eitaa logo
روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
2.8هزار دنبال‌کننده
39 عکس
38 ویدیو
7 فایل
شامل اشعار و متن روضه با مدیریت خادم الحسین کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @moslemi_124 لینک کانال @rozehdaftari پذیرش تبلیغات👈 @moslemi_124
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ قدم چهارم: متن روضه 2 👇 متن روضه 2 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• 😭ای خدا شب شده و من چه کنم شب اول محرم... بریم در خانه نائب الحسين... آقا و مولامون مسلم بن عقیل... 💔ای خدا شب شده و من چه کنم 😭یک تن و این همه دشمن چه کنم نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 😭یک تن و این همه دشمن چه کنم اهل کوفه همه پیمان شکنند خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 😭حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 💔کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 💔میون شهر کینه غصه زده شکوفه 😭خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 💔ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 😭شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا... اگه میخواهی بیای... دیگه خانم زینب رو با خودت نیار... 💔دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 😭سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها... منتظر علی اصغرت نشستند... بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 💔قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 😭ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• 👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• https://eitaa.com/matnroozeh
متن روضه 2 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم شب اول محرم... بریم در خانه نائب الحسين... آقا و مولامون مسلم بن عقیل... 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم 🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند 🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه 🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا... اگه میخواهی بیای... دیگه خانم زینب رو با خودت نیار... 🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها... منتظر علی اصغرت نشستند... بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) - ۱@rozehdaftari
. |⇦•بسم رب النور.. و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس استاد حاج منصور ارضی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا بسم رب النور رب العشق رب العالمین بسم احمد ، بسم زهرا و امیرالمؤمنین بسم رب الجود بسم مجتبی بسم کریم بسم ثارالله بسم الله رحمن الرحیم السلام ای بهترین ماه ای محرم السلام السلام ای بهترین ارباب عالم السلام از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین تا شدم مجنونِ تو عقلم دو چندان رشد کرد در محرم نور ایمانم فراوان رشد کرد ذره ای هستم که از مهر شما آکنده ام شک اگر کردم به درمان شما شرمنده ام آنکه اهلِ حرف بود و در عمل جا زد منم آنکه دائم پای عشقت رنگ می بازد منم تو همان آقایی و روضه همان دارالشفاست گریه بر داغِ تو بر هر درد بی درمان دواست قطره ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت هست مدیون تو سر تا پا وجودم یاحسین بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یاحسین حرف پیر زیرکی همواره در یادِ من است مثل او این حرف در طوفان فریاد من است هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است واجب عینی است گریه قابل تبدیل نیست کعبه هم تعطیل باشد روضه ات تعطیل نیست می شود این روضه ها بی سایبان هم برقرار برتر از عرش است روضه سقف می خواهد چه کار چادر زهرایِ اطهر سایبانِ روضه هاست بانویِ پهلو شکسته میزبان روضه هاست روضه ای را که به پا کرده در این دنیا خودش اختیارش نیست دست هیچ کس الا خودش پس به پایِ هم چرا بیهوده می پیچیم ما پایِ زهرا که وسط باشد همه هیچیم ما ما تأسی می کنیم امسال بر بانو رباب سینه زن خواهیم شد حتی به زیر آفتاب بی اراده غرق ناله بی امان بی اختیار گریه باید کرد مثل مادران داغدار گریه های مادرانه یادگار فاطمه است روضه خواندن کار ماها نیست کار فاطمه است سوختی در آتش صحرا بُنَیّ سوختم رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل شاعر : علی ذوالقدر *السلام علیک یا مسلم ابن عقیل قربونت برم تو کوفه سرگردان شدی .. بی مقدمه شعر بخوانمُ گریه کنی ..* حضرتِ ماه نیا، شاه نیا، آه نیا سمتِ کوفه قدمی بیش دگر راه نیا بین این غمکده کفتار زیاد است زیاد منکِر حیدر کرار زیاد است زیاد از غریبی شده ام در به در و سرگشته هیچ کس پشت سرم نیست، ورق برگشته کوفیانی که نوشتند مریدت هستند ریسمان دور دوتا دست سفیرت بستند وسط کوچه به نیرنگ، مرا سیر زدند بر لب و بر دهنم قبضه ی شمشیر زدند از کنارم قدح آب خنک می بردند با لب تشنه مرا زیر کتک می بردند قسمت این بود که لب تشنه فدایت بشوم اولین تشنه لبِ بزم عزایت بشوم گفتم حسینُ، ناله کشیدم با اذن زهرا، مشکی پوشیدم گریه شد کارم، سینه زنِ یارم با زینب می خوانم، با زهرا می نالم لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. با چشم گریان، بر روی دارم با کام عطشان، جان می سپارم چشمم به راهت، کو آقا سپاهت یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. کوفه هم آقا مثلِ مدینه بغض علی را دارد به سینه آمده لشکر بهرِ علی اصغر میریزد در صحرا جسم علی اکبر .. لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. ــــــــــــــــــ @rozehdaftari
. |⇦•باید از سر بشنوی ... و توسل به باب الحوائج حصرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی ●━━━━━━─────── اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین.. بشنو از نِی ناله هایی سوخته ماجرای نینوایی سوخته بشنو از نی رسمِ خاکستر شدن همسفر با یک گلِ پرپر شدن باید از نو بنگری در کارِ نِی باید از سَر بشنوی اسرارِ نِی آه، یارب نِی کجا و سر کجا؟ ای خدا حنجر کجا خنجر کجا؟ بر سر نِی زلف او دل می برد تا خدا منزل به منزل می برد تا قیامت دلربایی می کند سالکان را رهنمایی می کند برلبش آیاتِ قرآن کریم هر خَم مویش صِراطُ المُستَقیم شست و شو کن دیده و دل را به اشک نیست ره در این حرم الّا به اشک *شب اولِ محرم بیا به چشات التماس کن؛بگو یه عمری من به حرف شما گوش کردم،هر صحنه حرامی رو دیدم..امشب شما بیاید به حرف من گوش کنید.ای خدا به خون قلب اباعبدالله:الهی العفو....* گوش کن این بانگ هَلْ مِنْ ناصِر است بار بربندد هر آن کس حاضر است من که می دانم می آید پیکِ تو می دمد از هر رگم لبیکِ تو من که می دانم مرا هم می خری می بری تا کربلایت، می بری... یک نگاهِ تو شهیدم می کند گر شَقی باشم سعیدم می کند *سفیر امام حسین آمد کوفه راوی نوشته از مسجد کوفه بیرون آمد یه نگاه به پشت سرش کرد،دیدکسی نیست..."فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلَدِّداً فِي أَزِقَّةِ الْكُوفَةِ" همین جور سرگردان تو این کوچه ها می چرخید."لایَدری أیْنَ یَتَوجَّه..."نمی دونست باید کجا بره... مسلم باب امام حسینه.یکی از ویژگی های مسلم اینه که گریه کنِ امام حسینه... در اوج سختی،در اوج خطر گریه کنِ امام حسینه یکی بهش گفت:مسلم گریه نکن گفت:ملعون! "واللهِ ما بِنَفْسی بَکَیتُ"من برای خودم گریه نمی کنم. "وَ لَا لَهَا مِنَ القَتْلِ أرْثِي" من برای خودم مرثیه نمیخونم..."وَ لَکِن أبکِی لِلحُسَینِ وَ آلِ الحُسَینِ"من دارم برای حسین گریه می کنم. "وَ لَکِن أبکِی لأهلِی المُقبِلِینَ إلَیَّ"من دارم برای خانواده و دخترها و زن ها و اهل حرمی که دارند میان سمت کوفه گریه می کنم. مسلم ابن عقیل از بالای دارُالاماره بر روی زمین افتاد. اندکی گذشت...راوی میگه:نگاه می کردم به حسین بن علی؛وقایع رو می نوشت این جمله رو برکاغذ جاری کرد" وَبقِیَ الحُسَینُ فَردًا وَحیِدًا"میگه دیدم حسین تنهایِ تنها شد میدونی چی کار کرد؟"فنَظَرَ یمیناً و شِمالا" یه نگاهی به راست وچپ کرد "فَلَمْ یرَی مِنْ أصحابِه اَحَداً»دیگه کسی رو ندید.اینجا شروع کرد صدا زدن... "یا مسلمَ بنَ عقیل...یا هانی بنَ عُروه...یا حبیب بنَ مَظاهر..."دونه دونه همه رو صدا کرد بعد فرمود:"فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرام"از این خواب ابدی بلند شید.، "وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ"مگه نمی بینید دارند به خیمه های من نگاه می کنند؟صدای غریبی اینجا بلند کرد"هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنیِ هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّنی"راوی میگه هر چی دور و برم رو نگاه کردم صدایی از لشگر عمرسعد بلند نشد...کسی نگفت من یاریت می کنم...یه وقت شنیدم یه صدا از پشتِ سرش شنیده شد..."فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ وَ الْبُکاء"زن ها شروع کردند داد زدن دخترا شروع کردند گریه کردن... 』 ــــــــــــــــــ. @rozehdaftari
متن روضه 1 🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین 🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین شب اول محرم... بریم در خانه ی غریب کوفه... آقامون.. مسلم بن عقیل... (ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...) 🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم 🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین غریب و تنها... توی کوچه های شهر کوفه... داره با اربابش ابی عبدالله... درد دل میکنه... حسین جان ...آقا 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا آقای من... 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا 🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم... من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد... عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید حضرت فرمودند... من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه... صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام... ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند... هر طوری بود... نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح... خونه ی پیرزن رو محاصره کردند... مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد... خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد... اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند... بردن بالای دار الإماره... حالا میخواهی گریه کنی بسم الله... مردم کوفه دارن نگاه میکنند... هر کسی یه حرفی میزنه... یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند... یکی میگه نه... دیگه آقا رو به شهادت میرسونند... همه دارن نگاه میکنند... یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای... غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاصاحب الزمان... میخوام بگم اینجا... سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند... اما... دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن... دیگه دختر بچه اش نبود ببینه... بمیرم... برات حسین.... جلو چشمان زینب... جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب دواندند... تمام استخوان ها شکست... 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) @rozehdaftari
