eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
... وَ اجْعَلْ ثَنَائِي عَلَيْكَ وَ مَدْحِي إِيَّاكَ.pdf
388.6K
🔈 🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ ثَنَائِى عَلَيْكَ، وَ مَدْحِى إِيَّاكَ، وَ حَمْدِى ... 🔹 خدايا! بر محمد و آلش درود فرست و ثنايم را براى خودت، و ستودنم را محض حضرتت، و سپاسم را در تمام حالاتم به خاطر وجود مباركت قرار ده، تا به آنچه از دنيايم عطايم مى‏كنى، خوشحال نشوم، و بر آنچه در دنيا محرومم مى‏كنى اندوهگين نگردم، و تقوايت را به قلبم بچسبان، و بدنم را در اعمالى كه از من قبول مى‏كنى به كارگير و وجودم را، براى دور ماندن از هر خلافى كه به جانب من مى‏آيد، به طاعت و بندگيت مشغول دار، تا ذره‏اى از خشمت را دوست نداشته باشم، و نسبت به ذرّه‏اى از خشنوديت خشم نورزم. *اخلاق قارونى‏ *حكايت ‏ دعا 🖋کانال انس با 🆔 @sahife2
17-18 قسمت 2 1 ✳️ بهره عظيمى از ثروت داشت، خزينه‌ها و صندوق‌ها و انبارهايش انباشته از مال و جنس بود كه قرآن مى‌فرمايد: ﴿إنَّ مفاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ اولِى الْقُوَّةِ﴾ حمل كليدهايش بر گروهى نيرومند گران و دشوار مى‌آمد. قارون در ميان قوم خود روزگار را به عيّاشى و خوشگذرانى سپرى مى‌كرد و لباس‌هاى فاخر مى‌پوشيد و با تجمّل و آرايش از خانه بيرون مى‌آمد. قصرها براى خود ساخته و در آن جا خدمتگزاران مخصوص به كار گرفته بود و هميشه در تلاش زياد كردن غلامان و حشم خويش وقت سپرى مى‌كرد و در پى اين بود كه از هر لذّتى خود را برخوردار و سير سازد و حرص و عطش خود را فرو نشاند، او مى‌خواست به آخر حدّ تنعّم رسيده چشم و دلش سير شود. مال دنيا از آغاز، اساس زينت و بهجت دنيا بوده و وسيله زندگى و قوام آن است، ولى اين مرد شيطان‌زده آن را وسيله طغيان و مايه تكبّر ساخته و با داشتن آن، غرور و نخوت مى‌فروخت. بيچاره گمان مى‌كرد او تافته جدا بافته است و كسى نه حق دارد و نه مى‌تواند همدوش او باشد، تا چه رسد به اين كه او را مقهور خود سازد. او چنين مى‌پنداشت كه همه مردم مسخّر و زيردست اويند و لذا وقتى صحبت مى‌كرد بايد همه سرها را به زير افكنند و هر وقت اشاره مى‌كند بايد به خدمتش حاضر باشند. غلامانش همين معانى را معمول مى‌داشتند، هر وقت صدا مى‌زد: پسر بيا؟ در شتافتن به سويش از يكديگر سبقت مى‌جستند. او توقّع داشت اين انسان‌هاى زيردستش بنده‌هاى خالص باشند و آن بيچارگان هم اين معنا را بر خود واجب دانسته، واى بر آن خدمتگزارى كه خيال نافرمانى وى را به دل بگذراند و محروميت نصيب آن غلامى كه در اطاعتش دير بجنبد. قارون در تاريخ بشريت مردى استثنايى و نوظهور نبود، هستند مردمى كه راه و رسمشان اين است كه چون در خود قدرتى ديدند پا از گليم خود بيرون مى‌كنند و به مردم ظلم كرده، سلطنت و قدرت خود را بر ديگران تحميل مى‌نمايند و على‌رغم ايشان جبروت و سطوت خود را به خورد آنان مى‌دهند. اى كاش اين طبقه توانگر كمى كوتاه مى‌آمدند و معناى زندگى صحيح را مى‌فهميدند و راه روشن آن را مى‌يافتند. آرى، اگر مى‌يافتند مى‌فهميدند كه تنها داشتن مال گردن مردم را براى انسان خاضع نمى‌كند و مردم به طوع و رغبت در برابر انسان سر فرود نمى‌آورند، بلكه‌ بنده احسانند، وقتى اين مردم را مى‌توان مطيع ساخت كه آنان را از خير خود سرشار نمود و شكم گرسنه‌شان را سير گردانيد، تنها در اين صورت دل‌ها به سوى انسان معطوف گشته و انسان مى‌تواند خوبى‌ها را جلب و شرور زيادى را از خويش دور سازد و علاقه مردم را متوجه خويش ساخته و آنان را به دور خود گرد آورد. علاوه بر اين مى‌تواند از اين راه رضاى خدا را هم به دست آورده و خوبى‌هاى مردم را با ثواب و جزاى خدايى تلافى كند و در نتيجه به خير دنيا و آخرت برسد. ولى چه بايد كرد كه مال دنيا چشم دل را كور و غرور ناشى از زرق و برق آن بصيرت‌ها را از بين مى‌برد، لذا به هر اجتماعى سر بزنيم از برخى از مردم جز رياكارى نمى‌بينيم و جز تعارفاتى حاكى از نفاق نمى‌شنويم و جز با محروميت و ناله مظلومان برخورد نمى‌نماييم. 👈 این مبحث ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ مُبَاهَاةِ الْمُكْثِرِينَ ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّينَ 🙏خدايا! به تو پناه مى‏آوريم، از و ❇️داستان حیرت انگیز پادشاه در قرآن کریم و حضرت موسی (ع) (🔊👈 اینجا ) ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
بى‏گمان كسى كه مالى در اختيار دارد، خود را امانتدار مى‏شناسد، و خداوند را مالك واقعى و معطى آن مى‏داند از خطر طغيان و سركشى مصون خواهد بود. امام سجاد (ع) در اینجا اشاره به همين مطلب می کند : و لا اطغين و من عندك وجدى، بار الها! جایی که تمام هستى و تمكن من از ناحيه ‏ى توست ، طغیان و سرکشی نکرده ، دچار غرور گونه و صفت نشوم!!
در گذشته و حال افراد بسيارى وجود داشته و دارند كه جايگاهشان از نظر معنوى درست در نقطه ‏ى مقابل مردان الهى است، اينان ثروتى گرد آورده و بر اثر بى ‏ايمانى دچار غرور و طغيان شده و به سركشى و فساد اخلاق گرايش يافته‏اند، خود را گم كرده، اخلاق انسانى را از ياد برده، مردم را با ديده ‏ى تحقير و اهانت نگريسته، و بذر دشمنى و كينه‏ ى خود را در قلوبشان افشانده‏اند. ، ثروتمند عصر موسى بن عمران مى‏گفت: انما اوتيته على علم عندى، من اين ثروت را بر اساس لياقت علمى خود به دست آورده‏ام و از خداوند و عطيه‏ ى او اسم نمى‏برد، اينان نيز همانند قارون سخن مى‏گويند: اگر اموال تا پايان عمرشان باقى بماند در جامعه بر اثر اهانت و تحقير مردم همواره مورد بغض و بدبينى هستند و اگر بر اثر حادثه ‏اى ثروتشان از ميان برود شخصيتشان سركوب شده و مردم آزرده‏خاطر نيز از سقوطشان مسرورند.
💠 زندگی موحدانه ▫️ وجود مبارک حضرت علیه السلام در دو جا، دو تا حرف زد، هر دو هم «حَقٌّ وَ صِدْق‏ و لا رَیبَ فِیه»؛ ⏺ یکی بالای منبر مسجد شام بود که به همه دشمنان گفت، مردم بدانید در تمام روی زمین مردی به عظمت من نیست و درست گفت، فرمود امروز مشرق عالم بروید، مغرب عالم بروید، کسی مثل من باشد، نیست: «انا بن کذا، انا بن کذا، انا بن کذا، دَنا فَتَدَلَّی فَكانَ قابَ قَوْسَین‏»، دیگر مثل من کسی روی کره زمین نیست. ⏺ همین علیه السلام در که در صحیفه سجادیه است ، به خدا عرض می‌ کند؛ خدایا! از من پَست‌تر در تمام عالم کسی نیست: «أَنَا بَعْدَ ذَلِكَ أَقَلُ‏ الْأَقَلِّینَ‏ وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا»؛ چرا؟ چرا از من پَست ‌تر احدی نیست؟ برای اینکه من می‌ فهمم، هر چه دارم از توست، از خودم چیزی نیست، دیگران نمی ‌فهمند. ▪️دیگران اسلامی حرف می‌ زنند و قارونی فکر می ‌کنند. چه می‌ گفت؟ گفت: ﴿إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی‏ عِلْمٍ عِنْدی﴾، من خودم زحمت کشیدم و این طور شدم! این را عرض می ‌کنم، برای اینکه خطر که همه ما روحانیون را تهدید می ‌کند، همین است. ما بجای اینکه با این آیه مأنوس باشیم: ﴿ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾؛ در نماز و غیر نماز می ‌گوییم: «اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْك‏»؛ اما وقتی که به مقامی رسیدیم، می‌ خواهیم حرف بزنیم، می ‌گوییم ما خودمان سی ـ چهل سال درس خواندیم، اینجا عالم شدیم، زحمت کشیدیم! این همان حرف قارون است. ▫️خیلی باید مواظب باشیم که این طور سخن نگوییم! نگوییم ما خیلی درس خواندیم، سی ـ چهل سال، خیلی‌ ها آمدند نشد. این حوزه در آن برای خیلی ‌ها باز بود؛ اما چند نفری موفق شدند. دانشگاه در آن برای خیلی ‌ها باز است، چند نفری موفق هستند. مبادا ـ خدای ناکرده ـ یک وقت زبان ما باز بشود، بگوییم ما خودمان زحمت کشیدیم! این همان اسلامی حرف زدن و قارونی فکر کردن است، قارون غیر از این نگفته بود، گفت: ﴿إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی‏ عِلْمٍ عِنْدی﴾، من خودم زحمت کشیدیم، پیدا کردم. این است که ما باید مواظب باشیم! ▫️همین علیه السلام که بالای منبر شام آن فرمایش را فرمود، «حَقّ لا رَیبَ فِیه» درست فرمود، فرمود در تمام روی کره زمین مردی مثل من نیست، درست فرمود. در دعای عرفه همین صحیفه سجادیه به خدا عرض می ‌کند که پست ‌تر از من احدی نیست، برای اینکه من می ‌دانم از توست، خودم چیزی ندارم، آنها نمی ‌دانند: «أَنَا بَعْدَ ذَلِكَ أَقَلُ‏ الْأَقَلِّینَ‏ وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا» این بیان نورانی حضرت در دعای عرفه است. بنابراین ما موظف هستیم موحدانه زندگی کنیم تا با روی وارد صحنه قیامت بشویم. 1396/02/05 👤 حضرت آیت الله 🆔 @sahife2
2 ✳️ با كمك آيات قرآن، و قلب صاف، و روانى پاك، و بصيرتى نافذ به نظام هستى بنگريد، تا هر چيزى را بر وفق حكمت و مصلحت و عدالت خداوندى سرجايش ببينيد، و حالتان حالى شود كه جلوات امور مادى خوشحالتان نكند و در اين صورت دچار خودباختگى و غرور شويد، و پشت كردن دنيا گرفتار اندوه و غصه و رنجتان ننمايد، تا دست روى دست گذاريد و از حركت به سوى قرب حق و لقاى حضرت دوست، باز بمانيد. لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فَاتَكُمْ وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللّهُ لايُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ‏ فَخُورٍ» «حدید 23» تا [با يقين به اين كه هر گزند و آسيبى و هر عطا و منعى فقط به اراده خداست و شما را در آن اختيارى نيست‏] بر آنچه از دست شما رفت، تأسف نخوريد، و بر آنچه به شما عطا كرده است، شادمان و دلخوش نشويد، و خدا هيچ گردنكش خودستا را [كه به نعمت ها مغرور شده است‏] دوست ندارد. انَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَومِ مُوسى فَبَغى عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما انَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ اولِى الْقُوَّةِ اذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لاتَفْرَحْ انَّ اللّهَ لايُحِبُّ الْفَرِحينَ» «قصص 76» همانا از قوم موسى بود كه بر آنان تعدى و تجاوز كرد، و از گنجينه‏هاى مال و ثروت آن اندازه به او داديم كه حمل كليدهايش بر گروهى نيرومند گران و دشوار مى‏آمد. [ياد كن‏] هنگامى كه قومش به او گفتند: [متكبرانه و مغرورانه‏] شادى مكن، قطعاً خدا شادمانان [متكبر و مغرور] را دوست ندارد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 97 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 ‏ 1 ✳️ « از خاندان موسى، و از افرادى بود كه نسبت نزديكى با وى داشت. خداوند به قارون زندگى سعادتمندى داده بود، او رزق فراوان و اموال زيادى در اختيار داشت، اسباب سعادت براى وى جمع شده بود، و از دنيا بهره‏اى برده بود كه فقط براى افراد انگشت شمارى ممكن است به اين وضع برسند. او ثروت سرشارى بهم زد، خزائن او از اموال انباشته بود، صندوق هايش آن قدر مملو از پول بود كه حفظ كليدهاى آن براى انبار داران مشكل بود، و حمل و نقل آن‏ برايشان سنگين مى‏نمود، و افراد تنومند و صاحب نيرو از جابه‏جا كردن آن رنج مى‏بردند!! قارون در ميان بنى اسرائيل زندگى خوشى داشت، لباس‏هاى فاخر مى‏پوشيد، و بدون زينت از منزل خود خارج نمى‏گرديد. براى خود كاخ ساخته بود و در آن جا به عيش و عشرت مى‏گذرانيد، نوكرانى براى خود برگزيده بود، غلامان و حيواناتش فراوان بودند. آن قدر ثروتش زياد شد كه حالت روحى او صددرصد مادى گشت، به هر چه علاقه پيدا مى‏كرد نسبت به آن حريص مى‏شد و درصدد مهيا كردنش برمى‏آمد! او مى‏خواست اگر خوش گذرانى را پايانى است به پايان آن برسد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 98 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 ‏ 2 ✳️ فراموش نگردد، ثروت دنيا از ابتداى جهان تا كنون زينت زندگى و شادابى آن بوده است، اساس و ركن زندگى ظاهرى بر پايه مال است ولى اين ثروت و مال به هر كس حاكم شد خود خواه وياغى گرديد. انسان بى تقوا به ثروت مغرور مى‏شود و خودسر مى‏گردد، و گمان مى‏نمايد كسى بر او قدرت ندارد، خيال مى‏كند مردم از نژاد او نيستند و يا اين كه فقط براى نوكرى او خلق شده‏اند، لذا هرگاه سخن گفت بايد سرهاى مردم در اثر شنيدن صدايش پائين بيايد، و هر وقت اشاره كرد بايد برايش آماده شوند يا آماده كنند تا موقعى كه كسى را احضار كرد بايد فوراً حاضر شود، واجب است به او ارادتمند باشند و اگر ارادتى ندارند، بايد اظهار ارادت نمايند، و اگر چنين نكردند مرگ براى آنان حتمى است. فرد نوخاسته اجتماعى نبود، بلكه مانند ديگر مردم خلق شده بود، امتيازى بر سايرين نداشت، ولى خود را نوخاسته خواند، و براى خويش امتيازات زيادى در حالى كه حقش نبود، قائل شد. قارون نسبت به زيردستان ستمگرى روا داشت، و آنان را تحت نفوذ خود درآورد، و غضب و ستم خود را به آنان چشاند! اى كاش اين ثروتمندان، از خودخواهى خويش مى‏كاستند، و زندگى را همان طورى كه هست درك مى‏كردند، و راه صحيح را به دست مى‏آوردند، اينان درك مى‏نمودند كه تنها مال و ثروت، مردم را نسبت به انسان متواضع نمى‏سازد و آنان را بنده انسان نمى‏كند. بلكه مردم خودباخته احسان وخوبى و فضيلتند. هرگاه ثروتمندان به قانون الهى گردن نهند، و حق سائل و محروم را بپردازند، و با مال و اندوخته خويش خلأهاى اجتماعى را پر كنند محبوب خدا و خلق مى‏گردند. اما چه بايد كرد كه مال و ثروت بعضى از قلب‏ها را كور مى‏كند، و غرور و خودخواهى مى‏آورد، و تنها جمعيتى را جلب مى‏كند كه فريب كار و متملّق‏اند! ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 98 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 ‏ 3 ✳️ بنى اسرائيل ديدند، در طغيانگرى و ستمگرى خود سرعت مى‏گيرد و دائم راه وروش عوض مى‏كند، غم او افزايش ثروت است گرچه به قيمت گرسنگى ديگران باشد، اين روش را با غرور و تكبر و خودخواهى انجام مى‏داد و به ياغى‏گرى خود مى‏افزود. مردم عليه وى بپاخاستند و تصميم گرفتند كه روح نيكوكارى را در وى به وجود آورند، و مطالبى را كه درك نمى‏كند به اواطلاع دهند و او را پند و اندرز گويند كه ثروت بيش از اين او را گول نزند، و به گمراهى نبرد، و بين او و نيكى‏ها جدائى نيندازد، و نگذارد بى نوايان بى نواتر شوند، و اشك مستمندان بيش از اين بر چهره مظلومشان جارى شود، مقصود مردم اين بود كه قارون در دنيا محترم باشد، و در آخرت به پاداش نيك برسد، و اين گونه زندگى سالم از ثروت براى ثروتمند بهتر ومحفوظتر است. ملت به قارون گفتند: ما نمى‏خواهيم دستت از مال و زينت دنيا تهى گردد، و از نشاط جهان بى بهره بمانى، نه ما چنين برنامه‏اى را اراده نكرده‏ايم و آن را نيز نمى‏پسنديم، بلكه ما عقيده‏اى درباره تو داريم كه براى ما و تو خوب است. عقيده ما اين است كه از خوراك‏هاى حلال و لباس‏هاى مباح ومنزل و مسكن پاك به اندازه‏اى كه لازم است استفاده كنى، و روش تو نبايد توأم با بى اعتنائى به محرومان باشد، و راه تو نبايد راهى باشد كه بينوايان درآن راه نداشته باشند، همان طور كه خداوند به تو احسان كرده، تو هم به ضعيفان و دردمندان و مستمندان احسان كن، تا خداوند نعمتش را بر تو حفظ كند و اموالت را فراوان سازد، و خير و بركت خود را بر تو جارى گرداند. اى قارون! مگر نمى‏دانى كه ثروت دنيا مانند سايه‏اى است كه برطرف مى‏گردد، و وديعه‏اى است كه بايد به صاحبش برگردد، به ثروت خود خرسند مباش، به اين مالى كه دارى مغرور نگرد، بلكه اين ثروت را وسيله سعادت روز بازپسين خود قرار ده، و بدان ما كه تورا نصيحت مى‏كنيم از باب خير خواهى و علاقه به تو است، ما مى‏ترسيم خداوند اين ثروت را از تو بگيرد و از عنايت و لطف او محروم گردى و بهشت بر تو حرام شود!! اما افسوس كه گوش ياغيان وطاغيان براى پذيرفتن و گوش دادن به پند و اندرز آماده نيست، قلب قارون فقط به عشق ثروت مى‏تپيد، خودخواهى او افزوده گشت، و كلمات قوم در روحش اثر نگذاشت. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 98 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 ‏ 5 ✳️ موسى با كمال شدت و اصرار بايد به اعلام نمايد كه بايد زكات مال خويش را بپردازد، و به فقرا و مستمندان احسان نمايد؛ زيرا در ثروت او، حق معينى براى فقير ومحروم موجود است. قارون در جهل فرو رفته، و راه درك حقيقت به رويش بسته شده و بخل بر او حاكم گشته، لذا ديگر گوش به حرف موسى نمى‏دهد، او را مسخره مى‏كند و به او مى‏خندد، به موسى تهمت مى‏زند، و با غرور خاصى حرف را رد مى‏نمايد. به موسى مى‏گويد: از تو رنج‏ها ديديم تا اين كه دين جديدى براى ما آوردى و ما با تو همكارى كرديم، امر به برنامه‏هاى زيادى دادى، به اوامرت گردن نهاديم، اين اطاعت ما از تو و فرمانبرى از دستورهايت تو را طمع كار ساخت و به تو جرأت داد كه بر ما بتازى، فقط ما و ثروت باقى مانده كه نگرفته‏اى، اكنون قصددارى بر ثروت ما غلبه كنى، ما قلب‏ها را در اختيارت گذاشتيم، سر تسليم برابرت فرود آورديم ولى افسوس كه خون دل و تخم چشم خود را در اختيار تو بگذاريم، با درخواست زكات دروغ گوئى خود را ثابت كردى و مقصود خود را كه پنهان كرده بودى آشكار ساختى، تو جادوگر دروغگوئى!! ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 98 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 ‏ 6 ✳️ به بحث و جدل با موسى پرداخت، موسى هم مقاومت و اصرار ورزيد؛ زيرا زكات گرفتن از قارون و از هر ثروتمندى امر و دستور خداست و قابل مناقشه و جدال نيست، در خور چانه زدن و كم و زياد نمودن نمى‏باشد. قارون تصميم گرفت با ثروت خود مردم را عليه موسى بشوراند، وملت را از او منصرف سازد، و عقائدشان را متزلزل گرداند ولى خداوند نيّت او را آشكار ساخت و نقشه او را ظاهر گردانيد، و موسى از اين آزمايش با روح پاك و مقامى ارجمند بيرون آمد. زمانى كه موسى از اصلاح قارون مأيوس گرديد، از خدا خواست تا عذاب خويش را بر قارون وارد سازد، و مردم را از آشوب و گول زدن او راحت گرداند، خدا دعاى موسى را به اجابت رسانيد و قارون و كاخ و ثروتش در زمين فرو رفت!! زمين قارون را بلعيد، اموال و خانه‏هاى او به كام خاك رفت، و داستان ذلت و خوارى او عبرتى براى قوم موسى و پيروان او گرديد، زمانى كه مردم مصيبت سنگين قارون و ناكامى آن بدبخت را ديدند، به خود آمدند، و از خواسته‏هاى غلط خويش پشيمان گشته، خدا را حمد كردند كه مثل قارون نشدند، يكدل و يك جهت فرياد زدند: اگر خداوند بر ما منّت نگذاشته بود ما نيز به زمين فرو رفته بوديم، واى كه كافران رستگار نمى‏شوند، اين جهان آخرت است كه ما براى كسانى قرار داده‏ايم كه در زمين اراده خودخواهى و اخلالگرى ندارند، پيروزى از آن پرهيزكاران است.» ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 98 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2