❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #اعراف
#اعراف_101
#اعراف_102
✳️ تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَآئِهَا وَلَقَدْ جَآءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَتِ فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ مِن قَبْلُ كَذَ لِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الْكَفِرِينَ
آن آبادى هایى است كه گوشه اى از اخبار آنها را بر تو بازگو مى كنیم، همانا پیامبرانشان همراه با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمدند، امّا آنان بر آن نبودند كه به آنچه از قبل تكذیب كرده بودند، ایمان بیاورند. این گونه خداوند بر دلهاى كافران مُهر مى زند.
✍️ مراد از «قُرى»، در اینجا آبادى هایى است كه انبیایى همچون حضرت #صالح، #شعیب، #لوط و #هود علیهم السلام، براى هدایت مردم آنها مبعوث شده بودند.
✳️ وَ مَا وَجَدْنَا لِأَكْثَرِهِم مِّنْ عَهْدٍ وَ إِن وَجَدْنَآ أَكْثَرَهُمْ لَفَسِقِينَ
و براى بیشترشان هیچ (پایبندى و) عهدى نیافتیم و همانا بیشترشان را #فاسق و نافرمان یافتیم.
✍️ مراد از «#عهد»،
یا پیمان #فطرت است، «ألم أعهد الیكم یا بنى آدم...»
یا دعوت پیامبران،
و یا پیمان هاى مخصوصى كه گاهى مردم با انبیا مى بستند كه مثلاً اگر فلان معجزه را انجام دهى، یا فلان مشكل ما را حل كنى ایمان مى آوریم. به حضرت موسى مى گفتند: «لئن كشفت عنّا الرّجز لنؤمننّ لك و لنرسلنّ معك بنى اسرائیل. فلمّا كشفنا عنهم الرّجز الى أجل هم بالغوه اذا هم ینكثون» اگر بدبختى ما را برطرف كنى حتماً به تو ایمان آورده، بنى اسرائیل را همراه تو مى فرستیم. امّا همین كه مشكل را از آنان برطرف كردیم، آنها قول و پیمان خود را شكستند.
خداوند از طریق فطرت و پیامبران، حقایقى را براى انسان ها روشن ساخته تا نسبت به آنها تسلیم و تعهّد داشته باشند، ولى همواره گروهى از مردم نداى فطرت و انبیا را از یاد برده و از مدار حقّ خارج و فاسق شده اند.
امام كاظم علیه السلام فرمود: «اذا جاء الیقین لم یجز الشك» هنگامى كه نسبت به امرى #یقین حاصل شد، دیگر #شك و تردید موجّه نیست، سپس این آیه را تلاوت فرمود. شاید مراد حدیث این باشد كه اگر كسى حقّ را از روى برهان شناخت، ولى به خاطر هواى نفس در آن تشكیك كرد، مصداق آیه ى فوق شده و عهدشكن است.
خداوند در قرآن، وفاداران را ستوده و پیمان شكنان را نكوهش كرده است. وفاداران را با القاب: «مؤمنون» ، «متّقین» ، «اولوا الالباب» و «ابرار» ، ستایش نموده است، امّا در نكوهش پیمان شكنان، اوصافى چون: «فاسقین» ، «كافرین» ، «مشركین» ، «خاسرون» ، «شرّ الدّوابّ» ، «قلوبهم قاسیة» و«لهم اللّعنة و لهم سوء الدّار» بكار برده و در موردى جنگ با آنان را لازم مى داند. «الا تقاتلون قوماً نكثوا ایمانهم»
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
🆔 @sahife2
101-102 (1).mp3
3.1M
#شرح_صوتی_قرائتی
سوره #اعراف
#اعراف_101
#اعراف_102
👤 استاد #قرائتی
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_خطبه_224
*️⃣ ووَمِن كلامٍ لَهُ عَليهِ السَلامُ يَتَبَرَّأُ مِنَ الظُّلْمِ.
از سخنان امام عليه السلام است كه در آن از #ظلم و #ستم تبرّى مى جويد (و داستان معروف #عقيل و آهن تفتيده را بيان مى كند).
👈 این خطبه در 2 بخش می آید :
✳️ بخش دوم: برخورد با امتیازخواهی:
متن عربی
*️⃣ و اللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُ عَقِيلًا وَ قَدْ أَمْلَقَ، حَتَّى اسْتَمَاحَنِي مِنْ بُرِّكُمْ صَاعاً؛ وَ رَأَيْتُ صِبْيَانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ، غُبْرَ الْأَلْوَانِ مِنْ فَقْرِهِمْ، كَأَنَّمَا سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بِالْعِظْلِمِ؛ وَ عَاوَدَنِي مُؤَكِّداً وَ كَرَّرَ عَلَيَّ الْقَوْلَ مُرَدِّداً، فَأَصْغَيْتُ إِلَيْهِ سَمْعِي، فَظَنَّ أَنِّي أَبِيعُهُ دِينِي وَ أَتَّبِعُ قِيَادَهُ مُفَارِقاً طَرِيقَتِي. فَأَحْمَيْتُ لَهُ حَدِيدَةً ثُمَّ أَدْنَيْتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِيَعْتَبِرَ بِهَا، فَضَجَّ ضَجِيجَ ذِي دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا وَ كَادَ أَنْ يَحْتَرِقَ مِنْ مِيسَمِهَا؛ فَقُلْتُ لَهُ ثَكِلَتْكَ الثَّوَاكِلُ يَا عَقِيلُ، أَ تَئِنُّ مِنْ حَدِيدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ، وَ تَجُرُّنِي إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ، أَ تَئِنُّ مِنَ الْأَذَى وَ لَا أَئِنُّ مِنْ لَظَى؟
وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ فِي وِعَائِهَا وَ مَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا، كَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِيقِ حَيَّةٍ أَوْ قَيْئِهَا. فَقُلْتُ أَصِلَةٌ أَمْ زَكَاةٌ أَمْ صَدَقَةٌ؟ فَذَلِكَ مُحَرَّمٌ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ. فَقَالَ لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ، وَ لَكِنَّهَا هَدِيَّةٌ؛ فَقُلْتُ هَبِلَتْكَ الْهَبُولُ، أَعَنْ دِينِ اللَّهِ أَتَيْتَنِي لِتَخْدَعَنِي، أَمُخْتَبِطٌ أَنْتَ، أَمْ ذُو جِنَّةٍ، أَمْ تَهْجُرُ؟ وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ، مَا فَعَلْتُهُ. وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا. مَا لِعَلِيٍّ وَ لِنَعِيمٍ يَفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى! نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ وَ قُبْحِ الزَّلَلِ وَ بِهِ نَسْتَعِين.
👈شرح و ترجمه در ادامه می آید ...
🆔 @sahife2
#نهج_البلاغه_خطبه_224
*️⃣ ووَمِن كلامٍ لَهُ عَليهِ السَلامُ يَتَبَرَّأُ مِنَ الظُّلْمِ.
از سخنان امام عليه السلام است كه در آن از #ظلم و #ستم تبرّى مى جويد (و داستان معروف #عقيل و آهن تفتيده را بيان مى كند).
👈 این خطبه در 2 بخش می آید :
✳️ بخش دوم: برخورد با امتیازخواهی:
ترجمه فارسی
✳️ 2. پرهيز از امتياز خواهى :
*️⃣ به خدا سوگند، برادرم عقيل(1) را ديدم كه به شدّت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك من(2) از گندم هاى بيت المال را به او ببخشم. كودكانش را ديدم كه از گرسنگى داراى موهاى ژوليده، و رنگشان تيره شده، گويا با نيل رنگ شده بودند. پى در پى مرا ديدار و درخواست خود را تكرار مى كرد، چون به گفته هاى او گوش دادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار مى كنم، و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر مى دارم، روزى آهنى را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد و نزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم، اى عقيل، گريه كنندگان بر تو بگريند، از حرارت آهنى مى نالى كه انسانى به بازيچه آن را گرم ساخته است امّا مرا به آتش دوزخى مى خوانى كه خداى جبّارش با خشم خود آن را گداخته است تو از حرارت ناچيز مى نالى و من از حرارت آتش الهى ننالم؟
و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسى(3) به ديدار ما آمد و ظرفى سر پوشيده پر از حلوا داشت، معجونى در آن ظرف بود چنان از آن متنفّر شدم كه گويا آن را با آب دهان مار سمّى، يا قى كرده آن مخلوط كردند. به او گفتم: هديه است يا زكات يا صدقه كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حرام است. گفت: نه، نه زكات است نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدى كه مرا بفريبى يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدى يا هذيان مى گويى؟ به خدا سوگند، اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمان هاست به من دهند تا خدا را نافرمانى كنم كه پوست جوى را از مورچه اى ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد و همانا اين دنياى آلوده شما نزد من از برگ جويده شده ملخ پست تر است. على را با نعمت هاى فنا پذير، و لذّتهاى ناپايدار چه كار؟ به خدا پناه مى بريم از خفتن عقل، و زشتى لغزش ها، و از او يارى مى جوييم.
_____________________________________________
(1). حضرت ابو طالب، چهار پسر داشت كه با يكديگر 10 سال فاصله سنّى داشتند به نامهاى: طالب، عقيل، جعفر و على عليه السّلام. قريش در جنگ بدر عقيل را به اجبار همراه خود آوردند كه اسير شد و با دادن «فدا» آزاد شده به مكّه بازگشت، و پيش از صلح حديبيّه مسلمان شد و به مدينه هجرت كرد، و در جنگ موته همراه برادرش جعفر شركت داشت.
(2). صاع: پيمانهاى به وزن سه كيلو گرم است.
(3). نوشتند كه اشعث بن قيس بود. چون قرار بود فرداى آن روز دادگاه اسلامى به پرونده او رسيدگى شود، شبانه حلوا را خدمت امام برد تا به خيال شيطانى خود، قلب آن حضرت را نسبت به خود تغيير دهد.
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* داستان حديده محماة (آهن داغ)
* زندگى و شخصيت عقيل در يک نگاه
*داستان اشعث بن قيس منافق
*اشعث بن قيس کيست؟
🆔 @sahife2