eitaa logo
ساحل رمان
8.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
826 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
@takrang1 امشب خودتو و دوستات هوای تک‌رنگ 👆رو داشته باشید. برید ببینید
راستی امشب صدقه بدید تا بلای سال ازتون دفع بشه از طرف امام حسن صدقه بده. اینم شماره کارت👇
6104337338149907
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوهشتادویکم » «رمان بگذارید خودم باشم» و منی که برای اولین بار حس وحشتناک تنها بودن را، قضاوت شدن را، فحش شنیدن را، اسیر بودن را، دارم تجربه می‌کنم و با تمام قوا بغضم را فرو می‌خورم تا مقابل نامرد‌ها و دخترهای نادان دانشگاه اشک نشود. صدای موبایلم را با بغض می‌شنوم و اسم دایی را که می‌بینم وصل می‌کنم و لرزان زمزمه می‌کنم: - دایی! و نفس نفس می‌زنم. مکث می‌کند و می‌گوید: - بسم‌الله، جان دایی! چی شده فرشته؟ کجایی! - میون یه عالمه خفاشم! به دادم برس، دانشگام بچه‌ها اذیتم کردن حالام می‌ترسم! نفس عمیقی می‌کشد و می‌گوید: - گوش کن هرچی می‌گم رو انجام بده. پنج تا صلوات بفرست. اولیش رو به نیت مادرمون حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) بفرست. یه زن قدرت‌مند که پوزهٔ همهٔ نامردا رو به خاک مالیده. نیت می‌کنم، سلول‌هایم می‌لرزند و همراه دایی زمزمه می‌کنم. - دومیش رو به نیت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بفرست، خیلی غیرت داشتند روی دختر، دیگه کسی نمی‌تونه هیچ غلطی بکنه زمزمه می‌کنم و اشکم می‌ایستد - سومیش رو به نیت امیرالمؤمنین بفرست که یدالله و هیچ‌کس حریفش نیست! . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
•• ببخش با عجله، دست خالی آمده‌ام شنیده‌ام که مهیاست بار عام علی...🪐
13.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاید این یه گفتگو بین وحید و آرشام باشه🌝 بفرست برای دوستات توی هر فضایی که خواستی، دعوتشون کن به ساحل‌مون. این روزای آخر تعطیلی یه رمان درست درمون بخونن😁 SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و إذَا دَخَلتُم القُلُوب، فَأَحسِنُوا سُكْنَاهَا... «وقتی واردِ قلب‌ها شدید، در آن‌ها به نیکویی زندگی کنید...»🫀 . SAHELEROMAN |
•• [روز دوازدهم] هم گذشت! شما هم مثل من دارید کیف می‌کنید با این چالش یافقط من رو ابرهام؟! ☁️🥹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• موضوع: شهرِ من، شهرِ . . . 🗺 (جای خالی رو پر کنید و عکس بفرستید!) | SAHELEROMAN | ساحل رمان
•• مثلا: شهرِ من، شهرِ انعکاس نور توو چارچوب‌های طلایی حرمه!✨=)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• چند ساعت، چند روز، چند ماه با خودت اینجوری جنگیدی؟...🔥 | |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوهشتادودوم » «رمان بگذارید خودم باشم» شانه افتاده‌ام را صاف می‌کنم و زمزمه می‌کنم - چهارمی رو به نیت امام حسن(علیه‌السلام) بفرست که دست حمایت از مظلومش همیشه هست و پنجمی رو به نیت امام حسین(علیه‌السلام) بفرست که امکان نداره کسی بتونه آقا رو حقیقت رو پنهان کنه حتی اگه بکشه، فحش بده، تخریب کنه آرام شده‌ام و میان صدای دایی خالی می‌شوم از همه شعار‌هایی که کف دانشگاه پراکنده می‌دهند و از دیدن دخترهایی که رایگان خودشان را در آغوش پسرها حذف می‌کنند و نزدیکم به در دانشگاه‌ که دایی می‌گوید: - حالا آروم آروم زمزمه کن یا صاحب الزمان ادرکنی، آقاجان مواظب من باش مقابل هرچیزی که آسیب می‌زنه به من! دلم می‌شکند در یک آن و می‌گویم: - دایی پس روزهای قبلی که من توی جهالت دست و پا می‌زدم آقاجان کجا بودند! صدایش می‌شکند، بغض صدایش هم می‌شکند. من دایی را می‌شناسم می‌دانم که حالش متغیر شده است. می‌رسم به درب دانشگاه. او سکوت است و من تصمیم می‌گیرم که پیاده در خیابان راه بیفتم که نشان بدهم، هم زن هستم، هم آزادم، هم دارم در امنیت زندگی می‌کنم و از لاشخورهای دیکتاتور هم نمی‌ترسم! . . . ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
•• این هم از برترین‌های [روز سیزدهم] ••
•• و اهدای جوایز پنج شب گذشته رو مشاهده می‌کنیم🤝😃 ••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🌙 ✒️... افطار خوردند که نه، انگار بمب خورده بودند، خیالشان که راحت شد، اهالی خانه رفتند مراسم دعا و هرکدام طرفی ولو شده بودند! آرشام خنده‌اش گرفت و گفت: - خداوکیلی مصطفی من آدمی هستم که تا یه چیز رو برام زرق و برق ندن و منسجم نکنن جذبش نمی‌شم، کلاً مدلم عوض شده، اراده و استقلال هم ندارم باید حتماً یه دست تلقین و تبلیغ بشه، برم. جواد دستی برای مصطفی تکان داد و گفت: - ما بهش می‌گیم شوری شعوری! تو تعجب نکن، یه مدل غربیه! مصطفی ابرو بالا می‌اندازد و می‌گوید: - فکر کنم از ناخودآگاه فرد وارد می‌شن، به روح نفوذ می‌کنند و تاثیر می‌ذارن همینه که می‌گی استقلال و اراده هیچ! تو تصمیم‌گیری‌هاتون. آرشام گفت: - آره حرفم همینه، مدل خدات مصطفی اینجوری نیست، شهر فرنگی نیست! یه طوریه! مصطفی خنده‌‌اش گرفته: - چه طوریه! - یه جور دیگه‌ست! انگار خدا اول یه استپ می‌زنه، مجبور می‌شی وایسی، صبر کنی نگاه کنی، بفهمی، خودت طالب بشی! بعدش آزادت می‌کنه که همونی که دیدی و دریافت کردی رو با اختیارت به سمتش راه بیفتی! مصطفی می‌نشیند و می‌گوید: - خودتی آرشام! - آدم باش مصطفی! - نه جدی! من این‌طوری نگاه نکرده بودم! برای تشکر برم برات چایی بیارم. - نه توروخدا من الان ترکیدم معده هم ندارم! | @SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|🪞| خوشا به حالِ آینه‌... •• SAHELEROMAN |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عیدیامون رو دوست داریم قبول😉 اما خب خیلیا هستند که یه چیزایی دوست دارند و مستضعف هستند،😔 یه یاعلی بگیم و کمی یاری بدیم مستضعفان رو. 6104337338149907 خیریه زمزم کوثر