✳️ یا با دشمن در (ع) 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟ ✅قسمت سیزدهم ✴️موضع فقهای شیعه محقق کرکی که عالم بزرگوار عصر صفویه است، کلام علامه را در شرح خودش بر قواعد توضیح می دهد. می گوید که شما که می گویید صلح جایز است، پس چرا امام حسین جنگید؟ می گوید: «و اما فعل الحسین علیه السلام فانا لانعلم منه ان المصلحۀ کانت بالمهادنۀ و ترکها». ما گفتیم جایز است در صورت مصلحت و برای امام حسین(ع) هم صلح جایز است در صورت مصلحت. اگر امام حسین(ع) صلح نکرد، شاید نبوده است. این اشکالی به آن وارد نمی کند. اگر مصلحت بر صلح بود و امام حسین(ع) صلح نمی کرد، آنوقت جای اعتراض بود. آن هم مطابق با مصلحت عمل کرده است. «و لعله علم» مثلا شاید حضرت می دانست که «لو هادن یزید علیه العنۀ لم یف له» اگر قرارداد هم ببندند با یزید، او وفا نمی کند. یا اینکه وضع یزید بن معاویه به دلیل جنایاتی که انجام می داد و متهتک بود، وضعی است که اگر هدنه ای اتفاق بیفتد به ضرر جامعه اسلامی و اسلام است، لذا حضرت مقاومت کرد. کلمات دیگری هم دارند که مجموعا فقها هیچ تصلبی و مقاومتی برای اینکه بپذیرند که صورت بگیرد، صلح صورت بگیرد در شرایطی که مصلحت است، هیچ مقاومتی در این موضوع ندارند و کاملا این مساله برایشان قابل قبول است که همانطوری که امام حسن(ع) رفتار کردند، امام حسین(ع) اگر مصلحت ایجاب کند، همان رفتار را می کردند. خب شرایط تغییر کرده بود. یعنی دوران یزید غیر از دوران معاویه بود و الا اگر شرایط اقتضا می کرد و مصلحت امت اسلامی اقتضا می کرد، مشکلی برای مصالحه و مهادنه وجود نداشت. البته در کلمات فقها مطلب دیگری هم هست که نشان از تلقی مثبتشان از اقدام امام حسین(ع) برای صلح دارد مثلا محقق کرکی اشاره کرده است که امام برای مهادنه با یک مانع روبرو بود و لذا حاضر به قبول پیشنهاد دشمن نشد و آن مانع عدم التزام دشمن به هدنه بود. آنها می خواستند امام را پس از تسلیم با ذلت به قتل برسانند. صاحب جواهر با تقویت این احتمال میگوید آنها «بهر حال» تصمیم به قتل حضرت داشتند.  لذا امام قتل با عزت را انتخاب کرد: «... علما منه ع انهم عازمون علی قتله علی کل حال کما هو الظاهر من افعالهم(جواهر، ج 21، ص295) این موضع که از قرنها پیش مورد اعتنای فقها بوده، گویای آن است که از نظر آنها اگر اطمینان به غدر و قتل در هدنه و تسلیم نبود، امام می توانست از مقاومت دست بردارد. این بحثی بود که من می خواستم خدمت شما عرض کنم که اصلا ما در کلمات علما و بزرگان خودمان در گذشته(نه آنهایی که تاریخ نوشتند، نه آنهایی که بحث کلامی کردند، نه آنهایی که بحث فقهی کردند، اصلا هیچ فراری از اینکه ما مذاکره می خواهیم با دشمن کنیم یا صلح می خواهیم بکنیم به عنوان اینکه کار منفی است و شرع اجازه نداده است و کار قبیحی است، هیچ چیزی در کلمات این آقایان بنده پیدا نکردم. اما این تحلیل و موضعی که الان وجود دارد که گاهی گفته می شود که امام حسین(ع) ملاقات کرد، اما مذاکره به معنای امروزی نکرد بلکه آن کاری که امام حسین کرد، این بود که عمر بن سعد را دید برای اینکه به او اخطار کند که داری می روی جهنم، مواظب باش. می خواست موعظه کند، موعظه اخلاقی. البته امام نسبت به ابن سعد و اصحابش مواعظی در کربلا دارند، ولی ربطی به موضوع بحث ما ندارد. این مطلب شاهدی از نظر تاریخی ندارد که کسی آن را نقل کرده باشد. یا این مطلب را گفته باشد. و علاوه بر اینکه شاهدی ندارد بلکه شواهد عکسش هم همانطور که برایتان خواندم، وجود دارد که گفتگوهای طولانی وجود داشته، بر اساس آن گفتگوها یک متنی را عمربن سعد به عبیدالله نوشته و پیشنهاداتی مطرح شده و درک عمومی بر این است که این متن به هرحال مرتبط با آن صحبتها است. ممکن است حالا عمربن سعد خودش یک مقداری در تدوین این متن از سیاست خودش و سلیقه خودش استفاده کرده باشد. چون این متن مثل متن صلح امام حسن نیست یا مثل صلح حدیبیه نیست که طرفین امضا کرده باشند. تا ما بتوانیم استناد به امام حسین(ع) هم بدهیم. ولی مضمون کلی آن یعنی راههایی برای اینکه جنگ اتفاق نیافتد، مطرح هست. اگر این نامه ابن سعد هم نبود، اینکه امام حسین(ع) فرموده است که بگذارید ما برگردیم این دیگر احتیاجی به این متن هم ندارد. چون حضرت این را در جاهای دیگر فرموده بودند. یعنی جزء مذاکرات سری به حساب نمی آمد اصلا. علنی و آشکار بوده است این مساله. ادامه دارد... 🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی ( دانشگاه علامه طباطبایی) ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