eitaa logo
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
5.8هزار دنبال‌کننده
35 عکس
30 ویدیو
96 فایل
فهرست های «روضه های مکتوب» به پیام های این کانال ارجاع داده می شود همچنین صوت روضه ها و ... راه ارتباط: @Yazahra1357 روضه های مکتوب: https://eitaa.com/rozehayemaktoub منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat تبادل و تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰صیحه آسمانی یکی از علائم قطعی ظهور از مجموع روایات برداشت می شود: « آسمانی یکی از علائم ظهور امام زمان علیه السلام است که در ماه رمضان از آسمان شنیده می شود. در این ندا نام امام زمان و پدر ایشان برده می شود و ایشان داده می شود. همچنین ندا داده خواهد شد آگاه باشید . این ندا بعد از اختلاف بنی فلان خواهد بود. همچنین این ندا بعد از آشکار شدن صورتی در ماه و دستی در آسمان که در ماه رجب خواهد بود شنیده می‌شود. پس از صیحه امام زمان در قیام خواهد کرد.» ممکن است منظور از بنی فلان بنی عباس باشد که در این صورت چه بسا در زمان ظهور بدا [و تغییر] حاصل شده باشد یا روایت معنی دیگری داشته باشد که علم آن را به اهل آن وا می گذاریم. 🔸همچنین باید توجه داشت که احتمال [و تغییر] در این علائم نیز قابل بررسی است که باید سوالات در این موارد از عالم دین (یعنی مجتهد جامع الشرایط) پرسیده شود. در ادامه چند روایت در این باره آورده می شود: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/550 @rozehayemaktoub
🔰صیحه آسمانی یکی از علائم قطعی ظهور متن عربی روایت اول: ابن عقدة ، عن أحمد بن يوسف ، عن ابن مهران ، عن ابن البطائني عن أبيه ، ووهيب ، عن أبي بصير ، عن أبي جعفر  أنه قال : إذا رأيتم نارا من المشرق شبه الهروي [٢] العظيم تطلع ثلاثة أيام أو سبعة فتوقعوا فرج آل محمد : إن شاءالله عزوجل إن الله عزيز حكيم. ثم قال : الصيحة لا تكون إلا في شهر رمضان شهر الله وهي صيحة جبرئيل إلى هذا الخلق. ثم قال : ينادي مناد من السماء باسم القائم  فيسمع من بالمشرق ومن بالمغرب لا يبقى راقد إلا استيقظ ، ولا قائم إلا قعد ، ولا قاعد إلا قام على رجليه فزعا من ذلك الصوت ، فرحم الله من اعتبر بذلك الصوت فأجاب ، فان الصوت الاول هو صوت جبرئيل الروح الامين. وقال : الصوت في شهر رمضان في ليلة جمعة ليلة ثلاث وعشرين فلا تشكوا في ذلك واسمعوا وأطيعوا ، وفي آخر النهار صوت إبليس اللعين ينادي ألا إن فلانا قتل مظلوما ليشكك الناس ويفتنهم ، فكم ذلك اليوم من شاك متحير قد هوى في النار ، وإذا سمعتم الصوت في شهر رمضان فلا تشكوا أنه صوت جبرئيل. وعلامة ذلك أنه ينادى باسم القائم واسم أبيه حتى تسمعه العذراء في خدرها فتحرض أباها وأخاها على الخروج. وقال : لابد من هذين الصوتين قبل خروج القائم  : صوت من السماء وهو صوت جبرئيل ، وصوت من الارض ، فهو صوت إبليس اللعين ، ينادي باسم فلان أنه قتل مظلوما يريد الفتنة ، فاتبعو! الصوت الاول وإياكم والاخير أن تفتتنوا به. ثم قال  : إذا اختلف بنو فلان فيما بينهم ، فعند ذلك [ فانتظروا ] الفرج وليس فرجكم [٢] إلا في اختلاف [ بني ] فلان ، فاذا اختلفوا فتوقعوا الصيحة في شهر رمضان بخروج القائم ، إن الله يفعل ما يشاء ، ولن يخرج القائم ولا ترون ما تحبون حتى يختلف بنوفلان فيما بينهم ، فاذا كان ذلك طمع الناس فيهم واختلفت الكلمة ، وخرج السفياني. [روایت خلاصه شده است] @rozehayemaktoub
🔰صیحه آسمانی از علائم قطعی ظهور ترجمه روایت اول: "غیبت نعمانی: ابو بصیر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود: «هر گاه دیدید آتشی مانند لباس هروی و بزرگ، سه روز یا هفت روز از مشرق طلوع کرد، به خواست خداوند عزوجل منتظر فرج و ظهور دولت آل محمد صلی الله علیه و آله باشید! زیرا خداوند بر همه چیز غالب و حکیم است. » آنگاه فرمود: «صدای آسمانی فقط در ماه رمضان است، یعنی ماه خدا و آنهم صدای جبرئیل خطاب به این مردم است. » سپس فرمود: «گوینده ای از آسمان نام قائم علیه السلام را می‌برد، به طوری که از مشرق تا مغرب آن را می‌شنوند؛ هر کس خواب است بیدار می‌شود، هر کس ایستاده است می‌نشیند و هر کس که نشسته، از وحشت آن صدا برمی خیزد. خدا رحمت کند کسی را که از آن صدا عبرت می‌گیرد، زیرا صدای اول، صدای جبرئیل امین است. » همچنین فرمود: «آن صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان است؛ نسبت به آن شک نکنید، آن را بشنوید و از آن پیروی کنید. در آخر آن روز، صدای شیطان ملعون به گوش می‌رسد که می‌گوید: «آگاه باشید! فلانی (مقصود عثمان است) مظلوم کشته شده است» تا بدین وسیله مردم را به شک بیندازد و در میان آنها فتنه انگیزد. چه بسیار مردم مردد و متحیری که در آن روز به واسطه این شک، به آتش دوزخ درافتند. ولی شما اگر صدای اول را در ماه رمضان شنیدید، شک نکنید که صدای جبرئیل است. علامت آن نیز این است که اسم قائم و پدرش را می‌برد، به طوری که دختران پرده نشین نیز آن را می‌شنوند و پدر و برادر خود را تشویق به بیرون آمدن می‌کنند. » و فرمود: «قبل از قیام قائم علیه السلام این دو صدا باید اتفاق بیفتد: صدایی از آسمان که صدای جبرئیل است و صدایی از زمین که صدای ابلیس لعین است که ندا می‌دهد: «فلانی (یعنی عثمان) مظلوم کشته شده است» و می‌خواهد این گونه مردم را بفریبد. بر شما باد به پیروی از صدای نخست و مبادا فریفته صدای دوم شوید! » و نیز فرمود: «قائم قیام نمی کند، مگر گاهی که ترس شدیدی مردم را فرا گیرد؛ زلزله‌های پی در پی بیاید؛ مردم در آشوب و بلا و طاعون به سر برند؛ و شمشیر برنده میان عرب کارگر باشد. و اختلاف شدیدی در بین مردم پدید می‌آید؛ همه درامر دین خود متفرق و حالشان متغیر خواهند شد، تا جایی که آرزومندان از سختی آنچه از مردم سگ صفت می‌بینند که چگونه یکدیگر را می‌درند، صبح و شام انتظار قیام او را می‌کشند. آمدن او به هنگامی است که مردم از دیدن ظهور دولت آل محمد صلی الله علیه و آله مأیوس و ناامیدند! خوشا به حال کسی که او را می‌بیند و از یاران اوست! وای وای بر کسی که دشمنی و مخالفت می‌کند و از دشمنان اوست! همچنین فرمود: «قائم به امر جدید و کتاب جدید و قضای جدید که بر عرب دشوار است، قیام می‌کند. کار او جز جنگ و کشتن بی دینان نیست. یکنفر بی دین را در روی زمین باقی نمی گذارد و سرزنش ملامت کنندگان، او را و از تعقیب هدفش باز نمی دارد. » اضافه فرمود: «هر وقت اولاد فلان با هم اختلاف کردند، موقع فرج است. صبر و بردباری در اختلاف اولاد فلان است. هنگامی که با هم اختلاف کردند، شما منتظر صیحه آسمانی در ماه رمضان باشید که مژده به آمدن قائم می‌دهد، زیرا خداوند آنچه خواهد، می‌کند. قائم خروج نمی کند و هنگامی که اولاد فلان با هم اختلاف پیدا کردند. وقتی چنین شد، مردم نیز چشم به دولت آنها می‌دوزند، از هر طرف گفتگو درمی گیرد و سفیانی خروج می‌کند. » [روایت خلاصه شده است] @rozehayemaktoub
🔸روایت دوم درباره صیحه: "غیبت نعمانی: داود بن سرحان می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «آن سالی که در آن صیحه آسمانی شنیده می‌شود، در ماه رجب پیش از آن، علامتی خواهد بود. » عرض کردم که آن علامت چیست؟ فرمود: «صورتی است که در قبر می‌تابد و دستی که آشکار است. » مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ عَنِ الْفَزَارِیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ وَهْبٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبَّاسِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: الْعَامُ الَّذِی فِیهِ الصَّیْحَةُ قَبْلَهُ الْآیَةُ فِی رَجَبٍ قُلْتُ وَ مَا هِیَ قَالَ وَجْهٌ یَطْلُعُ فِی الْقَمَرِ وَ یَدٌ بَارِزَةٌ [۱] . -. غیبت نعمانی: ۲۵۲ - ---------- [۱]: ۱. هذا هو الصحیح کما فی المصدر ص ۱۳۴ و فی الأصل المطبوع: وجه یطلع فی القبر و یدانیه، و هو تصحیف و هکذا صحف فیه« محمّد بن همام» بمحمّد بن هاشم، راجع ص ۱۶۳ من طبعة الکمبانیّ. 🔸روایت دوم درباره صیحه: غیبت نعمانی: عبداللَّه بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت می‌کند که فرمود: «صدای آسمانی از امور حتمی است؛ آمدن سفیانی نیز حتمی است؛ کشته شدن مردی پاکدل نیز حتمی است؛ گرفتن خورشید نیز حتمی است. » آنگاه فرمود: «وحشتی در ماه رمضان خواهد بود که هر کس به خواب رفته باشد، بیدار و آنها که بیدارند، هراسان می‌شوند و دختران از پرده بیرون می‌آیند. » -. همان - ---------- للنعمانی عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَی عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ زِیَادِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْیَانِیُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ کَفٌ [۲] یَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُومِ قَالَ علیه السلام وَ فَزْعَةٌ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ تُوقِظُ النَّائِمَ وَ تُفْزِعُ الْیَقْظَانَ وَ تُخْرِجُ الْفَتَاةَ مِنْ خِدْرِهَا. [۲]: ۲. راجع المصدر ص ۱۳۴ و فی الأصل المطبوع: کسف یطلع، و هو تصحیف. 🔸روایت سوم درباره صیحه: غیبت نعمانی: عبداللَّه بن ابی یعفور گفت: حضرت صادق علیه السلام به من فرمود: «نابودی فلانی، آمدن سفیانی، کشته شدن مرد پاکدل، فرو رفتن لشکر در زمین و صدا از آسمان را به عنوان علامت در دست خود نگهدار. »عرض کردم: «صدا کدام است؟ همان گوینده است؟ » فرمود: «آری! صاحب الامر به همین صدای آسمانی شناخته می‌گردد. [روایت ادامه دارد تا آنجا که راوی نقل می کند:] عرض کردیم: «آیا پیش از آن یا بعد از آن، اتفاقی روی می‌دهد؟ » فرمود: «آری، صدایی است که در ماه رمضان شنیده می‌شود، به طوری که مردم بیدار را به وحشت می‌اندازد و آنها که در خوابند بیدار می‌شوند، و دوشیزگان از پرده‌ها بیرون می‌دوند. » -. غیبت نعمانی: ۲۵۸ - للنعمانی ابْنُ عُقْدَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَمْسِکْ بِیَدِکَ هَلَاکَ الْفُلَانِیِّ وَ خُرُوجَ السُّفْیَانِیِّ وَ قَتْلَ النَّفْسِ وَ جَیْشَ الْخَسْفِ وَ الصَّوْتَ قُلْتُ وَ مَا الصَّوْتُ هُوَ الْمُنَادِی قَالَ نَعَمْ وَ بِهِ یُعْرَفُ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ [.....] قُلْنَا هَلْ قَبْلَ هَذَا مِنْ شَیْ ءٍ أَوْ بَعْدَهُ فَقَالَ صَیْحَةٌ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ تُفْزِعُ الْیَقْظَانَ وَ تُوقِظُ النَّائِمَ وَ تُخْرِجُ الْفَتَاةَ مِنْ خِدْرِهَا. 🔸روایت چهارم درباره صیحه روایت شده است که امام صادق علیه السلام فرمود در شب ۲۳ قائم به نام ندا داده خواهد شد و در روز عاشورا روزی که حسین بن علی به شهادت رسید قیلم خواهد کرد. الفضل ، عن محمد بن علي الكوفي ، عن وهيب بن حفص ، عن أبي بصير قال : قال أبوعبدالله  : إن القائم صلوات الله عليه ينادى باسمه ليلة ثلاث وعشرين ويقوم يوم عاشورا يوم قتل فيه الحسين بن علي . بحار ج52ص390 @rozehayemaktoub
🔸روایت پنجم درباره صیحه: روایت شده است امام صادق علیه السلام فرمودند: اختلاف بنی عباس از حتمیات است و نداء از حتمیات است و خروج قائم نیز از محتومات است. گفتم: نداء چگونه است؟ فرمود: در اول روز ندا داده می شود آگاه باشید علی و پیروان او رستگارانند و در آخر روز ندایی خواهد آمد: آگاه باشید عثمان و پیروان او رستگارانند. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ اخْتِلَافُ بَنِي الْعَبَّاسِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُ الْقَائِمِ مِنَ الْمَحْتُومِ قُلْتُ وَ كَيْفَ النِّدَاءُ قَالَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَوَّلَ النَّهَارِ أَلَا إِنَّ عَلِيّاً وَ شِيعَتَهُ هُمُ الْفَائِزُونَ قَالَ وَ يُنَادِي مُنَادٍ فِي آخِرِ النَّهَارِ أَلَا إِنَّ عُثْمَانَ وَ شِيعَتَهُ هُمُ الْفَائِزُونَ‌ کافی ج8ص310 @rozehayemaktoub
🔰شرمندگی سیدالشهدا بین روضه حضرت علی اصغر و روضه حضرت زهرا علیه السلام 🔸خدای متعال به زن حیا و به مرد غیرت ارزانی داشت و به همین جهت بود که رسول خدا در شب عروسی کارهای بیرون خانه را به علی سپرد تا پرده حیای عصمت الله الکبری در برخورد با بیگانه به زحمت نیافتد. امیرالمومنین پیوسته تلاش می کرد در کنار جهاد همیشگی با دشمن، از امور خانه نیز غافل نماند. زهرای مرضیه نیز همیشه مراقب بود علی در انجام این وظیفه شرمنده نشود. چنین بود که نوشته اند روزی امیرالمومنین متوجه شد زهرای مرضیه و فرزندان حضرت چند روز است گرسنه اند. پرسید:« چرا از من نخواستی تا برای شما غذا فراهم کنم؟» فاطمه عرضه داشت:« یا ابالحسن من از خدا حیا می کنم تو را به کاری وا بدارم که نتوانی انجام دهی!» 🔸اما دو نفر از اهل بیت نزد همسر خویش شرمنده شدند: یکی اینجا که دست تقدیر بر این بود که امیر المومنین نزد زهرای مرضیه خجالت زده شود. نوشته اند تا علی خود را کنار در خانه رساند دید زهرای مرضیه بدون چادر پشت در افتاده است بدون عمامه با چشمی کاسه خون «حاسراً مُحمَرَّ العَینَین» خود را به زهرا رساند اولین کاری که کرد عبای خود را روی بی بی دو عالم انداخت. دومین جا نیز عصر عاشورا بود شاید رباب که شاگرد مکتب فاطمه زهرا است حیا می کرد که از پدر بخواهد تا از این مردم آبی طلب کند اما زینب کبری علی را به ابا عبدالله رساند به امیدی که کمی آب برای او طلب کند، اینجا نیز نوبت شرمندگی سید الشهدا بود خدا می داند که به دل حسین چه گذشت وقتی خون از قنداقه علی روی سینه حسین جاری بود. لذا در زیارت داغ علی اصغر را ممتاز از همه مصائب حضرت ذکر می کند و می فرماید:« صلی الله علیک ... و علی وَلَدِکَ عَلیٍّ الاصغر الذی فُجِعتَ بِه» شاید به همین دلیل بود که ابی عبدالله دیگر مادر را صدا نزد بلکه زینب کبری را صدا زد، علی را به دست زینب داد و تیر از گلوی علی بیرون کشید و پس از آن به خیمه بانوان برنگشت، راه خود را عوض کرد و با شمشیر خود قبر کوچکی برای علی کند علی را با خون خود غسل داد، بر پیکر علی نماز خواند و درون خاک گذاشت . یاس خشک و تشنه کامم بی تو اقیانوس دردم من فدای لحظه ای از عمر کوتاه تو گردم ای گل یاس سپیدم صاعقه زد ساقه ات را با چه رویی سوی خیمه من برم قنداقه ات را @rozehayemaktoub
