| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت دویستوهجدهم»
«رمان بگذارید خودم باشم»
عالی جواب داد و کمکم هشتاد درصد کوتاه اومدن، یه ده درصدی هم تغییر داشتند به سمت خوبیها!
بین اقوام هم ده تا یکی حضور میزنم و غالبا به بهانهٔ دانشگاه و درس و پروژه غایبم
- یعنی ممکنه خانواده نزدیک شما همسر شما رو هم کمی مورد نوازش سخت قرار بدهند؟
لبخند میزند و زمزمه میکند:
- نوازش سخت، تعبیر لطیف ترسناکیه!
بله، چی بگم راستش دلیلی که تا حالا برای ازدواج اقدام نکردم با تمام خواستنهام و اصرارهای آقای مهدوی و دوستان همین غصه قصههای آیندهایه که توی زندگی من جریان پیدا میکنه!
هر دو سکوت میکنیم و کمی بعد خودش ادامه میدهد:
- من مقابل پدر و مادرم وظیفهٔ فرزندی دارم، اما خب هیچ وقت همسرم رو مورد اجبار قرار نمیدم و البته که حفظ شأن و شخصیت و جایگاهشون بر عهدهٔ منه!
مقابل بقیهٔ اقوام هم که تکلیف نمیکنم
این جملات را با شادابی اولیه نمیگوید، کمی گرفته حرف میزند و این من را میترساند،
یعنی من هم بعدها اگر با او ازدواج کنم دچار این گرفتگی میشوم!
- من از وضعیت زندگیم راضی هستم!
- راضی!
لبخند میزند:
.
.
.
[ برای خوندن تمام قسمتهای رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
گر جانِ من بخواهی، کردم حلال بر تو!
چیزی که دوست خواهد، بر ما حرام باشد...🚫
.
#اوحدی_مراغهای
SAHELEROMAN | #شعریجات
نزدیک روز دختر باشه🥰
دورهمی و جشن هم باشه🎊
یه شگفتانهی بینظیر از اونور دنیا هم باشه😎
ما که بیصبرانه منتظر چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت⏰ ۱۶ هستیم😉
#دورهمی_دخترانه
https://eitaa.com/namaktab_ir
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت دویستونوزدهم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
- هر فردی چند زندگی داره، یکیش شخص خودشه، همین که خدا دستم رو گرفته و هوای من رو داره همهٔ خوشی منه، یکی هم خانواده است که خب با تدبیرای آقای مهدوی رابطهٔ عاطفی بینمون زنده است،
یکی هم دوستان هستند که اختیار دست منه و خدا برام بهترینها رو خواسته و خوشحالی من هزار برابره،
یکی هم فضای دانشگاه و کاره که باز هم اختیار دار خودم بودم و الحمدالله شرایط برام شیرینه،
آخریش هم بحث همسر هستش که به لطف خدا امید دارم، پس دلیلی نمیبینم به خاطر یکی از شرایطم ناشکری کنم.
شانههای راستم، خم میشود با این استدلال شناختیاش!
من یک ساعت مچیام کم شود کل زمین و زمان را زیر سؤال میبرم و خدا را منکر میشوم یا عدالت را و ظلم را...
این آقا خوشحال نشسته است که میگوید:
- فکر کنم شما نگران شدید؟
- از چی؟
- از اینکه با خانواده من چه کار کنید؟
- نگرانی نداره؟
تامل میکند،
شاید هم دارد یک راهحلی پیدا میکند برای شریک آینده و تعامل او با خانوادهاش
- البته حق با شماست ولی خب من چون مجبور بودم در همین خانواده سیر زندگیم رو پیش ببرم مجبور هم شدم تا تدبیر یاد بگیرم و بجنگم، شما این اجبارها رو ندارید و دقیقا فصل انتخابتون هست،
دلم نمیخواد به خاطر خواستهٔ خودم حرفهای قانع کننده بزنم!
.
.
.
[ برای خوندن تمام قسمتهای رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت دویستوبیستم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
تاییدش میکنم:
- اعتقاد دارم که قبل از ازدواج هر چی عاقلانه فکر کنیم و بررسی کنیم جا داره، اما بعدش دیگه باید پای انتخاب ایستاد و ساخت!
من هنوز توی بحث اینکه بخوام ازدواج کنم کمی دلهره دارم، حالا بحث جدیدی که شما مطرح میکنید یه دغدغهٔ جدیده!
میفهمد حالم را که میگوید:
- فقط من چند نکته بگم؛ پدر و مادرم آدمهای بدخلقی نیستند،
یعنی احترام شما سرجاشه تا وقتی که شما هم حریم حفظ کنید
یعنی قطعأ مخالف عقاید من هستند، اما چون میبینند من حریم ادب و سپر محبت دارم کوتاه اومدن،
گاهی هم که فامیل بد برخورد میکنند محکم دفاع هم میکنند، بعد هم که قطعأ من زندگی مستقلی خواهم داشت،
یعنی روابط آسیبزا نمیشه به امید خدا،
سوم هم اینکه اگر خدا از فضلش همراه همدلی نصیب کنه، خودم هم
مکث میکند.
سر بالا میآورم، میبینم رویش را برگردانده جهت مخالف و دارد لبخند میزند، میپرسم:
- خودتان هم...
خندهاش میگیرد و لب میگزد:
- ببخشید، اومدم بگم خودم هم مغز خر نخوردم که بزنم زندگیمو بپاشونم،
یا سادیسم ندارم که آزار بدم دیدم بیادبیه!
.
.
.
[ برای خوندن تمام قسمتهای رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت دویستوبیستویکم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
الان یعنی نگفت!
یعنی ادب را رعایت کرد
که ادامه میدهد:
- بازم دیدم خودم گاههایی بد میشم( توی پرانتز خر میشم) بعد هم صد تا بدی دارم که ممکنه اذیت کنه همسرم رو.
اینه که سومی وجود نداره!
پس لایههایی هنوز در وجودش هست!
خب دقیقا مثل خودم من که گاهی خَر گازم میگیرد و تمام ادوات تسلیحاتی انسانی را کنار میگذارم و چون حیوانات زد و خورد میکنم و دیوانهوار روح و روانم را له میکنم.
ما دو تن کنار هم چه میشویم!
سکوت ما دوامش زیاد میشود و دایی و آقای مهدوی میآیند، مامان و سوده جان هم میآیند!
آنها خداحافظی میکنند و میروند ما هم میرویم!
ملتمسانه از سوده جان میخواهم بمانند، قلدرانه میبرمشان اتاقم و سکوت کنان مینشینم کنارشان!
دایی از کارهای من خندهاش گرفته اما اخمالو میگوید:
- تو الان دختر چند سالهای؟
اشاره به این دارد که نگذاشتم برود و مجبورش کردم بماند تا او حرف بزند.
هر طور جواب بدهم دعوا میشوم.
پس طور جدید جواب میدهم که نه من بسوزم، نه دایی عصبیتر بشود:
- دایی سن ازدواج باید چقدر باشه؟
با این تدبیر باید بروم بمیرم چون عصبی به سوده جانش هشدار میدهد:
.
.
.
[ برای خوندن تمام قسمتهای رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
#نویسنده_نوشت
دختر که باشی ...
ادامه مطلب با شما👆
برای من بنویسید از حس و حالتون..
تا
من هم براتون بنویسم...
در ضمن خیلی دوست دارم به من بگید دوست دارید چه موضوعی براتون بنویسم یعنی جای چی خالیه وسط نوشتههام که به ذوق شما قلم بزنم 😘
نویسندهای که خوانندههاشو از دنیا بیشتر دوست داره.
یه عیدی بدم به همهی گل دخترای کانال...
تا فردا شب هر رمانی از من رو دوست دارید میتونید با نصف قیمت سفارش بدید💐
••
اینکه هرچی گل و طبیعته
رو، میذارن روی دخترا،
با اینکه این جنس از مخلوقاتِ خدا
به تعبیر پیامبرِ رحمت، ریحانه هستن
و لطیف، بیارتباط نیست!🌟
دخترایی که قلبتون به زلالیِ بارونه!🌧
روحتون به لطافتِ گل!
روزتون
بارها و بارها
مبارکِ تمامِ لحظههایِ دنیا!🌈:)
#روز_دختر
#ولادت_حضرت_معصومه
••
••
کتاب مورد علاقهتو با
[۵٠درصد تخفیف] سفارش دادی؟!
۸ ساعت دیگه تا پایان این فرصت
عالی! از دستش ندی!😌📚
@SAHELE_ROMAN
••
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت دویستوبیستودوم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
- سوده به این بگو من الان قدرت اینو دارم که
سوده سر تکان میدهد و حرف دایی را قطع میکند:
- فرشته هشدار بهت میدهم که قدرتهای ماورایی دائیت رو رو نکنی!
- نه خدائیش من امروز مثل بچه دو ساله چسبیده بودم به همهٔ شما!
بعد شما با چه استدلالی دارید برای آینده یه دختر بیست ساله تلاش میکنید؟
دایی کلافه میگوید:
- تو آدم نمیشی!
سن ازدواج دقیقا الان توست!
تازه دیر هم شده، وقتی که دل دختر و پسر غنج میره برای بودن و گفتوگو کردن و همرا شدن با جنس مخالف و دیگه خانواده کفایتشون نمیکنه
ذهنم میگوید که پس پانزده سالگی بهترین بود که رفت.
حیف شد
و دایی میگوید:
- سن که بالا میره اون شوق و ذوق هم میره، دیگه هر روز با گل و بلبل و طلا و مشاوره و کافیشاپ باید بهش مزه بچسبونند یا اینکه کلا زندگی کنند ببینند چی پیش میاد!
چه خوب جواب داد.
حالا من چه خاکی بر سرم بریزم که دلم شوق و ذوق دارد و بلد نیستم یک کلمه مثل آدم با طرف مقابلم گفتوگو کنم
و امروز علنا حتی نخواستم کمی فکر کنم و ببینم میشود مسئولیت پذیرفت و تدبیر کرد!
.
.
.
[ برای خوندن تمام قسمتهای رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
••
دستنوشتههاتون رسید به دست
نویسندهمون، #نرجس_شکوریان_فرد😌
اگر ایده و نظری برای کانال خودت،
#ساحل_رمان داری، ما اینجا میشنویمت! 🤍🌱
@SAHELE_ROMAN
••