روضه شب دوازدهم محرم الحرام ۱۴۴۶ ه.ق.mp3
40.67M
◼️ روضهٔ شب دوازدهم محرم الحرام ۱۴۴۶ ه.ق
📆 چهارشنبه ۲۷ تیرماه ۱۴۰۳
🔔@borhan_maaref |
🌐borhan.org
روضه شب سیزدهم محرم الحرام ۱۴۴۶ ه.ق.mp3
35.81M
◼️ روضهٔ شب سیزدهم محرم الحرام ۱۴۴۶ ه.ق
📆 پنج شنبه ۲۸ تیرماه ۱۴۰۳
🔔@borhan_maaref |
🌐borhan.org
🔰وصایای اسماعیل ذبیح به پدر قبل از قربانی
⭕️دو نکته:
الف: در برخی روایات ذبیح را اسحاق و مادر وی را ساره دانسته اند که ظاهرا اشتباه در اسم است.
ب: معلوم نیست گفتن تمام این نکات در یک روضه به صلاح مجلس باشد لذا باید شرایط جلسه را در نظر گرفت.
🔸در روایت است که اسماعیل در هنگام ذبح به ابراهیم چند وصیت کرد.
در المیزان به نقل از مجمع البیان ۴ وصیت نقل فرموده است:
۱. پدر جان! دست و پای من را ببند تا دست و پا نزنم!
۲. لباس خود را جمع کن تا به خون من آغشته نشود تا مادرم لباس تو را این چنین نبیند.
۳. چاقوی خود را تیز کن!
۴. چاقو را سریع بر گلوی من بکش تا ذبح بر من آسان گردد! زیرا مرگ سخت است.
در برخی کتاب ها ۴ وصیت دیگر نیز نقل شده است:
۵. مرا به رو به زمین بزن [یعنی سر مرا از قفا ببر!] تا هم تو مرا نبینی که به من مهر بورزی [و دست از ذبح بکشی] و همچنین من چاقو را نبینم و به بی تابی بیافتم!
۶. هر وقت به نزد مادرم رفتی سلام مرا به او برسان!
۷. اگر صلاح دانستی پیراهن من را به مادرم برسان شاید این بیشتر دل او را آرام کند!
۸. پیراهن مرا از تن برون آور تا با همان مرا کفن کنی!
نوشته اند: ابراهیم شروع به بوسیدن فرزند کرد و دست و پای او را بست و هرد گریستند!
همچنین نوشته اند: هر چه ابراهیم چاقو را کشید گلو را نبرید، سپس او را به رو خواباند و از قفا چاقو کشید اما باز هم اثر نکرد.
پس قوچی ظاهر شد ندایی آمد که ابراهیم تو رویای خود را تصدیق کردی! این قوچ فداء اسماعیل است و او را به جای اسماعیل ذبح کن!
نوشته اند: وقتی به نزد مادر بازگشتند و به وی خبر دادند مادر به بیتابی افتاد و برخی گفته اند بعد از سه روز از دنیا رفت!
منابع:
نکته: در متن عربی بعد المیزان نکات جدید شماره گذاری شده است.
الميزان في تفسير القرآن ج 17 ص : ۱۵۵:
«وفي المجمع ، عن ابن إسحاق: ... .
فلما خلا إبراهيم بابنه في شعب ثبير ـ أخبره بما قد ذكره الله عنه فقال :
۱. يا أبت اشدد رباطي حتى لا أضطرب
۲. واكفف عني ثيابك حتى لا ينتضح من دمي شيئا ـ فتراه أمي
۳. واشحذ شفرتك ـ
۴. وأسرع مر السكين على حلقي ـ ليكون أهون علي فإن الموت شديد ـ فقال له إبراهيم : نعم العون أنت يا بني على أمر الله ... .
تفسير القرطبي نویسنده : القرطبي، شمس الدين ج 15 ص 104:
«وَفِي الْخَبَرِ: إِنَّ الذَّبِيحَ قَالَ لِإِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ السَّلَامُ حِينَ أَرَادَ ذَبْحَهُ:
يَا أَبَتِ اشْدُدْ رِبَاطِي حَتَّى لَا أَضْطَرِبَ،
وَاكْفُفْ ثِيَابَكَ لِئَلَّا ينتضح عليها شي مِنْ دَمِي فَتَرَاهُ أُمِّي فَتَحْزَنَ،
وَأَسْرِعْ مَرَّ السِّكِّينِ عَلَى حَلْقِي لِيَكُونَ الْمَوْتُ أَهْوَنَ عَلَيَّ
۵. وَاقْذِفْنِي لِلْوَجْهِ،
لِئَلَّا تَنْظُرَ إِلَى وَجْهِي فَتَرْحَمَنِي،
وَلِئَلَّا أَنْظُرَ إِلَى الشَّفْرَةِ فَأَجْزَعَ،
۶. وَإِذَا أَتَيْتَ إِلَى أُمِّي فَأَقْرِئْهَا مِنِّي السَّلَامَ. فَلَمَّا جَرَّ إِبْرَاهِيمُ عَلَيْهِ السَّلَامُ السِّكِّينَ ضَرَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ صَفِيحَةً مِنْ نُحَاسٍ، فَلَمْ تَعْمَلِ السِّكِّينُ شَيْئًا،
ثُمَّ ضَرَبَ بِهِ عَلَى جَبِينِهِ وَحَزَّ فِي قفاه فلم تعمل السكين شيئا، فذلك قو له تَعَالَى:" وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ" كَذَلِكَ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: مَعْنَاهُ كَبَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فَنُودِيَ" يَا إِبْراهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا"»
همچنین تفسير الثعلبي (الكشف والبيان) نویسنده : الثعلبي ج : 8 ص : 154
«فلما خلا إبراهيم بابنه في شعب [ثبير] ، أخبره بما أمر ، كما ذكر الله تعالى ، قالوا : فقال له ابنه الذي أراد أن يذبحه : «يا أبت اشدد رباطي حتى لا أضطرب ، واكفف عنّي ثيابك حتى لا ينضح عليها من دمي شيء ، فينقص أجري وتراه أمّي فتحزن ،
واشحذ شفريك ، وأسرع مرّ السكين على حلقي ليكون أهون للموت عليّ ، فإنّ الموت شديد ، وإذا أتيت أمي فاقرأ عليهاالسلام مني ،
7. وإن رأيت أن ترد قميصي على أمي فافعل فإنه عسى أن يكون أسلى لها عنّي».
فقال له إبراهيم عليهالسلام : «نعم العون أنت يا بني على أمر الله».
ففعل إبراهيم ما أوصاه به ابنه ، ثم أقبل عليه يقبّله ،
وقد ربطه وهو يبكي والابن يبكي حتى استنقع الدموع تحت خده ، ثم إنه وضع السكين على حلقه فلم تنحر السكين. قال السدي : ضرب الله صفحة من النحاس على حلقه. قالوا :
فقال الابن عند ذلك : «يا أبت كبّني لوجهي على جبيني ، فإنّك إذا نظرت في وجهي رحمتني ، وأدركتك رقّة تحول بينك وبين أمر الله
وأنا لا أنظر إلى الشفرة فأجزع».
ففعل ذلك إبراهيم ، ووضع السكين على قفاه فانقلب السكين ، ونودي : «يا إبراهيم مه ، قد صدّقت الرّؤيا ، هذه ذبيحتك فداء لابنك فاذبحها دونه»
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
ادامه منابع👇👇👇
🔰وصایای اسماعیل ذبیح به پدر قبل از قربانی
🔸ادامه منابع:
الروايات التفسيريه في فتح الباري نویسنده : عبد المجيد الشيخ عبد الباري ج: 2 ص : 985
«جاء عن ابن عباس وهو عند أحمد من طريق أبي الطفيل عنه قال: إن إبراهيم لما رأى المناسك عرض له إبليس عند المسعى فسبقه إبراهيم فذهب به جبريل إلى العقبة فعرض له إبليس فرماه بسبع حصيات حتى ذهب، وكان على إسماعيل قميص أبيض، وثم تله للجبين
۸. فقال : يا أبت إنه ليس لي قميص تكفنني فيه غيره فاخلعه.»
تفسير روح المعاني : الألوسي، شهاب الدين ج : 23 ص: 130
«ومنها ما في حديث أخرجه أحمد. وجماعة عن ابن عباس أنه قال لأبيه وكان عليه قميص أبيض يا أبت ليس لي ثوب تكفنني فيه غيره فاخلعه حتى تكفنني فيه فعالجه ليخلعه فكان ما قص الله عز وجل.»
المنتظم في تاريخ الأمم و الملوك : ابن الجوزي ج : 1 ص: 279
«فقال لإسحاق: انطلق نقرب قربانا إلى اللَّه، فأخذ سكينا و حبلا ثم انطلق معه حتى إذا ذهب به بين الجبال قال له الغلام: يا أبتاه، أين قربانك؟ قال: يا بني إني أرى في المنام أني أذبحك، فقال إسحاق: اشدد رباطي حتى لا اضطرب، و اكفف عني ثيابك [حتى] [2] لا ينتضح عليها/ من دمي فتراه سارة فتحزن، و أسرع مرّ السكين على حلقي ليكون أهون للموت عليّ، و إذا أتيت سارة فاقرأ عليها السلام.
🔸فأقبل عليه إبراهيم يقبله، و قد ربطه و هو يبكي و إسحاق يبكي، ثم إنه جرّ السكين على حلقه فلم يحك السكين، فأضجعه على جبينه فنودي: يا إبراهيم قد صدقت الرؤيا. فإذا بكبش فأخذه، و خلى عن ابنه، و أكب على ابنه يقبله و يقول: اليوم يا بني وهبت لي.
🔸فرجع إلى سارة فأخبرها الخبر فجزعت سارة، و قالت: يا إبراهيم أردت أن تذبح ابني و لا تعلمني.
قال شعيب الجبائي: لما علمت بذلك ماتت يوم الثالث.»
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
آیا شمر سردار امیرالمومنین بود و زهیر سردار معاویه؟
در برخی بیانات گفته می شود که
« شمر سردار امیرالمومنین بوده است و زهیر سردار معاویه ولی در کربلا قصه به عکس شد.»
اما به اندازه پژوهش ما سندی بر هیچکدام از این دو عنوان یافت نشد.
آری شمر طبق نقل ها در جنگ صفین جزو لشگر کوفه بوده و حتی مجروح شده است اما سندی بر اینکه او «سردار سپاه» بوده است یافت نشد.
همچنین در نقل ها «عثمانی» بودن زهیر آمده است اما جایی یافت نشد که زهیر با امیرالمومنین علیه السلام «جنگیده» باشد.
البته اگر دوستانی سندی یافتند استفاده می کنیم اما غرض از این اشاره اینکه جا دارد در تعابیر دقت شود.
برای شمر جز اینکه در لشگر امیرالمومنین بوده و مجروح شده سابقه مثبتی یافت نشد و برای زهیر جز اینکه هواخواه عثمان بوده است سابقه منفی یافت نشد.
بلکه برعکس زهیر از مجاهدان اسلامی در جنگ ها بوده است و سوابق مثبتی هم دارد و از آن سو سوابق شمر پر از نکات منفی است.
اینکه بخواهیم بحث عاقبت به خیری را مطرح کنیم بحث درستی است و این دو هم نمونه خوبی برای دو طرف قضیه هستند اما اینکه برای هر کدام از دو طرف سوابقی غیر دقیق مطرح کنیم باعث افراط در بحث خواهد شد.
جهت کسب اطلاع بیشتر می توانید به مقاله های زهیر بن القین و شمر بن ذی الجوشن در سایت «ویکی شیعه» مراجعه فرمایید.
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰بکائون تاریخ
"الخصال: محمد بن سهل بحرانی: امام صادق علیه السلام فرمود: پنج نفر بسیار میگریستند که عبارت هستند از:
آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و علی بن حسین علیهم السلام.
آدم علیه السلام برای بهشت آن قدر گریست که در گونه هایش یک گودی شبیه به دره افتاد.
یعقوب علیه السلام برای یوسف علیه السلام آن قدر گریست که نابینا شد و به او گفتند: {به خدا سوگند که پیوسته یوسف را یاد میکنی تا بیمار شوی یا هلاک گردی. }
یوسف علیه السلام برای یعقوب علیه السلام آن قدر گریست که زندانیان دیگر آزرده شدند و به او گفتند: یا شب گریه کن و روز آرام گیر و یا روز گریه کن و شب آرام گیر. از این رو یوسف علیه السلام بر یکی از این دو هنگام با آنان به توافق رسید.
فاطمه سلام الله علیها برای پیامبر صلی الله علیه و آله آن قدر گریست که مردم مدینه آزرده شدند و به او گفتند: ما از گریه بسیار تو آزرده شده ایم. از این رو فاطمه سلام الله علیها به سر مزار شهدا میرفت و آن قدر میگریست تا نیازش به گریه را برطرف میکرد و سپس باز میگشت.
امام سجاد علیه السلام بیست سال یا چهل سال بر امام حسین علیه السلام گریست. هر گاه غذایی پیش او میگذاشتند اشک از چشمانشان جاری میشد، به طوری که بنده ای از بندگان او به او گفت: ای پسر رسول خدا، جانم به فدایتان باد. من نگران شما هستم و بیم دارم که شما از بین بروید[۱]
حضرت فرمود: {گفت من شکایت غم و اندوه خود را پیش خدا میبرم و از [عنایت] خدا چیزی میدانم که شما نمی دانید. } من به محض این که کشته شدن فرزندان فاطمه سلام الله علیها را به یاد میآورم اشک، امانم را میبرد. الخصال ۱: ۱۳۱
[۱] در اکثر نسخه ها «جاهلین» آمده و در برخی نسخه ها «هالکین» ولی با توجه به اینکه این عبارت اشاره به آیه قرآن دارد احتمالا «هالکین» صحیح باشد البته این اختلاف نقل از کلام راوی است.
عنه حدثنا الحسين بن أحمد بن ادريس، (رحمه الله) قال حدثنا أبى قال حدثنا أحمد بن محمّد بن عيسى، قال: حدّثنا العباس بن معروف، عن محمّد بن سهيل النجرانى، رفعه إلى أبى عبد اللّه الصادق جعفر بن محمّد (عليهما السلام) قال: البكاءون خمسة:
آدم و يعقوب و يوسف و فاطمة بنت محمّد (صلّى اللّه عليه و آله) و علىّ بن الحسين (عليهم السلام)، فأما آدم فبكى على الجنّة حتى صار فى خديه أمثال الأوديه و أما يعقوب فبكى على يوسف حتى ذهب بصره و حتّى قيل له «تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ».
أما يوسف فبكى على يعقوب حتى تأذى به أهل السجن فقالوا: إمّا أن تبكى بالنهار و تسكت باللّيل، و إمّا أن تبكى بالليل و تسكت بالنهار فصالحهم على واحد منهما، و أما فاطمة بنت محمّد (صلّى اللّه عليه و آله) فبكت على رسول اللّه حتى تأذّى بها أهل المدينة و قالوا لها قد آذيتنا بكثرة بكاءك فكانت تخرج الى المقابر مقابر الشهداء فتبكى حتى تقضى حاجتها ثم تنصرف.
أمّا على بن الحسين فبكى على الحسين (عليه السلام) عشرين سنة أو أربعين سنة و ما وضع بين يديه طعام إلّا بكى حتى قال له مولى له جعلت فداك يا ابن رسول اللّه إنى أخاف عليك ان تكون من الهالكين قال: إنما أشكو بثّي و حزنى الى اللّه و أعلم من اللّه ما لا تعلمون، إنى لم أذكر مصرع بنى فاطمة الا خنقتنى لذلك عبرة
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
ای ابا هارون شعری از حسین برایم بخوان همانطور که بین خودتان می خوانید
خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمیشود.
روایات امام صادق (علیه السلام) در فضیلت گریستن بر سید الشهدا
2⃣ ابوهارون مکفوف («مکفوف» به معنای نابیناست و چون وی نابینا بوده، به این نام شهرت داشته است.) روایت میکند که امام صادق (علیهالسلام) فرمود: ای اباهارون
شعری از حسین برایم بخوان!
شعری خواندم
فرمود: همانطور که بین خودتان می خوانید یعنی با سوز و احساس!
پس خواندم:
از کنار پیکر حسین رد شو و به آن بدن پاک بگو ...
آقا گریست و فرمود بیشتر بخوان
قصیده دیگری خواندم و آقا گریست و صدای گریه از پشت پرده نیز شنیده شد.
پس از خواندن شعر، امام فرمود: ای اباهارون هرکه درباره حسین شعری بخواند و گریه کند و ده نفر را بگریاند برای آنان بهشت واجب خواهد شد. و هرکه درباره حسین شعری بخواند و گریه کند و یک نفر را بگریاند برای آن دو بهشت واجب خواهد شد و هرکس که نزد او از حسین (علیهالسلام) یاد شود و به اندازه بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او بر عهده خدای عزوجل است و خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمیشود.
عن أبى هارون المكفوف قال: قال لى أبو عبد اللّه (عليه السلام): يا أبا هارون أنشدنى فى الحسين (عليه السلام) فأنشدته قال: فقال لى: أنشدنى كما تنشدون يعنى بالرّقة، قال: فأنشدته:
امرر على جدث الحسين * * * فقل لأعظمه الزّكية
قال: فبكى ثمّ قال: زدنى، فأنشدته القصيدة الاخرى، قال: فبكى و سمعت البكاء من خلف الستر قال: فلمّا فرغت، قال: يا أبا هارون من أنشد فى الحسين (عليه السلام) شعرا فبكى و أبكى عشرة كتبت لهم الجنّة، و من أنشد فى الحسين (عليه السلام) شعرا فبكى و أبكى واحدا كتبت لهما الجنّة، و من ذكر الحسين (عليه السلام) عنده فخرج من عينيه مقدار جناح ذبابة كان ثوابه على اللّه عزّ و جلّ و لم يرض له بدون الجنّة
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
ای ابا هارون شعری از حسین برایم بخوان همانطور که بین خودتان می خوانید خدای متعال به کمتر از بهشت بر
قبلا قسمتی از این حدیث را نقل کرده بودیم که اکنون کامل تر ثبت شد
3⃣1⃣ هیچ چشمی از چشمی که برای حسین علیه السّلام گریه کند و اشکی که برای امام حسین بریزد، نزد خدا محبوب تر نخواهد بود.
ادامه احادیث از این آدرس: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/578
کامل الزیارات از امام صادق علیه السلام نقل می کند:
هیچ چشمی از چشمی که برای حسین علیه السّلام گریه کند و اشکی که برای امام حسین بریزد، نزد خدا محبوب تر نخواهد بود.
هیچ کسی برای امام حسین علیه السّلام گریه نمی کند، مگر این که به فاطمه و به پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم خواهد رسید و حق ما را ادا خواهد کرد.
هر بنده ای فردای قیامت محشور شود چشمانش گریانند، مگر آن چشم که برای جدم حسین گریان باشد، زیرا او در حالی محشور میشود که چشمش (به جمال محمّد و آل اطهرش) روشن است. بشارتی به او داده میشود و آثار سرور در صورتش میباشد.
مردم در آن روز دچار جزع و فزع هستند، غیر از گریه کنندگان بر امام حسین علیه السّلام که در امان خواهند بود.
مردم در آن روز برای حساب عرضه میشوند، ولی آنان در زیر سایه عرش با امام حسین علیه السّلام گفتگو میکنند و از بدی حساب خوفی ندارند.
به ایشان گفته میشود که داخل بهشت شوید، ولی نمی پذیرند، بلکه مجلس سخن گفتن با امام حسین علیه السّلام را انتخاب میکنند.
حورالعین نزد آنان فرستاده میشوند و به ایشان میگویند که ما و این غلمان بهشتی مشتاق شما میباشیم، ولی آنان برای آن سرور و کرامتی که در مجلس امام حسین علیه السّلام میبینند، سر به سوی حورالعین بلند نمی کنند. ولی گروهی از دشمنان ایشان با صورت دچار آتش جهنم هستند و گروه دیگری میگویند که ما شفیع و دوست مهربانی نداریم.
آنان منزل و مأوای ایشان را میبینند، ولی قدرت ندارند که به ایشان نزدیک شوند و به ایشان برسند.
ملائکه از طرف زنان و خدام ایشان خبر میآورند که دارای چه کرامتهایی میباشند. ایشان میگویند که بعدا نزد شما خواهیم آمد. وقتی ملائکه برمی گردند و جواب ایشان را برای زنانشان میبرند، شوق زنانشان به ایشان بیشتر خواهد شد، زیرا ملائکه به زنانشان خبر میدهند که ایشان نزد امام حسین علیه السّلام گرامی هستند.
آنان میگویند: سپاس مخصوص آن خدایی است که ما را از فزع و هول بزرگ روز قیامت نجات داد. سپس مرکبها و اسبهای نجیبی برای آنان میآورند و آنان مشغول حمد و ثنای خدا و صلوات بر پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله میگردند تا به منزلهای خود وارد میشوند.
عن الصادق علیه السلام:
وَ مَا عَیْنٌ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ وَ لَا عَبْرَةٌ مِنْ عَیْنٍ بَکَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَیْهِ وَ مَا مِنْ بَاکٍ یَبْکِیهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ وَ أَسْعَدَهَا عَلَیْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَدَّی حَقَّنَا
وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یُحْشَرُ إِلَّا وَ عَیْنَاهُ بَاکِیَةٌ إِلَّا الْبَاکِینَ عَلَی جَدِّی فَإِنَّهُ یُحْشَرُ وَ عَیْنُهُ قَرِیرَةٌ وَ الْبِشَارَةُ تَلْقَاهُ وَ السُّرُورُ عَلَی وَجْهِهِ
وَ الْخَلْقُ فِی الْفَزَعِ وَ هُمْ آمِنُونَ وَ الْخَلْقُ یُعْرَضُونَ وَ هُمْ حُدَّاثُ الْحُسَیْنِ علیه السلام تَحْتَ الْعَرْشِ وَ فِی ظِلِّ الْعَرْشِ- لَا یَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ
یُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ فَیَأْبَوْنَ وَ یَخْتَارُونَ مَجْلِسَهُ وَ حَدِیثَهُ
وَ إِنَّ الْحُورَ لَتُرْسِلُ إِلَیْهِمْ إِنَّا قَدِ اشْتَقْنَاکُمْ مَعَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِینَ فَمَا یَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَیْهِمْ لِمَا یَرَوْنَ فِی مَجْلِسِهِمْ مِنَ السُّرُورِ وَ الْکَرَامَةِ وَ إِنَّ أَعْدَاءَهُمْ مِنْ بَیْنِ مَسْحُوبٍ بِنَاصِیَتِهِ إِلَی النَّارِ وَ مِنْ قَائِلٍ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ وَ إِنَّهُمْ لَیُرَوْنَ مَنْزِلَهُمْ وَ مَا یَقْدِرُونَ أَنْ یَدْنُوا إِلَیْهِمْ وَ لَا یَصِلُونَ إِلَیْهِمْ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ لَتَأْتِیهِمْ بِالرِّسَالَةِ مِنْ أَزْوَاجِهِمْ وَ مِنْ خُزَّانِهِمْ [۱] عَلَی مَا أُعْطُوا مِنَ الْکَرَامَةِ
فَیَقُولُونَ نَأْتِیکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَیَرْجِعُونَ إِلَی أَزْوَاجِهِمْ بِمَقَالاتِهِمْ فَیَزْدَادُونَ إِلَیْهِمْ شَوْقاً إِذَا هُمْ خَبَّرُوهُمْ بِمَا هُمْ فِیهِ مِنَ الْکَرَامَةِ وَ قُرْبِهِمْ مِنَ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَیَقُولُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی کَفَانَا الْفَزَعَ الْأَکْبَرَ وَ أَهْوَالَ الْقِیَامَةِ وَ نَجَّانَا مِمَّا کُنَّا نَخَافُ وَ یُؤْتَوْنَ بِالْمَرَاکِبِ وَ الرِّحَالِ عَلَی النَّجَائِبِ فَیَسْتَوُونَ عَلَیْهَا وَ هُمْ فِی الثَّنَاءِ عَلَی اللَّهِ وَ الْحَمْدِ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِهِ حَتَّی یَنْتَهُوا إِلَی مَنَازِلِهِمْ.
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
4⃣1⃣ هزار پیغمبر و هزار صدیق و هزار شهید همناله با گریه های حضرت زهرا بر سید الشهدا
کامل الزیارات از امام صادق علیه السلام نقل می کند:
فاطمه علیها السّلام در حالی به زائران امام حسین علیه السّلام نظر میکند که تعداد هزار پیغمبر، هزار صدّیق، هزار شهید و هزار هزار ملائکه کروبیّین با آن بانو هستند و او را در گریه کردن یاری مینمایند.
فاطمه زهرا ناله و فریادی میزند که کلیه ملائکه آسمانها به علت ناله آن بانو گریان میشوند. حضرت زهرا آرام نمی شود، تا این که پیامبر خدا میآید و به وی میفرماید: ای دخترم! تو کلیه ملائکه آسمانها را گریان نمودی و آنان را از تقدیس و تسبیح خدا بازداشتی. آرام باش تا آنان مشغول تقدیس و تسبیح باشند، زیرا خدا امر خود را اجرا خواهد کرد. فاطمه به آن افرادی که از شما برای زیارت امام حسین علیه السّلام حاضر شده اند نظر رحمت میکند و هر خیری را از خدا برای آنان میخواهد. مبادا شما از زیارت قبر حسین علیه السّلام کناره گیری کنید، زیرا زیارت امام حسین علیه السّلام به قدری خیر دارد که قابل شماره نیستند.
وَ إِنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام إِذَا نَظَرَتْ إِلَیْهِمْ وَ مَعَهَا أَلْفُ نَبِیٍّ وَ أَلْفُ صِدِّیقٍ وَ أَلْفُ شَهِیدٍ وَ مِنَ الْکَرُوبِیِّینَ أَلْفُ أَلْفٍ یُسْعِدُونَهَا عَلَی الْبُکَاءِ وَ إِنَّهَا لَتَشْهَقُ شَهْقَةً فَلَا تَبْقَی فِی السَّمَاوَاتِ مَلَکٌ إِلَّا بَکَی رَحْمَةً لِصَوْتِهَا وَ مَا تَسْکُنُ حَتَّی یَأْتِیَهَا النَّبِیُّ فَیَقُولَ یَا بُنَیَّةِ قَدْ أَبْکَیْتِ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ وَ شَغَلْتِهِمْ عَنِ التَّقْدِیسِ وَ التَّسْبِیحِ فَکُفِّی حَتَّی یُقَدِّسُوا فَ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ وَ إِنَّهَا لَتَنْظُرُ إِلَی مَنْ حَضَرَ مِنْکُمْ فَتَسْأَلُ اللَّهَ لَهُمْ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ وَ لَا تَزْهَدُوا فِی إِتْیَانِهِ فَإِنَّ الْخَیْرَ فِی إِتْیَانِهِ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُحْصَی.
روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
5⃣1⃣ اگر صدای ناله جن و ملائکه را می شنیدی ...
صفوان جمال میگوید: یک بار که قصد رفتن به مکه را داشتیم، در راه مدینه به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: یا بن رسول الله! چرا شما را اندوهناک و محزون و شکسته دل میبینم؟ امام صادق علیه السّلام فرمود: اگر تو نیز میشنیدی آنچه را که من میشنیدم، این سؤال را از من نمی کردی! من عرض کردم: مگر شما چه میشنوید؟ فرمود: «من صدای تضرع ملائکه به خدای عزوجل بر کشندگان امیرالمؤمنین و قاتلان حسین علیهما السّلام و صدای نوحه جن و ملائکه ای را که نزد امام حسین علیه السّلام هستند و شدت جزع آنان را میشنوم.
با این حال چه کسی میتواند طعام و شراب گوارا تناول کند یا خواب آسوده کند؟»
عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ فِی طَرِیقِ الْمَدِینَةِ وَ نَحْنُ نُرِیدُ مَکَّةَ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا لِی أَرَاکَ کَئِیباً حَزِیناً مُنْکَسِراً
فَقَالَ لَوْ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ لَشَغَلَکَ عَنْ مُسَاءَلَتِی فَقُلْتُ وَ مَا الَّذِی تَسْمَعُ قَالَ ابْتِهَالُ الْمَلَائِکَةِ إِلَی اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ عَلَی قَتَلَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ نَوْحُ الْجِنِّ وَ بُکَاءُ الْمَلَائِکَةِ الَّذِینَ حَوْلَهُ وَ شِدَّةُ جَزَعِهِمْ فَمَنْ یَتَهَنَّأُ مَعَ هَذَا بِطَعَامٍ أَوْ شَرَابٍ أَوْ نَوْمٍ.
روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
مدرک دستور بستن آب در روز هفتم محرم
در کتاب مسند الامام الشهید این مطلب به نقل از شیخ صدوق، شیخ مفید، فتال نیشابوری از شیعه و اخبار الطوال دینوری و تاریخ طبری نقل شده است.
این اسناد را در اینجا ببینید
6⃣1⃣ اشک بر امام حسین و حوض کوثر
مسمع بن عبد الملک کردین بصری نقل کرده که وی گفت: حضرت ابو عبد اللَّه علیه السّلام به من فرمودند: کسی که به خاطر ما قلبش دردناک شود در روزی که موت و مرگش فرا برسد و ما را مشاهده نماید سرور و نشاطی برایش پیدا شود که پیوسته این سرور در او بوده تا در کنار حوض بر ما وارد گردد و هنگامی که محبّ و دوست دار ما اهل بیت بر حوض کوثر وارد شود سرور و فرح خاصّی در کوثر پیدا شود به حدّی که انواع و اقسام اطعمه ای را به او چشانده که وی مایل نیست طعم آن غذاها زائد گردد. ای مسمع: کسی که از آن حوض یک جرعه بیاشامد هرگز بعد از آن تشنه نشدهو ابدا طلب آب نکند
سپس حضرت اوصاف آب کوثر را چنین توصیف فرمودند:
الف: طبع آن در سردی و خنکی مانند کافور بوده.
ب: بوی آن همچون بوی مشک بوده.
ج: طعمش نظیر طعم زنجبیل میباشد.
د: شیرین تر از عسل.
ه: نرم تر و لطیف تر از سر شیر.
و: صاف تر از اشگ چشم.
ز: پاک تر از عنبر.
ح: از تسنیم که چاهی است در بهشت خارج میگردد.
ط: در جویهای بهشت عبور میکند.
ی: از روی ریگهای بهشتی که درّ و یاقوت هستند جاری میباشد.
ک: کاسه هائی در آن است که عدد آنها از ستارگان آسمان بیشتر میباشد.
ل: بوی خوش آن از مسافتی که باید آن را ظرف هزار سال پیمود به مشام میآید.
م: کاسههای درون آن از زر و سیم و انواع و اقسام جواهر قیمتی است.
ن: از آن هر بوی خوش و نسیم معطّری به صورت شارب میوزد تا جایی که شارب میگوید: کاش من را در همین جا به حال خود بگذارند، حاضر نیستم اینجا را به جای دیگری تبدیل کرده و آن را تغییر دهم.
پس از آن حضرت به مسمع بن عبد الملک کردین بصیری فرمودند:
ای کردین توجّه داشته باش تو از کسانی هستی که از آب آن حوض میآشامی. و نیست چشمی که برای ما بگرید مگر آنکه از نعمت نظر نمودن به آب کوثر بهره مند شده و از آن سیراب میگردد.
دوستداران ما که از آب کوثر میآشامند پس از نوشیدن از آن لذّتی که برده و طعمی که چشیده و شهوتی که در آنها پدید آمده به مراتب بیشتر از لذّت و طعم و شهوتی است که به دیگران یعنی کسانی که در مرتبه پائین تر از حبّ ما هستند اعطاء میگردد.
بر بالای حوض کوثر امیر المؤمنین علیه السّلام ایستاده و در دست مبارکشان عصائی از گیاه عوسج بوده که با آن دشمنان ما را منکوب و مضروب میسازند.
عَنْ مِسْمَعٍ کِرْدِینٍ [۱] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ الْمُوجَعَ قَلْبُهُ لَنَا لَیَفْرَحُ یَوْمَ یَرَانَا عِنْدَ مَوْتِهِ فَرْحَةً لَا تَزَالُ تِلْکَ الْفَرْحَةُ فِی قَلْبِهِ حَتَّی یَرِدَ عَلَیْنَا الْحَوْضَ وَ إِنَّ الْکَوْثَرَ لَیَفْرَحُ بِمُحِبِّنَا إِذَا وَرَدَ عَلَیْهِ حَتَّی إِنَّهُ لَیُذِیقُهُ مِنْ ضُرُوبِ الطَّعَامِ مَا لَا یَشْتَهِی أَنْ یَصْدُرَ عَنْهُ یَا مِسْمَعُ مَنْ شَرِبَ مِنْهُ شَرْبَةً لَمْ یَظْمَأْ بَعْدَهَا أَبَداً وَ لَمْ یَشْقَ بَعْدَهَا أَبَداً وَ هُوَ فِی بَرْدِ الْکَافُورِ وَ رِیحِ الْمِسْکِ وَ طَعْمِ الزَّنْجَبِیلِ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ وَ أَلْیَنُ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَصْفَی مِنَ الدَّمْعِ وَ أَذْکَی مِنَ الْعَنْبَرِ یَخْرُجُ مِنْ تَسْنِیمٍ وَ یَمُرُّ بِأَنْهَارِ الْجِنَانِ تَجْرِی عَلَی رَضْرَاضِ [۲] الدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ فِیهِ مِنَ الْقِدْحَانِ أَکْثَرُ مِنْ عَدَدِ نُجُومِ السَّمَاءِ یُوجَدُ رِیحُهُ مِنْ مَسِیرَةِ أَلْفِ عَامٍ قِدْحَانُهُ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ أَلْوَانِ الْجَوْهَرِ یَفُوحُ فِی وَجْهِ الشَّارِبِ مِنْهُ کُلُّ فَائِحَةٍ حَتَّی یَقُولَ الشَّارِبُ مِنْهُ لَیْتَنِی تُرِکْتُ هَاهُنَا لَا أَبْغِی بِهَذَا بَدَلًا وَ لَا عَنْهُ تَحْوِیلًا أَمَا إِنَّکَ یَا کِرْدِینُ مِمَّنْ تَرْوَی مِنْهُ وَ مَا مِنْ عَیْنٍ بَکَتْ لَنَا إِلَّا نُعِّمَتْ بِالنَّظَرِ إِلَی الْکَوْثَرِ وَ سُقِیَتْ مِنْهُ مَنْ أَحَبَّنَا وَ إِنَّ الشَّارِبَ مِنْهُ لَیُعْطَی مِنَ اللَّذَّةِ وَ الطَّعْمِ وَ الشَّهْوَةِ لَهُ أَکْثَرَ مِمَّا یُعْطَاهُ مَنْ هُوَ دُونَهُ فِی حُبِّنَا وَ إِنَّ عَلَی الْکَوْثَرِ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ فِی یَدِهِ عَصَاءٌ مِنْ عَوْسَجٍ [۳] یَحْطِمُ بِهَا أَعْدَاءَنَا
----------
[۱]: مسمع بکسر المیم و سکون السین و فتح المیم الثانی؛ و کردین بضم الکاف- و قیل بکسرها و سکون الراء و کسر الدال، هو مسمع بن عبد الملک کردین أبو سیار، شیخ بکر بن وائل بالبصرة و وجهها یروی عن الباقر و الصادق و الکاظم علیهم السلام.
[۲]: تقدم معناه من المصنّف ذیل الحدیث الثالث.
[۳]: العوسج من شجر الشوک.
روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
7⃣1⃣ امام صادق علیه السلام فرمود هر که درباره امام حسین علیه السلام بیت شعری بخواند و بگرید بهشت برای اوست.
عن الصادق علیه السلام فی حدیث:
من أنشد فى الحسين بيتا فبكى و أظنّه قال و تباكى فله الجنّة
کامل الزیارات
روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
8⃣1⃣ امام صادق علیه السلام فرمود:
هر چیزی ثوابی دارد غیر از اشک برای ما.
[که گویا ثواب آن قابل شمارش نیست]
روى عن أبى عبد اللّه (عليه السلام) قال: لكلّ شيء ثواب الّا الدمعة فينا.
روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
✏️ سخنان رهبر انقلاب درباره انتخاب وزرا توسط دولت و مجلس:
🔸در این زمینه، هم شما، هم رئیسجمهور منتخب محترم، مسئولیتهایی سنگینی دارید.
چه کسی میخواهد میداندار این میدان باشد؟ میدان اقتصاد، میدان فرهنگ، میدان فعالیتهای سازندگی، میدان تولید، چه کسی میخواهد میداندار باشد؟ آن کسی را باید میداندار کرد که:
🔹️امین باشد،
🔹️صادق باشد،
🔹️متدین باشد،
🔹️از بُن دندان به جمهوری اسلامی به نظام اسلامی معتقد باشد.
🔹️ایمان یک شاخص مهم است.
🔹️امید به آینده و نگاه مثبت به افق. آنهایی که افق به نظرشان تاریک است، کاری نمیشود کرد، نمیشود به اینها مسئولیت داد، مسئولیتهای اساسی و کلیدی داد.
🔹️تشرّع و متشرّع بودن. یکی از معیارهای مهم است.
🔹️اشتهار به پاکدستی، به صداقت یک معیار است.
🔹️سابقه سوء نداشته باشند، این یک معیار است.
🔹️نگرش ملی داشته باشند. یعنی غرق در مسائل جناحی و سیاسی و اینها نشوند، نگاه ملی به کشور داشته باشند.
🔹️اینها را با تحقیق [میشود فهمید]، البته کارآمدی را غالباً بعد از اشتغال به کار میشود فهمید، اما با تحقیق، با نگاه کردن به سوابق با شنیدن حرفها، میشود کارآكامدی را هم تشخیص داد.
👆 این معیارها باید رعایت بشود. هم رئیسجمهور محترم اینها را رعایت کنند، هم مجلس رعایت کند. یعنی یک مسئولیت مشترک شما دارید در انتخاب مسئولین کشور... اینها لازم است. به نظر من این مسئولیت بسیار مهمی است. هم بر عهده شماست هم بر عهده رئیسجمهور محترم است که این کار را انجام بدهند. انشاءالله یک مجموعهی هیئت وزیران خوبی، کارآمدی، به درد بخوری ،متدینی انقلابیای بیایند سر کار و بتوانند مسائل کشور را پیش ببرند. ۱۴۰۳/۴/۳
🔰فهرست مطالب کانال
🔸تذکر:
۱. هر کدام از این آدرس ها بعضا حاوی چندین روضه و مطلب برای آن موضوع است.
برخی از مطالب به صورت پی دی اف و همراه ارجاعات است و برخی صرفا متن روضه بدون پاورقی است.
۲. اگر هر کدام از فایل ها دانلود نشدند اطلاع دهید تا دوباره قرار داده شود.
۳. برای آشنایی بیشتر با مطالب کانال حتما فیلم توضیح درباره مطالب کانال و متن توضیحات درباره کانال و نوشته ای درباره رویکردها به مرثیه سرایی آل الله را بخوانید.
🔴🔴🔴محرم و صفر🔴🔴🔴
🔸حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
🔸مقتل حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
🔸روضه ورودیه
🔸حضرت رقیه (سلام الله علیها)
🔸حضرت حر (علیه السلام)
🔸حضرت عبدالله بن حسن (علیهماالسلام)
🔸حضرت قاسم بن حسن علیهماالسلام
🔸حضرت علی اصغر (علیه السلام)
🔸پانزده مجلس روضه حضرت علی اصغر علیه السلام با گرایش جهاد تبیین
🔸روضه علی اکبر علیه السلام
🔸حضرت عباس علیه السلام
🔸متن ویژه مقتل خوانی روز عاشورا
🔸شب و روز عاشورا
🔸متن روضه شام غریبان
🔸فهرست مطالب پس از عاشورا تا محرم
🔸امام سجاد علیه السلام
🔸دوازده روضه کوتاه حضرت زینب سلام الله علیها
🔸ورود به شام
روضه های قابل استفاده در شام : اینجا
🔸مطالب درباره اربعین
🔸متن مقدمه روضه شب های جمعه
فهرست مصائب اسارت آل الله
🔴صفحه اول: عصر عاشورا
🔴صفحه دوم : کوفه
🔴صفحه سوم: حرکت از کوفه
🔴صفحه چهارم: مصائب شام
🔴صفحه پنجم: ادامه مصائب شام
🔸پیوند روضه مباهله با حرکت کاروان حسینی به سمت کربلا و شب عاشورا و ...
🔸احادیث و نکاتی رباره امام حسین علیه السلام
🔸معرفی قسمت سبک سایت شهید آوینی برای استفاده از سبک های سینه زنی
⭕️⭕️⭕️سایر ائمه (علیهم السلام)⭕️⭕️⭕️
🔸مقتل پیامبر(صلی الله علیه و آله)
🔸چند روضه کوتاه برای پیامبر
🔸قصه ازدواج حضرت خدیجه و پیامبر اعظم (صلوات الله علیهما)
🔸درباره حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
🔸درباره امیرالمومنین (علیه السلام)
🔸ده مجلس اول فاطمیه
🔸ده مجلس دوم فاطمیه
🔸احادیث و نکاتی درباره حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸صفحه دوم فهرست نکات درباره حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸 امام مجتبی علیه السلام
🔸 امام سجاد (علیه السلام)
🔸امام باقر (علیه السلام)
🔸امام صادق علیه السلام
🔸مقتل امام کاظم (علیه السلام)
🔸چند روضه درباره امام کاظم (علیه السلام)
🔸امام رضا علیه السلام
🔸نگاهی جامع تر به چگونگی زیارت امام رضا و احادیثی درباره زیارت امام رضا (علیه السلام)
🟢زیارتنامه جامع ائمه و امام رضا علیهم السلام
🔸امام جواد (علیه السلام)
🔸امام هادی (علیه السلام)
🔸درباره امام عسگری (علیه السلام)
⭕️سایر اهل بیت⭕️
🔸درباره حضرت ام البنین (سلام الله علیها)
🔸درباره حضرت معصومه (سلام الله علیها)
🔸حضرت حمزه علیه السلام
⭕️فهرست برخی اشعار کانال شعر و متن روضه⭕️
🔴الگوی یک زیارت جامع🔴
✅متن روضه اهل بیت (آرشیو کانال روضه های مکتوب)
@rozehayemaktoubb
✅کانال روضه های مکتوب (ارائه مطالب جدید و فهرست مطالب قبلی):
@rozehayemaktoub
9⃣1⃣ 🔸قتیل العبرة ۱
کامل الزیارات: از ابن خارجه نقل میکند که گفت: ما نزد امام جعفر صادق علیه السّلام بودیم و نامی از امام حسین علیه السّلام برده شد، امام صادق گریان شد و ما هم گریستیم. سپس آن بزرگوار فرمود: امام حسین فرموده: من کشته اشک هستم، هیچ مؤمنی به یاد من نمی افتد مگر اینکه گریان خواهد شد،
----------
[۱]: ۱. راجع کامل الزیارات ص ۱۰۸ و ۱۰۹.
عَنِ ابْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کُنَّا عِنْدَهُ فَذَکَرْنَا الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ عَلَی قَاتِلِهِ لَعْنَةُ اللَّهِ فَبَکَی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ بَکَیْنَا قَالَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَی وَ ذَکَرَ الْحَدِیثَ [۱] .
روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
قتیل العبرة ۲
کامل الزیارات: امام حسین علیه السّلام فرمود: من کشته اشک هستم. کسی با غم و اندوه به زیارت من نمی آید مگر اینکه خدا او را با خوشحالی نزد اهل و عیالش باز میگرداند
عَنِ ابْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ: أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ قُتِلْتُ مَکْرُوباً وَ حَقِیقٌ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یَأْتِیَنِی مَکْرُوبٌ قَطُّ إِلَّا رَدَّهُ اللَّهُ أَوْ أَقْلَبَهُ إِلَی أَهْلِهِ مَسْرُوراً
روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
🔴القتیل المسلوب المظلوم
در ذیل دعایی از امام صادق علیه السلام وقتی به نام شریف سیدالشهدا علیه السلام می رسد اینگونه از ایشان یاد می فرماید:
وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْقَتِیلِ الْمَسْلُوبِ الْمَظْلُومِ قَتِیلِ کَرْبَلَاءَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ
روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
🔰 حدیثی در ذکر مصیبت سیدالشهدا و فضیلت کربلا که امام سجاد علیه السلام فرمود:
اگر برای به دست آوردن آن مسیر یک ساله طی شود کم است.
صفحه ۱ از ۴
"بحار الانوار: قدامة بن زایده از پدرش نقل کرده، امام علی بن الحسین - علیهما السلام - فرمودند:
ای زائده! شنیدهام تو هر از چند گاهی به زیارت قبر پدرم أباعبدالله - علیه السلام - میروی؟
عرض کردم: آری همین طور است که شنیده اید.
وایشان به من فرمودند: چرا این کار را میکنی در حالی که از منزلت خوبی نزد حاکم خود برخورداری؛ حاکمی که تحمل نمی کند کسی به ما محبت داشته باشد و ما را برتر بداند و چیزی از فضائل ما و حق واجبی که ما بر این امت داریم را ذکر کند؟
عرض کردم: به خدا سوگند که این کار را فقط به خاطر خدا و رسولش انجام میدهم و اعتنایی نمی کنم که کسی خشمگین شود و هر چه بدی در این راه ببینم در نظرم چیزی نیست.
سه بار به من فرمودند: تو را به به خدا سوگند آیا واقعا همین طور است که میگویی؟
و من هم در هر سه دفعه همان جواب را دادم.
امام فرمودند: بشارت باد تو را! بشارت باد تو را! بشارت باد تو را! الآن به تو چیزی میگویم که از گزیدههای ارزش مند و پنهان نزد من است:
وقتی در طفّ آن مصائب بر سر ما آمد و پدرم – علیه السلام - و همراهان و پسران و برادران و دیگر اهل بیتش به شهادت رسیدند و اهل حرم و زنانش را سوار بر شتر کرده و به سمت کوفه حرکت دادند، من شروع به نگاه کردن به آنان کردم که بر زمین افتاده بودند و دفن نشده بودند و خیلی بر من گران آمد و چنان از دیدن ایشان اندوه گین شدم که نزدیک بود روحم از بدنم خارج شود.
عمهام زینب، دختر بزرگ علی - علیه السلام - به حالم پی برد و گفت:
ای تنها باز مانده جد و پدر و برادرانم! چرا این قدر بی تابی و داری خود را به کشتن میدهی؟
گفتم: چطور بی قرار نباشم و جزع نکنم، و حال آن که میبینم که آقایم و برادرانم و عموهایم و پسر عموهایم و خانوادهام در خون خود غلتیده و بر ریگهای بیابان، غارت شده اند کفن نشده و دفن نشده اند و کسی بر بالای سرشان نیست و هیچ کس به آنها نزدیک نمی شود، و گویا اینان خانواده ای از دیلم و خزر هستند.
عمهام گفت: آن چه که میبینی بی تابت نکند که به خدا سوگند که رسول خدا - صلی الله علیه و آله - این اتفاقات را از پیش به جد و پدر و عمویت خبر داده بود.
خداوند از عده ای از افراد این امت، که فرعونهای زمین آنان را نمی شناسند، ولی در نزد اهل آسمانها شناخته شده هستند، پیمان گرفته و آنان این اعضای پراکنده و این بدنهای خونین را جمع میکنند و دفن مینمایند
و در این بیابان، نشانه ای بر آرامگاه پدرت سید الشهداء - علیه السلام - نصب میکنند که با گذشتن روزگاران اثر آن از کهنه نمی شود و بر نشانه اش خاک نمی نشیند و هر چه ائمه کفر و پیروان ضلالت هر تلاش میکنند که آن را محو و نابود کنند، اثرش واضح تر میشود و کارش بالاتر میگیرد.
گفتم: آن عهد چیست و آن خبر کدام است؟
فرمود: أمّ أیمن به من گفت که روزی از روزها رسول خدا - صلی الله علیه و آله - به زیارت خانه فاطمه - علیها السلام - آمد. فاطمه برای ایشان حریره ای درست کرد و علی - علیه السلام - بشقابی از خرما برای ایشان آورد. من نیز کاسه ای از شیر و سرشیر برای آنها آوردم. رسول خدا - صلی الله علیه و آله - و علی و فاطمه و حسن و حسین - علیهم السلام - از آن حریره خوردند و بعد ابتدا رسول خدا و بعد آنها از آن شیر نوشیدند و سپس اول ایشان و بعد آنها از آن خرما و سرشیر خوردند.
سپس رسول خدا - صلی الله علیه و آله - دست خود را با آبی که علی - علیه السلام - میریختند شستند.
وقتی ایشان از شستن دست فارغ شدند، به علی و فاطمه و حسن و حسین - علیهم السلام - نگاهی که خوشحالی از آن معلوم بود انداختند. سپس مدتی به طرف آسمان چشم دوختند و بعد روی خود را به سمت قبله کرده و دستان شان را گشودند و دعا نمودند. سپس هق هق کنان به سجده افتادند و مدتی طولانی در همین حال بودند و با صدای بلند نالهها کردند و اشکشان سرازیر شد. سپس سر از سجده بلند کرده و در حالی که اشک هایشان همچون قطرات باران فرو میریخت، سرشان را پایین انداختند.
فاطمه و علی و حسن و حسین علیهم السلام و من نیز به همراه ایشان، از دیدن این حالات رسول خدا صلی الله علیه و آله اندوه گین شدیم و نتوانستیم از ایشان چیزی بپرسیم. تا این که این حالت طولانی شد.
علی و فاطمه به ایشان عرض کردند: ای رسول خدا! خداوند چشمانتان را گریان نکند! چرا گریه میکنید؟ دل هایمان از این حال شما جریحه دار شد.
ادامه 👇👇👇
روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
صفحه ۲ از ۴
پیامبر فرمودند: ای برادرم از حضور شما چنان دلشاد شدم که تا به حال این چنین دلشاد نشده بودم؛ داشتم به شما مینگریستم و خدا را بر این نعمت که شما را به من داده سپاس مینمودم که جبرئیل بر من فرود آمد و گفت:
ای محمد! خداوند متعال از دل تو آگاه شد و خشنودی تو از برادر و دختر و نوه هایت را فهمید و نعمت خود را بر تو کامل گردانید و به تو هدیه ای عطا کرد که ایشان و ذریّه و محبان و شعییان شان را در بهشت با تو قرار دهد و شما را از هم دیگر جدا نکند و آنها را مانند تو متنعم کند و مانند تو عطا نماید تا این که راضی شوی و حتی بالاتر از رضایت. در مقابل در دنیا بلاهای زیادی به آنها میرسد و به دست مردمی که خود را پیرو آیین تو میدانند و گمان میکنند که از امت تو هستند، مصیبتها به آنها میرسد، حال آن که با تک تک خطاها و قتل هایشان از خدا و تو دور میشوند. قتل گاه هایشان [اهل بیت] از هم جدا و قبرهایشان از یک دیگر دور بوده و خداوند این سرانجام را برای آن ها، و تو نیز در میان آنها اختیار نموده است. پس خداوند عزوجل را به سبب اختیارش سپاس گزار باش و به قضای او رضایت ده. من نیز خدا را سپاس نمودم و به قضای او در مورد آن چه که برای شما اختیار کرده راضی گشتم.
جبرئیل سپس گفت: ای محمد! برادرت پس از تو مورد جفا واقع میشود و به دست امتت مغلوب میگردد و از جانب دشمنانت رنج میبیند و سپس به دست شرورترین مخلوقات و شقی ترین فرد بشر، مانند کسی که شتر ذبح میکند و در سرزمینی که به آن هجرت میکند و محل رشد شیعیانش و شیعیان فرزندانش خواهد بود و آنها در آن جا زیاد مورد امتحان قرار میگیرند و مصیبتهای بزرگی میبینند، به شهادت میرسد.
این نوه ات - با دستش به امام حسین - علیه السلام - اشاره کرد - به همراه گروهی از ذرّیه و اهل بیتت و عده ای از برگزیدگان امتت در کنار رود فرات، به شهادت میرسند؛ در سرزمینی که کربلا نامیده میشود و به همین جهت بر دشمنان تو و دشمنان ذرّیه تو کرب و بلای فراوانی وارد میشود، و در روزی که کرب و سختی اش تمام نشود و حسرتش پایان نپذیرد.
