eitaa logo
متن روضه اهل بیت (آرشیو کانال روضه های مکتوب)
3.4هزار دنبال‌کننده
24 عکس
15 ویدیو
72 فایل
این کانال پشتیبان کانال روضه های مکتوبه اینجا متون گذاشته میشه راه ارتباط: @Yazahra1357 لینک کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub لینک منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰طلب آب در قتلگاه 🔸نقل لهوف و برخی کتب دیگر درباره طلب آب در قتلگاه و روى هلال بن نافع، قال: إنّي كنت واقفا مع أصحاب عمر بن سعد لعنه اللّه‏، إذ صرخ صارخ: أبشر أيّها الأمير! فهذا شمر قتل الحسين عليه السّلام. قال‏: فخرجت بين الصّفّين، فوقفت عليه‏، و إنّه عليه السّلام ليجود بنفسه، فو اللّه ما رأيت قطّ قتيلا مضمّخا بدمه أحسن منه و لا أنور وجها، و لقد شغلني نور وجهه و جمال هيئته‏ عن الفكرة في قتله، فاستسقى في تلك الحال‏ ماء. فسمعت رجلا يقول: و اللّه‏، لا تذوق الماء حتّى ترد الحامية، فتشرب من حميمها. فسمعته يقول: يا ويلك! أنا لا أرد الحامية، و لا أشرب من حميمها، بل أرد على جدّي رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله، و أسكن معه في داره في مقعد صدق عند مليك مقتدر، و أشرب من ماء غير آسن، و أشكو إليه ما ارتكبتم‏ منّي، و فعلتم بي. قال: فغضبوا بأجمعهم، حتّى كأنّ اللّه لم يجعل في قلب أحد منهم من الرّحمة شيئا، فاجتزّوا رأسه، و إنّه ليكلّمهم، فتعجّبت من قلّة رحمتهم‏، و قلت: و اللّه لا أجامعكم على أمر أبدا. ترجمه: هلال بن نافع روايت نمود كه: با سربازان عمر بن سعد ملعون ايستاده بودم كه يكى فرياد برآورد: «امير، مژده! اين شمر است كه حسين را كشته [است‏].» گويد: از ميان لشكر بيرون شدم و در ميان دو صف بالين حسين ايستادم و او در حال جان كندن بود، و به خدا قسم هرگز كشته آغشته به خونى را زيباتر و نورانى‏تر از او نديدم؛ زيرا من آن‏چنان مات نور آن صورت و محو جمال آن قيافه شده بودم كه متوجه نشدم چه‏گونه او را مى‏كشند. حسين در آن حال آب خواست و شنيدم مردى مى‏گفت: «به خدا قسم آب نخواهى چشيد تا به جايگاه گرم و سوزان جهنم وارد شوى و از آب گرم آن بنوشى.» پس شنيدم كه حضرت مى‏فرمود: «اى واى بر تو! نه حاميه جاى من است و نه حميم آن نوشیدنی من خواهد بود؛ بلكه من بر جدّم رسول خدا وارد خواهم شد و در كنار او در جايگاه صدق و پيشگاه سلطان نيرومند خواهم نشست و از آب بهشتى تغييرناپذير خواهم نوشيد و شكايت رفتار شما را با من به آن حضرت خواهم برد.» راوى گفت: يكباره همگى بر آن حضرت برآشفتند؛ آن‏چنان كه گويى خداوند، ذره‏اى مهر در دل آنان ننهاده بود. 🔸نقل بحار از طلب آب در قتلگاه و قيل بل جاء إليه شمر و سنان بن أنس و الحسين ع بآخر رمق يلوك لسانه من العطش و يطلب‏ الماء فرفسه شمر لعنه الله برجله و قال يا ابن أبي تراب أ لست تزعم أن أباك على حوض النبي يسقي من أحبه فاصبر حتى تأخذ الماء من يده ثم قال لسنان اجتز رأسه قفاء فقال سنان و الله لا أفعل فيكون جده محمد صلى الله عليه و آله خصمي. 🔸نقل منتخب طریحی درباره طلب در قتلگاه «... فقال الحسين عليه السّلام: إذا كان لا بدّ من قتلي، فاسقني شربة من‏ الماء. فقال له: هيهات، و اللّه لا ذقت قطرة واحدة من الماء، حتّى تذوق الموت غصّة بعد غصّة» 🔸نقل کتاب فروغ شهادت درباره طلب آب در قتلگاه «در لحظات پايانى عمر شريف‏شان، در حالى كه شمر بر سينه‏ى مباركش نشسته بود، از او پرسيد: «يا وَيْلَكَ، مَنْ أَنْتَ؟ فَقَدِ ارْتَقَيْتَ مُرْتَقاً عَظيماً.»فَقالَ: «أَنَا الشِّمْرُ.»فَقالَ لَهُ: «وَيْلَكَ، مَنْ أَنَا؟» فَقالَ: «أَنْتَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىِّ، بْنِ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، وَ جَدُّكَ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفى‏- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم-.» فَقالَ الْحُسَيْنُ- عليه‏السّلام-: «يا وَيْلَكَ، إِذا عَرَفْتَ هَذا حَسَبى وَ نَسَبى، فَلِمَ تَقْتُلُنى؟»فَقالَ الشِّمْرُ (لَعَنَهُ اللَّهُ): «إِنْ لَمْ أَقْتُلْكَ فَمَنْ يَأْخُذُ الْجائِزَةَ مِنْ يَزيدَ؟»فَقالَ: «أَيُّما أَحَبُّ إِلَيْكَ، أَلْجائِزَةُ مِنْ يَزيدَ أَوْ شَفاعَةُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم-؟» فَقالَ اللَّعينُ: «دانِقٌ‏ مِنَ الْجائِزَةِ أَحَبُّ إِلَىَّ مِنْكَ وَ مِنْ جَدِّكَ.» فَقالَ الْحُسَيْنِ- عليه‏السّلام-: إِذا كانَ لابُدَّ مِنْ قَتْلى، فَاسْقِنى شَرْبَةً مِنَ الْماءِ ...» واى بر تو، كيستى كه همانا بر جايگاه بلندى قرار گرفته‏اى؟ گفت: من شمر هستم. حضرت به او فرمود: واى بر تو، آيا مى‏دانى چه كسى هستم؟ گفت: تو حسين پسر على و فاطمه‏ى زهرا هستى، و جدّ تو محمّد مصطفى- صلّى اللَّه عليه وآله وسلّم- است. امام حسين- عليه‏السّلام- فرمود: واى بر تو، حال كه حسب و نسب مرا مى‏شناسى، پس چرا مرا مى‏كشى؟ شمر (كه خدا او را لعنت كند) گفت: اگر من تو را نكشم، چه كسى از يزيد جايزه بگيرد؟ حضرت فرمود: كدام يك براى تو محبوب‏تر است، جايزه‏ى يزيد يا شفاعت جدّم رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم-؟ آن ملعون گفت: يك دانگ از جايزه، نزد من، محبوب‏تر از تو و جدّت است. آن گاه امام حسين‏- عليه‏السّلام- فرمود: حال كه به تحقيق مرا مى‏كشى، پس مقدارى آب‏ به من بده تا بنوشم ...». کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
طلب آب توسط حضرت مسلم بن عقیل و أقبل محمد بن الأشعث بابن عقيل إلى باب القصر، و هو عطشان، و على باب القصر ناس جلوس ينتظرون الإذن، منهم عمارة بن عاقبة بن أبي معيط، و عمرو بن حريث، و مسلم بن عمرو، و كثير بن شهاب‏ [و كانت‏] قلّة باردة موضوعة على الباب. فقال ابن عقيل: اسقوني‏ من هذا الماء. فقال له مسلم بن عمرو [الباهلي‏]: أ تراها ما أبردها! لا و اللّه لا تذوق منها قطرة أبدا حتى تذوق الحميم في نار جهنّم! قال له ابن عقيل: ويحك من أنت؟ قال: أنا (ابن) «1» من عرف الحق إذ أنكرته! و نصح لإمامه إذ غششته! و سمع و أطاع إذ عصيته و خالفت! أنا مسلم بن عمرو الباهلي! فقال ابن عقيل: لامّك الثكل! ما أجفاك و ما أفظّك، و أقسى قلبك أغلظك! أنت- يا ابن باهلة- أولى بالحميم و الخلود في نار جهنّم منّي! طلب آب توسط جناب محمد ابن ابی بکر در مصر فَقَالَ مُحَمَّدٌ: اسْقُونِي‏ قَطْرَةً مِنَ الْمَاءِ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ [ابن خدیج]: لَا سَقَانِيَ اللَّهُ إِنْ سَقَيْتُكَ قَطْرَةً أَبَداً إِنَّكُمْ مَنَعْتُمْ عُثْمَانَ أَنْ يَشْرَبَ الْمَاءَ حَتَّى قَتَلْتُمُوهُ ظَامِياً مُحْرِماً فَسَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُومِ وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّكَ يَا ابْنَ أَبِي بَكْرٍ وَ أَنْتَ ظَمْآن‏ کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
10. طلب آب در عاشورا.pdf
414.7K
✍️مقاله «طلب آب در عاشورا» یکی از سوالاتی که درباره مقتل امام حسین علیه السلام مطرح می شود، مساله طلب آب توسط امام حسین علیه السلام در روز عاشورا است. سوال اینجا است که آیا نقلی در این باره در مقاتل وجود دارد؟ و اگر این نقل صحیح است این درخواست چگونه با مقام امام علیه السلام تناسب دارد؟ در این نوشته این مساله بررسی شده است. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰🔴نکته مهم: لزوم افشای ظلم ظالمان در کنار حفظ حریم اهل بیت اگرچه افشای جنایات ظالمان امری لازم است اما باید توجه داشت در نقل مصائب اهل بیت (علیهم السلام) خصوصا مصائب بانوان حرم رسالت در مسیر کوفه و شام باید رعایت حرمت و اجلال آن انوار مقدس مورد نظر خواننده قرار گیرد. به تعبیر دیگر: جمع بین وظیفه افشای ظلم و رعایت جلالت اهل بیت این است که در نقل مصائب در جلسات افراط نشود و همچنین هر مصیبتی در هر جلسه ای خوانده نشود. 🔸حضرت آیت الله سعادت پرور در بیانی در رابطه با لزوم افشای ظلم ظالمان بعد از نقل مصایبی از جمله مصیبت «مکشفات الوجوه» چند نکته می فرمایند که به جهت اختصار سه نکته پایانی در کلام ایشان بعینه در پی می آید: «... رابعا: اساس بقاى اسلام بر تولّى و تبرّى است حال آيا اين دو امر را جز با گفتن و نوشتن آن چه مقاتل مورد اعتماد نوشته‏اند، مى‏توان در عقايد آيندگان بعد از سيّدالشّهدا- عليه‏السّلام- تا اين زمان و زمان‏هاى آينده نگاهدارى كرد؟! استبعاد نسبت به بعضى از امور، و يا ذكر نكردن برخى ديگر، حقّانيّت مظلوم و بى‏اساس بودن ظلم ظالم را ثابت نمى‏كند. بنابراين، نه تنها درباره‏ى سيّدالشّهدا- عليه‏السّلام- بلكه درباره‏ى همه‏ى معصومان- عليهم‏السّلام- و حتّى رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- و پيامبران گذشته نيز بايد آن چه بر آن‏ها وارد شده ذكر شود تا مظلومان مورد حمايت قرار گيرند و ظالمان سركوب گردند. خامساً: اگر ذكر اين امور اشكال داشت، چرا حضرت سجّاد- عليه‏السّلام- و ديگر اهل‏بيت- عليهم‏السّلام- با اشاره و يا تصريح، در خطبه‏هايشان، براى كوفيان و شاميان بيان نمودند؟! سادساً: اگر در هر عصرى، بر جنايت‏هاى دشمنان اسلام سرپوش گذاشته شود و از مظلومان حمايت نگردد، ظالمان بر حكومت خود مستقرّ خواهند ماند و هر روز، مظلومان بيشترى را زير چكمه‏هايشان نابود خواهند كرد. ما در انقلاب خود در اين چند سال، همه را امتحان نموديم و اين امور را در عمل آزمايش كرديم.» فروغ شهادت ص263 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴تبیین اجمالی مصیبت اسارت اهل بیت برای رسیدن به عمق جنایت و سنگدلی بنی أمیة در داستان اسارت، باید به این توجه کرد که برای طی یک مسیر طولانی مانند مسیر کربلا تا شام شرایط حد اقلی یک مسافر باید این گونه می بود: اولا باید بر پشت شتر یک تخت مسطح نهاده شود. ثانیا بر روی آن زیراندازی نرم نهاده شود. ثالثا بر روی آن سطح، کجاوه ای نهاده شود. و رابعا آن کجاوه با پرده هایی پوشانده شود. تا مسافر بتواند تاب این مسیر طولانی را داشته باشد اگرچه با وجود همه این اقدامات طی این مسیر طولانی باز هم بسیار طاقت فرسا خواهد بود خصوصا برای کودکان، بانوان، بیماران و برای خانواده ای داغ دیده و مصیبت زده و جسارت کشیده ماجرای کربلا. جانیان بنی أمیه بر طبق خوی وحشی خود هیچ کدام از این اقدامات اولیه را برای سفر خاندان رسالت انجام ندادند بلکه برعکس: شتران بدون کجاوه و سقف بودند و بر روی آنان تخت مسطحی نیز قرار نداده بودند بلکه حتی بر روی شتران زیرانداز نرمی نیز قرار نداده بودند. علاوه بر این بر تن همه یا برخی از اسیران زنجیرهای آهنین زده بودند، و همچنین اسیران را با طناب بسته بودند. در نتیجه سفر با این شرایط در این مسیر طولانی چند اتفاق به طور طبیعی خواهد افتاد: 1. در اثر اصطکاک دائم بدن انسان با سطح جهاز شتران زخم هایی عمیق بر پوست و حتی گوشت پاهای انسان ایجاد خواهد شد. 2. بر اثر نبود سایه بان و پرده بادهای سوزان بیابان و آفتاب داغ چنان بر صورت انسان اثر خواهد گذاشت که چهره انسان را تغییر خواهد داد. 3. این گونه سفر کردن انسان قوی بنیه را در معرض بیماری شدید و حتی مرگ قرار خواهد داد تا برسد به بیماران و زنان و کودکان داغدیده و کتک خورده و رنج کشیده. 4. وقتی سایه بان و پرده ای نباشد طبعا امکان رعایت درست حجاب برای زنان پاک و عفیفه خاندان رسالت نخواهد بود. 5. در اثر اصطکاک طناب با بدن مشکلات زیادی برای پوست از قبیل تاول و سوختگی ایجاد می شود و همچنین با تابش آفتاب زنجیرها داغ می شود و بر پوست انسان اثر می گذارد و به مرور می تواند باعث سوختگی های شدید و بلکه پارگی پوست یا جراحات عمیق و جاری شدن خون شود. 6. بر روی چنین مرکبی در این مسیر طولانی امکان به خواب رفتن و از مرکب افتادن امری طبیعی خواهد بود. 7. به این مصائب اضافه می شود سنگدلی ها، تازیانه ها، نیزه زدن ها و زخم زبان هایی که در طول این مسیر به اهل بیت پیامبر وارد شد. با این توصیفات نگاه ما به ماجرای اسارت خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) تغییر می کند و حال باید پرسید چگونه این پردگیان حریم عفاف و این کودکان معصوم و امام سجاد (علیه السلام) در حال بیماری شدید در این مسیر زنده مانده اند؟ عجیب نیست اگر حضرت رباب بیش از یک سال بعد از سید الشهدا زنده نماند یا اینکه زینب کبری مدت زیادی در دنیا نماند یا اینکه حضرت رقیه (سلام الله علیها) در شام رحلت فرمود. اگرچه علت اصلی وفات آن عزیزان را داغ های بزرگ عاشورا و شهادت سیدالشهدا دانسته اند اما این سختی های جان فرسا نیز می توانست هر کسی را از پا در آورد. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰تشریح مصائب اسارت بر اساس متون مقتل در ادامه مصائب این مسیر با تاکید بر وضعیت اسیران و مستند آن ذکر می شود: 🔴1. طی مسیر بر شتران بدون سایه بان این تعبیر در مقاتل با تعابیر مختلفی از جمله واژه «بلا غطاء (بدون سایه بان)» یا «بلا غطاء و لا وطاء (بدون پوشش و زیرانداز)» یا «علی الاقتاب» نقل شده است. همچنین در برخی موارد تعبیر «بغیر وطاء (بدون زیرانداز» به کار رفته است که باید دانست این تعبیر به همان معنای (بلا غطاء و لا وطاء) است زیرا وقتی وطاء یعنی زیر انداز مناسبی نباشد بدون غطاء (سایه بان) بودن آن طبیعی است. یعنی جنایتکارانی که از یک زیرانداز مناسب روی جهاز شتر ابا کرده اند به طور طبیعی از سایه بان نیز دریغ خواهند کرد. گزارش های بسیاری از مقاتل درباره وضعیت اسیران مطلق است و تصریح به شام یا کوفه نشده است یعنی آنان حال اسیران در طول مسیر را گزارش کرده اند. اما برای روشن تر شدن مطلب در اینجا برای هر قسمت از مسیر به یک یا چند نمونه اشاره می شود. طبعا باید در دو مرحله پیگیری کرد: اول مسیر کربلا تا کوفه و سپس مسیر کوفه تاشام. 🔸مسیر کربلا تا کوفه: در مقاتل آورده اند که از کربلا کاروان بدون سایه بان و زیر انداز (بغیر وطاء و لا غطاء) حرکت کرده است. برخی صرفا به این اشاره کرده اند که حرکت کاروان مانند حرکت کاروان اسیران (کما تساق الاساری) بوده است. و برخی با واژه «بر جهاز شتران» (علی الاقتاب) به آن اشاره کرده اند. که واژه قتب در ادامه توضیح داده خواهد شد. برخی گفته اند مانند بردگان ترک و دیلم می بردند. این تعبیر اشاره به بدترین نحوه برخورد با یک انسان در آن زمان دارد که هیچ حرمتی برای خون و جان و مال آن شخص قائل نبودند. نه امکانات غذایی درستی فراهم می شد نه پوشش کاملی و نه ابایی از تازیانه زدن یا کتک زدن این خاندان داشتند. 🔸ورود به کوفه در نقل شیخ مفید و برخی کتب دیگر آورده اند که کاروان وقتی به کوفه رسید بر شتران بدون پوشش (بغیر وطاء) وارد کوفه شد. 🔸مسیر کوفه تا شام در مقتل خوارزمی حرکت کاروان را بر شتران بدون پوشش (بغیر وطاء) توصیف می کند: «از کوفه تا شام حرم رسول خدا را بر مرکب های بدون پوشش از شهری به شهری و از منزلی به منزل دیگر بردند به همان صورت که اسیران و بردگان ترک و دیلم را می بردند.» همچنین برخی نقل ها آنان را بر «اقتاب الجمال» توصیف کرده اند. 🔸ورود به شام در روایت مدینة المعاجز امام سجاد و بانوان حرم را بر شتری بدون زیرانداز و سایه بان توصیف میکند. در نقل تسلیة المجالس از سهل آمده است: «دیدم در پشت سر نیزه زنانی را بر شتران بدون زیرانداز». همچنین باید توجه داشت روایاتی که درباره «مکشفات الوجوه بودن» و «تماشا کردن کاروان توسط مردم» آمده است نیز به نحوی دلالت بر بدون سایه بان بودن مرکب ها دارد. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴2. طی مسیر بدون جهاز مناسب (زیر انداز) چنانکه گفته شد نبودن یک زیرانداز و جهاز مناسب بر روی شتر در یک مسیر طولانی بسیار طاقت فرسا خواهد بود. این معنا نیز گاهی با تعبیر (بلا وطاء) آمده است و گاهی با تعبیر (علی الاقتاب). درباره تعبیر بلا وطاء یعنی «بدون زیرانداز» احتمالا این بدان معنا نیست که هیچ حائلی بین سوار و مرکب نبوده است بلکه به معنای نبود حائل مناسب است چنانکه در واژه «قتب» توضیح داده خواهد شد. در برخی مقاتل نیز تعبیر «بلا غطاء و لا وطاء» آمده است که هر دو معنای بالا را می رساند. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴مصیبت عظیم نهفته در واژه «أقتاب»🔴 «أقتاب» جمع «قَتَب» به معنای جهاز و آن چیزی است که بر پشت شتر می اندازند که در مجمع البحرین و لسان العرب به نقل از صحاح می گوید: قتب آن جهاز کوچکی است که به اندازه کوهان شتر است و از توضیحاتی که در مصباح المنیر در معنای قتب داده است روشن می شود «قتب» به شکل مسطح نبوده است بلکه کیفیت آن مانند کوهان شتر است. به هر حال از مجموع کلام لغویین استفاده می شود قتب جهازی است که مانند برخی محمل ها دارای یک زیرانداز مسطح و یا سایه بان نیست و نشستن بر آن با سختی همراه است (علاوه بر اینکه در مقاتل با واژه هایی مانند «اقتاب بلا وطاء و لا غطاء» و غیر آن به این مساله تاکید شده است که به این مساله اشاره خواهد شد). یکی از مصائب بزرگ کاروان عاشورا همین سوار کردن اسیران کربلا بر «اقتاب» یعنی جهاز شتران است که علت اهمیت آن در اول این نوشته کمی توضیح داده شد. در طول تاریخ در میان ذاکران مصیبت سید الشهدا یکی از مصیبت هایی که در بین مصیبت های اهل بیت بسیار مورد توجه و اندوه اهل بیت و شیعیان آنان قرار گرفته است همین معنا است. در نقل الهدایة الکبری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که حضرت در آن روایت به توصیف کربلا و مصیبت های آن می پردازند یکی از معدود مصیبت های مورد اشاره همین سوار شدن اهل بیت بر «جهاز شتران » (أقتاب) است. در روایت دیگر که مثیر الاحزان و بحار الانوار نقل کرده اند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر از واقعه کربلا و مصیبت های آن می دهد و در بین همه مصیبت ها این مصیبت را نام می برد: «گویا اسیران را می بینم که بر جهاز شتران قرار دارند». در مدینة المعاجز آورده است که امام حسین (علیه السلام) فرمود پیامبر را در عالم رویا دیدم که فرمود: «ای حسین خدا خواسته است که بانوان حرم تو اسیر شوند و بر جهاز شتران قرار گیرند». از تعبیر زیارت ناحیه نیز چنین استفاده می شود که اسیران کربلا بر بالای مرکب حفاظی از سرما و گرما و بادهای سوزان بیابان نداشته اند. صالح بن علی که یکی از بنی هاشم است وقتی در ماجرای قیام خود به بنی مروان دست پیدا می کند آنان را بر این ظلم مذمت می کند. و در بین همه ظلم های بنی أمیه به آن اشاره می کند. همچنین ابن ابی الحدید از علمای عامه از قول جعفر مکی که از شعرای زمان وی بوده است در بین همه مصائب اهل بیت این مصیبت را نقل می کند. سبط ابن جوزی از علمای عامه می گوید و برخی مانند ابن حجر در الصواعق المحرقة از او نقل می کنند: «پیامبر چگونه توان داشت ببیند آن کسی را که امر کرد به کشتن حسین و سوار کردن بانوان حرم بر روی جهاز شتران.» البته این گزارش در کتب بسیاری ذکر شده است که به همین مقدار اکتفا می شود. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴تعابیر گوناگون مقاتل درباره بدون محمل بودن مرکب کاروان🔴 در اینجا نکته دیگری نیز هست که برخی نقل ها در توصیف اسیران در کنار واژه «قتب» از واژه های دیگری نیز استفاده کرده اند که معنا را روشن تر می سازد. 🔸اول: چوب های جهاز (اخشاب الاقتاب) کشف الغمة می گوید: «آنان را بر چوب های جهاز سوار کردند.» 🔸دوم: جهاز بدون زیرانداز (اقتاب بلاوطاء) لهوف و بسیاری از کتب نیز حمل اسیران بر اقتاب بغیر وطاء را نقل کرده اند. مدینة المعاجز از أم کلثوم نقل می کند که اسیران را بر «اقتاب بلا وطاء» سوار کرده اند. 🔸سوم: جهاز لخت (اقتاب عاریة) همچنین مدینه المعاجز نقل می کند که امام سجاد در کنار دیر راهب فرمود:«ما را بر جهاز هایی لخت سوار کرده اید.» 🔸چهارم: شتران لخت در نقل بحار از ام کلثوم آمده است: «ما را بر پشت بدون جهاز شتران سوار کردند.» 🔸پنجم: جهاز خشک (أقتاب یابسة) ابن حبان از علمای عامه می نویسد کاروان را از کوفه بر جهازهای خشک (اقتاب یابسة) سوار کردند و همین طور وارد دمشق شدند. 🔸ششم: پالان های جهاز (احلاس الاقتاب) در نقل لهوف آمده است که بانوان حریم رسالت را بر پارچه های (یا پالان های) جهاز شتران سوار کردند. «حلس» پارچه و پالانی است که زیر قتب و جهاز شتر می انداخته اند. 🔸هفتم: مرکب لاغر بدون زین در روایتی که اقبال از امام سجاد (علیه السلام) نقل می کند آمده است: «مرا بر شتری لاغر و زنان را بر مرکب هایی بدون زین سوار کرده بودند. اینکه تعبیر شده است به «چوب جهاز» یا «جهاز لخت» یا «جهاز بدون زیرانداز (اقتاب بلا وطاء)» نشان می دهد: مصیبت فقط «بر روی قتب و جهاز شتر نشستن» نبوده است که «آفتاب و باد سوزان خوردن و نگاه نا محرمان کشیدن» دارد بلکه این جهاز ها به طوری بوده است که نشستن بر آن در مسیر طولانی بسیار سخت بوده است. به هر حال این جهاز ها خصوصا (جهاز چوبی) یا (بدون زیرانداز مناسب) و به طور کلی (جهازی که با تخته مسطح همراه با زیرانداز مناسب آماده نشده باشد برای مسیر طولانی و خصوصا از جهت حفظ حجاب برای بانوان عفیفه بسیار دردسرساز است. زیرا اولا نشستن در مسیر طولانی روی شتر بدون محمل بسیار مشکل است. ثانیا از جهت رعایت حرمت و پوشش بانوان باید آنان را درون محملی پوشیده قرار می دادند. ثالثا در سرما و گرما و باد های سوزان مسیر، این محمل و پرده است که انسان و خصوصا زنان را محفوظ می دارد. به همین دلیل صالح بن علی که از بنی هاشم بوده است در ماجرایی خطاب به بنی امیه می گوید : «و سقتم نساءه سبايا كما يساق ذراري الروم على الأقتاب‏ إلى الشام‏» این نشان می دهد که رسم بر این بوده است که زنان محترم بر محمل ها سوار شوند و کنیزان و بردگان را بر شتر بدون محمل سوار می کردند. آنچه گفته شد از تعابیر زیارت ناحیه نیز که ذکر آن گذشت قابل استفاده است. نکته دیگر اینکه چنان که گذشت در لغت آمده است که قتب به جهاز های کوچک بر شتر گفته می شود که طبعا هر چه جهاز کوچکتر باشد در مسیر طولانی زحمت بیشتری بر سوار تحمیل می کند. (الا لعنة الله علی القوم الظالمین و بعداً لهم کما بعدت عاد و ثمود) همچنین زینب کبری در خطبه مجلس یزید می فرماید:«أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ يَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاقِلِ وَ يَبْرُزْنَ لِأَهْلِ الْمَنَاهِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ وَ الْغَائِبُ وَ الشَّهِيدُ وَ الشَّرِيفُ وَ الْوَضِيعُ وَ الدَّنِيُّ وَ الرَّفِيعُ لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِيٌّ وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِيمٌ » یعنی: «آیا این عدالت است ای فرزند طلقا که تو آزادگان و کنیزان خویش را در پرده حجاب قرار داده ای اما دختران رسول خدا را به اسارت برده ای؟ در حالیکه به پرده حجاب آنان هتک حرمت کرده ای و چهره های آنان را آشکار کرده ای! دشمنان ايشان را با ذلت و خوارى شهر بشهر ميبرند، مردم به تماشاى آنان ميايند، اشخاص از نزديك و دور، ناكس و شريف متوجه صورت ايشان ميشوند. از مردان دوستى با آنان نيست، احدى از طرفداران آنان نيست كه از آنان دفاع نمايد.» کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴تغییر چهره اسیران کربلا از شدت سختی های مسیر محدث قمی در ذیل این نقل از یکی از زنان کوفه که از اسیران می پرسد: «شما از کدام اسیران و اهل کجا هستید؟» نقلی از ملا احمد نراقی می آورد که در آن از کتاب ارمیای پیامبر اشاره ای به مصیبت عاشورا و اسارت آمده است: «چهره های ایشان از شدت مصیبت های دوران متغیر گشته بود که در کوچه ها شناخته نشدند. زیرا که پوست ایشان به استخوان ها چسبیده بود.» ایشان سپس می فرماید: «این فقره از کتاب آسمانی که ظاهرا اشاره به همین واقعه در کوفه باشد معلوم شد سرّ سوال آن زن.» به هر حال برداشت محدث قمی از سوال این زن کوفی این است که چهره های اسیران چنان از مصائب این اسارت متغیر شده بود که این زن اسیران را نشناخت. 🔸سقط محسن بن حسین در راه دمشق یاقوت حموی در معجم البلدان نوشته است: «در نزدیکی حلب کوهی است به نام جوشن که در آنجا مکانی به نام مشهد السقط است که گفته می شود یکی از همسران امام حسین در مسیر فرزندی به نام محسن را در آنجا سقط کرده است.» کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰سابقه جنایت سوار کردن مظلومان بر شتران بی محمل در رفتار بنی امیه در روایات ما درباره دو نفر دیگر این جنایت نقل شده است. 🔸نخست درباره صحابی بزرگ رسول خدا ابوذر غفاری (علیه الرحمة و الرضوان) که عثمان دستور داد وی را بر شتری بدون محمل به ربذه تبعید کنند. همچنین درباره ماجرای دستگیری حضرت ابوذر از شام و فرستادن ایشان به مدینه نیز مسعودی نقل کرده است که ابوذر را بر روی جهازی خشک (قتب یابس) بر روی شتر به مدینه آوردند که این باعث شده بود درون ران های ابوذر کنده شود (یعنی گوشت ران های او از پا جدا شده باشد) طوری که به ابوذر گفته شد با این وضع خواهی مرد! ولی وی طبق پیش بینی پیامبر خدا می دانست که از این واقعه نمی میرد. این در حالی است که درباره مرکب های اهل بیت علیهم السلام نیز همین تعبیر اقتاب یابسة یعنی جهاز خشک آمده است. به نظر می رسد منظور از جهاز خشک این است که به طور طبیعی باید زیراندازی که روی شتران می اندازند طوری نرم باشد که بدن و پای سوار خود را آزار ندهد اما جنایتکاران بنی امیه، اهل بیت (علیهم السلام) را بر جهازی این چنین سوار کرده بودند. این یعنی همین یک مورد از جنایات بنی امیه و یزید (علیهم أشد لعائن الله) می توانست باعث تلف شدن بانوان و دخترکان حرم پیامبر (صلوات الله علیه و آله) شده باشد. 🔸دومین مورد معاویه بود که به زیاد دستور داد عبدالله بن هاشم مرقال را از بصره از خانه ای که در آن پناه گرفته بود بیرون کشد و دست او را بر گردنش ببندد و بر جهاز شتر بدون پوشش سوار کنند و بدون غذا به نزد معاویه ببرند. در نقل ابن ابی الحدید است که وقتی عبدالله بن هاشم را به مجلس معاویه رساندند لاغر شده و چهره او تغییر کرده بود. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴3. مکشفات وجوههن یکی از روضه هایی که قلب آل الله را محزون ساخته است و انسان در نقل آن متحیر می شود این است که برخی نقل ها در توصیف حال بانوان حرم اهل البیت (علیهم السلام) تعبیر «مکشفات وجوههن» و برخی تعبیر «مکشفات الشعور» و برخی دیگر تعبیر «مکشفات الوجوه و الرئوس» یا «مکشفات الوجوه و الشعور» دارد: به عنوان نمونه ای از نقل های فراوان به چند نقل از غارت خیام تا ورود به دمشق اشاره می شود. 🔴غارت لباس اهل خیام در عصر عاشورا در جريان غارت خيمه‏ها، نقل شده است كه فاطمه‏ى صغرى- عليهاالسّلام- به امّ‏كلثوم- عليهاالسّلام- عرض كرد: «يا عَمَّتاهُ، هَلْ مِنْ خِرْقَةٍ أَسْتُرُ بِها رَأسى عَنْ أَعْيُنِ النُّظّارِ؟ فَقالَتْ: يا بِنْتاهُ، وَ عَمَّتُكِ‏ مِثْلُكِ‏، فَرَأَيْتُ رَأسَها مَكْشُوفَةً، وَ مَتْنَها قَدِ اسْوَدَّتْ مِنَ الضَّرْبِ.» اى عمّه، آيا پارچه‏اى دارى تا با آن سرم را از چشم بينندگان بپوشانم، پس حضرت- عليهاالسّلام- فرمود: اى دخترم، عمّه‏ى تو نيز مانند تو مى‏باشد [فاطمه صغرى- عليهاالسّلام- مى‏گويد:] ديدم او هم سرش باز است و پشتش در اثر كتك خوردن، سياه شده است‏. 🔴نقل این مصیبت در حرکت کاروان از کربلا سید ابن طاووس در لهوف می نویسد: « و أقام‏ بقيّة يومه‏ و اليوم الثّاني إلى زوال الشّمس، ثمّ رحل‏ بمن تخلّف من عيال الحسين عليه السّلام، و حمل نساءه صلوات اللّه عليه على أحلاس أقتاب الجمال‏ بغير و طاء مكشّفات الوجوه بين الأعداء، و هنّ ودائع الأنبياء، و ساقوهنّ كما يساق سبي‏ التّرك و الرّوم في أشدّ المصائب و الهموم» ‏ همچنین در طرائف می آورد این مصیبت از عراق تا شام ادامه داشته است. 🔴نقل این مصیبت در حرکت کاروان از کوفه مقاتل مختلفی از جمله سبط ابن الجوزی این مصیبت را در ضمن نقل حرکت کاروان از کوفه به شام با تعبیر «مکشفات الوجوه و الرئوس» آورده اند:« در حالی که دست های آنان را با طناب بسته بودند که بین آنان زنان و دختران و کودکان از خانواده رسول خدا بر جهاز شتران، به ریسمان بسته شده، با سر و صورت های گشوده بودند به طوری که مردم چهره آنان را می دیدند. این در حالی است که به نقل مرآة الجنان: «مردم در هر شهری برای دیدن آنان از خانه ها بیرون می آمدند.» همچنین ابن حبان از علمای عامه می نویسد: «ثمّ أركب الأسارى من أهل بيت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم من النّساء و الصّبيان أقتابا يابسة مكشّفات الشّعور، و أدخلوا دمشق كذلك. 🔴نقل این مصیبت در ورود به شام قرب الاسناد نقل می کند: «عن عبد اللّه بن ميمون، عن جعفر بن محمّد، عن أبيه عليهما السّلام قال: لمّا قدم‏ على يزيد بذراري الحسين عليه السّلام ادخل بهنّ نهارا مكشّفات وجوههنّ‏، فقال أهل الشّام الجفاة: ما رأينا سبيا أحسن من هؤلاء، فمن أنتم؟ فقالت سكينة بنت الحسين: نحن سبايا آل محمّد.» 🔴🔴معنای واژه «حواسر» یا «حاسرات» 🔴🔴 برخی از واژه «حاسرات» یا «حواسر» استفاده کرده اند. ابن ابی الحدید نقل می کند: «و حملوا النّساء على الأقتاب حواسر.» همچنین دعبل خزاعی می گوید: « بنفسي من آل النبي خرائد حواسر لم تعرف عليهم بسترة» یعنی جانم فدای دختران و بانوان آل رسول خدا که بر چهره آنان نقاب نبود.» درباره واژه «حاسر» باید توجه داشت ماده «حسر» به معنای کشف و کنار زدن لباس است لذا اگر گفته شود «حاسر الرأس» یعنی سر برهنه و اگر درباره مرد گفته شود «حاسر» باز به همان معنا می آید اما اگر واژه «حاسر» درباره زن به کار رود لزوما به معنای سر برهنه نیست بلکه طبق لسان العرب و برخی کتب دیگر لغت «امرأة حاسرة» را به «مکشوفة الوجه» معنا کرده اند یعنی زنی که نقاب بر چهره نداشته باشد. لذا صرفا بر اساس این واژه نمی توان حاسرة را به معنای سر برهنه معنا کرد. 🔸نظرات مختلف درباره نقل این مصیبت عظما مرحوم دربندی بر خلاف عالمانی که در بالا به برخی از آنان اشاره کردیم در بیانی در کتاب اسرار الشهادة معتقد است نباید اینگونه مصائب را به زینب کبری و ام کلثوم سلام الله علیهما و امثال آنان از خاندان نبوت نسبت داد بلکه احتمال دارد این تعابیر درباره برخی از همراهان ایشان باشد. اما مازندرانی در معالی السبطین معتقد است نقل هایی که درباره حضور اهل بیت در کوفه است در حقیقت درباره دوبار ورود به کوفه است: یکی مربوط بعد از عاشورا است که اهل بیت در حال اسارت و بدون پوشش در کوفه حضور پیدا کردند اما دیگری مربوط به بعد از اربعین است که همراه با احترام و پوشش مناسب وارد کوفه شدند و خطبه هایی که از اهل بیت در کوفه نقل شده است نیز مربوط به همین حضور دوباره در کوفه است. کلام آیت الله سعادت پرور در لزوم افشای این جنایات در ابتدای این نوشته آورده شد. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴4. جمع شدن مردم برای تماشای اسیران در این باره قبل و بعد این عنوان بیاناتی ذکر شده است که در اینجا به همین مقدار اکتفا می شود. 🔸ابن نما درباره ورود کاوران به کوفه نقل می کند:«واجتمع الناس للنظر إلی سبی آل الرسول ...» 🔸حضرت أم کلثوم در مرثیه منسوب به ایشان خطاب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از جمع شدن مردم برای تماشای اهل بیت شکوه می کند و عرضه می دارد: «فَلَوْ نَظَرَتْ عُيُونُكَ لِلْأُسَارَى‏ عَلَى أَقْتَابِ‏ الْجِمَالِ مُحَمَّلِينَا رَسُولَ اللَّهِ بَعْدَ الصَّوْنِ صَارَتْ‏ عُيُونُ النَّاسِ نَاظِرَةً إِلَيْنَا» یعنی «یا رسول الله ای کاش چشمانت بر اسیران می افتاد آنگاه که بر جهاز شتران برده می شدند! ای رسول خدا بنگر که بعد از عمری در پرده عفاف و حجاب بودن چشمان مردم به تماشای ما نشستند.» 🔸در مقاتل آمده است: « مردم در تمام منازل بین راه و شهرها برای دیدن آنان از خانه ها بیرون می آمدند». 🔸اعتراض زینب کبری به یزید در مجلس آن ملعون نیز در احتجاج طبرسی و سایر مقاتل آمده است:«أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ تَسْتَشْرِفُهُنَّ الْمَنَاقِلُ‏ وَ يَتَبَرَّزْنَ لِأَهْلِ الْمَنَاهِلِ‏ وَ يَتَصَفَّحُ‏ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ وَ الْغَائِبُ وَ الشَّهِيدُ وَ الشَّرِيفُ وَ الْوَضِيعُ وَ الدَّنِيُّ وَ الرَّفِيعُ لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِيٌّ وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِي‏» یعنی: «اى پسر كسانى كه جدّمان (پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم در فتح مكّه) آنها را آزاد نمود، آيا از عدالت است كه تو زنان و كنيزان خود را پشت پرده بنشانى و دختران رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم را به صورت اسير به اين سو و آن سو بكشانى، پرده حجاب آنان را کنار زده و هتک کرده ای و چهره آنان را آشکار نموده ای تا دشمنان آنان را از شهرى به شهرى ببرند و بومى و غريب چشم به آنها دوزند و نزديك و دور، شريف و پست، چهره آنها را بنگرند، در حالیکه نه از مردان آنها یاوری مانده است و نه از حامیان آنها نگهدار و كمك‏كننده‏اى؟» به خصوص این مصیبت بزرگ در شهر دمشق به اوج خود می رسد، که از شروع روز تا رسیدن به مجلس یزید اهل بیت را در ميان تماشاگران بگردانند تا آن‏كه آنان را به دروازه دمشق آوردند و در پله ‏هاى در مسجد جامع به پا داشتند. يعنى همان‏جا كه اسيران را نگه مى‏داشتند. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴5. گرداندن اسیران در بازارها در نقلی که از زیارت ناحیه مقدسه آمده است فرمود: «یطاف بهم فی الاسواق» همچنین از نقل هایی که درباره حرکت اسیران در دمشق آمده است روشن می شود که حضرات را در شهر گرداندند و حتی در جایی که اسیران را برای تماشا نگاه می داشتند اهل بیت را متوقف کردند. از کلمات حضرت زینب در محاجه با یزید نیز همین معنا استفاده می شود که آن عزیزان را شهر به شهر و کوچه به کوچه می بردند. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴6. پابرهنگی اسیران در گزارش لهوف در هنگام حمله به خیام چنین آورده است: «قَالَ الرَّاوِي ثُمَّ أُخْرِجَ النِّسَاءُ مِنَ الْخَيْمَةِ وَ أَشْعَلُوا فِيهَا النَّارَ فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِيَاتٍ‏ بَاكِيَاتٍ يَمْشِينَ سَبَايَا فِي أَسْرِ الذِّلَّةِ» یعنی سپس زنان از خیمه بیرون رانده شدند و خیمه ها به آتش کشیده شد و زنان در حالیکه پوشش نداشتند و چادر و زیور آنان به غارت رفته بود و پابرهنه و گریان بودند از خیمه با حالت اسارت بیرون آمدند. در نقل تسلیة المجالس درباره حرکت کاروان در روز یازدهم تعبیر «پابرهنه (بدون کفش و پاپوش)» نیز برای اسیران به کار رفته است. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴7. بستن اسیران با طناب و زنجیر آهن یکی از مصائب دیگر اهل بیت در سفر از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام بستن بازوی اسیران با طناب و زنجیر است. با این تفاوت که در برخی نقل ها تعبیر «حبل» یعنی طناب آمده است و در برخی نقل ها تعبیر «حدید» یعنی آهن آمده است. شاید وجه جمع بین این دو گروه از نقل ها این باشد که برخی اسیران با طناب و برخی دیگر را با زنجیر بسته و می بردند. (اللهم العن أول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک) 🔴در ادامه به برخی از نقل ها اشاره می شود. این نقل ها نشان می دهد در تمام این مسیر این جنایت استمرار داشته است 🔸نقل زیارت ناحیه مقدسه (و صفدوا فی الحدید ... ایدیهم مغلولة الی الاعناق) در زیارت ناحیه مقدسه درباره آغاز حرکت از کربلا این تعبیر آمده است: «و صفدوا فی الحدید فوق أقتاب المطیات تلفح وجوههم حرورالهاجرات، يساقون في الفلوات‏، أيديهم مغلولة إلى الأعناق، يطاف بهم في الأسواق.» یعنی «اهل بیت را با زنجیر آهنی بر بالای جهاز شتران بسته بودند در حالیکه دستهای آنان با زنجیر آهنی به گردن بسته شده بود.» واژه «صفد» را به معنای بستن با زنجیر آهنی دانسته اند که تقریبا مرادف با واژه «غلّ» است. البته علامه طباطبایی صفد را به «زنجیری که دست را به گردن وصل می کند یا هر زنجیری که دو چیز را به هم وصل می کند» معنا کرده اند. در این نقل دو نکته نهفته است اول اینکه بستن با زنجیرهای آهنی بوده است و دوم اینکه دست ها به گردن بسته شده بود. 🔸نقل شیخ مفید (غل جامعه) درباره کوفه شیخ مفید روایت می کند: وقتی امام سجاد (علیه السلام) وارد کوفه شد به گردن مبارک ایشان «غل جامعه» بود دستهای ایشان به گردن بسته شده بود. در مجمع البحرین آورده است: غل جامعه یعنی زنجیری که دست ها را به گردن وصل می کند. 🔸خونریزی از رگ گردن امام سجاد در کوفه (به نقل از مسلم جصاص) در بحار به نقل از مسلم جصاص آمده است که: «دیدم از رگهای گردن علی ابن الحسین (علیهما السلام) خون جاری است.» در تفسیر علی ابن ابراهیم به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است این غل جامعه تا مجلس یزید بر گردن امام سجاد علیه السلام بود و وی آن را باز کرد. 🔸غل زدن به حضرت در حرکت از کوفه به شام ابن زیاد در زمان حرکت از کوفه دستور داد زنجیری را به گردن امام سجاد (علیه السلام) زدند. این احتمال هست که در مدتی که حضرات در زندان کوفه بوده اند غل و زنجیرها باز شده باشد و دوباره برای حرکت به شام زنجیرها را بسته باشند. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴ادامه مطلب گذشته درباره زنجیر و طناب بستن به اسیران کربلا 🔸نقل لهوف (مقرنون فی الحبال) درباره مجلس یزید لهوف می نویسد:«بانوان حرم رسالت را در بند ریسمان وارد مجلس یزید کردند.»‏ در عبارت این نقل واژه «مقرنون فی الحبال» قابل بررسی بیشتر است از آنجا که واژه «تقرین» در قرآن محل اختلاف مفسرین شده است برخی آن را به معنای بستن دستان به گردن دانسته اند و برخی به «بستن دو نفر به یکدیگر» معنا کرده اند. برخی نیز «مقرنین» را از ماده «قران» به معنای طنابی که با آن دو چیز یا دو نفر را به هم می بندند معنا کرده اند. به هر حال آنچه می توان برداشت کرد این است که «مقرنون فی الحبال» یعنی اسیران را با طناب به یکدیگر بسته بودند اما اینکه این جمله لزوما به معنای «بستن دستها به گردن» باشد نیاز به تامل بیشتر دارد. اما این نکته نیز قابل توجه است که «تقرین» در اینجا یا به معنای این است که دستها را به گردن بسته بودند یا اگر به معنای بستن اسیران به یکدیگر باشد باز هم طبق مرسوم وقتی می خواهند دو نفر یا چند نفر را با طناب به یکدیگر ببندند مرسوم این است که طناب را یا به گردن یا به بازوی اسیران ببندند. البته با توجه به روایاتی که درذیل تصریح به بستن طناب به گردن برخی اهل بیت کرده است مطلب روشن تر خواهد شد. همین معنا در نقل الانوار النعمانیة سید نعمت الله جزائری و منتخب طریحی آمده است که: «طناب را به گردن امام سجاد (علیه السلام) و حضرت أم کلثوم و به بازوی زینب کبری و سکینه خاتون و دیگر دختران بسته بودند و هر گاه از حرکت باز می ایستادند آنان را می زدند ...» 🔸نقل سبط ابن جوزی (موثقین فی الحبال) در تذکرة الخواص آمده است: امام سجاد در مجلس یزید به وی اعتراض کرد و فرمود : «ای یزید به نظر تو رسول خدا چه حالی دارد و قتی ما را بسته به طناب و بدون پوشش مناسب بر روی جهاز شتران ببیند» 🔸در غل و زنجیر بودن دوازده نفر از کاروان در حضور یزید از امام باقر نقل شده است که فرمود: «هنگامی که ما به مجلس یزید برده شدیم، ما دوازده نفر غلام [به معنای جوان و نوجوان] بودیم و بزرگترین ما حضرت علی ابن الحسین امام سجاد (علیهما السلام) بود. و دست همه ما با زنجیر به گردن بسته شده بود.» در نقل دیگر امام سجاد (علیه السلام) به یزید فرمود: «اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ما را در زنجیر می دید آزادمان می کرد.» در روایت سید نعمت الله جزائری آمده است که حضرت سکینه خاتون در حال رویا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را دید. در ضمن سخن فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از حال امام سجاد (علیه السلام) سوال می کند و سکینه خاتون عرض می کند: «یا جدتاه! بارها قصد کشتن او را کردند ولی بیماری او مانع آن شد زیرا به صورت روی زمین افتاده بود [و طاقت بلند شدن نداشت] لباس های او را غارت کردند ای کاش او را می دیدی وقتی او را بر شتری لاغر و زخمی سوار کردند و بر گردن او زنجیری سنگین بستند پس [امام سجاد] به گریه افتاد از علت گریه او سوال کردیم فرمود وقتی به این زنجیر نگاه می کنم به یاد زنجیر های اهل آتش می افتم پس از آن ظالمین درخواست کردیم آن زنجیر را از آن حضرت باز کنند اما پای آن حضرت را از زیر شتر به هم زنجیر کردند. نگهان دیدیم از ران پای او خون جاری شد.» کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
✍فهرست مطالب درباره مصائب اسارت آل الله مصائب اسارت نکته مهم: لزوم افشای ظلم ظالمان در کنار حفظ حریم اهل بیت 🔸 تبیین اجمالی مصیبت اسارت اهل بیت 🔰 تشریح مصائب اسارت بر اساس متون مقتل 🔴 ۱. طی مسیر بر شتران بدون سایه بان 🔴 ۲. طی مسیر بدون جهاز مناسب (زیر انداز) ۲.۱. مصیبت عظیم نهفته در واژه «أقتاب» ۲.۲ تعابیر گوناگون مقاتل درباره بدون محمل بودن مرکب کاروان ۲.۳. تغییر چهره اسیران کربلا از شدت سختی های مسیر ۲.۴. سابقه جنایت سوار کردن مظلومان بر شتران بی محمل در رفتار بنی امیه 🔴 3. مکشفات وجوههن 🔴 4. جمع شدن مردم برای تماشای اسیران 🔴 5. گرداندن اسیران در بازارها 🔴 6. پابرهنگی اسیران 🔴 7. بستن اسیران با طناب و زنجیر آهن 🔴8. تازیانه زدن و کتک زدن به اهل بیت پیامبر در اسارت 🔴9. کندن گوشواره و به خون کشیدن صورت فاطمه بنت الحسین 🔴10. کعب نیزه زدن بر اسیران و بانوان ⭕️مصائب کاروان مخصوص به عصر عاشورا و روز یازدهم👇👇👇 🔴11. حمله به خیام و به آتش کشیدن آن 🔴12. فرار بانوان حرم از خیام و فریاد و ناله آنان 🔴13. غارت خیام و همه وسایل آنان از جمله لباس ها و غارت شتران 🔴 14. غارت چادر، مقنعه، انگشتر، دستبند، گوشواره و خلخال زنان 🔴 15. پاره کردن گوش حضرت ام کلثوم، فاطمه و صفیه 🔴 16. به زمین انداختن آقا امام سجاد علیه السلام کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مصائب اسارت آل الله 🔴8. تازیانه زدن و کتک زدن به اهل بیت پیامبر در اسارت 🔴9. کندن گوشواره و به خون کشیدن صورت فاطمه بنت الحسین 🔴10. کعب نیزه زدن بر اسیران و بانوان درباره تازیانه و کعب نی زدن بر اسیران اهل بیت مدارکی موجود است که در ذیل می آید، اما قبل از آن باید به قرائنی توجه داشت که مطلب را روشن تر می سازد: اولا: درباره حرکت اسیران تعابیری مانند «مانند اسیران بردن» یا «مانند اسیران ترک و دیلم و زنگبار بردن» در گزارشات گوناگونی به کار رفته است که بدیهی است کسانی مانند قتله کربلا که قافله ای را به اسارت می برند با هر بهانه ای اسیران را مورد ضرب و شتم قرار خواهند داد. ثانیا: وقتی جنایات روز عاشورا مانند بستن آب، تیرزدن طفل به شیرخوار، حمله به نوجوان یازده ساله مانند عبدالله و تیر زدن دوباره به او، اسب دواندن به پیکر سیدالشهدا و حتی ذبح طفلان مسلم و دو طفل از خاندان عبدالله بن جعفر در اسارت و ... نظری انداخته شود، تصور تازیانه زدن به اسیران امری سهل خواهد بود. ثالثا: اگر گزارش حمله به خیمه ها و آتش زدن آن و غارت لباس ها به وسیله استفاده از زور با آن جزئیات ویژه بررسی شود احتمال اینکه دشمن در این غارت همه جانبه دست از ضرب و شتم خاندان رسالت برداشته باشد امری به غایت دور از ذهن خواهد بود. در عین حال برخی گزارشات به خصوص در این باره وارد شده است: 🔸نقل لهوف از امام سجاد علیه السلام درباره ورود به شام سيّد ابن طاووس از امام محمد باقر عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: پدرم امام زين العابدين عليه السّلام مى‏فرمود: «چون ما را به نزد يزيد مى‏بردند، مرا بر شتر برهنه سوار كرده بودند، و مخدرات اهل بيت را بر اشترهاى برهنه سوار كرده بودند و در عقب من بودند، و سر بزرگوار پدر عالي مقدارم بر سر نيزه بود و در پيش روى ما مى‏بردند، و نيزه‏داران آن كافران بر دور ما احاطه كرده بودند، و هريك از ما را كه مى‏ديدند كه اشک از ديده ما جارى مى‏شود، نيزه را بر سر ما مى‏كوبيدند. با اين حال ما را داخل آن شهر شوم كردند. چون داخل آن شهر شديم ملعونى ندا كرد: «اينها اسيران اهل بيت ملعونند.» 