eitaa logo
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
6هزار دنبال‌کننده
46 عکس
46 ویدیو
97 فایل
فهرست های «روضه های مکتوب» به پیام های این کانال ارجاع داده می شود همچنین صوت روضه ها و ... راه ارتباط: @Yazahra1357 روضه های مکتوب: https://eitaa.com/rozehayemaktoub منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat تبادل و تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
✍روضه امانت داری مجلس ۲۱ از مجالس فاطمیه علیهم صلوات الله صلی الله علیک یا ابا عبدالله 🔸یکی از مهم‌ترین دستورات دینی امانتداری است که خدای متعال فرمود ان الله یامرکم ان تؤدو الامانات الی اهلها و رسول خدا فرمود کسی که امانت دار نیست ایمان ندارد. [برای دیدن دیگر احادیث درباره امانت داری اینجا را ببینید.] 🔸این امانت داری اینقدر مهم است که آقا رسول خدا در شب وفات به امیرالمومنین فرمود: «یا ابا الحسن هذه ودیعة الله و ودیعة رسوله» (۱) علی جان این امانت خداست در دست تو و امیرالمومنین در لحظه تدفین حضرت زهرا فرمود: إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ یعنی یا رسول الله امانت را بازگرداندم معلوم است که امیرالمومنین عمری نگران نگهداری از این امانت بود و شاید در لحظه آخر شرمنده بود که یا رسول الله امانت را برگرداندم اما چگونه ... اباعبدالله الحسین علیه السلام هم در روز عاشورا نگران دو امانت بود. دو امانت از امام مجتبی علیه السلام لذا نوشته‌اند وقتی قاسم اذن میدان می‌خواست حضرت اجازه نمی‌داد زیرا قاسم یادگار برادر بود و نوشتند که به زینب کبری دستور می‌داد عبدالله را نگه دارید که به میدان نیاید. اما عرض کنیم یا اباعبدالله شما این گونه نگران امانت داری بودید حالا چه کند خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها یک زن غریب و مظلوم و تنها باید از چندین زن عزادار و دختر معصوم نگهداری کند. هر کدام یک درد دلی دارد یکی پدر از دست داده یکی فرزند ... و از همه بالاتر زینب کبری بزرگترین امانت تاریخ را در دست داشت و آن آقا امام سجاد علیه السلام بود لذا نوشته‌اند چند جا امانت داری خود را نشان داد یکی عصر عاشورا بود آن لحظه که زینب کبری نگاه کرد (معلوم است که زینب تمام حواسش به امام سجاد علیه السلام بود که برادرزاده در چه حالی است) نگاه کرد دید گویا غم و غصه دارد جان امام را به خطر می‌اندازد صدا زد یادگار برادرم با خودت چه می کنی گویا داری جان می دهی ؟ چرا اینگونه بی‌تابی می‌کنی؟ فرمود عمه جان چطور بی‌تابی نکنم ببین این‌ها کشته‌های خودشان را دفن کردند اما بدن عزیزان من بی سر غرق خون روی خاک کربلا افتاده (مرملین بدمائهم) گویا ما از کفار هستیم که کشته‌های ما را دفن نمی‌کنند اینجا زینب کبری امام را دلداری داد بار دوم جایی است که به خیمه‌ها حمله کردند و خیمه‌ها را به آتش کشیدند زینب کبری «شاید» به همه دختران دستور داد فرار کنند اما خودش یک بیمار در خیمه‌ دارد و هر طور بود جان برادرزاده در این حمله هم حفظ شد اما بزرگترین جایی که زینب حفظ کرد جان امام سجاد علیه السلام را در مجلس ابن زیاد است وقتی امام سجاد جواب ابن زیاد را داد ابن زیاد غضب کرد گفت جواب من را می‌دهی؟ ببرید این جوان را بکشید! این دستور شوخی نبود کسی در این دستور تردید نمی‌کرد اما دیدند زینب کبری برادرزاده را در آغوش گرفت فرمود اگه میخواد آقا رو بکشید اول باید من را بکشید. کاری کرد که ابن زیاد با همه خباثتش زبان به مدح بی بی باز کرد نوشتن ابن زیاد هاج و واج این صحنه را نگاه می‌کرد لحظاتی گذشت گفت «عجبا للرحم» ببینید این زن واقعاً حاضر است جان خودش را فدا کند. وقتی این صحنه را دید چاره‌ای ندید جز اینکه امام را رها کند اما یا صاحب الزمان همه امانت‌ها را زینب برگرداند ولی ... ادامه در پیام بعد 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
گریز اول: ولی یک امانت را نتوانست برگرداند. دست تقدیر کاری کرد که زینب هم شرمنده باشد آن هم آن لحظه‌ای بود که در خرابه شام رقیه بی‌تاب شد تا سر بابا را بغل کرد شاید زینب با خودش گفت بچه کمی این سر مطهر صحبت می‌کند درد دل می‌کند و آرام می‌شود اما نوشته‌اند که دیدند رقیه صورت به صورت پدر گذاشته و جان داد ثم إنها وضعت فمهاعلى فمه  الشريف  و بكت بكاء شديدا حتى غشي عليها، فلما حركوها فإذا هي قد فارقت روحها الدنيا. پیشنهاد دوم برای گریز: در طول این مسیر زینب نگران امانت‌ها بود باید خودش رو حفظ می کرد کربلا را دید صبر کرد قتلگاه را دید صبر کرد دو پسر فدا کرد شش برادر و داغ برادرزادگان و عمو زادگان همه را تحمل کرد دروازه کوفه را دید تحمل کرد اما شاید مجلس یزید جایی بود که دیگر صبر زینب تمام شد آن همان جا بود که دیدند سر مطهر اباعبدالله روی تشت طلا اون ملعون داره با چوب خیزران به این لب مطهر می زنه هر کس ناله‌ای زد اما نوشته‌اند در این میان زینب دست به گریبان برد گریبان چاه کرد فریاد بلند کرد: یا حسینا یا حبیب رسول الله برادر جان! روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم دلم هوای تو کرده بگو که چاره کنم اگر که چاک گریبان من زبان می‌داشت خبر ز سوختن مغز استخوان می‌داشت ... (۱) لَمَّا ثَقُلَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ خِيفَ عَلَيْهِ اَلْمَوْتُ دَعَا بِعَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنَيْنِ وَ أَخْرَجَ مَنْ فِي اَلْبَيْتِ وَ اِسْتَدْنَى عَلِيّاً وَ أَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ بَعْدَ بُكَاءِ اَلْجَمِيعِ وَ وَضَعَهَا فِي يَدِ عَلِيٍّ وَ قَالَ هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ عِنْدَكَ فَاحْفَظْنِي فِيهَا فَإِنَّكَ اَلْفَاعِلُ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ هَذِهِ مَرْيَمُ اَلْكُبْرَى 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
1_13009709529.mp3
1.31M
صوت آخرین لحظات عمر ذاکر مجاهد و با اخلاص اهلبیت علیهم السلام ، مرحوم حاج سید احمد شمس ره ایشان پس از روضه شب جمعه گذشته به لقاء الهی پیوستند. این توفیق بزرگی است که انسان لحظات آخر عمر را با بهترین اعمال به پایان برساند. چنانکه در دعای حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است: اللَّهُمَّ أَلْحِقْنِی بِصَالِحِ مَنْ مَضَی وَ اجْعَلْنِی مِنْ صَالِحِ مَنْ بَقِیَ وَ اخْتِمْ لِی عَمَلِی بِأَحْسَنِهِ إِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ یا در دعای دیگر آمده است: فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ لِی أَجَلِی بِأَفْضَلِ عَمَلِی حَتَّی تَتَوَفَّانِی وَ قَدْ رَضِیتَ عَنِّی
روضه شهادت حضرت رقیه (س) ۲۰ مرداد ۱۴۰۳.mp3
8.63M
