#مناجات_نامه_خواجه_عبدالله_انصارى 10
الهى! ظاهرى داريم شوريده، باطنى داريم در خواب، سينهاى داريم پرآتش، ديدهاى داريم پرآب، گاه در آتش سينه مىسوزيم و گاه در آب چشم غرقاب، و اليك المرجع و المآب.
يكى را همت بهشت و يكى را دوست، فداى اويم كه همتش همه اوست.
هر كه را مرغ او در جان بياراميد، هر چه جز مهر او بود از آشيان برميد.
طالب دنيا رنجور، و طالب عقبى مزدور، و طالب مولى مسرور.
گل بهشت در پاى عارفان خار است، جوينده مولى را با بهشت چه كار است؟
اگر دست همت عارف به حور بهشت بازآيد، طهارت معرفت او شكسته شود، و اگر درويش از اللّه جز اللّه خواهد، در اجابت بر وى بسته شود.
بهشت اگر چه عزيز است، از كم يافتن است، بهشت خواستن آبروى كاستن است.
اگر چه مشك اذفر خوشنسيم است دم جانبخش چون بويت ندارد
مقامى سخت دلخواه است فردوس و ليكن رونق كويت ندارد
اى عزيز! بهشت و دوزخ بهانه است، مقصود خداوند خانه است.
اى بهشت! سرّ تو ندارم، مرا دردسر مده، اى دوزخ! تن تو ندارم، از خود خبرم مده.
الهى! اگر چه بهشت چون چشم و چراغ است، بىديدار تو درد و داغ است.
دوزخ بيگانه را بنهگاه است و آشنا را گذرگاه است، بهشت مزدور را بنهگاه است و عارفان را نظرگاه.
الهى! من به حور و قصور كى نازم؟ اگر نفسى با تو پردازم، از آن هزار بهشت پر سازم.
الهى! اگر عبد الله را بخواهى گداخت، دوزخى ديگر بايد آلايش او را، و اگر بخواهى نواخت بهشتى ديگر بايد آسايش او را.
از عارفان در جهان نشان نيست، و آن زبان كه از عارفان نشان دهد، در هيچ دهان نيست، چون نشان دهى از چيزى كه در جهان نيست؟
يكى تشنه آب آب مىجويد، و يكى در آب قصه آب مىگويد، اگر اين تشنه در دريا بار كند، زندگانى به دريا دهد، و اگر آن تشنه فرا آب رسد، زندگانى فرا آب دهد، و اين هر دو در طلب زندگانى هلاك، اين سخن را نداند مگر صاحب دل پاك.
الهى! زبانم در سر ذكر شد، ذكر در سر مذكور، دل در سر مهر شد، مهر در سر نور، جان در سر عيان شد، عيان از بيان دور.
پيداست كه نازيدن مزدور به چيست، و نازيدن عارف به كيست، از صوفى چه گويم كه نه از آدمزاده است و نه آدمى است.
زاهد مزدور به بهشت مىنازد و عارف به دوست، از صوفى چه گويم كه صوفى خود اوست.
👈 ادامه دارد ....
#مناجات #مناجات_عارفان #خواجه_عبدالله_انصاری
🆔 @sahife2
#إلهی
ذوق مناجات کجا
و شوق کرامات کجا
https://eitaa.com/sahife2/44255
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #توبه
#توبه_66
✳️ لَا تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَنِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَآئِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبُ طَآئِفَةً بِأنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمينَ
(بى جهت) عذر و بهانه نیاورید. همانا شما بعد از ایمانتان كافر شدید. اگر از گروهى از شما (به خاطر توبه یا آنكه بار اوّل اوست) درگذریم، گروهى (دیگر) را به خاطر سابقه ى جرمشان كیفر مى دهیم.
✍️ درباره ى اینكه كدام گروه از #منافق ها عفو مى شوند اقوالى است:
الف: آنان كه توبه كنند.
ب: آنان كه در حاشیه و كنار استهزاكنندگان بوده اند ولى از سردمداران آنان پذیرفته نمى شود.
ج: آنان كه عفوشان به مصلحت نظام و حكومت است
د: آنان كه تنها مدّت كوتاهى منحرف شدند، در مقابل آنان كه جرمشان ریشه دار و سابقه دار و همچنان استمرار دارد. «كانوا مجرمین»
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_26
#دعای_26_صحیفه_سجادیه
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) برای همسایگان و دوستانش هنگامی که از ایشان یاد میکرد : 👇
https://eitaa.com/sahife2/64520
#بیست_ششم #همسایه #دوستان
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_26
#دعای_26_صحیفه_سجادیه
#دعا_بیست_ششم_1
#اهميت_حق_همسايه 3
#همسایه_روایات 2
✳️ در قرآن از درختى نام مىبرد به نام زقّوم كه شيره آن را به اهل جهنّم مىخورانند و اين خوراك براى اهل جهنّم عذابى بسيار سخت است.
رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايد: گروهى از مردم آويزه شاخههاى اين درختند از جمله:
مَنْ كانَ جارُهُ مَريضاً فَتَرَكَ عِيادَتَهُ اسْتِخْفافاً بِحَقِّهِ فَقَدْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْهُ، وَ مَنْ ماتَ جارُهُ فَتَرَكَ تَشْييعَ جِنازَتِها تَهاوُناً فَقَدْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْهُ.
كسى كه همسايه مريضش را محض سبك شمردن حقّ او عيادت نكند، و آن كه به خاطر سبك انگاشتن جنازه همسايه به تشييعش نرود، هر دو از آويزههاى شاخههاى درخت زقومند!
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
مَنِ اطَّلَعَ فِى بَيْتِ جارِهِ فَنَظَرَ الى عَوْرَةِ رَجُلٍ أَوْ شَعْرِ امْرَأَةٍ اوْ شَىْءٍ مِنْ جَسَدِها كانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ انْ يُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقينَ الَّذينَ كانُوا يَتَّبِعُونَ عَوْراتِ النّاسِ فِى الدُّنْيا، وَ لايَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيا حَتّى يَفْضَحَهُ اللّهُ، وَ يُبْدِى عَوْرَتَهُ لِلنّاسِ فِى الْآخِرَةِ.
كسى كه در خانه همسايهاش ديد بيندازد، به عورت مرد يا موى زنى يا چيزى از بدن آنان بنگرد بر خدا لازم است او را با منافقينى كه در دنيا دنبال زشتىهاى مردم بودند وارد جهنّم كند، و از دنيا نمىرود مگر اين كه خدا او را رسوا كند، و زشتىهايش را در آخرت در برابر ديد مردم بگذارد.
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
حَريمُ الْمَسْجِدِ ارْبَعُونَ ذِراعاً، وَ الْجوارُ ارْبَعُونَ داراً مِنْ ارْبَعَةِ جَوانِبِها.
حريم مسجد چهل ذرع، و حريم همسايه از چهار طرف چهل خانه است.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج9، ص: 350
ادامه دارد ...
#بیست_ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#فرهنگ_همسایه_داری
اذیت و آزار همسایه
https://eitaa.com/sahife2/30651
#مناجات_نامه_خواجه_عبدالله_انصارى 11
الهى! آنچه بر سر ما آمد، بر سر كس نيايد، ديدهاى كه به نظاره تو آيد هرگز باز پس نيايد.
اصل وصال دل است، و باقى زحمت آب و گل است.
دل رفته و دوست يافته، پادشاهى است، بيدل و دوست زيستن گمراهى است.
الهى! نظر خود بر ما مدام كن، و ما را برداشته خود نام كن، و به وقت رفتن بر جان ما سلام كن.
الهى! اگر از نعمتت گويم، حرز گردن است، و اگر نگويم، طوق آن در گردن است.
الهى! مىدانى كه ناتوانم، پس از بلاها برهانم.
الهى! نيستى همه را مصيبت است، و مرا غنيمت است.
الهى! قصه بدين درازى، من دريافتم به بازى بازى.
الهى! تا دى بشناختم، از غم فردا بگداختم.
الهى بر آن روز مىخندم كه يافته مىجستم، دست و دل از دانش بشستم، به نابينايى مىنگريستم، به مردگى مىزيستم.
الهى! ناديده و ناجسته حاصل، اى جان و دل را زندگانى و منزل، از پيش خطر و از پس نيست راهى، بپذير كه جز دوستى توام نيست پناهى.
الهى! مىلرزم، از بيم آنكه به جوى نيرزم.
الهى! اكنون چون بر من است تاوان، آفتاب صدق و صفت بر من تابان، كه به شر از شرك رستن نتوان، و به نجاست نجاست شستن نتوان.
الهى! نه ظالمى، كه گويم زنهار، و نه مرا بر تو حقى، كه گويم بيار، همچنين مىدار، اى كريم و اى ستّار!
الهى! تو غيب بودى و من عيب بودم، تو از غيب جدا شدى و من از عيب جدا شدم.
الهى! مىپنداشتم كه ترا شناختم، اكنون آن پنداشت و شناخت را در آب انداختم.
الهى! در ملكوت تو كمتر از مويم، اين بيهوده تا كى گويم؟
الهى! نه نيستم نه هستم، نه بريدم نه پيوستم، نه به خود ميان بستم، لطيفهاى بود، از آن مستم، اكنون زير سنگ است دستم.
از صولت عيان بود آنچه حلّاج را بر سر زبان بود.
الهى! همه شاديها بىياد تو غرور است، و همه غمها با ياد تو سرور است.
الهى! بنياد توحيد ما خراب مكن، و باغ اميدها ما بىآب مكن.
الهى! چون به تو نگريم، شاهيم- تاج بر سر، و چون به خود نگريم، خاكيم- و از خاك بدتر.
الهى! بر تارك ما خاك خجالت نثار مكن، و ما را از بلاى خود گرفتار مكن.
الهى! صبر از من رميد، و طاقت شد سست، تخم آرام كشتم، بىقرارى رست.
الهى! بدين شادم، كه نه به خود به تو افتادم.
الهى! از كشته تو خون نيايد، و از سوخته تو دود، كشته تو به كشتن شاد، و سوخته تو به سوختن خشنود.
👈 ادامه دارد ....
#مناجات #مناجات_عارفان #خواجه_عبدالله_انصاری
🆔 @sahife2
#إلهی،
علمم موجب ازدیاد حیرتم شده است؛
ای علم محض و نور مطلق،
بر حیرتم بیفزا!
https://eitaa.com/sahife2/44255