#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 10
دنياى شگفت انگيز #پوست 2
🔴 منظره اى را كه از دنياى خارجى درك مىكنيم وابسته به ساختمان اندامهاى حسّى و درجه حسّاسيت آنهاست. مثلًا اگر چشم ما از تموّجات اشعه تحت قرمز نيز متأثّر مىشد آن وقت دنياى خارج در ديده ما نماى ديگرى داشت و تحت تأثير حرارت رنگ آب و سنگها و درختها در فصول مختلفه، تغيير مىيافت، و مثلًا روزهاى درخشان تابستان كه طبيعةً مناظر و اشيا به وضوح ديده مىشوند، به وسيله مه قرمزى كدر و تيره مىگرديد، زيرا امواج حرارتى نيز قابل رؤيت مىشد و همه چيز را مىپوشانيد. بر عكس هنگام سرماى زمستان آسمان روشنتر و درخشندهتر مىنمود و حدود اشيا به وضوح ديده مىشد، در حالى كه قيافه انسانها كاملًا عوض و نيمرخ ايشان نامشخص و مبهم مىگرديد و ابر سرخ رنگى كه از بينى و دهان منتشر مىشد، صورتها را مىپوشانيد، و بعد از يك تمرين شديد عضلانى حجم بدن افزايش مىيافت، زيرا حرارت مشعشعه دورادور آن را مانند هاله سرخ رنگى فرا مىگرفت. همچنين اگر چشم از امواج فوق بنفش و پوست از امواج نورانى متأثّر مىگرديد، يا فقط حسّاسيت هر يك از اندامهاى حسّى بى تناسب افزايش مىيافت باز دنياى خارج براى ما جلوه تازهاى داشت.
ما از وجود چيزهايى كه روى انتهاى #اعصاب حسّى سطح بدن ما اثر نمىكند بى خبر مىمانيم، به اين جهت اشعه كسميك را با اين كه از هر طرف ما را احاطه كرده است و از ما مىگذرد اصلًا درك نمىكنيم، گويى هر چيز براى آن كه به مغز ما برسد و درك شود بايد خود را در راه يكى از حواسّ ما بگذارد، يعنى در يكجا شبكه عصبى بزرگى كه پيرامون ما را فرا گرفته است متأثّر سازد. فقط عامل مجهول تلپاتى از اين قاعده مستثنى است، و گويى در روشن بينى انسان بدون استفاده از راههاى عصبى معمولى حقايق دنياى خارجى را درك مىكند، ولى چنين كيفيّاتى نادر است. اعضاى حسّى چون درهايى است كه از آنجا دنياى فيزيكى در ما وارد مىشود. بنابراين حالت يك فرد از جهاتى وابسته به سطح بدن او نيز هست، زيرا مغز بر حسب پيغامها و تحريكات دائمى كه از محيط خارجى به او مىرسد شكل مىپذيرد. به اين ترتيب نبايد وضع پوشش بدن خود را با عادات زندگى به سرسرى تغيير داد.
به طور مثال: ما هنوز دقيقاً نمىدانيم كه اثرات مستقيم تابش نور روى پوست ما چيست، و تا روزى كه اين مسأله روشن نشود، نوديسم و تيره رنگ كردن پوست بدن خواه به وسيله آفتاب و خواه با اشعه مافوق بنفش، نبايد كوركورانه از طرف مردم پذيرفته شود. پوست و ضمايمش وظيفه نگهبان و مستحفظ دقيقى را براى ما دارد و به بعضى از عوامل دنياى فيزيكى اجازه ورود مىدهد و از بقيه جلوگيرى مىكند، زيرا اين درها با آن كه هميشه بازند معهذا تحت مراقبت دقيق دستگاه عصبى مركزى مىباشند. بنابراين بايستى آنها را مانند يكى از مظاهر مهم وجود آدمى تلقّى كرد.»
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 260
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 11
عجائب #کلیه ها ( و غدد فوق کلیوی) 1
🔴 «غدد فوق كليوى در بالاى كليه ها قرار گرفتهاند. هر غده از دو بخش تشكيل شده، يكى قسمت خارجى و ديگرى قسمت مغزى داخلى. قشر فوق كليوى قسمت اصلى غده را تشكيل مىدهد و در ناحيه خارجى به رنگ زرد درخشان و در ناحيه داخلى به رنگ قهوهاى متمايل به قرمز است. قسمت مغز فوق كليوى نازك و خاكسترى رنگ است. قسمت قشرى شامل طنابهاى سلولى است كه توسط رگهاى خونى مجزا مىشوند. اين قسمت در زير كپسول ضخيمى از بافت همبندى فيبرى قرار دارد.
سه منطقه در قسمت قشرى مشاهده مىشوند: منطقه نازك خارجى، منطقه گلومرولى ناميده مىشود و از گروههاى فشردهاى از سلولهاى ستونى تشكيل شده و داراى هستههاى كروى شكل كه هر كدام دو يا چند هسته دارند هستند.
سيتوپلاسم محتوى ميتوكندرىهاى رشتهاى شكل و يك دستگاه گلژى در نزديكى هسته و شبكهاى از وزيكولهاى هموار و رتيكولوم آندوپلاسميك مىباشد. اين شبكه به صورت لولههايى ظاهر مىشود كه در سراسر تنه سلول گسترش مىيابند.
وزيكولهاى آندوپلاسميك دانه دار با پولى ريبوزومهاى آزاد و سانترپولها و پرزهاى ريزبينى كه به داخل فضاهاى دور رگى گسترش مىيابند نيز وجود دارد.
منطقه ضخيم مركزى، منطقه فاسيكوله ناميده مىشود و از سلولهاى چند وجهى كه به صورت طنابهايى قرار گرفتهاند تشكيل مىشود. اين طنابها كه از يك رديف سلول تشكيل شدهاند، توسط سينوزوييدها از يكديگر مجزا مىگردند.
سلولها يك يا دو هسته همراه با تودههاى كوچكى از كروماتين در اطراف دارند.
سيتوپلاسم محتوى قطرات ريز چربى است، وزيكولهاى با سطح هموار رتيكولوم آندوپلاسميك بسيار وسيع هستند. كيسههاى رتيكولوم آندوپلاسميك دانه دار به صورت اشعه موازى ديده مىشوند. ميتوكندرىها كمتر از سلولهاى ناحيه گلومرولى هستند، و بعضى از آنها محتوى تيغههايى هستند كه به جاى اين كه قفسههاى مسطحى باشند به شكل پرزهاى لولهاى درآمدهاند.
دستگاه گلژى بزرگ است، ليزوزومها وجود دارند، سلولها محتوى غلظت زيادى كلسترول و اسيد اسكوربيك هستند كه در توليد هورمونهاى قشرى مصرف مىشوند. ناحيه داخلى قشر فوق كليوى نسبةً ضخيم است و ناحيه مشبك ناميده مىشود، و در دنباله قسمت مغزى قرار مىگيرد. اين ناحيه از تورينهاى متشكل از طنابهاى سلولى پيوند شونده تشكيل مىشود. در اين قسمت هم سلولهاى روشن و هم سلولهاى تيره آشكار هستند. وزيكولهاى رتيكولوم آندوپلاسميك بدون دانه و گرانولهاى پيگمان ليپوفوشين فراوان هستند.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 263
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 11
عجائب #کلیه ها ( و غدد فوق کلیوی) 2
🔴 مغز فوق كليه از گروهها يا طنابهايى كوتاه و سلولهاى شبه اپىتليال نامنظم كه توسط مويرگها خونى احاطه مىشوند، تشكيل شده است. اين سلولها محتوى تعداد زيادى گرانولهاى متراكم كه توسط غشا احاطه شدهاند هستند. سلولها از نظر نوع گرانولى كه دارند به دو دسته تقسيم مىشوند، هر دو نوع محتوى ميتوكندرىها و رتيكولوم آندوپلاسميك دانه دار است. گرانولها در كيسههاى دستگاه گلژى بسته بندى مىشوند، مكانيسم دقيق آزاد شدن گرانولها هنوز روشن نيست.
سه شريان به غدد فوق كليوى خون مىريزند، شريانهاى فوق كليوى فوقانى شاخههاى شريانهاى فرنيك تحتانى هستند. شريانهاى فوق كليوى ميانى از آئورت، و شريانهاى فوق كليوى تحتانى از شريانهاى كليوى منشعب مىشوند.
اين رگها شبكهاى را در كپسول تشكيل مىدهند، شريانهاى قشرى از شبكه كپسولى منشعب شده و به سينوزوييدها و طنابهاى سلولى قشر فوق كليوى خون مىرساند. در قسمت قشرى هيچ نوع دستگاه وريدى وجود ندارد، زيرا وريدهاى جمع كننده در محل اتصال بين قسمت قشرى و قسمت مغزى تشكيل مىشوند.
بعضى از شاخههاى شريانى بزرگ كه از شبكه كپسولى شروع مىشوند، بدون دادن شاخههاى جانبى از قسمت قشرى گذشته و به مغز فوق كليه مىرسند. به مجردى كه اين شريانها به مغز رسيدند، به طور مكرر منشعب شده و تورينههاى مويرگى فراوانى را در اطراف تودهها و طنابهاى سلولهاى كرومافين تشكيل مىدهند.
