eitaa logo
متن روضه اهل بیت (آرشیو کانال روضه های مکتوب)
3.8هزار دنبال‌کننده
25 عکس
16 ویدیو
73 فایل
این کانال پشتیبان کانال روضه های مکتوبه اینجا متون گذاشته میشه راه ارتباط: @Yazahra1357 لینک کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub لینک منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat
مشاهده در ایتا
دانلود
اشاره به روضه حضرت زهرا در روضه حضرت عبدالله بن حسن: فکر می کردم چطور شد دست عبدالله از دست زینب رها شد چرا تعجب می کنم؟ آخه این دختر زهراس مادرش تو کوچه بنی هاشم یه تنه علی رو رها نمی کرد هرچی دیدن علی رو میکشن زهرا رها نمی کنه یه وقت دیدن با غلاف شمشیر1 نوشتن یکی از این ملعون ها با شمشیر حرکت کرد شاید زینب تا این صحنه رو دید عبدالله دستشو رها کرد 1. درباره جلوگیری از فاطمه زهرا دو مطلب است یکی بین راهروی خانه است که سلیم نقل می کند: كتاب سليم بن قيس الهلالي ؛ ج‏2 ؛ ص586 «فَأَلْقَوْا فِي عُنُقِهِ حَبْلًا وَ حَالَتْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَهُ فَاطِمَةُ ع عِنْدَ بَابِ الْبَيْتِ فَضَرَبَهَا قُنْفُذٌ الْمَلْعُونُ بِالسَّوْطِ فَمَاتَتْ حِينَ مَاتَتْ وَ إِنَّ فِي عَضُدِهَا كَمِثْلِ الدُّمْلُجِ مِنْ ضَرْبَتِهِ لَعَنَهُ اللَّه‏» دیگری نقلی است که وقتی فاطمه زهرا طناب را می کشید عمر سه بار با غلاف شمشیر بر کتف زهرای مرضیه زد که حضرت از هوش رفتند. ر،ک: کتاب تنهایی مهر ص 158 به نقل از مجمع النورین ابوالحسن مرندی ص82 البته یک نقل نیز دلائل الامامة طبری دارد: دلائل الإمامة (ط - الحديثة) ؛ ؛ ص134 وَ كَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ السَّيْفِ‏ «5» بِأَمْرِهِ، فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِكَ مَرَضاً شَدِيدا .
روضه حضرت قاسم علیه السلام قسمت اول: امشب شب یادگار همین آقاس تو صحرای کربلا اون قاسمی که حسین شب عاشورا بهش گفت فداک عمک عمو به فدات بشه پشت خیمه قدم زنان به دعا داشت با درگه خدا نجوا ای خدا عاشق عمو هستم تو خودت راضی اش کن از دستم چاره درد را نمی دانم او غریب است منکه می دانم [طبق نقلی حضرت فرمود پسرم با پاهای خودت به سوی مرگ می خوای بری عرضه داشت عموجان و کیف لا یا عم و انت بین الاعداء وحید فرید من طاقت ندارم تنهایی تو ببینم] تو اگر بر دلش بیندازی او به جانبازی ام شود راضی منکه شاگرد رزم بَدرِینَم پسر مجتبای صفّینم سبط حیدر ز نسل زهرایم حسن مجتبای اینجایم بر لبم بهترین غزل دارم جام شیرین تر از عسل دارم من در این حربگاه می جنگم با تمام سپاه می جنگم من گل سرخ و سبز این چمنم با حسین و سلاله حسنم شب عاشورا ابی عبدالله فرمود همه شما کشته می شید یک نفر از شما باقی نمی مونه قاسم صدا زد عمو! آیا منم شهید میشیم فرمود یا بنی کیف الموت عندک پسرم مرگ نزد تو چگونه است عرضه داشت عموجان احلی من العسل شهادت در راه خدا از عسل برام شیرین تره فرمود آره تو هم شهید میشی اما بعد ان تبلو ببلاء عظیم به بلای بزرگی دچار میشی روضه قاسم انقدر جانسوزه صاحب مصیبت عظمی که حسینه میگه قاسمم مصیبت تو بزرگه لذا چند جا روز عاشورا لشگر رو نفرین کرد یه جا پای پیکر قاسم بود اللهم احصهم عددا خدایا دونه دونه شونو بشمار و لا تغادر منهم احدا خدا یه دونه از این هام باقی نگذار بعد فرمود ولا تغفر لهم ابدا بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏43 ؛ ص269 كامل الزيارات أَبِي عَنْ سَعْدٍ وَ الْحِمْيَرِيِّ وَ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ وَ غَيْرِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَخِيهِ نُوحٍ عَنِ الْأَجْلَحِ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ‏ يَا عَلِيُّ لَقَدْ أَذْهَلَنِي هَذَانِ الْغُلَامَانِ يَعْنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ أَنْ أُحِبَّ بَعْدَهُمَا أَحَداً إِنَّ رَبِّي أَمَرَنِي أَنْ أُحِبَّهُمَا وَ أُحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُمَا. موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏3 ؛ ص110 : ... فقال: فداك عمّك، اشکهای خونین در سوگ امام حسین ترجمه ذریعة النجات ص 246 به نقل از المنتخب ص 374. موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏3 ؛ ص110 به نقل از مدینه المعاجز و نفس المهموم : فقال لهم: يا قوم! إنّي في غد أقتل، و تقتلون كلّكم معي، و لا يبقى منكم واحد. فقالوا: الحمد للّه الّذي أكرمنا بنصرك، و شرّفنا بالقتل معك، أو لا ترضى أن نكون معك في درجتك يا ابن رسول اللّه؟ فقال: جزاكم اللّه خيرا. و دعا لهم بخير، فأصبح و قتل و قتلوا معه أجمعون. فقال له القاسم بن الحسن عليه السّلام: و أنا فيمن يقتل؟ فأشفق عليه، فقال له: يا بنيّ! كيف الموت عندك؟ قال: يا عمّ! أحلى‏ من‏ العسل‏. فقال: أي و اللّه‏- فداك عمّك-، إنّك لأحد من يقتل من الرّجال معي بعد أن تبلو ببلاء عظيم، و ابني‏عبد اللّه. فقال: يا عمّ! و يصلون إلى النّساء حتّى يقتل عبد اللّه و هو رضيع؟ فقال: فداك عمّك، يقتل عبد اللّه إذ جفّت روحي عطشا، و صرت إلى خيمنا، فطلبت ماء و لبنا، فلا أجد قطّ. موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص130 أضاف في نفس المهموم: «و روي أنّه قال الحسين عليه السّلام: اللّهمّ أحصهم عددا، و اقتلهم بددا، و لا تغادر منهم‏ أحدا، و لا تغفر لهم أبدا، صبرا يا بني عمومتي، صبرا يا أهل بيتي، لا رأيتم هوانا بعد ذلك اليوم أبدا»
روضه حضرت قاسم علیه السلام قسمت دوم: گفتی که سرنوشت همین از قدیم بود گفتی مرا نصیب بلای عظیم بود دست رکاب بر سر پایم نمی رسید آن اسب هم مخالف جنگ یتیم بود روز عاشورا دونه دونه همه رفتند به قربانگاه اومد اجازه بگیره گفتن ابی عبدالله بغلش کرد این قدر تو بغل هم گریه کردند حتی غشی علیهما هر دو از حال رفتند خیلی سخت بود برای حسین یادگار برادره ... امانته یه وقت دیدن افتاد به پای عمو شروع کرد دست و پای عمو رو بوسیدن این قدر التماس کرد بالاخره اذن میدان گرفت پاره ماه سوی میدان شد لرزه ای در سپاه عدوان شد ای عجب هیئتی عجب کفنی هیبتش هاشمی قَدَش حسنی [و انا بن الحسن که افشا شد لشگر کوفه در تماشا شد نوجوان و به لشگر افتادن با یلان عرب در افتادن هرکه از هر طرف تهاجم کرد لاجرم دست و پای خود گم کرد رزم جانانه اش که غوغا کرد کینه های مدینه سر وا کرد] هنوز داشت گریه می کرد که وارد میدان شد اومد مقابل لشگر ایستاد ان تنکرونی فانا ابن الحسن سبط النبی المصطفی الموتمن مردم اگه می شناسید من یادگار حسنم گفتن کان وجهه فلقة قمر مثل ماهپاره می درخشید راوی میگه دیدم حتی بند نعلینش پاره بود انقدر شوق شهادت داره خودش رو رسوند به میدان وارد میدان شد غوغایی به پا کرد گفتن 70 نفر از این ملعون ها رو به زمین انداخت اما نگم چی شد فقط بگم یه وقت از بین میدان صدای قاسم بلند شد افتادم از پشت فرس عمو به فریادم برس یا عماه ادرکنی موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص137 به نقل از مقتل خوارزمی فلمّا نظر إليه الحسين