eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
امام سجاد (علیه السلام) در اين قطعه از دعا قسمتى از گناهان را از قبيل فحش و هجر و ديگر گناهان نام برده و آنها را به خود منتسب نموده و در پيشگاه الهى عرض مى‏كند: و ما اجرى على لسانى من لفظه فحش او هجر، مى‏دانيم كه هدف امام در بيان اين قبيل، انسان‏ سازى و تربيت مردم است و اينكه آنها را به زبان خود استناد داده به منظور رعايت در سخن و حسن است وگرنه زبان امام معصوم، منزه و مبرا از اين قبيل كلمات نارواست، به همين جهت وقتى على بن الحسين (علیه السلام) در ايام اسارت، مقابل يزيد بن معاويه‏ ى جنايتكار قرار گرفت و مقتضى ديد كه براى اتمام حجت چند كلمه‏اى با يزيد بگويد، فرمود: اتاذن لى فى الكلام؟ فقال: قل و لا تقل هجرا. قلت و قد وقفت موقفا لا ينبغى بمثلى ان يقول الهجر. ما ظنك برسول‏الله صلى الله عليه و آله لو رآنى فى غل. آيا به من اذن سخن مى‏دهى؟ آن جسور پاسخ داد بگو، اما و هذيان مگو. امام (علیه السلام) در كمال صراحت فرمود: من در موقع و مقامى قرار دارم كه براى مثل منى شايسته نيست هجر بگويم و بلافاصله فرمود: چه گمان مى‏برى به رسول اكرم (ص) اگر در اين مجلس بيايد و مرا در غل ببيند؟ مقامى را كه امام سجاد و ديگر ائمه ‏ى معصومين عليهم‏السلام در آن قرار دارند مقام امامت و جانشينى بر حق پيمبر اسلام است، مقام رهبرى مردم به امر الهى است. صاحبان چنين مقامى معصوم ‏اند و منزه از سخنان هجر و كلمات ناروا هستند.
3⃣سومين كلام مذمومى كه امام سجاد (علیه السلام) در دعاى «مكارم‏الاخلاق» از آن نام برده و شيطان به زبان اشخاص جارى مى‏نمايد، «شتم عرض» است، يعنى دشنام‏گويى به چيزى كه مرتبط به آبروى يك انسان مسلمان است. العرض موضع المدح و الذم من الانسان سواء كان فى نفسه او فى سلفه او من يلزمه امره. عرض در لغت، موضع مدح و ذم انسان است، خواه آن موضع متعلق به شخص صاحب عرض باشد يا موضع مربوط به اسلاف و پيشينيان او باشد، يا موضع، كسى باشد كه امرش وابسته و مربوط به اوست.
دشنام‏گويى و شتم به عرض يك مسلمان همانند تجاوز به جان و مال اوست و در اسلام، اين هر سه، گناه و حرام است. حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله ضمن سخنان خود در خطبه‏ى حجه‏الوداع فرمود: ايها الناس! ان دماءكم و اموالكم و اعراضكم عليكم حرام الى ان تلقو ربكم كحرمه يومكم هذا فى بلدكم هذا. اى مردم! خونتان و مالتان و عرضتان بر شما حرام است تا موقعى كه خداوند را ملاقات نماييد همانطور كه امروز روز حرام است و اين بلد، بلد حرام.
على (علیه السلام) فرموده: هر كس مى‏تواند خداوند را به گونه‏اى ملاقات نمايد كه دستش به خون مسلمين و اموال آنان آلوده نباشد و همچنين زبانش از تجاوز به عرض مسلمانان سالم مانده باشد به اين مهم اقدام كند و موجبات پاكى و تنزه خود را فراهم آورد.
در صدر اسلام، پيش از آنكه رسول اكرم (ص) به مدينه مهاجرت نمايد، بعضى از مشركين و كفار قريش با آيين الهى و پيشواى دين سخت مخالفت مى‏كردند و اظهار عداوت مى‏نمودند. پس از آنكه پيمبر اسلام (ص) به مدينه مهاجرت فرمود و دين الهى رفته رفته قوت گرفت، عده‏اى از معاندين مردند و عده‏اى در جنگها كشته شدند و سپس پسرانشان به اسلام گرايش يافتند و دين حق را پذيرا شدند، گاهى مسلمانان در برخورد با آنان پدرانشان را به بدى ياد مى‏كردند و به عرض آنان با نام بردن اسلافشان اهانت مى‏نمودند. پيشواى اسلام در مواردى اين عمل را منع نمود و اجازه نمى‏داد مسلمانى به علت انحراف پدرش مورد اسائه‏ى ادب قرار گيرد. عكرمه بن ابى‏جهل يكى از افرادى بود كه پس از گذشت مدتى از كشته شدن پدرش در جنگ بدر، قبول اسلام نمود و جريان امرش چنين بود: براى عكرمه سفر دريا پيش آمد. بين راه دچار طوفان گرديد. در همان جا با خداوند بزرگ پيمان بست كه اگر از دريا نجات يافتم نزد رسول اكرم (ص) بروم و ايمان بياورم. خداوند او را نجات داد. حضور پيشواى اسلام شرفياب شد و ايمان آورد. حضرت از جا حركت كرد، با او معانقه نمود و به او خوشامد گفت. مسلمانان در برخورد با وى مى‏گفتند: اين پسر دشمن خدا، ابى ‏جهل است. عكرمه از اين امر به رسول گرامى (ص) شكايت برد و حضرت مسلمانان را از اين عمل منع فرمود. نام پدر را در حضور فرزند بردن و او را به بدى ياد كردن هتك به عرض و آبروى فرزند است، او را تحريك مى‏كند، مهياى دفاع مى‏شود و به گفته‏ى وى پاسخ مى‏گويد، و همين امر مى‏تواند منشاء اختلاف شود، و اگر گسترش يابد وحدت جامعه را بر هم مى‏زند. به همين جهت پيامبر گرامى مردم را از اين عمل ناروا برحذر داشته است.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: مركبهاى سوارى را براى مشاهده‏ى پيغمبر اكرم (ص) در خارج شهر مهيا نموده بودند و حضرت براى ديدن آنها مى‏رفت. بين راه از كنار قبر ابى‏احيحه عبور نمود. ابوبكر گفت: خدا لعنت كند صاحب اين قبر را كه مانعى بود در سر راه دين خدا و پيمبر گرامى را تكذيب مى‏نمود. خالد، فرزند صاحب قبر، كه در معيت رسول اكرم (ص) بود گفت: خدا لعنت كند ابى‏قحافه را كه تكريم ميهمان نمى‏نمود و با دشمن نمى‏جنگيد. خدا لعنت كند از اين دو نفر آن را كه مرگش براى عشيره و قومش به پستى و خوارى تلقى گرديد. در اين موقع رسول اكرم (ص) عنان شتر را به گردنش افكند و فرمود: وقتى خواستيد از مشركين نام ببريد، به كلام خود جنبه ‏ى عمومى و همگانى دهيد نه آنكه از شخص معين ياد كنيد و فرزندش را عصبانى و خشمگين نماييد.
👌انشالله به شرط توفیق و حیات این بحث( سه قسمت باقی مانده) در هفته آینده در همین صفحه (برداشت من) ادامه خواهد داشت
با تشکر از همه دوستان مشارکت کننده در بحث امروز (برداشت من)( نویسنده - خواننده و نشر دهنده این کلام نورانی ) اجرتان با صاحب این کتاب با عظمت امام سجاد علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برنامه ی ❇️ مقایسۀ یاران پیامبر و امیرالمؤمنین 👈 و من كلام له (علیه السلام) يصف أصحاب رسول الله و ذلك يوم صفين حين أمر الناس بالصلح‏: وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا، مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً وَ مُضِيّاً عَلَى‏ اللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْأَلَمِ وَ جِدّاً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ، وَ لَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا يَتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَيْنِ يَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَيُّهُمَا يَسْقِي صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا، فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ؛ وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِيمَانِ عُودٌ وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَما. 👈 حضرت علی که درود خدا بر او باد در این خطبه فرمودند: (برخى اين خطبه را به آغاز سال 37 هجرى نسبت به تحرّكات معاويه در بصره، و برخى در يكى از روزهاى جنگ صفّين نسبت مى دهند): ياد مبارزات دوران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در صفّين: در ركاب پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بوديم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود جنگ مى كرديم، كه اين مبارزه برايمان و تسليم ما مى افزود، و ما را در جادّه وسيع حقّ و صبر و برد بارى برابر ناگواريها و جهاد و كوشش برابر دشمن، ثابت قدم مى ساخت. گاهى يك نفر از ما و ديگرى از دشمنان ما، مانند دو پهلوان نبرد مى كردند، و هر كدام مى خواست كار ديگرى را بسازد و جام مرگ را به ديگرى بنوشاند، گاهى ما بر دشمن پيروز مى شديم و زمانى دشمن بر ما غلبه مى كرد. پس آنگاه كه خدا، راستى و اخلاص ما را ديد، خوارى و ذلّت را بر دشمنان ما نازل و پيروزى را به ما عنايت فرمود، تا آنجا كه اسلام استحكام يافته فراگير شد و در سرزمين هاى پهناورى نفوذ كرد. به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بوديم هرگز پايه اى براى دين استوار نمى ماند، و شاخه اى از درخت ايمان سبز نمى گرديد. به خدا سوگند، شما هم اكنون از سينه شتر خون مى دوشيد و سرانجامى جز پشيمانى نداريد. http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه 👌 شرح این خطبه ی نورانی را (با عناوین زیر) " اینجا " بخوانید: 👇 👈 خطبه در يك نگاه * ما در رکاب رسول خدا مخلصانه مى جنگيديم! *دومين فتنه در «بصره»! *انضباط لشکر، و جهاد مخلصانه *ويژگيهاى مسلمانان نخستين 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الإِنْسَنُ ضَعِيفاً خداوند مى خواهد (با آسان كردن قوانین ازدواج، بار تكلیف) شما را سبك كند. و انسان، ضعیف آفریده شده است. در این سه آیه اخیر، گوشه اى از الطاف خداوند در امر پى در پى نقل شده است. خداوند احكام را براى شما بیان مى كند، «لیبیّن لكم» راه نشان مى دهد، «یهدیكم» لطف خود را به شما برمى گرداند، «یتوب علیكم» و بر شما آسان مى گیرد، «یخفّف عنكم» و این همه به خاطر آن كه انسان در برابر طوفان غرایز، ناتوان، و قدرت صبر و خوددارى او اندك است. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
«3» وَ إِذَا انْقَضَتْ أَيَّامُ حَيَاتِنَا وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُكَ الَّتِي لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِي عَلَيْنَا كَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ وَ لَا مَعْصِيَةٍ اقْتَرَفْنَاهَا خداوندا ... و هنگامى كه روزگار زندگيمان سپرى شود، و مقدار مان بگذرد و به پايان برسد و دعوتت به كه چاره از آن و اجابتش نيست، ما را آماده افتادن به كام مردن كند. پس بر محمد و آلش درود فرست، و پايان آنچه در پرونده ما خواهند نوشت، پذيرفته شده قرار بده، توبه ‏اى كه پس از آن ما را بر گناهى كه كسب كرده‏ايم و معصيتى كه مرتكب شده‏ايم، نايستانى. ‏ 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2
4 ❇️ در روايتى آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله به يكى از مسلمانان فرمود: مى‏خواهى تو را به موضوعى راهنمايى كنم كه با عمل به آن خداوند تو را به بهشت ببرد؛ او گفت: بلى اى رسول خدا صلى الله عليه و آله! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: از آنچه خداوند به تو داده تو هم به نيازمندان بده. او گفت: اگر خودم نيازمندتر از او باشم چه كنم؟ حضرت فرمود: مظلوم را يارى كن. او گفت: اگر خودم ناتوان‏تر از او باشم چه كنم؟ فرمود: براى نادان كارى انجام بده، يعنى راهنمايى‏اش كن. عرض كرد: اگر خودم از او نادان‏تر بودم چه كنم؟ حضرت فرمود: زبانت را به غير از خير خاموش نگه دار. آيا شاد نمى‏شوى كه يكى از اين خصلت‏ها در تو باشد و به بهشت برده شوى.» اين حكايت نشانگر اين است كه يارى رسانى مؤمن منحصر به كمك مالى تنها نيست؛ بلكه هر گونه حركتى كه سبب نجات شخصى از گرفتارى مالى و كارى و جانى، حتى مشكلات علمى و دينى گردد از شيوه‏هاى ختم به خير و كامروايى است. از سوى ديگر ترس از عاقبت سوء و شومى سرانجامى، دل‏هاى اهل معرفت را جريحه‏دار ساخته و بر آن ناله‏ها از سينه و اشك‏ها از ديدگان برآمده است. گروهى از اهل عرفان از درك آن حالت ناتوان شده‏اند و قدم‏هايشان لرزيده است. بنابراين اهل حق و سعادت، با دعا و ذكر و اشتياق به حق تعالى، طلب حسن عاقبت مى‏كنند و تداوم بر اين حال را تا دم مرگ، خواستارند. مقام محب در نزد حبيب داراى ذوق و شوقى است كه تنها با حب و علاقه درك مى‏شود. همان طور كه براى ذكر مراتبى است براى ذاكر هم به حسب جايگاه او درجاتى است كه در سلوك به معرفت حق و نيك عاقبتى برقرار گرديده است. پس ذكر براى انسان وسيله‏اى است براى دلدادگى به محبوب تا در حب ذات حق فانى گردد. سُئِلَ سَهْلٌ : مَا الذِّكر؟ قالَ: الطَّاعَةُ. قُلْتُ: مَا الطَّاعَةُ؟ قالَ: الإِخْلاصُ. قُلْتُ: مَا الإِخْلاص؟ قالَ: المُشاهَدَةُ. قُلْتُ: وَ مَا المُشاهَدَةُ؟ قالَ: الْعُبُودِيَّةُ. قُلْتُ: مَا العُبُودِيَّةُ؟ قالَ: الرِّضا. قُلْتُ: مَا الرِّضا؟ قالَ: الإِفْتِقارُ. قُلْتُ: مَا الإِفْتِقارُ؟ قالَ: التَّضَرُّعُ و الإِلْتِجاءُ، سَلَّمَ ثُمَّ سَلَّمَ إِلَى المَمَاتِ. از سهل پرسيده شد: ذكر چيست؟ گفت: فرمانبرى، گفتم: فرمانبرى چيست؟ گفت: خالص گردانيدن، گفتم: خالص چيست؟ گفت: ديدن، گفتم: ديدن چيست؟ گفت: بندگى، گفتم: بندگى چيست؟ گفت: خشنودى، گفتم: خشنودى چيست؟ گفت: نيازمندى، گفتم: نيازمندى چيست؟ گفت: زارى و پناهندگى و تسليم سپس تسليم، تا مرگ. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 347 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 ❇️ امام خمينى رحمه الله نقل كردند كه: مردى در زمان جوانى من در شهرى پس از عمرى زحمت در راه تحصيل امور مادّى خانه‏اى مجلّل براى خود و فرزندانش بنا كرد، چند روزى از نشستن در آن خانه نگذشته بود كه مرگش فرارسيد، كلمه طيّبه لا اله الّا اللّه به او تلقين كردند و او با ترشرويى از گفتن آن سرمى‏پيچيد و با اوقات تلخى گفت: عمرى براى فرزندانم و ساختن خانه زحمت كشيدم، اكنون كه فرزندانم بزرگ شده‏اند و مى‏خواهم كنار آنان در اين خانه روزى چند خوش باشم خدا مى‏خواهد مرا به جهان ديگر انتقال دهد؟ من هرگز از خدا راضى نخواهم بود. اين بگفت و با ناراضى بودن از حق چشم از جهان بست. در اصحاب رسول خدا و ائمّه طاهرين عليهم السلام كسانى بودند كه ابتداى بسيار خوبى داشتند، ولى به عاقبت بسيار بدى دچار شدند، معاذبن جبل، سعد بن وقّاص، زبير، طلحه از نمونه‏هاى بارز آن افرادند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 347 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
6 ❇️ عبدالملك مروان مدّتى از كثرت عبادت و رفت و آمد در مسجد به كبوتر مسجد، معروف شده بود. ولى پس از رسيدن به مقام و قدرت، از تمام عبادات و خيرات و مسائل الهى جدا شد و به يكى از پليدترين چهره‏هاى ظلم و ستم مبدّل گشت. در آخرين روز زندگى، دستور داد رختخوابش را به اطاقى در طبقه دوم ساختمانش كه از چهار طرف مشرف به اطراف دمشق بود ببرند. در آن جا نگاهى به اطراف انداخت و فرياد زد: خداوندا، سراسر دفترم از گناه سياه است، روانم آلوده و سنگين است، مى‏خواهم از گناه توبه كنم ولى چون از تو بدم مى‏آيد توبه نمى‏كنم. اين بگفت و جان به مالك دوزخ سپرد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 347 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏خداوندا آخرین عمل ما را ای مقبول که بعد از آن دیگر گناهی نکرده باشیم قرارده و در یک کلام " عاقبت به خیر مان فرما " ‏🍀 « از سوء و شومى سرانجامى، دل‏هاى اهل معرفت را جريحه‏دار ساخته و بر آن ناله‏ها از سينه و اشك‏ها از ديدگان برآمده است. گروهى از اهل عرفان از درك آن حالت ناتوان شده‏اند و قدم‏هايشان لرزيده است. بنابراين اهل حق و سعادت، با دعا و ذكر و اشتياق به حق تعالى، طلب به خيرى مى‏كنند و تداوم بر اين حال را تا دم ، خواستارند." 👤استاد حسین ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " در " 👈 🎙 لینک متن با ترجمه " اینجا " صوتی تصویر " اینجا " صوت عربی " اینجا " ترجمه صوتی " اینجا " ✳️کانال انس با 🆔 @sahife2
D1737514T18107838(Web) (1).mp3
862.3K
👈🔊 دعای صحیفه سجادیه با صدای عربی سلیس مرحوم ( 2 دقیقه ) ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ❇️ پیشبینی حکومت 👈 من كلام له (علیه السلام) في صفة رجل مذموم ثم في فضله هو (علیه السلام): أَمَّا إِنَّهُ سَيَظْهَرُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ، مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ وَ يَطْلُبُ مَا لَا يَجِدُ، فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ. أَلَا وَ إِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّي، فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي فَإِنَّهُ لِي زَكَاةٌ وَ لَكُمْ نَجَاةٌ؛ وَ أَمَّا الْبَرَاءَةُ، فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّي، فَإِنِّي وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الْإِيمَانِ وَ الْهِجْرَةِ. 👈 حضرت علی که درود خدا بر او باد در این خطبه فرمودند: (در سال 40 هجرى، روزهاى آخر عمر شريف خود در نكوهش و هشدار كوفيان ايراد فرمود): خبر از سلطه ستمگرى بى باك: آگاه باشيد پس از من مردى با گلوى گشاده، و شكمى بزرگ بر شما مسلّط خواهد شد، كه هر چه بيابد مى خورد،(1) و تلاش مى كند آنچه ندارد به دست آورد او را بكشيد ولى هرگز نمى توانيد او را بكشيد. آگاه باشيد به زودى معاويه شما را به بيزارى و بدگويى من وادار مى كند،(2) بدگويى را به هنگام اجبار دشمن اجازه مى دهم كه مايه بلندى درجات من و نجات شماست، امّا هرگز در دل از من بيزارى نجوييد كه من بر فطرت توحيد تولّد يافته ام و در ايمان و هجرت از همه پيش قدم تر بوده ام. _____________________________________ (1) فرد مورد نظر معاويه است، كه هر چه مى‏ خورد سير نمى‏ شد، او نفرين شده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود، زيرا چند بار او را فراخواند جواب داد مشغول غذا خوردن است، حضرت فرمود: «اللّهمّ لا تشبع بطنه» «خدايا هرگز شكم او را سير مكن» از آن پس معاويه فراوان مى‏ خورد و مى‏ گفت: «مللت و ما اشبعت» «از خوردن خسته شدم ولى سير نشدم» (2) پس از آن كه معاويه به عراق تسلّط يافت، به تمام شهرهاى اسلامى آن روز دستور العملى را فرستاد كه در خطبه ‏ها و نماز به امام على عليه السّلام ناسزا بگويند و به تدريج براى بنى اميّه عادت شد تا آن كه عمرو بن عبد العزيز در دوران خلافت خود اين عادت ناپسند را ريشه كن كرد. http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه 👌 شرح این خطبه ی نورانی را (با عناوین زیر) " اینجا " بخوانید: 👇 👈 خطبه در يك نگاه * مراقب باشيد دشمن خطرناکى در راه است! *چرا امام نام شخص مورد نظر را نبرده است؟ *چرا معاويه «مهدورالدّم» بود؟ *تاريخچه اسف بار سبّ و ناسزاگويى به امام (عليه السلام) *تقيّه، سپر دفاعى در مقابل دشمن 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَ لَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَطِلِ إِلَّآ أَنْ تَكُونَ تِجَرَةً عَنْ تَرَاضٍ مِّنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُواْ أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً اى كسانى كه ایمان آورده اید! اموال یكدیگر را در میان خود به باطل نخورید، مگر اینكه تجارتى با رضایت یكدیگر باشد. و خود (و یكدیگر) را نكشید، همانا خداوند نسبت به شما همواره مهربان بوده است. 👈رمز اینكه نهى از قتل، «لاتقتلوا» بدنبال نهى از حرام خورى، «لاتأكلوا» آمده است، شاید آن باشد كه سیستم اقتصادى ناسالم، زمینه ى قیام محرومان علیه زراندوزان و بروزدرگیرى ها و پیدایش قتل و هلاكت جامعه است. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
«3» وَ إِذَا انْقَضَتْ أَيَّامُ حَيَاتِنَا وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُكَ الَّتِي لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِي عَلَيْنَا كَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ وَ لَا مَعْصِيَةٍ اقْتَرَفْنَاهَا خداوندا ... و هنگامى كه روزگار زندگيمان سپرى شود، و مقدار مان بگذرد و به پايان برسد و دعوتت به كه چاره از آن و اجابتش نيست، ما را آماده افتادن به كام مردن كند. پس بر محمد و آلش درود فرست، و پايان آنچه در پرونده ما خواهند نوشت، پذيرفته شده قرار بده، توبه ‏اى كه پس از آن ما را بر گناهى كه كسب كرده‏ايم و معصيتى كه مرتكب شده‏ايم، نايستانى. ‏ 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2
7 ❇️ عاقبت عابدى از قوم موسى عليه السلام‏ او سال‏ها خدا را بندگى كرده بود، كارش به جائى رسيده بود كه ديوانه‏ها و آنان كه دچار امراض روانى بودند، براى معالجه نزد او آورده و نتيجه مى‏گرفتند. روزى زنى صاحب شرف را برادران وى نزد عابد آوردند و او را براى معالجه در صومعه وى گذاشتند، تا پس از علاج از مرض برگردند و او را بر خود ببرند. صورت زيباى زن، عابد را دچار وسوسه سخت كرد و كارى كه نبايد بشود، شد. پس از چند روز آثار حاملگى در زن ديد، او را به قتل رساند و جنازه‏اش را در بيابان دفن كرد. داستان در نزد حاكم فاش شد، او را دستگير كردند، به عملش اقرار كرد و به فرمان امير به دار رفت. شيطان نزدش مجسّم شد گفت: آن وسوسه كار من بود، اكنون برايم سجده‏اى كن تا تو را نجات دهم. گفت: بر اين دار مرا قدرت سجده نيست. آن دشمن خدا گفت: اشاره‏اى مرا كافى است. چون به اشاره رفت در همان حال هم جان داد و به اين خاطر تمام خوبى‏هايش به باد رفت. ابن عباس شاگرد حضرت على عليه السلام اين داستان را بر آيه ذيل تطبيق داده است. كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إذْ قالَ لِلْانْسانِ اكْفُرْ فَلَمّا كَفَرَ قالَ إنّى بَرى‏ءٌ مِنْكَ [داستان منافقان كه كافران از اهل كتاب را با وعده‏هاى دروغ فريفتند] چون داستان شيطان است كه به انسان گفت: كافر شو. هنگامى كه كافر شد، گفت: من از تو بيزارم. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 347 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2