📌 کنج دنج حرم بسم الله الرحمن الرحیم آخرین باری که حرم حضرت عبدالعظیم مشرف شدم فکرش را هم نمی‌کردم، بار دیگر که بیایم با آن صحنه مواجهه شوم؛ سیدالکریم کنج دنج من را به شما داده بود، آقای وزیر خارجه. قبلا به همین ضلع صحن تکیه می‌دادم و ساعت‌ها فکر می‌کردم و از فضای خنک حرم لذت می‌بردم؛ ولی دیشب وقتی وارد صحن شدم کفش‌داری کفش‌هایم را هم به زور قبول کرد. با هزار مصیبت در میان جمعیت وارد صحن شدم. صفی طولانی از جلوی در تا انتهای صحن کشیده شده بود. صحن حسابی شلوغ بود.خادم‌ها در میان ازدحام صفی را برای طرفدارانت درست کرده بودند و تاکید می‌کردند زائران مراقب باشند تا حق کسی ضایع نشود. می‌دانم شاید اگر ده روز قبل از شهادت‌تان به شما هم می‌گفتند: «این نقطه از حرم جایگاه ابدیتان می‌شود.» باورتان نمی‌شد. آقای وزیر خارجه! شما ثابت کردید که آدمی، سفیر و وزیر هم که باشد و عمری با اجنبیان نشست و برخاست کند، اگر منش کریمانه داشته باشد، ممکن است آخرالامر هم‌نشین و هم‌جوار سیدالکریم شود و حرم آقا آرامگاه ابدیش باشد. در همین شلوغی‌ها دنبال جایی برای نشستن می‌گشتم. کنجی پیدا کردم. به جمعیت نگاه می‌کردم؛ به لنزهای دوربینشان که روی عکس و مزارت زوم شده بودند. خادمی آمد و مرا از جایم بلند کرد، گفت: «جمعیت روی سرتان می‌افتد.» ناراحت نشدم باید قبول می‌کردم آنجا دیگر جای خوبان شده بود. شهید وحید زمانی‌نیا، شهید سردار موسوی و شما. باید بساطم را جمع می‌کردم و از کنار سیدالکریم می‌رفتم. روبه‌روی ضریح آقا نشستم. باد خنک اسپیلت روی صورتم می‌وزید. بوی دلچسب حرم می‌آمد. صدای حرم، صدای همهمه، مناجات و سرسره بازی بچه‌ها روی سنگ‌ها به گوش می‌رسید. آهنگ ستاره‌ها نهفته‌اند شجریان در ذهنم پخش شد. گفت‌وگوی دو خانم مسن توجه‌ام را گرفت. صدای شجریان را کم کردم. - میگن امیر عبدالهیان به چند زبان مسلط بوده. - آره ولی میگن زبان انگلیسیش خیلی تعریفی نداشته و گاهی از رو می‌خونده. - هرچی بود زبان ما رو خوب می‌فهمید. می‌دونست وقتی میره اونور چی باید بگه. به هر حال حرف و خواسته‌ی ما رو حالی این خارجی‌ها می‌کرد. بهتر از بعضی‌ها بود که حرف ما رو نمی‌فهمید و هرچی خودش می‌خواست و به نفع خودشون و آمریکا بود از طرف یک ممکلت می‌گفتن. - چی بگم والا حرف زیاده. ‌به فکر فرو رفتم؛ آقای وزیر خارجه! این روزها بیشتر از این حرف‌ها، خوبی‌ها و اخلاق مداریتان غربال شده و روی الک فضای مجازی افتاده است. می‌گویند شما مدافع مظلومان بودی و سفیرسربلندی‌ها. می‌دانی آقای وزیر شما توقع ما را از وزرای آینده بالا بردید. هم کار ما را سخت کردید و هم کار آن‌ها را. فاطمه سادات زرگر | از جمعه | ۴ خرداد ۱۴۰۳ | حرم حضرت عبدالعظیم حسنی ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه| ایتــا