. |⇦•باید از سر بشنوی ... و توسل به باب الحوائج حصرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی ●━━━━━━─────── اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین.. بشنو از نِی ناله هایی سوخته ماجرای نینوایی سوخته بشنو از نی رسمِ خاکستر شدن همسفر با یک گلِ پرپر شدن باید از نو بنگری در کارِ نِی باید از سَر بشنوی اسرارِ نِی آه، یارب نِی کجا و سر کجا؟ ای خدا حنجر کجا خنجر کجا؟ بر سر نِی زلف او دل می برد تا خدا منزل به منزل می برد تا قیامت دلربایی می کند سالکان را رهنمایی می کند برلبش آیاتِ قرآن کریم هر خَم مویش صِراطُ المُستَقیم شست و شو کن دیده و دل را به اشک نیست ره در این حرم الّا به اشک *شب اولِ محرم بیا به چشات التماس کن؛بگو یه عمری من به حرف شما گوش کردم،هر صحنه حرامی رو دیدم..امشب شما بیاید به حرف من گوش کنید.ای خدا به خون قلب اباعبدالله:الهی العفو....* گوش کن این بانگ هَلْ مِنْ ناصِر است بار بربندد هر آن کس حاضر است من که می دانم می آید پیکِ تو می دمد از هر رگم لبیکِ تو من که می دانم مرا هم می خری می بری تا کربلایت، می بری... یک نگاهِ تو شهیدم می کند گر شَقی باشم سعیدم می کند *سفیر امام حسین آمد کوفه راوی نوشته از مسجد کوفه بیرون آمد یه نگاه به پشت سرش کرد،دیدکسی نیست..."فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلَدِّداً فِي أَزِقَّةِ الْكُوفَةِ" همین جور سرگردان تو این کوچه ها می چرخید."لایَدری أیْنَ یَتَوجَّه..."نمی دونست باید کجا بره... مسلم باب امام حسینه.یکی از ویژگی های مسلم اینه که گریه کنِ امام حسینه... در اوج سختی،در اوج خطر گریه کنِ امام حسینه یکی بهش گفت:مسلم گریه نکن گفت:ملعون! "واللهِ ما بِنَفْسی بَکَیتُ"من برای خودم گریه نمی کنم. "وَ لَا لَهَا مِنَ القَتْلِ أرْثِي" من برای خودم مرثیه نمیخونم..."وَ لَکِن أبکِی لِلحُسَینِ وَ آلِ الحُسَینِ"من دارم برای حسین گریه می کنم. "وَ لَکِن أبکِی لأهلِی المُقبِلِینَ إلَیَّ"من دارم برای خانواده و دخترها و زن ها و اهل حرمی که دارند میان سمت کوفه گریه می کنم. مسلم ابن عقیل از بالای دارُالاماره بر روی زمین افتاد. اندکی گذشت...راوی میگه:نگاه می کردم به حسین بن علی؛وقایع رو می نوشت این جمله رو برکاغذ جاری کرد" وَبقِیَ الحُسَینُ فَردًا وَحیِدًا"میگه دیدم حسین تنهایِ تنها شد میدونی چی کار کرد؟"فنَظَرَ یمیناً و شِمالا" یه نگاهی به راست وچپ کرد "فَلَمْ یرَی مِنْ أصحابِه اَحَداً»دیگه کسی رو ندید.اینجا شروع کرد صدا زدن... "یا مسلمَ بنَ عقیل...یا هانی بنَ عُروه...یا حبیب بنَ مَظاهر..."دونه دونه همه رو صدا کرد بعد فرمود:"فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرام"از این خواب ابدی بلند شید.، "وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ"مگه نمی بینید دارند به خیمه های من نگاه می کنند؟صدای غریبی اینجا بلند کرد"هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنیِ هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّنی"راوی میگه هر چی دور و برم رو نگاه کردم صدایی از لشگر عمرسعد بلند نشد...کسی نگفت من یاریت می کنم...یه وقت شنیدم یه صدا از پشتِ سرش شنیده شد..."فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ وَ الْبُکاء"زن ها شروع کردند داد زدن دخترا شروع کردند گریه کردن... 』 ــــــــــــــــــ. @rozehdaftari
. |⇦•بسم رب النور.. و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس استاد حاج منصور ارضی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا بسم رب النور رب العشق رب العالمین بسم احمد ، بسم زهرا و امیرالمؤمنین بسم رب الجود بسم مجتبی بسم کریم بسم ثارالله بسم الله رحمن الرحیم السلام ای بهترین ماه ای محرم السلام السلام ای بهترین ارباب عالم السلام از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین تا شدم مجنونِ تو عقلم دو چندان رشد کرد در محرم نور ایمانم فراوان رشد کرد ذره ای هستم که از مهر شما آکنده ام شک اگر کردم به درمان شما شرمنده ام آنکه اهلِ حرف بود و در عمل جا زد منم آنکه دائم پای عشقت رنگ می بازد منم تو همان آقایی و روضه همان دارالشفاست گریه بر داغِ تو بر هر درد بی درمان دواست قطره ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت هست مدیون تو سر تا پا وجودم یاحسین بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یاحسین حرف پیر زیرکی همواره در یادِ من است مثل او این حرف در طوفان فریاد من است هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است واجب عینی است گریه قابل تبدیل نیست کعبه هم تعطیل باشد روضه ات تعطیل نیست می شود این روضه ها بی سایبان هم برقرار برتر از عرش است روضه سقف می خواهد چه کار چادر زهرایِ اطهر سایبانِ روضه هاست بانویِ پهلو شکسته میزبان روضه هاست روضه ای را که به پا کرده در این دنیا خودش اختیارش نیست دست هیچ کس الا خودش پس به پایِ هم چرا بیهوده می پیچیم ما پایِ زهرا که وسط باشد همه هیچیم ما ما تأسی می کنیم امسال بر بانو رباب سینه زن خواهیم شد حتی به زیر آفتاب بی اراده غرق ناله بی امان بی اختیار گریه باید کرد مثل مادران داغدار گریه های مادرانه یادگار فاطمه است روضه خواندن کار ماها نیست کار فاطمه است سوختی در آتش صحرا بُنَیّ سوختم رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل شاعر : علی ذوالقدر *السلام علیک یا مسلم ابن عقیل قربونت برم تو کوفه سرگردان شدی .. بی مقدمه شعر بخوانمُ گریه کنی ..* حضرتِ ماه نیا، شاه نیا، آه نیا سمتِ کوفه قدمی بیش دگر راه نیا بین این غمکده کفتار زیاد است زیاد منکِر حیدر کرار زیاد است زیاد از غریبی شده ام در به در و سرگشته هیچ کس پشت سرم نیست، ورق برگشته کوفیانی که نوشتند مریدت هستند ریسمان دور دوتا دست سفیرت بستند وسط کوچه به نیرنگ، مرا سیر زدند بر لب و بر دهنم قبضه ی شمشیر زدند از کنارم قدح آب خنک می بردند با لب تشنه مرا زیر کتک می بردند قسمت این بود که لب تشنه فدایت بشوم اولین تشنه لبِ بزم عزایت بشوم گفتم حسینُ، ناله کشیدم با اذن زهرا، مشکی پوشیدم گریه شد کارم، سینه زنِ یارم با زینب می خوانم، با زهرا می نالم لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. با چشم گریان، بر روی دارم با کام عطشان، جان می سپارم چشمم به راهت، کو آقا سپاهت یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. کوفه هم آقا مثلِ مدینه بغض علی را دارد به سینه آمده لشکر بهرِ علی اصغر میریزد در صحرا جسم علی اکبر .. لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. ــــــــــــــــــ @rozehdaftari
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋 السلام علیک یا اباعبدالله روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد ما را برای بزم عزا انتخاب کرد باز این چه شورش است که درخلق عالم است نام حسین باردگر انقلاب کرد دلشوره داشتم که نبینم محرمش یک سال این فراق دلم راعذاب کرد توبه شکسته ها همه گویند یا حسین رب الحسین هر چه دعا مستجاب کرد حالا شناسنامه توبه ابی عبدالله بگو چیز دیگه نمونده به کربلا برسه از کودکی حسینیه دار محرمیم این رو سیاه را خودش عالیجناب کرد هر کس شنید ناله حی علی العزا تاخیش رابه روضه رساند شتاب کرد مگه چه خبره خودتو با عجله رسوندی اید به گوش ناله محزون فاطمه مادر به نام یک یک ما را خطاب کرد خوش آمدید تو عزای حسینم ماه محرم آمده پیچیده بوی سیب صل علی الحسین و صل علی الغریب حالا بریم بالای دارالاماره دستاشو که بستند دندون هاشو شکستن لبهاشو با شمشیر بریدند اولین کسی که تو گودال انداختنش مسلم نی ها را آتش زدند اون مصیبتی که بر سر زینب تو شام آوردند اول تو کوفه بر سر مسلم آورده‌اند نی ها رو آتش زده رو سرش ریختن به تین کیفیت زخمی خونی خسته گرسنه و تشنه از شبی که مهمان توعه شد لب به آب و غذا نزد همه نگرانیش امام مظلوم شه به نامه او داره با زن و بچه میاد کربلا آوردنش بالا دارالاماره دو سه جمله زبان حال مسلم بنویسید مرا یار حسین حسینش تو بگو روضه خون بشی بنویسید مرا یار حسین عاشق و کشته دیدار حسین اولین بی سر بازار حسین مسلم کوفه اما علمدار حسین او دلش خاص سفیرش باشم من دلم خواست اسیرش باشم تکه تکه بدنم گفت نیا دیگه تو مقدمه نمیخوای تکه‌تکه بدنم گفت نیا پاره پیراهنم گفت نیا به سر میخ تنم گفت نیا خاک و خون دهنم گفت نیا کاروانت نشود سرگردان به مدینه همه را برگردان قاصدش دیر رسید تو منزل زباله بعضیام گفتن سه علبیه خبر رسید همه نگرانی مسلم تو این بند ترسم از گم شدن دختر هاست ترسم از سوختن معجر هاست ترسم از وا شدن زیور هاست ترسم از غارت انگشتر هاست چی کار کردن با این نائب ابی عبدالله اصلا هرچی من تو مقتل مسلم میگردم میبینم قطعه به قطعه گوشه به گوشه مرثیش  شریک الحسین یه گوشش را امشب بگم فیض آماده است مجلس و تقدیم کنم سر مبارکش جدا کردن هم سر و پرتاب کردن هم بدن و پرتاب کردند دستور دادن بچه ها به پاهای مسلم طناب  ببندن جسارت بالاتر از این بدن بی سر شو تو کوچه ها می کشاندند بعد بدن آوردن تو بازار قصاب ها به قناره زدن سر بریده را فرستادن به دربار یزید یزید هم سر مسلم گذاشت بالای دروازه از این روز که روز عرفه است سر وقتی فرستادم تا اول صفر سر بریده مسلم رو دروازه شام آویزان اول سفر وقتی زن و بچه رسیدن به شام بلا دیدن یک سر بریده به دروازه آویزانه اما دیگه قابل شناسایی نیست @rozehdaftari
کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم مثل خورشید گرفتارِ شب تار شدم مرد این شهرم و بر پیر زنی مدیونم این هم از غربت من بود که ناچار شدم من نمی خواستم علّت دلواپسیِ _ _معجر زینب کبری شوم، انگار! شدم من بدهکاری خود را به همه پس دادم به تو اندازه یِ یک شهر بدهکار شدم من در این خانه، تو در خانه یِ خولی، تازه با تو همسایه یِ دیوار به دیوار شدم کاش می شد بنویسم کفنی برداری کفنی نیست اگر، پیرهنی برداری /علی اکبر لطیفیان/ @rozehdaftari
|⇦•نمی دانم کجایی.... و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نمی دانم کجایی ای که از بیراهه می‌آیی؟ همین اندازه میدانم که با شش ماهه می‌آیی همین اندازه میدانم جدا از چاره ات کردند چرا از خانه ی زهرا چنین آواره ات کردند سر دارالاماره جانِ تو جانی ندارم که تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم بگو تا کوفه ی مولا کُش ناخوش نمی آیی سوی مردم نامرد مهمان کُش نمی آیی اگر چه کوچه کوچه گریه ها بر خواهرت کردم ولی امروز چندین بار یاد مادرت کردم همین که ریختن از در به راه شعله ور رفتم اگر چه طوعه بود اما خودم در پشت در رفتم *یه بار یه زن تو‌ مدینه رفت پشت در..برا هممون بسه..تا صدا هانم رو شنید اومد برگردها یه دفعه یاد کینه هاش از آقا علی مرتضی افتاد..یه جوری با لگد به در زد صدای مادرمون بلند شد.. "یا ابتاه".. پهلوون عالم رو دستش میزد میگفت:..* «این غم کجا برم که تو را مردها زدند » نه شعله خاک هم بر چادرش نخورد آقا خدا را شکر در کوفه به رویش در نخورد آقا خبر داری بر سنگ کوچه های تنگ میخوردم کشیده میشدم هر بار و بر هر سنگ میخوردم سر زنجیر در پایم، طنابی هم به دستانم غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را نوازشهای یک چکمه؛ شکسته استخوانم را من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم توان از بازویم برد و به صورت بر زمین خوردم نه فکر دختران خود که فکر دخترت بودم همین امروز چندین بار یاد مادرت بودم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/rozehdaftari
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•نمی دانم کجایی....... و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ «صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ وَ عَلیَ الْمُسْتَشْهِدِینَ بَینَ یَدَیکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهْ» درود خدا  بر امام حسین علیه‌السلام و کسانی‌که در حضور حضرت به شهادت رسیدند، رحمت و برکات خداوند بر آن‌ها https://eitaa.com/rozehdaftari