﷽ ---- مادر است دیگر بلاتشبیه، خود ما مادرهای زمینی مگر هرجا که می‌رویم ته تهش دلمان پیش بچه‌ها نیست؟ جایی برویم و یک شکلاتی، بيسکوئيتی دستمان بدهند: ببرم برای بچه‌ها کلاسی، جلسه ای برویم و محوطه‌اش دوتا درخت و یک تکه چمن داشته باشد: آخ جای بچه‌هام خالی چشممان به جوبی، آب روانی بیفتد: حیف، کاش بودند یک دستی، پایی به آب میزدند یک تکه آسفالت صاف بی خال ببینیم: وای عجب جای خوبی برای دوچرخه‌سواری شان یک ذره حلوا نذری بدهند: انقدر توی هزارتوی کیفمان میگردیم تا یک پلاستیکی چیزی پیداکنیم حلوا را جاساز کنیم ببریم باهم بخوریم بلاقیاس، ما که اینیم در این مقیاس خرد زمینی، او که مادر خاک و افلاک است، چگونه است با فرزندانش؟… روز محشر که فرا می‌رسد، حضرت مادر سوار بر مرکبی از نور و لؤلؤ و مرجان به عرش خداوند می‌رسد از سوی خداوند بزرگ ندا می‌آید: یا حَبيبَتي و ابنة حَبیبي سلینی تُعطَی و اشفعی تُشَفّعی فوعزّتی و جلالی لا جازنی ظلم ظالمٍ؛ ای حبیبه من و دختر حبیب من! هر چه دوست داری از من بخواه تا به تو عطا کنم برای هر کسی می خواهی شفاعت کن که شفاعتت را بپذیرم و به عزت و جلالم قسم که ستم ستمگر را نادیده نخواهم گرفت. در این لحظه حضرت زهرا عليهاالسلام به خداوند عرضه می‌دارد: الهی و سیّدی! ذرّیتی و شیعتی و شیعة ذرّیتی و محبّی و محبیّ ذرّیتی! خدای من، مولای من! فرزندانم و شیعیانم و پیروان فرزندانم و دوستدارانم و دوستداران فرزندانم را نجات بده و به فریادشان برس… مادر است دیگر در آن روزی که هیچ کس یاد و فریادرس کس دیگر نیست، دلش پیش بچه‌هایش است! بهشت را بی فرزندان و شیعیانش و حتی دوستان فرزندانش نمی‌خواهد! درست مثل همان روز آخر از آن روزهای سخت و دردناک، که غسلِ رفتن کرد، رو به قبله نشست و با همان دست شکسته، در اوج درد و رنج، با تنی مجروح و رنجور و قلبی محزون و هزارپاره، باز دلش پیش فرزندان بود و دعایش این شد: إلهی وَ سَیِّدی أسْئلک بِالّذین اصْطَفَیْتَهُم وَ بِبُکاءِ وَلَدی فی مُفارقَتی أنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتی، وَشیعَةِ ذُریتی اله و مولای من! به حق برگزیدگانت و به حق گریه‌های فرزندانم در فراق مادر، گناه‌کارانِ شیعه من و فرزندانم را ببخش… . . 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8