🔰جهاد با سلاح گریه علیه السلام بین روضه علی اصغر با روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 🔸یکی از نعمت های بزرگ خدای متعال به انسان «بیان» است، که: «علمه البیان» انسان با بیان، حال درونی خود را بیان می کند یکی از فوائد بیان ابراز غم و اندوه است یعقوب پیامبر می فرماید:« أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْني‏ إِلَى اللَّهِ » همچنین نعمت دیگر بیان دفاع از خود است و همین است که می گویند به زبان آمدن و سخن گفتن باعث تسکین درون است و مردم طفل نوزاد را «طفل بی زبان» می گویند از این جهت که بچه اگر دردی داشته باشد نمی تواند بیان کند لذا یکی از لحظات سخت برای مادر اینجاست که بچه گریه می کند اما مادر نمی فهمد درد بچه چیست؟ 🔸دو شهید از اهل بیت بودند که هرگز فرصتی برای اعتراض پیدا نکردند: یکی محسن شهید زهرای مرضیه بود که وقتی بین در و دیوار به شهادت رسید این غم در دل زهرا ماند که فرزند او حتی ناله ای هم برای اعتراض نزد. روز عاشورا نیز هر شهیدی که بر زمین افتاد ناله ای برآورد علی اکبر فریاد برآورد «یا ابتاه علیک منی السلام» قاسم عمو را صدا زد: «یا عماه ادرکنی»، وقتی دستان عبدالله بن حسن جدا شد فریاد بر آورد «یا أماه» و این ناله ها همانگونه که ناله استغاثه بود فریاد اعتراض مظلوم بر ظالم نیز بود اما جان عالمی فدای طفل شیرخوار ابا عبدالله ... تکلّم کن تکلّم کن بگو من آب می خواهم تلظّی کن تلظّی کن فدای کام عطشانت نه ناله می زنی نه دست و پا نه اشک می ریزی مزن آتش مرا این قدر با لب های خندانت تنها کاری که از دست علی برمی آمد تلظی و گریه بود. گفته اند: تلظی به التهاب آتش می گویند و وقتی کسی از شدت گرما خیلی بی قراری کند به این کار «تلظی»می گویند گویا مانند آتشی شده است که زبانه می کشد. اسفراینی در کتاب نور العین تعبیر دیگری آورده است: «و هو یتقلب فی یدیه من شدة العطش» گویا طفل از شدت تشنگی در دست پدر دست و پا می زد. اینجا بود که اباعبدالله خود دست به کار شد علی را روی دست گرفت «فأخذه على يده» و فریاد زد: «يا قوم! إن لم ترحموني‏، فارحموا هذا الطّفل.» یعنی مردم اگر به من رحم نمی کنید به این طفل شیرخوار رحم کنید. مگر نه شیر مادر هم غذا هم آب می باشد تو کودک هم گرسنه بودی و هم تشنه جان دادی @rozehayemaktoub
🔰تظلم حضرت زهرا سلام الله علیها در قیامت علیه السلام 🔸فرموده اند در روز قیامت وقتی مردم در عرصه محشر جمع می شوند ندا بلند می شود: «ای اهل محشر چشم های خود را به زیر اندازید که فاطمه وارد محشر می شود ناگهان بی بی دو عالم سوار بر مرکبی از نور و در حلقه فرشتگان وارد می شود.» نوشته اند:« وقتی حضرت در میان صحرای محشر می ایستد همه انتظار دارند بی بی سوار بر ناقه به بهشت برود اما می بینند حضرت از ناقه پیاده می شود و چند پیراهن خونی از جمله پیراهن خونی ابا عبدالله را به دست می گیرد و ناله بر می آورد که خدایا بین من و قاتلین فرزندانم حکم فرما» سپس عرضه می دارد:« خدایا حسنین را به من نشان بده!» و طبق نقلی عرضه می دارد:« خدایا وارد بهشت نمی شوم تا ببینم با فرزندان من چه کردند!» اینجاست که خدای متعال می فرماید:« فاطمه! به قلب قیامت نگاهی بینداز!» نگاه فاطمه بر پیکر بی سر ابا عبد الله و سر غرق به خون حسین می افتد در حالیکه از رگهای بریده خون جاری است. اینجاست که فاطمه ناله بر می آورد: «وا ولداه! وا ثمرة فواداه!» و فرشتگان از ناله فاطمه غش می کنند. کامل الزیارات نقل می کند: امام صادق علیه السلام فرمود: «اولین کسی که در روز قیامت به حساب او رسیدگی می شود قاتل محسن بن علی است و بعد از او قنفذ.» از این روایت معلوم می شود قاتل محسن غیر از قنقذ است زیرا قنفذ طبق روایت دیگر قاتل حضرت زهرا سلام الله علیها است. می گویند: وقتی مادر باردار است باید خیلی مراقب خودش باشد، زیرا اولین کسی که ضربه می بیند بچه است. لذا محسن آن لحظه ای به شهادت رسید که فاطمه زهرا به پشت در خانه آمد تا دیدند فاطمه پشت در است در را به سینه زهرا زدند، ناله زهرا بلند شد :«یا فضة خذینی» فضه به فریادم برس که محسنم را کشتند. عرضه می داریم: یا صاحب الزمان! اگر اینجا طفل شش ماهه زهرا را نمی کشتند کسی جرئت نمی کرد در کربلا گلوی طفل ابا عبدالله را هدف بگیرد. 🔸توجه داشته باشید که این روضه برداشتی از روایات متعدد این باب است که تجمیع و کنار هم قرار گرفتن الفاظ با دقت انجام شده و باید در مقام اجرا نیز همین دقت صورت بگیرد. @rozehayemaktoub
🔰سه مجلس ارتباط روضه حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت علی اصغر علیه السلام از محضر استاد () رحمه الله ـ سؤال شد: كسانى كه در حال دعا و قرائت قرآن ندارند، چه عملى را انجام دهند؟ فرمودند: ...در روايت، ـ سلام الله عليها ـ ليلة القدر خوانده شده، بنابراين خوب است توسل به ايشان و نورانيت وى و هم چنين به نورانيّت ـ عجل الله تعالى فرجه الشّريف ـ كه همه مقدّرات در شب قدر به نظر اين بزرگوار مى رسد، توجّه شود. 📚برگرفته از کتاب ، نوشته آیت الله سعادت پرور ج1، ص 121🌱 به نقل از کانال ندای سعادت http://eitaa.com/nedayesaadat بر پایه این مطلب سه مجلس روضه تقدیم می شود: شرمندگی سیدالشهدا جهاد با سلاح گریه تظلم حضرت زهرا در قیامت @rozehayemaktoub
🔰پاداش آن كس كه سوره عنكبوت و روم را در شب بیست و سوم ماه رمضان تلاوت كند. 🔸ابو بصير گويد كه امام صادق علیه السلام فرمود: اى ابو محمّد! هر كه سوره عنكبوت و روم را در شب بيست و سوم ماه رمضان تلاوت كند به خدا سوگند كه او اهل بهشت است و هرگز كسى را از اين سخن استثنا نمى‌كنم و ترس آن ندارم كه خداوند بر سوگند من گناهى نويسد و به راستى، اين دو سوره را نزد خدا جايگاهى بلند است. 🔸ثواب من قرأ سورة العنكبوت و الروم‌ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْعَنْكَبُوتِ وَ الرُّومِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَيْلَةَ ثَلَاثَةٍ وَ عِشْرِينَ فَهُوَ وَ اللَّهِ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ لَا أَسْتَثْنِي فِيهِ أَبَداً وَ لَا أَخَافُ أَنْ يَكْتُبَ اللَّهُ عَلَيَّ فِي يَمِينِي إِثْماً وَ إِنَّ لِهَاتَيْنِ السُّورَتَيْنِ مِنَ اللَّهِ مَكَاناً. منبع: ثواب الاعمال شیخ صدوق و ترجمه صادق حسن زاده @rozehayemaktoub
پیوند روضه حضرت حمزه با روضه اسارت حضرت زینب سلام الله علیها میگن وحشی قاتل حمزه اسلام آورد پیغمبر فرمود می بخشمت اما دیگه دور و بر من نباش من نمی تونم ببینمت دلها بسوزه برا عمه سادات زینب چه قدر سخته اگه کسی یه بار قاتل برادرش قاتل پدرش رو ببینه نمی تونه تحمل نمی کنه گفت حسین جان ای وای دلم ای وای دلم من همسفر با قاتلم ... کار این قدر برای ام کلثوم سخت شد اومد پیش شمر پیش قاتل برادرش... فرمود «لی الیک حاجة» یه خواسته ای دارم دستور بده این سر ها رو از بین محمل های ما ببرن ... مردم به دیدن سرها مشغول بشن دخترای حسین رو نبینن ... همه این صحنه ها رو تحمل کرد اما بمیرم تا وارد مجلس یزید شدن سر مطهر اباعبدالله روی تشت طلا هر کس یه جور ناله زد رباب یه جور ناله زد سکینه یه جور ناله می زد اما سید ابن طاووس نقل می کنه فاما زینب فاهوت الی جیبها فشقتها دیدن زینب دست برد گریبان چاک کرد ... هی صدا می زد یا حسیناه یا حبیب رسول الله ... کانال متن روضه اهل بیت (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
اساس دعوت اسلام در امر به معروف و نهی از منکر با گفتار و رفتار نرم است که فرمود: «قولا له قولا لینا» اما آیا برخورد با گنهکار صرفا در گفتار نرم و قول لیّن خلاصه می شود یا اینکه «در مواردی» وظیفه آمر به معروف و ناهی از منکر در «برخورد تلخ با گنهکار» است؟ پاسخ به این سوال را در اینجا ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/563
🔰برخورد تلخ با گنهکار! صفحه ۱ 🔸مقدمه در زمانه ای هستیم که اگر مومن در قبال یک گنهکار با تلخی و درشتی برخورد کند رسانه ها از همه سو او را مورد سرزنش قرار می دهند و دستورات تربیتی این رسانه ها صرفا به توصیه به نرمش و عطوفت خلاصه می شود. اما آیا دستورات دینی به همین خلاصه می شود یا گاهی اوقات نیاز به تلخی و درشتی و سخنان گزنده است؟ درباره مراتب امر به معروف بحث های فقهی مبسوطی در دوره های اخیر صورت گرفته است. از آنچه گفته شده است اجمالا برداشت می شود که پس از مرتبه اول که همان عدم رضایت قلبی نسبت به گناه است باید با ابراز این کراهت با چهره و غیر آن و بعد از آن برخورد زبانی و احیانا با برخورد فیزیکی جلوی ارتکاب گناه را گرفت. در چگونگی این مراتب و ترتیب و جزئیات آن بحث هایی شده است اما آنچه در بحث های فقهی غالبا مسلم انگاشته شده است این است که در امر به معروف باید از روش هایی که کمترین مفسده را دارد شروع کرد. سخن اصلی این نوشته این جاست که آنچه بر طالب این مباحث روشن است این است که در مواردی از امر به معروف دستور به «برخورد تلخ و گزنده با فاعل منکر» داده شده است. به عبارت دیگر فارغ از اینکه مسلم بدانیم که برخورد با گنهکار باید از مراتب آسان تر شروع شود باید دانست که امر به معروف به اینجا ختم نمی شود بلکه در مواردی آمر به معروف باید درشتی و تلخی نشان دهد که این البته مطلبی کاملا طبیعی و عقلایی است. یعنی در تمام نظام های دنیا برای برقراری قانون گاهی تلخی و درشتی می کنند. تاکید بلیغ می شود که این نوشته درپی بحث فقهی کامل و تبیین چگونگی مراتب امر به معروف نیست بلکه صرفا در پی اثبات لزوم برخورد تلخ در «پاره ای از موارد» است نه «همه موارد» که تبیین دقیق آن نیازمند بحث اجتهادی و جمع بین روایات است. برای رعایت اختصار در این باره به روایاتی اشاره می شود و پس از آن متن روایات آورده می شود. 🔸نکته اول: روایاتی درباره برخورد تلخ با گنهکار: مرحوم شیخ حر عاملی بابی در وسائل دارند به نام «باب وجوب ترک ارتباط با گنهکار و دست اندازی به هر راه ممکن برای از بین بردن آن» (۱) که در ذیل آن روایاتی نقل شده است: ۱. در روایتی حضرت دستور به «قطع ارتباط با گنهکار»(۲) می دهند. ۲. در روایت دیگر می فرماید «چرا گنهکار را اذیت نمی کنید تا گناه را ترک کند؟»(۳) ۳. در جای دیگر نقل می کند که علت ملعون بودن بنی اسرائیل این بود که آنان «در چهره اهل معصیت لبخند می زدند و با آنان انس می گرفتند.»(۴) ۴. در روایت دیگر دستور می دهد به گنهکار بگویید که «آهای! یا از ما جدا شو و کناره بگیر! یا دست از گناهت بردار!»(۵) ۵. طبعا اندازه درشتی و تلخی با گنهکار بسته به بزرگی گناه دارد چنانکه درباره اهل شک و بدعت فرموده اند:« از آنان ابراز برائت کنید» و حتی دستور به «سب» و «بدگویی» از آنان داده شده است تا مردم از آنان پیروی نکنند.(۶) ۶. مرحوم صاحب وسائل باب دیگری باز کرده اند به نام «باب وجوب آشکار کردن کراهت از گناه و وجوب روی گرداندن از گنهکار» (۷) در این باب روایتی دارد که امیر المومنین نقل می فرماید که رسول خدا به ما دستور دادند «که با اهل معاصی با چهره عبوس برخورد کنیم»(۸) همچنین حضرت امیر در روایت دیگری این برخورد با چهره عبوس با گنهکار را کمترین مرتبه نهی از منکر دانسته اند.(۹) ۷. در روایت دیگری امام صادق (ع) کلامی به این مضمون می فرمایند که علت دستور به عذاب یکی از اهل عبادت این بود که «او هرگز به خاطر خدا و خشم از گناه چهره درهم نکشید.» (۱۰) 🔸نکته‌ دوم: روایات دستور به نهی از منکر و تغییر گناه خواننده گرامی به این نکته مهم توجه بفرماید که روایات بخش گذشته بخشی از روایات است که خصوصا به نکته مورد بحث توجه داده اند و الا دستورات دیگری نیز هست که به اصطلاح علم «اصول فقه» با «عموم» یا «اطلاق» خود شامل وجوب برخوردهای تلخ با گنهکار می شوند. دو دسته مهم این ادله در ذیل می آید: ۱. ادله ای که به طور مطلق دستور به نهی از منکر داده اند و فقیهان بزرگ فرموده اند که مقصود از «نهی از منکر» صرفا «دستور زبانی» نیست بلکه به معنای «جلوگیری» از گناه است (۱۱) و این دستور به جلوگیری با اطلاق خود شامل برخورد تلخ با گنهکار نیز می شود. ۲. دسته دوم روایاتی است که با واژه «تغییر» وارد شده اند. یعنی دستور داده اند که کسی که شاهد گناه است وظیفه دارد گناه را تغییر دهد یعنی از آن جلوگیری کند. (۱۲) این دستور هم راهکارهایی دارد و مسلما «یکی» از آن راهکارها برخورد تلخ با گناهکار است. آنچه گفته شد دستوراتی است که دلالت آن برای تکلیف به عموم مومنین واضح است. ادامه در پیام بعد
ادامه نوشته بالا صفحه ۲ روایات دیگری نیز وجود دارد که در آن دستور به جلوگیری قهری از گناه وجود دارد با تعبیری مانند «نهی از منکر با دست [کنایه از قدرت]» (۱۳) یا دستور به «جهاد» در مقابل گناه (۱۴) و ... که طبق فتوای رهبر انقلاب این دستورات (مربوط به برخورد فیزیکی) در زمان برقراری حکومت اسلامی به عهده حکومت اسلامی است. البته پرواضح است که تمام آنچه گفته شد مشروط به این است که در پی این برخورد ها مفسده بزرگتری حاصل نشود. کسی که به چشم انصاف در سیره اولیاء خدا پژوهش کند مواردی را می یابد که اولیاء خدا نیز گاهی با تلخی و محکمی نهی از منکر می کردند این حتی مخصوص به گناه نیز نمی شد بلکه گاهی به جهت تربیت مخاطب در موارد دیگر نیز با جدیت و درشتی سخن می گفتند. اما نگاه سطحی و شبه اسلام رحمانی نضج گرفته در نزد برخی باعث شده است که به تعبیر اهالی رشته خبرنگاری «دروازه بانی خبر» صورت گیرد و صرف برخورد های نرم اولیا شنیده شود اما سخنی از برخوردهای تلخ با خطاکار به میان نیاید. 🔸نکته سوم: فتوای رهبر انقلاب درباره سب در پایگاه رهبر معظم انقلاب یکی از موارد استثناء از حرمت دشنام، دشنام به کسی دانسته شده است که آشکارا گناه می کند و فرموده اند: «اهانت و دشنام دادن متجاهر به فسق، در همان فسقی که به آن تجاهر می‌کند؛ به شرطی­ که به قصد نهی از منکر باشد؛ یعنی دشنام می‌دهد تا به این وسیله او را از آن منکر باز دارد.» در عین حال در همان نکته تصریح شده است که اگر این دشنام اثر عکس بگذارد یعنی باعث مظلوم نمایی گنهکار شود «حرام» خواهد بود.(۱۵) 🔸نکته چهارم: تاثیر چگونگی گناه در چگونگی برخورد آمر به معروف در اینجا آنچه بسیار قابل تامل است توجه به مراتب اهل گناه است: گناه حالت های مختلفی دارد: کسی که یک بار گناهی را انجام می دهد با کسی که اصرار می کند، کسی که در خفا گناه می کند یا آشکارا، کسی که به علت غلبه انگیزه های شهوانی و غضبی گناه می کند و کسی که به جهت مخالفت با خدا و ولی خدا و حکومت اسلامی و هم جهت با تبلیغات دشمن گناه می کند اینان با یکدیگر متفاوت اند. 🔸نکته پنجم: تاثیر شرایط آمر به معروف در چگونگی برخورد همچنین تفاوت می کند که آمر به معروف در چه جایگاهی باشد آیا مراتب آسان را گذرانده است یا خیر؟ به عنوان مثال دستور به قول لین در خطاب به حضرت موسی (علیه السلام) که مربوط به مراحل شروع دعوت است نمی تواند در تعارض با دستورات یاد شده در بالا باشد. زیرا گاهی آمر مرتبه قول لین را گذرانده است و این مرتبه اثر لازم را نگذاشته است. باز تفاوت می کند که در همان وهله اول آمر به معروف ببیند آیا برخورد نرم اثرگذار است یا خیر؟ اگر فرضا تشخیص دهد برخورد نرم اثر گذار نیست آیا باز مکلف به شروع از مرتبه آسان است؟ و قس علی هذا ... . در نتیجه در بحث روز جامعه ما یعنی «گناه کشف حجاب» باید توجه کرد که کشف حجاب کننده چه بسا «اصرار برگناه» دارد، این گناه یک «گناه علنی» است و چه بسا در «برخی» موارد «جهت گیری بر خلاف خدا و حکومت اسلام» و «همراهی با جریان رسانه ای دشمن» است، و این تفاوت ها چه بسا موجب تفاوت برخورد آمر و ناهی شود. پس در مواجهه با آمر به معروف باید دید آیا آمر به معروف در چه مرتبه ای تلخی و تندی نشان داده است و آیا در آن مورد اصلا برخورد نرم اثری می داشته است یا خیر؟ 🔶نکته ششم: محبت به گنهکار یا دشمنی با او؟ نکته دیگری که قابل بررسی است بحث محبت یا بغض گنهکار است که روایات مختلفی در این باب وارد شده است. 🔹روایات لزوم محبت به گناهکار شیعه برخی روایات تصریح به لزوم محبت به شیعه فاسق دارند که «دوستدار اهل بیت را دوست بدار حتی اگر فاسق و اهل فحشاء باشد»(۱۶) و همچنین فرموده اند: اختلاف درجات ایمان در بین شما نباید موجب ابراز برائت شما از یکدیگر باشد پس «از یکدیگر برائت مجویید»(۱۷) 🔹روایات دستوردهنده به بغض گنهکار از طرف دیگر دستور به لزوم عدم محبت به گناهکار داده اند و فرموده اند:«هرکه گنهکار را دوست بدارد خود گنهکار است و هر که بنده مطیع خدا را دوست بدارد خود مطیع خدا است.»(۱۸) همچنین فرموده اند: «به قلب خود رجوع کن که اگر اهل گناه را دوست می دارد در تو خیری نیست.»(۱۹) مرحوم صاحب وسائل بابی در وسائل بازکرده است به نام «باب وجوب دوست داشتن بنده مطیع و بغض گنهکار»(۲۰) ادامه در پیام بعد👇
منابع: ۱ وسائل الشيعة ؛ ج‏16 ؛ ص144 بَابُ وُجُوبِ هَجْرِ فَاعِلِ الْمُنْكَرِ وَ التَّوَصُّلِ إِلَى إِزَالَتِهِ بِكُلِّ وَجْهٍ مُمْكِن ۲ الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏8 ؛ ص162 سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ خَطَّابِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ: لَقِيَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي طَرِيقِ الْمَدِينَةِ فَقَالَ مَنْ ذَا أَ حَارِثٌ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَمَا لَأَحْمِلَنَّ ذُنُوبَ سُفَهَائِكُمْ عَلَى عُلَمَائِكُمْ ثُمَّ مَضَى فَأَتَيْتُهُ فَاسْتَأْذَنْتُ عَلَيْهِ فَدَخَلْتُ فَقُلْتُ لَقِيتَنِي فَقُلْتَ لَأَحْمِلَنَّ ذُنُوبَ سُفَهَائِكُمْ عَلَى عُلَمَائِكُمْ فَدَخَلَنِي مِنْ ذَلِكَ أَمْرٌ عَظِيمٌ فَقَالَ نَعَمْ مَا يَمْنَعُكُمْ إِذَا بَلَغَكُمْ عَنِ الرَّجُلِ مِنْكُمْ مَا تَكْرَهُونَ وَ مَا يَدْخُلُ عَلَيْنَا بِهِ الْأَذَى أَنْ تَأْتُوهُ فَتُؤَنِّبُوهُ وَ تُعَذِّلُوهُ‏ وَ تَقُولُوا لَهُ قَوْلًا بَلِيغاً فَقُلْتُ [لَهُ‏] جُعِلْتُ فِدَاكَ إِذاً لَا يُطِيعُونَّا وَ لَا يَقْبَلُونَ‏ مِنَّا فَقَالَ اهْجُرُوهُمْ وَ اجْتَنِبُوا مَجَالِسَهُم‏ ۳ وسائل الشيعة ؛ ج‏16 ؛ ص145 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ ع لِقَوْمٍ مِنْ أَصْحَابِهِ‏ إِنَّهُ قَدْ حَقَّ لِي أَنْ آخُذَ الْبَرِي‏ءَ مِنْكُمْ بِالسَّقِيمِ وَ كَيْفَ لَا يَحِقُّ لِي ذَلِكَ وَ أَنْتُمْ يَبْلُغُكُمْ عَنِ الرَّجُلِ مِنْكُمُ الْقَبِيحُ فَلَا تُنْكِرُونَ عَلَيْهِ وَ لَا تَهْجُرُونَهُ وَ لَا تُؤْذُونَهُ حَتَّى يَتْرُكَ. وَ رَوَاهُ الْمُفِيدُ فِي الْمُقْنِعَةِ أَيْضاً مُرْسَلًا ۴. تفسير العياشي ؛ ج‏1 ؛ ص335 عن محمد بن الهيثم التميمي عن أبي عبد الله ع‏ في قوله: «كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ- لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ‏» قال: أما إنهم لم يكونوا يدخلون مداخلهم- و لا يجلسون مجالسهم- و لكن كانوا إذا لقوهم ضحكوا في‏ وجوههم‏ و آنسوا بهم ۵. وسائل الشيعة ؛ ج‏16 ؛ ص145 وَ فِي الْمَجَالِسِ وَ الْأَخْبَارِ بِالْإِسْنَادِ الْآتِي‏ «6» عَنْ‏ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَوْ أَنَّكُمْ إِذَا بَلَغَكُمْ عَنِ الرَّجُلِ شَيْ‏ءٌ تَمَشَّيْتُمْ إِلَيْهِ فَقُلْتُمْ يَا هَذَا إِمَّا أَنْ تَعْتَزِلَنَا وَ تَجْتَنِبَنَا وَ إِمَّا أَنْ تَكُفَّ عَنْ هَذَا فَإِنْ فَعَلَ وَ إِلَّا فَاجْتَنِبُوهُ. ۶. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص375 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ‏ الرَّيْبِ‏ وَ الْبِدَعِ‏ مِنْ‏ بَعْدِي فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِيهِمْ وَ الْوَقِيعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ‏ كَيْلَا يَطْمَعُوا فِي الْفَسَادِ فِي الْإِسْلَامِ وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ يَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ يَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِي الْآخِرَةِ. ۷.وسائل الشيعة - ط الإسلامية نویسنده : الشيخ حرّ العاملي جلد : 11 صفحه : 413
ادامه پاورقی پیام قبلی ۸. همان، وجوب اظهار الكراهة للمنكر، والاعراض عن فاعله [1] محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال أمير المؤمنين عليه السلام: أمرنا رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أن نلقى أهل المعاصي بوجوه مكفهرة. ورواه الشيخ بإسناده عن محمد بن يعقوب إلا أنه قال: قال أمير المؤمنين عليه السلام: أدنى الانكار أن تلقى أهل المعاصي بوجوه مكفهرة. ۹. همان ۱۰. وعن محمد بن يحيى، عن الحسين، عن علي بن مهزيار، عن النضر بن سويد، عن درست، عن بعض أصحابه، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: إن الله بعث ملكين إلى أهل مدينةليقلباها " على أهلها " فلما انتهيا إلى المدينة فوجدا فيها رجلا يدعو ويتضرع " إلى أن قال: " فعاد أحدهما إلى الله، فقال: يا رب إني انتهيت إلى المدينة فوجدت عبدك فلانا يدعوك ويتضرع إليك فقال: امض لما أمرتك به، فان ذا رجل لم يتمعر وجهه غيظا لي قط. ۱۱. جواهر الکلام ج ۲۱، ص۳۵۸، الأمر بالمعروف هو الحمل على فعل المعروف ، والنهي عن المنكر هو المنع منه ۱۲. العوالي 431 وقال النبي صلى الله عليه وآله من رأى منكم منكرا فليغيره بيده فان لم يستطع فبلسانه فان لم يستطع فبقلبه ليس وراء ذلك شئ من الايمان وفي رواية ان ذلك أضعف الايمان ۱۳. همان ۱۴. جامع احادیث الشیعه، سید حسین بروجردی، ج۱۴، ص۳۸۶، فجاهدوهم بأبدانكم وابغضوهم بقلوبكم غير طالبين سلطانا ولا باغين مالا ولا مريدين بظلم ظفرا حتى يفيئوا إلى أمر الله ويمضوا على طاعته ۱۵. این فتوا در پایان این نوشته آمده است. ۱۶. الأمالي (للطوسي) ؛ النص ؛ ص405 عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ مِيثَمٍ التَّمَّارِ مَوْلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ) قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنِّي وَجَدْتُ فِي كُتُبِ أَبِي أَنَّ عَلِيّاً (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَالَ لِأَبِي مِيثَمٍ: أَحْبِبْ‏ حَبِيبَ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ إِنْ كَانَ فَاسِقاً زَانِياً، وَ أَبْغِضْ مُبْغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنْ كَانَ صَوَّاماً قَوَّاما. ۱۷. وسائل الشيعة ؛ ج‏16 ؛ ص163 وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَيَابَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا أَنْتُمْ وَ الْبَرَاءَةَ يَبْرَأُ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ إِنَّ الْمُؤْمِنِينَ بَعْضُهُمْ أَفْضَلُ مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُهُمْ أَكْثَرُ صَلَاةً مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُهُمْ أَنْفَذُ بَصَرا مِنْ بَعْضٍ وَ هِيَ الدَّرَجَات‏. ۱۸. عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج‏2 ؛ ص235 حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ نُعَيْمٍ الشَّاذَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَمَدَانِيِّ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَقُولُ‏ مَنْ‏ أَحَبَ‏ عَاصِياً فَهُوَ عَاصٍ وَ مَنْ أَحَبَّ مُطِيعاً فَهُوَ مُطِيعٌ وَ مَنْ أَعَانَ ظَالِماً فَهُوَ ظَالِمٌ وَ مَنْ خَذَلَ عَادِلًا فَهُوَ ظَالِم‏. ۱۹. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ الْعَرْزَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ فِيكَ خَيْراً فَانْظُرْ إِلَى قَلْبِكَ فَإِنْ كَانَ يُحِبُّ أَهْلَ طَاعَةِ اللَّهِ وَ يُبْغِضُ أَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفِيكَ خَيْرٌ وَ اللَّهُ يُحِبُّكَ وَ إِذَا كَانَ يُبْغِضُ أَهْلَ طَاعَةِ اللَّهِ وَ يُحِبُّ أَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فِيكَ خَيْرٌ وَ اللَّهُ يُبْغِضُكَ وَ الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ. ۲۰. وسائل الشيعة ؛ ج‏16 ؛ ص183 بَابُ وُجُوبِ حُبِّ الْمُطِيعِ وَ بُغْضِ الْعَاصِي وَ تَحْرِيمِ الْعَكْسِ ادامه در پیام بعدی👇
ادامه پیام گذشته: نقل فتوای کامل رهبر انقلاب درباره سب: آنچه در زیر می‌آید، درس "شانزدهم" از جلد دوم «رساله‌ی آموزشی» احکام و مسائل شرعی است که مطابق با فتاوای حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله‌العالی تهیه، تنظیم و منتشر شده است. سب مؤمن تعریف: سب در جایی است که کسی را به امر قبیحی بنامند که در آن اهانتی وجود دارد، یا او را بدان خطاب کنند یا عمل زشتی را به او نسبت دهند؛ مثل بعضی فحاشی‌ها که در آنها قصد نسبت دادن عمل زشت به صورت جدی نیست تا مصداق قذف باشد، اما کسی را به عمل یا صفتِ قبیحی منسوب می­‌کنند؛ مثلا به کسی نسبت بخل یا خساست می­‌دهند. یا او را به پستی منتسب کرده و مثلا "گدازاده" می‌­نامند، یا او را به نام حیوانی صدا می‌کنند، یا در صورتی­که به نقص جسمانی مبتلا باشد، به شکل زشتی بیان ‌کنند؛ مثلا او با به نام کور یا چلاق صدا می­‌زنند. چنانچه این تعبیرات در عرف، شتم و تحقیر محسوب شود، سب و دشنام است. نسبی بودن امور قبیحه قبح امری نسبی است؛ یعنی در شرایط مختلف متفاوت است؛ مثلا در عرف ما گفتن سگ، دشنام بزرگی است. اما نسبت به کسانی­که سگ را با خودشان به حمام می‌برند و می‌شویند و با آنان هم‌­خواب و همسفره می­‌شوند، ممکن است سب نباشد. حرمت سب و دشنام سب و دشنام مؤمن، خواه شیعه و خواه غیرشیعه، حرام است. اما سب کافر در صورتی­‌که ظلم به او باشد، حرام است و اگر ظلم محسوب نشود، مکروه است. مگر در ­جایی­ که لازم باشد کفار را هجو کنند. موارد استثناء از حکم حرمت ۱. بدعت­‌گذار ؛ چه بدعت­‌گذار در اصول باشد و چه در فروع: الف) در صورتی­‌که دشنام به این افراد، سبب منزوی شدن آنها شود، به­‌گونه‌­ای­ که نتوانند در ایمان مؤمنان اثر بگذارند، دشنام و سب آنها واجب است. ب) اگر در جایی سب این افراد اثر عکس ‌گذارد، این سب حرام است؛ مانند اینکه به بدعت­‌گذاری دشنام دهند و او در مقابل، منشِ مظلومانه به خود بگیرد و باعث شود عده‌­ای بگویند که این دشنام از بی منطقی است. ۲. دشنامی ­که مسبوب(۴) به عنوان جواب و از باب تقاص به ساب(۵) می‌­دهد؛ به شرطی­ که همان دشنام یا مثل آن دشنام داده شود، نه بیشتر یا غلیظ‌­تر. ۳. اهانت و دشنام دادن متجاهر به فسق، در همان فسقی که به آن تجاهر می‌کند؛ به شرطی­ که به قصد نهی از منکر باشد؛ یعنی دشنام می‌دهد تا به این وسیله او را از آن منکر باز دارد. نکته در حرمت دشنام، حضور مخاطب شرط است؛ چه مخاطب همان فرد مسبوب باشد و چه غیر او. بنابراین اگر انسان در خلوت که مخاطبی ندارد، دشنامی به دیگری بدهد، حرام نیست. حرمت معامله امروزه یکی از کارهای اساسی در جنگ­‌های روانی دنیا، اکتساب به سب است؛ مثلا روزنامه‌نگاری را برای فحاشی به جناحی اجیر می‌کنند یا به شاعری پول می‌دهند که دیگری را هجو کند. از آنجا که سب مومن حرام است، معامله­‌ای هم که بر این اساس است نیز حرام و باطل است.
🔰مجلس دوم روضه شهادت امام صادق علیه السلام وقتِ ناله‌ست و آهِ طوفانی فرصتِ گریه‌های بارانی وقتِ تکرارِ چند جمله شده باز بر بیتِ وحی حمله شده خاطراتِ هجوم تازه شدند واردِ خانه بی اجازه شدند باز دیوار و در، سپس آتش ریخت بر هم کسی مناجاتش وای از اِزدحام، در کوچه شد قنوتِ امام، در کوچه قلبِ دین را دوباره افسردند رهبری را ز خانه می‌بُردند سَرورِ شیعه در اسارت شد سختْ دشمن پیِ جسارت شد شد دوباره امامِمان بی یار بی عبا، بی عمامه، بی دستار چند بار حمله کردند چند بار جسارت کردند یه بار اومدن در خانه را آتش زدند اهل و عیال حضرت فرار می کردند یه بار ابن ربیع میگه دیدن من از همه سنگدل ترم دستور داد گفت برو جعفر بن محمد در حالی بود او را از خانه بیرون بکش شبانه امام صادق مثل همیشه مشغول دعا و نماز شب ریختن در خانه امام در لباس خانگی بدون عمامه مشغول دعا و نماز بود نماز آقا تمام شد گفتم آقا دستور دارم شما رو ببرم فرمود اجازه بدید خودم را آماده کنم گفتم نه اجازه ندارم این نقل مقتله بحارالانوار مینویسه: «فاخرجته حافیا حاسرا» یعنی با سر و پای برهنه آقای من و شما فرزند زهرا و علی توی کوچه های مدینه آقا پیاده بودن اونا سواره این یک نقل از هجوم به خانه آقا است ابراهیم نامی هم نقل میکنه به من دستور دادن برو ولی به من دستور دادن جعفر بن محمد در کوچه ها کشان‌کشان بیار «لا تاتنی به الا مسحوبا» یعنی او را کشان کشان بیار میخواستن به آقا جسارت بشه آقا فرمود هر جور که به تو دستور دادن همون جور عمل کن میگه گوشه آستین آقا رو گرفتم «فأخذته بکمه» عرض کنیم آقا این تعجبی نداره شاید امام صادق با خودش زیر زبانش زمزمه میکرد یه روزی در همین کوچه ها پدرم امیرالمومنین رو کشان‌کشان بردم. اما عرض کنیم آقا جان اگر در خانه شما را آتش زدن یه روز هم در خانه مادرتون رو آتش زدن این روضه ها همه به برکت امام صادق علیه السلامه فرمود بر مادر ما خون گریه کنید هدایت الکبری این را نقل می کند که فرمود بر مادر ما خون گریه کنید برای مادر ما گریه معمولی کفاف نمیده روضه زهرا رو امام صادق علیه السلام خونده من یکی از آن روضه ها را نقل کنم که چرا باید خون گریه کنیم برای مادر سادات فرمود لا یوم کیوم السقیفة و هو اصل یوم العذاب همه مصیبت ها برمیگرده به اون روز یکی از آن مصیبت ها را عرض کنم امام صادق فرمود که گویا دارم نگاه می کنم تماشا می کنم که گوشواره مادرم را شکستن ... . ناله بزن بگو یا زهرا لایوم کیومک یا اباعبدالله امام صادق فرمود آیا برای حسین گریه می کنی راوی گفت آره آقا انقدر بر مصیبت جد شما گریه می کنم گاهی از غذا خوردن امتناع می کنم فرمود تو از اون کسایی هستی که وقت مرگ ملک الموت مثل مادر مهربان روح از بدنشون جدا می کنن در روایت دیگه به ابوبصیر فرمود یا ابابصیر «أما تحب أن تکون فیمن یسعد فاطمه» یعنی ابابصیر آیا نمی خواهی در ناله ما در ناله بر حسین به مادر ما کمک کنی؟ ناله بزن بگو یا حسین عرضه بداریم آقاجان مثل فردایی اصحاب جمع شدن پیکر شمارو با احترام در کنار پدران شما دفن کردن اما دلا بسوزه برای اون آقایی که «ملقی ثلاث بلا غسل و لا کفن» مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود عرض کنیم آقا جان شما سر به زمین گذاشتید اهل و عیالتون رو موسی بن جعفر سپردین دلا بسوزه برای اون آقایی که سر به خاک گذاشته بود یه وقت ببین به خیمه ها حمله کردند ... عرض آخرم این باشه این روضه را از زبان آقا امام صادق علیه السلام نقل کنم خودش فرمود اون لحظه که ذوالجناح خودش رو رسوند کنار خیمه ها شیخ صدوق نقل می کنه از امام صادق «وأقبل فرس الحسين (عليه السلام) حتى لطخ عرفه وناصيته بدم الحسين (عليه السلام)، وجعل يركض ويصهل، فسمع بنات النبي (صلى الله عليه وآله) صهيله» شروع کرد ذوالجناح ناله زدن دختران پیغمبر ناله ذوالجناح را شنیدن دیدن ذوالجناح بدون سوار آمده «فخرجن فإذا الفرس بلا راكب، فعرفن أن حسينا (صلى الله عليه) قد قتل» اینا همه نقل امام صادق علیه السلامه یه وقت دیدن ام کلثوم از خیمه بیرون دوید دست روی سر گذاشته «وخرجت أم كلثوم بنت الحسين (عليه السلام) واضعة يدها على رأسها، تندب وتقول: وا محمداه، هذا الحسين بالعراء، قد سلب العمامة والرداء.» یعنی یارسول الله کجایی ببینی به عمامه و عبای حسین هم رحم نکردن ... تربتت شفاست روضه ها دواست مأمن زمین خاک کربلاست درد لاعلاج من از تو دوری کردنه این حسین حسین که میگم دوای درد منه میگم برا یاری زهرا حسین حسین حسین یا مَن لَهُ الاَکرَمُ الاَسما حسین حسین حسین علیه السلام علیه السلام کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
6⃣🔰ای ابو بصیر! آیا می خواهی از کسانی باشی که [در ناله برحسین] به فاطمه کمک کنی؟ ۵ روایت قبل را در این آدرس : https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/315 "کامل الزیاره: ابو بصیر می‌گوید: من در حضور حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام مشغول گفتگو بودم که پسرش نزد آن حضرت وارد شد. امام صادق علیه السّلام او را در بر گرفت و بوسید و فرمود: خدا حقیر کند آن کسی را که شما را حقیر کند و انتقام بگیرد از آن کسی که در حق شما ستم کند و خوار نماید آن کسی را که شما را خوار می‌کند. خدا لعنت کند آن افرادی را که شما را به قتل می‌رسانند. خدا برای شما ولی و حافظ و ناصر است. گریه زنان، پیامبران، صدیقین، شهیدان و ملائکه آسمان طولانی شد. سپس حضرت صادق علیه السّلام گریان شد و فرمود: ای ابو بصیر! هر گاه می‌بینم یکی از فرزندان امام حسین علیه السّلام نزد من می‌آید، من برای آن مصیبتی که دچار پدرشان و خودشان شد نمی توانم خودداری نمایم. ای ابو بصیر! فاطمه علیها السّلام برای حسین علیه السّلام گریه و فریاد می‌کند. جهنم برای مظلومیت حسین علیه السّلام چنان نعره ای می‌زند که کاش موکلین صدای آن را نمی شنیدند، در صورتی که برای آن آماده شده اند. از خوف این که گردنی از آن خارج شود یا دود آن خارج گردد و اهل زمین بسوزند. ملائکه، جهنم را مادامی که گریان است لگام می‌کنند و آن را زجر می‌دهند و درهای آن را به علت خوف اهل زمین استوار می‌نمایند. جهنم مادامی که صوت فاطمه علیها السّلام آرام نگیرد، آرام نخواهد شد. نزدیک است که دریاها شکافته و داخل یکدیگر شوند. هیچ قطره ای از آب دریاها نیست، مگر این که یک ملک به آن موکل است. هنگامی که آن ملک صوت دریا را می‌شنود، هیجان آن را به وسیله بال‌های خود آرام می‌کند و بعضی را بر بعضی دیگر حبس می‌نماید. این عمل را برای خوف دنیا و هر کسی که در آن و در روی زمین است انجام می‌دهد. ملائکه دائما مهربانی می‌کنند و به علت گریه فاطمه علیها السّلام گریه می‌نمایند، دعا می‌کنند و به سوی خدا تضرع و زاری می‌کنند. اهل عرش و اطراف آن نیز همین عمل را انجام می‌دهند. به علت خوف اهل زمین، صداهایی از ملائکه برای تقدیس خدا بلند می‌شود. اگر یکی از صداهای آنان به زمین برسد، اهل زمین بی هوش می‌گردند و کوه‌ها از جای خود کنده می‌شوند و زمین به وسیله زلزله، اهل خود را فرو خواهد برد. گفتم: فدایت شوم! این امر بزرگی است. فرمود: غیر این امر از این بزرگ تر است، مادامی که آن را نشنیده باشی. سپس حضرت صادق علیه السّلام به من فرمود: ای ابو بصیر! آیا دوست داری از افرادی باشی که فاطمه علیها السّلام را یاری می‌کنند؟
متن عربی روایت بالا [کامل الزیارات] مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْبَصْرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ أُحَدِّثُهُ فَدَخَلَ عَلَیْهِ ابْنُهُ فَقَالَ لَهُ مَرْحَباً وَ ضَمَّهُ وَ قَبَّلَهُ وَ قَالَ حَقَّرَ اللَّهُ مَنْ حَقَّرَکُمْ وَ انْتَقَمَ مِمَّنْ وَتَرَکُمْ وَ خَذَلَ اللَّهُ مَنْ خَذَلَکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکُمْ وَ کَانَ اللَّهُ لَکُمْ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً فَقَدْ طَالَ بُکَاءُ النِّسَاءِ وَ بُکَاءُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ مَلَائِکَةِ السَّمَاءِ ثُمَّ بَکَی وَ قَالَ یَا أَبَا بَصِیرٍ إِذَا نَظَرْتُ إِلَی وُلْدِ الْحُسَیْنِ أَتَانِی مَا لَا أَمْلِکُهُ بِمَا أَتَی إِلَی أَبِیهِمْ وَ إِلَیْهِمْ یَا أَبَا بَصِیرٍ إِنَّ فَاطِمَةَ لَتَبْکِیهِ وَ تَشْهَقُ فَتَزْفِرُ جَهَنَّمُ زَفْرَةً لَوْ لَا أَنَّ الْخَزَنَةَ یَسْمَعُونَ بُکَاءَهَا وَ قَدِ اسْتَعَدُّوا لِذَلِکَ مَخَافَةَ أَنْ یَخْرُجَ مِنْهَا عُنُقٌ أَوْ یَشْرُدَ دُخَانُهَا فَیُحْرِقَ أَهْلَ الْأَرْضِ فَیَکْبَحُونَهَا مَا دَامَتْ بَاکِیَةً وَ یَزْجُرُونَهَا وَ یُوثِقُونَ مِنْ أَبْوَابِهَا مَخَافَةً عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ فَلَا تَسْکُنُ حَتَّی یَسْکُنَ صَوْتُ فَاطِمَةَ وَ إِنَّ الْبِحَارَ تَکَادُ أَنْ تَنْفَتِقَ فَیَدْخُلَ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ وَ مَا مِنْهَا قَطْرَةٌ إِلَّا بِهَا مَلَکٌ مُوَکَّلٌ فَإِذَا سَمِعَ الْمَلَکُ صَوْتَهَا أَطْفَأَ نَارَهَا [۱] بِأَجْنِحَتِهِ وَ حَبَسَ بَعْضَهَا عَلَی بَعْضٍ مَخَافَةً عَلَی الدُّنْیَا وَ مَنْ فِیهَا وَ مَنْ عَلَی الْأَرْضِ فَلَا تَزَالُ الْمَلَائِکَةُ مُشْفِقِینَ یَبْکُونَ لِبُکَائِهَا وَ یَدْعُونَ اللَّهَ وَ یَتَضَرَّعُونَ إِلَیْهِ وَ یَتَضَرَّعُ أَهْلُ الْعَرْشِ وَ مَنْ حَوْلَهُ وَ تَرْتَفِعُ أَصْوَاتٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ بِالتَّقْدِیسِ لِلَّهِ مَخَافَةً عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ وَ لَوْ أَنَّ صَوْتاً مِنْ أَصْوَاتِهِمْ یَصِلُ إِلَی الْأَرْضِ لَصَعِقَ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ تَقَلَّعَتِ الْجِبَالُ وَ زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ عَظِیمٌ قَالَ غَیْرُهُ أَعْظَمُ مِنْهُ مَا لَمْ تَسْمَعْهُ ثُمَّ قَالَ یَا بَا بَصِیرٍ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ فِیمَنْ یُسْعِدُ فَاطِمَةَ ---------- [۱]: ۱. یقال: نأرت النائرة نارا: هاجت، و المراد ثوران الماء و غلیانها، و لذلک عبر بقوله« أطفأ».
7⃣🔰حالات امام صادق علیه السلام در روز عاشورا شیخ در کتاب مصباح از عبداللَّه بن سنان نقل می‌کند که گفت: من در روز عاشورا به حضور حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام مشرف شدم و آن بزرگوار را دیدم که رنگش تغییر نموده و اشک هایش نظیر لؤلؤ از چشمان مقدسش فرو می‌ریزد. پرسیدم: یا بن رسول اللَّه! برای چه گریانی؟ خدا چشمان تو را گریان نکند! در جوابم فرمود: مگر تو غافلی! آیا نمی دانی که حسین بن علی علیه السّلام در یک چنین روزی دچار مصیبت گردید؟ رَوَی الشَّیْخُ فِی الْمِصْبَاحِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی سَیِّدِی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فِی یَوْمِ عَاشُورَاءَ فَأَلْفَیْتُهُ کَاسِفَ اللَّوْنِ ظَاهِرَ الْحُزْنِ وَ دُمُوعُهُ تَنْحَدِرُ مِنْ عَیْنَیْهِ کَاللُّؤْلُؤِ الْمُتَسَاقِطِ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِمَّ بُکَاؤُکَ لَا أَبْکَی اللَّهُ عَیْنَیْکَ فَقَالَ لِی أَ وَ فِی غَفْلَةٍ أَنْتَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلام أُصِیبَ فِی مِثْلِ هَذَا الْیَوْمِ
8⃣ گریه امام صادق علیه السلام هنگام ذکر نام اباعبدالله علیه السلام: هارون بن‏ خارجه، از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل كرده وى گفت: محضر مبارك امام صادق عليه السّلام بوديم، پس نام امام حسين عليه السّلام و على قاتله لعنة اللَّه را برديم، حضرت گريستند و ما نيز گريستيم. راوى مى‏گويد: امام عليه السّلام سر مباركشان را بلند كرده و فرمودند: حضرت امام حسين عليه السّلام فرمودند: من كشته اشك هستم، ياد نمى‏كند من را هيچ مؤمنى مگر آنكه مى‏گريد... محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن محمّد بن خالد البرقيِّ، عن أبان الأحمر، عن محمّد بن الحسين الخزَّاز، عن هارون بن خارجة، عن أبي عبدالله عليه‌السلام « قال: كنّا عنده فذكرنا الحسين عليه‌السلام [وعلى قاتله لعنة الله] فبكى أبو عبدالله عليه‌السلام وبكينا، قال: ثمَّ رفع رأسَه فقال: قال الحسين عليه‌السلام: أنا قتيل العَبرَة، لا يذكرني مؤمن إلاّ بكى ـ وذكر الحديث ـ ». جعفر بن محمد بن قولويه، الوفاة: 367 کامل الزيارات، ج: 1ص117، تحقيق: بهراد الجعفري، الناشر:مكتبة الصدوق
9⃣ گریه حضرت امام صادق علیه السلام بر ابا عبدالله سلام الله علیه هنگام نوشیدن آب: داود رقّى، وى مى‏گويد: در محضر مبارك امام صادق عليه السّلام بودم، حضرت آب طلبيدند و زمانى كه آب را نوشيدند ديدم در حضرت حالت گريه پيدا شد و دو چشم آن حضرت غرق اشك شد سپس به من فرمودند: اى داود خدا قاتل حسين عليه السّلام را لعنت كند، بنده‏اى نيست كه آب نوشيده و حسين عليه السّلام را ياد نموده و كشنده‏اش را لعنت كند مگر آنكه خداوند منّان صد هزار حسنه براى او منظور مى‏كند و صد هزار گناه از او محو كرده و صد هزار درجه مقامش را بالا برده و گويا صد هزار بنده آزاد كرده و روز قيامت حق تعالى او را با قلبى آرام و مطمئن محشورش مى‏كند. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ، عَنِ الْخَشَّابِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَّانِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ كَثِيرٍ، عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللهِ عليه‌السلام إِذَااسْتَسْقَى الْمَاءَ، فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَيْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ، وَاغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِدُمُوعِهِ، ثُمَّ قَالَ لِي: « يَا دَاوُدُ، لَعَنَ اللهُ قَاتِلَ الْحُسَيْنِصَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ، وَمَامِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ، فَذَكَرَ الْحُسَيْنَ عليه‌السلام وَأَهْلَ بَيْتِهِوَلَعَنَ قَاتِلَهُ إِلاَّ كَتَبَ اللهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ، وَحَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَيِّئَةٍ، وَرَفَعَلَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ، وَكَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ، وَحَشَرَهُ اللهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَادِ الشيخ الكليني، الوفاة:329،الکافی ج: 12 ص: 658، تحقيق: قسم احياء التراث مرکز بحوث دار الحديث، الناشر: دارالحديث قم تاريخ انتشار: 1387 کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub