تبریک و شادباش
به مناسبت میلاد حضرت مادر، بی بی دو عالم حضرت صدیقه ی طاهره سلام الله علیها
خدمت ولی عصر و زمان حضرت حجه ابن الحسن عجل الله فرجه و همه ی مخاطبان بزرگواران کانال
خصوصاً خانم ها و بویژه مادران گرامی
انشاء الله خدای متعال همه را بهره مند از عنایات خاص خودش و الطاف ویژه ی ولیش بگرداند.
نور دگری به بیت احمد آمد
محبوب رسول حیّ سرمد آمد
تا عطر وجودش همه عالم گیرد
زهرا، گل گلزار محمد آمد
#روز_نگاشت - 1394
* پنجشنبه – 29 بهمن 1394 – 9 جمادی الاول 1437 – 18 فوریه 2016
• به لطف خدای متعال و عنایات ولی زمان حضرت حجت سلام الله علیه، امروز چهاردهمین جلسه از مجموعه ی «#مباحثی_پیرامون_معرفت_امام_زمان_علیه_السلام» در منزل حاج آقا مهدی عابدی برگزار شد. خلاصه ای از مطالب طرح شده در این جلسه به قلم یکی از بزرگواران چنین است:
• به بررسی عمیق تر مفهوم علم پرداخته شد. علت این کار اینست که اگر بدانیم علم چیست و مراد از علمی که در روایات به آن بها داده اند چیست، نسبت به مقام و مرتبه والای امامان معصوم و امام زمان علیه السلام خضوعمان بیشتر شود و با نامُرادی ها از درگاهشان جدا نمی شویم و به مدعیان (اعم از معتقد و غیر معتقد) رو نمی بریم.
• امام زمان علیه السلام بر همه ی عالم ولایت تکوینی دارند؛ یعنی قدرت تصرف در همه ی شءون مخلوقات خداوند را دارا هستند.
• آیه ی پایانی سوره رعد حاوی مطلبی در مورد «علم الکتاب» است و طبق تفسیر علم الکتاب نزد امیرالمومنین علیه السلام است.
• در آیات ۳۹ و ۴۰ سوره نمل، کسی که تخت سلیمان نبی را نزد او حاضر کرد جزیی اندک از علم الکتاب را در اختیار داشت.
• ارکان علم: ۱- عالم: کسی که صاحب علم می شود ولی خودش در واقع فقیر محض است. ۲-معلوم: آن چه که کشف می شود.۳- خود موضوع علم.۴- نور علم که در حقیقت همان معرفۀ العلم است. امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: مَعرِفَةُ العِلمِ دِينٌ يُدانُ بِهِ، بِهِ يَكسِبُ الإنسانُ الطّاعَةَ في حَياتِهِ، و جَميلَ الاُحدُوثَةِ بَعدَ وَفاتِهِ. شناخت (تحصيل) دانش دينى است كه بايد بدان پاى بند بود و به وسيله ی دانش است كه انسان در زندگيش طاعت به دست مى آورد و بعد از مرگش نام نيكو به يادگار مى گذارد.
• این یکی از تعاریف کامل از علمی است که منظور آیات و روایات است.
https://t.me/Kheradmand_S_M
گزاره هایی پیرامون #طلاق (12 - در پیام رسان ایتا)
خودم و خودم و خودم؟
در حین خواندن کتابِ «چگونه فرزندان موفقی پرورش دهیم؟»، در صفحه 66 به مطلب قابل تأملی برخوردم؛ در آن جا نوشته بود: اخیراً محققان دانشگاه نورث ایسترن (Northeastern University) بیش از هزار جوان را که در مرکز بازداشت موقت جوانان در شیکاگو حداقل مدت کوتاهی را بازداشت بوده اند مورد ارزیابی روانی قرار داد و دریافتند که 84 درصد این جوانان در دوران کودکی دو یا چند تروما را از سر گذرانده اند و اکثر آن ها با 6 تروما یا بیشتر مواجه بوده اند! سه چهارم جوانان شاهد قتل یا مجروح شدن یک نفر بوده اند؛ بیش از 40 درصد دختران در خردسالی مورد سوء رفتار جنسی قرار گرفته اند و بیش از نیمی از پسران گفته اند که در موقعیت های چنان خطرناکی بوده اند که تصور می کردند خودشان یا اطرافیانشان می میرند یا به شدت زخمی می شوند.
تاثیر ویرانگر این تروماهای تکراری بر سلامت بازداشت شدگان تعجب آور نیست!
خواندن این مطلب می توانست پرونده های متعددی را در ذهنم باز کند، آنچنان که در نوشته های روزانه ام هم مطالبی در این ارتباط ثبت کرده ام. اما یکی از پرونده های گشوده شده در ارتباط با طلاق و ازدواج پس از آن است. یکی از مشکلات پس از طلاق پرهیز یا عدم تمایل فرد جدا شده برای ازدواج مجدد است. البته این عمومیت ندارد و من در برخورد با افراد متعددی یافته ام که برخی شوقشان به ازدواج مجدد بیش از شوق برخی از جوانان به اولین ازدواج است! گرچه این دلایل و ریشه های مختلفی دارد که این جا محل صحبت از آن نیست؛ اما یکی از انگیزه های موثر و انسانی در تمایل به ازدواج آن است که معمولاً افرادی که یک نوبت یا بیشتر تجربه ی جدایی دارند گزینه های ممکن برای ازدواجشان افرادی هستند که آن ها هم با سپری کردن دوره هایی مشابه و بعضاً همراه با فرزند هستند!
اگر ما طلاق را یک تروما بدانیم که البته هست و اگر فرایند طلاق و درگیری های والدین را یک تروما بدانیم که معمولاً در خانواده هایی که جدایی رخ داده است چنین شرایطی کم یا بیش وجود داشته و اگر در پی خیرخواهی برای کودکان، نوجوانان و فرزندان خانواده های طلاق باشیم حتما یکی از انگیزه های شیرین کمک به همین فرزندانی است که شاید با قراردادن مرهمی بر تروماهای روحی و روانی شان بتوان آن ها را به سعادتمندی در دنیا و آخرت نزدیک تر کرد.
حتما با طرح این مسئله کسانی چنین پرسش خواهند کرد که ما که خود از ثمرات تلخ جدایی بهره مند بوده و نیازمند به مرهم برای روح و روان زخم خورده مان هستیم چگونه با نگاه و رویکرد کمک و درمان و مرهم بودن وارد یک زندگی جدید شویم؟ پاسخ آن است که این سخن تعارضی و تقابلی با تلاش برای انتخاب یک همسر خوب که بتواند تجربیات تلخ گذشته را به شیرینی و دوران بعضاً پرتنش قبل را به آرامش نزدیک کند، ندارد. اما این که من فقط به خودم و آرامش خودم و روان خودم، به آرامش یافتن برای دردهای خودم و خودم و خودم بیندیشم با این که پس از بررسی و رسیدن و انتخاب یک همسر جدید، ویژگی هایی مطلوب تر از همسر قبل همراه و شریک زندگی شوم، زمینه ی بهتر توجه به فرزندان او و فرزندان خودم را فراهم می کنم. من ازدواج می کنم چون می خواهم زندگی آرام و خوبی را تجربه کنم و می خواهم همراهی برای بندگی بهتر خدا بیابم و می خواهم انیس باشم و مونسی داشته باشم و می خواهم مرهمی برای زخم های یک فرد جدا شده باشم و مرهمی برای دردها و رنج های پیشینم بیابم، اما در این میان می دانم و متوجه هستم که فرزندان من و فرزندان او، نیازمند به یک زوج سرپرست و عاطفه ای دلگرم کننده دارند؛ یک زندگی گرم تر از قبل!
البته لازم است که متذکر شویم: این که زندگی ای به جدایی منتهی شود لزوما به معنای سال ها تنش نیست! گاهی طلاق آنقدر زود رخ می دهد و اینقدر بی حاشیه که نمی توان گفت فرزندانِ همه ی زندگی هایی که منتهی به طلاق شده دوره های سخت و پرتنشی را سپری کرده اند، اما به هر حال فرض عمومی بر این است!
https://t.me/Kheradmand_S_M
گزاره هایی پیرامون #طلاق (13 - در پیام رسان ایتا)
کتاب را هنوز نخوانده ام اما عنوان و سر فصل هایش می تواند قابل تأمل باشد!
مراقبت مخاطرات پیش روی ازدواج خود باشید
جلوی جریان طلاق را بگیرید
سه آهنربای طلاق
خطر جداسازی نقش ازدواج از والدگری
صنعت طلاق دوستان و یاورانی که هرگز نخواستید اید آن ها را بشناسید
چرا طلاق نه؟ دلایل اجتناب از جدایی
برای سلامتی شما خطرناک است
نسبت به من بی انصافی شده است هزینه مالی طلاق
برای روح شما بد است
یک تفاوت اساسی طلاق با و بدون فرزند
اگر فرزندان خود را دوست دارید
موج های ویران کننده طلاق
پاسخ به استدلال هایی که به نفع طلاق مطرح می شوند
چه زمانی طلاق ضروری است
این در مورد تو است (به تو مربوط می شود)
این تماما در مورد من است
تقصیر هیچ کس نیست
چیزی به عنوان طلاق خوب وجود ندارد
از بین بردن چاله (بر طرف کردن مشکل) چرا باید ازدواج خود را حفظ کنید؟
وظیفه خود را انجام دهید یا خواسته هایت قلب خود را دنبال کنید
طلاق شما را خوشحال تر نمی کند
چمن آن طرف نرده (طرف مجردها) سبزتر نیست
بازسازی اعتماد پس از خیانت
هیچ ازدواجی کامل نیست در هر صورت چگونه باید شاد باشیم
زیباترین دستاورد زندگی
این کتاب نوشته ی «دایان مدود» ترجمه ی «داود نوده ئی، سمیرا هاشمی و مرتضی بخشایی» است که توسط انتشارات دانژه در سال 1402، به چاپ رسیده است.
ان شاء الله می خوانم و از آن برای شما می نویسم.
http://sm-kheradmand.com
#روز_نگاشت - 1403
#برخی_بازخورد_ها - 8 در پیام رسان ایتا
* سه شنبه – 13 آذر 1403 – 1 جمادی الثانی 1446 – 3 دسامبر 2024
• امروز صبح دویست و چهل و ششمین جلسه، از مجموعه جلسات «#زندگی_با_امام_عصر_علیه_السلام» را داشتیم. در ذیل بخش چهارم کتاب، حرف قاف و عنوان قتل دجال، به مناسبت فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام که چند هفته ایست به توضیح آن مشغولیم، جلسه ی مفصلی در ارتباط با روایاتی که در ظاهر بیان مثبتی نسبت به خانم ها ندارد صحبت کردیم؛ مورد استقبال قرار گرفت و بازخوردهایی هم دریافت کردم که چند نمونه ای از آن را در این جا می آورم:
• بازخورد اول: توضیحات جنابعالی کامل و جامع بود، هم در مورد اول که روایاتی مختص زنان خاصی مثل عایشه بود و هم دسته ی بعدی روایات که ظاهر مثبتی ندارند (مبادا زنان را در مسند قضاوت قرار دهید)، و واقعیتی در آن نهفته است که به طور ژنتیکی زنان عاطفی تر هستند و ممکن است در قضاوت دچار اشتباه شوند، که عدم درک درست از این روایات گاهی منجر به دیدگاه فمينيستی می شود، که می پندارند زن به یک موجود دست دوم تبدیل شده است و می گویند مرد انسان برتر نیست بلکه انسانی است برابر با زن که باید زنان و مردان دانا دوشادوش هم برای از بین بردن سنت ها مبارزه کنند! طبق فرمایش شما نافهمی یا سواستفاده ی بعضی مردان از برخی روایات هم با معنای واقعی آن متفاوت است. در آخر هم اشاره کردید که زنان ویژگی هایی دارند که بعضی مردان و برخی زنان از آنان سواستفاده می کنند و خود خانم ها نباید این شرایط را پیش آورند.
• بازخورد دوم: افسوس و صد هزار افسوس که دین را خیلی دم دستی و سر پایی یاد گرفتم و عمر چهل و پنج ساله ام این طور بیهوده گذشت؛ با صحبت ها و بحث هایی که امروز داشتید خیلی چیزها یاد گرفتم. متأسفانه تا امروز حدیث هایی را که در مورد زنان می گفتند همه دال بر ضعف و ناقص العقلی زنان برداشت می شد؛ درست است که پیش خودم می گفتم حتما حکمتی دارد و خدا - نعوذ بالله - بی عدالتی نمی کند ولی توضیح درست و معقولی نداشتم! این احادیث طوری به دست ما رسیده که هر کس هر شکلی که می خواهد برای خودش تعبیر می کند و برخی مردان آن را به نفع خودشان استفاده می کردند و به نکات ظریف و حساسی که در این احادیث بود هیچ اشاره ای نمی شد. واقعا به این موضوع که جهل بدترین خصلتی است که در انسان هست، ایمان پیدا کردم.
• بازخورد سوم: مطالب این هفته خیلی قابل تاُمل بود. اما از میان همه ی سخنان، بحث مربوط به مشورت با زنان قابل توجه تر؛ همیشه فکر می کردم حدیث امیرالمؤمنین علیه السلام تنها مربوط به عایشه بوده است و تمام. با وجودی که ذهن جستجوگری در مسائل دینی دارم ولی به این حدیث که می رسیدم آن زن شتر سوار را لعن می کردم و می گفتم خطاب سخن با همین ملعونه است و از کنارش رد می شدم؛ مبادا نظام فکریم مشوش شود! ولی سخنان این هفته مطلب را به نحو دیگری روشن کرد. این حدیث و آیات قرآنی که در این خصوص مطرح شد، شاید به عمد واضح تر بیان شد که دیگر راه طفره بردن ذهنم را نداشته باشم. کمی فکر کردم و با خودم گفتم اگر سخنان امیرالمؤمنین دقیقا همین باشد که استاد فرمودند. مبنی بر این که اگر معنای عام داشته باشد و مشابه همین کلام را هم از امام جواد علیه السلام داشته باشیم چه؟! خوب! به روی چشم می گذارم بجز آن، جان بی مقدارم را هم فدای مولایم می کنم. البته نجواهای درونیم می گوید مگر این نیست که خیلی از مردان اگر در امورات زندگیشان با همسرانشان مشورت نمی کردند الان وضعیت دیگری داشتند و حالا که اوضاع زندگیشان روبه راه است به خاطر مشورت کردن بوده است! حقایقی که پیرامون زندگی های دیگران دیده ام چه؟ یا اگر زهیر بن قین همسرش با او مشورت نمی کرد می توانست جزو اصحاب خاص اباعبدالله علیه السلام باشد؟! و خیلی مصداق های دیگری که در نظرم رژه می روند و البته در مقابل زندگی های فرو پاشیده ای را هم شاهد هستم که ثمره اش اعتماد به همسر و مشورت کردن با او بوده است! تبعیت از نظر همسر دین و دنیایش را به باد داده است! با تمام وجود، فتنه بودن بالقوه زنان را می پذیرم. این ها را جمع می کنم در بقچه ای می گذارم؛ محکم درش را می بندم و به جایش بقچه ی یقینیاتم را باز می کنم؛ یاد گرفته ام در دوران دوری از امام فهم آن قسمت از روایات - مثل روایات پیرامون عقل زنان و مشورت نکردن با زنان را – که دشواری هایی دارد، بسپارم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ به خودم اجازه نمی دهم آن را رد کنم. می پذیرم حتی اگر سخن حضرت درباره ی همه زنان باشد. صبر می کنم تا روز ظهور یا تا روز قیامت بالاخره روزی مستقیم و رو در رو سوالاتم را از مولایم بپرسم، نه از سر خدای نکرده شکایت بلکه از سر تبیین حقیقت. و باز ملعونین تاریخ لعن لازم می شوند که نگذاشتند تالیان قرآن و صاحبان شریعت در امنیت و آسایش برایمان تبیین کنند آن چه را که هست.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع علی ذلک ... .
• بازخورد چهارم: سلام و عرض ادب؛ در رابطه با مطالب این جلسه، توضیح معنای کلمه سفیه که مترادف ابله، احمق و بی شعور و بی عقل ... آمده و استفاده ی عمومی از عبارت «سفیه» به عنوان عیب و نقص و در کنار آن روایتی که مفهوم «بُله» به صورت مثبت استفاده شده بود، مطلب قابل تاملی بود! عکس این مفهوم هم صادق است که متاسفانه کسانی که حیله دارند و هزار کار بد می کنند را باکیاست و باسیاست می شمردند! و چه بسا افرادی که حاضر نیستند دین و آخرتشان را به دنیای فانی بفروشند و بی عقل نامیده می شوند! بیان حکایت واقعی دو برادر که وقتی یکی از برادرها فوت کرد، دیگری کاری کرد که در نزد مردم عادی سفیه و در نزد فرشتگان عاقل، محسوب می شود خیلی جالب بود.
• بازخورد پنجم: بازخورد اول: توضیح روایتی که برای بدست آوردن دنیا و امور دنیایی، فاجری قبل از تو تلاش کرده ولی برای کسب مؤونه ی آخرت کسی نیست که تو را یاری کند، بسیار تذکر بجایی بود چرا که حقیقتاً امور دنیا، طالب زیاد دارد و از ما زرنگ تر درکسب دنیا زیاد هست ولی باید بکوشیم با وجود تنها بودن در کسب امور اخروی تلاش کنیم تا عاقبت بخیر شویم.
• بازخورد ششم: این مطلب که در روایات با دو تعبیر غیر مثبت نسبت به زنان مواجهیم بسیار جالب و در بین بانوان خصوصاً نسل جوان سوال برانگیز است و این که فرمودید یک وجه روایات با توجه به زمان و مکان مختص زنان خاصی است که در تاریخ مشخصند - مثل عایشه علیها العنه - و بعضی از تعابیر غیر مثبت، عمومی است و مصادیق خاص ندارد هم قابل استفاده بود. واقعاً فیزیک بدنی و خلقت زنان و مردان با هم تفاوت دارد و در مورد کارهای بدنی اغلب مردان قوی تر و تواناترند؛ یعنی همانطور که فرمودید طبق روایات زن ریحانه است. تشکر از زحمات جنابعالی در انتخاب سوالات و پاسخ به آن ها.
• بازخورد هفتم: گفتن «بُله» به برخی افراد بهشتی جالب بود؛ اگر واقعا وظیفه ای انجام شود و سفیه لقب داده شود نباید ناراحت شد.
• بازخورد هشتم: استاد مطالبی که فرمودید، خیلی برایم جدید بود؛ مثلاً در مورد سفیه. من اصلا این مطالب را نمی دانستم و فقط فکر می کردم که بُله و سفیه یعنی نادان. یا این مطلب که روایات هم ظاهری دارند و هم باطن. خدا خیرتون بده و عاقبت بخیر و سلامت باشید که ما را با این روایات آشنا می کنید.
• بازخورد نهم: مطالب این جلسه فوق العاده تاًثیر گذار و تذکراتش کاربردی بود. گاهی ما آنقدر مشغول آموختن هستیم، که مراقبات - که اتفاقاً جایگاهی ویژه دارند - کم رنگ می شوند و انتظاری که خداوند متعال و اهلبیت علیهم السلام از ما دارند کمتر توجه می شود. پیرو سوالی که دوست عزیزم در باره ی نوع برخورد ما با نامحرم های فامیل پرسیدند، و توضیحی که شما فرمودید که: از نوع بی احترامی و تلخ رویی نباشد ولی حدود شرعی رعایت شود خیلی مهم بود که البته رعایت این موارد نیاز به ممارست زیاد و یاری خود حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف را داد. سخنان شما سرتاسر تذکر بود و همه تاثیر گذار؛ ان شاالله عامل به آن باشیم.
• بازخورد دهم: من هر برخوردی را بازنگری می کنم و تلاش می کنم تا به شکل صحیح رفتار نمایم ولی نمی دانم تا چقدر موفق هستم!
• عصر مشاوره ای داشتم و بعد از نماز آقا سیدمجتبی را جهت کار دندانپزشکی بردم.
• بعد از بازگشت و صرف شام، و پس از آن که بچه ها سر و سامانی برای خواب گرفتند به سراغ کارهایم آمد که متأسفانه پیامی از یکی از دانشجویانم دریافت کردم که حالم را منقلب کرد و مقداری گریستم. سعی کردم با کمی مطالعه از فضای پیام خارج شوم.
• چند صفحه ای از کتاب «گلبرگ زندگی»، دفتر چهارم، به قلم آقای حسین دهنوی مانده بود که خواندنش به تأخیر می افتاد. امشب با خواندن آن قسمت، مطالعه ی این کتاب را به پایان رساندم.
• انصاف آن است که کتابی بسیار خوب و مفید و پر مطلب است؛ مطالعه ی آن را به عروس و دامادهایی که تاریخ عروسی شان مشخص شده و کمتر از 2 ماه به آن زمان مانده توصیه می کنم و ابداً مطالعه ی کتاب را برای کسانی که به این نقطه از شرایط زمانی و ازدواج نرسیده اند مناسب نمی دانم. خواندن این کتاب برای تازه دامادها و تازه عروس ها و حتی کسانی که فرزندانی کوچک دارند هم می تواند مفید و مؤثر باشد.
• کتاب «رازداری؛ جلد 11 از مجموعه ی ما کودکان مسلمان»، با اشعار خانم مریم اسلامی، انتشاراتِ قدیانی، منتشر شده در سال 1393، در16 صفحه را هم خواندم. کتاب را یکی از مراجعانم به جهت سوالی که داشتند معرفی کرده بودند.
• کتاب خوب و شیرینی بود؛ تصاویرش را نپسندیدم و البته انتظار نبود که در یک کتاب کودکانه به همه ی زوایای یک موضوع نسبتا تازه برای کودک، بپردازد.
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
خانه ی دوست.mp3
2.92M
#نوا_و_نما_های_مهدوی
یک نفر مانده از این قوم که بر می گردد ...
شنیدنی ، با صدای شاعر محترم.
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
#امام_عصر_علیه_السلام_معنای_زندگی
عنوان بحث: #در_محضر_مکیال_المکارم
خوانش کتاب درسنامه ی مکیال المکارم؛ این کتاب تلخیص و باز نویسی ای از کتاب گرانسنگ «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقانم عجل الله تعالی فرجه» است.
الحمدلله و به لطف امام مهربانی ها عجل الله تعالی فرجه الشریف
جلسه ی 41 از مجموعه جلساتِ «#در_محضر_مکیال_المکارم» برگزار گردید و فایل تصویری آن در دسترس علاقه مندان به مباحث #مهدویت قرار گرفت:
آدرس بخش اول جلسه 41 :
https://www.aparat.com/v/app6413
آدرس بخش دوم جلسه 41 :
https://www.aparat.com/v/bcqmz24
#روز_نگاشت - 1379
#معلمان_دینی_دبستان
* چهارشنبه – 18 آبان 1379 – 11 شعبان المعظم 1421 – 8 نوامبر 2000
• امروز جلسه ی هفتم از کلاس دینی و قرآن و نماز دوم دبستان بود؛ ابتدای زنگ داستانی درباره ی تولد امام زمان علیه السلام به صورت اشاره بیان کردم. یعنی ابتدا به ظلم خاندان عباسی نسبت به اهل بیت علیهم السلام اشاره کردم و بعد به حضور حکیمه خاتون علیها السلام در منزل امام عسکری علیه السلام و بعد تولد امام عصر را به اجمال و ملاحظات لازم بیان کردم. بعد با بچهها سرودی را که تمرین کرده بودیم آماده شدیم و رفتیم به سوی جشن بچههای دبستان. موقعی رفتیم که مولودی خوانی بود و بچههای دوم انتهای سالن نشستند. بعد آمدیم روی سن ایستادیم و سرود خواندیم، و معلم راهنمای کلاس اول به هر کدام از بچههای ما شاخه گلی داد و تقدیر نمود. برای بچهها جالب و تجربه به یاد ماندنی بود؛ الحمدلله.
http://sm-kheradmand.com