🔴4. جمع شدن مردم برای تماشای اسیران
در این باره قبل و بعد این عنوان بیاناتی ذکر شده است که در اینجا به همین مقدار اکتفا می شود.
🔸ابن نما درباره ورود کاوران به کوفه نقل می کند:«واجتمع الناس للنظر إلی سبی آل الرسول ...»
🔸حضرت أم کلثوم در مرثیه منسوب به ایشان خطاب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از جمع شدن مردم برای تماشای اهل بیت شکوه می کند و عرضه می دارد:
«فَلَوْ نَظَرَتْ عُيُونُكَ لِلْأُسَارَى عَلَى أَقْتَابِ الْجِمَالِ مُحَمَّلِينَا
رَسُولَ اللَّهِ بَعْدَ الصَّوْنِ صَارَتْ عُيُونُ النَّاسِ نَاظِرَةً إِلَيْنَا»
یعنی «یا رسول الله ای کاش چشمانت بر اسیران می افتاد آنگاه که بر جهاز شتران برده می شدند! ای رسول خدا بنگر که بعد از عمری در پرده عفاف و حجاب بودن چشمان مردم به تماشای ما نشستند.»
🔸در مقاتل آمده است: « مردم در تمام منازل بین راه و شهرها برای دیدن آنان از خانه ها بیرون می آمدند».
🔸اعتراض زینب کبری به یزید در مجلس آن ملعون نیز در احتجاج طبرسی و سایر مقاتل آمده است:«أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ تَسْتَشْرِفُهُنَّ الْمَنَاقِلُ وَ يَتَبَرَّزْنَ لِأَهْلِ الْمَنَاهِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ وَ الْغَائِبُ وَ الشَّهِيدُ وَ الشَّرِيفُ وَ الْوَضِيعُ وَ الدَّنِيُّ وَ الرَّفِيعُ لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِيٌّ وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِي»
یعنی: «اى پسر كسانى كه جدّمان (پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم در فتح مكّه) آنها را آزاد نمود، آيا از عدالت است كه تو زنان و كنيزان خود را پشت پرده بنشانى و دختران رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم را به صورت اسير به اين سو و آن سو بكشانى، پرده حجاب آنان را کنار زده و هتک کرده ای و چهره آنان را آشکار نموده ای تا دشمنان آنان را از شهرى به شهرى ببرند و بومى و غريب چشم به آنها دوزند و نزديك و دور، شريف و پست، چهره آنها را بنگرند، در حالیکه نه از مردان آنها یاوری مانده است و نه از حامیان آنها نگهدار و كمككنندهاى؟»
به خصوص این مصیبت بزرگ در شهر دمشق به اوج خود می رسد، که از شروع روز تا رسیدن به مجلس یزید اهل بیت را در ميان تماشاگران بگردانند تا آنكه آنان را به دروازه دمشق آوردند و در پله هاى در مسجد جامع به پا داشتند. يعنى همانجا كه اسيران را نگه مىداشتند.
#مقتل_شام
#مصائب_اسارت
#مصائب_شام
#قافله_کربلا
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴5. گرداندن اسیران در بازارها
در نقلی که از زیارت ناحیه مقدسه آمده است فرمود: «یطاف بهم فی الاسواق»
همچنین از نقل هایی که درباره حرکت اسیران در دمشق آمده است روشن می شود که حضرات را در شهر گرداندند و حتی در جایی که اسیران را برای تماشا نگاه می داشتند اهل بیت را متوقف کردند.
از کلمات حضرت زینب در محاجه با یزید نیز همین معنا استفاده می شود که آن عزیزان را شهر به شهر و کوچه به کوچه می بردند.
#مقتل_شام
#مصائب_اسارت
#مصائب_شام
#قافله_کربلا
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴6. پابرهنگی اسیران
در گزارش لهوف در هنگام حمله به خیام چنین آورده است: «قَالَ الرَّاوِي ثُمَّ أُخْرِجَ النِّسَاءُ مِنَ الْخَيْمَةِ وَ أَشْعَلُوا فِيهَا النَّارَ فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِيَاتٍ بَاكِيَاتٍ يَمْشِينَ سَبَايَا فِي أَسْرِ الذِّلَّةِ»
یعنی سپس زنان از خیمه بیرون رانده شدند و خیمه ها به آتش کشیده شد و زنان در حالیکه پوشش نداشتند و چادر و زیور آنان به غارت رفته بود و پابرهنه و گریان بودند از خیمه با حالت اسارت بیرون آمدند.
در نقل تسلیة المجالس درباره حرکت کاروان در روز یازدهم تعبیر «پابرهنه (بدون کفش و پاپوش)» نیز برای اسیران به کار رفته است.
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴7. بستن اسیران با طناب و زنجیر آهن
یکی از مصائب دیگر اهل بیت در سفر از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام بستن بازوی اسیران با طناب و زنجیر است.
با این تفاوت که در برخی نقل ها تعبیر «حبل» یعنی طناب آمده است و در برخی نقل ها تعبیر «حدید» یعنی آهن آمده است.
شاید وجه جمع بین این دو گروه از نقل ها این باشد که برخی اسیران با طناب و برخی دیگر را با زنجیر بسته و می بردند. (اللهم العن أول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک)
🔴در ادامه به برخی از نقل ها اشاره می شود. این نقل ها نشان می دهد در تمام این مسیر این جنایت استمرار داشته است
🔸نقل زیارت ناحیه مقدسه (و صفدوا فی الحدید ... ایدیهم مغلولة الی الاعناق)
در زیارت ناحیه مقدسه درباره آغاز حرکت از کربلا این تعبیر آمده است: «و صفدوا فی الحدید فوق أقتاب المطیات تلفح وجوههم حرورالهاجرات، يساقون في الفلوات، أيديهم مغلولة إلى الأعناق، يطاف بهم في الأسواق.»
یعنی «اهل بیت را با زنجیر آهنی بر بالای جهاز شتران بسته بودند در حالیکه دستهای آنان با زنجیر آهنی به گردن بسته شده بود.»
واژه «صفد» را به معنای بستن با زنجیر آهنی دانسته اند که تقریبا مرادف با واژه «غلّ» است.
البته علامه طباطبایی صفد را به «زنجیری که دست را به گردن وصل می کند یا هر زنجیری که دو چیز را به هم وصل می کند» معنا کرده اند.
در این نقل دو نکته نهفته است اول اینکه بستن با زنجیرهای آهنی بوده است و دوم اینکه دست ها به گردن بسته شده بود.
🔸نقل شیخ مفید (غل جامعه) درباره کوفه
شیخ مفید روایت می کند: وقتی امام سجاد (علیه السلام) وارد کوفه شد به گردن مبارک ایشان «غل جامعه» بود دستهای ایشان به گردن بسته شده بود.
در مجمع البحرین آورده است: غل جامعه یعنی زنجیری که دست ها را به گردن وصل می کند.
🔸خونریزی از رگ گردن امام سجاد در کوفه (به نقل از مسلم جصاص)
در بحار به نقل از مسلم جصاص آمده است که: «دیدم از رگهای گردن علی ابن الحسین (علیهما السلام) خون جاری است.»
در تفسیر علی ابن ابراهیم به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است این غل جامعه تا مجلس یزید بر گردن امام سجاد علیه السلام بود و وی آن را باز کرد.
🔸غل زدن به حضرت در حرکت از کوفه به شام
ابن زیاد در زمان حرکت از کوفه دستور داد زنجیری را به گردن امام سجاد (علیه السلام) زدند.
این احتمال هست که در مدتی که حضرات در زندان کوفه بوده اند غل و زنجیرها باز شده باشد و دوباره برای حرکت به شام زنجیرها را بسته باشند.
#مقتل_شام
#مصائب_اسارت
#مصائب_شام
#قافله_کربلا
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴ادامه مطلب گذشته درباره زنجیر و طناب بستن به اسیران کربلا
🔸نقل لهوف (مقرنون فی الحبال) درباره مجلس یزید
لهوف می نویسد:«بانوان حرم رسالت را در بند ریسمان وارد مجلس یزید کردند.»
در عبارت این نقل واژه «مقرنون فی الحبال» قابل بررسی بیشتر است از آنجا که واژه «تقرین» در قرآن محل اختلاف مفسرین شده است برخی آن را به معنای بستن دستان به گردن دانسته اند و برخی به «بستن دو نفر به یکدیگر» معنا کرده اند.
برخی نیز «مقرنین» را از ماده «قران» به معنای طنابی که با آن دو چیز یا دو نفر را به هم می بندند معنا کرده اند.
به هر حال آنچه می توان برداشت کرد این است که «مقرنون فی الحبال» یعنی اسیران را با طناب به یکدیگر بسته بودند اما اینکه این جمله لزوما به معنای «بستن دستها به گردن» باشد نیاز به تامل بیشتر دارد. اما این نکته نیز قابل توجه است که «تقرین» در اینجا یا به معنای این است که دستها را به گردن بسته بودند یا اگر به معنای بستن اسیران به یکدیگر باشد باز هم طبق مرسوم وقتی می خواهند دو نفر یا چند نفر را با طناب به یکدیگر ببندند مرسوم این است که طناب را یا به گردن یا به بازوی اسیران ببندند.
البته با توجه به روایاتی که درذیل تصریح به بستن طناب به گردن برخی اهل بیت کرده است مطلب روشن تر خواهد شد.
همین معنا در نقل الانوار النعمانیة سید نعمت الله جزائری و منتخب طریحی آمده است که: «طناب را به گردن امام سجاد (علیه السلام) و حضرت أم کلثوم و به بازوی زینب کبری و سکینه خاتون و دیگر دختران بسته بودند و هر گاه از حرکت باز می ایستادند آنان را می زدند ...»
🔸نقل سبط ابن جوزی (موثقین فی الحبال)
در تذکرة الخواص آمده است: امام سجاد در مجلس یزید به وی اعتراض کرد و فرمود : «ای یزید به نظر تو رسول خدا چه حالی دارد و قتی ما را بسته به طناب و بدون پوشش مناسب بر روی جهاز شتران ببیند»
🔸در غل و زنجیر بودن دوازده نفر از کاروان در حضور یزید
از امام باقر نقل شده است که فرمود: «هنگامی که ما به مجلس یزید برده شدیم، ما دوازده نفر غلام [به معنای جوان و نوجوان] بودیم و بزرگترین ما حضرت علی ابن الحسین امام سجاد (علیهما السلام) بود. و دست همه ما با زنجیر به گردن بسته شده بود.»
در نقل دیگر امام سجاد (علیه السلام) به یزید فرمود: «اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ما را در زنجیر می دید آزادمان می کرد.»
در روایت سید نعمت الله جزائری آمده است که حضرت سکینه خاتون در حال رویا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را دید. در ضمن سخن فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از حال امام سجاد (علیه السلام) سوال می کند و سکینه خاتون عرض می کند: «یا جدتاه! بارها قصد کشتن او را کردند ولی بیماری او مانع آن شد زیرا به صورت روی زمین افتاده بود [و طاقت بلند شدن نداشت] لباس های او را غارت کردند ای کاش او را می دیدی وقتی او را بر شتری لاغر و زخمی سوار کردند و بر گردن او زنجیری سنگین بستند پس [امام سجاد] به گریه افتاد از علت گریه او سوال کردیم فرمود وقتی به این زنجیر نگاه می کنم به یاد زنجیر های اهل آتش می افتم پس از آن ظالمین درخواست کردیم آن زنجیر را از آن حضرت باز کنند اما پای آن حضرت را از زیر شتر به هم زنجیر کردند. نگهان دیدیم از ران پای او خون جاری شد.»
#مقتل_شام
#مصائب_اسارت
#مصائب_شام
#قافله_کربلا
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
✍فهرست مطالب درباره مصائب اسارت آل الله
مصائب اسارت
نکته مهم: لزوم افشای ظلم ظالمان در کنار حفظ حریم اهل بیت
🔸 تبیین اجمالی مصیبت اسارت اهل بیت
🔰 تشریح مصائب اسارت بر اساس متون مقتل
🔴 ۱. طی مسیر بر شتران بدون سایه بان
🔴 ۲. طی مسیر بدون جهاز مناسب (زیر انداز)
۲.۱. مصیبت عظیم نهفته در واژه «أقتاب»
۲.۲ تعابیر گوناگون مقاتل درباره بدون محمل بودن مرکب کاروان
۲.۳. تغییر چهره اسیران کربلا از شدت سختی های مسیر
۲.۴. سابقه جنایت سوار کردن مظلومان بر شتران بی محمل در رفتار بنی امیه
🔴 3. مکشفات وجوههن
🔴 4. جمع شدن مردم برای تماشای اسیران
🔴 5. گرداندن اسیران در بازارها
🔴 6. پابرهنگی اسیران
🔴 7. بستن اسیران با طناب و زنجیر آهن
🔴8. تازیانه زدن و کتک زدن به اهل بیت پیامبر در اسارت
🔴9. کندن گوشواره و به خون کشیدن صورت فاطمه بنت الحسین
🔴10. کعب نیزه زدن بر اسیران و بانوان
⭕️مصائب کاروان مخصوص به عصر عاشورا و روز یازدهم👇👇👇
🔴11. حمله به خیام و به آتش کشیدن آن
🔴12. فرار بانوان حرم از خیام و فریاد و ناله آنان
🔴13. غارت خیام و همه وسایل آنان از جمله لباس ها و غارت شتران
🔴 14. غارت چادر، مقنعه، انگشتر، دستبند، گوشواره و خلخال زنان
🔴 15. پاره کردن گوش حضرت ام کلثوم، فاطمه و صفیه
🔴 16. به زمین انداختن آقا امام سجاد علیه السلام
#مقتل_شام
#مصائب_اسارت
#مصائب_شام
#قافله_کربلا
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مصائب اسارت آل الله
🔴8. تازیانه زدن و کتک زدن به اهل بیت پیامبر در اسارت
🔴9. کندن گوشواره و به خون کشیدن صورت فاطمه بنت الحسین
🔴10. کعب نیزه زدن بر اسیران و بانوان
درباره تازیانه و کعب نی زدن بر اسیران اهل بیت مدارکی موجود است که در ذیل می آید، اما قبل از آن باید به قرائنی توجه داشت که مطلب را روشن تر می سازد:
اولا: درباره حرکت اسیران تعابیری مانند «مانند اسیران بردن» یا «مانند اسیران ترک و دیلم و زنگبار بردن» در گزارشات گوناگونی به کار رفته است که بدیهی است کسانی مانند قتله کربلا که قافله ای را به اسارت می برند با هر بهانه ای اسیران را مورد ضرب و شتم قرار خواهند داد.
ثانیا: وقتی جنایات روز عاشورا مانند بستن آب، تیرزدن طفل به شیرخوار، حمله به نوجوان یازده ساله مانند عبدالله و تیر زدن دوباره به او، اسب دواندن به پیکر سیدالشهدا و حتی ذبح طفلان مسلم و دو طفل از خاندان عبدالله بن جعفر در اسارت و ... نظری انداخته شود، تصور تازیانه زدن به اسیران امری سهل خواهد بود.
ثالثا: اگر گزارش حمله به خیمه ها و آتش زدن آن و غارت لباس ها به وسیله استفاده از زور با آن جزئیات ویژه بررسی شود احتمال اینکه دشمن در این غارت همه جانبه دست از ضرب و شتم خاندان رسالت برداشته باشد امری به غایت دور از ذهن خواهد بود.
در عین حال برخی گزارشات به خصوص در این باره وارد شده است:
🔸نقل لهوف از امام سجاد علیه السلام درباره ورود به شام
سيّد ابن طاووس از امام محمد باقر عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: پدرم امام زين العابدين عليه السّلام مىفرمود: «چون ما را به نزد يزيد مىبردند، مرا بر شتر برهنه سوار كرده بودند، و مخدرات اهل بيت را بر اشترهاى برهنه سوار كرده بودند و در عقب من بودند، و سر بزرگوار پدر عالي مقدارم بر سر نيزه بود و در پيش روى ما مىبردند، و نيزهداران آن كافران بر دور ما احاطه كرده بودند، و هريك از ما را كه مىديدند كه اشک از ديده ما جارى مىشود، نيزه را بر سر ما مىكوبيدند. با اين حال ما را داخل آن شهر شوم كردند. چون داخل آن شهر شديم ملعونى ندا كرد: «اينها اسيران اهل بيت ملعونند.»
🔸نقل بحار درباره سیاه شدن پیکر زینب کبری از تازیانه دشمن در عصر عاشورا
در روایت فاطمه بنت الحسین آمده است : «ناگهان کعب نیزه بین دو کتف من فرود آمد پس به رو به زمین افتادم پس گوش مرا پاره کرد و گوشواره و مقنعه مرا برگرفت و خون روی چهره من جاری شد ... عمه صدا زد: دخترم! عمه تو نیز مانند تو [بدون پوشش] است پس دیدم سر او بدون پوشش و پیکر او از ضربه ها سیاه شده است.»
« ... و إذا بكعب الرمح بين كتفي فسقطت على وجهي فخرم أذني و أخذ قرطي و مقنعتي و ترك الدماء تسيل على خدي ... فقالت يا بنتاه و عمتك مثلك فرأيت رأسها مكشوفة و متنها قد أسود من الضرب »
🔸نقل شاعر قرن چهارم درباره تازیانه زدن به اسیران
این مرثیه از ابوالقاسم زاهی شاعر متوفی 352 در مناقب ابن شهر آشوب نقل شده است.
«و فاطمة عقلها طائر إذ السوط في جنبها أبصرت»
یعنی: و می بینم فاطمه [بنت الحسین] را که حیران است وقتی تازیانه ها بر پهلوی زینب می خورد.
ادامه در مطلب بعد
#مقتل_شام
#مصائب_اسارت
#مصائب_شام
#قافله_کربلا
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مصائب اسارت آل الله
🔴ادامه مطلب گذشته درباره تازیانه زدن به اهل بیت در اسارت
🔸گزارش سید نعمة الله جزائری از تازیانه زدن زجر بن قیس
حضرت سکینه در مجلس یزید خطاب به وی فرمود: ای یزید من از روزی که پدرم به شهادت رسیده است خواب نرفته ام زیرا نمی توانستم بر پشت مرکب مجروح و لاغر خواب روم و هر وقت از روی این مرکب به زمین می افتادم این زجر بن قیس با خشونت به من تازیانه می زد و کسی نبود که مرا از دست او خلاص سازد. پس یزید و همراهانش زجر را نفرین کردند.»
«فقالت: يا يزيد! ...، إنّي لم أنم منذ قتل أبي الحسين لأنّي لم أتمكّن من الرّكوب على ظهر أدبر أعجف هذا، و كلّما عثر بي يقهرني هذا زجر بن قيس يوشحني بالسّوط، فلم أر من يخلصني منه. فلعنه يزيد و جلساؤه.»
🔸جداکردن حضرت سکینه از پیکر سیدالشهدا
گزارشاتی که درباره جداکردن حضرت سکینه سلام الله علیها آمده است نشان می دهد که ایشان را به صورت دسته جمعی و با زور و اجبار از پیکر پدر جدا کردند که این برخورد دسته جمعی بدون ضرب و شتم نمی تواند باشد.
«ثمّ إنّ سكينة اعتنقت جسد أبيها الحسين عليه السّلام فاجتمعت عدّة من الأعراب حتّى جرّوها عنه.»
البته مقاتل متاخر گزارشاتی درباره تازیانه زدن به اسیران در حرکت از کربلا و غیر آن نیز نقل کرده اند از جمله:
🔸گزارش مقتل مقرم از تازیانه زدن
مقرم در مقتل خود نقل می کند: «... پس از اینکه زجر بن قیس به نزد اسیران آمد و فریاد زد و آنان از نزد پیکر شهدا بلند نشدند با تازیانه آنان را حرکت داد ...»
«و بعد الزّوال ارتحل إلى الكوفة، و معه نساء الحسين، و صبيته و جواريه و عيالات الأصحاب و كنّ عشرين امرأة، و سيّروهنّ على أقتاب الجمال بغير وطاء، كما يساق سبي الترّك و الرّوم و هنّ ودائع خير الأنبياء.
و أتاهنّ زجر بن قيس، و صاح بهنّ فلم يقمن، فأخذ يضربهنّ بالسّوط، و اجتمع عليهنّ النّاس حتّى اركبوهنّ على الجمال. و ركبت العقيلة زينب ناقتها.»
🔸جمله «و الی عمتی المضروبة»
در کتاب مرحوم دربندی چنین آمده است که حضرت سکینه سلام الله علیها در هنگام رسیدن به پیکر پدر از تازیانه اعدا بر عمه سادات سخن گفته است.
«ثمّ إنّ سكينة اعتنقت جسد أبيها وهي تقول: يا أبتاه! ألبسني بنو اميّة ثوب اليُتْم، يا أبتاه! إذا أظلم عليَّ اللّيل مَن يحمي حماي؟ يا أبتاه! إذا عطشت، فمَن يروى ظمأي؟ يا أبتاه! انظر إلى رؤوسنا المكشوفة، وإلى أكبادنا الملهوفة، وإلى عمّتي المضروبة، وإلى امِّي المسحوبة.»
کندن گوشواره دختر امام حسین علیه السلام
در بخش غارت خیمه ها به نقلی از علامه مجلسی اشاره خواهد شد که شخصی به نام اخنس بن زید در ضمن آن به سدی می گوید: «من اخنس بن زید هستم! گفتم: روز عاشورا چه کردی؟ گفت: من کسی هستم که مأمور شدم اسبانی را که عمر بن سعد مأمور کرده بود، بر جسم حسین علیه السّلام با نعلهای اسبان بتازانم و پهلوهایش را شکستم و سفره ای را از زیر علی بن الحسین علیهما السّلام که بیمار بود کشیدم تا او را به صورت به زمین زدم و دو گوش صفیه بنت الحسین علیه السّلام را دریدم تا به دو گوشواره ای که در گوش داشت برسم!»
#مقتل_شام
#مصائب_اسارت
#مصائب_شام
#قافله_کربلا
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مصائب اسارت آل الله
🔴11. حمله به خیام و به آتش کشیدن آن
🔴12. فرار بانوان حرم از خیام و فریاد و ناله آنان
یکی از مصائب اسارت آل الله حمله به خیام در روز عاشورا است که این حمله با آتش زدن خیمه ها و فرار بانوان حرم همراه می شود.
در لهوف می آورد: «سپس زنان از خیمه بیرون رانده شدند و خیمه ها به آتش کشیده شد و زنان در حالیکه پوشش نداشتند و چادر و زیور آنان به غارت رفته بود و پابرهنه و گریان بودند از خیمه با حالت اسارت بیرون آمدند. »
« ثمّ أخرج النّساء من الخيمة، و أشعلوا فيها النّار، فخرجن حواسر مسلّبات، حافيات باكيات، يمشين سبايا في أسر الذّلّة.»
همچنین این معانی از کلمات ابن نما در مثیرالاحزان قابل استفاده است.
در منابع متاخر چنین آمده است که وقتی زینب کبری از امام زین العابدین (علیه السلام) استفسار کردند حضرت پاسخ دادند«علیکن بالفرار» پس همه بانوان از خیمه بیرون رفتند غیر از زینب کبری که برای نگهداری از زین العابدین علیه السلام در خیمه باقی ماندند.
#مقتل_شام
#مصائب_اسارت
#مصائب_شام
#قافله_کربلا
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مصائب اسارت آل الله
🔴 13. غارت خیام و همه وسایل آنان از جمله لباس ها و غارت شتران
🔴 14. غارت چادر، مقنعه، انگشتر، دستبند، گوشواره و خلخال زنان
🔴 15. پاره کردن گوش حضرت ام کلثوم، فاطمه و صفیه
🔴 16. به زمین انداختن آقا امام سجاد علیه السلام
این عناوین در مدارک ذیل قابل دستیابی است:
🔸نقل ابن نما در مثیرالاحزان
ابن نما در مثیر الاحزان می نویسد: «سپس مشغول غارت خانواده امام حسین علیه السلام و بانوان حرم ایشان شدند تا آنجا که مقنعه از سر زنان یا انگشتر از دستان ایشان یا گوشواره از گوش ایشان یا خلخال از پای ایشان می کشیدند. مردی به نزد دختر امام حسین آمد و چادر از سر او کشید.»
«ثُمَّ اشْتَغَلُوا بِنَهْبِ عِيَالِ الْحُسَيْنِ وَ نِسَائِهِ حَتَّى تُسْلَبُ الْمَرْأَةُ مِقْنَعَتُهَا مِنْ رَأْسِهَا أَوْ خَاتَمُهَا مِنْ إِصْبَعِهَا أَوْ قُرْطُهَا مِنْ أُذُنِهَا وَ حِجْلُهَا مِنْ رِجْلِهَا. وَ جَاءَ رَجُلٌ مِنْ سِنْبِسٍ إِلَى ابْنَةِ الْحُسَيْنِ ع وَ انْتَزَعَ مِلْحَفَتَهَا مِنْ رَأْسِهَا وَ بَقِينَ عَرَايَا تُرَاوِجُهُنَّ رِيَاحُ النَّوَائِبِ وَ تَعْبَثُ بِهِنَّ أَكُفٌّ قَدْ غَشِيَهُنَّ الْقَدَرُ النَّازِلُ وَ سَاوَرَهُنَّ الْخَطْبُ الْهَائِلُ. وَ لَمَّا رَأَتِ امْرَأَةٌ مِنْ بَنِي بَكْرِ بْنِ وَائِلٍ وَ قَدْ تَوَزَّعُوا سَلَبَ النِّسَاءِ قَالَتْ يَا آلَ بَكْرٍ أَ تُسْلَبُ بَنَاتُ رَسُولِ اللَّهِ لَأَحْكُمُ إِلَى اللَّهِ يَا لَثَارَاتِ الْمُصْطَفَى فَرَدَّهَا زَوْجُهَا.»
نقل بردن چادر اهل بیت در لهوف و ارشاد نیز آمده است، در لهوف این تعبیر آمده است که مردم در این غارت از یکدیگر سبقت می گرفتند:«تسابق القوم ...»
🔸نقل بحار و مقتل الحسین خوارزمی
در بحار می نویسد: «پس دشمنان خدا حمله کردند تا اینکه دور خیمه را گرفتند و شمر همراه آنان بود پس به آنان گفت بروید و لباس آنان [یا به نقلی زیورآلات آنان] را بربایید پس وارد شدند وهر چه در خیمه بود بردند حتی گوشواره ای که در گوش ام کلثوم را گرفتند و گوش او را پاره کردند [یا به نقل ابن شهر آشوب گوش او را قطع کردند.]
تا آنجا که حتی با زنان برای چادر آنان درگیر می شدند تا به اجبار آن را برگیرند سپس مردم شروع به سرقت تمام اموال از جمله لباس ها زیورآلات و حله ها و شتران را ربودند.»
«فأقبل أعداء الله لعنهم الله حتى أحدقوا بالخيمة و معهم شمر فقال ادخلوا فاسلبوا بزتهن [بزیّهن] فدخل القوم لعنهم الله فأخذوا ما كان في الخيمة حتى أفضوا إلى قرط كان في أذن أم كلثوم أخت الحسين ع فأخذوه و خرموا أذنها [و فی نقل ابن شهر آشوب: حتی قطعت أذن ام کلثوم لحلقة]
حتى كانت المرأة لتنازع ثوبها على ظهرها حتى تغلب عليه و أخذ قيس بن الأشعث لعنه الله قطيفة الحسين ع فكان يسمى قيس القطيفة و أخذ نعليه رجل من بني أود يقال له الأسود ثم مال الناس على الورس و الحلي و الحلل و الإبل فانتهبوها.»
#مقتل_شام
#مصائب_اسارت
#مصائب_شام
#قافله_کربلا
🔰مصائب اسارت آل الله
🔴غارت خیام
🔸نقل علامه مجلسی از فاطمه بنت الحسین درباره غارت خیام
مرحوم علامه مجلسی در بحار از فاطمه بنت الحسین روایتی را نقل می کند که در ضمن آن به نحوه حمله دشمن به خیام و مصائب پیرامون آن اشاره شده است. ایشان می فرماید:
« در بعضی از کتب دیدم که فاطمه صغرا میگوید: من بر در خیمه ایستاده بودم و به پدرم و اصحاب او نگاه میکردم که با بدنهای بی سر، نظیر قربانیها بر روی رمل افتاده اند و اسبان بر فراز اجسادشان جولان میزدند. من با خودم فکر میکردم که آیا بعد از پدرم، از دست بنی امیه چه بر سر ما خواهد آمد؟ آیا ما را به قتل میرسانند یا اسیر میکنند؟ ناگاه دیدم مردی که بر اسب خود سوار است، زنان را با کعب نیزه خود میراند و آن زنان به یکدیگر پناهنده میشدند. کلیه چادر و دستبند زنان را ربوده بودند و آن زنان فریاد میزدند: وا جداه! وا ابتاه! وا علیا! وا قلة ناصراه! (آه از کمی یاور! ) وا حسناه! آیا فریادرسی نیست که به فریاد ما برسد؟ آیا کسی نیست که از ما دفاع نماید؟ قلب من از این منظره دلخراش دچار خفقان شد و اعضای بدنم به لرزه افتادند. لذا از خوف این که مبادا آن مرد نزد من بیاید، از طرف راست و چپ خود را به عمه ام،ام کلثوم میرساندم.
من در همین حال بودم که ناگاه دیدم آن مرد متوجه من گردید. من از او فرار کردم و گمان میکردم که از دست او سالم خواهم بود. ناگاه دیدم وی مرا دنبال کرد و من از خوف او از خود بی خود شدم، ناگاه دیدم کعب نیزه در میان کتف من قرار گرفته است! من به صورت به روی زمین سقوط کردم و او گوشم را پاره کرد و گوشواره و مقنعه مرا غارت کرد و خونها همچنان به صورت و سر من فرو میریختند و آفتاب سرم را میگداخت. سپس آن مرد به سوی خیمهها برگشت و من همچنان غش کرده بودم. ناگاه دیدم عمهام نزد من آمد و در حالی که گریه میکرد، گفت: برخیز تا برویم، من نمی دانم بر سر دختران و برادر علیل تو چه آمده است. من برخاستم و گفتم: ای عمه! آیا پارچه ای هست که من سر خود را از نظر بینندگان به وسیله آن بپوشانم؟
فرمود: دختر جان! عمه ات مثل تو میباشد! من نگاه کردم و سر او را نیز باز دیدم، پشت او به وسیله ضربه سیاه شده بود. وقتی ما به سوی خیمه بازگشتیم، دیدم هستی آن را به تاراج برده اند و برادرم علی بن الحسین علیهما السّلام به رو در افتاده است و از کثرت تشنگی و گرسنگی و مرض طاقت نشستن ندارد! ما برای او و او برای ما گریه میکردیم.»
#مقتل_شام
#مصائب_اسارت
#مصائب_شام
#قافله_کربلا
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مصائب اسارت آل الله
🔴غارت خیام
🔸نقل علامه مجلسی درباره غارت خیام و کندن گوشواره به نقل از اخنس بن زید
همچنین علامه مجلسی روایتی از سدی از اخنس بن زید نقل می کند که در ضمن آن مصیبت های وارد شده بر صفیه بنت الحسین علیها السلام و کندن گوشواره ایشان و بردن زیرانداز زین العابدین علیه السلام را نقل می کند:
«از سدّیّ حکایت شده که در شبی که دوست داشتم همنشینی داشته باشم، مردی مهمان من شد. من به او خوشامد گفتم و او را نزدیک خود آوردم و اکرامش کردم و شب نشینی کردیم و سخن میگفتیم و آن مرد مانند سیل جاری به سمت دره سخن میگفت و من میشنیدم. در خلال سخن هایش از کربلا گفت و هنوز خیلی از زمان قتل حسین علیه السّلام نگذشته بود! من آهی از درون کشیدم و ناله ای کامل نمودم. او گفت: تو را چه شد؟ گفتم: تو مصائبی را یاد کردی که در برابر آن هر مصیبتی سهل است. پرسید: آیا روز عاشورا کربلا بودی؟ گفتم: نه و خدا را حمد میکنم. گفت: چرا حمد خدا میکنی؟ گفتم: به خاطر عدم دخالت در خون حسین علیه السّلام. زیرا جد او صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده: کسی که روز قیامت از او مطالبه خون فرزندم حسین علیه السّلام شود، ترازوی عملش سبک است!
پرسید: جد او چنین فرموده؟ گفتم: بله! و آن حضرت صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده: فرزندم حسین علیه السّلام از سر ظلم و تجاوز کشته میشود! کسی که او را بکشد، داخل تابوتی از آتش میشود و به عذاب نیمی از اهل جهنم گرفتار میشود و دست و پایش بسته میشود و بویی دارد که اهل آتش از او متأذی میشوند! هم از او و هم از کسی که در قتل او مشایعت و متابعت کرده یا به آن راضی شده! «هر قدر که پوستشان بریان گردد»، پوست هایِ دیگری بر جایش نهیم تا «عذاب را بچشند که ساعتی از آنان رها نمی شود» و از آب جوشان جهنم میچشند. پس وای بر آنان از عذاب جهنم!
گفت: ای برادر! این کلام حضرت را تصدیق میکنی؟ گفتم: چگونه تصدیق نکنم در حالی که پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده: من دروغ نگفتم و تکذیب هم نشده ام! گفت: شنیده ای که از پیامبر خدا نقل میکنند که فرمود: قاتل پسرم حسین عمرش طولانی نمی شود! من قسم به حق تو از سن نود سالگی گذشته ام، با این حال تو مرا نمی شناسی؟ گفتم: نه به خدا قسم! گفت: من اخنس بن زید هستم! گفتم: روز عاشورا چه کردی؟ گفت: من کسی هستم که مأمور شدم اسبانی را که عمر بن سعد مأمور کرده بود، بر جسم حسین علیه السّلام با نعلهای اسبان بتازانم و پهلوهایش را شکستم و سفره ای را از زیر علی بن الحسین علیهما السّلام که بیمار بود کشیدم تا او را به صورت به زمین زدم و دو گوش صفیه بنت الحسین علیه السّلام را دریدم تا به دو گوشواره ای که در گوش داشت برسم!
سدّیّ میگوید: دلم به ناله افتاد و اشک چشمانم جاری شد و بیرون رفتم تا راهی برای کشتن او پیدا کنم! ناگهان دیدم چراغ کم سو شده! برخاستم تا آن را روشن کنم که گفت: بنشین! و با غرور از جان به در بردن خود و سلامتی اش تعریف میکرد. دستش را دراز کرد تا آتش را روشن کند که ناگهان دستش آتش گرفت. دستش را به میان خاک مالید، ولی خاموش نشد. پس مرا صدا زد که برادر! مرا دریاب. من آب روی آن ریختم، ولی از این عملم کراهت داشتم! وقتی آتش بوی آب شنید، شعله اش بالاتر رفت! او مرا صدا زد که این آتش چیست و چه چیزی آن را خاموش میکند؟ گفتم: خود را به میان رودخانه بینداز و او خود را به میان آب انداخت! وقتی جسمش را در آب انداخت، آتش در تمام بدنش مثل چوب تر در گرد و خاک باد شعله کشید و من او را نظاره میکردم. پس قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، خاموش نشد تا این که آن مرد سیاه شد و روی آب آمد. {لعنت خدا بر ظالمان و ظالمان میدانند که به چه بازگشتهایی بازگشت داده میشوند.»
#مقتل_شام
#مصائب_اسارت
#مصائب_شام
#قافله_کربلا
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub