eitaa logo
خط سبز
107 دنبال‌کننده
278 عکس
28 ویدیو
2 فایل
گاه نوشت های "محمدرضا اخضریان کاشانی" دانش جوی اندیشه و سیاست و جامعه
مشاهده در ایتا
دانلود
و اینک ... رییس جمهور مسعود پزشکیان پیام ۱۵ تیر از ۸ تیر هم واضح تر بود. باشد که همه عبرت گیرند.
ما سه نفر را کجا می برید؟ یک طنز کنایی قدیمی است که میگه پلیس، به دو نفر خلافکار دستبند زده بود، یک نفر برای اینکه برای دوستانش خودنمایی کنه رفت وسط،اون دونفر و گفت ما سه نفر را کجا می برید؟ بزودی و با اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری بازار انتشار فهرست های راست و دروغ معرفی کابینه و مقامات عالی رتبه اجرایی گرم خواهد شد. این فهرست را می توان در چند دسته تقسیم بندی کرد : یک گروه با هدف گمانه زنی و نمایش قدرت تحلیل و اطلاعات خود گروه دیگر با هدف تخریب یا تضعیف دولت و معرفی اسامی نامحبوب گروهی نیز برای قلق گیری برای معرفی افراد و کاستن از بار مخالفت های رقبا اقدام به انتشار چنین فهرست هوایی می کنند. اما گروه دیگری نیز هستند که فهرست شان نیازمند تامل بیشتر و گاه پرهیز از آنهاست. این گروه را می توان ذیل بازاریابان پست و مقام جای داد. یک فهرست حاوی جمع قابل توجهی از چهره های موجه نزدیک به رییس جمهور با یک یا دو گزینه ساختگی که با هدف جلب توجه مقامات اثرگذار دولت در میان آنها جای‌گذاری شده اند. بازاریابی فرایندی است که طی آن فروشنده با مشتری ارتباط قوی برقرار و برای او ارزش ایجاد می‌کند تا در ازای آن از مشتری ارزش دریافت کند. کار این بازاریابان پست و مقام، برساخت یک تصویر مطلوب فوری از کارفرمای خود برای خریداری است که می تواند ارزش برساخته را به پست اجرایی تبدیل کند. روشن است که با توجه به محدودیت زمانی یا توانمندی های محدود کارفرما، ارایه تصویری واقعی و دقیق از او ممکن نباشد لذا تمرکز این الگوی بازاریابی بر شباهت آفرینی میان گزینه مدنظر با چهره های موجه دولت از یکسو و القای محبوبیت او نزد مردم یا کارشناسان و نخبگان و بهره گیری از الگوی "ما سه نفر را کجا می برید؟" است. بدیهی است که هر چه این فهرست ها بیشتر و نام کارفرمای مدنظر در بیشتر آنها مشترک باشد، بخت او برای برساخت یک چهره مدیریتی بیشتر خواهد بود. تجربه نشان داده که به دلیل نبود نظام کارآمد احراز مناصب و مشاغل اجرایی، چنین بازاریابی هایی امکان توفیق نسبتا بالایی داشته نام گزینه مدنظر را برای یک جایگاه اجرایی خوب حتی اگر همان پیشنهاد فهرست جعلی هم نباشد بالا آورده و در ذهن و فهرست موقعیت های قابل توزیع ارتقا می بخشد و دو طرف این بازاریابی یعنی کارفرما و پیمانکار را بهره مند می سازد. اگرچه از نظر قانونی منعی برای این اقدام وجود ندارد اما ضرورت هشیاری دولتمردان و تعیین سازوکارهای دقیق انتخاب و نصب مدیران و پرهیز از چنین سیاه کاری هایی را گوشزد می کند. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
رییس جمهور همه (نقل ازکتاب خاطرات دکتر پاپلی یزدی - جغرافیدان برجسته کشور ) ... پرسیدم شما برای حزب چه کار می کردید؟ گفت مشورت می‌دادم. ولی یک کمیته مالی هم درست کردم و برای انتخابات پول جمع می کردم. گفتم اگر محرمانه نیست چقدر پول جمع کردید؟ گفت من خودم ۱.۲۰۰.۰۰۰ فرانک دادم و از دوستانم هم پول گرفتم، جمعاً ۴۳.۰۰۰.۰۰۰ فرانک پول جمع کردم و به حزب دادم. گفتم چند درصد امیدوار به پیروزی هستند. گفت صد در صد. گفتم حزب سوسیالیست چندین دهه است که برنده انتخابات نشده است. گفت: اما فرانسوا میتران رقیب سرسختی است. دو شب بعد نتیجه انتخابات معلوم شد. فرانسوا میتران برنده انتخابات بود. او رییس جمهور منتخب اعلام شد. سوسیالیست‌ها،‌ کمونیست‌ها و کلاً چپی‌ها به خیابان‌ها ریخته بودند و شادی می‌کردند. شادی عظیم. میدان باستیل غلغله بود. رگباری شدید و رعد و برقی بی‌نظیر پاریس را در بر گرفته بود. من برای تماشا رفته بودم. خیس آب بودم که به پای آسانسور رسیدم. موسیو پیر دسپاکس با چشمی اشکبار پای آسانسور بود. گفت برو لباست را عوض کن و به خانه من بیا. همین کار را کردم. پیرمرد مثل اینکه جوانی را از دست داده باشد، بخاطر شکست حزبش گریه می‌کرد. می‌گفت منافع ملی ما در خطر است. او می‌گفت در ظرف چند ماه سرمایه‌ها از فرانسه فرار خواهند کرد. سرمایه دارها سرمایه‌هایشان را از کشور خارج می‌کنند و اقتصاد فرانسه مختل می‌شود. من 35 سال داشتم و او ۸۵ سال. سال ۱۳۶۱ بود ومن خود نگران وضعیت کشور. صحبت را عوض کردم و حال بچه‌ها و نوه‌هایش را پرسیدم. از 6 بچه‌اش هیچکدام درپاریس نبودند. چند نوه‌اش در پاریس بودند که گاه گاه به پدربزرگ سری می‌زدند. چند ماهی گذشت و فرانسوا میتران در کاخ الیزه بود. عراق به ایران حمله کرده بود. یکی از نتایج این جنگ گرانی قیمت نفت بود. نفت از بشکه‌ای ۶-۷ دلار به بیش از ۳۰ دلار رسیده بود. فرانسوا میتران در تلویزیون ظاهر شد. رییس جمهور با مردم صحبت کرد. گفت به علت گرانی نفت، فرانسه با مشکلات اقتصادی روبرو خواهد شد. او پیشنهاد داد و گفت من نه دستور می‌دهم و نه بخشنامه می‌کنم، فقط پیشنهاد می‌دهم. پیشنهادش چه بود. قانون در فرانسه می‌گفت که درجه حرارت ساختمان‌ها در زمستان ۲۱ درجه باشد. میتران گفت اگر به جای ۲۱ درجه، شوفاژها را روی ۱۸ درجه تنظیم کنید، حدود ۳ میلیارد فرانک صرفه‌جویی انرژی خواهیم داشت. چند روز بعد رفتم خبری از موسیو دسپاکس بگیرم. زمستان بود و سرما. موسیو در آپارتمانش را باز کرد. دیدم پالتویی پوشیده و کلاهی بر سر گذاشته است. من داخل آپارتمان موسیو دسپاکس شدم . هوا سرد بود، پرسیدم پس چرا اینقدر لباس پوشیده‌اید و کلاه به سر دارید؟ گفت رییس جمهور چند روز پیش پیشنهاد داد که درجه حرارت را از ۲۱ به ۱۸ کاهش دهیم. گفتم شما که با فرانسوا میتران مخالف بودید، از پیروزی او ناراحت شدید، آنقدر ناراحت شدید که گریه کردید. گفت موسیو پاپلی از وقتی او رییس جمهور شد، او رییس جمهور همه فرانسه و همه ملت فرانسه است. من از نظر حزبی با او مخالفم ولی او ربیس جمهور من است. من حرف او را بعنوان یک رییس جمهور قبول دارم. ما برای منافع ملی فرانسه همه باید با او همکاری کنیم. همه حزب ماهم با او همکاری دارند. البته ما درمجالس با حزب سوسیالیست‌ مخالفت می‌کنیم ولی هر کجا پای منافع ملی باشد همه یکی هستیم. در کارهای روزمره هم او رییس جمهور است. من درگوشه‌ای ازاتاق موسیو دسپاکس نشسته بودم، در فکر بودم و سردم شده بود، دیدم که دماسنج آپارتمان درست بالای سر شوفاژ است، شوفاژ آن طرف اتاق بود. گفتم موسیو دسپاکس، دماسنج بالای شوفاژ است، وقتی درجه حرارت بالای شوفاژ،‌ ۱۸ درجه باشد این گوشه اتاق حتماً ۱۵ درجه است. من گفتم باید جای دماسنج را عوض کنید. لااقل آن را به دیوار وسط اتاق بگذارید. موسیو دسپاکس فکری ‌کرد و گفت، من که خود را گول نمی‌زنم، پارسال هم دماسنج همان جا بالای سر شوفاژ بود. من پارسال اتاق را با همین دماسنج ۲۱ درجه تنظیم کردم و امسال با حرف رییس جمهور با ۱۸ درجه. جای دماسنج را هم عوض نمی‌کنم. من در حیرت بودم، مردی ۸۵ ساله‌ای که ۱.۲۰۰.۰۰۰ فرانک برای شکست فرانسوا میتران داده بود، حالا خود را در پالتو پیچیده بود تا حرف همین فرانسوا میتران را به عنوان رییس جمهور عملی کند. مردی که ماهیانه ده‌ها هزار فرانک در مزرعه وسهام درآمد داشت، می‌خواست ماهیانه ۶۰ فرانک درفاکتور شوفاژخانه صرفه‌جویی کند تا منافع ملیش حفظ شود. شاید من بهترین درس دکترایم را در پاریس در اتاق موسیو دسپاکس گرفتم نه از دانشگاه سوربن! رییس جمهورمنتخب ولو ازحزب مخالف، رییس جمهور همه ملت و کشور است. 🌹😊🌹
نتیجه طبیعی پزشکیان، پیروز انتخابات شد و جلیلی شکست خورد. شکست، عموما موجب ناراحتی است اما بعید می دانم عزیزان سوپر انقلابی از نتیجه انتخابات احساس ناراحتی داشته و اساسا آن را شکست تلقی کنند. اگر به خاطر بیاوریم با چه زحمتی موفق شدند پنج میلیون رای ناخالص مرحوم رییسی را خالص سازی کرده و به سبد ناخالص پزشکیان بریزند قاعدتاً باید خوشحالی امروز آنان را درک کنیم. بی شک اگر چند سال دیگر نقش آفرین بودند کل هجده میلیون رای رییسی منهای چند نفر را از ناخالصی ها پاک می کردند. اگر دیدید از امروز به جای پذیرش خطا و درک واقعیت، باز هم مردم را بی بصیرت و خواص انقلابی را نفوذی و ناخالص می خوانند خیلی تعجب نکنید. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام)
عصر بی قراری با اعلام نتایج انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری، هم دولت چهاردهم هم از دید من دوره جدید جمهوری اسلامی ایران رسما آغاز شد. ممکن است بدبینانه باشد اما از دید من دوره پیش رو با گام اول نظام، کاملا متفاوت و از برخی جهات، تنها با دهه ۶۰ قابل مقایسه خواهد بود، شرایطی که چالش های نظام، بنیادین و سازوکارهای حل آن رادیکال بوده رقابت های هویتی، منشأ صف بندی های سیاسی و اجتماعی خواهد بود. دورانی که می توان بی قراری سیاسی را وجه ممیزه آن و ناآرامی اجتماعی را چهره غالب عرصه عمومی تلقی کرد. زمانه ای که فاضلی ها تکثیر خواهند شد و رییس جمهور، عبارت "آرام باش" را بارها به کار خواهد برد. جامعه را می توان به دوقطب رادیکال شده رسمی (مورد حمایت نهادهای نظام) و غیر رسمی (مورد حمایت نخبگان و توده های منتقد نظام) تقسیم کرد که مرزبندی ایدئولوژیک دارند و دولت، توان لازم برای برآوردن خواسته های هیچ یک از دوقطب را ندارد و نتیجه آن افول سرمایه اجتماعی از یکسو و پیگیری رادیکال مطالبات هم در نهادهای رسمی هم در کف جامعه از سوی دیگر است. وضعیتی که به تقابل رسمی دولت و مجلس و طرح های استیضاح و عدم کفایت سیاسی در زمانی کوتاه (شاید کمتر از یکسال آینده) میل کرده‌ و‌ در عرصه میدانی به اعتراضات خیابانی تمایل خواهد داشت. روشن است که این شرایط، که صادقانه امیدوارم مبتنی بر تحلیل نادرست من بوده و هرگز محقق نشود، حاصل تضعیف گفتمان جمهوری اسلامی و تقویت دال های مرکزی رقیبی است که سربرآورده و در حال عرض اندام برای گفتمان غالب اند‌ برخلاف ایده رایج، پزشکیان را اصلا دولت سوم روحانی نمی دانم بلکه در نوستالژی، نزدیک به دولت سوم خاتمی و از نظر مشی سیاسی و اقتصادی دولت سوم مشترک میرحسین و احمدی نژاد می دانم؛ یک ترکیب ناهمگون که توده گرایی در عرصه اجتماعی و گرایش های چپ کلاسیک در عرصه اقتصادی و رویکردهای چپ مدرن در عرصه سیاسی وجه غالب آن خواهد بود. با این حال، دولت آینده به زودی معنای واقعی دولت سایه را درک کرده و تاثیرات آن بر حکمرانی را به روشنی درک خواهد کرد. در این شرایط، شکاف دولت و ملت سناریویی طبیعی و چالش ملت با ملت، بدترین سناریو خواهد بود. من شخصا برای مدیران دولت آینده، آرزوی صبر و اجر دارم. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
در ضرورت فهم جریان شناسی مشارکت سیاسی در ایران عمدتا مبتنی بر ایجاد یک دوقطبی هویتی میان دو جریان اصلی سیاسی کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان بوده است به همین دلیل، نیروی سوم غالبا توفیقی نداشته است. این روند با تضعیف جایگاه سیاسی و سرمایه اجتماعی دو جریان سیاسی کشور در سال‌های پایانی دهه ۸۰ به برآمدن یک نیروی سوم از دل دو جریان پیشین شد که ادعاهای تازه ای داشت. اعتدال گرایی که برای کسب پایگاه سیاسی واجتماعی سالها تلاش کرده و ناکام مانده بودند با یک کاسه کردن هر دو جریان سنتی با نام افراط و جایگزینی خود به نام اعتدال موفق شد نیروی سوم را به نیروی دوم بدل کند در سال ۹۲ به پیروزی رسید و با همراهی نیروهای نزدیک به خود از دو جریان سابق هشت سال مدیریت کرد. این هشت سال فرصت تازه ای بود که ناکارآمدی های متعدد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، به جریان شناسی کشور نیز سرایت نموده با تغییر دال مرکزی هویت سیاسی کشور، گفتمان حاکم بر جریانات را به ارزشهای بنیادین نظام تغییر داد. این تغییر هویتی، منحر به بروز شرایط گذار هویتی گردیده که حاصل آن را می توان در دو جریان سنتی سابق به خوبی مشاهده کرد. وضعیتی که نوعی بازگشت به دهه ۶۰ و وزن کشی جریانات سیاسی درون نظام را تداعی می کند که چالش بنیادین آن هویت یابی تازه نیروهای موسوم به انقلابی است، هویتی که دال مرکزی آن ارزشهای انقلابی و غیریت سازی آن مبتنی بر نزدیکی یا دوری از آن ارزشهاست، شرایطی که نه تنها مرزهای سابق اصولگرایی و اصلاح طلبی را بهم ریخته که چالش های گسترده ای در درون این جریانات نیز ایجاد کرده است. بی شک می توان به تفصیل در باب این جریان شناسی سخن گفت اما آنچه در این کوتاه نوشت، می توان گفت تاثیر این تغییرات بر مشارکت سیاسی در کشور است که نظام دو حزبی را عملا به نظام چندحزبی تغییر داده است به گونه ای که انتظار دستیابی به پیروزی انتخاباتی با ۵۰ درصد آرا عملا غیرقابل تصور و نیازمند ائتلاف با سایر جریانات است. در انتخابات ۱۴۰۰ این چالش با روشی سنتی رفع و با ریش سفیدی و انصراف نمایندگان برخی جریانات و خرده جریانات از یکسو و ضعف نماینده جریانات مقابل، به پیروزی جریان موسوم به جبهه انقلاب یا اصولگرایان سابق منجر شد اما به نظر می رسد این ریش سفیدی در آینده نزدیک کارایی لازم را نداشته نیازمند سازوکارهای روشن تر ائتلاف سیاسی میان جریانات نزدیک و تسهیم قدرت میان آنان باشیم.  انتخابات ۱۴۰۳ نمونه روشنی از این شرایط است که یک سوی آن تجدیدنظرطلبان با یک نماینده ناخواسته به ائتلافی اجباری رسیدند و سوی دیگر آن محافظه کاران موسوم به جبهه انقلاب است که حتی با ریش سفیدی بزرگان آن که خود به شدت دچار تشتت و پراکندگی شده و نیروهای تاثیرگذار آن به دو گروه حامیان تبدیل شده بودند و نهایتا هم امکان پیروزی نیافتند. وضعیت امروز جبهه انقلاب را هم می توان با عنوان شکاف و اختلاف مورد توجه قرار داد و برای ترمیم آن به رویکردهای سنتی و ریش سفیدی روی آورد هم به عنوان یک فرصت تاریخی مدنظر قرار داده زمینه شکل گیری جریانات تازه سیاسی را در گام دوم انقلاب فراهم کرد و چرخه باطل همگرایی های ظاهری را شکست، شرایطی که جریان انقلابی کشور در دهه ۶۰ نیز تجربه کرد و از دل جامعه روحانیت مبارز، مجمع روحانیون مبارز را استخراج کرد. لازمه تداوم ارزشهای انقلاب و جمهوری اسلامی، پذیرش این سطح از شکاف و بازسازماندهی آن در قالب های تازه ایست که هم اکنون نیز حامیان و تشکیلات فعالی دارد و اعمال سازوکارهای مرسوم جهان در قالب ائتلاف های سیاسی و انتخاباتی و تسهیم قدرت بسان همه نظام های چندحزبی است. پرخطرترین و پرخطاترین رویکرد جبهه کنونی انقلاب این است که از این فرصت تاریخی که شباهت ها و تفاوت های جریانی و زیرجریانی نیروهای مختلف سیاسی آشکار شده به سود برساخت یک گفتمان تازه سیاسی و مرزبندی آشکار سیاسی و اجتماعی در قالب احزاب یا تشکل های دارای هویت متمایز و تعیین شروط روشن برای ائتلاف های آینده بهره نگیرند. در این باره بازهم خواهم نوشت ... به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
صبح دولت در روزهای انتخابات، در یادداشتی جدال میان پزشکیان - جلیلی را چالش دو زبرگفتمان جمهوریت - اسلامیت دانستم. در تلقی جمهوریت، رای مردم مبنای مشروعیت دولت است و تنفیذ حکم و تحلیف، تنها تشریفات قانونی و الزامی هستند که "باید" برگزار شود. در این تلقی، منتخب مردم بلافاصله پس از انتخاب، مشروعیت داشته احکام او قانونی است. برداشتی که با تفسیر زیرگفتمان اسلامیت کاملا متفاوت است و البته با تفسیر شورای نگهبان نیز منافات دارد. نامه امروز پزشکیان به مخبر با ادبیات دستوری و ابلاغ چند فرمان به وی را می توان در همین چارچوب فهم کرد. این نامه، سرآغاز رویدادهایی است که در آینده بهتر نمایان خواهد شد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
دستورالعمل پسا انتخاباتی انشعاب و ائتلاف در یادداشت پیشین با عنوان "در ضرورت فهم جریان شناسی" بر لزوم درک شرایط کنونی و گذر از جبهه بندی های صوری به نام انقلاب یا هر عنوان هویتی و ارزشی تاکید کردم. در یادداشت حاضر نیز بنا دارم با تاکید بر همین محور از الزامات این اقدام بنویسم. بدون هرگونه پرده پوشی، اکنون وقت انشعاب و تلاش برای ائتلاف در آینده است. جبهه خیالی موسوم به جبهه انقلاب انبوهی از اختلاف نظرها و شکاف های درونی را حمل می کند که تنها با ریش سفیدی یا تهدید به وحدت شکنی قابل تداوم است و به دلیل سلطه پیشران های رادیکال بر آن در شرایط کنونی کشور و مرزبندی های عقیدتی نادرست، عملا محکوم به تندروی و نادیده گرفتن نیروهای میانه رو و پیوند دادن آنان به جبهه مقابل است. کاری که در انتخابات اخیر به روشنی انجام شد و میلیونها رای را از سبد اصولگرایی خارج و به سبد اصلاح طلبان واریز کرد.  بر این اساس لازم است هر یک از کنش‌گران سیاسی و اجتماعی کشور صرفنظر از تعلقات پیشین جناحی، گفتمان جمهوری اسلامی را به عنوان گفتمان غالب و حاکم به رسمیت شناخته بدون واهمه از صف بندی های بی سرانجام کنونی خارج شده و جریان اختصاصی خود را صورت بندی نمایند. لازمه این کار، تعیین نسبت جریان با اموری است که به شکل روشن، زمینه فهم درست جامعه از باورها و رویکردهای هر گروه را در حوزه های مختلف فراهم سازد.‌ در این عرصه، تعیین موضع و نسبت جریان با محورهای زیر ضروری است : ✓ولایت و ولی فقیه ✓جمهوریت ✓اسلامیت ✓عدالت و سازوکار تحقق آن ✓آزادی های اجتماعی ✓آرادی سیاسی ✓وزارت و مسوولیت زنان ✓حجاب ✓امنیت ✓بخش خصوصی ✓ثروت ✓فرهنگ و نقش دولت ✓آموزش و پرورش ✓دانشگاه ✓حزب و تحزب ✓اهل سنت و مناصب مدیریتی ✓رابطه با : آمریکا جبهه مقاومت کشورهای منطقه روسیه چین و برخی محورهای دیگر که در شرایط مختلف، قابل افزایش می باشد. در این چارچوب و برای دستیابی به یک ساختار منسجم و راهگشا، پذیرش چند شرط، الزامی است: ✓اگر به دنبال رای آوری و پیروزی نیستید و تنها به دنبال ادای تکلیف هستید به جای فرایند انتخاباتی به دنبال تاسیس یک گروه فشار یا نفوذ بروید و کار را برای دیگران سخت نکنید. ✓به اقتضائات مردم‌سالاری و رای اکثریت ملتزم باشید. ✓رقیب یا رای دهندگان به او را با ادبیات ارزشگرا، تحقیر نکنید، رای نیاوردن شما ریشه در توان و ظرفیت گروه شما دارد نه درک و بصیرت مردم. ✓از جدایی از دوستان قدیم نترسید. ✓از ملامت محافظه کاران سنتی برای انشعاب و ایجاد شکاف در جبهه خیالی نترسید. ✓از احتمال نزدیکی به رقبای جریانی سابق نترسید. ✓اگر ۷۰ درصد و بیشتر با هرجریان و حزبی همگرایی وجود داشت چه چپ چه راست، امکان تشکیل یک جبهه را دارید، پس به آن فکر کنید. ✓شرایط ائتلاف ها شامل حزئیات تفاهم های آتی را از ابتدا تعیین کنید. ✓ائتلاف در نسبت آرا ی هر گروه است. برای جلب نظر بیشترین میزان از آرای جامعه برنامه ریزی کنید. ✓شیوه تعیین نسبت آرا حتی موسسه نظرسنجی مورد وثوق را معین کنید. ✓مدرسه حکمرانی حزبی راه اندازی کنید و افراد زیادی را با مرام خود آشنا کنید. ✓سازوکار ارتقا در سلسله مراتب جریان را روشن و مکتوب کنید به نحوی که هرکسی بتواند برای چهار سال آینده برنامه ریزی شخصی کند. ✓برای هر شاخص ارتقا امتیاز درنظر بگیرید ✓امتیازات را در سامانه برای همه بویژه کسانی که مایل به رشد حزبی و اجرایی هستند قابل رصد کنید. ✓موقعیت ها و مناصب درون جریانی را مشخص و امتیاز لازم برای کسب هریک را مشخص کنید. ✓امکان و فرصت کار اجرایی را برای علاقه مندان فراهم کنید. ✓به اعضا هویت و احساس تعلق جریانی بدهید. ✓به اعضا بازاریابی سیاسی یاد بدهید. ✓برای اعضا فرصت شکست و کنار آمدن با آن را فراهم کنید. ✓برای اعضا، توان کار تیمی و حس پیروزی و شکست جمعی را فراهم نمایید. بی تردید، این فهرست به همین موارد ختم‌نمی شود و با بهره گیری از تجارب جهان و تمرین و تکرار بومی می توان آن را توسعه داد یا ترمیم کرد. اما امید است بر این اساس بتوان کنش‌گری سامانمندی در فضای سیاسی فراهم نمود و علاوه بر ادای تکلیف، به دستاوردهای ملموس نیز دست یافت. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
صلى الله عليك يااباعبدالله الحسين (ع) اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ. فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی و ایام حزن انگیز شهادت سید و سالار شهیدان و آزادگان جهان، حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش، را تسلیت عرض می کنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل اینتر باشیم باشگاه اینتر در کلیپ معرفی مهدی طارمی با به تصویر کشیدن گوشه ای از تمدن ایران، او را ستاره‌ای درخشان و شاهزاده ای از خلیج فارس معرفی می‌کند که باید مورد توجه قرار بگیرد. پی نوشت : ۱) نکته قابل توجه این ویدئو استفاده از عبارت «خلیج فارس» در کنار هواپیمایی قطر (اسپانسر باشگاه اینتر) است. ۲) در این کلیپ می توان به روشنی، یکی از رمز و رازهای هویت سازی و چهره سازی اسطوره ای از یک بازیکن فوتبال را دید که هم ارزش افزوده مادی وی را در قالب یک بازاریابی ویژه ارتقا می دهد هم به خود او و هوادارانش هویت مشترک می بخشد. ۳) نگاهی به ورزشکاران، هنرمندان یا اندیشمندان برجسته ای که امکان چنین اسطوره سازی از آنان در داخل وجود دارد یادآوری می کند که چقدر از این هنر برندسازی فاصله داریم. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
🏴🏴🏴🏴🏴🏴                      صلى الله عليك يااباعبدالله الحسين (ع) السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَبا عَبْدِ الله وَ عَلئ الأَرواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أَبَداً ما بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ الله آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيارَتِكُمْ. السَّلامُ عَلئ الحُسَيْنِ وَ عَلئ عَلِيِّ بْنِ الحُسَيْنِ وَ عَلئ أَوْلادِ الحُسَيْنِ وَ عَلئ أَصْحابِ الحُسَيْنِ .
خواندنی و درس آموز درباره معاون ترامپ سیاستمداری که در سال ۲۰۱۶ دونالد ترامپ را با هیلتر مقایسه و او را یک «احمق» نامیده بود، حالا با تصمیم این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری قرار است به عنوان معاون در این رقابت حضور یابد. دونالد ترامپ دو روز بعد از سوءقصد نافرجام، رسماً سناتور جی‌دی ونس را به عنوان معاون خود برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ معرفی کرد. ونس، به عنوان یک تاجر سرمایه‌دار، می‌تواند به کارزار ترامپ در جذب سرمایه‌های کلان برای رسیدن به سطح جمع‌آوری کمک‌های مالی دموکرات‌ها کمک کند. ماه گذشته، او یک برنامه جمع‌آوری سرمایه ۱۲ میلیون دلاری در سیلیکون‌ولی را مدیریت کرد که توسط دیوید ساکس، کارآفرین حوزه فناوری، برگزار شده بود. آقای ونس در سال ۲۰۱۶ یکی از منتقدان جدی دونالد ترامپ بود و جریان انتخابات ریاست جمهوری آن سال، ترامپ را یک «احمق» خوانده بود. ونس همچنین گفته بود که ترامپ می‌تواند «هیتلر آمریکایی‌ها» باشد. به مرور اما او به یکی از مدافعان سرسخت ترامپ تبدیل شد و در سال ۲۰۲۰ حمله گروهی از طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره را کم‌اهمیت جلوه داد. جی‌دی ونس از همان سال ۲۰۲۰ به ترامپ نزدیک شد و روابط این دو به مرور زمان با یکدیگر مستحکم‌تر شد. البته رسانه‌های آمریکایی می‌گویند پیش از آنکه ونس با خود ترامپ روابط نزدیکی داشته باشد، یک دوست صمیمی برای پسرش یعنی دونالد ترامپ جونیور بوده است. ترامپ یک بار در سال ۲۰۲۲ و زمانی که از آقای ونس برای ورود به مجلس سنا حمایت می‌کرد، درباره این سیاستمدار جوان گفته بود: «او کسی است که چیزهای بدی در مورد من گفت، اما اگر من با این معیار پیش می‌رفتم فکر کنم هرگز از هیچ کسی در این کشور حمایت نمی‌کردم.» در مقابل، جی‌دی ونس هم ترامپ را «بهترین رئيس‌جمهور دوران زندگی خود» نامید و تأکید کرد که «هیچ کس مانند ترامپ فساد را در این کشور فاش نکرده است.» منبع : رادیو فردا
نمودار مناصب دولت چهاردهم این نمودار سازمانی را می توان از یکسو دسته بندی ذهنی دولتمردان چهاردهم و جایگاه هر سازمان و وزارتخانه و ربط و نسبت هر یک در ذهن آنان تلقی کرد و از سوی دیگر یک تلاش دیپلماتیک برای پنهان کردن نتیجه نهایی پشت یک ساختار گسترده دانست. تلاشی که در ظاهر با مشارکت دهها نفر صورت می پذیرد اما با تصمیم چند نفر محدود، نهایی و اعلام و شاید همان گزینه های نخست، اعمال می شود اما برای فرار از تبعات آن، تصمیم نهایی به گردن آن جمع بزرگ انداخته می شود. حاصل این فرایند نیز معمولا یکسان بوده است؛ به جای تولید همدلی و اتفاق نظر، اختلاف نظر ایجاد می کند و اعمال فشارها و پشت پرده ها در آینده بروز خواهد کرد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
نصیحه الملوک : تقدیم به دولت جدید جناب سعدی علیه الرحمه در نصیحه الملوک می فرماید: ملوک جهان را نصیحت رب العالمین بسنده است که در کتاب مجید می فرماید: «و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل » و دیگر فرمود: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان .» مجملی فرمود تعالی و تقدس، که مفصل آن در دفترها شاید گفتن . 1- تفویض کارهای بزرگ به مردم ناآزموده نکند که پشیمانی آرد . 2- پادشاهانی که مشفق درویش اند، نگهبان ملک و ملت خویشند . 3- از سیرت پادشاهان یکی آن است که به شب بر در حق گدایی کنند و به روز بر سر خلق پادشاهی . 4- صاحب دولت و فرمان را واجب باشد در ملک و بقای خداوند تعالی همه وقتی تامل کردن و از دور زمان براندیشیدن و در انتقال ملک از خلق به خلق نظر کردن . 5- علماء و ائمه دین را عزت دارد و حرمت، و زیردست همگنان نشاند و به استصواب رای ایشان حکم راند تا سلطنت مطیع شریعت باشد نه شریعت مطیع سلطنت . 6- پادشه صاحب نظر باید تا در استحقاق همگنان بتامل نظر فرماید . پس هر یکی را به قدر خویش دلداری کند، نه گوش بر متوقعان، که خزانه تهی ماند و چشم طمع پر نشود . 7- آثار خیر پادشاهان قدیم را محو نگرداند تا آثار خیر او همچنان باقی ماند . 8- وزارت پادشاهان را کسی شاید که شفقت بر دین پادشاه از آن بیشتر دارد که بر مال او و حیف رعیت بر پادشاه آسانتر گیرد که حیف سلطان بر رعیت . 9- پادشاهان پدر یتیمانند، باید که بهتر از آن غمخوارگی کند مر یتیم را که پدرش; تا فرق باشد میان پدر درویش و پدر پادشاه . 10- فاسق و فاجر را تقویت و دلداری کمتر کند که یار بدان شریک معصیت است و مستوجب عقوبت . 11- بر دوست و دشمن طریق احسان پیش گیرد که دوستان را مهر و محبت بیفزاید و دشمنان را کین و عداوت کم شود . 12- کاروان زده و کشتی شکسته و مردم زیان دیده را تفقد حال به کمابیش بکند که اعظم مهمات است . 13- مردم سختی دیده، محنت کشیده را خدمت فرماید که بجان در راستی بکوشند از بیم بینوایی . 14- لشکریان را نکو دارد و به انواع ملاطفت دل بدست آرد . که اگر دشمنان در دشمنی متفق باشند دوستان در دوستی مختلف نباشند . 15- عامل مردم آزار را «عمل » ندهد که دعای بد بدو تنها نکنند . 16- از جمله حسن و تدبیر پادشاه یکی آن است که با خصم قوی در نپیچد و بر ضعیف جور نکند که پنجه با غالب افکندن نه مصلحت است و دست ضعیفان بر پیچیدن نه مروت . 17- ظلم صریح از گناه خاصان تن زدن است و عامیان را گردن زدن . 18- هر آنکه نفسش سر طاعت بر فرمان شریعت ننهد فرماندهی را نشاید و دولت برو نپاید . 19- دین را نگاه داشتن نتوان الا به علم و ملک را الا به حلم . 20- هر کس بد اندر قفای دیگری گفت از صحبت او بپرهیز که در پیش تو همچنین طیبت کند و از قفا غیبت . 21- قوت رای خداوندگار مملکت آن است که دخل فردا امروز بکارد و کار امروز به فردا نگذارد . 22- هر نعمتی را شکری واجب است . شکر توانگری، صدقات و شکر پادشاهی، رعیت نوازی و شکر قربت پادشاهان، خیر گفتن مردمان و شکر دل خوشی، غمخواری مسکینان و شکر توانایی، دستگیری ناتوانان . 23- سوز دل مسکینان آسان نگیرد که چراغی شهری را بسوزد . 24- عامل مگر از خدای تعالی بترسد که امانت نگاه دارد و الا به وجهی خیانت کند که پادشاه نداند . 25- مردی نه این است که حمله آورد . بلکه مردی آن است که در وقت خشم خود را بر جای دارد و پای از انصاف بیرون ننهد . 26- پادشاهان جایی نشینند که اگر دادخواهی فغان بردارد با خبر باشند که حاجبان و سرهنگان نه هر وقتی مهمات رعیت به سمع پادشاه رسانند . 27- تو بر جای آنانی که رفتند و کسانی که خواهند آمدن . پس وجودی میان دو عدم التفات را نشاید . 28- هر که کسی را نرنجاند از کسی نترسد . کژدم که همی ترسد، همی گریزد از فعل خبیث خویش . گربه در خانه ایمن است از بی آزاری و گرگ در صحرا سرگردان از بد فعالی، گدایان در شهر آسوده از سلیمی و دزدان در کوه و صحرا نهان از حرامزادگی . 29- دشمن به دشمن برانگیز تا هر طرف غالب شوند، فتح از آن تو باشد . 30- پیشوای هر ملتی عزیز دارد و به حرمت نشاند . 31- در پادشاهی چنان کند که اگر وقتی پادشاه نباشد جفا و خجالت نبیند همچون زنبور که هر که مر او را ناتوان و افتاده بیند پای در سر مالد . 32- چندانکه از زهر و مکر و غدر و فدایی و شبیخون بر خود است از درون خستگان و دل شکستگان و دعای مظلومان و ناله محرومان برخود باشد . سلطان غزنین گفتی من از نیزه مردان چنان نمی ترسم که از دوک زنان یعنی سوز سینه ایشان . 33- از دیوان زیرزمین چندان بر حذر نباید بود که دیوان روی زمین یعنی آدمیان بد . 34- عیب خود از دوستان مپرس که بپوشانند، تفحص کن که دشمنان چه می گویند . 35- جایی که لطف باید کردن به درشتی سخن مگوی که کمند از برای مهاجم سرکش باشد و جایی که قهر باید بلطافت مگوی که شکر بجای «سمقونیا» فایده ندهد . ادامه دارد ...
36- دوستدار حقیقی آن است که عیب تو را در روی تو بگوید تا دشوارت آید و از آن بگردی و از قفای تو بپوشد تا بدنام نگردی . 37- ضعف رای خداوند مملکت آن است که دشمن کوچک را محل ننهد یا دوست را چندان پایه دهد که اگر دشمنی کند، بتواند . 38- اعتماد کلی بر نوآمدگان مکنید . 39- آن کن که خیر تو در قفای تو گویند، که در نظر از بیم گویند یا طمع . 40- وقتی که حادثه ای موجب تشویش خاطر بود، طریق آن است که شبانگاه که خلق آرام گیرند، استعانت به درگاه خدای تعالی برد و دعا و زاری کند و نصرت و ظفر طلبد . پس آنگاه به خدمت زهاد و عباد قیام نماید و همت خواهد و خاطر به همت ایشان مصروف دارد . پس به زیارت بقاع شریف رود و از روان ایشان مدد جوید . پس در حق ضعیفان و مسکینان و محتاجان شفقت فرماید و تنی چند از زندانیان رهایی دهد پس آنکه نذر و خیرات کند . آنگه لشکریان را نوازشی کند و به وعده خیر امیدوار گرداند . آنگه به تدبیر و مشاورت دوستان خردمند یکدل در دفع مضرت آن حادثه سعی کند . به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
استاد ظریف! ۱) هر دانشجوی سال اول علوم سیاسی می داند اینجا ایران است و در ایران امروز، یک کارهایی نمی شود. از آن جمله وزارت اقلیت های دینی یا مذهبی. فوق فوقش، مشاور یا معاون ... ۲) هر دانشجوی سال دوم علوم سیاسی می داند که افزایش توقعات غیرقابل تحقق، منجر به گشودگی شکاف های اجتماعی و سرریز آن به کف جامعه می شود. ۳) هر دانشجوی سال سوم علوم سیاسی می داند که برای وزیر شدن باید از مجلس رأی گرفت. اگر مجلس همراه نباشد یا باید از رهبری هزینه کرد یا از سرمایه اجتماعی نظام. ۴) هر دانشجوی سال چهارم علوم سیاسی می داند که برای تحقق یک ایده، باید آن را عملی کرد و بر زبان نیاورد. اگر بر زبان بیاوری یا نمی خواهی انجام دهی یا تلاش می کنی هزینه تراشی کنی. ۵) هر دانشجوی ترم اول ارشد علوم سیاسی می داند که الگوی شورایی برای انجام یک کار سیاسی عمدتا برای فرار از پاسخگویی نسبت به عواقب احتمالی آن توسط یک نفر و حواله دادن آن به یک جمع است. کارگروه انتساب وزیران هم چیزی غیر از این نیست. ۶) هر دانشجوی سال دوم ارشد علوم سیاسی می داند وزرا، افراد اجرایی امین رییس جمهور هستند و باید در قالب یک تیم منسجم کار کنند. در آوردن وزیر از کارگروه و با شاخص هایی که از کار تیمی جداست شبیه هدیه گرفتن از لپ لپ است. فقط گاهی ممکن است هدیه خوبی گیرتان بیاید. این را رییس جمهور و مشاورانش هم حتما می دانند. ۷) هر دانشجوی سال اول دکتری علوم سیاسی می داند که کسی که خلاف موارد بالا عمل می کند یا اصلا سیاست نمی داند یا اینکه هم خیلی سیاست می داند‌ هم بازیگر خوبی است و تلاش دارد یا ذهن جامعه را به امور دیگری معطوف کند یا بنا دارد با فشار اجتماعی، هزینه مخالفت با تغییرات را بالا برده به گردن مخالفان بیندازد. ۸) هر دانشجوی سال دوم دکتری علوم سیاسی می داند که نتایج همه کارگروه ها و شوراها و شاخص ها، معرفی چند گزینه غیرقابل انتخاب در کنار یک گزینه مدنظر است که نهایتا همان فرد معرفی خواهد شد و سایر گزینه ها برای نمایش های نخ نمای توجه به اقلیت ها استفاده خواهد شد. ۹) دانش آموختگان علوم سیاسی به کسانی که کارهای بالاتر را انجام می دهند می گویند : استاد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
در باب کارگروه انتخاب وزیران چند روزی است که رییس جمهور منتخب، کارگروه هایی را برای انتخاب وزیران تعیین نموده اند. اخیرا هم از شورای راهبری انتخاب اعضای کابینه رونمایی شد. در این باره نکاتی است که قابل تامل است : ۱) انتخاب وزیر از وظایف و اختیارات همزمان رییس جمهور است. ۲) رییس جمهوری که حزبی نیست و یک حزب واقعی از صفر تا صد امور مرتبط با دولت او را برعهده ندارد در انتخاب وزیران خود نیر متعهد به هیچ حزبی نیست. ۳) هیات دولت برخلاف نامش هیاتی اداره نمی شود بلکه مانند یک تیم ورزشی است که با یک مربی و چند بازیکن حرفه ای و تعدادی عوامل اجرایی وارد رقابت می شود. ۴) در هر تیمی، هماهنگی درونی و انسجام اعضا از یکسو و هماهنگی با تاکتیک مربی یک ضرورت اساسی است. ۵) در یک تیم موفق، همه بازیکنان، ستاره های برجسته نیستند و چه بسا چندین ستاره مانع تشکیل یک تیم منسجم شوند یا در بسیاری از موارد امکان استفاده همزمان از آنها نباشد. ۶) انتخاب وزیران که باید یک تیم منسجم و هماهنگ با نقشه راه رییس‌جمهور باشند نهایتا یک مسوولیت محدود است نه یک اقدام شورایی. شورا، کارگروه یا هر عنوان جمعی دیگر صرفا برای ارایه پیشنهاد به رییس جمهور، مفید است اما انتظاری بیشتر از آن نباید داشت. ۷) انتخاب شورا محور، ضرورتا یک نظام علمی و مبتنی بر عقلانیت نیست، بلکه این ملاک ها و سنجه های انتخاب است که ممکن است مبتنی بر علم باشد. ۸) تجربه انتخاب شورایی وزیران تجربه تازه ای نیست و حداقل در کمیته های چندگانه دولت نهم نیز سابقه دارد. ۹) ترکیب کارگروه های معرفی وزرای دولت چهاردهم که بر سهم گروه های سیاسی استوار است ضرورتا یک ترکیب علمی و کارشناسانه نیست بلکه پیش فرض های رییس جمهور و اطرافیان در مورد کارشناسان خبره است و قطعا می توان چهره های علمی و کارشناسان زبده تری نیز معرفی کرد. ۱۰) وزیر، بیشتر از جایگاه تخصصی خود یک پست سیاسی به عنوان عضوی از هیات دولت است که با مدیران تخصصی آن وزارتخانه تمایز آشکاری دارد. بر همین اساس، وزیر در هر وزارتخانه باید جایگاه سیاسی قابل تاییدی داشته باشد و رای لازم را از مراجع مختلف بویژه مجلس دریافت کند. ۱۱) اگر فهرست نهایی کابینه به یک تیم منسجم منتهی نشود این رییس جمهور است که باید پاسخگو باشد نه کارگروه مربوط. ۱۲) برای دولت چهاردهم که مبتنی بر گفتمان روشن یا برنامه، شعارها و وعده هایی عینی شکل نگرفته معرفی سنجه های عینی انتخاب وزیران، چندان نزدیک به واقعیت نیست، لذا انتظار از کارگروه های پراکنده که پیش از این جلسات مشترک هدفمندی نداشته اند برای معرفی یک تیم منسجم که اقتصادش با سیاست و فرهنگ و جامعه و ... هماهنگ باشد دور از واقعیت است. ۱۳) برجسته سازی نقش کارگروه ها و علمی نشان دادن الگوی انتخاب وزیران، بویژه بر اساس سنجه هایی که در سپهر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور به سادگی قابل تحقق نیست، جز به افزایش توقعات و احساس ناکامی جامعه منجر نخواهد شد. ۱۴) موارد فوق را حتی اگر خود رییس جمهور نداند باید مورد توجه نزدیکان اهل دقت ایشان باشد تا در آینده نزدیک، دولت چهاردهم را گرفتار چالش های گوناگون نسازد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
سایه ها می دانند که چه تابستانی است. دنیای غریبی است، چند سال پیش در مقابل سازمان ملل یا نشست اروپایی در آلمان و چند جای دیگر وقتی مزدوران سازمان منافقین شعار می دادند : ظریف برو گم شو! نیروهای انقلابی در نمازجمعه و مراکز دیگر از ظریف حمایت می کردند. اما دیروز (جمعه) که تصاویر شعارهای برخی نمازگزاران جمعه علیه ظریف را دیدم که فریاد می زدند : ظریف برو گم شو! ناخودآگاه به سالها قبل رفتم. سال ۷۷ بود، دانشجوی سال سوم دانشگاه بودم. برای سال جدید تحصیلی از کاشان به تهران رسیده بودم. جمعه بود و کمی از ظهر گذشته بود. آن زمان که مترو و اتوبوس پرسرعت نبود باید از ترمینال جنوب به جمالزاده می آمدی تا سوار مینی بوس های تجریش شوی. ناگهان جمع زیادی افراد درشت هیکل و عمدتا با لباس مشکی با فریاد های بلند علیه خاتمی شعارهای تندی می دادند و یک نفر را که در بالای پلکان کوتاه یک خانه پناه گرفته بود و دو نفر نیز سپر تو شده بودند را بدجوری کتک می زدند. عمامه سفید داشت و این باعث تعجب بیشترم شد. به رسم احترام به روحانیون جلوتر رفتم، تقریبا چند قدمی محل کتک کاری. عبدالله نوری بود، وزیر کشور خاتمی که گوشه پله ها سرش را میان دو دست گرفته و جمع شده بود و دو محافظش بدجور کتک خوردند. دقایقی آنجا بودم تا اینکه چند ماشین رسید و او را بردند. دیروز که ظریف را فحش باران کردند یاد روزهای داغ ۷۸ و پس از هیجانات روزهای اول دولت خاتمی افتادم. هنوز تابستان است، سایه ها می دانند که چه تابستانی است، اما شاید پاییز و زمستان امسال هم گرم باشد. https://eitaa.com/sabzkhat
در باب گفتمان دولت چهاردهم پیش از این در چند یادداشت از عدم بهره مندی دولت سیزدهم از هرگونه گفتمان ایجابی جدید نوشته بودم. دولت سیزدهم در شرایطی حاکم شد که گفتمان دوقطبی ساز افراط - اعتدال طی هشت سال حاکم و در تاروپود جامعه تنیده شده بود و در حالی که همچنان قوت گفتمانی خود را حفظ کرده بود به دلیل ناکارآمدی دولت دوازدهم و البته پایان دوره مدیریتی، جای خود را به دولت بعد داد. این در حالی است که به سبب عدم برآمدن دولت تازه در ذیل گفتمانی تازه همچنان دوقطبی سابق حاکم مانده بود با این تفاوت که این بار، بر اساس تداوم رویکرد تحلیلی سابق، افراط جای اعتدال را گرفت؛ شرایطی که طی سه سال مدیریت دولت سیزدهم همچنان پابرجا بود و نتیجه نهایی را در انتخابات زودهنگام تیرماه نشان داد و در چارچوب همان گفتمان سابق، همان نامزد سابق را مجددا شکست داد و به قدرت بازگشت. اینک دولت چهاردهم با فهم روشن از این مساله، تلاش وافری برای احیای گفتمان افراط - اعتدال با محوریت دوقطبی مبتنی بر کلیدواژه فراموش شدگان اجتماعی و سیاسی همچون اقوام و اقلیت ها و زنان و ... دارد، ترکیبی که به دلایل همواره امنیتی هرگز امکان بروز جدی نداشته اند. حرکت خطرناک گفتمان سازان دولت چهاردهم بر لبه های شمشیر چالش های امنیتی آشکارا با هدف تقویت دوقطبی های هویتی جامعه و رادیکالیزه کردن سپهر سیاسی و اجتماعی و چانه زنی از پایین از طریق فشار سخت بر ارکان قدرت و بردن رقیب به گوشه رینگ است. از دید من تلاش قربه الی الله جمعی از نیروهای انقلابی، بزرگترین هدیه به گفتمان سازان دولت چهاردهم به نمایندگی ظریف است، کاری که در ایام انتخابات نیز برخی نامزدهای رقیب به سود پزشکیان انجام دادند و پیروزی را تقدیم وی نمودند. در ایام تبلیغات به این نکته اشاره کردم که اصلاح طلبان به فناوری پیروزی بر اصولگرایان دست یافته اند : نقطه تحریک درد در اصولگرایان را فشار می دهند، پس از آن خود اصولگرایان به خوبی برای آنان وارد میدان می شوند. این روزها و تا اطلاع ثانوی، دولت چهاردهم محتاج هر اقدامی است که بتواند رقیب خود را به افراط متهم کند. دادن فهرست هایی با اسامی محرک تنش، بیان اظهارات خاص و حتی به میدان آوردن برخی گروه های اجتماعی کنش هایی است که دیدن آنها در آینده نزدیک تعجب آور نخواهد بود. در مقابل، مهمترین سازوکارهای قدرت رسمی همچون مجلس به عنوان مهمترین مجرای رای به وزیران همچنان در اختیار اصولگرایان است. در شرایطی که همه می دانند صبر ساختار امنیتی در موضوعات پرتنش چه میزان است و ممکن است به برخوردهای قهری با آنان منجر شود، مجلس می تواند با صبر راهبردی، از متهم شدن به افراط، دوری نموده، فهرست گزینه های وزارت که احتمالا ترکیبی از یک گزینه اعمالی واقعی و چند گزینه صرفا اعلامی و پوششی مبتنی بر چهره های قومیتی یا فراموش شدگان سیاسی و ... خواهد بود را در فضایی کم تنش، بررسی و به جای انتقال تنش به جامعه و توسعه دوقطبی به سود رقیب، تضعیف گفتمان حاکم را پیگیری نماید. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن کسانی که به این حرفها اعتنا دارند و مقیدند که برخلاف موازین شرع حرکت نکنند، باید مراقبت کنند، از این کارها نکنند.
به نظرم این تعبیر رهبر انقلاب که "موفقیت رئیس جمهور و دولت جدید، موفقیت همه ما است" را شاید بتوان این‌گونه نیز تفسیر کرد که "شکست پزشکیان و دولت چهاردهم شکست نظام است". اگر چنین تفسیر شود، فهم تعاملات و تقابلات نهادها و جریانات با دولت کاملا متفاوت با گذشته خواهد بود.
از آفتاب تا سایه نگاهی به کنش‌گری سیاسی دکتر سعید جلیلی بخش نخست جمهوری اسلامی نزدیک به نیم قرن است که گام در مسیر پرفراز و نشیب مردم‌سالاری نهاده و بدیهی است در برابر دولت-ملت هایی که تجارب چند ده ساله در این مسیر دارند هنوز نیازمند تجربه اندوزی و گاه، آزمون و خطاست. یکی از این تجارب، بهره مندی از نهادهای مدنی در راستای کاهش نقش دولت و ارتقای جایگاه مردم در فرایند حکمرانی است. در حالی که بسیاری از جوامع، الگوی تحزب را برای تحقق این هدف برگزیده اند، ایرانیان الگوی متفاوتی را تجربه کرده اند. یکی از کارآمدترین الگوهای مدنی در نیم قرن اخیر کشور، بهره مندی از نهاد های مدنی غیر رسمی همچون هیآت در عرصه فرهنگی و اجتماعی و گروه های ذی نفوذ / فشار در عرصه سیاسی و اقتصادی بوده است. گروه ذی‌نفوذ / فشار از جمله نهادهای مدنی شامل گروهی از افراد یا سازمان‌هاست که با بهره گیری از پشتوانه‌های مردمی و اجتماعی و تحت فشار قرار دادن مقامات حکومتی یا بخشی از آنها، برای کسب منافع خود مبارزه می‌کنند. فعالیت‌های گروه‌های فشار بر خلاف احزاب، معطوف به کسب قدرت نیست ولی قدرت را به هر طرفی که بخواهند می‌کشانند. گروه‌های فشار با توجه به ماهیت، ابزارها و شیوه‌های عمل و ... از یکدیگر متمایز می‌شوند. امروزه گروه‌ های فشار به بخش جدایی ناپذیری از نظام های سیاسی مردمسالار تبدیل شد ­‌اند که گرچه وظیفه تصمیم گیری سیاسی را بر عهده ندارند اما از طریق سازمان­دهی و پیگیری منافع خود در پی اثرگذاری بر فرایند سیاست گذاری عمومی، سیاست گذاران و تصمیم سازان در سطح کلان هستند. این گروه ها بر مراحل «شناسایی و تعریف مسئله»، «تدوین سیاست» و «اجرای سیاست» اثر گذارند و مسائل و مشکلاتی که مرتبط با منافعشان است یا منافعشان را به خطر می ­اندازند یا مشکلات مهم مرتبط با جامعه را به دستور کار رسمی نظام وارد می نمایند تا برای حل آن مسئله سیاست جدیدی تصویب و یا سیاستی را تغییر یا خاتمه دهند. در مرحله تدوین سیاست، گروه های فشار نقش مهمی ایفا می کنند اگرچه این گروه­ ها تصمیم ­گیرنده نیستند اما منبع مهم اطلاعات و پیشنهاد دهنده گزینه های مختلف و راه­ حل های جایگزین به حکومت می­ باشند. این مدل کنش‌گری مدنی در مقابل حزب سیاسی که متشکل از گروهی از مردم است که با هدف بدست گرفتن حکومت، عمدتا از راه انتخابات، سازمان یافته‌اند در چند ویژگی تمایز دارد: ۱) کسب قدرت سیاسی در حزب ۲) سازمان‌یافتگی احزاب با اعضای رسمی‌. ۳) نگرش موضوعی گسترده‌ تر احزاب به مسایل کشور ۴) روش های مدنی تر و دموکراتیک تر در احزاب دوران سخت و بی سامان پهلوی که دوره گذار از نظام سیاسی سنتی به مدرن بود و با مداخلات غیرمدنی دولت، به یک نظام شبه مدرن و نهایتا به یک انقلاب مدرن منجر شد شاهد چندین مدل از کنش‌گری های سیاسی بود که الگوهای مدرن آن همچون احزاب سیاسی با الگوی غربی عمدتا ناکام و الگوهای مذهبی همچون هیآت مذهبی با گرایش سیاسی و نیز احزاب با الگوی شرقی نسبتا موفق بودند، رویکردی که گرچه به تعطیلی احزاب و حبس و اعدام مخالفان منجر شد اما سهم گروه های غیررسمی در توفیقات آتی به مراتب بیش از گروه های رسمی بود. گروه های مذهبی با بهره مندی از ابزار فشار افکار عمومی و بسیج نیروهای مذهبی و گروه های چپگرا با توسعه فرایند تحقق سیاست های حزبی از بالا با همراهی نیروهای ایدیولوژیک توفیقات زیادی در دستیابی به اهداف خود چه در ماجرای ملی شدن نفت یا برکناری مصدق و چه در ساماندهی مخالفان پهلوی و فراهم سازی مقدمات انقلاب اسلامی  داشتند. رویکردهایی که پس از پیروزی انقلاب، یکی (گروه های چپ) به سبب ناتوانی ایدیولوژیک در برابر ایدئولوژی نظام جدید و دیگری به سبب جذب شدن در ساختار جدید توان سابق را از دست دادند. از جمله آنها هیأت های موتلفه که با خروج از قالب گروه فشار و کسب مجوز حزب، عملا از چرخه سیاست ورزی موثر در کشور خارج شد در حالی که برخی هیآت و مداحان صاحب نام، همچنان تاثیر چشمگیری بر فرایند حکمرانی دارند. تجربه حکمرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی را می توان با رشد آشکار مفاهیم جامعه شناختی سیاسی و کنش‌گری با الگوهای مردمسالارانه درنظر گرفت. ادامه در بخش دوم https://eitaa.com/sabzkhat
از آفتاب تا سایه نگاهی به کنش‌گری سیاسی دکتر سعید جلیلی بخش دوم سعید جلیلی را می توان یکی از چهره هایی تصور کرد که یا عالمانه و آگاهانه یا ناشی از انباشت دانش و تجربه سیاسی در کشور، به درک تازه ای از کنش سیاسی رسیده که با تلفیق الگوهای سنتی و مدرن مدنی تلاش دارد سهم باورهای عقیدتی را در فرایند حکمرانی توسعه دهد. او با بهره مندی از ترکیب دو الگوی کنش‌گری هیآت مذهبی و احزاب شرقی در صدد است منویات عقیدتی را تبدیل به سیاست های نظام نموده آنها را از طریق کارگزارانی باورمند از یکسو و بسیج عمومی‌و فشار افکار عمومی از سوی دیگر، اهداف خود را محقق سازد. از نظر من، نظام مردمسالار باید این رویکرد را ارج نهاد و با تقویت آن، امکان ساماندهی گروه های فشار و نیروهای آتش به اختیار را در قالبی نهادمند فراهم سازد. بی شک تغییر فرایند راهبری گروه های فشار از چهره هایی نظیر الله کرم به سعید جلیلی و تغییر راهبرد گروه فشار از تخریب و فحاشی به مشارکت ایجابی و تلاش برای تغییر سیاست ها به روش های نرم و مسالمت آمیز یک گام بلند به سمت مردم‌سالاری و مقدمه ای برای تشکیل یک حزب فراگیر در آینده است که با رفع تمایزات و اصلاح کارکردهای گروه فشار به کارکردهای حزبی ممکن خواهد بود. بدیهی است که چنین دگردیسی سیاسی از گروه فشار به حزب، آسیب هایی در پی دارد که ابهام زدایی از اهداف و فعالیت ها و هویت سازی سیاسی اختصاصی و آشکار از نیروها و خالص سازی حامیان و طبعا کاهش هواداران از جمله آنهاست. ساختاری که به نظر می رسد جلیلی با درک این آسیب ها، از آن دوری نموده با حفظ کارکرد گروه فشار و تامین ثبات سیاسی مردم‌سالاری و ایفای نقش سیاستگذار نه سیاستگزار از پذیرش نقش ها و مناصب رسمی در حوزه سیاستگذاری پرهیز نماید. الگوی "سیاست ورزی در سایه" با تلفیق مدل های سنتی و شرقی شاید در آینده سهم چشمگیری بر فرایند حکمرانی در جمهوری اسلامی ایفا کند هر چند که خروج از  سایه و کارکردهای گروه فشار و ورود به عرصه آفتابی حزب و تلاش برای کسب قدرت و مناصب انتخاباتی زمینه تضعیف فرصت های ایفای نقش گروه فشار را هم فراهم سازد. به نظر می رسد اینک که سعیدجلیلی رسما اعلام نموده که "دولت سایه را جدی تر دنبال می کنم" گزینه مطلوب برای او این است که میان آفتاب و سایه یکی را برگزیند و مسیر سیاست ورزی و تاثیر بر فرایند حکمرانی را از دریچه گروه فشار جدید خود پیگیری نماید. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
در آمدی بر چیستی عاطفه و عاطفه گرایی از منظر حکمت متعالیه نویسنده: زینب السادات میر شمسی ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی کتاب درآمدی بر عاطفه و عاطفه گرایی از منظر حکمت متعالیه به قلم خانم دکتر زینب السادات میرشمسی در شمارگان ۳۵۰ نسخه و در ۲۹۵ صفحه روانه بازار نشر شد. این کتاب جزو نخستین کتاب‌هایی است که به موضوع عاطفه در حکمت اسلامی توجه کرده است و نویسنده توانسته جنبه‌ها و ساحت‌های مختلف موضوع را برای مخاطبان روشن سازد. نویسنده در معرفی کتاب آورده است: امروزه عواطف به عنوان یکی از ابعاد نفس ناطقه انسانی که نقش مهمی در افعال و ادراکات بشر دارد، مورد توجه بسیاری از محققان قرارگرفته است؛ عواطف از یکسو از منظر شناختی‌بودن یا نبودن، معقولیت، توجیه و… و از سوی دیگر از جهت نقش مبنایی‌شان برای اخلاق در روزگاری که پایه‌های اخلاق متزلزل و نظریه‌های اخلاقی کم‌رنگ شده‌اند، مورد توجه است. در این کتاب نظریه عاطفه‌گرایی از منظر حکمت متعالیه صدرایی بررسی شده است. به باور نگارنده دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره عواطف، دیدگاهی واقع‌گرایانه است که اگرچه عواطف را با شناخت و ادراک پیوند می‌زند، آنها را شناختی محض نمی‌داند؛ به همین دلیل می‌تواند معیار صدق و معقولیت عواطف را با توجه با شناختی- ارزشی بودن عواطف تحلیل کند؛ چنین دیدگاهی از یک سو با مبانی حکمت متعالیه همخوانی دارد و از سوی دیگر با نظریه‌های جدید عاطفه تا حدودی همتراز است.
دولت نوستالژی طی دو یادداشت در ۶ تیر (نامزدها در چند کلمه) پیش از انتخابات ریاست جمهوری و ۱۷ تیر (عصر بی قراری) دو روز پس از آن، نامگذاری دولت پزشکیان به عنوان دولت سوم روحانی را خطای تحلیل دانسته دولت او را به دولت سوم خاتمی نزدیکتر دانستم که در باورهای سیاسی و اجتماعی دنباله رو برنامه ها و رویکردهای او خواهد بود. (چنانکه معتقدم رویکرد وی در عرصه اقتصادی به ترکیبی از دولت میرحسین و احمدی نژاد نزدیکتر خواهد بود). با انتخاب عارف به عنوان معاون اول آنهم پس از دیدار با خاتمی در پاستور، این گمانه زنی را تقویت کرد. بازگشت اصلاح طلبان که در سه سال اخیر از عرصه سیاسی دور و هشت سال پیش از آن نیز تنها در قالب همکار در قدرت حضور داشته و هشت سال پیشتر هم سهمی در قدرت نداشتند عملا پس از ۱۹ سال حاوی معانی فراوانی است که درک آن می تواند سپهر سیاسی آینده کشور را روشن تر سازد. اصلاح طلبان با دو جناح میانه رو و تندرو که اولی حول خاتمی حلقه زده و خواهان اصلاحات تدریجی در ساختار حکمرانی هستند و دومی که در قالب یک جنبش بی سر اما دارای گره های ارتباطی متعدد از او عبور کرده و خواهان دگرگونی سریع تر در ارکان حاکمیت و تغییرات جدی در حکمرانی هستند با پیروزی پزشکیان خود را در میانه میدان رسمی سیاست و جامعه احساس می کنند. تجربه این بازگشت به قدرت و وزن کشی ها و سهم خواهی دو جریان یاد شده در کابینه چهاردهم، یادآور قدرت یابی اصلاح طلبان در شورای شهر اول تهران است؛ زمانی که دو جریان درونی اصلاح طلبان به دنبال انجام تغییرات از دریچه رویکرد اختصاصی خود بودند. عبدالله نوری، سعید حجاریان، جمیله کدیور، فاطمه جلایی‌پور، محمدابراهیم اصغرزاده، محمد عطریانفر، احمد حکیمی‌پور، سیدمحمود علیزاده طباطبایی و صدیقه وسمقی از جمله اعضای برجسته شورا بودند که در دو گروه میانه رو کارگزاران به رهبری عبدالله نوری و تندرو مشارکت به رهبری سعید حجاریان بر سر تقسیم پست ها بویژه انتخاب شهردار با هم درگیر شدند و با تهدید نوری به استعفا و میانداری بزرگان اصلاح طلب، گزینه قطعی شده برای شهرداری تغییر و پس از رد پیشنهاد شهرداری از سوی بهزاد نبوی، الویری شهردار شد در حالی که تا پایان دوره نیمه کاره اش درگیر اختلافات سخت میان همین دو طیف و نهایتا ناچار به کناره گیری شد. شورای شهر نیز سرانجام با وجود تغییر شهردار به آرامش نرسید و زودتر از خط پایان، منحل شد. این روزها نیز در شرایطی که همه تقریبا به این نتیجه قطعی رسیده اند که پزشکیان یک سیاستمدار کارکشته و ششدانگ به معنای رایج نیست و از سیاست بازی های حرفه ای ها به دور است زخم کهنه اصلاح طلبان میانه رو و تندرو سر باز نموده و به کشاکش میان آنان بر سر تقسیم مناصب دولتی منجر شده به حدی که حتی رییس ستاد پزشکیان را در جمع حامیان او هو می کنند. چالش آینده پزشکیان در حوزه راهبری دولت را می توان از یکسو در عرصه حامیان گفتمانی او بر سر سرعت و شدت اصلاحات در حکمرانی و در خارج از آن بر سر کارآمدی و تعهد به ارزشهای بنیادین نظام جستجو نمود. انتخاب عارف به عنوان معاون اول را می توان نخستین پیام پزشکیان به حامیان داخل و خارج گفتمان دولت دانست که حاکی از تلاش او برای انتخاب مسیر میانه در انجام اصلاحات و تعهد به ارزشهای بنیادین نظام سیاسی تلقی کرد؛ پیامی که ممکن است به مذاق تندروان اصلاح طلب خوش نیامده کارشکنی ها و سیل مطالبات، دولت او را وارد چالش های جدی نماید بویژه اگر متعهد به شعار دولت وفاق ملی بوده و جمعی از نزدیکان به جریان رقیب را نیز وارد دولت نماید. فعلا باید منتظر ماند و توان پزشکیان و حلقه نخست او در مدیریت روانی حامیان از یکسو و منتقدان از سوی دیگر را ارزیابی کرد و نتیجه آن را در فهرست نهایی وزیران مشاهده کرد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
وزیران پوششی به نظرم مشاوران پزشکیان و طراحان کابینه، بعید است فهم درستی از شرایط مجلس و احتمال عدم کسب آرای لازم برای برخی از چهره های نشان دار در برخی وزارتخانه های کلیدی نداشته باشند. تعجب آور نخواهد بود اگر دستیاران رییس جمهور به ایشان پیشنهاد دهند که در چندین وزارتخانه حساس، گزینه دوم خود را به عنوان گزینه اول معرفی کند تا در صورت رد شدن در مجلس و در دور نخست، به دلیل فشارهای جانبی برای همراهی مجلس با دولت، در معرفی دوم، گزینه اصلی رای بیاورد. در این شرایط می توان با معرفی چند گزینه خاص، هم شعار حمایت از محروم شدگان، فراموش شدگان، بانوان، اقلیت ها و... را محقق کرد هم وزیر نشدن آنان به گردن مجلس رقیب بیفتد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
آغاز دولت وفاق ملی من به عنوان رئیس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می‌کنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیت‌هایی که برعهده گرفته‌ام به کارگیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم. در حراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم و با استعانت از خداوند و پیروی از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به من سپرده است همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم‌‏. پی نوشت : گرچه این سوگندنامه برای رییس جمهور درنظر گرفته شده اما چه خوب است آن را متنی برای آحاد ملت تلقی نموده همراه با پزشکیان برای پاسداری از کشور و ارزشهای والای آن تجدید عهد نماییم. برای رییس جمهور جدید و همراهان ایشان آرزوی سربلندی و عاقبت بخیری داریم.
خوشآمد گویی به سبک اسراییل پزشکیان پس از سخنان باصلابت دیروز، امروز باید نخستین نشست رسمی خود را با موضوع پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی برگزار کند. شاید امروز هیچ گزینه ای بیشتر از پاسخ مناسب و البته خردمندانه به اسراییل مورد "وفاق ملی" نباشد.
نارسانه ترور مظلومانه و تاسف برانگیز و البته ناباورانه شهید اسماعیل هنیه را می توان از زوایای گوناگون بررسی و تحلیل کرد که قطعا توسط صاحبنظران انجام خواهد شد، اما به عنوان یک مخاطب رسانه ای این رویداد تلخ، یکی از ناگوارترین ابعاد آن را ضعف شدید و عمیق نظام رسانه ای کشور می دانم که پس از بارها تکرار حوادث مشابه همچنان کمترین تحولی در خود ندیده است : ✓ضعف آشکار نظام اطلاع رسانی متمرکز ✓نبود هرگونه سخنگوی مشخص در خصوص حادثه حتی در حد آتش نشانی ✓غیبت خبرگزاری ها و رسانه های داخلی در صحنه حادثه و عدم مخابره هرگونه خبر و تصویر از نزدیک صحنه ✓ارجاع یک خبر داخلی به رسانه های خارجی و استناد به رسانه های عبری و عربی و غربی بخشی از واقعیت رسانه ای کشور در شبانه روز گذشته است. در حالی که دهها خبرگزاری و پایگاه خبری و رسانه ملی در فاصله چند دقیقه ای از محل حادثه مستقر بوده اند با گذشت یک روز، حتی یک تصویر یا گزارش زنده یا ضبطی از چند صدمتری محل واقعه هم منتشر نشده و هیچ‌ مقام‌ مسوولی نیز درباره آن اطلاع رسانی رسمی نکرده است. روشن است که نبود یک رسانه مستقل یا رسانه ای که درک صحیح از ضرورت های اطلاع رسانی روز داشته باشد یکی از مهمترین عوامل این چالش بزرگ است که مرجعیت خبری را از داخل به خارج و بویژه دشمن منتقل می کند. امید است نظام اطلاع رسانی و بویژه ساختار امنیتی حاکم بر آن درک مناسبی از الزامات این حوزه به دست آورده شاهد اصلاح این رویه ناصحیح و رویکرد غلط باشیم. کانال خط سبز . https://eitaa.com/sabzkhat