مغز فوق كليه داراى يك جريان خون مضاعف است، يعنى علاوه بر جريان خونى كه در بالا توصيف شد، مغز كليه، خون را از سينوزوييدهاى قسمت قشرى نيز دريافت مىكند، اين رگها با بسترهاى مويرگى شريانهاى مغزى كه مستقيماً از كپسول مىآيند، پيوند مىشوند. بسترهاى مويرگى مغز فوق كليه به داخل همان مجارى وريدى كه خون قسمت قشرى و كپسول را خارج مىكنند تخليه مىشوند.
اين وريدها شاخههاى وريدهاى فوق كليوى هستند. مويرگهاى مغز فوق كليوى داراى سوراخهايى در سلولهاى آندوتليال هستند كه توسط پردههاى بسيار نازكى پوشيده مىشوند. غشاهاى پايه توسط دستجات كوچك رشتههاى كلاژنى نگاهدارى مىشوند!»
انسان وقتى اين حقايق كشف شده را در كتب علمى مىخواند و به اين مسائل شگفتانگيز آگاه مىگردد، بىاختيار در پيشگاه مقدس
«يا مَنْ لا تَنْقَضى عَجائِبُ عَظَمَتِهِ»
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 264
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 11
عجائب #کلیه ها 3
🔴 در كتابهاى نوشته اند: اگر بخواهند كار دقيق كليه را در بيرون به وجود بياورند، هزار متر زمين لازم است كه كارخانه اى در اين زمين بر پا شود كه حدود چهار هزار چرخ در اين كارخانه بچرخد تا كار كليه را انجام دهد! ولى يك كليه كوچك و سبك براى براى تصفيه كردن در بدن گذاشته! در هر كليه اى هم دويست ميليون شبكه قرار داده! اينها را شمرده اند و نوشته اند!
كليه نمونه تصفيه خانه هاست!
دست، نمونه جرثقيل است!
مشت، نمونه ظرف!
ناخن، نمونه بيل و كلنگ!
معده، نمونه آشپزخانه و آزمايشگاه!
در رابطه با معده نوشته اند: معده يك ميليون كار آزمايشگاهى انجام مى دهد! يك ميليون رشته كار آزمايشگاهى را انجام مى دهد، و ما راحت سر سفره مى نشينيم و مى خوريم و جمع مى كنيم و بلند مى شويم!
اگر خيلى وفادار باشيم بعد از اينكه سير شديم، مى گوييم الهى شكر! اما چه خبر است در معده، شما اگر ماهى را با استخوان تيز نفهميد و بخوريد، تيغ ماهى، استخوان تيز به محض اينكه وارد معده مى شود معده آن را نگه مى دارد، يك گوشه آن را حبس مى كند، غذا را هضم مى كند و به روده مى دهد و بعد سراغ اين استخوان مى آيد! اول يك ترشحى را به آن تيزى مى كند و تيزى را صاف مى كند كه در عبور جايى را خراش ندهد و بعد هم اضافه غذاهايى را كه بايگانى كرده، اين استخوان تيز پرچ شده را، يك مقدار سيمان كارى مى كند كه نرم باشد و بعد به روده مى دهد، قابليت هضم هم ندارد و از بدن بيرون مى دهد.
حالا هر كارى كه با خدا دارى بگو! انصاف و وجدان به ميدان بياور! يقين و ايمان و عشق و حقيقت و صفا و يك رنگى بياور، با خدا بساز، با خواسته هاى پروردگاى عالم بساز!
اين ظاهر بدن است، اما باطن چه خبر است؟ در دنياى روح چه خبر است؟ در دنياى نفس چه خبر است؟ در دنياى قلب چه خبر است؟ در دنياى مغز چه خبر است؟ حافظه چه مى كند؟ در اين جمجمه چيست كه ما چهل سال پيش را مى توانيم به ياد بياوريم!
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 263
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 12
🔴 شگفتىهاى نواحى مختلف جسم
«اسميت و كپنهاور، بافت شناسان بزرگ معاصر در كتاب خود مىنويسند كه:
ضخامت قشر خاكسترى مخ از 5/ 1 تا 5/ 3 ميلىمتر است و سطح آن به 000، 200 ميلى متر مربع مىرسد و از 14 ميليون نرون «بافت عصبى» تشكيل شده كه وظيفه آنها احساس درد است، و اين مركزيت احساس درد با 000، 500، 3 نقطه گيرنده درد كه در سراسر بدن انسان قرار دارند مربوط است. به علاوه در سطح بدن 000، 25 نقطه گيرنده سرما و 000، 30 نقطه گيرنده گرما و 000، 50 نقطه درك تحريكات مكانيكى وجود دارد!
با توجّه به اين كه تعداد گلبولهاى قرمز در هر ميلىمتر مكعب خون 000، 000، 5 است و سطحى كه يك گلبول اشغال مىكند، 128 ميكرون مربع است، بنابراين سطح مجموعى را كه قادرند براى عمل تنفس در هر ليتر #خون بسازند به 3840 متر مربع بالغ مىشود. بدن انسان تقريباً داراى 30 تريليون گلبول قرمز و قطر هر گلبول هفت ميكرون است، بنابراين اگر فرضاً گلبولهاى خون را پشت سر هم رديف كنيم صفى به طول 000، 210 كيلومتر ايجاد خواهد شد، و چون شعاع متوسط زمين 6366 كيلومتر است، بنابراين صف گلبول هاى بدن انسان به 33 برابر شعاع كره زمين بالغ مىگردد، و فاصله كره زمين تا ماه 8/ 1 برابر اين صف عجيب طولانى است.
عجيبتر آن كه هر گلبول قرمز خون از 000، 000، 265 مولكول هموگلوبين تشكيل يافته و هموگلوبين، رنگ دانه قرمز است كه مسؤول حمل اكسيژن مىباشد، بنابراين تعداد كلّ هموگلوبين حياتبخش بدن انسان عدد 795 را تشكيل مىدهد كه در برابر آن 19 صفر گذاريم.
عمل بينايى ما به وسيله هفتاد ميليون سلول مخروطى شكل و قريب يكصد و هفتاد ميليون سلول ميلهاى انجام مىگيرد كه در شبكه #چشم قرار دارند و بر طبق عقيده هلمهتز در #گوش انسان 000، 6 تار صوتى وجود دارد كه هر تار با صوت و ارتعاشى خاص به لرزه مىآيد!
تنها لوله هاى #كليه ها تا 4 ميليون عدد مىرسد كه طول مجموع آنها 22 كيلومتر است و در هر شبانه روز 1700 ليتر خون از اين كليه ها عبور مىكند، ولى خونى كه شبانه روز از شش ها مىگذرد به 000، 10 ليتر بالغ مىگردد.»
اين كه از قول انبيا و امامان و عشاقان و عارفان و والهان نقل شده:
خدا را همه جا و در همه چيز مىتوان مشاهده كرد، حقيقتى است كه از خورشيد روشن تر و از نور پرفروغ تر است.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 267
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 13
#شگفتیهاى_باطن_انسان 1
🔴 از آياتى كه در قرآن مجيد، مقام خلافت، كرامت، معرفت، هدايت و فضيلت انسان را بازگو كرده و اين همه را مستند به حقيقت انسان و باطن وى نموده، عجايب عظمت عقل و روح و نفس انسان ديده مىشود.
از روايات مهمّى كه در كتب روايى نقل شده، جامعيت انسان و برترى بر ساير موجودات و مقام والاى باطنيش فهميده مىشود.
#فيض در كتاب پرارزش و كم نظير «صافى» حديث بسيار مهم زير را روايت مىكند:
قَالَ عَلىٌّ عليه السلام: الصُّورَةُ الإنسانِيَّةُ هِىَ أكْبَرُ حُجَجِ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، وَهِىَ الْكِتابُ الَّذى كَتَبَهُ بِيَدِهِ، وَهِىَ الْهَيكَلُ الَّذى بَناهُ بِحِكْمَتِهِ، و هِىَ مَجْمُوعُ صُوَرِ الْعالَمينَ، و هِىَ الْمُخْتَصَرُ مِنَ اللَّوحِ الْمَحفُوظِ، وَهِىَ الشّاهِدَةُ عَلى كُلِّ غائِبٍ، وَهِىَ الْحُجَّةُ عَلى كُلِّ جاحِدٍ، وَهِىَ الطَّريقُ الْمُستَقيمُ إلى كُلِّ خَيْرٍ، وهِىَ الْجِسْرُ الْمَمْدُودُ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَالنّارِ.
انسان با تمام وجود و ماهيتش بزرگترين دليل و حجّت خدا بر ساير مخلوقات است، و هم او كتابى است كه حضرت حق آن را به دست علم و قدرت و حكمتش نوشته، و هيكل و ساختمانى است كه آن را بر اساس محكم كارى بنا نهاده، او موجودى است كه مجموع خلقت در آن خلاصه شده، و اجمالى از لوح محفوظ، و شاهدى بر حقايق غيبيه، و حجت و دليلى بر هر منكر، و راه مستقيم به سوى هر خوبى، و پلى بين بهشت و جهنّم است.
در حديث قدسى آمده:
خَلَقْتُ الأشياءَ لِأجْلِك وَخَلَقْتُك لِأجْلى.
اشيا را محض تو آفريدم، و تو را به خاطر خودم خلق كردم.
اين حديثى است كه مفهوم بلند و آسمانيش در آيات قرآن مجيد ديده مىشود:
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً
اوست كه همه آنچه را در زمين است براى شما آفريد.
وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنْسَ إلّالِيَعْبُدُونِ
و جن و انس را جز براى اين كه مرا بپرستند نيافريديم.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 268
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 13
#شگفتیهاى_باطن_انسان 2
🔴 مقامات انسان در عبادت
و در عبادت و تحقّق حقيقت آن آمده است كه:
انسان بايد به سه مقام محو و طمس و محق برسد، ورنه عبادتش عبادت نخواهد بود.
مقام محو يعنى آن چنان شود كه افعالش در فعل حق فنا گردد، و به عبارت ديگر اراده فعلش اراده حق شود.
مقام طمس يعنى آن چنان شود كه صفاتش در صفات حق فانى گردد، و صفتى جز صفت حق براى وى نماند.
مقام محق يعنى ذاتش در ذات حق فانى گشته تا جايى كه از خود و غير بى خبر شود و خبرى جز ذات حضرت احديّت در ميان نماند.
باز در حديث قدسى آمده:
الإنسانُ سِرّى وَأنَا سِرُّهُ.
انسان سرّ من و من سرّ او هستم.
اين حديث نيز مانند حديث قبل با آيات قرآن و معارف الهيّه هماهنگ است، چنانكه در قرآن مجيد در باب آفرينش انسان تَبارَك اللّهُ أحْسَنُ الْخالِقين
فرمود: و او را به عنوان أحْسَنِ تَقْويمٍ
ياد كرد. اين نمونه آيات معلوم مىدارد كه انسان سرّ خداست، و خداوند سرّ او، و انسان عالم كبير، و جهانْ عالم صغير است، و اين همه مربوط به باطن اوست كه تجلّى گاه روح خدايى است: وَنَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحِى
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 268
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 13
#شگفتیهاى_باطن_انسان 3
🔴 ملا مهدى #نراقى كه از اعاظم فقها و دانشمندان و فيلسوفى بزرگ و عارفى كم نظير و عاشقى واله و محبّى صادق است، در مقدمه كتاب «جامع السعادات» در عظمت معنوى انسان مىفرمايد:
«سپاس و ستايش خداى را كه انسان را بيافريد، و وى را در زمره كاينات در مرتبه برين قرار داد، و او را رونوشتى ساخت از عوالم امكان كه پديد آورده است.
شگفتىهاى قدرت فراگير و بى پايان، و عجايب عظمت آشكار و نمايان خود را در او ظاهر ساخت. در وجود او ناسوت را به لاهوت پيوند داد، و در هستى او حقايق عوالم مُلك و ملكوت را به وديعت نهاد. طينت وى را از نور و ظلمت بسرشت، و در ذاتش انگيزههاى خيرات و شرور بهم آميخت. خميره هستيش را از مواد ناهمگون عجين كرد، و نيروها و صفتهاى متضاد را در او گرد آورد، آنگاه وى را به تربيت و تهذيب اين قوا و صفات به نحو قوام و تعادل فرا خواند، و بعد از آن كه راه تهذيب آنها را برايش هموار ساخت وى را به نيكوداشتِ آنها برانگيخت.»
آنچه را از واقعيتهاى باطنى و حقايق ملكوتى نسبت به انسان دانستى، به صورت قوّه و استعداد در آدمى جاى دارد، كه به هدايت وحى و اتّصال به نبوّت انبيا و امامت امامان بايد به فعليت برسد، تا انسان از مقامات بسيار بلندى كه برايش مقرّر شده بهرهمند گردد. در اين نقطه است كه جايگاه تربيت و تزكيه و نقش انبيا و امامان، معلوم مىشود.
در معارف الهيّه آمده:
اگر قواى ظاهر و باطن را هماهنگ با مسائل الهى نمودى از فرشته برتر مىشوى و چنانكه از صراط المستقيم حق روى گرداندى از حيوانات و درندگان پستتر مىشوى.
جايگاه خود و حالات و نفسانيّات خويش را در بين موجودات توجّه كن و مواظب باش كه دزدان راه انسانيّت سرمايههاى الهيّه را كه مجانى به تو عنايت شده و وسيله اعتلاى تو به مقام قرب و وصل است از تو نربايند، و مايههاى سعادتت را به غارت و دزدى نبرند.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 268
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 13
#شگفتیهاى_باطن_انسان 4
🔴 مرحوم #نراقى به عنوان موعظه و نصيحت در كتاب گران قدرش «جامع السعادات» مىگويد:
«اكنون كه دانستى كه انسان در لذّت عقلى با فرشتگان انباز است و در ديگر لذايذ حسّى و متعلّق به سه قوه ديگر، يعنى قواى سَبُعى و بهيمى و شيطانى، مشارك درندگان و چارپايان و شياطين است، اين را نيز بدان كه هر كس يكى از اين لذّات چهارگانه بر او غلبه كند، مشاركت او با آن قوّهاى كه بدان منسوب است بيشتر خواهد بود تا آنجا كه وقتى اين غلبه تامّ و كامل شد او عين همان قوه خواهد بود.
پس اى دوست من، بنگر كه نفس خود را در كدام جهت قرار مىدهى، اگر غلبه با قوّه شهوت تو باشد تا آنجا كه بيشتر همّ و انديشه تو متوجه شهوات حيوانى، مانند خوردن و آشاميدن و آميزش و ديگر شهوات بهيمى باشد يكى از چهارپايان خواهى بود. و اگر غلبه و چيرهگى با قوّه غضب تو باشد و ميل تو بيشتر به مناصب و رياستطلبى و آزار مردم و ضرب و شتم و ديگر حركات درنده خويى باشد به منزله درندگان خواهى بود. و اگر غلبه با قوه شيطانى «قوه وهم» باشد تا آنجا كه غالب سعى و كوشش تو صرف يافتن مكر و حيله براى رسيدن به مقتضيات دو قوه شهوت و غضب باشد و به انواع نيرنگها و تزويرهاى وهمى دست يازى، در حزب شيطان داخل شدهاى. و اگر غلبه با قوه عقل تو باشد تا آنجا كه جدّ و جهد تو مقصور بر فرا گرفتن معارف الهى و پيروى از فضايل اخلاقى باشد به مرتبه و افق فرشتگان راه يافتهاى.
پس هر كه عاقل باشد، و با خود دشمنى نكند بر او واجب است كه بيشتر همّت و كوشش خود را در تحصيل سعادت علمى و عملى و در زايل ساختن نقايص و كمبودهاى نفس خويش صرف كند، و از امور شهوانى و لذّات جسمانى به اندازه ضرورت اكتفا كند.
از غذا به آنچه مايه اعتدال مزاج و حفظ حيات است بس كند و قصدش از آن لذّت جويى نباشد، بلكه رفع نياز ضرورى و دفع الم باشد، و وقت و عمر خويش را در به دست آوردنِ زيادتر تباه نكند، و اگر از اين مقدار بيشتر خواهد، بارى به قدرى باشد كه مقام و رتبه انسانيش حفظ شود و موجب پستى و ذلّت نگردد. و از لباس به مقدار ضرورى و دفع گرما و سرما بهره گيرد و اگر از اين بيشتر خواهد به قدرى باشد كه به حقارت و خوارى نكشاند و موجب اتّهام سقوط از طرف اقران و همكاران نشود. و از آميزش به اندازهاى كه نوع حفظ شود و نسل باقى بماند بس كند و اگر بيش از اين خواهد از حدّ سنّت خارج نشود و از اين كه در مقتضيات شهوت و غضب فرو رود بپرهيزد، زيرا چنين سقوطى مايه شقاوت هميشگى و هلاك ابدى است.
خدا را خدا را، اى برادران! مواظب و مراقب جانها و نفوس خود باشيد و پيش از آن كه در درياى تباهى و مهلكه غرق شويد آنها را دريابيد، و قبل از آن كه راهها بر شما بسته شود از خواب غفلت بيدار شويد و پيش از آن كه خوىها و ملكات مُهلك و عادات تباه كننده جايگير و استوار گردد به تحصيل سعادت پردازيد، زيرا زايل كردن رذايل بعد از محكم و استوار شدن آنها در نهايت دشوارى است، و مبارزه با حزب شيطان بعد از بزرگسالى كمتر مؤثّر است، و غلبه بر نفس امّاره پس از سستى و ضعف پيرى بى اندازه مشكل است لكن به هر حال يأس و نااميدى از لطف و رحمت خداوند روا نيست و بايد به قدر توانايى كوشيد، كه اين كار البته از به سر بردن در باطل بهتر است، شايد خداوند با رحمت عظيم خود شما را دريابد.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 268
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 13
#شگفتیهاى_باطن_انسان 5
🔴 شيخ فاضل ابن مسكويه، استاد علم اخلاق و نخستين كسى كه در عالم اسلام به تدوين اين علم پرداخت، گفته است:
«من در سنّ پيرى و بعد از آن كه عادت در من استوار و ريشه دار شده بود از خواب غفلت بيدار گشتم و بر آن شدم كه عنان جان و نفس خويش را از ملكات رذيله بازگيرم و مجاهدهاى بزرگ آغاز كردم تا اين كه خداوند مرا موفّق گردانيد كه نفس خود را از آنچه مايه هلاك او بود رهايى بخشم».
پس هيچ كس نبايد از رحمت خدا مأيوس شود كه اميد نجات براى هر كسى كه خواهان باشد هست و درهاى فيض الهى همواره گشوده است.
پس اى برادران، به تهذيب نفوس پردازيد پيش از آن كه رئيس «عقل» زيردست و مرؤوس و مقهور شود و جوهر انسانى شما تباه و حقيقت شما مسخ گردد و واژگونى و نگونسارى در اخلاق شما پديد آيد، كه اين حالت، خروج از مرتبه انسانى و دخول در زمره بهايم و درندگان و شياطين است.
از اين حال به خدا پناه مىبريم و مىخواهيم كه ما را از خسران و زيانى كه نهايت ندارد حفظ فرمايد.
حكما كسى را كه از سياست و تدبير نفسِ غافل خويش بازمانده و آن را رها كرده است، همانند كسى دانستهاند كه ياقوت سرخ گرانبهايى دارد و آن را در آتش شعله ور بيفكند تا بسوزد و سنگى بىارزش شود
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 268
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 13
#انسان_ امانت_دار_الهى 1
🔴 هويّت و عظمت باطن انسان كه ظرف اسرار ملكوت، حرم حضرت محبوب، حريم واقعيتها و مركز كشف و انكشاف است براى هيچ موجود سمايى و ارضى نيست، از اين جهت است كه خداى تبارك و تعالى از ميان تمام موجودات مُلكى و ملكوتى، انسان را جهت حمل امانت برگزيد.
انسان اگر به امانت حضرت ربّ العزّه توجّه علمى و عملى بنمايد و همّت خود را براى رساندن بار امانت به منزل اصلى به كار گيرد از مَلك برتر شود، و اگر نسبت به امانت حضرت دوست بى تفاوت بماند و همّت و اراده خويش را در راه شكم و شهوت و به دست آوردن مظاهر مادّى مصرف كند از هر حيوانى پستتر گردد.
امانت در قرآن
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولًا
يقيناً ما امانت را [كه تكاليف شرعيه سعادت بخش است] بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم و آنها از به عهده گرفتنش [به سبب اين كه استعدادش را نداشتند] امتناع ورزيدند و از آن ترسيدند، و انسان آن را پذيرفت بىترديد او [به علت ادا نكردن امانت] بسيار ستمكار، و [نسبت به سرانجام خيانت در امانت] بسيار نادان است.
لفظ امانت و امانات در پنج جاى قرآن آمده و در همه جا معناى پيمان و مطالبه و مسؤوليّت را در بر گرفته است. در يكى از آيات سوره بقره كه در سياق محكم كارى در امر ديون نازل شده، مىبينيم لفظ امانت در سپردههاى مالى به كار رفته است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوْا إِذَا تَدَايَنْتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمّىً فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَن يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ
اى اهل ايمان! چنانچه وامى به يكديگر تا سر آمد معينى، داديد، لازم است آن را بنويسيد. و بايد نويسندهاى [سَنَدش را] در ميان خودتان به عدالت بنويسد. و نبايد هيچ نويسندهاى از نوشتن سند همانگونه كه خدا [بر اساس قوانين شرعى] به او آموخته است دريغ ورزد.
در آخر آيه امانت، فقط به معنايى آمده كه به كار سپردهها و ديون مالى مىخورد، ولى ما از اين آيه به طور كلى در مىيابيم كه امانت به هر شكلى كه باشد حقّى است و رعايت آن واجب است، چنانكه تعليم دانش نيز حقّى است كه ياد گيرنده نبايد آن حق را فراموش كند.
اما در مواردى كه امانت در سياق سپردهها و ديون مالى نيامده، ديگر مسلّم است كه معناى كلّيش مراد بوده، گر چه به علّت ويژهاى نازل گشته باشد، چون مناسبات نزول، مانع جريان حكم آيات به تمام موارد اطلاق آن، يا نسبت به هر كسى كه در حال نزول آيه حاضر نبوده و بعد آن را شنيده، نمىباشد.
إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ
خدا قاطعانه به شما فرمان مىدهد كه: امانتها را به صاحبانش بازگردانيد و هنگامى كه ميان مردم داورى مىكنيد، به عدالت داورى كنيد.
اكثر مفسّران فريقين مىگويند:
مخاطَب اين آيه عموم مردمند و هر امانتى را شامل مىگردد.
نويسنده تفسير «الجواهر» مىگويد:
آنچه نعمت در اختيار انسان قرار مىگيرد، امانت است.
لفظ امانت و پيمانى كه در سوره مؤمنون آمده:
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ
و آنان كه امانتها و پيمانهاى خود را رعايت مىكنند.
شامل تمام گونههاى آن است. همچنين اماناتى كه در سوره انفال آمده نيز بر اين منوال عموميّت پيدا مىكند.
به طور كلى مىتوان گفت: هر دستورى كه در قرآن آمده، گر چه گاهى نظر به موارد خاصى بوده، و لى تمام مردم مخاطب آنند.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 275
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 13
#انسان_ امانت_دار_الهى 2
🔴 امانتى كه بر تمام كاينات عرضه شده و در آن ميان تنها انسان بوده كه آن را عهده دار گرديده، اعم از جهات خصوصى و عمومىاى است كه مردم در برابر احكام الهى دارند. اما موضوع عرضه يك امر تكوينى و فطرى است كه عاقل و غيرعاقل، جاندار و بىجان، مخاطب به تبليغ و غير آن همه در برابرآن قرار گرفتند.
در اين جا كه قرآن سخن از اين گونه فطرت به ميان مىآورد، تمام موجودات را در برابر فطرت انسانى مقايسه مىكند، آنگاه مىفهميم چه امتيازى بشر با پذيرفتن اين امانت پيدا كرده و تمام عواقب آن را نيز بر ذمّه گرفته است. كشيدن بار چنين امانتى يعنى تحمّل عواقب آن نيز.
پس انسان، بسيار تجاوزكار و نادان است. انسان گاهى با علم به حدود تكاليف قدم به خطا بر مىدارد كه در اين صورت بسيار تجاوزكار است، و گاهى هم ندانسته اشتباهى مىكند، در اين صورت به عنوان نادان بودن مذمّت مىگردد چه او مىتوانست براى رفع جهل خود از فروغ عقل مدد بگيرد ولى نگرفت. جز موجود صاحب عقل، كدام موجودى به تعدّى و جهل موصوف مىتواند گشت؟ غير عاقل كه حدودى نمىشناسد. تنها كسى را ظالم و جاهل مىناميم كه دادگر و دانا نيز دربارهاش اطلاق كنيم.
اين فطرت كه ويژه انسانهاست در جاى ديگر قرآن به زبان تكريم ياد شده و انسان را برتر از بسيارى از مخلوقات و دارنده زمام كاينات معرّفى كرده است:
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا
به يقين فرزندان آدم را كرامت داديم، و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبهايى كه در اختيارشان گذاشتيم] سوار كرديم، و به آنان از نعمت هاى پاكيزه روزى بخشيديم، وآنان را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى كامل داديم.
جمله «بسيارى از آفريدهها» كه در آيه فوق مشاهده مىكنيد، شامل تمام موجوداتى است كه وديعه خير و شر يا تكليف را بر عهده نگرفتهاند، يعنى اين كار در صلاحيّت فطرتشان نبوده است.
در اين حكم عام، معناى «امانت» به طور كامل واضح شد و فهميديم كه مراد از آن تنها يك چيز است: تكليف. آن دسته از مفسّران كه به اين صراحت مقصود را بيان نداشتهاند، چندان از لوازم و متعلّقات آن سخن راندهاند كه جز بر معناى تكليف بر چيز ديگرى تطبيق نمىگردد.
فخر رازى مىگويد:
اين معنى نيز براى شما روشن باشد كه خوددارى كردن موجودات از پذيرفتن امانت مانند سرباز زدن ابليس از سجده نبود، كه قرآن دربارهاش فرموده: «ابليس از سجده خوددارى كرد» «1» زيرا به دو دليل اينها باهم فرق دارند:
اول: در داستان ابليس سجده واجب شده بود، اما در اين جا امانت پيشنهاد گرديد.
دوم: خوددارى ابليس ناشى از غرور و خودخواهيش بود، اما در موجودات از خود كم بينى سرچشمه گرفته؛ تمام موجودات خود را به چشم حقارت نگريستند و بار امانت را قبول نكردند، زيرا عبارت، وَأشْفَقْنَ مِنْها حال دردناك و شكست خورده آنها را بازگو مىكند. «2» در هر صورت اين گونه آيات دلالت بر عظمت روحى و معنوى انسان دارد و بايد گفت:
خوشا به حال كسى كه به حضرت حق و تكاليفى كه خالق بر عهدهاش گذاشته، براى تأمين سعادت دنيا و آخرت خود، با تمام وجود توجه كند.
ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 275
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2