و آن سرزمین پاک ترین مکان زمین و باحرمت ترین آنها است و یکی از دشتهای بهشت است. وقتی روزی که نوه تو و خانواده ش در آن به شهادت میرسند فرا برسد و لشگریان کفر و لعنت آنها را محاصره کنند، همه گوشه و کنار زمین به لرزه درمی آید و کوهها با تکانهای زیاد به حرکت در میآیند و امواج دریاها به خروش میآید و اهل آسمان آشفته میشوند؛ و این نیست جز به سبب خشم از مصیبتی که بر تو ای محمد و خاندان تو رفته است و گران آمدن هتک حرمتی که نسبت به تو شده و زشتی کاری که با خاندان و عترت تو شده است، البته وضع به همان منوال باقی نمی ماند و خداوند عزّ و جلّ، نصرت و یاری خانواده مستضعف و مظلوم تو را اعلام میدارد؛
روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
صفحه ۳ از ۴
همان کسانی که بعد از تو حجت خدا بر آفریدگان هستند.
سپس خداوند به آسمانها و زمین و کوهها و دریاها و هر موجودی که در آنها هست، وحی میکند که: من آن خداوند فرمان روا و قادری هستم که هیچ گریزنده ای از او نگریزد و هیچ مانعی بر سر راهش نباشد، و من قادرترین کس بر نصرت ایشان و انتقام از دشمنانشان هستم؛ به عزت و جلالم سوگند که کسانی که با فرستاده و برگزیدهام عداوت کردند و حرمت او را زیر پا گذاشتند و و خاندان او را کشتند و پیمان وی را شکستند و به اهل بیتش ظلم نمودند را چنان عذاب میکنم که هیچ یک از جهانیان را آن گونه عذاب نکرده باشم.
در آن زمان هر چه در آسمانها و زمین هست به ضجّه در آمده و به کسانی که به عترت تو ظلم کرده و حرمت تو را زیر پا گذاشته اند لعنت میفرستند. هنگامی که آن گروه شهید میشوند، خداوند عزّ و جلّ خودش آنها را قبض روح میکند و فرشتگانی از آسمان هفتم بر زمین فرود میآیند که همراهشان ظرفهایی از یاقوت و زمرد است که پر از آب زندگانی و حلههای بهشتی و عطرهای بهشتی میباشد و پیکرهایشان را با آن آب غسل داده و آن حلهها را به آنها میپوشانند و با آن عطرها حنوط میکنند و فرشتگان صف به صف بر ایشان نماز میگذارند.
سپس خداوند قومی را که نه با سخن و نه با عمل و نه با نیت در این جنایت شرکت نداشته اند و کفار آنها را نمی شناسند را از میان امتت بر میانگیزد که پیکرهای آنها را دفن میکنند.
و بر آرام گاه سیدالشهداء در آن دشت نشانه ای قرار میدهند که علامتی برای اهل حق و سببی برای رستگاری مؤمنان باشد،
و در هر شبانه روز صد هزار فرشته از هر آسمان به گرد آن جمع میشوند و بر او درود میفرستند و خدا را در نزد او تسبیح میکنند و از خدا برای زائران او طلب مغفرت مینمایند و نام کسانی از امت تو را که برای تقرب به خدا و تو به زیارت او میآیند را به همراه نام پدران و خویشاوندان و سرزمینشان مینویسند و در چهره هایشان این نشانه از نور عرش الهی را قرار میدهند که: \\"این زائر قبر بهترین شهید و فرزند بهترین پیامبر است\\". وقتی روز قیامت برسد، بر اثر آن نشانه، نوری از چهرههای آنها ساطع میشود که چشمها را خیره میکند و آنها با آن نور مشخص میشوند و از دیگران بازشناخته میشوند.
ای محمد! گویی تو را میبینم که بین من و میکائیل هستی و علی در مقابل ماست و فرشتگانی که تعدادشان قابل شمارش نیست، همراه ما هستند و با هم زائرانی که این نشانه در چهره آنان گیریم تا خداوند آنها را از هول و سختیهای آن روز نجات دهد.
این است حکم و عطای خداوند به کسانی که قبر تو را ای محمد، یا قبر برادرت و یا قبر دو نوه ات را فقط به نیت خداوند عزّ و جلّ زیارت کنند. به زودی برخی از مردم - که لعنت و غضب خدا بر آنها حتمی گشته است - پیدا میشوند که میخواهند نشانه آن قبر را نابود و اثرش را محو کنند، ولی خداوند تبارک و تعالی آنان راهی برای این مقصودشان قرار نمی دهد.
سپس رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمودند: این سخنان بود که باعث گریه و حزن من شد.
زینب - علیها السلام - فرمودند: زمانی که ابن ملجم - که لعنت خدا بر او باد - پدرم را ضربت زد و من نشانههای مرگ را در پدرم دیدم، گفتم:
پدر جان! أمّ أیمن برایم حدیثی چنین و چنان گفت؛ دوست دارم آن را از زبان شما هم بشنوم.
فرمودند: دخترم! همان طور است که أمّ أیمن گفته است. گویی من، تو و دختران خانواده ات را میبینم که در این سرزمین، اسیر و ذلیل و بیم ناک شده اید و میترسید که مردم شما را بربایند؛
پس صبر بورزید! سوگند به خدایی که دانه را شکافت و موجودات را آفرید، خداوند در آن روز، جز شما و محبان و شعیانتان ولیّ ای روی زمین ندارد.
وقتی رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - زمانی این حدیث را برای ما میگفتند، فرمودند: ابلیس در آن روز از خوشحالی پرواز میکند و در تمام زمین بر فراز شیطانها و عفریتههای خود عبور میکند و میگوید: ای گروه شیطان ها! ما به چیزی که از فرزندان آدم میخواستیم، رسیدیم و آنها را به غایت هلاکت کشاندیم و شر و بدی را در میان همه آن ها، جز پناه آورندگان به این گروه، به ارث گذاشتیم؛ پس تمام عزم خود را بکار گیرید تا مردم در مورد اینها به تردید بیاندازید و آنها را به دشمنی به این گروه وادار سازید و علیه اینان و دوستانشان بشورانید، تا گمراهی و کفر خلق استحکام یابد و احدی از آنها نجات نیابد. «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ» {و قطعاً شیطان گمان خود را در مورد آنها راست یافت. } -. سبأ / ۲۰ - و او بسیار دروغ گوست. هیچ عمل نیکی با دشمنی شما [اهل بیت] سودی نخواهد داشت و هیچ گناهی، جز گناهان کبیره، با محبت و دوستی شما ضرری به صاحبش نمی رساند.
ادامه 👇👇👇
روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
ادامه حدیث بالا
زائده نقل کرده، پس از اینکه علی بن الحسین - علیهما السلام - این حدیث را برای من نقل کردند، فرمودند:
این حدیث را نزد خودت داشته باش که اگر در طلب آن یک سال هم بر پشت شتران بزنند، باز کم است.
دو نکته:
۱. راوی حدیث ظاهرا همان زائدة بن قدامه ثقفی باشد که پسرعموی مختار بود و نامه وی را برای عبدالله بن عمر برد و باعث نجات مختار شد و بعد از آن هم با لشکر عبدالملک انتقام مختار را از مصعب بن زبیر گرفت.
۲. این حدیث در کتاب کامل الزیارات آمده اما گفته اند شاگرد ابن قولویه آن را با توضیحاتی که در متن کتاب آمده به آن اضافه کرده است. لذا باید آن را از شاگرد ابن قولویه نقل کرد.