🔸نقل بحار درباره سیاه شدن پیکر زینب کبری از تازیانه دشمن در عصر عاشورا در روایت فاطمه بنت الحسین آمده است : «ناگهان کعب نیزه بین دو کتف من فرود آمد پس به رو به زمین افتادم پس گوش مرا پاره کرد و گوشواره و مقنعه مرا برگرفت و خون روی چهره من جاری شد ... عمه صدا زد: دخترم! عمه تو نیز مانند تو [بدون پوشش] است پس دیدم سر او بدون پوشش و پیکر او از ضربه ها سیاه شده است.» « ... و إذا بكعب الرمح بين كتفي فسقطت على وجهي فخرم أذني و أخذ قرطي‏ و مقنعتي و ترك الدماء تسيل على خدي ... فقالت يا بنتاه و عمتك مثلك فرأيت رأسها مكشوفة و متنها قد أسود من الضرب » 🔸نقل شاعر قرن چهارم درباره تازیانه زدن به اسیران این مرثیه از ابوالقاسم زاهی شاعر متوفی 352 در مناقب ابن شهر آشوب نقل شده است. «و فاطمة عقلها طائر إذ السوط في جنبها أبصرت‏» یعنی: و می بینم فاطمه [بنت الحسین] را که حیران است وقتی تازیانه ها بر پهلوی زینب می خورد. ادامه در مطلب بعد کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مصائب اسارت آل الله 🔴ادامه مطلب گذشته درباره تازیانه زدن به اهل بیت در اسارت 🔸گزارش سید نعمة الله جزائری از تازیانه زدن زجر بن قیس حضرت سکینه در مجلس یزید خطاب به وی فرمود: ای یزید من از روزی که پدرم به شهادت رسیده است خواب نرفته ام زیرا نمی توانستم بر پشت مرکب مجروح و لاغر خواب روم و هر وقت از روی این مرکب به زمین می افتادم این زجر بن قیس با خشونت به من تازیانه می زد و کسی نبود که مرا از دست او خلاص سازد. پس یزید و همراهانش زجر را نفرین کردند.» «فقالت: يا يزيد! ...، إنّي لم أنم منذ قتل أبي الحسين لأنّي لم أتمكّن من الرّكوب على ظهر أدبر أعجف هذا، و كلّما عثر بي يقهرني هذا زجر بن قيس يوشحني بالسّوط، فلم أر من يخلصني منه. فلعنه يزيد و جلساؤه.» 🔸جداکردن حضرت سکینه از پیکر سیدالشهدا گزارشاتی که درباره جداکردن حضرت سکینه سلام الله علیها آمده است نشان می دهد که ایشان را به صورت دسته جمعی و با زور و اجبار از پیکر پدر جدا کردند که این برخورد دسته جمعی بدون ضرب و شتم نمی تواند باشد. «ثمّ إنّ سكينة اعتنقت جسد أبيها الحسين عليه السّلام فاجتمعت‏ عدّة من الأعراب حتّى جرّوها عنه.» البته مقاتل متاخر گزارشاتی درباره تازیانه زدن به اسیران در حرکت از کربلا و غیر آن نیز نقل کرده اند از جمله: 🔸گزارش مقتل مقرم از تازیانه زدن مقرم در مقتل خود نقل می کند: «... پس از اینکه زجر بن قیس به نزد اسیران آمد و فریاد زد و آنان از نزد پیکر شهدا بلند نشدند با تازیانه آنان را حرکت داد ...» «و بعد الزّوال ارتحل إلى الكوفة، و معه نساء الحسين، و صبيته و جواريه و عيالات الأصحاب و كنّ عشرين امرأة، و سيّروهنّ على أقتاب الجمال بغير وطاء، كما يساق سبي الترّك و الرّوم و هنّ ودائع خير الأنبياء. و أتاهنّ زجر بن قيس، و صاح بهنّ فلم يقمن، فأخذ يضربهنّ بالسّوط، و اجتمع عليهنّ النّاس حتّى اركبوهنّ على الجمال. و ركبت العقيلة زينب ناقتها.» 🔸جمله «و الی عمتی المضروبة» در کتاب مرحوم دربندی چنین آمده است که حضرت سکینه سلام الله علیها در هنگام رسیدن به پیکر پدر از تازیانه اعدا بر عمه سادات سخن گفته است. «ثمّ إنّ سكينة اعتنقت جسد أبيها وهي تقول: يا أبتاه! ألبسني بنو اميّة ثوب اليُتْم، يا أبتاه! إذا أظلم عليَّ اللّيل مَن يحمي حماي؟ يا أبتاه! إذا عطشت، فمَن يروى ظمأي؟ يا أبتاه! انظر إلى رؤوسنا المكشوفة، وإلى أكبادنا الملهوفة، وإلى عمّتي المضروبة، وإلى امِّي المسحوبة.» کندن گوشواره دختر امام حسین علیه السلام در بخش غارت خیمه ها به نقلی از علامه مجلسی اشاره خواهد شد که شخصی به نام اخنس بن زید در ضمن آن به سدی می گوید: «من اخنس بن زید هستم! گفتم: روز عاشورا چه کردی؟ گفت: من کسی هستم که مأمور شدم اسبانی را که عمر بن سعد مأمور کرده بود، بر جسم حسین علیه السّلام با نعل‌های اسبان بتازانم و پهلوهایش را شکستم و سفره ای را از زیر علی بن الحسین علیهما السّلام که بیمار بود کشیدم تا او را به صورت به زمین زدم و دو گوش صفیه بنت الحسین علیه السّلام را دریدم تا به دو گوشواره ای که در گوش داشت برسم!» کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مصائب اسارت آل الله 🔴11. حمله به خیام و به آتش کشیدن آن 🔴12. فرار بانوان حرم از خیام و فریاد و ناله آنان یکی از مصائب اسارت آل الله حمله به خیام در روز عاشورا است که این حمله با آتش زدن خیمه ها و فرار بانوان حرم همراه می شود. در لهوف می آورد: «سپس زنان از خیمه بیرون رانده شدند و خیمه ها به آتش کشیده شد و زنان در حالیکه پوشش نداشتند و چادر و زیور آنان به غارت رفته بود و پابرهنه و گریان بودند از خیمه با حالت اسارت بیرون آمدند. » « ثمّ أخرج‏ النّساء من الخيمة، و أشعلوا فيها النّار، فخرجن حواسر مسلّبات، حافيات باكيات، يمشين سبايا في أسر الذّلّة.» همچنین این معانی از کلمات ابن نما در مثیرالاحزان قابل استفاده است. در منابع متاخر چنین آمده است که وقتی زینب کبری از امام زین العابدین (علیه السلام) استفسار کردند حضرت پاسخ دادند«علیکن بالفرار» پس همه بانوان از خیمه بیرون رفتند غیر از زینب کبری که برای نگهداری از زین العابدین علیه السلام در خیمه باقی ماندند. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مصائب اسارت آل الله 🔴 13. غارت خیام و همه وسایل آنان از جمله لباس ها و غارت شتران 🔴 14. غارت چادر، مقنعه، انگشتر، دستبند، گوشواره و خلخال زنان 🔴 15. پاره کردن گوش حضرت ام کلثوم، فاطمه و صفیه 🔴 16. به زمین انداختن آقا امام سجاد علیه السلام این عناوین در مدارک ذیل قابل دستیابی است: 🔸نقل ابن نما در مثیرالاحزان ابن نما در مثیر الاحزان می نویسد: «سپس مشغول غارت خانواده امام حسین علیه السلام و بانوان حرم ایشان شدند تا آنجا که مقنعه از سر زنان یا انگشتر از دستان ایشان یا گوشواره از گوش ایشان یا خلخال از پای ایشان می کشیدند. مردی به نزد دختر امام حسین آمد و چادر از سر او کشید.» «ثُمَّ اشْتَغَلُوا بِنَهْبِ عِيَالِ الْحُسَيْنِ‏ وَ نِسَائِهِ حَتَّى تُسْلَبُ الْمَرْأَةُ مِقْنَعَتُهَا مِنْ رَأْسِهَا أَوْ خَاتَمُهَا مِنْ إِصْبَعِهَا أَوْ قُرْطُهَا مِنْ أُذُنِهَا وَ حِجْلُهَا مِنْ رِجْلِهَا. وَ جَاءَ رَجُلٌ مِنْ سِنْبِسٍ إِلَى ابْنَةِ الْحُسَيْنِ ع وَ انْتَزَعَ مِلْحَفَتَهَا مِنْ رَأْسِهَا وَ بَقِينَ عَرَايَا تُرَاوِجُهُنَّ رِيَاحُ النَّوَائِبِ وَ تَعْبَثُ بِهِنَّ أَكُفٌّ قَدْ غَشِيَهُنَّ الْقَدَرُ النَّازِلُ وَ سَاوَرَهُنَّ الْخَطْبُ الْهَائِلُ. وَ لَمَّا رَأَتِ امْرَأَةٌ مِنْ بَنِي بَكْرِ بْنِ وَائِلٍ وَ قَدْ تَوَزَّعُوا سَلَبَ النِّسَاءِ قَالَتْ يَا آلَ بَكْرٍ أَ تُسْلَبُ بَنَاتُ رَسُولِ اللَّهِ لَأَحْكُمُ إِلَى اللَّهِ يَا لَثَارَاتِ الْمُصْطَفَى فَرَدَّهَا زَوْجُهَا.» نقل بردن چادر اهل بیت در لهوف و ارشاد نیز آمده است، در لهوف این تعبیر آمده است که مردم در این غارت از یکدیگر سبقت می گرفتند:«تسابق القوم ...» 🔸نقل بحار و مقتل الحسین خوارزمی در بحار می نویسد: «پس دشمنان خدا حمله کردند تا اینکه دور خیمه را گرفتند و شمر همراه آنان بود پس به آنان گفت بروید و لباس آنان [یا به نقلی زیورآلات آنان] را بربایید پس وارد شدند وهر چه در خیمه بود بردند حتی گوشواره ای که در گوش ام کلثوم را گرفتند و گوش او را پاره کردند [یا به نقل ابن شهر آشوب گوش او را قطع کردند.] تا آنجا که حتی با زنان برای چادر آنان درگیر می شدند تا به اجبار آن را برگیرند سپس مردم شروع به سرقت تمام اموال از جمله لباس ها زیورآلات و حله ها و شتران را ربودند.» «فأقبل أعداء الله لعنهم الله حتى أحدقوا بالخيمة و معهم شمر فقال ادخلوا فاسلبوا بزتهن [بزیّهن] فدخل القوم لعنهم الله فأخذوا ما كان في الخيمة حتى أفضوا إلى قرط كان في أذن أم كلثوم أخت الحسين‏ ع فأخذوه و خرموا أذنها [و فی نقل ابن شهر آشوب: حتی قطعت أذن ام کلثوم لحلقة] حتى كانت المرأة لتنازع ثوبها على ظهرها حتى تغلب عليه و أخذ قيس بن الأشعث لعنه الله قطيفة الحسين ع فكان يسمى قيس القطيفة و أخذ نعليه رجل من بني أود يقال له الأسود ثم مال الناس على الورس و الحلي و الحلل و الإبل فانتهبوها.»
