| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوسیوچهارم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
- کاش دایی همهٔ فرشتههای دنیا میشدی، کاش همهٔ کیانهای دنیا رو هم از رده خارج میکردن، کاش دنیا درحد دنیا میموند نه جای خدا رو بگیره
کاش من آدم بودم!
میخندد و سرم را میبوسد.
- جان تو و جان سوده!
میخندم و دستش را میبوسم
-خوش به حال سوده
تا میخواهد خوشحال شود میگویم:
-که مثل آب روان و چشمه جوشانه!
پاکه و رفع تشنگی میکنه، فقط بازم خوش به حال من که زن دایی منه!
چنان خوشحال میرود که تمام دل گرفتی من را هم میبرد و البته که قول میدهد شب تا برمیگردد همه چیز را مو به مو برایمان توضیح دهد برای من و سودهای که امروز بساط آش زغالی راه انداختهایم وسط باغی که سوز دارد هوایش و ما هر دو داریم دعا میکنیم برف ببارد، برف ببارد آنقدر که راهها بسته شود که هیچ شهری نتواند بیاید روستا تا جمعه ساکت روستا را با سروصداها پر آهنگشان زخمی کنند!
دایی رفته و من یک امروز را، یک همین چند ساعت را میخواهم مثل یک دختر، یک دختر اصیل، یک دختر فهیم، یک دختر فخیم و یک ملکه رفتار کنم
یک همین چند ساعت که پر از علامت سؤال و استرس و گنگی است را دقیقا انتخاب کردهام برای عمل کردن به همهٔ توصیههای این چند روزه دایی و سوده جانش!
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
از فطرسِ مَلَک به همه دلشکستهها؛
حی علی کرامتِ گهوارهیِ حسین...❤️🩹🕊
.
#ولادت_امام_حسین
SAHELEROMAN | #شعریجات
رفقای ساحل رمانی!
لیست کامل کتابهای سرکار خانم #نرجس_شکوریان_فرد
رو ازمون خواسته بودید. ایشون هستن!👐🏻😎
.
.
[قصهی قهرمانان وطن🇮🇷]
• از او - قصه شال
• از او - عبدالمهدی
• از او - ناخدا رحمت
• از او - مادر شمشادها
• از او - هنوز سالم است
• از او - چهار قصه شورانگیز
●
[جیبیهای شگفتانگیز🪄]
• پدر
• مادر
• سعید
• خواهر
• امیر من
• امام من
• معصومه
• امام رئوف
• حاجقاسم ۱
• حاجقاسم ۲
• محبوب من
• سفر بیستم
• میر و علمدار
• دل های امیدوار
• صاحب پنجشنبهها
• میر و علمدار مصور
• آرزوی شیرین
●
[رمانهایی از زندگیِ تو🫂]
• اپلای
• من نه ما
• راز تنهایی
• شطرنجباز
• از کدام سو
• هــــــوای من
• سو من سه
• مثبت یـــک
• سیاهصورت
• رنج مقدس۱
• رنج مقدس۲
• زنان عنکبوتی
• عشق و دیگر هیچ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه دیدار با
نویسنده بریم؟
اول نیت کن،
بعد ببین.
@sahele_roman
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوسیوپنجم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
گام اول را برمیدارم؛ فرار میکنم از تمام آنچه که میخواهد ذهنم را در منگنه بگذارد؛ تمام خاطرات، خیالات...
پیشنهاد میدهم به سوده جان دایی:
- مشاعره کنیم؟
شروع میکند همان اول:
- در این درگه که گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه مشو غره به امروزت که از فردا نهای آگه
نفسم حبس میشود؛ تا میآیم غُر بزنم که سوده جان کمی مدارا، کمی سادهتر، چکشت را بگذار زمین، قبلا اگر نفهم بودم و مغرور به حال و روز و زیبایی و هر کوفتی، مؤدب میشوم، هرچه داشتم، حالا تمام آنها ریخته، آگه نبودم از فردایم که امروز میشود و به این بدبختی!
_ 《ه》بده فری جون!
_ همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تورا که من هم برسم به آرزویی
- دوست داشتم اینو!
مقاومت میکنم که حالم بد نشود و با ضربه پا چوب خشک را میشکنم و حرصم خالی میشود نه با اشک و ناله.
با حرکت و بلند هم میگویم:
- 《ی》بده سوده جان که بدون شوی عزیزت داری باخت را تجربه میکنی!
با ارهای که دستش است و تلاش میکند چوبها را ببرد اشارهای تهدید آمیز میکند و میگوید:
- یارا یارا گاهی دل ما را به چراغ نگاهی روشن کن
چشم تار دل را چو مسيحا به دمیدن آهی روشن کن
.
.
.
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان
به میزانِ نظر، حُسن تو را با ماه سنجیدم؛
میانِ این و آن فرق از زمین تا آسمان دیدم...🌙
.
#ولادت_حضرت_عباس
SAHELEROMAN | #شعریجات
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَهُ
سلام بر تو ای وعده خدا كه آن را ضمانت نمود ...🌱
•
#یازده_روز_مانده | #نیمه_شعبان
••
پ.ن: اگه از میزان استقبالی که سال پیش [ از این موجود زیبا ] انجام شد خبر داشتید، بیشک جامهدران کف پیوی ادمینش بودید تا اتمام موجودی نزده! 🤝🥹
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوسیوششم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
خوانده نخوانده هر دو باهم میزنیم زیر آواز:
بی تو برگی زردم
به هوای تو می گردم
که مگر بیفتم در پایت
ای نوای نایم
به هوای تو می آیم
که دمی نفس کنم تازه در هوایت
به نسیم کوبت ای گل
به شمیم بویت ای گل
در سینه داغی دارم
از لاله باغی دارم
با یادت ای گل هر شب
در دل چراغی دارم
باغم بهارم باش
موجم کنارم باش
حالا هر دویمان دستانمان را در هوای سرد باغ تکان میدهیم و با آخرین صدا میخوانیم:
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بیتو به جان آمد وقت است که بازآیی
مشتاقی و مَهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایابِ شکیبایی
انقدر زمزمه میکنیم که با سردی هوا به سرفه میافتیم.
مینشینم میان برگها و مینشیند مقابلم.
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
••
یه سلام از صدر داستانهای
بیژن و منیژه
لیلی و مجنون
خسرو و شیرین؛
اما از نوع نافرجامش!🔞
••
دنیا هرکسی رو یه جور میچرخونه
و دور میده..
امّا بعــضی ها یه جورِ عجیبتــــری
اسیرِ بازیِ دنیا میشن و ماجراهای
پیچیدهتری براشون رُخ میده!🌪