eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
3 6 5 ✳️ داستان ولادت حضرت عليه السلام و بلايى كه مادرِ آن جناب در جنب دستگاه فرعون كشيد داستان ساده‏اى نيست. تعقيبى كه مأموران دژخيم فرعون خانه به خانه جهت نوزادان پسر براى جلوگيرى كردن از رشد موسى داشتند، هر لحظه براى مادر موسى دردى جانكاه و رنجى عظيم بود. تا به او الهام شد كه طفل را شير دهد، يا وى را در دامن دريا رها كند و از اين مسأله ترس و اندوهى به خود راه ندهد كه طفل با رسيدن به مقام نبوت به او برمى‏گردد! وَ اوْحَيْنا إلى امِّ مُوسى أنْ ارْضِعيهِ فَإذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَألْقِيهِ فِى الْيَمِّ وَ لاتَخافى وَ لاتَحْزَنى إنّا رادُّوهُ إلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ و به مادر موسى الهام كرديم كه او را شير بده، پس هنگامى كه [از سوى فرعونيان‏] بر او بترسى به دريايش انداز، و مترس و غمگين مباش كه ما حتماً او را به تو باز مى‏گردانيم، و او را از پيامبران قرار مى‏دهيم. طفل در برابر ديدگان مادر به امواج دريا سپرده شد. آب خروشان جعبه حامل امانت حق را مستقيماً به دربار فرعون برد و در آغوش دشمن قرار داد. مادر از لحظه افتادن طفل به دريا تا رسيدن به فرعون، در عين تكيه به حضرت محبوب، در رنجى سخت بود. خداوند مهربان با قرار دادن مهر شديدى از كودك در قلب دشمن، هم زمينه رشد كودك را فراهم ساخت و هم مادر طفل را از درياى غم و اندوه نجات داد. خداوند در سوره قصص مى‏فرمايد: «چون فرعون به سعايت مردم قصد قتل آن طفل را نمود، همسرش به او گفت: اين كودك را نكشيد كه مايه نشاط دل و نور ديده من و تو باشد و در خدمت ما سودمند افتد يا وى را به فرزندى خود قبول كنيم. و آنان از حقيقت حال بى‏خبر بودند. صبحگاه مادر موسى قلبش از هر چه جز توجّه به موسى فارغ بود، به اندازه‏اى غم و اندوه دلش را فراگرفت كه اگر ما دلش را بر جاى نگه نمى‏داشتيم تا ايمانش برقرار بماند، نزديك بود راز درونش را آشكار سازد. آنگاه مادر موسى به خواهر گفت كه از پى موسى بيرون شو، خواهر همه جا رفت تا گذرش به دربار فرعون افتاد، موسى را از دور ديد و شناخت ولى آل فرعون او را نشناختند. و ما شير هر دايه‏اى را بر آن كودك حرام كرديم و آل فرعون با عشق پرشورى كه به كودك داشتند در پى دايه‏اى كه موسى سينه‏اش را بگيرد بودند ولى طفل سينه هيچ زنى را نمى‏گرفت! در آن حال خواهر گفت: آيا مايليد من شما را به خانواده‏اى رهنمون شوم كه دايه اين طفل شوند و وى را به مهربانى تربيت كند؟ بدين وسيله كودك را به آغوش مادر بازگردانيديم تا ديده‏اش به جمال عزيزش روشن شود و حزن و اندوهش برطرف گردد و به طور يقين برايش روشن شود كه وعده خدا ثابت و پابرجاست ولى اكثر مردم از اين حقيقت بى‏خبرند.» «1» او پس از آن كه جوان رشيدى شد، براى دفاع از مظلوم درگيرى سختى با قبطيان و گروه فرعون پيدا كرد كه بر اثر آن درگيرى زمينه اعدامش حتمى بود ولى خداوند مهربان وى را از آن مشكل نجات داد و پس از مدتى رهنوردى در دشت و بيابان با شعيب پيغمبر آشنا ساخت. او نزديك به ده سال در وادى مدين به چوپانى به سر برد و سرانجام با دختر با كرامت شعيب ازدواج كرد و آنگاه براى ديدار با اقوام از شعيب اجازه خواست كه‏ رهسپار ديار مصر گردد. آن حضرت در مسير حركت به سوى مصر در وادى سينا به منطقه نور قدم گذاشت و به شرف رسالت و نبوت آنهم در مقام اولوالعزمى از جانب حضرت ربّ العزّه مشرّف و مفتخر شد. آرى، پس از تحمّل آن همه مشكلات و مصايب و سختى‏ها، گِليم‏پوش بيابانى كليم‏اللَّه از كار درآمد. وجود مقدس موسى عليه السلام سال‏ها با فرعون و فرعونيان و قارون و قارونيان و سامرى و سامريان در پيكار و مبارزه سخت بود و آن همه را براى خاطر تداوم فرهنگ حق تحمّل نمود تا سرانجام به پيروزى بر دشمنان و فلاح و رستگارى در آخرت دست يافت. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 187 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2