۹۲. آغشته به خون بودن سر مقدس
شاهد بر این مطلب ابیاتی است که گاهی به ندای هاتف غیبی و در برخی نقل ها نیز به خالد بن معدان از عالمان تابعین که حاضر در شام بوده است نسبت داده اند که در آن راس مقدس را آغشته به خون توصیف می کند:
در این نقل آمده است:
پرچم ها وارد می شدند و فریاد تکبیر و تهلیل بلند بود که هاتفی ندا داد:
ای پسر دختر پیامبر سر تو را آوردند در حالیکه به چه صورتی به خون خویش آغشته بود
از کشته شدن تو تکبیر می گویند در حالیکه با کشتن تو در واقع تکبیر و تهلیل را کشتند (و حقیقت توخید را نابود کردند).
«وأقبلت الرّايات من تحتها التّكبير والتّهليل، وإذا من تحتها هاتف يقول:
جاؤوا برأسكَ يا ابنَ بنتِ محمّدٍ بدمائه مترمِّلًا ترميلا
ويُكَبِّرون إذا قُتِلْتَ وإنّما قَتَلُوا بكَ التّكبيرَ، والتّهليلا»
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۹۳. تکبیر لشگر در هنگام ورود سرهای مقدس به شام
در کتاب کامل بهایی آمده است که عده ای در دنبال سر امام حسین تکبیر می گفتند که پس از این واقعه فرزندان آنان را به «بنو المُکَبِّرِی» می شناختند.
این مطلبی است که کراجکی از علمای قرن پنجم (م 449) نیز در کتاب خود آورده است.
همچنین در مدینة المعاجز و بسیاری از کتب متاخر این مطلب نقل شده است و در ادامه در برخی کتب شعری به هاتف و در برخی از جمله لهوف به خاد بن معدان از عالمان شام نسبت داده شده است و آن شعر چنین است:
«از کشته شدن تو تکبیر می گویند در حالیکه با کشتن تو در حقیقت تکبیر و تهلیل [و حقیقت توحید] را کشتند و از بین بردند.»
۹۴. اولین سر، سر مقدس اباعبدالله و بعد از آن قمر بنی هاشم (طبق برخی نقل ها)
و در برخی نقل ها آمده است اولین سری که به دمشق وارد شد راس مقدس قمر بنی هاشم بود.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۹۵. سلام ندادن مردم بر اهل بیت در طول مسیر
طبری در کامل بهایی نوشته است:
« در مدتی که اهل بیت در اسارت این ملعونین بودند( که 66 روز بود) احدی امکان سلام بر آنان نداشت.»
همچنین این جمله از حضرت ام کلثوم در ماجرای سهل ساعدی نقل شده است:
« ای مرد تو کیستی که از وقت شهادت برادر و آقایم حسین کسی با ما مانند تو سلام نکرده است.»
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۹۶. شعر خوانی یزید در مضمون انتقام گرفتن از پیامبر در وقت ورود کاروان به شام
سبط ابن الجوزی می نویسد :
«زهری گوید هنگامی که سرها وارد دمشق شد یزید در جیرون بر محلی مشرف به محل ورود سرها نشسته بود پس ابیاتی را خواند.» عبارت سبط ابن جوزی چنین است:
«و قال الزّهريّ: لمّا جاءت الرّوؤس كان يزيد في منظره على جيرون فأنشد لنفسه:
«لمّا بدت تلك الحمول و أشرقت
تلك الشّموس على ربا جيرون
نعب الغراب فقلت صح أو لا تصح
فقد قضيت من الغريم ديونی
در نقل دیگر:
فقد اقتضيت من الرّسول ديوني.»
ترجمه شعر: هنگامى كه آن سرها ظاهر شدند و آن خورشيدهاى درخشنده بر بالاى دروازه جيرون (كه يكى از دروازههاى دمشق بوده) درخشيدند.
كلاغ فرياد زد. من گفتم: چه فرياد بزنى و چه فرياد نزنى حقا كه من حق خود را از پيامبر اسلام گرفتم.
ابن جوزی و تفتازانی و سیوطی به همین جهت حکم به کفر و لعن یزید داده اند.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۹۷. سنگ زدن پیرزن ملعونه به سر مقدس حضرت:
در برخی مقاتل از جمله مدینة المعاجز بحرانی از قول سهل بن سعد آمده است:
«دیدم بر بالکن بلندی پنج زن نشسته اند و همراه آنان پیرزنی خمیده است در هنگام عبور راس مقدس از کنار آنان سنگی برداشت و به راس مقدس سید الشهدا زد.»
البته در برخی مقاتل آورده اند:«سنگ را برداشت و به دندان سید الشهدا زد.»
در مقاتل آمده است که آن بالکن پس از این جنایت بر سر آنان خراب شد با این تفاوت که برخی (مانند مدینة المعاجز) نفرین را از قول سهل بن سعد نقل کرده اند و برخی (مانند الدمعة الساکبة) نفرین را به زینب کبری نسبت داده اند.
سنگی که قلب دخت علی را نشانه رفت
آمد شکست حرمت پیشانی تو را
السّيّد هاشم البحراني، مدينة المعاجز،/ 269
قال: و رأيت روشنا عاليا فيه خمسة نسوة، و معهنّ عجوز محدودبة الظّهر، فلمّا صارت بإزاء الحسين عليه السّلام و ثبت العجوز (لعنة اللّه عليها) و أخذت حجرا و ضربت به ثنايا الحسين عليه السّلام، فلمّا رأيت ذلك قلت: اللّهمّ أهلكها و أهلكهنّ معها بحقّ محمّد و آله. قال: فما استتمّ كلامي إلّا تهدّم الرّوشن، فهلكت و هلكن معها. ر،ک: موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج6 ؛ ص371 به نقل از مقتل منسوب به أبي مخنف،ص121- عنه: البهبهاني، الدّمعة السّاكبة، 5/ 82.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۹۸. زخم زبان ابن طلحه و پاسخ امام سجاد (علیه السلام)
شیخ طوسی در امالی نقل می کند:
«در آن حال كه اهل عصمت و جلال را داخل دمشق كردند، ابراهيم پسر طلحه به حضرت امام زين العابدين عليه السّلام رسيد و جراحت شمشيرهاى جنگ جمل كه در سينه پركينهاش بود، اظهار كرد و گفت:« آخر چه كسى مغلوب شد؟»
حضرت فرمود:« اگر خواهى بدانى كه چه كس مغلوب شد، چون وقت نماز شود، اذان بگو و سپس اقامه بخوان [خواهی دید كه آوازه چه كسى بلند است، و بلند خواهد بود تا روز قيامت.]»
عن عبد اللّه بن سيّابة، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام، قال: لمّا قدم عليّ بن الحسين عليهما السّلام و قد قتل الحسين بن عليّ (صلوات اللّه عليهما) استقبله إبراهيم بن طلحة بن عبيد اللّه، و قال: يا عليّ بن الحسين، من غلب؟ و هو مغطّى رأسه، و هو في المحمل. قال: فقال له عليّ بن الحسين: إذا أردت أن تعلم من غلب، و دخل وقت الصّلاة، فأذّن ثمّ أقم. ترجمه از مجلسى، جلاء العيون،/ 731.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۹۹. محاجه امام سجاد با پیر مرد شامی
لهوف می نویسد:
«پيرمردى آمد و به زنان و عيالات حسين عليه السّلام كه بر در مسجد ايستاده بودند، نزديك شد و گفت:
« سپاس خداى را كه شما را بكشت و نابود كرد و شهرها را از مردان شما آسوده و امير المؤمنين را بر شما مسلط كرد.»
على بن الحسين به او فرمود:« اى پيرمرد! قرآن خواندهاى؟»
گفت:« آرى!»
فرمود:« معناى اين آيه را نيكو درك كردهاى: بگو اى پيغمبر من براى رسالت مزدى از شما نمىخواهم به جز دوستى خويشاوندانم.»
پيرمرد گفت:« آرى! اين آيه را خواندهام.»
امام عليه السّلام فرمود:« خويشاوندان پيغمبر ماييم.
اى شيخ! در سوره بنى اسرائيل خواندهاى كه حق خويشاوندان ادا كن.»
شيخ گفت:« خواندهام.»
على بن الحسين فرمود:« خويشاوند، ماييم.
اى پيرمرد! اين آيه را خواندهاى: بدانيد هرچه سود برديد، پنج يك آن مخصوص خداست و رسول و خويشاوندان رسول.»
گفت:« آرى.» على عليه السّلام به او فرمود:« ماييم خويشاوندان پيغمبر.
اين آيه را خواندهاى: خداوند خواسته است كه پليدى را از شما خاندان بردارد و شما را پاك و پاكيزه فرمايد؟» شيخ گفت:« اين آيه را خواندهام.» على عليه السّلام فرمود:« ماييم آن خاندانى كه خداوند آيه تطهير را مخصوص ما نازل فرموده است.»
راوى گفت: پيرمرد ساكت ايستاد و آثار پشيمانى از آنچه گفته بود، بر چهرهاش نمايان بود. پس از لحظهاى گفت:« تو را به خدا شما همانيد كه گفتى؟»
على بن الحسين عليه السّلام فرمود:« به خدا قسم بىشك ما همان خاندانيم. به حق جدم رسول خدا كه ما همان خاندانيم.» پيرمرد گريان شد و عمامه بر زمين زد و سپس سر بر آسمان برداشت و گفت:« بار الها! ما كه از دشمنان جنّى و انسى آل محمّد بيزاريم.»
پس به حضرت عرض كرد:« آيا راه توبهاى براى من هست؟» فرمود:« آرى! اگر توبه كنى، خداوند توبه تو را مىپذيرد و تو با ما خواهى بود.» عرض كرد:« من توبه كارم.» گزارش رفتار اين پيرمرد به يزيد رسيد. دستور داد او را كشتند.»
البته این روایت به صورت مختصر و مفصل در کتب مختلفی ذکر شده است.
از جمله در احتجاج طبرسی آمده است: این محاجه با پیرمرد شامی در هنگامی بوده است که اسیران بر در مسجد شام و جایی که اسیران را نگاه می داشتند.
و در تسلیة المجالس آمده است در حالی بود که منتظر اذن یزید برای ورود بودند در جایی که اسیران را نگاه می داشتند. همچنین بخشی از این روایت در تفسیر طبری و برخی کتب دیگر و بخش دیگر در الفتوح ابن اعثم آمده است.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴صفحه ششم از فهرست مصائب آل الله
مصائب کاروان و رأس مقدس تا رسییدن به مجلس یزید
۹۲. آغشته به خون بودن سر مقدس
۹۳. تکبیر لشگر در هنگام ورود سرهای مقدس به شام
۹۵. سلام ندادن مردم بر اهل بیت در طول مسیر
۹۶. شعر خوانی یزید در مضمون انتقام گرفتن از پیامبر در وقت ورود کاروان به شام
۹۷. سنگ زدن پیرزن ملعونه به سر مقدس حضرت
۹۸. زخم زبان ابن طلحه و پاسخ امام سجاد (علیه السلام)
۹۹. محاجه امام سجاد با پیر مرد شامی
توجه شود که برخی مصیبات شام (تا قبل از رسیدن به مجلس یزید) در بین مباحث گذشته و در ذیل عناوین قبلی بیان شده است.
برای دیدن صفحات قبل فهرست مصائب اینجا را ببینید.
صفحه هفتم از فهرست مصائب آل الله
مصائب مجلس یزید
۱۰۰. تزیین مجلس یزید
۱۰۱. راس مقدس در تشت طلا
۱۰۲. زخم زبان یزید
۱۰۴. پیچیدن عطر رأس مقدس در مجلس یزید
اهانت یزید ملعون به راس مقدس
۱۰۶. چوب زدن به لب های مطهر سیدالشهدا
۱۰۷. چه دندانهای زیبایی!
تحقیقی درباره نقل های مختلف از جسارت یزید به رأس مقدس
هتک حرمت ابن زیاد به رأس مقدس
صفحات قبل را در اینجا ببینید
🔴مصائب مجلس یزید
۱۰۰. تزیین مجلس یزید
۱۰۱. راس مقدس در تشت طلا
۱۰۲. زخم زبان یزید
۱۰۴. پیچیدن عطر رأس مقدس در مجلس یزید
در کامل بهایی آمده است:
برای یزید تختی مرصع نصب شد و خانه اش با انواع زینت تزیین شده بود و نزدیک تخت او صندلی هایی از طلا و نقره گذاشته شده بود.
همچنین در مقتل خوارزمی آمده است:
بر سر یزید تاجی زینت شده با مروارید و یاقوت بود و در کنار او بسیاری از بزرگان قریش بودند.
حامل سر وارد شد و نزدیک یزید شد و شعری بدین مضمون خواند:
رکاب اسب مرا با طلا و نقره پر کن
که من آن آقای پرده دار(۱) را کشتم
کشتم آن که پاک ترین پدر و مادر را را داشت و دارای بهترین خانواده بود.
یزید گفت: اگر می دانستی او بهترین مردم است پس چرا او را کشتی؟
پاسخ داد: امید به جائزه داشتم.
یزید دستور داد تا سر از تنش جدا کردند.
سپس راس مقدس سید الشهدا را بر روی تشتی از طلا روبروی یزید گذاشتند و او گفت:
«کیف رأیت یا حسین؟»
«حسین چگونه دیدی؟»(۲)
[یعنی بر تو چه گذشت؟ و سرانجام کار تو چه شد؟ و چه کسی پیروز شد؟
این در حقیقت زخم زبان یزید بود]»
ابن شهر آشوب از ابی مخنف روایت کرده است:
هنگامی که راس مقدس را بر یزید وارد کردند چنان بوی عطری از آن پیچید که بوی آن بر همه رائحه های خوش آنجا غالب شد.(۳)
(۱) در برخی نقل ها «السید المحجبا» دارد و در برخی نقل ها «السید المهذبا» محجب را پرده دار معنی کرده اند (مثلا گفته اند الملک المحجب یعنی پادشاهی که از مردم در پرده است و هر کسی را توان رسیدن به او نیست)
معنای مهذب نیز روشن است یعنی کسی که دارای روح پاک است.
(۲) ثم وضع الرأس في حقّة، و ادخل على يزيد، فدخلت معهم، و كان يزيد جالسا على السرير، و على رأسه تاج مكلل بالدر و الياقوت، و حوله كثير من مشايخ قريش، فدخل صاحب الرأس و دنا منه، و قال:
أوقر ركابي فضّة أو ذهبافقد قتلت السيد المحجبا
قتلت أزكى الناس اما و أباو خيرهم إذ يذكرون النسبا
فقال له يزيد: إذا علمت أنه خير الناس لم قتلته؟ قال: رجوت الجائزة، فأمر بضرب عنقه، فحزّ رأسه، ثم وضع رأس الحسين بين يديه على طبق من ذهب، فقال: كيف رأيت يا حسين؟
(۳) موسوعة الامام الحسین به نقل از ابن شهر آشوب، المناقب، 4/ 61 عن أبي مخنف في رواية: لمّا دخل بالرّأس على يزيد كأنّ الرّأس طيب قد فاح على كلّ طيب.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴۱۰۵. اهانت یزید ملعون به راس مقدس
۱۰۶. چوب زدن به لب های مطهر سیدالشهدا
۱۰۷. چه دندانهای زیبایی!
برخی علمای عامه مانند ذهبی آورده اند:
هنگامی که راس مقدس سیدالشهدا را به نزد یزید آوردند با چوب دستی خود به دندان حضرت می زد
و می گفت: گمان نمی کردم اباعبدالله به این سن رسیده باشد.
راوی می گوید: در آن حال موی سر و صورت حضرت از خضاب خارج شده بود.
[چنین فهمیده می شود که سیدالشهدا قبل از عاشورا سر و صورت خود را خضاب کرده بود اما به مرور بعد از عاشورا تا رسیدن به شام رنگ خضاب از چهره حضرت پاک شده بود و سفیدی موهای حضرت نمایان شده بود.]
ابن حبان می نویسد یزید در آن حال می گفت: «چه دندان های زیبایی!»
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴تحقیقی درباره نقل های مختلف از جسارت یزید به رأس مقدس
درباره چوب دستی یزید ملعون
برخی نقل ها آن را «قضیب»
و برخی آن را «مخصرة»
و برخی آن را «خیزران» نامیده اند.
راغب می گوید :«القضیب: تستعمل فی فروع الشجر» پس قضیب به معنای چوب است.
لسان العرب درباره «مخصرة» می گوید:« و قيل: المخصرة شيء يأْخذه الرجل بيده ليتوكأ عليه مثل العصا و نحوها، و هو أَيضاً مما يأْخذه الملك يشير به إِذا خطب؛ [... قال] أَبو عبيد: المِخْصَرَةُ ما اخْتَصَر الإِنسانُ بيده فأَمسكه من عصا أَو مِقْرَعَةٍ [...] أو قضيب و ما أَشبهها، و قد يتكأُ عليه.»
به نظر می رسد که چوب دستی که یزید طبق رسم شاهان به دست می گرفته است را گاهی قضیب و گاهی مخصرة نامیده اند.
اما درباره چوب زدن آن ملعون به راس مقدس
در بعضی مقاتل واژه «نکت»
و در برخی «نقر»
و در برخی «قرع» نقل شده است.
اما مرحوم قزوینی می فرماید اکثر نسخ از جمله خطبه زینبیه در شام واژه «نکت» را نقل کرده اند.
العین درباره واژه «نکت» می گوید: «النَّكْتُ: أن تَنْكُتَ بقضيب في الأرض، فتؤثر فيها بطرفه» یعنی با قضیب طوری ضربه بزند که این ضربه خطی روی زمین بیاندازد.
راغب در مفردات در معنای واژه «نقر» می گوید: «النَّقْرُ: قَرْعُ الشَّيْءِ المُفْضِي إِلَى النَّقْب» یعنی زدن به چیزی است به طوری که به سوراخ شدن آن شیئ منجر شود.
اما «قرع» را در لغت به معنای «زدن» و «کوبیدن» گفته اند و التحقیق فی کلمات القرآن «قرع» را « ضرب شيء على شيء بشدة حتّى يؤثّر فيه»
پس می توان گفت هر سه تعبیر در این معنا مشترک هستند که یزید ملعون طوری به راس مقدس سبط پیامبر ضربه می زد که بر آن صورت مقدس اثر می گذاشت.
(اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک اللهم العن یزید بن معاویة و أباه).
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴هتک حرمت ابن زیاد به رأس مقدس
این جنایت را ابن زیاد نیز مرتکب شد با این نکته که در نقل طبری آمده است که ابن زیاد ملعون ساعتی به زدن بر دندان های حضرت پرداخت.
همچنین ابن نما نقل می کند:
« ابن زیاد ملعون با چوبدستی به بینی و دو چشم مبارک و دهان حضرت می زد که زید ابن ارقم به گریه افتاد و گفت:
«چوبدستی خود را از لبهای حسین بردار که من دیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) لبهای خود را بر آن می گذاشت.»
مصائب مجلس ابن زیاد را در فهرست مصائب از شماره ۴۴ تا ۶۵ از اینجا و پیام های بعد ببینید.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
🔴تحقیقی درباره نقل های مختلف از جسارت یزید به رأس مقدس درباره چوب دستی یزید ملعون برخی نقل ها آن
مطالعه با دقت این پیام شاید پنج دقیقه هم طول نمی کشد اما جمع آوری هر کدام از این موارد از مقاتل و کتب مختلف و بعد از آن رجوع به لغت و مقایسه آن با هم، زمان برده است لذا انتظار هست عزیزان با دقت بیشتری مطالعه کنند.
همچنین پیامی که درباره توصیف چهره اهل بیت اینجا و پیام های بعد آن قرار داده شد قابل مطالعه و دقت است.
✍روضه امانت داری
مجلس ۲۱ از مجالس فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_زینب_کبری
#روضه_امام_سجاد
#روضه_حضرت_رقیه علیهم صلوات الله
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
🔸یکی از مهمترین دستورات دینی امانتداری است که خدای متعال فرمود ان الله یامرکم ان تؤدو الامانات الی اهلها
و رسول خدا فرمود کسی که امانت دار نیست ایمان ندارد.
[برای دیدن دیگر احادیث درباره امانت داری اینجا را ببینید.]
