eitaa logo
ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
74 دنبال‌کننده
891 عکس
260 ویدیو
21 فایل
اشعار عاشورایی (وقف)،ادبیات دینی «مکتب شعر امامیه» 🌷🌴🖋️📚
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌻صبحی شگرف بس بلند آورده شعر صبح را نامی شگرف می دمد این بار از آیینه ایهامی شگرف جلوه زار کهکشان را، آفتابی می دمد تا زند پیوند شب ها را به ایامی شگرف آمده با کاروان صبحدم، خورشیدوار راه ها را طی کند تا باز، با گامی شگرف پیک واری را نخفته، تا دمد صبحی سِتُرگ لحظه واری سر نبرده، جز به الهامی شگرف آمده تا در غریو حق ستایان، بشکفد روح صفین و جمل، فریاد صمصامی شگرف در شهود لحظه ها انگار می کارد یقین تا بگیرد کربلا مصداق پیغامی شگرف آسمان را می کند تعبیر با گل زخم هاش در شفق زاری که خورشید است و ابهامی شگرف دیدنی تر از شهادت، می سراید عشق را تا بیابد زندگی این بار فرجامی شگرف بعد از این روح سپیده، باز جاری می شود در حریم انتظار قامتِ نامی شگرف💐🕋📚 مکتب شعرامامیه مکتب شعردینی درایران سیدعلی اصغرموسوی قم - 1380 # *📝 غزل تخصصی درقالب مفهوم شناسی مکتب شعر دینی درایران 📚 🖋️✅ https://telegram.me/saapoem
طریقت به: عارفانه های المیزان عشق علامه ی طباطبایی(ره)🌹 ماندیم و حسرت به دل مانده، از این حوالی نرفتیم مستانه تابی نخوردیم، تا بی‌خیالی نرفتیم ماندیم و اندیشه پوسید، در پای پرگارهامان در کوچه‌های معما، ما لااُبالی نرفتیم تقویم هر ساله دیده، در خود همیشه تنیدیم در منتهای طریقت، سیری جلالی نرفتیم مغرور مثل دو گیسو، مستور، اما به شانه دنبال حالی که دارد، آشفته‌‌حالی نرفتیم! فردا برای رسیدن، فردای عمری نگاه است افسوس در خانه ماندیم، از این حوالی نرفتیم مکتب شعردینی درایران سید علی اصغر موسوی قم ـ ١٣٧۶
سید علی اصغر موسوی «سعا» شاعر، نویسنده، پژوهشگر ونظریه پرداز مکتب شعر امامیه: ✅روزگار است آنکه گه عزت دهد، گه خوار دارد ✅چرخ بازیگر از این بازیچه‌ها بسیار دارد!!! ✅مهر اگر آرد، بسی بی‌جا و بی‌هنگام آرد ✅قهر اگر آرد، بسی ناساز و بی‌هنجار دارد ✅گه به‌خود چون زرق‌کیشان تهمت اسلام بندد ✅گه چو رُهبان و کشیشان جانب کفار دارد!! 🌹جناب قائم مقام فراهانی (ره) ،،،،،، ✅قدرت و خدمت توامان یک "نعمت" است که خداوند به بندگانش ارزانی می دارد که به "خلق الله" خدمت کنند تا هم به "ثواب" برسند،هم راه "صواب"را پیش گیرند!! زوال "قدرت و ثروت " یک پشیمانی بیش ندارد و آن "افسوس" است !♨️🔕
تب فرات وقتی که نگاه آسمان مستت بود هم چشم زمین اسیر و پابستت بود از خیزش گرم موج ها می شد دید لب های فرات تشنه ی دستت بود! مکتب شعر امامیه سیدعلی اصغرموسوی قم - ١٣٧۴
🖋️نگاهی به شهود عرفانی حافظ سیدعلی اصغرموسوی (سعا) 📚 در «عرفان شهودی» عارف، نه غلو و شطح صوفیانه مطرح است و نه نگاه کاملاً خردورزانه و خط کشی شده! حافظ عارف توکل و توسل است! نه  «جبر» را برمی تابد و نه تن فقط به «اختیار» می سپارد! عارف «وقت» دل است و همنشین آب و گِل! «باده ومی و شراب» در مکتب عرفانی حافظ هرکدام جایگاه خود را دارند و  «شراب» جایگاهش ویژه است! شراب فضیلت  «خاصان» است، کسانی که مثل شراب از صافی ها گذشته اند و به زلال معرفت رسیده اند. «می» مرتبه افراد متوسط در سلوک است و باید در «آب و آتش» امتحان شوند باید به خرابات» راه یابند تا با  «خراب» شدن دوباره  «ساخته» شوند! و  «باده» مرتبه، راهیان سرگشته مسیر عشق اند! «خام و غوغا و مغرور»! ✅🙂 http://iqna.ir/fa/news/3323439/%D9%86%D8%B9%D8%AA-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%AA%D8%B3%D9%86%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B9 ✍اوصاف مؤکد💐 «وحدت» از کثرت پدید آورده اوصاف مجرّد را «کثرت» از وحدت فزوده، ویژگی های مجدّد را نور را در خود تبلور داده با آیینۀ  «توحید» جلوه در ادراک هستی کرده رؤیت های سرمد را «آیه در آیه» به هر «سوره» ، نشانی از علی(ع) دادن! ترجمان شد بر همان «اکمال دین» ، تعبیر ایزد را در شجاعت، در عبادت، در سخاوت، در شهادت هم عاشق خود کرده با تأویل «حکمت» ها، محمّد(ص) را در میان خیل  «محسوسات» عالم،  «عقل» کامل اوست در ضمیرش مستتر دارد «علی»(ع)، قاموس مفرد را عارف و عامی، به هر محفل «علی گویان»، «علی جویان» هم به شوق آورده نام «مرتضی»، ناقوس معبد را دشمن دانای حضرت، بهتر است از قوم نادانش عمرو عاص(لعن) آورده حتی در قصیده «مدح مسند» را جان فدایت یا علی(ع)، شمس الضحایِ مشرق ایمان جلوۀ حق‌ات، شکوفاینده انوار مؤبد را یک  «هزار و چارصد» سال از شهادت رفته است، اما لایزالی کرده اوصافت، مضامین مقیّد را «لا فتی الّا علی، لا سیف الّا ذوالفقار»  آری! باید از جوهر شناسانید،  «اوصاف مؤکد» را ✅📚💐🌴 سید علی اصغر موسوی مکتب شعرامامیه مکتب شعر دینی درایران قم. رمضان ۱۴۴۰- خرداد۱۳۹۸ @saapoem 🖋️تفاوت معقول و محسوس درکلام امیر 📚 سلام و سپاس استادان و اعاظم بزرگوار در بحث فرمایش مولا علی علیه السلام که شایع است زنان را در مراتب ادراک، در مرتبه ای نازل تر از مردان قرارداده! بسته به درک هرکس از سخن است! مثل سخن حکیم ابن سینا که مولا علیه السلام را  تنها «معقول در میان محسوسات» می داند! حال وقتی برخی به مولا اعتراض می کنند که چرا منبع(اهم) ادراک خَلقی و خُلقی مرد را  «عقل» و زن را  «حس» قرار داده است! زنان با سرشت محسوس باعث زایش و حفظ و نگهداری نسل اند که جنس نر نمی تواند نه حوصله حمل و زایش داشته باشد و نه ظرافت حفظ و تغذیه مولود!! جنس سرشت آفرینش مرد  «معقول» (آن هم نسبی و دارای درصد بیشتر که حد و اندازه اش را گاه هرمون جنسیتی تقویت و یا تعریف می کند) و جنس سرشت زن  «محسوس» است (که باز کمی یا زیادی هرمون ظرفیت و ظرافت جنسیتی را تعیین و تعریف می کند!) پس اگر سرشت مرد معقول است! به دلیل حرکات معقول (منظور خِرد و آگاهی نیست، بلکه مراتب رفتاری و ذات و جوهرهٔ خلقت اوست) می تواند با سیستم سخت افزار ی، جنگاوری و حفظ قلمرو بکند، اما نمی تواندبا رفتار نرم افزاری همچون جنس ماده باعث حفظ بقای نسل شود! اغلب کارهای محسوس و با دقت و حوصله جهان به دست زنان است! پس در محسوسات قوی و در معقولات ضعیف اند و تمام کارهای سخت و انرژی بر جهان با مردان است، چون در معقولات قوی و در محسوسات ضعیف اند! این حرکت ذاتی در سخنان دین و بزرگان، معمولاً تحلیل و تبین و تفسیر و تأویل می خواهد که از طریق خودش مورد بررسی قرار گیرد! (شعر سرایی در زن و مرد معمولا شبیه به هم است! اما چرا در فلسفه زنان نتوانسته اند بدرخشند؟ چون  منطق درگیری در مباحث فلسفی، خارج از عناصر حسی است و اصلاً برای هیج جنس ظریفی زیبایی و لطافت ندارد! اما شعر و موسیقی و عرفان و نقاشی، چون نیاز به عناصر ادراکی  «حس و تخیل» دارد معمولا درزنان گاه بهتر از مردان دیده می شود) بیان ناقص پنداشتن امری در سخن  «امیرکلام» با دیگران فرق دارد چراکه کلام امیر، امیرکلام است! از سر جمود و مطلق نیست! بلکه دارای منطق اطلاقی و اخلاقی است و سر رشته ای از جهان پیچیده  «نهج‌البلاغه» ! (اقیانوس کشف نشده حکمت علوی)! مؤید وموفق باشید ان شاءاللّه یا حق💐📚✅
✔️حرف اول، لفظ آخر آسمان را گرفت در مشتش، حرف ِاول به لفظِ آخر زد مثل پروازِ نرم پروانه، پَر و پَر، سوی لامکان پَر زد از بزرگانِ کوی جانان بود، گرچه در گاهواره می آسود! چند ماهی به خاطر لبخند، کودکانه سری به مادر زد با تبسم دل از پدر می بُرد، وقتی آرام، آب را می خورد عاقبت،غرق خون،گلابینه،پیش چشمش،چولاله پرپر زد! حرمله ازمیان انگشتان، نه فقط دید نای اصغر(ع) را عالَمی را دَریدحَنجرِ عشق، که شرر بر جهان اکبر زد! دست ِاحساس راعلی اصغر، می فشارد به هرغزل وقتی هر مُژه سینه‌زن شده با دل، می تواند به کربلا سر زد افتخارم همین که در نامم، می درخشد بزرگی نامش! سرنوشتم چقدر عالی بود، مُهر بر نامِ پاک «اصغر» زد ✅ مکتب شعرامامیه سید علی اصغر موسوی عاشورای 1441- 1398 @saapoem
✔️حرف اول، لفظ آخر آسمان را گرفت در مشتش، حرف ِاول به لفظِ آخر زد مثل پروازِ نرم پروانه، پَر و پَر، سوی لامکان پَر زد از بزرگانِ کوی جانان بود، گرچه در گاهواره می آسود! چند ماهی به خاطر لبخند، کودکانه سری به مادر زد با تبسم دل از پدر می بُرد، وقتی آرام، آب را می خورد عاقبت،غرق خون،گلابینه،پیش چشمش،چولاله پرپر زد! حرمله ازمیان انگشتان، نه فقط دید نای اصغر(ع) را عالَمی را دَریدحَنجرِ عشق، که شرر بر جهان اکبر زد! دست ِاحساس راعلی اصغر، می فشارد به هرغزل وقتی هر مُژه سینه‌زن شده با دل، می تواند به کربلا سر زد افتخارم همین که در نامم، می درخشد بزرگی نامش! سرنوشتم چقدر عالی بود، مُهر بر نامِ پاک «اصغر» زد ✅ مکتب شعرامامیه سید علی اصغر موسوی عاشورای 1441- 1398 @saapoem
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی سعا
تبسم سرخ 🌷 به: جناب حبیب بن مظاهر(ره) بخوان به مرثیه دل را، بخوان تکلّم سرخ که حجم حنجره‌ها شد، پر از ترنّم سرخ * میان قافله شمعی، کشیده قامت بود درست مثل شقایق، پر از تبسم سرخ! ستاره‌وش به حریم پر از تشعشع مهر ندیم ساغر جم، در کنار یک خُم سرخ شبیه لاله، که گویی پر از حرارت عشق است به قصد نافله ای می‌کند، تیمّم سرخ – لطیف و پاک و دل انگیز، در هوای سحر نشست منتظر یک افق، تجسم سرخ! * حبیب، آینه‌ی عاشقانه بودن‌هاست حبیب، خاطره‌ی شعله در تکلّم سرخ بهانه شد دل میدان، که تا برانگیزد ز گیسوان سپیدش، صبا، تلاطم سرخ 🌷🌷 مکتب شعر امامیه سیدعلی اصغرموسوی قم - ١٣٧٨ @saapoem
هَیهات مِنّا الِذّله: در نژندترین چامه ات، دَم ازرخ جانان نزن! کور مادرزادی، آهنگ َمهَ تابان نزن! شاعر از توصیف حق بر اوج مطلب می رسد تو سراپا نقص قالب، تکیه بر اوزان نزن! شرّ مطلق : قوم شیطان درتمام هستی اند! سکّه نُصرت به نام آل بوسفیان مزن!! هر چه ذلّت در قلم داری نثار اولیاست؟! دَم فرو بند و دَم از خون گلو، آسان نزن! آن که درتدبیر"خندق" روز عاشورا نوشت کاش می گفت:این چنین دادازلب عطشان نزن!! حرمله (لعن) وقتی که زد،"اصغر"کنارخیمه بود! این همه دَم از حضورش در دل میدان نزن!!! "التماس آب!" آن هم از سپاهی بی شرف؟! حرف این ننگ مبادا، با شَهَ خوبان نزن! "یا سخن دانسته گوی ای مرد عاقل، یا خموش!" در بساط نکته دانان، تکیه بر دَستان نزن!! عترت و قرآن، نُصوص و مِنهج پیغمبرند(ص) تهمت درماندگی بر حضرت قرآن نزن! چون که فرموده ست در شأن ائمه: إنّما... جملگی مصداق ایمان را، محک با جان نزن! جانِ جانانند هر یک، در مصاف خیر و شّر خیر مطلق را تلنگر در پی عنوان نزن! با"سعا"همراه شو،داری توانِ شعرونثر!! جاهلانه، دَم از اوراقِ گهرافشان نزن! مکتب شعر امامیه مکتب شعردینی درایران سیدعلی اصغرموسوی قم - ٢٣ تیر١۴٠٣ ٧محرم ١۴۴۶ @saapoem https://eitaa.com/saa_institute
هَیهات مِنّا الِذّله: در نژندین چامه ات، دَم ازرخ جانان نزن! کور مادرزادی، آهنگ َمهَ تابان نزن! شاعر از توصیف حق بر اوج مطلب می رسد تو سراپا نقص قالب، تکیه بر اوزان نزن! شرّ مطلق : قوم شیطان درتمام هستی اند! سکّه نُصرت به نام آل بوسفیان نزن!! هر چه ذلّت در قلم داری نثار اولیاست؟! دَم فرو بند و دَم از خون گلو، آسان نزن! آن که درتدبیر"خندق" روز عاشورا نوشت کاش می گفت:این چنین دادازلب عطشان نزن!! حرمله (لعن) وقتی که زد،"اصغر"کنارخیمه بود! این همه دَم از حضورش در دل میدان نزن!!! "التماس آب!" آن هم از سپاهی بی شرف؟! حرف این ننگ مبادا، با شَهَ خوبان نزن! "یا سخن دانسته گوی ای مرد عاقل، یا خموش!" در بساط نکته دانان، تکیه بر دَستان نزن!! عترت و قرآن، نُصوص و مِنهج پیغمبرند(ص) تهمت درماندگی بر حضرت قرآن نزن! چون که فرموده ست در شأن ائمه: إنّما... جملگی مصداق ایمان را، محک با جان نزن! جانِ جانانند هر یک، در مصاف خیر و شّر خیر مطلق را تلنگر در پی عنوان نزن! با"سعا"همراه شو،داری توانِ شعرونثر!! جاهلانه، دَم از اوراقِ گهرافشان نزن! مکتب شعر امامیه مکتب شعردینی درایران سیدعلی اصغرموسوی قم - ٢٣ تیر١۴٠٣ ٧محرم ١۴۴۶ @saapoem https://eitaa.com/saa_institute
خون بهای دست‌هات🌷🏴 دست از تو بر ندارد آشنای دستهات آرزو دارم، نمایم جان فدای دستهات وه چه زیبا، عاشقانه، نقد جان کردی نثار قیمت هستی اگرشد،خون بهای دست‌هایت! می نشیند درمصلای نگاهم، اشک من سوگواری می‌کند،امشب برای دست‌هات دل، نمی گویم چه حالی دارد اکنون، آه،آه! لُجّه ای خون گشته ازغم، درهوای دست‌هات کاش می‌شد،درکنارت زنده بودم،کاش، کاش! من دلم را هدیه می‌کردم، به جای دست‌هات ** آتشی در سینه ام شدشعله ور،طاقت کجاست! تا نویسم قطعه شعری،در رثای دست هات🌷🏴 مکتب شعر امامیه سیدعلی اصغرموسوی قم - ١٣٧۴ @saapoem https://eitaa.com/saa_institute "" "" "" "
تکثیر احساس 🌷 نذر قمر بنی‌هاشم(ع)🏴 نمی گویم که این فرصت، تو را، تدبیر خواهد شد درنگت ساده می‌گوید، که رفتن دیر خواهد شد نگاه از آینه بردار، کاین چشمان افسونگر گرفتار خزان عشق، در تقدیر خواهد شد! نگاه از آینه بردار، بغض مشک را بنگر! که با خون گلویت هم‌زمان تبخیر خواهد شد نگاه از آینه بردار، ای آیینه‌ی غیرت عطش کامان عصمت را، خطردرگیر خواهد شد! تو آن سروی که با آزادگی نخجیر می‌گیری! شکار قامت شیر اوژنت، شمشیر خواهد شد بخوان "تَبّت یَدا"، آن که تو را آزرده می‌خواهد که پیش از آتش دوزخ، خودش تحقیر خواهد شد! هلا، ای نور یاسین در شط خون، دلربایی کن که این "شق‌القمر"، این بار عالمگیر خواهد شد! سحر نزدیک و تو شمع شبستانِ غریبانی مپرس از گیسوانی که به داغت، پیر خواهد شد؟! همه دیدند می‌بوسید، دستان تو را مولا (ع) که یعنی با همین دست: آسمان، تسخیر خواهد شد! صدایت می‌زنند از آسمان، بشتاب، پر بگشا که عشق این باربا احساس تو، تکثیرخواهدشد 🌷🏴 مکتب شعر امامیه سیدعلی اصغرموسوی قم - تاسوعای حسینی ١٣٨۶ @saapoem https://eitaa.com/saa_institute "" "" "" ""