eitaa logo
روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
2.8هزار دنبال‌کننده
39 عکس
38 ویدیو
7 فایل
شامل اشعار و متن روضه با مدیریت خادم الحسین کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @moslemi_124 لینک کانال @rozehdaftari پذیرش تبلیغات👈 @moslemi_124
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•الشِّمْرُ جَالِسٌ... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفس حاج‌مهدی صالحی کرمانی ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ یکی از روضه هایی که امام زمان (عج) در زیارت ناحیه مقدسه به آن اشاره میکند این روضه است... میفرماید: یا اباعبدالله! اگر تمام‌مصائبت را فراموش کنم اون ساعتی که اسب بی صاحبت برگشت را فراموش نمی کنم... تمام این زن و بچه چشم انتظارن حسین برگرده تا آقا رو دوباره ببینن... یه وقت شنیدن صدای شیهه ی ذوالجناح میاد... همه‌ خوشحال شدن، گفتن: خدایا شکرت بابامون برگشته، از خیمه بیرون آمدند...دویدن سمت ذوالجناح، اطراف ذوالجناح رو گرفتن یکی می گفت: آی ذوالجناح! بابام کجاست؟ یکی می گفت: ذوالجناح! برادرم کجاست؟ دختر کوچولوی امام‌ حسین جلو‌ آمد، این دستا رو به گردن ذوالجناح انداخت، صدا زد آی اسبِ بابام! می دونم یتیم‌ شدم، می دونم بابا ندارم، می دونم بابام رو‌ کشتن... اما یه سؤال دارم. آی ذوالجناح! وقتی بابام میدان میرفت این لبهاش خشکیده بود، به من بگو بدانم آیا کسی به بابام آب داد، یا لب تشنه سر از بدن بابام جدا کردن؟ ميگن: این حیوان سرش رو به زیر انداخت به سمت گودال رفت، این زن‌ و بچه هم به دنبالش... یعنی خودتون بیایید ببینین چه خبره. رسیدن بالای تل زینبیه، صحنه ای رو زینب دید نگاه کرد دید" الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِك... حسین..... ↫『ب▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
|⇦•بهر تو انبیاءِ... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم به نفس حاج میثم‌مطیعی ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ ای شاهِ در عزای تو، عالم گریسته در ابتدای عالم، آدم گریسته *شب عاشورا رسید... یک سالِ منتظر امشبم که بهت بگم: امشب شهادتنامه عُشّاق امضا میشود.یه فکری به حال من کنی.بهت بگم زندگی بدونِ گریهٔ تو رو نمیخوام.بهت بگم میترسم شیطون من رو از تو جدا کنه.خیلی ها هستند امام حسینی هستند، هیئتی هستند.چندساله خبری ازشون نیست. عشق امام حسین اینطوریه تضمین نمیدن به کسی، هر لحظه نگرانی نکنه ازش جدا بشم.امشب،شبِ قدرِ عاشقاست...* قبل از ولادت تو به چندین هزار سال بهر تو انبیاءِ معظَّم گریسته گاهی به روی خاک و گهی برفراز چرخ در ماتمِ تو عیسیِ مریم گریسته *تو هم امشب به چشمات التماس کن.بگو همه خوبان براش گریه می کنند.انبیاء براش گریه می کنند.جد غریبش براش گریه می کنه...مادرش براش گریه می کنه..."بُنَیَّ! قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنَعوک .."فردا عصر خواهرش در کنار پیکر پاره پاره اش به مادرش سلام می کنه...* تنها نه انبیا معظم که در غمت ختمِ رُسل، رسولِ مکرّم گریسته حق دارم ار بگویم حق بر تو گریه کرد چَشم خدا علیست مگر کم گریسته *باباش علی میرفت صفین؛از کربلا عبور کرد.اینقدَر برای کشته ی کربلا گریه کرد.اشک چِشمانش جاری شد.مادرش زهرا به علی سفارش کرده بود:علی! "ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِی"علی برای حسینم زیاد گریه کن‌‌‌.. قربون امام زمان برم که فرمود:اگر اشک چشم نداشته باشم برات خون گریه می کنم:" بَدَلَ الدُّموعِ دَما‌‌..." * از بَهر چَشم پُر نَم و لبهای تشنه ات نهر فرات و چشمه زمزم گریسته در ماتم تو جن و ملک بلکه نُه فلک عرش عظیم و نَیِّر اعظم گریسته *دست راستت رو بلند کن و صدا بزن: لبیک یا حسین!... * ▪️▫️▪️▪️▫️▪️
# روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم به نفس حاج میثم‌مطیعی ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ سید بن طاووس نوشته:"نَزَلَ الْحُرُّ وَأَصْحَابُهُ نَاحِيَةً"سپاه حربن یزید ریاحی یه گوشه ای نزدیک امام حسین همه فرود آمدند.چند روزی گذشت،شب عاشورا شد."وَ جَلَسَ الْحُسَيْنُ ع يُصْلِحُ سَيْفَهُ "آقا درخیمه با اصحاب و با اون غلام با معرفتش نشسته بودمشغول اصلاح شمشیر بود.شمشیر رو برای فردا آماده می کرد.همین جور زیرلب صدا میزد:"يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيلٍ‌"ای روزگار اف بر دوستیِ تو باد. "كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ‌مِنْ طَالِبٍ وَ صَاحِبٍ قَتِيلٍ‌ وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ‌" گفت و گفت..."قَالَ الرَّاوِي: فَسَمِعَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ فَاطِمَةَعلیهم السلام"زینب صدای برادر رو شنید‌.بلند شد،سراسیمه رفت خدمت برادر.صدا زد:"يَا أَخِي هَذَا كَلَامُ مَنْ أَيْقَنَ بِالْقَتْلِ.."کسی که مطمئنه میکشنش این‌ حرفا رو‌ میزنه. کسی که میخواد خبر مرگ خودش رو بده اینطور شعر میخونه. "فَقَالَ (ع) نَعَمْ يَا أُخْتَاهْ"بله همینه.داداشت رو می کشند.زینب چه کار کرد؟صدا زد: "وَا ثُكْلَاهْ يَنْعَى الْحُسَيْنُ (ع) إِلَيَّ نَفْسَهُ"خدایاببین برادرم داره خبر کشته شدن خودش رو به من میده.... وقتی زینب این حرف رو زد؛ زن ها شروع کردند"وَ بَكَى النِّسْوَةُ " بلند بلند گریه کردن دوتا کار دیگه ام شب عاشورا کردن"وَلَطَمْنَ الْخُدُودَ وَ شَقَقْنَ الْجُيُوبَ"به صورت هالطمه میزدند وگریبان چاک می کردند."وَ جَعَلَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ تُنَادِي"ام کلثوم یه حرفایی شب عاشورا زد؛فردا خواهرش شبیه همین جملات رو کنار گودی قتلگاه گفت.صدا زد:"وَا مُحَمَّدَاهْ وَا عَلِيَّاهْ وَا أُمَّاهْ وَا أَخَاهْ وَا حُسَيْنَاهْ وَا ضَيْعَتَنَا بَعْدَكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ."ای وای به بیچارگی بعد از تو.امام حسین صدا زد:"يَا أُخْتَاهْ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ " آرومش کرد."فَإِنَّ سُكَّانَ السَّمَاوَاتِ يَموتونَ"همه می میرند."وَ أَهْلَ الْأَرْضِ لایَبقون" کسی روی زمین باقی نمی مونه."وَ جَمِيعَ الْبَرِّيَّةِ يَهْلِكُونَ"همه هلاک میشن.... از این روایت اینطور متوجه میشیم که این خیمه اصحاب بوده.آقا مشغول اصلاح شمشیر بوده.وقتی زینب آمده همه خجالت کشیدند دورتر رفتند.پشت سرزینب بقیه ی زن ها و بانوان حرم آمدند.آخه آقا صدا کرد:" يَا أُخْتَاهْ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ وَ أَنْتِ يَا زَيْنَبُ وَ أَنْتِ يَا فَاطِمَةُ وَ أَنْتِ يَا رَبَابُ أُنْظُرْنَ..."همه خوب گوش کنید!"إِذَا أَنَا قُتِلْتُ"وقتی من رو کشتند"فَلَا تَشْقُقْنَ عَلَيَّ جَيْباً "دست به گریبان نبرید."وَ لَا تَخْمِشْنَ عَلَيَّ وَجْهاً "یه وقت صورتاتون رو خراش ندید...اینقدر اینا خودشون شما رو می زنند.اینقدر به صورتاتون سیلی می زنند"وَ لَا تَقُلْنَ هُجْراً"یه وقت حرفی نزنید که رضایت خدا نباشه... بعد سیدبن طاووس نوشته: "وَ رُوِيَ مِنْ طَرِيقٍ آخَرَ"این روایت با اختلافات دیگه ای نقل شده."أَنَّ زَيْنَبَ لَمَّا سَمِعَتْ مَضْمُونَ الْأَبْيَاتِ"وقتی زینب این شعرها رو شنید: (یا دَهر افٍّ لکَ مِن خلیلی کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیـلِ) " وَ كَانَتْ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ مُنْفَرِدَةً مَعَ النِّسَاءِ وَ الْبَنَاتِ"زینب پیش امام حسین نبود. همراه زن ها و دخترها بود.تا شنید"خَرَجَتْ حَاسِرَةً تَجُرُّ ثَوْبَهَا"با پای برهنه بلندشدلباسش روی زمین کشیده میشد."حَتَّى‏ وَقَفَتْ عَلَيْهِ "اومد مقابل امام حسین ایستاد."وَ قَالَتْ وَا ثُكْلَاهْ لَيْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَنِي الْحَيَاةَ "حسین‌جان! ای کاش مرده بودم."الْيَوْمَ مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ "این حرفا رو که شنیدم یاد غم مادرم افتادم."وَ أَبِي عَلِيٌّ المرتضی"امروز بابام رو کشتند."وَ أَخِيَ الْحَسَنُ"امروز برادرم رو از دست دادم."يَا خَلِيفَةَ الْمَاضِينَ وَ یا ثِمَالَ الْبَاقِينَ "ای یادگار گذشتگان! ای پناه ماندگان! ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
|⇦•پناه عالمیان.... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم به نفس حاج میثم‌مطیعی ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▪️▫️ غروب عاشورا زبان حالش این شد: پناه عالمیان! زینبت پناه ندارد به جز تو ای شه خوبان پناهگاه ندارد اگر اجازه دهی صف کشیده از پی ات آییم که این سپاه نگوید حسین سپاه ندارد... فَنَظَرَ إِلَيْهَا الْحُسَيْنُ (علیه السلام) آقا یه نگاهی به خواهر انداخت."فَقَالَ يَا أُخْتَاهْ لَا يَذْهَبَنَّ بِحِلْمِكِ الشَّيْطَانُ "فرمود:زینب! شیطان صبرت رو نبره."فَقَالَتْ بِأَبِي أنت وَ أُمِّي أَ سَتُقْتَلُ"پدر و مادرم به فدایت! تو کشته میشی؟"نَفْسِي لَكَ الْفِدَاءُ" آی قربونت برم."فَرُدَّتْ غُصَّتُه"امام حسین بغضش رو فرو داد."وَ تَرَقْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ"چشماش پر از اشک شد."ثُمَّ قَالَ:هیهات! هیهات! لَوْ تُرِكَ الْقَطَاةُ لَيْلًا لَنَامَ"به کنایه جواب داد.فرمود:اگر مرغ قطا رو به حال خودش می گذاشتند،از خوشی خوابش می برد."فَقَالَتْ يَا وَيْلَتَاهْ أَ فَتَغْتَصِبُ نفسي [نَفْسَكَ‏] اغْتِصَاباً"حسین جان! بلا سرت میارن؟!"فَذَلِكَ أَقْرَحُ لِقَلْبِي وَ أَشَدُّ عَلَى نَفْسِي" این که خیلی برای زینبت سخته.."ثُمَّ أَهْوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ"دست برد لباس رویی رو پاره کرد."وَ خَرَّتْ مَغْشِيَّةً عَلَيْهَا"کنار برادر بیهوش افتاد.امام حسین کنارش نشست."ثُمَّ عَزَّاهَا بِجُهْدِهِ "به سختی خواهر رو به هوش آورد.بعد براش روضه خوند."وَ ذَكَّرَهَا لِمُصِيبَتِهِ بِمَوْتِ أَبِيهِ وَ جَدِّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ."شروع کرد شب عاشورا روضه ی امیرالمومنین خوندن گفت:زینب! بابام رو غریب کشتند... خواهر رو آرام کرد.امشب خواهرش نگران بود.ولی چنان تصرفی در وجود او کرد که مثل عصر فردایی دست برد زیر بدن فرمود:"اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ!"اگر کمه ببخش.. ↫『▪️▫️▪️▫️▪️▪️▫️.
|⇦•من نگویم ظلم بر من کم کنید... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس حاج عباس حیدرزاده•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيم یَا رَبِّ الْعَالَمِينَ من نگویم ظلم بر من کم کنید بلکه زنجیر مرا محکم کنید *غل و زنجیر به گردن آقا امام سجاد انداختن، وقتی حضرت رو سوار بر شتر بی جهاز کردن نوشتن: شتر یک کوهانه بود، حضرت رویِ مرکب قرار نگرفت، از روی مرکب بر زمین افتاد، عوض اینکه بگن کجاوه بگذارین، محمل بگذارین، مرکب راهوار بیارین، میدونید چه دستور دادن؟ دستور دادن پاهای حضرت رو از زیر شتر ببندن...* من نگویم ظلم بر من کم کنید بلکه زنجیر مرا محکم کنید *اگه میخواین تازیانه بزنید به من بزنید، میخواین سنگ بزنید به من بزنید....* ظلم بر من بیشتر ز اینها کنید لیک دست عمه ام را وا کنید عمه ام چون مادرم زهرا شده پشتش از بار مصیبت تا شده مادرم گر پهلویش از در شکست عمه ام را چوپ محمل سرشکست *روضه های زین العابدین عجیبه، بی جهت نبود سی و پنج سال گریه میکرد... دَرِ دروازه شام یه جمله ای فرموده که کنار بدن بی سر بابا این جمله رو نفرمود، فرمود: ای کاش مادر من رو نزایده بود... آدم وقتی صحنه ای ببینه که از دنیا سیر بشه، میگه: ای کاش من نبودم نمی دیدم... مگه حضرت چه صحنه ای میدید؟ شاید یه نگاه میکرد میدید عمه هاش رو دارن تازیانه میزنند، یه نگاه میکرد میدید خواهراش رو دارن سنگ میزنند، یه صحنه ای نوشتن جگر رو آتیش میزنه، نوشتن: یه پیرزن شامی از بالای بام یه سنگی پرتاب کرد این سنگ به سر بُریده ابی عبدالله اصابت کرد، سر از بالای نیزه رو زمین افتاد، زین العابدین این صحنه رو دید... اما من بگم: آقا! دستات بسته بود، جلو چشمتون عمه هاتون رو میزدن، خواهراتون رو میزدن... دستای شما در غل و زنجیر بود، اما این تازگی نداشت، یه روز هم مدینه دستای جدت علی رو بستن ... اون روز جلو چشم بابات علی مادرت زهرا رو میزدن، اون روز جلو چشمای امیرالمومنین مادرت زهرا زمین خورد ...* میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمی زند *الهی اگه مادری رو میزنن جلو چشم دخترش نزنن...* بیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت مادر، کسی مقابل دختر نمیزند *اما این بیت از زبانِ بی بی زینبِ...* دیدم که ریخت خصم ستمکار بر سرت قدّم نمی رسید که خود را سپر کنم *قدم نمی رسید، این عقده توی سینه اش بود، مدینه قدش نمی رسید که خودش رو سپر مادر کنه، اما کربلا تلافی کرد، زینب هرکجا میخواستن بچه هارو بزنن میدوید بازوش رو سپر میکرد، رقیه رو نزنید، سکینه رو نزنید، زینب رو بزنید، هرکجا نشستی به قصد فرج ناله بزن: یا حسین ...* @rozehdaftari ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•امشب برایت دخترت مرثیه... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی ◼️◼️◼️◼️◼️ امشب برایت دخترت مرثیه میخواند آزرده شد روحم همانند تو بابا من آنکه سرش پی در پی افتاد از نوک نی تو آنکه کنارِ نیزه ات افتاده از پا من ماهِ کبودِ من، بیا تا صبح بشماری تو بیشتر از شمر سیلی خورده ای یا من قصه ی ناقه و آن نیمه ی شب یادت هست به زمین خوردم و دیدم کمرم زخم شده زجر هم مثل مغیره چه قدَر بد می زد! زیر شلّاق و لگد، بال و پرم زخم شده گفت: حالا که آمدی بابا! یا مرا با خودت ببر یا باش راستی دختری که آن کوچه است کتک سیر خوردم از باباش چگونه شد مویم این مثالِ ناگهانی را کمانِ اَبرویِ من خوشحال کردی قد کمانی را چگونه یافتی مارا در این ویران سرا امشب گرفتی از صدایِ گریه ام شاید نشانی را سرت را از طبق برداشتم با یاریِ عمه چهل منزل تحمل کرده ام این ناتوانی را حلالم کن که اشکم را به استقبال آوردم پدر از یاد بُردم شیوه ی شیرین زبانی را خبر دارم شبی کنجِ تنوری میهمان بودی بجا آورده کوفه خوب حقِ میزبانی را به قولِ تازیانه من یتیمی دردسر سازم معطل میکنم با زخم پاهایم کاروانی را لبت را قاریِ قرآن هزاران بار می بوسم که طشت زر ببیند راه و رسمِ قدر دانی را اگرچه دختران شام تحویلم نمی گیرن نیاوُردم به رویِ خویش این نامهربانی را دلِ آسمان میلِ دارد ببارد که ویران نشینیِ ما گریه دارد سَرانگشتِ مشکل گشایم ضعیف است که خار از کفِ پایِ من دربیارد بیا تا تماشاچیانم نگویند که این طفلِ آواره بابا ندارد بیا تا که همسایه يِ این خرابه برایم دگر نان و خرما نیارد عجب روزگارِ عجیب و غریبی ست! یهودی مرا خارجی می شمارد اَلا خیزران خورده يِ مجلس طشت غم تو گلوی مرا میفشارد تا رفته ام از حال گوشواره خلخال گم کردم اینا چیزی نیست بابا تو گودال گم کردم با صورتم چیکار کنم فقط بگید کدوم طرف فرار کنم چجوری دست به موم زدن منو درست جلو سر عموم زدن خشکِ حلقومم گفتم مظلومم، بدتر زد بعد از هق هق هام تا دید آرومم، بدتر زد یه جوری زد، که جون بدم یه روز بیا زجر رو بهت نشون بدم همون که قد بلندتره یه ساعت هم از زدنم نمیگذره این پهلو ناقص این بازو بی حس، ای بابا! مارو چرخوندن مجلس به مجلس، ای بابا! یه شهری رو شریک کنن فقط میخواستن عمه مو کوچیک کنن چطور بگم که پیر نشد این خونواده مَردِش هم اسیر نشد بند اومد راهها دستِ بد خواهها سنگین بود هرکی سنگم زد باریک الله ها سنگین بود یتیم و با طناب زدن سرِ تو رو تو بغل رباب زدن برا یه زن بدِ غمش زمین که میخوره نباشه مَحرمش عمه! من از عمو عباس توقع دارم چند وقت است کز او هم خبری نیست که نیست *اینقدر بابا بابا کرد، همین جور که نشسته بود زانوهاش رو بغل گرفته بود، یهو دید یه بویی داره میاد، عمه! خبری شده؟ عمه این چیه؟ یه طبقی واردِ خرابه شد، بی بی دوید جلویِ دَرِ خرابه، گفت: نمیذارم سر رو ببرید براش، بچه ببینه دق میکنه، خودم قول میدم آرومش میکنم، اول زینب رو با تازیانه توی خرابه زدن، بعد سر رو گذاشتن جلوی این بچه، بعد از چند لحظه دیدن دیگه صدایِ این بچه نمیآد، یه مرتبه دیدن سر از توی دستای این بچه یهو افتاد رو زمین، بچه یه طرفه، سَرِ بابا هم یه طرف، ای حسین!...* ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ @rozehdaftari
. |⇦•بسم رب النور.. و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس استاد حاج منصور ارضی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا بسم رب النور رب العشق رب العالمین بسم احمد ، بسم زهرا و امیرالمؤمنین بسم رب الجود بسم مجتبی بسم کریم بسم ثارالله بسم الله رحمن الرحیم السلام ای بهترین ماه ای محرم السلام السلام ای بهترین ارباب عالم السلام از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین تا شدم مجنونِ تو عقلم دو چندان رشد کرد در محرم نور ایمانم فراوان رشد کرد ذره ای هستم که از مهر شما آکنده ام شک اگر کردم به درمان شما شرمنده ام آنکه اهلِ حرف بود و در عمل جا زد منم آنکه دائم پای عشقت رنگ می بازد منم تو همان آقایی و روضه همان دارالشفاست گریه بر داغِ تو بر هر درد بی درمان دواست قطره ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت هست مدیون تو سر تا پا وجودم یاحسین بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یاحسین حرف پیر زیرکی همواره در یادِ من است مثل او این حرف در طوفان فریاد من است هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است واجب عینی است گریه قابل تبدیل نیست کعبه هم تعطیل باشد روضه ات تعطیل نیست می شود این روضه ها بی سایبان هم برقرار برتر از عرش است روضه سقف می خواهد چه کار چادر زهرایِ اطهر سایبانِ روضه هاست بانویِ پهلو شکسته میزبان روضه هاست روضه ای را که به پا کرده در این دنیا خودش اختیارش نیست دست هیچ کس الا خودش پس به پایِ هم چرا بیهوده می پیچیم ما پایِ زهرا که وسط باشد همه هیچیم ما ما تأسی می کنیم امسال بر بانو رباب سینه زن خواهیم شد حتی به زیر آفتاب بی اراده غرق ناله بی امان بی اختیار گریه باید کرد مثل مادران داغدار گریه های مادرانه یادگار فاطمه است روضه خواندن کار ماها نیست کار فاطمه است سوختی در آتش صحرا بُنَیّ سوختم رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل شاعر : علی ذوالقدر *السلام علیک یا مسلم ابن عقیل قربونت برم تو کوفه سرگردان شدی .. بی مقدمه شعر بخوانمُ گریه کنی ..* حضرتِ ماه نیا، شاه نیا، آه نیا سمتِ کوفه قدمی بیش دگر راه نیا بین این غمکده کفتار زیاد است زیاد منکِر حیدر کرار زیاد است زیاد از غریبی شده ام در به در و سرگشته هیچ کس پشت سرم نیست، ورق برگشته کوفیانی که نوشتند مریدت هستند ریسمان دور دوتا دست سفیرت بستند وسط کوچه به نیرنگ، مرا سیر زدند بر لب و بر دهنم قبضه ی شمشیر زدند از کنارم قدح آب خنک می بردند با لب تشنه مرا زیر کتک می بردند قسمت این بود که لب تشنه فدایت بشوم اولین تشنه لبِ بزم عزایت بشوم گفتم حسینُ، ناله کشیدم با اذن زهرا، مشکی پوشیدم گریه شد کارم، سینه زنِ یارم با زینب می خوانم، با زهرا می نالم لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. با چشم گریان، بر روی دارم با کام عطشان، جان می سپارم چشمم به راهت، کو آقا سپاهت یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. کوفه هم آقا مثلِ مدینه بغض علی را دارد به سینه آمده لشکر بهرِ علی اصغر میریزد در صحرا جسم علی اکبر .. لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. ــــــــــــــــــ @rozehdaftari
. |⇦•بسم رب النور.. و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس استاد حاج منصور ارضی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا بسم رب النور رب العشق رب العالمین بسم احمد ، بسم زهرا و امیرالمؤمنین بسم رب الجود بسم مجتبی بسم کریم بسم ثارالله بسم الله رحمن الرحیم السلام ای بهترین ماه ای محرم السلام السلام ای بهترین ارباب عالم السلام از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین تا شدم مجنونِ تو عقلم دو چندان رشد کرد در محرم نور ایمانم فراوان رشد کرد ذره ای هستم که از مهر شما آکنده ام شک اگر کردم به درمان شما شرمنده ام آنکه اهلِ حرف بود و در عمل جا زد منم آنکه دائم پای عشقت رنگ می بازد منم تو همان آقایی و روضه همان دارالشفاست گریه بر داغِ تو بر هر درد بی درمان دواست قطره ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت هست مدیون تو سر تا پا وجودم یاحسین بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یاحسین حرف پیر زیرکی همواره در یادِ من است مثل او این حرف در طوفان فریاد من است هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است واجب عینی است گریه قابل تبدیل نیست کعبه هم تعطیل باشد روضه ات تعطیل نیست می شود این روضه ها بی سایبان هم برقرار برتر از عرش است روضه سقف می خواهد چه کار چادر زهرایِ اطهر سایبانِ روضه هاست بانویِ پهلو شکسته میزبان روضه هاست روضه ای را که به پا کرده در این دنیا خودش اختیارش نیست دست هیچ کس الا خودش پس به پایِ هم چرا بیهوده می پیچیم ما پایِ زهرا که وسط باشد همه هیچیم ما ما تأسی می کنیم امسال بر بانو رباب سینه زن خواهیم شد حتی به زیر آفتاب بی اراده غرق ناله بی امان بی اختیار گریه باید کرد مثل مادران داغدار گریه های مادرانه یادگار فاطمه است روضه خواندن کار ماها نیست کار فاطمه است سوختی در آتش صحرا بُنَیّ سوختم رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل شاعر : علی ذوالقدر *السلام علیک یا مسلم ابن عقیل قربونت برم تو کوفه سرگردان شدی .. بی مقدمه شعر بخوانمُ گریه کنی ..* حضرتِ ماه نیا، شاه نیا، آه نیا سمتِ کوفه قدمی بیش دگر راه نیا بین این غمکده کفتار زیاد است زیاد منکِر حیدر کرار زیاد است زیاد از غریبی شده ام در به در و سرگشته هیچ کس پشت سرم نیست، ورق برگشته کوفیانی که نوشتند مریدت هستند ریسمان دور دوتا دست سفیرت بستند وسط کوچه به نیرنگ، مرا سیر زدند بر لب و بر دهنم قبضه ی شمشیر زدند از کنارم قدح آب خنک می بردند با لب تشنه مرا زیر کتک می بردند قسمت این بود که لب تشنه فدایت بشوم اولین تشنه لبِ بزم عزایت بشوم گفتم حسینُ، ناله کشیدم با اذن زهرا، مشکی پوشیدم گریه شد کارم، سینه زنِ یارم با زینب می خوانم، با زهرا می نالم لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. با چشم گریان، بر روی دارم با کام عطشان، جان می سپارم چشمم به راهت، کو آقا سپاهت یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. کوفه هم آقا مثلِ مدینه بغض علی را دارد به سینه آمده لشکر بهرِ علی اصغر میریزد در صحرا جسم علی اکبر .. لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. ــــــــــــــــــ @rozehdaftari
|⇦•نمی دانم کجایی.... و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نمی دانم کجایی ای که از بیراهه می‌آیی؟ همین اندازه میدانم که با شش ماهه می‌آیی همین اندازه میدانم جدا از چاره ات کردند چرا از خانه ی زهرا چنین آواره ات کردند سر دارالاماره جانِ تو جانی ندارم که تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم بگو تا کوفه ی مولا کُش ناخوش نمی آیی سوی مردم نامرد مهمان کُش نمی آیی اگر چه کوچه کوچه گریه ها بر خواهرت کردم ولی امروز چندین بار یاد مادرت کردم همین که ریختن از در به راه شعله ور رفتم اگر چه طوعه بود اما خودم در پشت در رفتم *یه بار یه زن تو‌ مدینه رفت پشت در..برا هممون بسه..تا صدا هانم رو شنید اومد برگردها یه دفعه یاد کینه هاش از آقا علی مرتضی افتاد..یه جوری با لگد به در زد صدای مادرمون بلند شد.. "یا ابتاه".. پهلوون عالم رو دستش میزد میگفت:..* «این غم کجا برم که تو را مردها زدند » نه شعله خاک هم بر چادرش نخورد آقا خدا را شکر در کوفه به رویش در نخورد آقا خبر داری بر سنگ کوچه های تنگ میخوردم کشیده میشدم هر بار و بر هر سنگ میخوردم سر زنجیر در پایم، طنابی هم به دستانم غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را نوازشهای یک چکمه؛ شکسته استخوانم را من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم توان از بازویم برد و به صورت بر زمین خوردم نه فکر دختران خود که فکر دخترت بودم همین امروز چندین بار یاد مادرت بودم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/rozehdaftari