#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولایت_فقیه
#قسمت_اول
#پیش_فرضها
#بخش_اول
معناى اينكه ما طرفدار #نظام_اسلامى هستيم و جامعه ی ما بايد بر اساس اسلام اداره بشه، اينه كه بايد يك #دستگاه_حكومتى بر اساس اسلام وجود داشته باشه.
مهمترین اصل در سیستم حکومتی اسلام، اصل #ولایت_فقیه هستش.
برای ورود در گفتگوی علمی پیرامون #نظریه_ولایت_فقیه ، ما یسری #پیش_فرض داریم؛ یعنی اصولی که در مباحث علمی دیگه ای اثبات میشه، و اونها رو مورد پذیرش در نظر میگیریم.
چون اگه بخوان تکت تک پیش فرضهای هر بحثی رو در همون بحث بررسی کنن، بجای ده جلسه، باید صدها جلسه برگزار بشه، تا اون بحث به نتیجه برسه. به همین دلیل علوم و مباحث مختلف به کمک همدیگه میان، و در نتیجه دانشمندان علوم مختلف، یسری اصول رو به عنوان #اصول_موضوعه و #پیش_فرض در نظر میگیرن.
در بحث ولایت فقیه هم ما چندتا #پیش_فرض داریم؛
۱- حکومت امری ضروری است.
۲- هیچ فرد یا گروهی #مشروعیت_ذاتی برای حکومت ندارد.
۳- خدا، تنها موجودی است که #مشروعیت_ذاتی برای حکومت دارد.
۴- دین از #سیاست جدا نیست.
انشاالله بصورت خیلی کوتاه در مورد این موارد توضیح داده میشه.
#نظام_اسلامی
#ولایت_فقیه
#پیش_فرض
#اصول_موضوعه
#مشروعیت_ذاتی
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولایت_فقیه
#قسمت_اول
#پیش_فرضها
#بخش_دوم
#ضرورت_وجود_حکومت_برای_هر_اجتماعی
نخستین #پیش_فرض ، ضرورت وجود حکومت برای هر اجتماعیه. در بین #مکاتب_سیاسی ، فقط #آنارشيست ها منکر ضرورت وجود حکومت برای #جامعه هستن. ولی بقیه مكاتبِ فلسفى نظر اونها رو یه فرض غيرِ واقع بينانه مىدونن، و میگن قرنها و هزاران سال تجربه نشون داده كه هميشه در جوامع بشرى نیاز به قدرتى هست كه مردم رو كنترل كنه و مانع از #هرج_و_مرج_اجتماعی بشه. در نظریه #ولايت_فقيه هم این اصل رو مفروض و مسلّم میدونن. #امیرالمؤمنین (ع) در مورد ضرورت وجود حکومت میفرمایند:
"لَابُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ ؛ مردم ضرورتاً باید دارای پیشوا و راهبر باشند؛ چه آن پیشوا خوب باشد، یا بد."
پ.ن: #نهج_البلاغه، خطبه۴۰
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولايت_فقيه
#قسمت_اول
#پیش_فرضها
#بخش_سوم
#عدم_مشروعیت_ذاتی_فرد_یا_گروه_برای_حاکمیت
حكومت؛ دستگاهیه كه بر رفتارهاى اجتماعى یک #جامعه اشراف داره و سعى میکنه اونها رو در مسير خاصّى جهت بده و هدايت کنه. اين اِعمالِ حاكميت میتونه به #روشهاى_مسالمتآميز و يا با استفاده از #زور باشه.
حالا باید دید اصلاً آیا هیچ فرد یا گروهی حق داره برای جهت دادن به رفتارهای اجتماعیِ مردم، دست به کار بشه و به خودش اجازه تصرف در امور مردم رو بده، یا نه؟!
به عبارت دیگه: آيا فرد يا گروهى، ذاتاً و به خودىِ خود #مشروعيت و حق برای حکومت کردن داره، يا مشروعيت ( #حقانیت ) حكومت نسبت به هیچ کسی #ذاتى نيست؛ بلكه امرى عرَضیه و از ناحيه ی كسی ديگه بايد به اونها داده بشه؟!
بعضی از #مکاتب_سیاسی حق حاکمیت رو برای بعضی افراد، ذاتی میدونن؛ مثل حکومتِ فرد قوی تر، حکومت فیلسوف و ... .
ولی از دیدگاه #اسلام و #دموکراسی ، هیچ فرد یا گروهی ذاتاً حق حاکمیت (مشروعیت) نداره.
یعنی حق حكومت، ارث هيچ فردى نيست و ذاتاً براى هيچ کسی متعيّن نيست. بلكه بايد از منبعى كه اين حق، اصالتاً و ذاتاً از آن اوست به ديگرى منتقل بشه.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولایت_فقیه
#قسمت_اول
#پیش_فرضها
#بخش_چهارم
#تنها_خدا_مشروعیت_ذاتی_برای_حاکمیت_دارد
به دنبال مقدمه دوم، این سوال پیش می آید که از طرفی شما میگویید "وجود حکومت امری ضروری است"، و از طرف دیگر میگویید "هیچ کسی ذاتاً حق حاکمیت ندارد" حال چگونه میتوان میان این دو مطلب جمع کرد؟!
این بخش، نقطه ی جدایی مکتب سیاسی #اسلام از #دموکراسی است.
از دیدگاه اسلام سه عنوان بر همدیگه مترتّب هست و به ترتیب دنبال هم میان؛ #خالقیت ، #مالکیت و #حاکمیت. یعنی کسی #حق_حاکمیت نسبت به کسی یا چیزی دارد که #مالک_حقیقی (نه #اعتباری) آن چیز باشد، و فقط #خالق یک چیز است که مالک آن چیز می باشد. پس همانطور که در بحثهای #فلسفی و #کلامی اثبات شده است، #خالق_حقیقی ، خداست و به همین علت فقط خدا #مالک_حقیقی همه ی مخلوقاته و فقط خداست که ذاتاً حق حکومت و تصرّف در امور انسانها رو داره.
#نکته_مهم : چون خدا خودش بطور #مستقیم نمیتونه #اعمال_حاکمیت بکنه، این اجازه ی تصرّف رو به بعضی از انسانهای ویژه واگذار کرده و تفویض نموده. که در ادبیات دینی ما به عنوان #پیامبر شناخته میشن و #معصوم از هر اشتباهی هستن. این سلسله ی پیامبران ادامه پیدا کرد، تا به #آخرین_پیامبر رسید، و بعد ایشون -از دیدگاه ما شیعه ها- این اجازه ی تصرّف به #دوازده_امام که اونها هم #معصوم هستن داده شده. پس حتی پیامبران و امامان هم با #اذن و اجازه ی خداست که #حق_حاکمیت پیدا میکنن، وگرنه خودشون ذاتاً هیچ حقی برای #حکومتداری ندارن.
البته بعد از این اجازه ی خدا، اطاعت از اونا دقیقاً مثل اطاعت از خدا، واجب میشه.
پ.ن: دلایل عقلی بحث #توحید_در_خالقیت ، #عصمت_پیامبران ، #عصمت_ائمه ، #لزوم_تبعیت و پیروی از پیامبران و ائمه، بطور مفصل در کتابهای #فلسفی_کلامی مطرح شده؛ ر.ک.به: توحید و نبوت (شهید #مطهری)، آموزش عقاید، آموزش فلسفه و معارف قرآن -خداشناسی و راهنماشناسی- (آیت الله #مصباح)، ترجمه ی المُحاضِرات فی الاِلهیات (آیت الله #سبحانی).
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh
#اندیشه_سیاسی_اسلام
#ولايت_فقيه
#قسمت_اول
#پیش_فرضها
#بخش_چهارم
#عدم_جدایی_دین_از_سیاست
اینطوری نیست که #اسلام تنها به جنبههاى فردى زندگى بشر پرداخته باشه، و با #مناسبات_اجتماعى و #سياسى و #حكومتى کاری نداشته باشه.
از دیدگاه #سکولاریزم ، #دین از #سیاست جداست و قلمرو هرکدوم، با دیگری متفاوته.
اما از دیدگاه اسلامی، دنیا و آخرت درهم تنیده شده است، و تک تک رفتارهای دنیویِ ما، آخرتِ مارو میسازه. پس دنیا و آخرت دوتا امر جدا از هم نیستن.
اما قبل از وارد شدن در بحثِ نسبت دین با سیاست، اول باید دوتا مفهوم رو روشن کنیم؛ ۱- دین. ۲-سیاست.
دین در اینجا، #دین_اسلام منظوره که "مجموعه احكام، عقايد و ارزشهاییه كه از طرف خدا براى هدايت بشر، و تأمين سعادت دنيا و آخرت انسانها تعيين شده؛ و یا پیامبر و ائمه اونارو به مردم میرسونن، و یا عقل اونارو درک میکنه" و منظور از سیاست هم گفتیم که همون "آیین کشورداری" هستش. حالا برای اینکه بدونیم دین، نظری درباره ی سیاست داره یا نه، معقولترین راه اینه که به خود دین مراجعه کنیم و ببینیم در اینباره نظری داره یا خیر! وقتی به #متون_دینی مراجعه میکنیم میبینیم صدها آیه و روایت در مورد امور مربوط به #قوای_سه_گانه (مقننه، مجریه و قضائیه) -بر اساس تقسیم بندی #منتسکیو- در منابع دینی وجود داره؛ از مسائلِ حقوق خانواده، بین الملل، جزاء، تجارت و ... گرفته، تا مسائلِ معاملات؛ ازدواج و طلاق و ... و مباحث مربوط به قضاوت و ... . پس اسلام، #دینی_سیاسی است.
«ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇»
https://eitaa.com/sahat_andisheh