اعتنقه، و جعلا يبكيان حتّى غشي‏ عليهما، ثمّ استأذن الغلام للحرب، فأبى عمّه الحسين أن يأذن له، فلم يزل الغلام يقبّل يديه و رجليه، و يسأله الإذن حتّى أذن له، فخرج و دموعه على خدّيه و هو يقول: إن تنكروني فأنا فرع الحسن‏ محمود ژولیده موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص129 قال أبو مخنف: حدّثني سليمان بن أبي راشد، عن حميد بن مسلم، قال: خرج إلينا غلام كأنّ وجهه شقّة قمر، في يده السّيف، عليه قميص و إزار و نعلان قد انقطع شسع إحداهما ما أنسى أنّها اليسرى موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص151 و كمن له ملعون، فضربه على أمّ رأسه، ففجر هامته، و خرّ صريعا يخور بدمه‏، فانكبّ على وجهه، به نقل از تاریخ طبری موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص151 و خرّ صريعا يخور بدمه‏، فانكبّ على وجهه، و هو ينادي: يا عمّاه! أدركني. به نقل از ابو مخنف
روضه حضرت قاسم علیه السلام قسمت سوم تا صدای ناله قاسم بلند شد ابی عبدالله خودشو مثه باز شکاری رسوند کنار بدن قاسم تا ابی عبدالله رسید لشگر به هم خورد گرد و غباری بلند شد تا گرد و غبار خوابید یه وقت دیدن قاسم داره دست و پا میزنه عرضه بداریم یا صاحب الزمان معلومه اینجای روضه خیلی دل شما رو به درد آورده آخه خود امام زمان وقتی سلام میده به قاسم اینجور فرمود السلام علی القاسم ابن الحسن بن علی حین نادی عمه اون وقتی که عمو شو صدا زد و هو یفصح برجلیه التراب دیدن قاسم داره دست و پا می زنه حتی حضور زود تو هم فایده نداشت آن لحظه آمدی تو که حالم وخیم بود اما عمو ببین چطور قد کشیدم آخه میگن سینه شو چسبونده بود به سینه خودش داشت قاسم برمی گرداند اما دیدن پاهاش داره رو زمین کشیده میشه کانی انظر الی الغلام و رجلاه تخطان الارض عموجان زبان حالش اینه از نعل اسب و دشنه و شمشیر و سنگ و خاک هر چیز در بلندی قدم سهیم بود المزار الکبیر ابن مشهدی ص 490 فجلی علیه عمه کالصقر همان ، السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ، الْمَضْرُوبِ هَامَتُهُ، الْمَسْلُوبِ‏ لَامَتُهُ‏، حِينَ نَادَى الْحُسَيْنَ عَمَّهُ فَجَلَى عَلَيْهِ عَمُّهُ كَالصَّقْرِ، وَ هُوَ يَفْحَصُ بِرِجْلِهِ التُّرَابَ، وَ الْحُسَيْنُ موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص130 به نقل از تاریخ طبری و نفس المهموم. ثمّ احتمله‏فكأنّي أنظر إلى رجلي الغلام يخطّان في الأرض، و قد وضع حسين‏ صدره على صدره‏
پیوند روضه حضرت قاسم علیه السلام با روضه قتلگاه اما عرض کنیم یا رسول الله میگن دو تا بدن بود روز عاشورا در حال حیات لگدکوب اسب ها شد یکی اینجا بدن قاسم بود بار دوم هم عصر عاشورا روضه شو امام زمان می خوانه آی جد غریبم حَتَّى نَكَسُوكَ عَنْ جَوَادِكَ، فَهَوَيْتَ إِلَى الْأَرْضِ جَرِيحاً تطووک الخیول بحوافرها تو هنوز جان داشتی با اسب هاشون بر بدن عزیز زهرا حسین المزار الكبير (لابن المشهدي) ؛ ؛ ص504 حَتَّى نَكَسُوكَ عَنْ جَوَادِكَ، فَهَوَيْتَ إِلَى الْأَرْضِ جَرِيحاً، تَطَؤُكَ الْخُيُولُ‏ بِحَوَافِرِهَا، وَ تَعْلُوكَ الطُّغَاةُ بِبَوَاتِرِهَا «3»، قَدْ رَشَحَ‏ «4» لِلْمَوْتِ جَبِينُكَ، وَ اخْتَلَفَتْ بِالانْقِبَاضِ وَ الِانْبِسَاطِ شِمَالُكَ وَ يَمِينُكَ، تُدِيرُ طَرْفاً خَفِيّاً إِلَى رَحْلِكَ وَ بَيْتِكَ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِكَ عَنْ وُلْدِكَ وَ أَهْلِكَ، وَ أَسْرَعَ فَرَسُكَ شَارِداً، وَ إِلَى خِيَامِكَ قَاصِداً، مُحَمْحِماً «5» بَاكِياً.
7. روضه مکتوب حضرت علی اصغر شب هفتم.pdf
273.9K
7. مقتل حضرت علی اصغر علیه السلام.pdf
427.2K
✍️مقتل حضرت علی اصغر (علی السلام) در این نوشته نقل های متعدد از منابع شیعی و سنی درباره شهادت حضرت علی اصغر به طوری کنار هم قرار گرفته است که خواننده متوجه تفاوت در برخی کلمات شود و بتواند از مجموع نقل ها در کنار هم استفاده کند. این نوشته نیز بسان نوشته های گذشته تولید شده در همین کانال است و امیدوارم حتما مطالعه کنید و در جزییات نقل ها دقت بفرمایید. کلام مرحوم آیت الله دربندی درباره اسرار شهادت حضرت نیز کلامی بسیار بلند و حاوی نکاتی مهم است که مطالعه بفرمایید. این نوشته فعلا به زبان عربی و البته با عناوین فارسی است. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
14. روضه دو شش ماهه.docx
26.3K
✍️فایل مکتوب روضه دو شش ماهه 🔸متن همین روضه در این آدرس: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/137 🔸صوت مجلس روضه با مضمون پیوند روضه حضرت علی اصغر و روضه حضرت محسن (علیهما السلام) ۱۴۰۰/۶/۸ در این آدرس: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/138 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
پیوند روضه حضرت علی اصغر با حضرت محسن (علیما السلام) جهت دیدن مدارک روضه به فایل بالا مراجعه کنید صلی الله علیک یا ابا عبدالله می شویم امشب دخیل محضر شش ماهه ای چشم مان بر دست حاتم پرور شش ماهه ای رزق مان را میدهد هرشب علی اصغر به ما شد کفیل عاشقان نان آور شش ماهه ای در بزرگی کم ندارد از برادر بی گمان جان به قربان علی اکبر شش ماهه ای نور وجه اللهی اش ما را مسلمان کرده است اهل ایمانیم با پیغمبر شش ماهه ای آخه سند مظلومیت حسینه تا بخواند خطبه ای روشنگرانه میشود دست سالار شهیدان منبر شش ماهه ای از تو بغل بابا فریاد زد آی اهل عالم غربت بابامو ببینید ببینید کار حسین به کجا رسیده علی رو بالای دستاش گرفته آی مردم اگه به من رحم نمی کنید به این بچه شیرخواره رحم کنید گریه اش باشد رجز قنداقه اش باشد زره فتح خیبر کرده گویا حیدر شش ماهه ای من شب هفت محرم روضه میخوانم فقط از لب خشکیده و چشم تر شش ماهه ای داشت با مردم سخن می گفت اما ناگهان حرمله می پاشد از هم حنجر شش ماهه ای در میان قاب دستان پدر پیدا شود آه تصویر گلوی پرپر شش ماهه ای روضه های بی کلام کربلا تا شام هست گریه های بی امان مادر شش ماهه ای روز اربعین تا برگشتن کربلا هرکی یه ناله ای میزد رباب هم یه ناله ای داشت سخت ترین چیز برا مادر اینه نتونه به بچه شیر بده زبان حال رباب این بود کجا خفتی کجا گنجینه من بیا بیرون ز خاک آیینه من از آن روزی که آب آزاد گشته کمی شیر آمده در سینه من مجلس مجلس شیرخواره حسینه اما جا داره مجلس ها بشینیم برا شیش ماهه زهرا گریه کنیم روضه باب الحوائج هست اما میزنم من گریزم را به طفل دیگر شش ماهه ای آی گریه کنای علی اصغر! پشت در هم مادری مضطر شد و بی تاب شد از مدینه کودک شش ماهه کشتن باب شد آره والله از مدینه این رسم رو گذاشتن اگه تو مدینه شش ماهه زهرا رو فدا نمی کردن کسی جرئت نمی کرد عصر عاشورا گلوی نازک علی رو با تیر سه شعبه ... همیشه به مادرای باردار توصیه می کنن میگن خیلی باید مراقب باشی نکنه یه وقت زمین بخوری نکنه یه وقت ضربه ای به بدنت بخوره آخه اولین ضربه ای که بخوره اول بچه ضربه میخوره تا اومدن پشت درخانه زهرا زهرا جلوی راهشونو گرفت چنان با لگد به درخانه زدن اولین کسی که فدا شد شش ماهه زهرا بود وای منو وای منو وای من میخ در و سینه زهرای من یا امام زمان معذرت می خوام در وسط کوچه تو را می زدند کاش به جای تو مرا می زدند خدا رحمت کنه مرحوم آشیخ محمدحسین اصفهانی رو... و لست ادری خبر المسمار سل صدرها خزانة الاسرار قربون چادر خاکیت برم اما عرضم اینه همه میگن چادر زهرا خاکی شد زبان حال زینب اینه شیش ماهه تو کوچه قربونی شده چادر خاکی تو خونی شده اما عرض کنیم یا صاحب الزمان اینجا چادر مادر شما خونی شد کربلا هم چند بار چادر زینب خونی شد اولین بار اونجا بود که دیدن حسین کنار بدن پاره پاره علی اکبر نشسته انگار حسین داره جان میده یه وقت دیدن یه خانمی دوان دوان وارد میدان شد آمد خودشو انداخت رو بدن اربا اربای علی ... بار دوم هم اونجا بود که حسین علی اصغر رو روی دست گرفته یه وقت نمی دونم شاید ببینه علی آرام آرام روی دستش داره دست و پا میزنه آخه هر شهیدی زمین می افتاد فریاد می زد حسینو صدا می زد اما چه کنه اون بچه ای که هنوز زبون نداره بابا رو صدا بزنه نه نه چه کنه اون بچه ای که با تیر سه شعبه گلوشو بریدن یه وقت دیدن بچه رو داد دست زینب دو دستش رو زیر گلوی علی گذاشت خون دستای حسینو پر کرد دیدن خون ها رو به آسمان پاشید. ز ضرب تیر چنان دست و پای خود گم کرد که خواست گریه کند ناگهان تبسم کرد. متن روضه های اهل بیت (علیهم السلام) به همراه ارجاع به متون مقتل در کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
روضه حضرت علی اصغر علیه السلام در چهار قسمت
السلام علیک یا ابا عبدالله روضه حضرت علی اصغر علیه السلام در چهار قسمت قسمت اول: خوشبوترین گلاب در این کربلا منم شیواترین نوا در این نینوا منم با خون نوشته زیر گلویم کلیم عشق باب الحوائج حرم مصطفی منم با دست کوچکم گره ها باز می شود مردم علی اصغر مشکل گشا منم خیلی این آقازاده پیش خدا مقام داره اگه یه نظر عنایت بیاندازه به دل ناپاک مثل منی دلامونو شفا میده آخه خیلی این مصیبت، مصیبت علی اصغر برا امام حسین سنگین بود تو سلام عرض می کنیم صلی الله علیک ... و علی ولدک علی الاصغر الذی فجعت به خیلی این مصیبت بزرگه خیلی با دل اهل بیت بازی کرده بابا وقتی قرآن یه چیزو بزرگ بدونه معلومه چه خبره در احوال بنی اسراییل بین همه بلاها دوتا مصیبت رو اسم ببره میگه اینا بلاء عظیم اند یکی مصیبت سربریدن بچه ها یکی هم مصیبت به اسارت بردن زنان پس باید گفت بین مصیبتای ابی عبدالله که اعظم مصایب عالمه دوتا مصیبت از همه بالاتره یکی مصیبت اسیری خواهرش زینبه دومی هم مصیبت علی اصغر نامم علی اصغر و در کشتی حسین هم بادبان و لنگر هم نا خدا منم این دستهای کوچک من دست حیدری است شش ماهه ای که کشته شده بی صدا منم اونم نه هر سر بریدن آی مردم علی رو تو بغل بابا سر بریدن اینم روضه ایه که دل امام زمانو برده بود در ناحیه فرمود المذبوح بالسهم فی حجر ابیه الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحديثة) ؛ ج‏3 ؛ ص71 صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهِمْ وَ عَلى‏ وَلَدِكَ عَلِيِّ الاصْغَرِ الَّذِي فُجِعْتَ‏ «2» بِه‏ وسوره بقره، 49 و إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ‏ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ في‏ ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظيمٌ الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحديثة) ؛ ج‏3 ؛ ص74 السَّلامُ عَلى‏ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ، الطِّفْلِ الرَّضِيعِ، الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ، الْمُتَشَحِّطِ «5» دَماً، الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّماءِ، الْمَذْبُوحِ‏ بِالسَّهْمِ‏ فِي حِجْرِ أَبِيهِ، لَعَنَ اللَّهُ رامِيَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ كاهِلِ الْأَسَدِي وَ ذَوِيهِ. مرحوم دربندی با استشهاد به همین زیارت فرموده اند که یک طفل شیرخوار در روز عاشورا به شهادت رسیده است. نه چنانچه بعضی گفته اند که دو طفل شیرخوار از امام حسین روز عاشورا شهید شده اند. ر، ک:اسرار الشهاده.
روضه حضرت علی اصغر علیه اللسام قسمت دوم: نفرین امام سجادعلیه السلام بر حرمله: منهال میگه رفتم مدینه خدمت امام سجاد رسیدم فرمود چه خبر از حرمله؟ عجیبه بین این همه ملعون از حرمله سوال کرد عرضه داشتم آقا من که اومدم زنده بود میگه دیدم دو دستاشو برد سمت آسمان دو بار صدا زد اللهم اذقه حر الحدید خدایا داغی آهنو به حرمله بچشان یعنی الهی حرمله از غم بسوزی گلوی طفل من بر هم ندوزی آخه تو اون هوای داغ تیر آهنی خیلی داغ میشه امشب که این روضه رو شنیدی اگه اطرافت یه بچه شیرخواره هست برو لطافت گلوشو نگاه کن شرمنده تم نازنینم باید تو خیمه بشینم شرمنده از حسین و عباس و ام البنینم از عطش رنگت پریده، بالام ای بالام از گرما لبهات خشکیده، بالام ای بالام بابات از علقمه اومد، بالام ای بالام اما با قد خمیده، بالام ای بالام بابات اومد رمق تو زانوهاش نیست جوهر تو صداش نیست با مشک پاره پاره ولی عمو باهاش نیست لالایی بچم خوابیده، بالام ای بالام لالایی باباش تو میدون، بالام ای بالام عباش و دورش پیچیده، بالام ای بالام نرو مادر اونجا یه قطره آب نیست چیزی به جز سرای نیست یه بار دیگه بیدار شو میدون که جای خواب نیست مادر بمیره که از صبح بیداری و بی قراری حالا چرا ساکتی تو آخه تو که خواب نداری شرمنده تم نازنینم باید تو خیمه بشینم شرمنده از حسین و عباس و ام البنینم از عطش رنگت پریده، بالام ای بالام از گرما لبهات خشکیده، بالام ای بالام بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏45 ؛ ص332 الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ الْمُظَفَّرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَلْخِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنِ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ عُمَرَ النَّهْدِيِّ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يُونُسَ عَنِ الْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ مُنْصَرَفِي مِنْ مَكَّةَ فَقَالَ لِي يَا مِنْهَالُ مَا صَنَعَ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ الْأَسَدِيُّ فَقُلْتُ تَرَكْتُهُ حَيّاً بِالْكُوفَةِ قَالَ فَرَفَعَ يَدَيْهِ جَمِيعاً ثُمَّ قَالَ ع اللَّهُمَ‏ أَذِقْهُ‏ حَرَّ الْحَدِيدِ اللَّهُمَ‏ أَذِقْهُ‏ حَرَّ الْحَدِيدِ اللَّهُمَ‏ أَذِقْهُ‏ حَرَّ النَّارِ قَالَ الْمِنْهَالُ فَقَدِمْتُ الْكُوفَةَ وَ قَدْ ظَهَرَ الْمُخْتَارُ بْنُ أَبِي عُبَيْدَةَ الثَّقَفِيُّ وَ كَانَ لِي صَدِيقاً فَكُنْتُ فِي مَنْزِلِي أَيَّاماً حَتَّى انْقَطَعَ النَّاسُ عَنِّي وَ رَكِبْتُ إِلَيْهِ فَلَقِيتُهُ خَارِجاً مِنْ دَارِهِ فَقَالَ يَا مِنْهَالُ لَمْ تَأْتِنَا فِي وَلَايَتِنَا هَذِهِ وَ لَمْ تُهَنِّئْنَا بِهَا وَ لَمْ تُشْرِكْنَا فِيهَا فَأَعْلَمْتُهُ أَنِّي كُنْتُ بِمَكَّةَ وَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكَ الْآنَ وَ سَايَرْتُهُ وَ نَحْنُ نَتَحَدَّثُ حَتَّى أَتَى الْكِنَاسَ فَوَقَفَ وُقُوفاً كَأَنَّهُ يَنْظُرُ شَيْئاً وَ قَدْ كَانَ أُخْبِرَ بِمَكَانِ حَرْمَلَةَ بْنِ كَاهِلٍ فَوَجَّهَ فِي طَلَبِهِ فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ جَاءَ قَوْمٌ يَرْكُضُونَ وَ قَوْمٌ يَشْتَدُّونَ حَتَّى قَالُوا أَيُّهَا الْأَمِيرُ الْبِشَارَةَ قَدْ أُخِذَ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ فَمَا لَبِثْنَا أَنْ جِي‏ءَ بِهِ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ الْمُخْتَارُ قَالَ لِحَرْمَلَةَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَكَّنَنِي مِنْكَ ثُمَّ قَالَ الْجَزَّارَ الْجَزَّارَ فَأُتِيَ بِجَزَّارٍ فَقَالَ لَهُ اقْطَعْ يَدَيْهِ فَقُطِعَتَا ثُمَّ قَالَ لَهُ اقْطَعْ رِجْلَيْهِ فَقُطِعَتَا ثُمَّ قَالَ النَّارَ النَّارَ فَأُتِيَ بِنَارٍ وَ قَصَبٍ فَأُلْقِيَ عَلَيْهِ فَاشْتَعَلَ فِيهِ النَّارُ فَقُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ فَقَالَ لِي يَا مِنْهَالُ إِنَّ التَّسْبِيحَ لَحَسَنٌ فَفِيمَ سَبَّحْتَ فَقُلْتُ أَيُّهَا الْأَمِيرُ دَخَلْتُ فِي سَفْرَتِي هَذِهِ مُنْصَرَفِي مِنْ مَكَّةَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَقَالَ لِي يَا مِنْهَالُ مَا فَعَلَ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ الْأَسَدِيُّ فَقُلْتُ تَرَكْتُهُ حَيّاً بِالْكُوفَةِ فَرَفَعَ يَدَيْهِ جَمِيعاً فَقَالَ اللَّهُمَّ أَذِقْهُ حَرَّ الْحَدِيدِ اللَّهُمَّ أَذِقْهُ حَرَّ الْحَدِيدِ اللَّهُمَّ أَذِقْهُ حَرَّ النَّارِ فَقَالَ لِيَ الْمُخْتَارُ أَ سَمِعْتَ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ هَذَا فَقُلْتُ [وَ] اللَّهِ لَقَدْ سَمِعْتُهُ يَقُولُ هَذَا قَالَ فَنَزَلَ عَنْ دَابَّتِهِ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فَأَطَالَ السُّجُودَ ثُمَّ قَامَ فَرَكِبَ وَ قَدِ احْتَرَقَ حَرْمَلَةُ کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
روضه حضرت علی اصغر علیه السلام قسمت سوم: درخواست آب: برخی نوشتن ام کلثوم آمد گفت برادر جان این بچه تشنه است یه قدری از این مردم آب طلب کن آقای عالم اومد مقابل لشگر ایستاد مردم برادرم رو کشتید فرزندانمو کشتید همین یه بچه شیرخواره مونده مردم اگره به من رحم نمی کنید به این بچه شیرخواره رحم کنید یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل اما ترونه کیف یتلظی عطشا یعنی ببینید، ببینید - گلم رنگ ندارد اگر آمده میدان، سر جنگ ندارد گلم سرخ و سفید است از او قطع امید است واویلا، واویلا جز این کودک معصوم،دگر یار ندارم جز این هدیه ی کوچک، به دادار ندارم موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص294 به نقل از ابی مخنف ثمّ أقبل إلى أمّ كلثوم، و قال لها: يا أختاه، أوصيك بولدي الأصغر خيرا، فإنّه طفل‏ صغير، و له من العمر ستّة أشهر. فقالت له: يا أخي، إنّ هذا الطّفل له ثلاثة أيّام ما شرب الماء، فاطلب له شربة من الماء. فأخذ الطّفل، و توجّه نحو القوم، و قال: يا قوم! قد قتلتم أخي، و أولادي، و أنصاري، و ما بقى غير هذا الطّفل، و هو يتلظّى عطشا، فاسقوه شربة من الماء. فبينما هو يخاطبهم، إذا أتاه سهم مشوم من ظالم غشوم، فذبح الطّفل من الأذن إلى الأذن. و قيل: إنّ السّهم رماه قديمة العامريّ (لعنه اللّه) ، فجعل الحسين عليه السّلام يتلقّى الدّم‏ بكفّيه، و يرمي‏به إلى السّماء، و يقول: اللّهمّ إنّي أشهدك على هؤلاء القوم، فإنّهم نذروا أن لا يتركوا أحدا من ذرّية نبيّك. ثمّ رجع بالطّفل مذبوحا، و دمه يجري على صدره، فألقاه‏إلى أمّ كلثوم، فوضعه‏ في الخيمة، و بكى عليه، موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص291 به نقل از نفس المهموم،/ 350 فأخذه على يده و قال: يا قوم‏! إن‏ لم‏ ترحموني‏، فارحموا هذا الطّفل. موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص294 به نقل از ابو مخنف و ما بقى غير هذا الطّفل، و هو يتلظّى‏ عطشا، کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
روضه حضرت علی اصغر علیه السلام: قسمت چهارم: شهادت : مرحوم دربندی می فرماد این لطف خدا به گریه کنا بود هر کسی طاقتی داره اما خدا این مصیبتم بین مصیبتای کربلا قرار داد دیگه کسی نمونه گریه نکرده باشه در جنگ احد دهان پیغمبر مجروح شد فاطمه خودشو رساند فرمود اشتد غضب الله علی من ادمی وجه رسول الله حالا زهراجان کجایی ببینی آمد مقابل لشگر مردم ببینید به تن علی لباس نظامی نکردم ببینید قد علی از قد شمشیرهای شما کوتاه تره طبق نقلی صدا زد یا قوم لقد جف اللبن فی ثدی امه ببینید دیگه مادرش شیری نداره اما گفتن هنوز داشت با مردم حرف میزد یه وقت ببینه دستش گرم شد علی آرام داره تو دستش دست و پا میزنه یه وقت شاید دید این شهید کوچک لحظه آخر یه لبخند زد آخه مرحوم اصفهانی استاد آیت الله بهجت فرمود غنچه بسته دهن باز شد از خار خدنگ خنده زد با دلتنگ نمی دونم جای دیگه هم داریم یا نه که از آسمان بر حسین همونجا تسلیت فرستادن دعه یا حسین بعضی گفتن علی رو داد به دست زینب بعد دوتا دستشو زیرگلوی علی گرفت دستاش پر خون شد خون ها رو به آسمان پاشید خدایا همین که میبینم تو تماشا می کنی برام آسانه هون علی ما نزل بی انه بعین الله اما حالا حسین بچه رو چه کار کنه بعضیا میگن راهشو کج کرد رفت پشت خیمه ها اول تیرو از گلوش بیرون کشید بعد با شمشیر یه قبر کوچک حفر کرد علی رو با خون خودش آغشته کرد ننوشتن اما شاید یه وقت ببینه رباب داره دوان دوان میاد حسین جان میشه یه بار دیگه علی رو ببینم ناله بزن بگو یا حسین إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القديمة) ؛ النص ؛ ص82 . وَ فِي كِتَابِ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ‏ أَنَّهُ لَمَّا انْتَهَتْ فَاطِمَةُ وَ صَفِيَّةُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ نَظَرَتَا إِلَيْهِ قَالَ ص لِعَلِيٍّ أَمَّا عَمَّتِي فَاحْبِسْهَا عَنِّي وَ أَمَّا فَاطِمَةُ فَدَعْهَا فَلَمَّا دَنَتْ فَاطِمَةُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ رَأَتْهُ قَدْ شُجَّ فِي وَجْهِهِ وَ أُدْمِيَ فُوهُ إِدْمَاءً صَاحَتْ وَ جَعَلَتْ تَمْسَحُ الدَّمَ وَ تَقُولُ اشْتَدَّ غَضَبُ‏ اللَّهِ‏ عَلَى مَنْ أَدْمَى وَجْهَ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَانَ يَتَنَاوَلُ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا يَسِيلُ مِنَ الدَّمِ وَ يَرْمِي بِهِ فِي الْهَوَاءِ فَلَا يَتَرَاجَعُ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ. قَالَ الصَّادِقُ ع وَ اللَّهِ لَوْ نَزَلَ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ عَلَى الْأَرْضِ لَنَزَلَ الْعَذَابُ. اسرار الشهاده دیوان حضرت آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص291 به نقل از نفس المهموم فنودي من الهوى: دعه‏ يا حسين‏! فإنّ له مرضعا في الجنّة موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص291 فوقع في نحره، فذبحه، فقال لزينب‏: خذيه. ثمّ تلقّى‏ الدّم بكفّيه، فلمّا امتلأتا، رمى بالدّم نحو السّماء اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى ؛ النص ؛ ص117 فَذَبَحَهُ فَقَالَ لِزَيْنَبَ خُذِيهِ ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِكَفَّيْهِ فَلَمَّا امْتَلَأَتَا رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ هَوَّنَ‏ عَلَيَ‏ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللَّهِ.قَالَ الْبَاقِرُ ع‏ فَلَمْ يَسْقُطْ مِنْ ذَلِكَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ. فنزع الحسین السهم من حلقه و جعل یلطخه بدمه و یقول والله لانت اکرم علی الله من الناقة و لمحمد اکرم علی الله من صالح موسوعة شهادات المعصومین ج2 ص268 به نقل از تاریخ یعقوبی ج2 ص245 و عبرات المصطفین ج2 ص 87. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
پیوند روضه حضرت عبدالله با روضه حضرت علی اصغر (علیهما السلام) همه شهدای کربلا رو سر از تنشون جدا کردن و به نیزه زدن اما جانسوز تر اینه سه نفر بودن روز عاشورا هنوز جونی در بدن داشتن و سرشونو جدا کردن اول همین یادگار امام مجتبی عبدالله بن حسنه با دست بریده افتاده تو بغل عمو یه وقت دیدن حرمله طوری گلوی عبدالله رو هدف گرفت نوشتن فذبحه یعنی گلوی عبدالله رو برید دومین جا که خیلی دل امام زمان رو به درد آورده شیرخواره حسینه ... دیدی بچه تا ببینه می خواهی بهش آب بدی لبهاشو به هم میزنه بمیرم هنوز علی داشت لب هاشو مثل ماهی به هم می زد الهی دستت قلم شه حرمله نگم چه کرد فقط نوشتن یه وقت حسین نگاه کنه فذبح الطفل من الاذن الی الاذن و من الورید الی الورید سومین جام اونجاییه که امام رضا فرمود یابن شبیب ان کنت باکیا لشیئ فابک علی الحسین پسر شبیب برا هر غریبی خواستی گریه کنی برا حسین گریه کنه اگه امام رضا نفرموده بود جا نداشت بگیم فرمود پسر شبیب آخه جد ما رو مثل قربانی سرش رو از تنش جدا کردن ... کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub