✳️ از معجزات حضرت امام زين العابدين عليه السلام دعای #سوم صحیفه سجادیه است که امام علیه السلام ، سخن از موجوداتى نورى و غيبى و ملكوتى به نام ملائكه است كه خداوند عزيز در كتب آسمانى و به خصوص در نزديك به نود آيه از قرآن مجيد خبر داده است.
استاد حسین #انصاریان
دعای #سوم
https://b2n.ir/sahife2_3
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#دعا_سوم_1
✳️ #فرشتگان_حاملان_عرش 1
قرآن مجيد در دو آيه از ملائكهاى كه حاملان #عرش حقّند ياد مىكند:
الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ
فرشتگانى كه عرش را حمل مىكنند و آنان كه پيرامون آن هستند، همراه سپاس و ستايش، پروردگارشان را تسبيح مىگويند و به او ايمان دارند و براى اهل ايمان آمرزش مىطلبند، [و مىگويند:] پروردگارا! از روى رحمت و دانش همه چيز را فرا گرفتهاى، پس آنان را كه توبه كردهاند و راه تو را پيروى نمودهاند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار.
وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ
و فرشتگان [براى اجراى دستورهاى حق] بر كنارهها و اطراف آسمان قرار مىگيرند، ودر آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آنها حمل مىكنند.
و در يك آيه از ملائكهاى كه گرداگرد عرش حضرت ربّ العزّه هستند ياد مىنمايد:
وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
و فرشتگان را مىبينى كه پيرامون عرش حلقه زدهاند، پروردگارشان را همراه ستايش تسبيح مىگويند، و در ميان اهل محشر به حق داورى شود، و [پس از پايان كار قيامت] گويند: همه ستايشها ويژه خداست كه پروردگار جهانيان است.
در هيجده آيه در سورههاى اعراف 54- توبه 129- يونس 3- رعد 2- اسرا 42- طه 5- انبيا 22- مؤمنون 86 و 116- فرقان 59- نمل 26- سجده 4- غافر 15 زخرف 82- حديد 4- تكوير 20- بروج 15- هود 7- از عرش حضرت حق با اوصاف: عظيم، كريم، مجيد، سخن به ميان آمده است:
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ
بگو: مالك آسمانهاى هفتگانه و پروردگار #عرش بزرگ كيست؟
لاإلهَ إلّاهُوَ ربُّ الْعَرْشِ الْكَريمِ
هيچ معبودى جز او نيست، [او] پروردگار عرش نيكو و باارزش است.
ذُوالْعَرْشِ الْمَجيِدُ
صاحب عرش و ارجمند [و عالى صفات] است.
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 107
دعای #سوم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#دعا_سوم_1
✳️ #فرشتگان_حاملان_عرش 2
معنا و مفهوم عرش
عرش و كرسى در آيات كتاب خدا و روايات و اخبار فراوان استعمال شده است.
به طور صريح و روشن و آشكار از قرآن مجيد و روايات استفاده مىشود كه عرش و كرسى دو موجود از موجودات حق و دو حقيقت از حقايق الهيّهاند.
قرآن كريم از توضيح مفهوم هر دو واقعيّت ساكت است و در روايات و اخبار براى هر يك مفاهيم و مصاديقى بيان شده كه با تتبع در آيات و اخبار به اين نتيجه مىرسيم كه هر دو كلمه طاقت تحمّل تمام معانى ملكوتى و باطنى و ظاهرى را دارند.
در «الخصال» و «معانى الاخبار» و «الدُرّ المنثور»، ضمن حديث ابوذر است از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه فرمود:
اى ابوذر، هفت آسمان در برابر كرسى نيستند جز حلقهاى افتاده در زمين بيابان پهناور، و فضل و فزونى عرش بر كرسى چون فزونى بيابان پهناور است بر آن حلقه.
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه از آن جناب پرسيدند: چرا كعبه را كعبه نام شد؟ فرمود:
چون چهارگوش است. گفته شد: چرا چهار گوش شده؟ فرمود: چون برابر بيت المعمور است كه چهار گوش است. و گفته شد: چرا بيت المعمور چهار گوش است؟ فرمود: چون برابر #عرش است كه چهار گوش است. گفته شد: چرا عرش چهار گوش شده؟ فرمود: چون مسلمانى بر چهار كلمه سازمان يافته:
سُبْحانَ اللّهِ، وَالْحَمْدُ لِلّه، وَلا إلهَ إلَّااللّهُ، وَاللّهُ أكْبَرُ.
در عقايد شيخ صدوق آمده است:
«اعتقاد ما در عرش اين است كه آن همه و همه آفريدههاست. و به وجه ديگر همان دانش است.
و از امام صادق عليه السلام پرسش شد از قول خداوند عز و جل:
الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى
[خداى] رحمان بر تخت فرمانروايى و تدبير امور آفرينش چيره و مسلّط است.
فرمود:
نسبت او با هر چيز مساوى است و چيزى بدو نزديكتر از چيزى نيست. امّا عرش به معنى دانش را هم چهار از پيشينيان بر دوش داشتهاند و چهار از آخرين. اما آن چهار نخست: نوح، ابرهيم، موسى و عيسى:؛ و امّا چهار آخر:
محمّد صلى الله عليه و آله، على، حسن و حسين.
و به سندهاى صحيح از ائمّه عليهم السلام درباره عرش و حاملانش چنين روايت شده است:
و همانا اينان حاملان عرش علم شدند؛ زيرا همه پيامبران پيش از پيغمبر ما محمّد صلى الله عليه و آله بر چهار شريعت چهار پيامبر پيشين بودند: نوح، ابراهيم، موسى و عيسى:، و دانش از اين چهار بدانها رسيد. و همچنان دانش پس از محمّد و على و حسن و حسين: به امامان پس از حسين رسيد».
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 107
دعای #سوم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#دعا_سوم_1
✳️ #فرشتگان_حاملان_عرش 3
شيخ مفيد فرموده: « #عرش به معناى سلطنت و پادشاهى است. ذُوالْعَرْش يعنى صاحب قدرت و استيلا و سلطنت بر تمام موجودات هستى».
هشام بن حكم مىگويد: زنديق از امام صادق عليه السلام پرسيد: كرسى بزرگتر است يا عرش؟ فرمود:
هر چه خدا آفريده درون كرسى است جز عرش او كه بزرگتر از آن است تا كرسى او را فرا گيرد. «3» در «معانى الاخبار»، صدوق به سندش از #مفضل بن عمر روايت كرده كه گفت:
از امام صادق عليه السلام پرسيدم كه عرش و كرسى چيستند؟ فرمود:
عرش به يك معنا همه آفريدههاست و كرسى جاى آنهاست، و از نظر ديگر همان دانشى است كه خدا پيامبران و رسولان و حجج خود را بدان آگاه كرده، و كرسى دانش مخصوص به خود اوست. «4» شيخ صدوق در كتاب «التوحيد» خود به سندى كه دارد از امام صادق عليه السلام در تفسير آيه:
وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمواتِ وَالْأَرْضَ
تخت [حكومت، قدرت و سلطنت] ش آسمانها وزمين را فرا گرفته و نگهدارى آنان بر او گران و مشقتآور نيست؛ و او بلند مرتبه و بزرگ است.
آورده كه حضرت فرمود:
آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست در كرسى است، عرش همان دانشى است كه كسى آن را اندازه نتواند. «2» امام صادق عليه السلام از حضرت باقر عليه السلام از جدّش روايت كرده كه:
در عرش نمونه هر آنچه خدا در خشكى و دريا آفريده، هست. فرمود: اين است تأويل قول خدا:
وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ
و هيچ چيزى نيست مگر آن كه خزانههايش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معين نازل نمىكنيم.
و ميان دو ستون عرش هزار سال پرش پرنده سريع «4» فاصله است. و هر روز هفتاد هزار رنگ از نور بر عرش پوشند كه هيچ آفريده تاب ديدن آنها را ندارد. همه چيزها در برابر عرش چون حلقهاى است در ميان بيابان.
خدا را فرشتهاى است به نام حزقائيل، هيجده هزار بال دارد كه ميان هر دو بالش پانصد سال راه است؛ به خاطرش رسيد كه آيا بالاى عرش چيزى است؟ خدا بالهايش را دو برابر كرد و دارى سى و شش هزار بال شد كه ميان هر دو بال پانصد سال راه بود، و بدو وحى كرد: اى فرشته، پرواز كن. بيست هزار سال پريد و بر سر يك ستون عرش نرسيد. خدا بال و نيرويش را دو چندان كرد و سى هزار سال ديگر پريد و باز هم نرسيد و خدا به او وحى كرد: اى فرشته، اگر تا دميدن صور بپرى به ساق عرشم نرسى. آن فرشته گفت:
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى
نام پروردگار برتر و بلند مرتبهات را [از هرچه رنگ شرك خفى و جلى دارد] منزّه و پاك بدار.
و خدا آن را بر پيامبر فرستاد و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آن را ذكر سجده كنيد
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 107
دعای #سوم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#دعا_سوم_1
✳️ #فرشتگان_حاملان_عرش 4
علّامه بزرگ، ملّا محمّد باقر #مجلسى در پايان احاديث مربوط به #عرش و كرسى در جهت تحقيق در آن اخبار و جمع بين آنها مىفرمايد:
«بدانكه تخت شاهى در اين جهان مظهر قدرت پادشاهان است، ولى خداى سبحان از مكان و قرارگاه منزّه است، نه تختى دارد و نه كرسى كه بر آن بنشيند و اين دو (عرش و كرسى) بر برخى آفريدههاى او به حسب مناسبت اطلاق شدند به چند معنى:
1- دو جسم بزرگ فراز هفت آسمان. و همانا به اين دو نام خوانده شدند براى اين كه احكام و تقديرات خدا از آنها تراود و فرشتههاى كروبيان و مقرّب و ارواح پيامبران و اوصيا گرد آنهايند، و هر كه را خدا خواهد به خود نزديك سازد بدآنها بالايش برد، چنانكه فرمانها و احكام شاهان و آثار سلطنت و عظمت آنان از تخت و كرسى آنهاست و مقرّبان آستان و خاصّان آنها به گرد آنها چرخند، و نيز چون آن دو بزرگترين آفريده جسمانيند و انوار عجيب و آثار غريبه مخصوص به خود دارند دلالتشان بر وجود خدا و علم و قدرت و حكمتش بيش از اجسام ديگر است و از اين رو مخصوص بدين نام شدند، و حاملانشان در دنيا گروهى فرشتهاند و در آخرت يا فرشتههايند يا انبياى اولواالعزم و اوصياى برگزيده چنانكه دانستى، و بسا مقصود از حمل در آخرت اين باشد كه در قيامت، عرش بديشان بر پاست و اينان حكّام و نزديكان به آنند.
2- علم و دانش. چنانكه در بسيارى از اخبار بدان تفسير شدند، چون منشأ ظهور خدا بر خلقش دانش و شناسايى است و آن وسيله تجلّى خداست بر عباد، و گويى عرش و كرسى باشند و حامل آن پيغمبر و ائمه اند كه خزّان علم اويند در آسمان و زمينش، خصوص آنچه مربوط به شناخت اوست.
3- حقيقتى محيط به همه آفريدههاى او چنانكه صدوق فرموده و از برخى اخبار استفاده مىشود؛ زيرا هر چه در زمين و فراز آنهاست آيات وجود خدا و نشانههاى قدرت اويند و آثار وجود و فيض حكمت آن حضرت، پس همه آفريدهها عرش عظمت و جلال او هستند و وسيله تجلّى صفات كمالش بر عارفان. و اين معنايى است كه به خاطرم رسيد در قول معصوم:
وَارْتَفَعَ فَوْقَ كُلِّ مَنْظَرٍ.
و او بالاتر از هر ديدگاهى است.
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 107
دعای #سوم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#دعا_سوم_1
✳️ #فرشتگان_حاملان_عرش 5
4- هر يك از اوصاف كمال و جلالش عرش اوست؛ زيرا قرارگاه عظمت و جلال اويند و وسيله ظهورش بر بندههايش به اندازه استعدادشان، و او را عرشِ دانش است و عرشِ قدرت و عرشِ رحمانيّت و عرشِ رحيميّت و عرشِ وحدانيّت و عرشِ تنزّه، چنانكه در روايات گذشت.
5- دل پيامبران و اوصيا و مؤمنان كامل كه قرارگاه محبّت و معرفت خدايند، چنانكه در روايت آمده:
قَلْبُ الْمُؤمِنِ عَرْشُ الرَّحْمنِ.
دل مؤمن عرش خداوند رحمان است.
و هم در حديث قدسى است:
لَمْ يَسَعْنى سَمائى وَلا أرْضى، وَوَسَعَنى قَلْبُ عَبْدِىَ الْمُؤمِنِ.
آسمان و زمين گنجايش وجود مرا ندارد، اما قلب مؤمن ظرفيت وجود مرا دارد.
در هر صورت اطلاق عرش و كرسى بر برخى معانى به واسطه تصريح در خبر يا قراين ديگر منافات ندارد با وجوب اعتراف به معنى اوّل كه از ظاهر اكثر آيات و روايات ظاهر مىگردد، چنانكه در سطور گذشته به اين معنا اشاره شد كه اين دو لفظ تحمّل جميع معانى ظاهرى و باطنى را دارند.
ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 107
دعای #سوم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#دعا_سوم_1
✳️ #فرشتگان_حاملان_عرش 6
صاحب «الميزان» در توضيح #عرش و حاملان آن، بحث مشروحى دارد كه در تفسير آيه 54 سوره اعراف آمده، مقتضى است براى توضيح بيشترى نسبت به رواياتى كه گذشت به گوشهاى از آن اشاره شود:
«ما قبول داريم كه جمله:
ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ
آن گاه بر تخت فرمانروايى [و حكومت بر آفرينش] چيره و مسلط شد.
به منزله كنايه است، امّا كنايه بودن منافات ندارد با اين كه يك حقيقت و واقعيّتى اين تعبير را ايجاب كرده باشد و استواى پروردگار بر عرش از قبيل سلطنت و استيلا و ملكيّت و امارت و رياست و ولايت و سيادت داير ميان خود ما، امرى اعتبارى و قرار دادى و خالى از حقيقت نبوده باشد.
درست است كه ظواهر دينى از حيث بيان، نظير بيانات ما و به صورت امورى اعتبارى است اما خداى سبحان در همه اين بياناتش حقايق و واقعياتى را بيان مىكند.
به عبارت ديگر، گرچه معناى ملك و سلطنت و احاطه و ولايت و امثال آن در خداى سبحان همان معنايى است كه ما خود از اطلاق اين الفاظ نسبت به خود مىفهميم، ولكن مصداقها با هم متفاوتند.
مصاديق اين الفاظ در نزد خداى تعالى امورى واقعى و حقيقى ولايق به ساحت قدس اويند و در نزد ما اوصافى ادّعايى، ذهنى و امورى اعتبارى و قرار دادى هستند كه يك سر سوزن از عالم ذهن و وهم به خارج سرايت نمىكنند.
مثلًا، اگر كسى را رئيس خود مىناميم از اين باب است كه تابع اراده و تصميم اوييم نه اين كه راستى جامعه ما بدنى است و او سر آن بدن است. و همچنين اگر كسى را عضو اجتماع مىخوانيم براى اين نيست كه او راستى دست جامعه و يا دل و يا قلوه آن است بلكه از اين باب است كه او نيز مانند دست و دل كه در تشكيل بدن مؤثّرند در تشكيل اجتماع ما تأثير دارد. و از همين جهت كه زندگى ما متشكّل از يك سرى امور اعتبارى است خداى تعالى در آيه:
وَما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إلّالَهْوٌ وَلَعِبٌ
و اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازى نيست.
زندگى دنيايى ما را لهو و لعب ناميده چون مقاصد دنيوى ما و مال و اولاد ما و رياست و حكومت ما جز عناوينى پندارى چيز ديگرى نيست و جز در عالم وهم، تحقّق و واقعيّتى نداشته، سر و دست شكستن ما براى به دست آوردن آن هيچ تفاوتى با مسابقه اطفال در بازىهاى خود ندارد.
و حاشا بر خداى سبحان كه زندگى ما را به خاطر اين كه امورى است وهمى بازيچه بشمارد، آن وقت خودش هم مانند ما بازيگر بوده باشد.
(« تفسير الميزان: 8/ 159- 162، ذيل آيه 54 سوره اعراف.» ) ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 107
دعای #سوم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#دعا_سوم_1
✳️ #فرشتگان_حاملان_عرش 7
سخن كوتاه، اين كه فرمود:
ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ
آن گاه بر تخت فرمانروايى [و حكومت بر آفرينش] چيره و مسلط شد.
در عين اين كه مثالى است كه احاطه تدبير خداى را در ملكش مجسّم مىسازد، دلالت بر اين هم دارد كه در اين ميان حقيقتى هم در كار هست و آن عبارت است از مقامى كه زمام جميع امور در آنجا متراكم و مجتمع مىشود و آيات:
وَهُوَ رَبُّ الْعَرشِ الْعَظيمِ
و او پروردگار عرش بزرگ است.
الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ
فرشتگانى كه عرش را حمل مىكنند و آنان كه پيرامون آن هستند.
وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئذٍ ثَمانِيَةٌ
ودر آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آنها حمل مىكنند.
وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حافّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ
و فرشتگان را مىبينى كه پيرامون عرش حلقه زدهاند.
نيز دلالت بر اين معنا دارند؛ چه از ظاهر اين آيات بر مىآيد كه عرش حقيقتى است از حقايق خارجى.
معنائى را كه ما براى كلمه عرش در آيه:
ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ
آن گاه بر تخت فرمانروايى [و حكومت بر آفرينش] چيره و مسلط شد.
كرده و گفتيم: اين كلمه به معناى مقامى است موجود كه جميع سرنخهاى حوادث و امور در آن متراكم و جمع است از آيه:
ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأمْرَ ما مِنْ شَفيعٍ إلّامِنْ بَعْدِ إذْنِهِ
به خوبى استفاده مىشود، چه اين آيه استواى بر عرش را به تدبير امور تفسير نموده و از وجود چنين صفتى براى خداى تعالى خبر مىدهد، و چون اين آيه در مقام توصيف ربوبيّت و تدبير تكوينى خداى تعالى است لاجرم مراد از شفاعتى هم كه در آخر آن است شفاعت در امر تكوينى خواهد بود. پس مفاد جمله:
ما مِنْ شَفيعٍ إلّامِنْ بَعْدِ إذْنِهِ .
[كار] هيچ واسطهاى [در همه جهان هستى براى جابجايى عناصر وتركيب اجزا وبه جريان انداختن امور] جز پس از اذن او نيست.
اين مىشود كه هيچ سببى از اسباب تكوينيّه كه واسطههايى بين خدا و بين حوادث عالمند از قبيل سببيّت آتش براى حرارت و حرارت براى ذوب كردن اجسام و امثال آن، سببيّتشان از خودشان نيست و به اذن خداست، كه هر يك از آنها در ايجاد حادثهاى از حوادث تأثير مىكنند، و اين جمله توحيد ربوبيّتى را مىرساند.
پس عرش همان طورى كه مقام تدبير عامّ عالم است و جميع موجودات را در جوف خود جاى داده، همچنين مقام علم نيز هست، و چون چنين است قبل از وجود اين عالم و در حين وجود آن و پس از رجوع مخلوقات به سوى پروردگار نيز محفوظ است، همچنان كه آيه:
وَتَرَى الْمَلائِكَةَ حافّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ
و فرشتگان را مىبينى كه پيرامون عرش حلقه زدهاند.
محفوظ بودن آن را حتّى در قيامت، و آيات مربوط به خلقت آسمانها و زمين، موجود بودن آن را مقارن با وجود عالم، و آيه:
وَهُوَ الَّذى خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأرْضَ فى سِتَّةِ أيّامٍ وَكانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِو او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، در حالى كه تخت فرمانروايىاش بر آب [كه زيربناى حيات است] قرار داشت.
موجود بودنش را قبل از خلقت اين عالم مىرساند.»
« تفسير الميزان: 8/ 159- 162، ذيل آيه 54 سوره اعراف.»
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 107
دعای #سوم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
https___vesal.co_FTP_files_tracks_15_track_XwwwMQybcIGKVOcTBqIhYZhsg0FwRT_320.mp3
17.87M
🙏 یا فاطمه الزهرا اغیثینی
✳️ #فرشتگان_حاملان_عرش
👌 #عرش و #فرشته ها به پات میفتن
به احترام تو قیام میکنن
وقت نماز تو قیامت میشه
بس که فرشته ها سلام میکنن
نماز بخون ظلمت شب سحر شه
از پرتو نوری که داره سیمات
وقت قنوتت برا ما دعا کن
محتاج دنیا به تو و دعاهات
مادر مریض بشه بازم یه مادره
از فکر بچه هاش خوابش نمیبره
خون گریه میکنه با اشک بچه هاش
بی خود که نیست بهشت افتاده زیر پاش
صاحب قبر بی نشون سلام مادر
برا زیارتت کجا بیام مادر
👤 حاج مهدی #رسولی
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
1_745380329.mp3
4.13M
#شرح_صوتی_حکمتها_نهج_البلاغه
❇️ از اين شش گروه در شگفتم
قسمت 1
👌 شرح
#نهج_البلاغه_حكمت_126
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
1_743560835.mp3
3.65M
#شرح_صوتی_حکمتها_نهج_البلاغه
❇️ از اين شش گروه در شگفتم
قسمت 2
👌 شرح
#نهج_البلاغه_حكمت_126
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
1_746322897.mp3
3.94M
#شرح_صوتی_حکمتها_نهج_البلاغه
❇️ از اين شش گروه در شگفتم
قسمت 3
👌 شرح
#نهج_البلاغه_حكمت_126
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ اعمال روزها و شب های #هفته
🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز #جمعه
👉🏻 1da.ir/nJlckp
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطرگردان را شِکَر در مجمر اندازیم
چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد
بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه
که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
سخندانیّ و خوشخوانی نمیورزند در شیراز
بیا #حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
“که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم.”
به نظر می رسد اشاره به سوره کوثر وحدیث پیامبر (صل الله) در خصوص حضرت #فاطمه_زهرا ( #کوثر) داشته باشد. پای خم یعنی اسلام وعشق به خدا واهل بیت طاهرین (ع) که عاقبت به خیری وحوض موثر را را در قیامت به دنبال دارد.
#حافظ_غزل_374
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
صبا ! خاک وجود ما بـدان عالی جناب انداز
بـُوَد کآن شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
“صـبـا” : بادِملایم وروح پروری که بشارت دهنده است. بعضی ها معتقدند از زیرِ عرش میوزد و از عرش(آسمان) برفرش(خاکیان) پـیـام میآورد. نسیمِ صبحگاهی ، باد خنکی که از شمالِ شرقی میوزد ، “باد صبا” در ادبیات ما جنبهیِ اساطیری پیدا کرده ، در کوی معشوق رفت آمد دارد و پیام رسانِ عاشق و معشوق است .
“خـاکِ وجودِما” : منظور این است که وجودِ ما درمقابلِ وجودمعشوق بی ارزش است وهمانندِ خاک وگرد وغباراست.چون خاک را باد راحت تر را جا به جا میکند،”وجود” رابه خاک تشبیه کرده تادرخواستی که دارد{انداختنِ خاکِ وجود برآستانِ بارگاهِ جانان} امکانپذیرترگردد.
“جـنـاب” : پـیـشـگـاه ، درگـاه
ممکن است منظورشاعر از “خاکِ وجودِ ما” ازتبدیل به خاک شدنِ بدن پس از مرگ باشد،درآنصورت میخواهد بـگـویـد : ما که وقتی زنـده بـودیـم به وصال نـرسیـدیم لا اقل پس از مرگ، خاک ما را به کوی معشوق بـرسـان تابهره مندگردیم.
“بـُـوَد” : بـاشـد ، به ایـن امـیـد
“شاه خوبان” : سلطانِ زیـبـارویـان، معشوق
“مـَنـظـَر” : دو معنی دارد : ۱- اسم مکان است به معنی محلِّ نگاه کردن ، پـنـجـره ، روزنه . ۲- استعاره از : “چـهره” و ظاهر شخص ،
۱- :به این امید که بتوانیم از پنجرهی آن بارگاه بلند مرتبه معشوق را تماشا کنیم.
۲- : به این امید که بـتـوانـیم در آن بارگاهِ بلند مرتبه ، چهرهیِ زیبایِ معشوق را ببینیم.
۳- : به این امید که بـتـوانـیـم در آن بـارگاه بلند مرتـبـه نـظـر معشوق را به سوی خود جلب کنیم.
حافظ چوره به کنگره یِ کاخ وصل نیست
باخاکِ آستانه یِ این دربسربریم
#حافظ_غزل_374
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
طرح #برداشت_من هفته 8
از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه
👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه
✳️ عبارت #منتخب "
🙏 اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي ، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي ، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي .
.بار خدايا، نيتم را به لطف خود كامل و خالص گردان، و يقينم را بدانگونه كه دانى به راه صحت بر، و تباهى كارم را به قدرتت اصلاح كن 🔸
دعای #بیستم #مکارم_اخلاق
#دعا_بیستم_2
👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود،
با اسم خودتان (البته درصورت صلاحدید خودتان) در این قسمت بارگذاری میشود
◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید
👌 ادمین 👇
@yas2463
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#دعا_بیستم_2 با تشکر از مرادی
بار خدايا نيت مرا به لطف (توفيق) خود كامل گردان (بس براى تو بوده به غرض ديگرى آلوده نباشد) و باورم را به رحمت خويش پابرجا نما (به طورى كه شك در آن راه نيابد) و به قدرت و توانائيت آنچه از من از دست رفته اصلاح فرما (از كيفر آن بگذر)
فیض الاسلام
با تشکر از یوسفی عزیز
O God,
complete my intention through Thy gentleness,
rectify my certainty through what is with Thee,
and set right what is corrupt in me through Thy power!
با تشکر از ن شمس الدین عزیز
بند دوم از دعای بیستم،تاکید بند اول است به جهت اهمیت موضوع.
عمل نیک ،ثمره نیت ویقین کامل است.
وفر به معنای اکمل است.یعنی بالطف خود(کامل ترین) احسن نیت راعطا بفرما.
بماعندک=فضل خداوند.بافضل خودت یقین مرا کامل فرما.
وبا قدرت خود، فسادوتباهی نفسم را به صلاح تبدیل نما.
نتیجه اینکه:اصلاح نفس ،احسن اعمال و مقدمات آن ، فقط بافضل خدا نصیب انسان می شود.
من که باشم که برآن خاطر عاطر گذرم
لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم
دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
با تشکر از رحمتی و نقل شعر محمد حسین سلطانی کجوری
الهى آنچه خواهم كن تو شد را
رسان بر سايهى الطاف خود را
و بر اين نيت پاكم گشايش
دهى توفيق تا بر تو ستايش
يقينم را به نسبت بر عقيدت
بيارايى به زيبايى و صحت
بر آنچه دستخوش شد در تباهى
ز رفتار و ز كردار و مناهى
به اصلاح خودت آور تو ما را
مگردان بىنصيبم كردگارا
با تشکر از سالمی گرامی
بعضى از افعال در لغت عرب هم به معناى لازم به كار برده مىشود و هم به معناى متعدى، از آن جمله، فعل «وفر» است.
گاهى مىگويند «وفر الشىء» يعنى «تم و كمل»: فلان چيز به حد كمال و تمام خود رسيد،
و گاهى مىگويند «وفرته» اى «اتممته و اكملته»، يعنى فلان چيز را تتميم و تكميل نمودم.
اين كلمه در دعاى حضرت سجاد (ع) به معناى متعدى آمده و امام از پيشگاه الهى درخواست مىنمايد كه:
پروردگارا! نيت مرا به لطف خود تام و كامل بفرما.
اما كلمهى «وفر» به معنايى ديگر هم آمده است و آن معنى «صيانت و محافظت» است.
در كتب لغت، مىگويند «وفر عرضه»: فلانى عرض و آبرو و شرف او را از خطر، مصون و محفوظ داشت و حراست نمود.
در اينجا كه امام سجاد (ع) كلمهى «وفر» را آورده و از خداوند درخواست عنايت نموده، ممكن است مراد امام تكميل و تتميم نيت باشد چنانكه ممكن است مراد حضرتش حفاظت و صيانت نيت باشد.
با تشکر از محسن
كلمهى «لطف» داراى دو معناى متناسب است:
يكى معناى «رفق و مدارا»
و آن ديگر، معناى «رقيق و دقيق» است.
امام (ع) گويى مىخواهد در پيشگاه الهى عرض كند:
پروردگارا! عنايت بفرما و نيت مرا تتميم و تكميل بنما، اما با رفق و مدارا، نه اينكه مرا در مضيقه و رنج قرار دهى.
يك معناى دگرش اين است:
پروردگارا! نيت مرا كامل گردان، يعنى با يك تصرف صحيح و دقيق و پنهانى در وجود من آن هدف مقدس يعنى تتميم و تكميل نيت را تعليم بنما و به من عطا بفرما. اولين نشانهى تكميل و تتميم نيت، آن حالت مقدس خلوص و پاكى است كه در ضمير يك مرد الهى به وجود مىآيد، هر قدر آن نيت خالصتر باشد از كمال بيشتر برخوردار و مستفيد است.
با تشکر از جوادیان گرامی
در حديث، از حضرت على بن الحسين عليهماالسلام آمده است كه آن حضرت مىفرمود: ميل ندارم خدا را براى مقصود و منظور منفعت و نيل به بهشت سعادت بندگى كنم، همچنين ميل ندارم خدا را از ترس عذاب و عقاب ذات اقدس الهى عبادت كنم تا مانند بردگان باشم. در اين موقع،
قيل فلم تعبده؟
به آن حضرت عرض شد: پس شما خدا را به چه انگيزهاى عبادت مىكنيد؟
قال: لما هو اهله باياديه على و انعامه.
من خدا را براى اينكه او سزاوار و شايستهى بندگى و پرستش است عبادت مىكنم، براى نعمتهايى كه به من داده و مرا مشمول فيضهاى گوناگون خود فرموده است.
عبادتى اينچنين، بهترين و عاليترين عبادات است و نيت عبادت به اين كيفيت نيت كامل و تمام است،
همان نيتى كه امام سجاد از خدا خواسته و گفته است:
به لطف خود و به رافت و رحمت خود نيت مرا تتميم و تكميل بفرما.