🔰مصائب اسارت آل الله 🔴غارت خیام 🔸نقل علامه مجلسی از فاطمه بنت الحسین درباره غارت خیام مرحوم علامه مجلسی در بحار از فاطمه بنت الحسین روایتی را نقل می کند که در ضمن آن به نحوه حمله دشمن به خیام و مصائب پیرامون آن اشاره شده است. ایشان می فرماید: « در بعضی از کتب دیدم که فاطمه صغرا می‌گوید: من بر در خیمه ایستاده بودم و به پدرم و اصحاب او نگاه می‌کردم که با بدن‌های بی سر، نظیر قربانی‌ها بر روی رمل افتاده اند و اسبان بر فراز اجسادشان جولان می‌زدند. من با خودم فکر می‌کردم که آیا بعد از پدرم، از دست بنی امیه چه بر سر ما خواهد آمد؟ آیا ما را به قتل می‌رسانند یا اسیر می‌کنند؟ ناگاه دیدم مردی که بر اسب خود سوار است، زنان را با کعب نیزه خود می‌راند و آن زنان به یکدیگر پناهنده می‌شدند. کلیه چادر و دستبند زنان را ربوده بودند و آن زنان فریاد می‌زدند: وا جداه! وا ابتاه! وا علیا! وا قلة ناصراه! (آه از کمی یاور! ) وا حسناه! آیا فریادرسی نیست که به فریاد ما برسد؟ آیا کسی نیست که از ما دفاع نماید؟ قلب من از این منظره دلخراش دچار خفقان شد و اعضای بدنم به لرزه افتادند. لذا از خوف این که مبادا آن مرد نزد من بیاید، از طرف راست و چپ خود را به عمه ام،‌ام کلثوم می‌رساندم. من در همین حال بودم که ناگاه دیدم آن مرد متوجه من گردید. من از او فرار کردم و گمان می‌کردم که از دست او سالم خواهم بود. ناگاه دیدم وی مرا دنبال کرد و من از خوف او از خود بی خود شدم، ناگاه دیدم کعب نیزه در میان کتف من قرار گرفته است! من به صورت به روی زمین سقوط کردم و او گوشم را پاره کرد و گوشواره و مقنعه مرا غارت کرد و خون‌ها همچنان به صورت و سر من فرو می‌ریختند و آفتاب سرم را می‌گداخت. سپس آن مرد به سوی خیمه‌ها برگشت و من همچنان غش کرده بودم. ناگاه دیدم عمه‌ام نزد من آمد و در حالی که گریه می‌کرد، گفت: برخیز تا برویم، من نمی دانم بر سر دختران و برادر علیل تو چه آمده است. من برخاستم و گفتم: ای عمه! آیا پارچه ای هست که من سر خود را از نظر بینندگان به وسیله آن بپوشانم؟ فرمود: دختر جان! عمه ات مثل تو می‌باشد! من نگاه کردم و سر او را نیز باز دیدم، پشت او به وسیله ضربه سیاه شده بود. وقتی ما به سوی خیمه بازگشتیم، دیدم هستی آن را به تاراج برده اند و برادرم علی بن الحسین علیهما السّلام به رو در افتاده است و از کثرت تشنگی و گرسنگی و مرض طاقت نشستن ندارد! ما برای او و او برای ما گریه می‌کردیم.» کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مصائب اسارت آل الله 🔴غارت خیام 🔸نقل علامه مجلسی درباره غارت خیام و کندن گوشواره به نقل از اخنس بن زید همچنین علامه مجلسی روایتی از سدی از اخنس بن زید نقل می کند که در ضمن آن مصیبت های وارد شده بر صفیه بنت الحسین علیها السلام و کندن گوشواره ایشان و بردن زیرانداز زین العابدین علیه السلام را نقل می کند: «از سدّیّ حکایت شده که در شبی که دوست داشتم همنشینی داشته باشم، مردی مهمان من شد. من به او خوشامد گفتم و او را نزدیک خود آوردم و اکرامش کردم و شب نشینی کردیم و سخن می‌گفتیم و آن مرد مانند سیل جاری به سمت دره سخن می‌گفت و من می‌شنیدم. در خلال سخن هایش از کربلا گفت و هنوز خیلی از زمان قتل حسین علیه السّلام نگذشته بود! من آهی از درون کشیدم و ناله ای کامل نمودم. او گفت: تو را چه شد؟ گفتم: تو مصائبی را یاد کردی که در برابر آن هر مصیبتی سهل است. پرسید: آیا روز عاشورا کربلا بودی؟ گفتم: نه و خدا را حمد می‌کنم. گفت: چرا حمد خدا می‌کنی؟ گفتم: به خاطر عدم دخالت در خون حسین علیه السّلام. زیرا جد او صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده: کسی که روز قیامت از او مطالبه خون فرزندم حسین علیه السّلام شود، ترازوی عملش سبک است! پرسید: جد او چنین فرموده؟ گفتم: بله! و آن حضرت صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده: فرزندم حسین علیه السّلام از سر ظلم و تجاوز کشته می‌شود! کسی که او را بکشد، داخل تابوتی از آتش می‌شود و به عذاب نیمی از اهل جهنم گرفتار می‌شود و دست و پایش بسته می‌شود و بویی دارد که اهل آتش از او متأذی می‌شوند! هم از او و هم از کسی که در قتل او مشایعت و متابعت کرده یا به آن راضی شده! «هر قدر که پوستشان بریان گردد»، پوست هایِ دیگری بر جایش نهیم تا «عذاب را بچشند که ساعتی از آنان رها نمی شود» و از آب جوشان جهنم می‌چشند. پس وای بر آنان از عذاب جهنم! گفت: ای برادر! این کلام حضرت را تصدیق می‌کنی؟ گفتم: چگونه تصدیق نکنم در حالی که پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده: من دروغ نگفتم و تکذیب هم نشده ام! گفت: شنیده ای که از پیامبر خدا نقل می‌کنند که فرمود: قاتل پسرم حسین عمرش طولانی نمی شود! من قسم به حق تو از سن نود سالگی گذشته ام، با این حال تو مرا نمی شناسی؟ گفتم: نه به خدا قسم! گفت: من اخنس بن زید هستم! گفتم: روز عاشورا چه کردی؟ گفت: من کسی هستم که مأمور شدم اسبانی را که عمر بن سعد مأمور کرده بود، بر جسم حسین علیه السّلام با نعل‌های اسبان بتازانم و پهلوهایش را شکستم و سفره ای را از زیر علی بن الحسین علیهما السّلام که بیمار بود کشیدم تا او را به صورت به زمین زدم و دو گوش صفیه بنت الحسین علیه السّلام را دریدم تا به دو گوشواره ای که در گوش داشت برسم! سدّیّ می‌گوید: دلم به ناله افتاد و اشک چشمانم جاری شد و بیرون رفتم تا راهی برای کشتن او پیدا کنم! ناگهان دیدم چراغ کم سو شده! برخاستم تا آن را روشن کنم که گفت: بنشین! و با غرور از جان به در بردن خود و سلامتی اش تعریف می‌کرد. دستش را دراز کرد تا آتش را روشن کند که ناگهان دستش آتش گرفت. دستش را به میان خاک مالید، ولی خاموش نشد. پس مرا صدا زد که برادر! مرا دریاب. من آب روی آن ریختم، ولی از این عملم کراهت داشتم! وقتی آتش بوی آب شنید، شعله اش بالاتر رفت! او مرا صدا زد که این آتش چیست و چه چیزی آن را خاموش می‌کند؟ گفتم: خود را به میان رودخانه بینداز و او خود را به میان آب انداخت! وقتی جسمش را در آب انداخت، آتش در تمام بدنش مثل چوب تر در گرد و خاک باد شعله کشید و من او را نظاره می‌کردم. پس قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، خاموش نشد تا این که آن مرد سیاه شد و روی آب آمد. {لعنت خدا بر ظالمان و ظالمان می‌دانند که به چه بازگشت‌هایی بازگشت داده می‌شوند.» کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub