#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولایت_فقیه
#قسمت_اول
#پیش_فرضها
#بخش_چهارم
#تنها_خدا_مشروعیت_ذاتی_برای_حاکمیت_دارد
به دنبال مقدمه دوم، این سوال پیش می آید که از طرفی شما میگویید "وجود حکومت امری ضروری است"، و از طرف دیگر میگویید "هیچ کسی ذاتاً حق حاکمیت ندارد" حال چگونه میتوان میان این دو مطلب جمع کرد؟!
این بخش، نقطه ی جدایی مکتب سیاسی #اسلام از #دموکراسی است.
از دیدگاه اسلام سه عنوان بر همدیگه مترتّب هست و به ترتیب دنبال هم میان؛ #خالقیت ، #مالکیت و #حاکمیت. یعنی کسی #حق_حاکمیت نسبت به کسی یا چیزی دارد که #مالک_حقیقی (نه #اعتباری) آن چیز باشد، و فقط #خالق یک چیز است که مالک آن چیز می باشد. پس همانطور که در بحثهای #فلسفی و #کلامی اثبات شده است، #خالق_حقیقی ، خداست و به همین علت فقط خدا #مالک_حقیقی همه ی مخلوقاته و فقط خداست که ذاتاً حق حکومت و تصرّف در امور انسانها رو داره.
#نکته_مهم : چون خدا خودش بطور #مستقیم نمیتونه #اعمال_حاکمیت بکنه، این اجازه ی تصرّف رو به بعضی از انسانهای ویژه واگذار کرده و تفویض نموده. که در ادبیات دینی ما به عنوان #پیامبر شناخته میشن و #معصوم از هر اشتباهی هستن. این سلسله ی پیامبران ادامه پیدا کرد، تا به #آخرین_پیامبر رسید، و بعد ایشون -از دیدگاه ما شیعه ها- این اجازه ی تصرّف به #دوازده_امام که اونها هم #معصوم هستن داده شده. پس حتی پیامبران و امامان هم با #اذن و اجازه ی خداست که #حق_حاکمیت پیدا میکنن، وگرنه خودشون ذاتاً هیچ حقی برای #حکومتداری ندارن.
البته بعد از این اجازه ی خدا، اطاعت از اونا دقیقاً مثل اطاعت از خدا، واجب میشه.
پ.ن: دلایل عقلی بحث #توحید_در_خالقیت ، #عصمت_پیامبران ، #عصمت_ائمه ، #لزوم_تبعیت و پیروی از پیامبران و ائمه، بطور مفصل در کتابهای #فلسفی_کلامی مطرح شده؛ ر.ک.به: توحید و نبوت (شهید #مطهری)، آموزش عقاید، آموزش فلسفه و معارف قرآن -خداشناسی و راهنماشناسی- (آیت الله #مصباح)، ترجمه ی المُحاضِرات فی الاِلهیات (آیت الله #سبحانی).
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh