eitaa logo
روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
4.4هزار دنبال‌کننده
47 عکس
49 ویدیو
8 فایل
شامل اشعار و متن روضه با مدیریت خادم الحسین کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @moslemi_124 لینک کانال @rozehdaftari پذیرش تبلیغات👈 @moslemi_124
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•مراسم احیا... و قرآن بر سرگرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ محمدرضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *قرآنها رو‌ جلو دیده اتون باز کنید..* "اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ..." * قرآنها رو بر سر بگذارید:* "اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ " "ده مرتبه: بِکَ یا الله.." *امیرالمومنین فرمود: اگر رحمت خدا به صد قسمت تقسیم بشه یک قسمتش بین همه ی بشر و همه ی موجودات تقسیم شده..بقیه اش همه رحمانیت و رحیمیت خودِ خداست...* "ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ.." *مالک ابن انس میگه: شخصی بیابان نشین وارد مسجد پیغمبر شد سلام کرد گفت: یا رسول الله! قیامت چه زمانی است؟ موقع نماز بود پیغمبر نمازش رو‌ خوند بعدنماز این عرب بادیه نشین رو صدا زد ..فرمود: بیا جلو ..تو‌که از قیامت سوال کردی چی برا قیامت آماده کردی؟گفت از اعمال چیز زیادی ندارم.نه نمازی نه روزه درست درمونی..من فقط خدا و پیغمبرش رو‌ دوس دارم..پیغمبر یه نگاه کرد فرمود: غصه نخور هرکسی با اون‌ چیزی محشور میشه که بهش علاقه داره.... کنایه از این داره که تو به ما علاقه داری قیامت هم با مایی... * "ده مرتبه: بِعلیٍّ.." *ام سلمه میگه: دیدم پیغمبر امیرالمومنین رو به یه سفری فرستاد.. بعد مدتی دیدم پیغمبر زیر لب میگه:خدایا! من از دنیا نرم یه وقت. میگه تعجب کردم‌، رسول خدا میگه من نمیرم‌.. یعنی چی؟ بعد دیدم با جمله بعدی پیغمبر کاملش کرد. خدا یا من نمیرم‌ تا یه بار دیگه علی رو ببینم.. محمد حنفیه میگه: شب آخر فرزندان امیرالمومنین دورش بودن همه رو‌ جمع کرد وصیت کرد سفارش کرد از همه بیشتر با امام‌حسن صحبت کرد سفارش کرد. با حسنین صحبت کرد. امورات رو به امام‌ مجتبی سپرد..بعضیا رو‌ جداگانه وصیت کرد..میگه ساعتی مولا به هوش می اومدچشماش رو باز می کرد می دید بچه هاش دارن گریه می کنن..«انقدر یتیما برا امیرالمومنین شیر آوردن .مولا دوست نداشت دل یه یتیمم بشکنه. فرمود: یه ظرف بزرگی بیاریدهمهٔ این شیر را رو بریزید تو‌ این ظرف ..یه تیکه خورد دل هیچ‌ یتیمی نشکنه..» تا به هوش اومد دید بچه ها دارن‌ گریه می کنن محمد حنفیه میگه دیدم‌ لحظه ی آخره امیرالمونینِ... فرمود: این پیامبرِ، این حمزه است، این‌جعفرِ اومدن به استقبال من.. من یه علی‌دیگه هم سراغ دارم تو‌کربلا ابی عبدالله سرش رو به دامن‌ گرفت صدا زد .."هذا جدی رسول الله قد سقانی بکاسه"یه وقت صدا زد.."هذهی جدتی فاطمه" اینم‌ مادرت زهراست اومده..چنان علی اکبر رو بغل کرد..* بنا نبود که آفت به باغ ما بزند پسر بزرگ نکردم‌ که دست و پا بزند "ده مرتبه: بِفاطِمَةَ.." گر به زهرا برسد نامهٔ ما نیست غمی هرکسی بچه ی بد را زده مادر نزده چارقدت موند و گلهای پرپرش وای مادرم..ای وای مادرم.. بهشت من و سوزوندن آخرش وای مادرم...ای وای مادرم.. حیرونه بابا از داغ کوثرش وای مادرم.. ای وای مادرم.. آه روزگار من.. داره میره مادرم از کنار من آه روزگار من .. گریه به زخم تنش شده کار من *عدی بن‌ حاتم میگه هیچ‌ وقت انقدر دلم برا کسی نسوخت..اون لحظه ای که دیدم طناب دور گردن علی انداختن دارن‌ مولا رو‌ به زور می کشن سمت مسجد..* حسین من بی کس میشه ای خدا وای مادرم..وای مادرم.. پیرهنش دست به دست میشه ای خدا وای مادرم..وای مادرم.. نیزه میخوره از دشمن بی هوا وای مادرم ..وای مادرم.. پیش چشم من مینه دست و پا وای مادرم ..وای مادرم... "ده مرتبه: بِالحَسَنِ.." "ده مرتبه: بِالحُسَین ِ..." ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @rozehdaftari
|⇦•مراسم احیا... و قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ محمدرضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یاعلی! وقتی ضربه به فرق شما خورد ابی عبدالله وقتی فرق شکافته رو‌ دید چقدر گریه کرد... میگم: حسین‌جان! فرق شکافتهٔ بابا رو‌ دیدی سرش رو به دامن گرفتی.. برا شما این صحنه بیشتر سخت بود. یا وقتی تو علقمه سر اباالفضل العباس رو به دامن گرفتی؟... یه لحظه دیدن عباس سرش رو از رو زانوی حسین پایین میاره. ابی عبدالله دوباره سر عباس رو به دامن میگیره..دوباره عباس سرش رو‌ به زمین میکشه. تو‌مقتل نوشتن یه بار این کار تکرار شد..ابی عبدالله صدا زد..عباس! داداش چه میکنی؟صدازد..داداش من الان سرم رو زانوی شماست اما ساعتی بعد تو‌ گودال قتلگاه کی میخواد سر تو رو به دامن بگیره؟...* "ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین.." *تو مدینه یکی میگفت: "أنا الغریب" دیدن امام سجاد اومد جلو فرمود: چرا میگی "أنا الغریب"؟ میگفت به من رحم کنید، گفت آقا من غریبم، گرفتارم، بدبختم ..حضرت فرمود: یه سؤال ازت کنم ..اگه تو این شهر جان بدی دفنت میکنن یا نه؟ گفت مگه میشه دفنم نکنن من مسلمانم، حضرت نشست رو زمین شروع کرد گریه کردن، فرمود: بابام ابی عبدالله رو مسلمون حساب نکردن..* "ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ.." "ده مرتبه‏: بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ.." این روزها حال جهان در وضع هشدار است برخیز فریادی بزن! کمترین کار است در پیچ تاریخی دوران فتنه بسیار است شمشیر بردار ای برادر کار دشوار است تقدیر ما خورده گره با قلعۀ خیبر باید ببندی بر سرت سربند یا حیدر   مردان میدان را بگو هر روز عاشوراست َوالتّین وَالزّیتون که پیروزی از آن ماست نور طلوع فجر صادق از افق پیداست بیت‌ المقدس تا همیشه پرچمش بالاست هر روز روز قدس و هر شب وقت بیداریست تا انتفاضه در رگ این سرزمین جاریست   کل فلسطین بوده عمری در پناه قدس روزی سحر خواهد شد این شام سیاه قدس از کربلا خواهد گذشت ای دوست! راه قدس دارد می‌آید «حاج قاسم» با «سپاه قدس» راهی که او رفته‌ست از اول جهت دارد از جانب فرماندهش مأموریت دارد "ده مرتبه: ‏بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ.." "ده مرتبه: ‏بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى‏.." *ابن صیاد میگه همراه امام رضا به توس رسیدیم دیدیم صدای شیون و ناله ای میاد دنباله ی صدا رو گرفتیم دیدیم یکی رو میخوان تشییع کنند. دیدم امام رضا از مرکب پیاده شد تو تشییع شرکت کرد. میگه تعجب کردم! گفتم آقا شما در این تشییع چرا شرکت میکنید؟ فرمود: هرکس در تشییع یکی از دوستداران ما شرکت کنه گناهی در پرونده ی اعمالش نمیمونه. مثل روزی که از مادر متولد شده میشه... پرونده اش پاک‌میشه.. میکه تعجب کردم رفتیم تا به مزار رسیدیم پیکرش رو پایین گذاشتن دیدم امام رضا جمعیت و شکافت. اومد کنار جنازه دستش و رو سینه ی این میت گذاشت محکم به سینه چسبوند. بعد دستشو رو سینه گذاشت. فرمود: از این به بعد دیگه خیالت جمع باشه.. میگه تعجب کردیم.. به حضرت گفتم آقا مگه شما ایشون رو‌ میشناختی؟ فرمود:مگه نمیدونی پروندهٔ دوستداران ما هر روز به ما عرضه میشه... میشناسیم مگه میشه نشناسیم... آقاجان امشب یه نگاهی به ما کن..* "ده مرتبه‏: بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍ‏.." "ده مرتبه‏: بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ.." "ده مرتبه‏: بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍ‏.." *به سیدالشهدا عرض شد اون امری که همه ی عالم منتظرشن صاحب اون امر شمایین؟ حضرت فرمود: صاحب اون امر من نیستم..فرمود :صاحب اون امر یه آقایی که رانده شده، آواره شده، تنهاست..* "ده مرتبه‏‏: بِالْحُجَّةِ.." ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅@rozehdaftari
|⇦•نمی دانم کجایی.... و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نمی دانم کجایی ای که از بیراهه می‌آیی؟ همین اندازه میدانم که با شش ماهه می‌آیی همین اندازه میدانم جدا از چاره ات کردند چرا از خانه ی زهرا چنین آواره ات کردند سر دارالاماره جانِ تو جانی ندارم که تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم بگو تا کوفه ی مولا کُش ناخوش نمی آیی سوی مردم نامرد مهمان کُش نمی آیی اگر چه کوچه کوچه گریه ها بر خواهرت کردم ولی امروز چندین بار یاد مادرت کردم همین که ریختن از در به راه شعله ور رفتم اگر چه طوعه بود اما خودم در پشت در رفتم *یه بار یه زن تو‌ مدینه رفت پشت در..برا هممون بسه..تا صدا هانم رو شنید اومد برگردها یه دفعه یاد کینه هاش از آقا علی مرتضی افتاد..یه جوری با لگد به در زد صدای مادرمون بلند شد.. "یا ابتاه".. پهلوون عالم رو دستش میزد میگفت:..* «این غم کجا برم که تو را مردها زدند » نه شعله خاک هم بر چادرش نخورد آقا خدا را شکر در کوفه به رویش در نخورد آقا خبر داری بر سنگ کوچه های تنگ میخوردم کشیده میشدم هر بار و بر هر سنگ میخوردم سر زنجیر در پایم، طنابی هم به دستانم غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را نوازشهای یک چکمه؛ شکسته استخوانم را من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم توان از بازویم برد و به صورت بر زمین خوردم نه فکر دختران خود که فکر دخترت بودم همین امروز چندین بار یاد مادرت بودم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/rozehdaftari
|⇦•محتشم بخوان روضه.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام وباب الحوائج حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين" محتشم بخوان روضه، اول محرم شد نوحه سر بده مقبل، وقت نوحه و دم شد پيراهنِ كهنه بر بام عرش پرچم شد پيش ديده ي زهرا قتلگاه مجسم شد صد شكر كه با زهرا همه ناله و همراهيم ما اذن عزاداري از فاطمه مي خواهيم گوشه گوشه ي عالم خيمه ي عزا برپاست بهترين عمل گريه بر غريبِ عاشوراست آقايي عالم در نوكريِ اين آقاست رزق نوكريِ ما دستِ حضرتِ زهراست ما حلقه گوشانِ اين خيمه و خرگاهيم ما اذن عزاداري از فاطمه مي خواهيم مجلس عزا دارند انبيا همه با هم موسي شده دربان و خضر ميزند پرچم نوح نوحه ميخواهد، گريه ميكند آدم ميزند به سر يحيي، ميزند مسيحا دَم آماده ي قرباني شد ذبيحِ ابراهيم ما اذن عزاداري از فاطمه مي خواهيم *صاحب عزاي اين مجالس مادرِ، اذن اشك و ناله رو از بي بي بخواهيم، ان شالله به عاشورا برسيم، ان شالله به اربعين برسيم، همه ي ما نگرانيم، هر كسي يه جوري نگرانِ حسينِ، جنس اين نگراني برا هر كسي فرق ميكنه، پيغمبر دَمِ جون دادن ديد حسين اومده بغلش، خودش رو انداخت ابي عبدالله تو آغوش پيغمبر، تا اميرالمؤمنين اومد حسين رو برداره پيغمبر گفت: نه علي جان! بذار باشه تو بغلم، من با حسين راحتم،  پيغمبر نگرانِ حسينش بود، هي با خودش ميگفت: "مالي و ليزيد؟ لا بارك الله فيه، اللهم العن يزيد" ما رو به یزید چه کار؟ لعنت کرد پیغمبر قاتلین ابی عبدالله رو، اميرالمؤمنين شب آخري نگران حسين بود، اگه نگران نبود عباسش رو صدا نمي كرد، نمي گفت: عباس! بيا دست حسين رو توي دستت بذارم، يادت باشه من نيستم حسين تنها نمونه، داداش حسنش نگرانش بود، اون لحظه هاي آخري هي چشماش رو نيمه باز مي كرد، هي ميگفت:" لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" اما همه نگراني ها يه طرف، نگرانيِ مادرش زهرا يه طرف، اون شب آخري كفن هارو داد دستِ زينب، هر كدوم از بچه هاش رو يه جور سفارش كرد، اما تا به حسين رسيد، گفت: علي!" أبكنى وابك لليتامى، و لا تنس قتيل العدى بطف العراق"... اي تشنه لب حسين! عشق زينب حسين! اي بي كفن حسين! عريان بدن حسين! *امشب شب مسلمِ، شب اون آقايي كه اون هم نگرانِ حسين بود، اصلاً نگران جون داد، از پله هاي درالاماره كه بالا مي رفت، نگران بود، هي بهش ميگفتن: ترسيدي؟ تو كه تويِ كوچه هاي كوفه رجز ميخوندي، چي شد؟ فهميدي ميخوان بكُشنت جا زدي؟ گفت: نه!" اَبكي عَلَي الحُسين و آلِ الحسين" گريه ام برا آقام حسينِ، آخه دست زن و بچه اش رو گرفته داره مياد... چند تا شباهت بين مسلم و سيدالشهدا بود، از نگرانيش گفتم، لحظه ي آخر ابي عبدالله هم نگران بود، هر دو غريب بودن، هر دو تنها شدن، هر دو سنگ خوردن، هر دو نيزه خوردن، هر دو تيرباران شدن، هر دو مورد هجومِ سراسري قرار گرفتن، يعني چند نفر به يه نفر، هر دو تشنه بودن، آب نخوردن، هر دو برهنه و عريان شدن، اما يه فرق با هم دارن، يه تفاوت رو بگم، بدن مسلم رو از بالاي دارالاماره پرت كردن پايين، به بدن جسارت كرد، به اسب بستن، اما همين و تمام، اما كربلا ده نفر سوارِ اسب شدن" نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ" روي بدن ابي عبدالله تاختن، بدن جوري شده بود كه خواهرش نمي شناخت برادر رو، هي ميگفت: آيا تويي برادر من؟ آيا تو حسينِ مني؟... بيار دستت رو بالا، بالحسينِ الهي العفو....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... @rozehdaftari
|⇦•او ناتوان نبود... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفته بود او زنده مانده بود علی را کمک کند اما ز درد بال و پرش را گرفته بود او ناتوان نبود ولی ضربه سخت بود تیزی میخ در پسرش را گرفته بود *مادرمون رشیده بود...مادرم سالم بود...اصلا مریض هم نبود..حاج آقا قرائتی فرمودند: ای کاش با شمشیر شهیدت کرده بودند،مجروحت کردن، مریضت کردن...ذره ذره آبت کردن "حتّی صارَت کالخَیال..."کار به جایی رسید،مادرم مثل مرده متحرک شد...* بعد از هجوم ،فضه به دادش رسیده بود ای خاک بر سرم، کمرش را گرفته بود با رخت های بچه ی نوزاد گریه داشت لابد که ماتمِ پسرش را گرفته بود دیگر صدای نافله هایش نمیرسید وقتی که ناله ها سحرش را گرفته بود یک لحظه سیر چهره ی اولاد خود ندید اشکش امانِ چشمِ ترش را گرفته بود با حرفهاش ریخت دلِ کودکانِ او وقتی بهانه ی پدرش را گرفته بود :سید محمد حسینی *بچه ها دست بلند کنید مادر میخواد دعا کنه...خوشحال شدند...گفتند:ممکن نیست دعای مادرمون قبول نشه...الان غصه هامون تموم میشه...اگه مادر دعا کنه، بابا دیگه مظلوم نمی مونه...اگر مادر دعا کنه خونه ی ما اینقدر ساکت وسرد نمیمونه اگه مادر دعا کنه صدای خنده دوباره خونه ی ما رو پر میکنه،اگه مادر دعا کنه دیگه کسی بعد از پیغمبر ما رو اذیت نمی کنه...یک مرتبه صدا زد:"اللهم عجل وفاتی سریعا..."بچه هاش با یک ناامیدی دستا رو پایین انداختند...مادر نمیخواد بمونه...* اگر می توانی بمانی،بمان عزیزم تو خیلی جوانی،بمان.... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....