🔸این امانت داری اینقدر مهم است که آقا رسول خدا در شب وفات به امیرالمومنین فرمود:
«یا ابا الحسن هذه ودیعة الله و ودیعة رسوله» (۱)
علی جان این امانت خداست در دست تو
و امیرالمومنین در لحظه تدفین حضرت زهرا فرمود:
إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ
یعنی یا رسول الله امانت را بازگرداندم معلوم است که امیرالمومنین عمری نگران نگهداری از این امانت بود و شاید در لحظه آخر شرمنده بود که یا رسول الله امانت را برگرداندم اما چگونه ...
اباعبدالله الحسین علیه السلام هم در روز عاشورا نگران دو امانت بود.
دو امانت از امام مجتبی علیه السلام لذا نوشتهاند وقتی قاسم اذن میدان میخواست حضرت اجازه نمیداد زیرا قاسم یادگار برادر بود و نوشتند که به زینب کبری دستور میداد عبدالله را نگه دارید که به میدان نیاید.
اما عرض کنیم یا اباعبدالله شما این گونه نگران امانت داری بودید
حالا چه کند خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها یک زن غریب و مظلوم و تنها باید از چندین زن عزادار و دختر معصوم نگهداری کند.
هر کدام یک درد دلی دارد یکی پدر از دست داده یکی فرزند ...
و از همه بالاتر زینب کبری بزرگترین امانت تاریخ را در دست داشت و آن آقا امام سجاد علیه السلام بود
لذا نوشتهاند چند جا امانت داری خود را نشان داد
یکی عصر عاشورا بود آن لحظه که زینب کبری نگاه کرد (معلوم است که زینب تمام حواسش به امام سجاد علیه السلام بود که برادرزاده در چه حالی است)
نگاه کرد دید گویا غم و غصه دارد جان امام را به خطر میاندازد
صدا زد یادگار برادرم با خودت چه می کنی گویا داری جان می دهی ؟ چرا اینگونه بیتابی میکنی؟
فرمود عمه جان چطور بیتابی نکنم ببین اینها کشتههای خودشان را دفن کردند
اما بدن عزیزان من بی سر غرق خون روی خاک کربلا افتاده (مرملین بدمائهم) گویا ما از کفار هستیم که کشتههای ما را دفن نمیکنند
اینجا زینب کبری امام را دلداری داد
بار دوم جایی است که به خیمهها حمله کردند و خیمهها را به آتش کشیدند زینب کبری «شاید» به همه دختران دستور داد فرار کنند اما خودش یک بیمار در خیمه دارد و هر طور بود جان برادرزاده در این حمله هم حفظ شد
اما بزرگترین جایی که زینب حفظ کرد جان امام سجاد علیه السلام را در مجلس ابن زیاد است
وقتی امام سجاد جواب ابن زیاد را داد
ابن زیاد غضب کرد گفت جواب من را میدهی؟ ببرید این جوان را بکشید!
این دستور شوخی نبود
کسی در این دستور تردید نمیکرد
اما دیدند زینب کبری برادرزاده را در آغوش گرفت فرمود اگه میخواد آقا رو بکشید اول باید من را بکشید.
کاری کرد که ابن زیاد با همه خباثتش زبان به مدح بی بی باز کرد
نوشتن ابن زیاد هاج و واج این صحنه را نگاه میکرد
لحظاتی گذشت گفت «عجبا للرحم» ببینید این زن واقعاً حاضر است جان خودش را فدا کند.
وقتی این صحنه را دید چارهای ندید جز اینکه امام را رها کند اما یا صاحب الزمان همه امانتها را زینب برگرداند ولی ...
ادامه در پیام بعد
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
گریز اول:
ولی یک امانت را نتوانست برگرداند.
دست تقدیر کاری کرد که زینب هم شرمنده باشد آن هم آن لحظهای بود که در خرابه شام رقیه بیتاب شد تا سر بابا را بغل کرد شاید زینب با خودش گفت بچه کمی این سر مطهر صحبت میکند درد دل میکند و آرام میشود اما نوشتهاند که دیدند رقیه صورت به صورت پدر گذاشته و جان داد
ثم إنها وضعت فمهاعلى فمه الشريف و بكت بكاء شديدا حتى غشي عليها، فلما حركوها فإذا هي قد فارقت روحها الدنيا.
پیشنهاد دوم برای گریز:
در طول این مسیر زینب نگران امانتها بود باید خودش رو حفظ می کرد
کربلا را دید صبر کرد قتلگاه را دید صبر کرد دو پسر فدا کرد شش برادر و داغ برادرزادگان و عمو زادگان همه را تحمل کرد دروازه کوفه را دید تحمل کرد
اما شاید مجلس یزید جایی بود که دیگر صبر زینب تمام شد آن همان جا بود که دیدند سر مطهر اباعبدالله روی تشت طلا
اون ملعون داره با چوب خیزران به این لب مطهر می زنه
هر کس نالهای زد اما نوشتهاند در این میان زینب دست به گریبان برد گریبان چاه کرد فریاد بلند کرد:
یا حسینا یا حبیب رسول الله
برادر جان!
روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم
دلم هوای تو کرده بگو که چاره کنم
اگر که چاک گریبان من زبان میداشت
خبر ز سوختن مغز استخوان میداشت ...
(۱) لَمَّا ثَقُلَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ خِيفَ عَلَيْهِ اَلْمَوْتُ دَعَا بِعَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنَيْنِ وَ أَخْرَجَ مَنْ فِي اَلْبَيْتِ وَ اِسْتَدْنَى عَلِيّاً وَ أَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ بَعْدَ بُكَاءِ اَلْجَمِيعِ وَ وَضَعَهَا فِي يَدِ عَلِيٍّ وَ قَالَ هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ عِنْدَكَ فَاحْفَظْنِي فِيهَا فَإِنَّكَ اَلْفَاعِلُ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ هَذِهِ مَرْيَمُ اَلْكُبْرَى
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
1_13009709529.mp3
1.31M
صوت آخرین لحظات عمر ذاکر مجاهد و با اخلاص اهلبیت علیهم السلام ، مرحوم حاج سید احمد شمس ره
ایشان پس از روضه شب جمعه گذشته به لقاء الهی پیوستند.
این توفیق بزرگی است که انسان لحظات آخر عمر را با بهترین اعمال به پایان برساند.
چنانکه در دعای حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است:
اللَّهُمَّ أَلْحِقْنِی بِصَالِحِ مَنْ مَضَی وَ اجْعَلْنِی مِنْ صَالِحِ مَنْ بَقِیَ وَ اخْتِمْ لِی عَمَلِی بِأَحْسَنِهِ إِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
یا در دعای دیگر آمده است:
فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ لِی أَجَلِی بِأَفْضَلِ عَمَلِی حَتَّی تَتَوَفَّانِی وَ قَدْ رَضِیتَ عَنِّی
روضه شهادت حضرت رقیه (س) ۲۰ مرداد ۱۴۰۳.mp3
8.63M
◼️ روضهٔ شهادت حضرت رقیّه سلام الله علیها
شعر دعبل:
أَ فَاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلًا
وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتٍ
إِذاً لَلَطَمْتِ الْخَدَّ فَاطِمُ عِنْدَهُ
وَ أَجْرَیْتِ دَمْعَ الْعَیْنِ فِی الْوَجَنَاتِ
أَ فَاطِمُ قُومِی یَا ابْنَةَ الْخَیْرِ وَ انْدُبِی
نُجُومَ سَمَاوَاتٍ بِأَرْضِ فَلَاةٍ
...
بَنَاتُ زِیَادٍ فِی الْقُصُورِ مَصُونَةٌ
وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ مُنْهَتِکَاتٌ
وَ آلُ زِیَادٍ فِی الْحُصُونِ مَنِیعَةٌ
وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ فِی الْفَلَوَاتِ
یا به نقلی:
وَ آلُ زِیَادٍ فِی الْحَرِیرِ مَصُونَةً
وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ مُنْهَتِکَاتٍ
...
وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ یُسْبَی حَرِیمُهُمْ
وَ آلُ زِیَادٍ آمَنُوا السَّرَبَاتِ
شعر بعدی:
📆 پنج شنبه ۲۰ مردادماه ۱۴۰۳
🔔@borhan_maaref |
🌐borhan.org
🔰مرثیه سرایی دعبل در محضر امام رضا علیه السلام
دعبل خزاعی میگوید:
در مثل چنین ایامی بر سید و مولایم علی بن موسی الرضا علیهما السّلام داخل شدم و دیدم که ایشان با هیأت شخص محزون و اندوهگین نشسته است و یارانش دور اویند!
وقتی مرا دید که میآیم، به من فرمود:
«خوش آمد به تو ای دعبل!
مرحبا به کسی که ما را با دست و زبانش یاری میکند!»
سپس از جای خود به من جای نشستن داد و مرا کنار خود نشاند!
سپس به من فرمود: «ای دعبل! دوست دارم برایم شعری بخوانی! چرا که این روزها ایام حزنی است که بر ما اهل بیت میگذرد و ایام سرور دشمنان ما مخصوصا بنی امیه است.
ای دعبل! کسی که بگرید و ولو یک نفر را بر مصائب ما بگریاند، اجر او بر عهده خداست.
ای دعبل! کسی که چشمانش بر مصائب ما گریان شود و به خاطر مصیباتی که از دشمنان بر ما رفت بگرید، خدا او را با ما و در زمره ما محشور میکند.
ای دعبل! کسی که بر مصیبت جدم حسین بگرید، حتما خدا گناهانش را میبخشد!
سپس امام علیه السّلام برخاست و پرده ای بین ما و حرم خود زد و اهل بیت خود را پشت پرده نشاند تا بر مصائب جدشان حسین علیه السّلام بگریند.
سپس متوجه من شد و فرمود: ای دعبل! برای حسین علیه السّلام مرثیه بخوان که تو یاور ما و مداح ما هستی مادامی که زنده باشی! پس هر قدر میتوانی از یاری ما کوتاهی مکن!
دعبل میگوید: من گریستم و اشکم جاری شد و شروع به خواندن این اشعار کردم:
ای فاطمه! اگر حسین را به خاک افتاده تصور کنی
که در کنار شط فرات تشنه جان داده است،
ای فاطمه! در این صورت نزد او بر گونه خود لطمه خواهی زد
و اشک چشم بر گونههای خود جاری خواهی ساخت!
ای فاطمه! ای دختر نیکی ها! برخیز و ندبه کن بر ستارگان آسمان که در زمینی بیابانی افتاده اند!
قبوری در کوفه و قبور دیگری در مدینه و قبور دیگری در سرزمین فخّ هستند
که صلوات و درود من به آنان برسد!
قبوری در دل رودخانه کنار سرزمین کربلا واقع شده
که محل عروسی آنان کنار شط فرات است!
با لب تشنه در بیابان جان دادند
و ای کاش من قبل از زمان وفاتم بودم و با آنان جان میدادم
من از آتش اندوهم به خدا شکایت میبرم،
وقتی آنان را یاد میکنم که مرا جام عزا و شدت مصیبت مینوشاند؛
...
پس ای دیده! بر آنان بگری و اشک بریز که وقت ریزش اشک و زیاد گریستن فرا رسیده است!
دختران زیاد در کاخها مصون و محفوظ از چشم نامحرمان هستند
و آل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم حرمتشان هتک گردیده است
و آل زیاد در دژهای بلند هستند
و دختران رسول خدا در بیابانها سرگردان شده اند؛
خانههای رسول خدا خالی است
و آل زیاد در حجرات ساکن گشته اند؛ آل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم جسمهای نحیف دارند، ولی آل زیاد گردنهایی ضخیم دارند
آل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم خون از گلویشان جاری است
در حالی که آل زیاد پرده نشین هستند
حرم آل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم به اسارت برده میشود، در حالی که آل زیاد اموالشان در امان است.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مرثیه سرایی دعبل:
أَقُولُ رَأَیْتُ فِی بَعْضِ مُؤَلَّفَاتِ الْمُتَأَخِّرِینَ أَنَّهُ قَالَ حَکَی دِعْبِلٌ الْخُزَاعِیُّ قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَی سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام فِی مِثْلِ هَذِهِ الْأَیَّامِ فَرَأَیْتُهُ جَالِساً جِلْسَةَ الْحَزِینِ الْکَئِیبِ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ حَوْلِهِ
فَلَمَّا رَآنِی مُقْبِلًا قَالَ لِی
مَرْحَباً بِکَ یَا دِعْبِلُ
مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ
ثُمَّ إِنَّهُ وَسَّعَ لِی فِی مَجْلِسِهِ وَ أَجْلَسَنِی إِلَی جَانِبِهِ ثُمَّ قَالَ لِی
یَا دِعْبِلُ أُحِبُّ أَنْ تُنْشِدَنِی شِعْراً فَإِنَّ هَذِهِ الْأَیَّامَ أَیَّامَ حُزْنٍ کَانَتْ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَیَّامَ سُرُورٍ کَانَتْ عَلَی أَعْدَائِنَا خُصُوصاً بَنِی أُمَیَّةَ
یَا دِعْبِلُ مَنْ بَکَی وَ أَبْکَی عَلَی مُصَابِنَا وَ لَوْ وَاحِداً کَانَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ
یَا دِعْبِلُ مَنْ ذَرَفَتْ عَیْنَاهُ عَلَی مُصَابِنَا وَ بَکَی لِمَا أَصَابَنَا مِنْ أَعْدَائِنَا حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا فِی زُمْرَتِنَا
یَا دِعْبِلُ مَنْ بَکَی عَلَی مُصَابِ جَدِّیَ الْحُسَیْنِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ الْبَتَّةَ
ثُمَّ إِنَّهُ علیه السلام نَهَضَ وَ ضَرَبَ سِتْراً بَیْنَنَا وَ بَیْنَ حُرَمِهِ وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ لِیَبْکُوا عَلَی مُصَابِ جَدِّهِمُ الْحُسَیْنِ علیه السلام
ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیَّ وَ قَالَ لِی یَا دِعْبِلُ ارْثِ الْحُسَیْنَ فَأَنْتَ نَاصِرُنَا وَ مَادِحُنَا مَا دُمْتَ حَیّاً فَلَا تُقَصِّرْ عَنْ نَصْرِنَا مَا اسْتَطَعْتَ قَالَ دِعْبِلٌ فَاسْتَعْبَرْتُ وَ سَالَتْ عَبْرَتِی وَ أَنْشَأْتُ أَقُولُ:
أَ فَاطِمُ لَوْخِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلًا
وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتِ
إِذاً لَلَطَمْتِ الْخَدَّ فَاطِمُ عِنْدَهُ
وَ أَجْرَیْتِ دَمْعَ الْعَیْنِ فِی الْوَجَنَاتِ
أَ فَاطِمُ قُومِی یَا ابْنَةَ الْخَیْرِ وَ انْدُبِی
نُجُومَ سَمَاوَاتٍ بِأَرْضِ فَلَاةٍ
قُبُورٌ بِکُوفَانَ وَ أُخْرَی بِطَیْبَةَ***وَ أُخْرَی بِفَخٍّ نَالَهَا صَلَوَاتِی
قُبُورٌ بِبَطْنِ النَّهْرِ مِنْ جَنْبِ کَرْبَلَا***مُعَرَّسُهُمْ فِیهَا بِشَطِّ فُرَاتٍ
توافوا [تُوُفُّوا] عِطَاشَا بِالْعَرَاءِ فَلَیْتَنِی***تُوُفِّیتُ فِیهِمْ قَبْلَ حِینِ وَفَاتِی
إِلَی اللَّهِ أَشْکُو لَوْعَةً عِنْدَ ذِکْرِهِمْ ***سَقَتْنِی بِکَأْسِ الثُّکْلِ وَ الفضعات [الْفَظِعَاتِ]
...
فَیَا عَیْنُ بَکِّیهِمْ وَ جُودِی بِعَبْرَةٍ
فَقَدْ آنَ لِلتَّسْکَابِ وَ الْهَمَلَاتِ
بَنَاتُ زِیَادٍ فِی الْقُصُورِ مَصُونَةٌ
وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ مُنْهَتِکَاتٌ
وَ آلُ زِیَادٍ فِی الْحُصُونِ مَنِیعَةٌ
وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ فِی الْفَلَوَاتِ
دِیَارُ رَسُولِ اللَّهِ أَصْبَحْنَ بَلْقَعاً
وَ آلُ زِیَادٍ تَسْکُنُ الُحُجرَاتِ
و آلُ رَسُولِ اللَّهِ نُحْفٌ جُسُومُهُمْ
وَ آلُ زِیَادٍ غُلَّظُ الْقَصَرَاتِ
وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ تُدْمَی نُحُورُهُمْ
وَ آلُ زِیَادٍ رَبَّةُ الْحَجَلَاتِ
وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ تُسْبَی حَرِیمُهُمْ
وَ آلُ زِیَادٍ آمِنُوا السَّرَبَاتِ
إِذَا وُتِرُوا مَدُّوا إِلَی وَاتِرِیهِمْ
أَکُفّاً مِنَ الْأَوْتَارِ مُنْقَبِضَاتٍ
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
16. روضه مکتوب امام مجتبی (ع) نصرالهی.pdf
241.4K
✍متن روضه امام مجتبی (علیه السلام)
(باز نشر)
🔸متن روضه کوتاه امام مجتبی علیه السلام
🔸فایل صوتی روضه
🔸چند شعر در رثای حضرت
ارتباط بین روضه امام کاظم روضه امام مجتبی و سیدالشهدا علهم السلام
روایاتی از اهل سنت در فضیلت امام مجتبی علیه السلام
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
درباره امام مجتبی علیه السلام
متن روضه امام مجتبی علیه السلام به صورت پی دی اف
روضه کوتاه
چهار روایت درباره لخته های جگر
چند روایت درباره جعده و چگونگی رسیدن سم از طرف معاویه به او و خوراندن آن به امام
مرثیه سیدالشهدا علیه السلام برای امام مجتبی علیه السلام
مرثیه امام مجتبی علیه السلام برای پدر: وای کمرمان شکست
روایاتی از اهل سنت در فضیلت امام مجتبی علیه السلام
هفتم صفر ولادت یا شهادت
مواعظی از امام مجتبی علیه السلام
روایتی زیبا در بیان چند صفت یکی از دوستان اهل بیت
رضایت به قضای الهی
موعظه ای بسیار جامع که امام فرمود: وظیفه هر مسلمانی یادگیری آن است
۱۰۸. سخنان یزید خطاب به راس مقدس
برخی از جملات یزید مانند اینکه گفت:
« گمان نمی کردم اباعبدالله به این سن رسیده باشد.»
و یا اینکه گفت:
«چه دندان های زیبایی!» در قسمت قبل گذشت.
همچنین محدث قمی در منتهی الآمال و بهبهانی در الدمعة الساکبة و برخی کتب دیگر آورده اند که یزید در آن حال چنین گفته است:
«حسین ضربه را چگونه دیدی؟ قلبم را از خون حسین شفا دادم. انتقام خویش را گرفتم و دینم را بازستاندم. ای کاش آنکه در حنین حضور داشت، رفتار امروز مرا با حسین می دید.»
شاید منظور یزید از «شاهد حنین» رسول خدا یا امیرالمومنین (علیها افضل صلوات المصلین و علی مبغضیهما أشد لعنات اللاعنین) باشد.
ابن اعثم در الفتوح نقل می کند یزید گفت:
«واقعا که حسین نیکو سخن بود.»
۱۰۹. اعتراف یزید به نورانیت و زیبایی چهره سید الشهدا
بلاذری در جمل انساب الاشراف می نویسد: « یزید تا چهره مبارک امام را دید گفت:
«هرگز چهره ای به این زیبایی ندیده ام!»
کسی از حاضرین گفت:
«چهره حسین شبیه چهره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.»
یزید سکوت کرد.
بری در الجوهرة می نویسد: «یزید با چوبدستی به دندان های حسین می زد و می گفت:
«ابو عبدالله چهره زیبایی داشت.»
نعمان بن بشیر به او اعتراض کرد یزید دست از دهان بردار! چه وقت ها که دیدم رسول خدا آن را می بوسید. پس یزید شرمگین شد و دستور داد سر را بردارند.»
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub