🕊 عاقبت قاتل کبوتران حرم (علیه السلام) 💚 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن ⚜ عالم فاضل و مورد اطمینان، آقای نوه نقل می کند که شخصی از اهالی تبریز به نام آقای در یکی از حجره های صحن مطهر امام حسین (علیه السلام) به تعمیر ساعت مشغول بود و مهارت زیادی در این کار کسب کرده بود و پیش مردم اعتبار خوبی داشت. 🛌 اتفاقاً به بیماری مبتلا شد و زمین گیر گردید. 💉 مدتی معالجه کرد اما فایده ای نبخشید. بالاخره پزشکان جوابش کردند و خودش نیز از شفا نومید شد. 👥 مردم او از سرزنش می کردند که چرا با اینکه این بیماری قابل معالجه و درمان است، خودت را معالجه نمی کنی؟ ✋ در جواب گفت: از بهبود نومید شدم!! 👥 سبب یاس و ناامیدی را پرسیدند، گفت: 🕌 من در یکی از حجره های صحن ساعت سازی می کردم. 🕊 کبوتران حرم بسیار به آن حجره می آمدند و اسباب و وسایل مرا می شکستند و باعث اذیت و آزار شان کمتر شود. 👌با این فکر، دانه ای را سوراخ نموده، نخ ابریشمی از آن گذارانیدم و یک سوی آن را به پایه صندوق اسباب خود بسته آن دانه را در میان حجره ای انداختم. 🕊 هنگامی که کبوتری آن را چیده و می بلعید به خاطر آن نخ، دانه در گلویش گیر می کرد و چون نخ را به پایه صندوق بسته بودم، از پریدن حیوان جلوگیری می نمود. 🍗 پس با این دام را گرفته و نخ را قطع می کردم و در درون صندوق می گذاشتم و دام را برای کبوتر با خود به منزل می بردم و سر بریده، می خوردیم!! ⏳مدتی گذشت. 🌌 شبی امام حسین (علیه السلام) را در خواب دیدم که با خشم و غضب رو به من کرده و فرمودند: 🌹 این از تو شکایت دارند، آنها را ناراحت نساز و اذیت نکن. 🛌 تا این سخن را از حضرت شنیدم، ترسان و لرزان از خواب پریدم و از کار خود پشیمان گشتم و نمودم. 🔥 مدتی از این خواب گذشت تا اینکه نفس بداندپش و کافر کیش مرا فریب داد و با خود گفتم: خواب که اعتباری ندارد، به ویژه در احکام شرعی و مدتی کبوتران را شکار می کردم و می خوردیم!! 🌌 پس از آن باز شبی از شبها امام حسین (علیه السلام) را در عالم خواب دیدم که این بار خشمگین تر از سابق به من نظر کردند و فرمودند: 🌹 این کبوتران به ما پناهنده شده اند؛ گفته بودم که آنها را ناراحت نساز و گرنه من هم تو را ناراحت می کنم. 🛌 باز هراسان و ترسان از خواب پریدم و پشیمان شدم و توبه کردم، ولی پس از مدتی دیگر، باز نفسم مرا گمراه ساخت و به من تلقین نمود که ما مجاورین نیز به در خانه آن حضرت پناه آورده ایم، پس چگونه می شود که حضرت کبوتران صحرایی را از ما منع نمایند و به سبب آنها ما را اذیت کنند؟ 🔥 با این افکار باز به کار زشتم پرداختم و عیش را تجدید کردم و چون از این جریان مدتی گذشت به این بیماری دچار شدم و می دانم که این مرض و کسالت کیفر می باشد و شفایی در آن نیست. 📔 چهل داستان از امام حسین (علیه السلام)، . 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7