📌 بیروت، ایستاده در غبار - ۲۱ شنبه در کنیسه! بخش اول هورتانس بولس تامر، چهل‌پنجاه سال قبل که خشت روی خشت می‌گذاشت برای ساختن کنیسه‌ی غفرائیل، فکرش را هم نمی‌کرد که مسیح به دلِ شیعه‌های جنوب بیندازد که دسته‌جمعی بیایند این‌جا و روزی پنج‌بار توی کنیسه نماز بخوانند؛ نمادی از وحدت، به وقتِ ضرورت. کنیسه(این‌جا بر خلاف تصور، همان کلیساست، نه عبادت‌گاهِ یهودیان) بیست‌سالی متروک بوده‌ و حالا آواره‌هایی که شهر و دیارشان ناآباد است آمده‌اند این‌جا را آباد کرده‌اند. آغازِ متروک شدن کلیسا، تقریبا هم‌زمان است با مرگِ هورتانس بولس تامر -کشیشِ لبنانی- اما کسی توی کنیسه، نسبتی با این فضا ندارد که بتواند این گزاره را تایید یا رد کند؛ حالا خیلی مهم هم نیست. مهم این است که این روزها و شب‌ها، زندگی توی کنیسه‌ی رئیس‌الملائکه غفرائیل(همان جناب جبرائیلِ خودمان) جریان دارد. تا وارد می‌شویم، چند تا پسربچه می‌آیند سمتمان و می‌پرسند که ایرانی هستیم؟ جواب مثبت را که می‌شنوند، خوش‌حال می‌دوند توی حیاط. توی حیاطِ مدرسه، دو تا درخت پیرِ خیلی خیلی بزرگ، سایه‌شان را انداخته‌اند روی سرِ نازحین. روی پیشانی یکی از دیوارها هم نوشته‌اند:"الوعده الصادق ۲" تعداد بچه‌ها توی کنیسه آن‌قدر زیاد است که دارد از تعداد آدم‌بزرگ‌ها پیشی می‌گیرد. توی عکس‌ها نمی‌توانم حضور پرشمارشان را نشان بدهم؛ مجبورم از زاویه‌هایی عکس بگیرم که احتمال ناراحت شدن آدم‌های کم‌تری باشد. ادامه دارد... محسن حسن‌زاده | راوی اعزامی راوینا @targap شنبه | ۲۸ مهر ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا