفت:« تو را به خدا شما همانيد كه گفتى؟» على بن الحسين عليه السّلام فرمود:« به خدا قسم بى‏شك ما همان خاندانيم. به حق جدم رسول خدا كه ما همان خاندانيم.» پيرمرد گريان شد و عمامه بر زمين زد و سپس سر بر آسمان برداشت و گفت:« بار الها! ما كه از دشمنان جنّى و انسى آل محمّد بيزاريم.» پس به حضرت عرض كرد:« آيا راه توبه‏اى براى من هست؟» فرمود:« آرى! اگر توبه كنى، خداوند توبه تو را مى‏پذيرد و تو با ما خواهى بود.» عرض كرد:« من توبه كارم.» گزارش رفتار اين پيرمرد به يزيد رسيد. دستور داد او را كشتند.» البته این روایت به صورت مختصر و مفصل در کتب مختلفی ذکر شده است. از جمله در احتجاج طبرسی آمده است: این محاجه با پیرمرد شامی در هنگامی بوده است که اسیران بر در مسجد شام و جایی که اسیران را نگاه می داشتند. و در تسلیة المجالس آمده است در حالی بود که منتظر اذن یزید برای ورود بودند در جایی که اسیران را نگاه می داشتند. همچنین بخشی از این روایت در تفسیر طبری و برخی کتب دیگر و بخش دیگر در الفتوح ابن اعثم آمده است. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴صفحه ششم از فهرست مصائب آل الله مصائب کاروان و رأس مقدس تا رسییدن به مجلس یزید ۹۲. آغشته به خون بودن سر مقدس ۹۳. تکبیر لشگر در هنگام ورود سرهای مقدس به شام ۹۵. سلام ندادن مردم بر اهل بیت در طول مسیر ۹۶. شعر خوانی یزید در مضمون انتقام گرفتن از پیامبر در وقت ورود کاروان به شام ۹۷. سنگ زدن پیرزن ملعونه به سر مقدس حضرت ۹۸. زخم زبان ابن طلحه و پاسخ امام سجاد (علیه السلام) ۹۹. محاجه امام سجاد با پیر مرد شامی توجه شود که برخی مصیبات شام (تا قبل از رسیدن به مجلس یزید) در بین مباحث گذشته و در ذیل عناوین قبلی بیان شده است. برای دیدن صفحات قبل فهرست مصائب اینجا را ببینید.
🔴مصائب مجلس یزید ۱۰۰. تزیین مجلس یزید ۱۰۱. راس مقدس در تشت طلا ۱۰۲. زخم زبان یزید ۱۰۴. پیچیدن عطر رأس مقدس در مجلس یزید در کامل بهایی آمده است: برای یزید تختی مرصع نصب شد و خانه اش با انواع زینت تزیین شده بود و نزدیک تخت او صندلی هایی از طلا و نقره گذاشته شده بود. همچنین در مقتل خوارزمی آمده است: بر سر یزید تاجی زینت شده با مروارید و یاقوت بود و در کنار او بسیاری از بزرگان قریش بودند. حامل سر وارد شد و نزدیک یزید شد و شعری بدین مضمون خواند: رکاب اسب مرا با طلا و نقره پر کن که من آن آقای پرده دار(۱) را کشتم کشتم آن که پاک ترین پدر و مادر را را داشت و دارای بهترین خانواده بود. یزید گفت: اگر می دانستی او بهترین مردم است پس چرا او را کشتی؟ پاسخ داد: امید به جائزه داشتم. یزید دستور داد تا سر از تنش جدا کردند. سپس راس مقدس سید الشهدا را بر روی تشتی از طلا روبروی یزید گذاشتند و او گفت: «کیف رأیت یا حسین؟» «حسین چگونه دیدی؟»(۲) [یعنی بر تو چه گذشت؟ و سرانجام کار تو چه شد؟ و چه کسی پیروز شد؟ این در حقیقت زخم زبان یزید بود]» ابن شهر آشوب از ابی مخنف روایت کرده است: هنگامی که راس مقدس را بر یزید وارد کردند چنان بوی عطری از آن پیچید که بوی آن بر همه رائحه های خوش آنجا غالب شد.(۳) (۱) در برخی نقل ها «السید المحجبا» دارد و در برخی نقل ها «السید المهذبا» محجب را پرده دار معنی کرده اند (مثلا گفته اند الملک المحجب یعنی پادشاهی که از مردم در پرده است و هر کسی را توان رسیدن به او نیست) معنای مهذب نیز روشن است یعنی کسی که دارای روح پاک است. (۲) ثم وضع الرأس في حقّة، و ادخل على يزيد، فدخلت معهم، و كان يزيد جالسا على السرير، و على رأسه تاج مكلل بالدر و الياقوت، و حوله كثير من مشايخ قريش، فدخل صاحب الرأس و دنا منه، و قال: أوقر ركابي فضّة أو ذهبافقد قتلت السيد المحجبا قتلت أزكى الناس اما و أباو خيرهم إذ يذكرون النسبا فقال له يزيد: إذا علمت أنه خير الناس لم قتلته؟ قال: رجوت الجائزة، فأمر بضرب عنقه، فحزّ رأسه، ثم وضع رأس الحسين بين يديه على طبق من ذهب، فقال: كيف رأيت يا حسين؟ (۳) موسوعة الامام الحسین به نقل از ابن شهر آشوب، المناقب، 4/ 61 عن أبي مخنف في رواية: لمّا دخل بالرّأس على يزيد كأنّ الرّأس طيب قد فاح على كلّ طيب. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴۱۰۵. اهانت یزید ملعون به راس مقدس ۱۰۶. چوب زدن به لب های مطهر سیدالشهدا ۱۰۷. چه دندانهای زیبایی! برخی علمای عامه مانند ذهبی آورده اند: هنگامی که راس مقدس سیدالشهدا را به نزد یزید آوردند با چوب دستی خود به دندان حضرت می زد و می گفت: گمان نمی کردم اباعبدالله به این سن رسیده باشد. راوی می گوید: در آن حال موی سر و صورت حضرت از خضاب خارج شده بود. [چنین فهمیده می شود که سیدالشهدا قبل از عاشورا سر و صورت خود را خضاب کرده بود اما به مرور بعد از عاشورا تا رسیدن به شام رنگ خضاب از چهره حضرت پاک شده بود و سفیدی موهای حضرت نمایان شده بود.] ابن حبان می نویسد یزید در آن حال می گفت: «چه دندان های زیبایی!» 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub