eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ 1 قرآن مجيد در دو آيه از ملائكه‏اى كه حاملان حقّند ياد مى‏كند: الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَةً وَعِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ فرشتگانى كه عرش را حمل مى‏كنند و آنان كه پيرامون آن هستند، همراه سپاس و ستايش، پروردگارشان را تسبيح مى‏گويند و به او ايمان دارند و براى اهل ايمان آمرزش مى‏طلبند، [و مى‏گويند:] پروردگارا! از روى رحمت و دانش همه چيز را فرا گرفته‏اى، پس آنان را كه توبه كرده‏اند و راه تو را پيروى نموده‏اند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار. وَالْمَلَكُ عَلَى‏ أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ و فرشتگان [براى اجراى دستورهاى حق‏] بر كناره‏ها و اطراف آسمان قرار مى‏گيرند، ودر آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آنها حمل مى‏كنند. و در يك آيه از ملائكه‏اى كه گرداگرد عرش حضرت ربّ العزّه هستند ياد مى‏نمايد: وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ و فرشتگان را مى‏بينى كه پيرامون عرش حلقه زده‏اند، پروردگارشان را همراه ستايش تسبيح مى‏گويند، و در ميان اهل محشر به حق داورى شود، و [پس از پايان كار قيامت‏] گويند: همه ستايش‏ها ويژه خداست كه پروردگار جهانيان است. در هيجده آيه در سوره‏هاى اعراف 54- توبه 129- يونس 3- رعد 2- اسرا 42- طه 5- انبيا 22- مؤمنون 86 و 116- فرقان 59- نمل 26- سجده 4- غافر 15 زخرف 82- حديد 4- تكوير 20- بروج 15- هود 7- از عرش حضرت حق با اوصاف: عظيم، كريم، مجيد، سخن به ميان آمده است: قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ بگو: مالك آسمان‏هاى هفتگانه و پروردگار بزرگ كيست؟ لاإلهَ إلّاهُوَ ربُّ الْعَرْشِ الْكَريمِ هيچ معبودى جز او نيست، [او] پروردگار عرش نيكو و باارزش است. ذُوالْعَرْشِ الْمَجيِدُ صاحب عرش و ارجمند [و عالى صفات‏] است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 107 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ 2 معنا و مفهوم عرش‏ عرش و كرسى در آيات كتاب خدا و روايات و اخبار فراوان استعمال شده است. به طور صريح و روشن و آشكار از قرآن مجيد و روايات استفاده مى‏شود كه عرش و كرسى دو موجود از موجودات حق و دو حقيقت از حقايق الهيّه‏اند. قرآن كريم از توضيح مفهوم هر دو واقعيّت ساكت است و در روايات و اخبار براى هر يك مفاهيم و مصاديقى بيان شده كه با تتبع در آيات و اخبار به اين نتيجه مى‏رسيم كه هر دو كلمه طاقت تحمّل تمام معانى ملكوتى و باطنى و ظاهرى را دارند. در «الخصال» و «معانى الاخبار» و «الدُرّ المنثور»، ضمن حديث ابوذر است از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه فرمود: اى ابوذر، هفت آسمان در برابر كرسى نيستند جز حلقه‏اى افتاده در زمين بيابان پهناور، و فضل و فزونى عرش بر كرسى چون فزونى بيابان پهناور است بر آن حلقه. از امام صادق عليه السلام روايت شده كه از آن جناب پرسيدند: چرا كعبه را كعبه نام شد؟ فرمود: چون چهارگوش است. گفته شد: چرا چهار گوش شده؟ فرمود: چون برابر بيت المعمور است كه چهار گوش است. و گفته شد: چرا بيت المعمور چهار گوش است؟ فرمود: چون برابر است كه چهار گوش است. گفته شد: چرا عرش چهار گوش شده؟ فرمود: چون مسلمانى بر چهار كلمه سازمان يافته: سُبْحانَ اللّهِ، وَالْحَمْدُ لِلّه، وَلا إلهَ إلَّااللّهُ، وَاللّهُ أكْبَرُ. در عقايد شيخ صدوق آمده است: «اعتقاد ما در عرش اين است كه آن همه و همه آفريده‏هاست. و به وجه ديگر همان دانش است. و از امام صادق عليه السلام پرسش شد از قول خداوند عز و جل: الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى‏ [خداى‏] رحمان بر تخت فرمانروايى و تدبير امور آفرينش چيره و مسلّط است. فرمود: نسبت او با هر چيز مساوى است و چيزى بدو نزديكتر از چيزى نيست. امّا عرش به معنى دانش را هم چهار از پيشينيان بر دوش داشته‏اند و چهار از آخرين. اما آن چهار نخست: نوح، ابرهيم، موسى و عيسى:؛ و امّا چهار آخر: محمّد صلى الله عليه و آله، على، حسن و حسين. و به سندهاى صحيح از ائمّه عليهم السلام درباره عرش و حاملانش چنين روايت شده است: و همانا اينان حاملان عرش علم شدند؛ زيرا همه پيامبران پيش از پيغمبر ما محمّد صلى الله عليه و آله بر چهار شريعت چهار پيامبر پيشين بودند: نوح، ابراهيم، موسى‏ و عيسى‏:، و دانش از اين چهار بدانها رسيد. و همچنان دانش پس از محمّد و على و حسن و حسين: به امامان پس از حسين رسيد». 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 107 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ 3 شيخ مفيد فرموده: « به معناى سلطنت و پادشاهى است. ذُوالْعَرْش يعنى صاحب قدرت و استيلا و سلطنت بر تمام موجودات هستى». هشام بن حكم مى‏گويد: زنديق از امام صادق عليه السلام پرسيد: كرسى بزرگتر است يا عرش؟ فرمود: هر چه خدا آفريده درون كرسى است جز عرش او كه بزرگتر از آن است تا كرسى او را فرا گيرد. «3» در «معانى الاخبار»، صدوق به سندش از بن عمر روايت كرده كه گفت: از امام صادق عليه السلام پرسيدم كه عرش و كرسى چيستند؟ فرمود: عرش به يك معنا همه آفريده‏هاست و كرسى جاى آنهاست، و از نظر ديگر همان دانشى است كه خدا پيامبران و رسولان و حجج خود را بدان آگاه كرده، و كرسى دانش مخصوص به خود اوست. «4» شيخ صدوق در كتاب «التوحيد» خود به سندى كه دارد از امام صادق عليه السلام در تفسير آيه: وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمواتِ وَالْأَرْضَ تخت [حكومت، قدرت و سلطنت‏] ش آسمان‏ها وزمين را فرا گرفته و نگهدارى آنان بر او گران و مشقت‏آور نيست؛ و او بلند مرتبه و بزرگ است. آورده كه حضرت فرمود: آسمان‏ها و زمين و آنچه ميان آنهاست در كرسى است، عرش همان دانشى است كه كسى آن را اندازه نتواند. «2» امام صادق عليه السلام از حضرت باقر عليه السلام از جدّش روايت كرده كه: در عرش نمونه هر آنچه خدا در خشكى و دريا آفريده، هست. فرمود: اين است تأويل قول خدا: وَإِن مِّن شَيْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ و هيچ چيزى نيست مگر آن كه خزانه‏هايش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معين نازل نمى‏كنيم. و ميان دو ستون عرش هزار سال پرش پرنده سريع «4» فاصله است. و هر روز هفتاد هزار رنگ از نور بر عرش پوشند كه هيچ آفريده تاب ديدن آنها را ندارد. همه چيزها در برابر عرش چون حلقه‏اى است در ميان بيابان. خدا را فرشته‏اى است به نام حزقائيل، هيجده هزار بال دارد كه ميان هر دو بالش پانصد سال راه است؛ به خاطرش رسيد كه آيا بالاى عرش چيزى است؟ خدا بال‏هايش را دو برابر كرد و دارى سى و شش هزار بال شد كه ميان هر دو بال پانصد سال راه بود، و بدو وحى كرد: اى فرشته، پرواز كن. بيست هزار سال پريد و بر سر يك ستون عرش نرسيد. خدا بال و نيرويش را دو چندان كرد و سى هزار سال ديگر پريد و باز هم نرسيد و خدا به او وحى كرد: اى فرشته، اگر تا دميدن صور بپرى به ساق عرشم نرسى. آن فرشته گفت: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى‏ نام پروردگار برتر و بلند مرتبه‏ات را [از هرچه رنگ شرك خفى و جلى دارد] منزّه و پاك بدار. و خدا آن را بر پيامبر فرستاد و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آن را ذكر سجده كنيد 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 107 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ 4 علّامه بزرگ، ملّا محمّد باقر در پايان احاديث مربوط به و كرسى در جهت تحقيق در آن اخبار و جمع بين آنها مى‏فرمايد: «بدانكه تخت شاهى در اين جهان مظهر قدرت پادشاهان است، ولى خداى سبحان از مكان و قرارگاه منزّه است، نه تختى دارد و نه كرسى كه بر آن بنشيند و اين دو (عرش و كرسى) بر برخى آفريده‏هاى او به حسب مناسبت اطلاق شدند به چند معنى: 1- دو جسم بزرگ فراز هفت آسمان. و همانا به اين دو نام خوانده شدند براى اين كه احكام و تقديرات خدا از آنها تراود و فرشته‏هاى كروبيان و مقرّب و ارواح‏ پيامبران و اوصيا گرد آنهايند، و هر كه را خدا خواهد به خود نزديك سازد بدآنها بالايش برد، چنانكه فرمان‏ها و احكام شاهان و آثار سلطنت و عظمت آنان از تخت و كرسى آنهاست و مقرّبان آستان و خاصّان آنها به گرد آنها چرخند، و نيز چون آن دو بزرگترين آفريده جسمانيند و انوار عجيب و آثار غريبه مخصوص به خود دارند دلالتشان بر وجود خدا و علم و قدرت و حكمتش بيش از اجسام ديگر است و از اين رو مخصوص بدين نام شدند، و حاملانشان در دنيا گروهى فرشته‏اند و در آخرت يا فرشته‏هايند يا انبياى اولواالعزم و اوصياى برگزيده چنانكه دانستى، و بسا مقصود از حمل در آخرت اين باشد كه در قيامت، عرش بديشان بر پاست و اينان حكّام و نزديكان به آنند. 2- علم و دانش. چنانكه در بسيارى از اخبار بدان تفسير شدند، چون منشأ ظهور خدا بر خلقش دانش و شناسايى است و آن وسيله تجلّى خداست بر عباد، و گويى عرش و كرسى باشند و حامل آن پيغمبر و ائمه اند كه خزّان علم اويند در آسمان و زمينش، خصوص آنچه مربوط به شناخت اوست. 3- حقيقتى محيط به همه آفريده‏هاى او چنانكه صدوق فرموده و از برخى اخبار استفاده مى‏شود؛ زيرا هر چه در زمين و فراز آنهاست آيات وجود خدا و نشانه‏هاى قدرت اويند و آثار وجود و فيض حكمت آن حضرت، پس همه آفريده‏ها عرش عظمت و جلال او هستند و وسيله تجلّى صفات كمالش بر عارفان. و اين معنايى است كه به خاطرم رسيد در قول معصوم: وَارْتَفَعَ فَوْقَ كُلِّ مَنْظَرٍ. و او بالاتر از هر ديدگاهى است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 107 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ 5 4- هر يك از اوصاف كمال و جلالش عرش اوست؛ زيرا قرارگاه عظمت و جلال‏ اويند و وسيله ظهورش بر بنده‏هايش به اندازه استعدادشان، و او را عرشِ دانش است و عرشِ قدرت و عرشِ رحمانيّت و عرشِ رحيميّت و عرشِ وحدانيّت و عرشِ تنزّه، چنانكه در روايات گذشت. 5- دل پيامبران و اوصيا و مؤمنان كامل كه قرارگاه محبّت و معرفت خدايند، چنانكه در روايت آمده: قَلْبُ الْمُؤمِنِ عَرْشُ الرَّحْمنِ. دل مؤمن عرش خداوند رحمان است. و هم در حديث قدسى است: لَمْ يَسَعْنى سَمائى وَلا أرْضى، وَوَسَعَنى قَلْبُ عَبْدِىَ الْمُؤمِنِ. آسمان و زمين گنجايش وجود مرا ندارد، اما قلب مؤمن ظرفيت وجود مرا دارد. در هر صورت اطلاق عرش و كرسى بر برخى معانى به واسطه تصريح در خبر يا قراين ديگر منافات ندارد با وجوب اعتراف به معنى اوّل كه از ظاهر اكثر آيات و روايات ظاهر مى‏گردد، چنانكه در سطور گذشته به اين معنا اشاره شد كه اين دو لفظ تحمّل جميع معانى ظاهرى و باطنى را دارند. ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 107 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ 6 صاحب «الميزان» در توضيح و حاملان آن، بحث مشروحى دارد كه در تفسير آيه 54 سوره اعراف آمده، مقتضى است براى توضيح بيشترى نسبت به‏ رواياتى كه گذشت به گوشه‏اى از آن اشاره شود: «ما قبول داريم كه جمله: ثُمَّ اسْتَوَى‏ عَلَى الْعَرْشِ آن گاه بر تخت فرمانروايى [و حكومت بر آفرينش‏] چيره و مسلط شد. به منزله كنايه است، امّا كنايه بودن منافات ندارد با اين كه يك حقيقت و واقعيّتى اين تعبير را ايجاب كرده باشد و استواى پروردگار بر عرش از قبيل سلطنت و استيلا و ملكيّت و امارت و رياست و ولايت و سيادت داير ميان خود ما، امرى اعتبارى و قرار دادى و خالى از حقيقت نبوده باشد. درست است كه ظواهر دينى از حيث بيان، نظير بيانات ما و به صورت امورى اعتبارى است اما خداى سبحان در همه اين بياناتش حقايق و واقعياتى را بيان مى‏كند. به عبارت ديگر، گرچه معناى ملك و سلطنت و احاطه و ولايت و امثال آن در خداى سبحان همان معنايى است كه ما خود از اطلاق اين الفاظ نسبت به خود مى‏فهميم، ولكن مصداق‏ها با هم متفاوتند. مصاديق اين الفاظ در نزد خداى تعالى امورى واقعى و حقيقى ولايق به ساحت قدس اويند و در نزد ما اوصافى ادّعايى، ذهنى و امورى اعتبارى و قرار دادى هستند كه يك سر سوزن از عالم ذهن و وهم به خارج سرايت نمى‏كنند. مثلًا، اگر كسى را رئيس خود مى‏ناميم از اين باب است كه تابع اراده و تصميم اوييم نه اين كه راستى جامعه ما بدنى است و او سر آن بدن است. و همچنين اگر كسى را عضو اجتماع مى‏خوانيم براى اين نيست كه او راستى دست جامعه و يا دل و يا قلوه آن است بلكه از اين باب است كه او نيز مانند دست و دل كه در تشكيل‏ بدن مؤثّرند در تشكيل اجتماع ما تأثير دارد. و از همين جهت كه زندگى ما متشكّل از يك سرى امور اعتبارى است خداى تعالى در آيه: وَما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إلّالَهْوٌ وَلَعِبٌ و اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازى نيست. زندگى دنيايى ما را لهو و لعب ناميده چون مقاصد دنيوى ما و مال و اولاد ما و رياست و حكومت ما جز عناوينى پندارى چيز ديگرى نيست و جز در عالم وهم، تحقّق و واقعيّتى نداشته، سر و دست شكستن ما براى به دست آوردن آن هيچ تفاوتى با مسابقه اطفال در بازى‏هاى خود ندارد. و حاشا بر خداى سبحان كه زندگى ما را به خاطر اين كه امورى است وهمى بازيچه بشمارد، آن وقت خودش هم مانند ما بازيگر بوده باشد. (« تفسير الميزان: 8/ 159- 162، ذيل آيه 54 سوره اعراف.» ) ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 107 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ 7 سخن كوتاه، اين كه فرمود: ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ آن گاه بر تخت فرمانروايى [و حكومت بر آفرينش‏] چيره و مسلط شد. در عين اين كه مثالى است كه احاطه تدبير خداى را در ملكش مجسّم مى‏سازد، دلالت بر اين هم دارد كه در اين ميان حقيقتى هم در كار هست و آن عبارت است از مقامى كه زمام جميع امور در آنجا متراكم و مجتمع مى‏شود و آيات: وَهُوَ رَبُّ الْعَرشِ الْعَظيمِ و او پروردگار عرش بزرگ است. الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ فرشتگانى كه عرش را حمل مى‏كنند و آنان كه پيرامون آن هستند. وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئذٍ ثَمانِيَةٌ ودر آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آنها حمل مى‏كنند. وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حافّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ و فرشتگان را مى‏بينى كه پيرامون عرش حلقه زده‏اند. نيز دلالت بر اين معنا دارند؛ چه از ظاهر اين آيات بر مى‏آيد كه عرش حقيقتى است از حقايق خارجى. معنائى را كه ما براى كلمه عرش در آيه: ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ آن گاه بر تخت فرمانروايى [و حكومت بر آفرينش‏] چيره و مسلط شد. كرده و گفتيم: اين كلمه به معناى مقامى است موجود كه جميع سرنخ‏هاى حوادث و امور در آن متراكم و جمع است از آيه: ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأمْرَ ما مِنْ شَفيعٍ إلّامِنْ بَعْدِ إذْنِهِ به خوبى استفاده مى‏شود، چه اين آيه استواى بر عرش را به تدبير امور تفسير نموده و از وجود چنين صفتى براى خداى تعالى خبر مى‏دهد، و چون اين آيه در مقام توصيف ربوبيّت و تدبير تكوينى خداى تعالى است لاجرم مراد از شفاعتى هم كه در آخر آن است شفاعت در امر تكوينى خواهد بود. پس مفاد جمله: ما مِنْ شَفيعٍ إلّامِنْ بَعْدِ إذْنِهِ . [كار] هيچ واسطه‏اى [در همه جهان هستى براى جابجايى عناصر وتركيب اجزا وبه جريان انداختن امور] جز پس از اذن او نيست. اين مى‏شود كه هيچ سببى از اسباب تكوينيّه كه واسطه‏هايى بين خدا و بين حوادث عالمند از قبيل سببيّت آتش براى حرارت و حرارت براى ذوب كردن اجسام و امثال آن، سببيّتشان از خودشان نيست و به اذن خداست، كه هر يك از آنها در ايجاد حادثه‏اى از حوادث تأثير مى‏كنند، و اين جمله توحيد ربوبيّتى را مى‏رساند. پس عرش همان طورى كه مقام تدبير عامّ عالم است و جميع موجودات را در جوف خود جاى داده، همچنين مقام علم نيز هست، و چون چنين است قبل از وجود اين عالم و در حين وجود آن و پس از رجوع مخلوقات به سوى پروردگار نيز محفوظ است، همچنان كه آيه: وَتَرَى الْمَلائِكَةَ حافّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ و فرشتگان را مى‏بينى كه پيرامون عرش حلقه زده‏اند. محفوظ بودن آن را حتّى در قيامت، و آيات مربوط به خلقت آسمان‏ها و زمين، موجود بودن آن را مقارن با وجود عالم، و آيه: وَهُوَ الَّذى خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأرْضَ فى سِتَّةِ أيّامٍ وَكانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِو او كسى است كه آسمان‏ها و زمين را در شش روز آفريد، در حالى كه تخت فرمانروايى‏اش بر آب [كه زيربناى حيات است‏] قرار داشت. موجود بودنش را قبل از خلقت اين عالم مى‏رساند.» « تفسير الميزان: 8/ 159- 162، ذيل آيه 54 سوره اعراف.» ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 107 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
https___vesal.co_FTP_files_tracks_15_track_XwwwMQybcIGKVOcTBqIhYZhsg0FwRT_320.mp3
17.87M
🙏 یا فاطمه الزهرا اغیثینی ✳️ 👌 و ها به پات میفتن به احترام تو قیام میکنن وقت نماز تو قیامت میشه بس که فرشته ها سلام میکنن نماز بخون ظلمت شب سحر شه از پرتو نوری که داره سیمات وقت قنوتت برا ما دعا کن محتاج دنیا به تو و دعاهات مادر مریض بشه بازم یه مادره از فکر بچه هاش خوابش نمیبره خون گریه میکنه با اشک بچه هاش بی خود که نیست بهشت افتاده زیر پاش صاحب قبر بی نشون سلام مادر برا زیارتت کجا بیام مادر 👤 حاج مهدی ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
1_745380329.mp3
4.13M
❇️ از اين شش گروه در شگفتم قسمت 1 👌 شرح 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
1_743560835.mp3
3.65M
❇️ از اين شش گروه در شگفتم قسمت 2 👌 شرح 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
1_746322897.mp3
3.94M
❇️ از اين شش گروه در شگفتم قسمت 3 👌 شرح 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ اعمال روزها و شب های 🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز 👉🏻 1da.ir/nJlckp 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم نسیم عطرگردان را شِکَر در مجمر اندازیم چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز بیا که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم 🔅 برنامه ی روزانه “که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم.” به نظر می رسد اشاره به سوره کوثر وحدیث پیامبر (صل الله) در خصوص حضرت ( ) داشته باشد. پای خم یعنی اسلام وعشق به خدا واهل بیت طاهرین (ع) که عاقبت به خیری وحوض موثر را را در قیامت به دنبال دارد. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
صبا ! خاک وجود ما بـدان عالی جناب انداز بـُوَد کآن شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم “صـبـا” : بادِملایم وروح پروری که بشارت دهنده است. بعضی ها معتقدند از زیرِ عرش می‌وزد و از عرش(آسمان) برفرش(خاکیان) پـیـام می‌آورد. نسیمِ صبحگاهی ، باد خنکی که از شمالِ شرقی می‌وزد ، “باد صبا” در ادبیات ما جنبه‌یِ اساطیری پیدا کرده ، در کوی معشوق رفت آمد دارد و پیام رسانِ عاشق و معشوق است . “خـاکِ وجودِما” : منظور این است که وجودِ ما درمقابلِ وجودمعشوق بی ارزش است وهمانندِ خاک وگرد وغباراست.چون خاک را باد راحت تر را جا به جا می‌کند،”وجود” رابه خاک تشبیه کرده تادرخواستی که دارد{انداختنِ خاکِ وجود برآستانِ بارگاهِ جانان} امکانپذیرترگردد. “جـنـاب” : پـیـشـگـاه ، درگـاه ممکن است منظورشاعر از “خاکِ وجودِ ما” ازتبدیل به خاک شدنِ بدن پس از مرگ باشد،درآنصورت می‌خواهد بـگـویـد : ما که وقتی زنـده بـودیـم به وصال نـرسیـدیم لا اقل پس از مرگ، خاک ما را به کوی معشوق بـرسـان تابهره مندگردیم. “بـُـوَد” : بـاشـد ، به ایـن امـیـد “شاه خوبان” : سلطانِ زیـبـارویـان، معشوق “مـَنـظـَر” : دو معنی دارد : ۱- اسم مکان است به معنی محلِّ نگاه کردن ، پـنـجـره ، روزنه . ۲- استعاره از : “چـهره” و ظاهر شخص ، ۱- :به این امید که بتوانیم از پنجره‌ی آن بارگاه بلند مرتبه معشوق را تماشا کنیم. ۲- : به این امید که بـتـوانـیم در آن بارگاهِ بلند مرتبه ، چهره‌یِ زیبایِ معشوق را ببینیم. ۳- : به این امید که بـتـوانـیـم در آن بـارگاه بلند مرتـبـه نـظـر معشوق را به سوی خود جلب کنیم. حافظ چوره به کنگره یِ کاخ وصل نیست باخاکِ آستانه یِ این دربسربریم ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
طرح هفته 8 از عبارات نورانی 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای ✳️ عبارت " 🙏 اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي ، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي ، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي . .بار خدايا، نيتم را به لطف خود كامل و خالص گردان، و يقينم را بدانگونه كه دانى به راه صحت بر، و تباهى كارم را به قدرتت اصلاح كن 🔸 دعای 👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، با اسم خودتان (البته درصورت صلاحدید خودتان) در این قسمت بارگذاری میشود ◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید 👌 ادمین 👇 @yas2463 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
با تشکر از مرادی بار خدايا نيت مرا به لطف (توفيق) خود كامل گردان (بس براى تو بوده به غرض ديگرى آلوده نباشد) و باورم را به رحمت خويش پابرجا نما (به طورى كه شك در آن راه نيابد) و به قدرت و توانائيت آنچه از من از دست رفته اصلاح فرما (از كيفر آن بگذر) فیض الاسلام
با تشکر از یوسفی عزیز O God, complete my intention through Thy gentleness, rectify my certainty through what is with Thee, and set right what is corrupt in me through Thy power!
با تشکر از ن شمس الدین عزیز بند دوم از دعای بیستم،تاکید بند اول است به جهت اهمیت موضوع. عمل نیک ،ثمره نیت ویقین کامل است. وفر به معنای اکمل است.یعنی بالطف خود(کامل ترین) احسن نیت راعطا بفرما. بماعندک=فضل خداوند.بافضل خودت یقین مرا کامل فرما. وبا قدرت خود، فسادوتباهی نفسم را به صلاح تبدیل نما. نتیجه اینکه:اصلاح نفس ،احسن اعمال و مقدمات آن ، فقط بافضل خدا نصیب انسان می شود. من که باشم که برآن خاطر عاطر گذرم لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
با تشکر از رحمتی و نقل شعر محمد حسین سلطانی کجوری الهى آنچه خواهم كن تو شد را رسان بر سايه‏ى الطاف خود را و بر اين نيت پاكم گشايش دهى توفيق تا بر تو ستايش يقينم را به نسبت بر عقيدت بيارايى به زيبايى و صحت بر آنچه دستخوش شد در تباهى ز رفتار و ز كردار و مناهى به اصلاح خودت آور تو ما را مگردان بى‏نصيبم كردگارا
با تشکر از سالمی گرامی بعضى از افعال در لغت عرب هم به معناى لازم به كار برده مى‏شود و هم به معناى متعدى، از آن جمله، فعل «وفر» است. گاهى مى‏گويند «وفر الشى‏ء» يعنى «تم و كمل»: فلان چيز به حد كمال و تمام خود رسيد، و گاهى مى‏گويند «وفرته» اى «اتممته و اكملته»، يعنى فلان چيز را تتميم و تكميل نمودم. اين كلمه در دعاى حضرت سجاد (ع) به معناى متعدى آمده و امام از پيشگاه الهى درخواست مى‏نمايد كه: پروردگارا! نيت مرا به لطف خود تام و كامل بفرما. اما كلمه‏ى «وفر» به معنايى ديگر هم آمده است و آن معنى «صيانت و محافظت» است. در كتب لغت، مى‏گويند «وفر عرضه»: فلانى عرض و آبرو و شرف او را از خطر، مصون و محفوظ داشت و حراست نمود. در اينجا كه امام سجاد (ع) كلمه‏ى «وفر» را آورده و از خداوند درخواست عنايت نموده، ممكن است مراد امام تكميل و تتميم نيت باشد چنانكه ممكن است مراد حضرتش حفاظت و صيانت نيت باشد.
با تشکر از محسن كلمه‏ى «لطف» داراى دو معناى متناسب است: يكى معناى «رفق و مدارا» و آن ديگر، معناى «رقيق و دقيق» است. امام (ع) گويى مى‏خواهد در پيشگاه الهى عرض كند: پروردگارا! عنايت بفرما و نيت مرا تتميم و تكميل بنما، اما با رفق و مدارا، نه اينكه مرا در مضيقه و رنج قرار دهى. يك معناى دگرش اين است: پروردگارا! نيت مرا كامل گردان، يعنى با يك تصرف صحيح و دقيق و پنهانى در وجود من آن هدف مقدس يعنى تتميم و تكميل نيت را تعليم بنما و به من عطا بفرما. اولين نشانه‏ى تكميل و تتميم نيت، آن حالت مقدس خلوص و پاكى است كه در ضمير يك مرد الهى به وجود مى‏آيد، هر قدر آن نيت خالصتر باشد از كمال بيشتر برخوردار و مستفيد است.
با تشکر از جوادیان گرامی در حديث، از حضرت على بن الحسين عليهماالسلام آمده است كه آن حضرت مى‏فرمود: ميل ندارم خدا را براى مقصود و منظور منفعت و نيل به بهشت سعادت بندگى كنم، همچنين ميل ندارم خدا را از ترس عذاب و عقاب ذات اقدس الهى عبادت كنم تا مانند بردگان باشم. در اين موقع، قيل فلم تعبده؟ به آن حضرت عرض شد: پس شما خدا را به چه انگيزه‏اى عبادت مى‏كنيد؟ قال: لما هو اهله باياديه على و انعامه. من خدا را براى اينكه او سزاوار و شايسته‏ى بندگى و پرستش است عبادت مى‏كنم، براى نعمتهايى كه به من داده و مرا مشمول فيضهاى گوناگون خود فرموده است. عبادتى اينچنين، بهترين و عاليترين عبادات است و نيت عبادت به اين كيفيت نيت كامل و تمام است، همان نيتى كه امام سجاد از خدا خواسته و گفته است: به لطف خود و به رافت و رحمت خود نيت مرا تتميم و تكميل بفرما.
امام صادق (ع) فرموده: كسى كه نيت صادقانه و پاك دارد صاحب قلب سليم است زيرا سالم ماندن قلب از خاطرات زشت و انديشه‏هاى ناروا به اين است كه نيت ما در جميع شئون براى خدا باشد و در كتاب مقدس قرآن آمده كه در قيامت، مال و اولاد به آدمى نفعى نمى‏رسانند، تنها قلب سليم است كه مى‏تواند موجب نجات انسانها شود و آنان را از خطرات و عذاب بزرگ قيامت رهايى بخشد.