◼️ روضهٔ شهادت حضرت رقیّه سلام الله علیها شعر دعبل: أَ فَاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلًا وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتٍ إِذاً لَلَطَمْتِ الْخَدَّ فَاطِمُ عِنْدَهُ وَ أَجْرَیْتِ دَمْعَ الْعَیْنِ فِی الْوَجَنَاتِ أَ فَاطِمُ قُومِی یَا ابْنَةَ الْخَیْرِ وَ انْدُبِی نُجُومَ سَمَاوَاتٍ بِأَرْضِ فَلَاةٍ ... بَنَاتُ زِیَادٍ فِی الْقُصُورِ مَصُونَةٌ وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ مُنْهَتِکَاتٌ وَ آلُ زِیَادٍ فِی الْحُصُونِ مَنِیعَةٌ وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ فِی الْفَلَوَاتِ یا به نقلی: وَ آلُ زِیَادٍ فِی الْحَرِیرِ مَصُونَةً وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ مُنْهَتِکَاتٍ ... وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ یُسْبَی حَرِیمُهُمْ وَ آلُ زِیَادٍ آمَنُوا السَّرَبَاتِ شعر بعدی: 📆 پنج شنبه ۲۰ مردادماه ۱۴۰۳ 🔔@borhan_maaref | 🌐borhan.org
🔰مرثیه سرایی دعبل در محضر امام رضا علیه السلام دعبل خزاعی می‌گوید: در مثل چنین ایامی بر سید و مولایم علی بن موسی الرضا علیهما السّلام داخل شدم و دیدم که ایشان با هیأت شخص محزون و اندوهگین نشسته است و یارانش دور اویند! وقتی مرا دید که می‌آیم، به من فرمود: «خوش آمد به تو ای دعبل! مرحبا به کسی که ما را با دست و زبانش یاری می‌کند!» سپس از جای خود به من جای نشستن داد و مرا کنار خود نشاند! سپس به من فرمود: «ای دعبل! دوست دارم برایم شعری بخوانی! چرا که این روزها ایام حزنی است که بر ما اهل بیت می‌گذرد و ایام سرور دشمنان ما مخصوصا بنی امیه است. ای دعبل! کسی که بگرید و ولو یک نفر را بر مصائب ما بگریاند، اجر او بر عهده خداست. ای دعبل! کسی که چشمانش بر مصائب ما گریان شود و به خاطر مصیباتی که از دشمنان بر ما رفت بگرید، خدا او را با ما و در زمره ما محشور می‌کند. ای دعبل! کسی که بر مصیبت جدم حسین بگرید، حتما خدا گناهانش را می‌بخشد! سپس امام علیه السّلام برخاست و پرده ای بین ما و حرم خود زد و اهل بیت خود را پشت پرده نشاند تا بر مصائب جدشان حسین علیه السّلام بگریند. سپس متوجه من شد و فرمود: ای دعبل! برای حسین علیه السّلام مرثیه بخوان که تو یاور ما و مداح ما هستی مادامی که زنده باشی! پس هر قدر می‌توانی از یاری ما کوتاهی مکن! دعبل می‌گوید: من گریستم و اشکم جاری شد و شروع به خواندن این اشعار کردم: ای فاطمه! اگر حسین را به خاک افتاده تصور کنی که در کنار شط فرات تشنه جان داده است، ای فاطمه! در این صورت نزد او بر گونه خود لطمه خواهی زد و اشک چشم بر گونه‌های خود جاری خواهی ساخت! ای فاطمه! ای دختر نیکی ها! برخیز و ندبه کن بر ستارگان آسمان که در زمینی بیابانی افتاده اند! قبوری در کوفه و قبور دیگری در مدینه و قبور دیگری در سرزمین فخّ هستند که صلوات و درود من به آنان برسد! قبوری در دل رودخانه کنار سرزمین کربلا واقع شده که محل عروسی آنان کنار شط فرات است! با لب تشنه در بیابان جان دادند و ای کاش من قبل از زمان وفاتم بودم و با آنان جان می‌دادم من از آتش اندوهم به خدا شکایت می‌برم، وقتی آنان را یاد می‌کنم که مرا جام عزا و شدت مصیبت می‌نوشاند؛ ... پس ای دیده! بر آنان بگری و اشک بریز که وقت ریزش اشک و زیاد گریستن فرا رسیده است! دختران زیاد در کاخ‌ها مصون و محفوظ از چشم نامحرمان هستند و آل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم حرمتشان هتک گردیده است و آل زیاد در دژهای بلند هستند و دختران رسول خدا در بیابان‌ها سرگردان شده اند؛ خانه‌های رسول خدا خالی است و آل زیاد در حجرات ساکن گشته اند؛ آل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم جسم‌های نحیف دارند، ولی آل زیاد گردن‌هایی ضخیم دارند آل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم خون از گلویشان جاری است در حالی که آل زیاد پرده نشین هستند حرم آل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم به اسارت برده می‌شود، در حالی که آل زیاد اموالشان در امان است. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مرثیه سرایی دعبل: أَقُولُ رَأَیْتُ فِی بَعْضِ مُؤَلَّفَاتِ الْمُتَأَخِّرِینَ أَنَّهُ قَالَ حَکَی دِعْبِلٌ الْخُزَاعِیُّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام فِی مِثْلِ هَذِهِ الْأَیَّامِ فَرَأَیْتُهُ جَالِساً جِلْسَةَ الْحَزِینِ الْکَئِیبِ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ حَوْلِهِ فَلَمَّا رَآنِی مُقْبِلًا قَالَ لِی مَرْحَباً بِکَ یَا دِعْبِلُ مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ ثُمَّ إِنَّهُ وَسَّعَ لِی فِی مَجْلِسِهِ وَ أَجْلَسَنِی إِلَی جَانِبِهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا دِعْبِلُ أُحِبُّ أَنْ تُنْشِدَنِی شِعْراً فَإِنَّ هَذِهِ الْأَیَّامَ أَیَّامَ حُزْنٍ کَانَتْ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَیَّامَ سُرُورٍ کَانَتْ عَلَی أَعْدَائِنَا خُصُوصاً بَنِی أُمَیَّةَ یَا دِعْبِلُ مَنْ بَکَی وَ أَبْکَی عَلَی مُصَابِنَا وَ لَوْ وَاحِداً کَانَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ یَا دِعْبِلُ مَنْ ذَرَفَتْ عَیْنَاهُ عَلَی مُصَابِنَا وَ بَکَی لِمَا أَصَابَنَا مِنْ أَعْدَائِنَا حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا فِی زُمْرَتِنَا یَا دِعْبِلُ مَنْ بَکَی عَلَی مُصَابِ جَدِّیَ الْحُسَیْنِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ الْبَتَّةَ ثُمَّ إِنَّهُ علیه السلام نَهَضَ وَ ضَرَبَ سِتْراً بَیْنَنَا وَ بَیْنَ حُرَمِهِ وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ لِیَبْکُوا عَلَی مُصَابِ جَدِّهِمُ الْحُسَیْنِ علیه السلام ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیَّ وَ قَالَ لِی یَا دِعْبِلُ ارْثِ الْحُسَیْنَ فَأَنْتَ نَاصِرُنَا وَ مَادِحُنَا مَا دُمْتَ حَیّاً فَلَا تُقَصِّرْ عَنْ نَصْرِنَا مَا اسْتَطَعْتَ قَالَ دِعْبِلٌ فَاسْتَعْبَرْتُ وَ سَالَتْ عَبْرَتِی وَ أَنْشَأْتُ أَقُولُ: أَ فَاطِمُ لَوْخِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلًا وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتِ إِذاً لَلَطَمْتِ الْخَدَّ فَاطِمُ عِنْدَهُ وَ أَجْرَیْتِ دَمْعَ الْعَیْنِ فِی الْوَجَنَاتِ أَ فَاطِمُ قُومِی یَا ابْنَةَ الْخَیْرِ وَ انْدُبِی نُجُومَ سَمَاوَاتٍ بِأَرْضِ فَلَاةٍ قُبُورٌ بِکُوفَانَ وَ أُخْرَی بِطَیْبَةَ***وَ أُخْرَی بِفَخٍّ نَالَهَا صَلَوَاتِی قُبُورٌ بِبَطْنِ النَّهْرِ مِنْ جَنْبِ کَرْبَلَا***مُعَرَّسُهُمْ فِیهَا بِشَطِّ فُرَاتٍ توافوا [تُوُفُّوا] عِطَاشَا بِالْعَرَاءِ فَلَیْتَنِی***تُوُفِّیتُ فِیهِمْ قَبْلَ حِینِ وَفَاتِی إِلَی اللَّهِ أَشْکُو لَوْعَةً عِنْدَ ذِکْرِهِمْ ***سَقَتْنِی بِکَأْسِ الثُّکْلِ وَ الفضعات [الْفَظِعَاتِ] ... فَیَا عَیْنُ بَکِّیهِمْ وَ جُودِی بِعَبْرَةٍ فَقَدْ آنَ لِلتَّسْکَابِ وَ الْهَمَلَاتِ بَنَاتُ زِیَادٍ فِی الْقُصُورِ مَصُونَةٌ وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ مُنْهَتِکَاتٌ وَ آلُ زِیَادٍ فِی الْحُصُونِ مَنِیعَةٌ وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ فِی الْفَلَوَاتِ دِیَارُ رَسُولِ اللَّهِ أَصْبَحْنَ بَلْقَعاً وَ آلُ زِیَادٍ تَسْکُنُ الُحُجرَاتِ و آلُ رَسُولِ اللَّهِ نُحْفٌ جُسُومُهُمْ وَ آلُ زِیَادٍ غُلَّظُ الْقَصَرَاتِ وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ تُدْمَی نُحُورُهُمْ وَ آلُ زِیَادٍ رَبَّةُ الْحَجَلَاتِ وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ تُسْبَی حَرِیمُهُمْ وَ آلُ زِیَادٍ آمِنُوا السَّرَبَاتِ إِذَا وُتِرُوا مَدُّوا إِلَی وَاتِرِیهِمْ أَکُفّاً مِنَ الْأَوْتَارِ مُنْقَبِضَاتٍ 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۱۰۸. سخنان یزید خطاب به راس مقدس برخی از جملات یزید مانند اینکه گفت: « گمان نمی کردم اباعبدالله به این سن رسیده باشد.» و یا اینکه گفت: «چه دندان های زیبایی!» در قسمت قبل گذشت. همچنین محدث قمی در منتهی الآمال و بهبهانی در الدمعة الساکبة و برخی کتب دیگر آورده اند که یزید در آن حال چنین گفته است: «حسین ضربه را چگونه دیدی؟ قلبم را از خون حسین شفا دادم. انتقام خویش را گرفتم و دینم را بازستاندم. ای کاش آنکه در حنین حضور داشت، رفتار امروز مرا با حسین می دید.» شاید منظور یزید از «شاهد حنین» رسول خدا یا امیرالمومنین (علیها افضل صلوات المصلین و علی مبغضیهما أشد لعنات اللاعنین) باشد. ابن اعثم در الفتوح نقل می کند یزید گفت: «واقعا که حسین نیکو سخن بود.» ۱۰۹. اعتراف یزید به نورانیت و زیبایی چهره سید الشهدا بلاذری در جمل انساب الاشراف می نویسد: « یزید تا چهره مبارک امام را دید گفت: «هرگز چهره ای به این زیبایی ندیده ام!» کسی از حاضرین گفت: «چهره حسین شبیه چهره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.» یزید سکوت کرد. بری در الجوهرة می نویسد: «یزید با چوبدستی به دندان های حسین می زد و می گفت: «ابو عبدالله چهره زیبایی داشت.» نعمان بن بشیر به او اعتراض کرد یزید دست از دهان بردار! چه وقت ها که دیدم رسول خدا آن را می بوسید. پس یزید شرمگین شد و دستور داد سر را بردارند.» کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
۱۱۰. اعتراض ابو برزه سلمی در مجلس یزید ابوبرزه طبق نقل طبری از اصحاب پیامبر بوده است. در روایت طبری از عمار دهنی از امام باقر (علیه السلام) چنین آمده است:«ابوبرزه به یزید گفت: «چوبت را بردار که به خدا دیدم رسول خدا دهان خود بر دهان حسین گذاشته بود و می بوسید.» و به نقل دیگر گفت: «وای برتو ای یزید آیا با چوب به دندان حسین بن فاطمه می زنی؟ گواهی می دهم که دیدم پیامبر دندان های او را می مکید و می گفت شما دو نفر سرور جوانان اهل بهشت هستید.» و در فتوح ابن اعثم در ادامه این جمله آمده است:« أنتما سيّدا شباب أهل الجنّة، فقتل اللّه قاتلكما و لعنه، و أعدّ له نار جهنّم و ساءت مصيرا.» «رشف» را به معنای «مکیدن با شدت» و «لثم» را به معنای «بوسیدن» دانسته اند. ۱۱۱. اعتراض زید ابن ارقم به یزید طبق برخی نقل ها سبط ابن جوزی به نقل از پسر جابر ابن عبدالله انصاری می نویسد: زید ابن ارقم در مجلس یزید به یزید اعتراض کرد و گفت: گواهی می دهم که دیدم پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) حسن را بر پای راست و حسین را بر پای چپ گذاشته بود و در این حال دست راست خود را بر سر حسن و دست چپ را بر سر حسین گذاشته بود و می فرمود خدایا این دو و صالح المومنین [علی (علیه السلام)] را به تو سپردم پس یزید چگونه امانت پیامبر را حفظ کردی؟» کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub