eitaa logo
ساحل رمان
8.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
827 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوشصت‌ودوم » «رمان بگذارید خودم باشم» دایی استکان خالی را از دستم می‌گیرد و می‌گوید: - تشکر از این‌که نگفتی هم عروس عقل داره، هم عروس اعتماد به نفس داره، هم عروس روحیه داره. حالا فردا که جشنه چی می‌پوشی! - دایی واقعا بی‌انصافی! من ان‌قدر برات می‌میرم فقط کلمهٔ عروس رو از زبون من گرفتی! - چی می‌پوشی؟ - موقع عقدتون تو حرم امام رضا (علیه‌السلام) یه کت و شلوار سفید پوشیدم، الان همونو می‌پوشم. اون موقع که کسی ندیده - یعنی اگه کسی دیده بود نمی‌پوشیدی؟ انگشتم را مقابلش تکان می‌دهم و می‌گویم: - دایی من سوده جان نیستم، دقت کن این مطلب رو! در نتیجه نخواه که حرف مردم برام مهم نباشه! من همون فرشتهٔ نفهمم که عقلم به دهان مردم دوخته شده! و با این حرف تمام اعتبار خودم را نابود می‌کنم! حداقل پیش خودم نابود می‌شوم. یعنی من عقلم دست مردم است، هرچه بگویند، هرچه بخواهند، هرچه تبلیغ کنند، هرچه تلقین کنند؟ - کجایی فرشته جان! برمی‌گردم از دنیای درون خودم به دنیای ساده و پر محبت سوده جان و دایی جان! نه دایی جان کمی سن را بالا می‌برد، همین دایی بی‌جان بهتر است. . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرشته و لیلا سوده و دایی جواد و مصطفی مهدوی و آرشام وحید و علیرضا اینا هم ماه رمضون رو بهتون تبریک میگن🌝🎈 • • راستی! تو این ماه هم به صورت ویژه، یه داستـان‌هایی با هــم دارن که توی هیچ‌کتابی نیست!👀🤓 لب ساحل بشینید و لذتش رو ببریــد! دوســتان‌تون رو هـم که از کدام ســو و رنــج‌ مــقدس و... رو خونــدن، بگیــد بیــان ساحــل مهمونی داریم!🎊😌 @SAHELEROMAN |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• سوپرایز اولِ این سی روز رو بریم؟ اول سحری بخور بعد بیا بخون فشارت نیوفته! 😃🌚
••🌙 ✒️... دستش را می‌گذارد روی زنگ و قبل از آن‌که بفشارد، در باز می‌شود و قد و قامت مصطفی چشمانشان را پر می‌کند و صدایش که با تعجب لب می‌زند: - آرشام، جواد! سر پایین نمی‌اندازند، اما کمی پا به پا می‌شوند. - سلام! جنگ شده، قشون‌کشی کردید؟ به طنز مصطفی نمی‌خندند و آرشام تکیه می‌دهد به دیوار و می‌گوید: - می‌دونی که من اهل تعارف نیستم. - خب! - طرفای ما خبری نیست، اما دیدم از کاخ سفید تا سلبریتی‌های آمریکا و اروپا و بازیکنان حرفه‌ای فوتبال و هر با پدر و بی پدری رمضان رو تبریک گفته! ابروهای مصطفی بالا می‌رود و چشمانش گشاد می‌شود: - خب - به جواد گفتم یه خبری تو دنیا هست که توی خونهٔ ما نیست. عقب مونده شدیم! مصطفی می‌خندد و در را باز می‌کند و عقب می‌کشد! ماه مهمانی خدا، اولین مهمان‌ها آمده بودند خانه‌اشان. جواد و آرشام! | @SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گر قلبِ من دمی بتپد جز به یاد دوست؛ ای بار زندگی! به زمین می‌گذارمت...🪦 . SAHELEROMAN |
•• به قدر کافی برا این هشتگ جدید و حضور پرشور شخصیت‌ها، پیام ذوق سمت‌مون نیومدا!🤨🔫 خبرای خوب جدید رو نمیگم براتونا! ••
از بین همه‌ی پیامایی که رسید سمت‌مون، این یه چیز دیگه بود😂🚶🏻‍♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوشصت‌وسوم » «رمان بگذارید خودم باشم» خنده‌ام می‌گیرد از 《دایی بی‌جان》 می‌دانم اگر بلند بگویم حسابم با خود دایی است و کم‌ترینش این است که از خانه با صفایشان‌ اخراج بشوم! - دایی رو می‌کند به سوده و می‌گوید: - دیدی گفتم الان شروع می‌کنه! جان دایی! - اذیتم نکن دایی! - مشکل من با تو اینه که خیلی - پر رو هستم دیگه! - تقصیر خودمه! جانم بگو عزیز دایی! یک نفس عمیق می‌کشم و یک بسم‌الله در دلم زمزمه می‌کنم و می‌گویم: - راستش مامان و بابا چند بار گفتند برم پیش یه مشاور یا برم روانشناس یا برم روانکاو. خواستم اول ببینم شما چی می‌گید! دایی دستش را دور استکان خالی حلقه می‌کند و آرام آرام می‌چرخاندش. من دلهرهٔ جوابش را دارم و دایی آرامش همیشگی خودش در جواب دادن را دارد! با این‌که چند ثانیه بیشتر طول نمی‌کشد اما برای من خیلی طولانی به حساب می‌آید: - من نمی‌خوام جواب بدم که خوب است بد است. خودت هم می‌دونی آدم روش دادن نیستم. دلم می‌خواد طرف مقابلم یاد بگیره تجزیه کنه، تحلیل کنه جواب منطقی و درست پیدا کنه، وابسته بودن آدم رو از بین می‌بره. . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
24.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ نویسنده رو خیلی سر حال آورد، امیدوار کرد، از جا بلند کرد... تقدیم دلای نابتون🌼 SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|🌲| مگه از تو بهترم داریم؟ •• SAHELEROMAN |
•• خب خب خب‼️ دیگه وقتشه از شگفتانه‌مون پرده برداری کنیم! آماده‌اید دوستان؟😃✊🏻
این شما و این پویشِ [متفاوت بتاب!] ●برای توعی که خیلی وقته دنبال خودت می‌گردی و میون اینهمه شلوغی، به یکم نفس کشیدن نیاز داری!:)🌥🌱 • ●یه دورهمی [ ۳٠ ] روزه‌ی ناب! قراره یه عالمه چالش و مسابقه‌ باحال رو باهم تجربه کنیم!🏹 • • این تراپی رایگان رو از دست ندید!؛) SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوشصت‌وچهارم » «رمان بگذارید خودم باشم» برای روان‌شناس و مشاوره هم که همین الان داری مشاوره می‌گیری. آدم هم توی خطا کردن می‌تونه مشاوره بگیره هم توی حرکت درستش! فقط یه چیزی همیشه ته ذهن من بوده و هست و کمی هم داره بیشتر می‌شه که روان‌شناس و مشاور یه فرد رو بهتر می‌شناسن یا خود فرد خودش رو! یعنی منی که الان مقابل تو نشستم خودم رو بهتر می‌شناسم یا روان‌شناس من رو؟ منتظر است تا جواب بدهم. من ساکت فکر می‌کنم و سوده می‌گوید: - سوال جالبیه! دایی ادامه می‌دهد: - واقعیه که جالبه. شما چند تا یک ساعت یا نیم ساعت می‌ری مقابل روان‌شناس یا مشاور می‌شینی، مشکلت رو می‌گی، اون هم از میان همین گفتن‌های ما عیب رو بیرون می‌کشه سوده می‌گوید: - تازه اگر همهٔ حقیقت را راجع به خودمون بگیم که اون بتونه درست تشخیص بده . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🌙 ✒️... مصطفی چای می‌آورد با ظرف زولبیا. آرشام لبخند تلخی می‌زند و می‌گوید: - برای خودتون بساطی داریدا! مصطفی در را پشت سرش می‌بندد و اعتراض جواد را می‌شنود. - بذار باز باشه. دست مصطفی روی دستگیره می‌ماند که باز می‌شنود: - این صدای آروم چیه؟ دعاست؟ قرآنه؟ رادیواِ؟ شیرینی را مقابلشان می‌گذارد و می‌گوید: - دعای افتتاحه! محمدحسین داره برای مامان می‌خونه. جواد سر به دیوار تکیه می‌دهد و می‌گوید: - هوم! خوبه! نمی‌فهمم اما آرومم می‌کنه! صدای محمدحسین یا اصل دعا! هر چی هست خوبه! آدم اگه آدم مونده باشه سیم اتصال به اصل می‌خواد تا شارژش رو پر کنه! خوبه این بساطی که شما دارید، ما نداریم! | @SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[چالش اول] ← 📸 • • - خب دیگه وقتشه بریم سر اصل مطلب! + قضیه‌ از چه قراره؟! - ادمین یه موضوع رو در کانال قرار میده و شما مرتبط باهاش یه سوژه پیدا می‌کنید، ازش عکس می‌گیرید و برامون می‌فرستید! پ.ن: توجه داشته باشید که اینجوری شما بخشی از تیم ساحل رمان هستید، چون در واقع پا به پای ادمین می‌سازید!😌🕶 ••
[ و اما چند نکته‌‌ای که خوبه بدونید!🗂 ] • • ¹- این چالش به مدت ۱۸ روز، از فردا تا ۱۳ فروردین برگزار میشه. ²- مهلت ارسال عکس‌ها تا ساعت ۸ شب هست و بعد از اون تصاویرتون در چالش شرکت داده نمیشن. ³- از بین تصاویر ارسالی، ادمین‌ها چهارتا از بهترین‌ها رو انتخاب می‌کنن و با نام کاربری عکاس در کانال قرار میدن؛ و به قید قرعه به یکی‌شون جایزه تعلق می‌گیره.🎁👐🏻 ⁴- کیفیت تصاویر و بیشتر از اون، خلاقیت شما تو عکاسی برامون خیلی مهم هستن. ⁵- از بین شما، استعدادهای برتر شناسایی میشن و در صورت تمایل، می‌تونن با عنوان با کانال‌مون همکاری داشته باشن!🥇😎 ••
در ضمن می‌تونید پای دوستاتون رو هم به این بساط👆 باز کنید. الان پیام بدید بیان ساحل عضو بشن و در چالش شرکت کنند