eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
درباره چگونگی تحول روحی و معنوی حاج محمد اسماعیل دولابی خود چنین می گوید: «در روزگار نوجوانی به عتبات عالیات مشرف شدم. آنجا اولین بار بود كه طلبه ها را میدیدم. بسیار علاقمندشان شدم. خیلی دلم میخواست كه مشغول درس و بحث شوم ولی مشكلات مانع بود از جمله زخم بدنم بود كه بسیار آزارم می داد. هر چه به حرم امیرالمؤمنین علیه السلام می رفتم خوب نمیشد، تا اینكه برای زیارت وداع روانه حرم نورانی سیدالشهداء علیه السلام شدم در حالی كه توجه به خوب شدن بیماریم نداشتم، قبل از تشرف، شیخی به بنده گفت ناراحت نباش، اینها قادرند آنچه را كه میخواهند اینجا به تو بدهند، در تهران به تو بدهند. به ایران مراجعت كردم... در ایران اولین كسانی كه برای دیدن من به عنوان زائر عتباب به منزل ما آمدند دو نفر آقا سید بودند. آنها را به اتاق راهنمایی كردم و خودم برای آوردن وسایل پذیرایی رفتم. وقتی داشتم به اتاق برمیگشتم جلوی در اتاق پرده ها كنار رفت و حالت مكاشفه ای به من دست داد و در حالی كه سفره به دستم بود حدود بیست دقیقه در جای خود ثابت ماندم. دیدم بالای سر ضریح امام حسین علیه السلام هستم، به من حالی كردند كه آنچه را كه میخواستی از حالا به بعد تحویل بگیر. آن دو آقا سید با یكدیگر صحبت می كردند و می گفتند او در حال خلسه است. از همان جا شروع شد. آن اتاق شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزاخانه اباعبدالله علیه السلام بود و اشخاصی كه به آنجا می آمدند بی آنكه لازم باشد كسی ذكر مصیبت بكند می گریستند. در اثر عنایات حضرت اباعبدالله علیه السلام كار به گونه ای بود كه خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملا آقاجان زنجانی، مرحوم آیت الله شیخ محمد بافقی و مرحوم آیت الله شاه آبادی بدون اینكه من به دنبال آنها بروم و از آنها التماس و درخواست كنم با علاقه خودشان به آنجا می آمدند.» @sahife2
🌺 علت هجرت خاندان آیت‌الله مرعشی نجفی به قم و سکونت در جوار حضرت علیها السلام 🌺 مرحوم آیت اللّه نجفی بارها برای طلاب می فرمودند: علّت آمدن من به قم این بودکه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر المؤمنین (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت حضرت علی (ع) را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟ عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم. عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها- عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه ی زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - برود. 🎥 yon.ir/VIYia 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
🌺 علت هجرت خاندان آیت‌الله مرعشی نجفی به قم و سکونت در جوار حضرت علیها السلام 🌺 مرحوم آیت اللّه نجفی بارها برای طلاب می فرمودند: علّت آمدن من به قم این بودکه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر المؤمنین (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت حضرت علی (ع) را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟ عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم. عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها- عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه ی زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - برود. 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی به همراه شرح ❇️ هم در بیان مکر خرگوش ♦️ در شدن خرگوش بس تاخیر کرد مکر ر
❇️ هم در بیان مکر خرگوش ☑️ شرح قسمت اول ❇️در شدن، خرگوش بس تاخیر کرد ♦️وقتی شیر که خود را اهل عقل و برهان نشان می داد در اثر تاخیر خرگوش تحمل و طاقت خود را از دست داده بود ، خرگوش که در اینجا مظهر نور الهام و است از راه می رسد تا نشان دهد هرگز نباید بر قدرت عقل و تلاش خویش مغرور شد. خرگوش در بین راه مکرهایی را که می خواست علیه شیر بکار برد با خود مرور کرد. خرگوش پس از تاخیری طولانی به نزد شیر آمد تا رازهایی را به گوش شیر بگوید. مراد از این "یک دو راز " شاید همان مکرهایی باشد که خرگوش برای هلاکت شیر در ذهن خود آماده کرده بود ، و یا مطالبی باشد که در ابیات بعد مولانا در باره عقل و قدرت آن به آنها اشاره می کند. ❇️تا چه عالمهاست در سودای عقل ♦️عالم عقل که جهان وحدت و به تعبیری همان مرتبه وحدت و ظهور و تجلی حق است بسیار بزرگ و عمیق است و عوالم بسیاری را در خود جای می دهد. زندگی جسمانی و مادی ما که همان "صورت ما " است مانند کاسه ای خالی و حباب گونه بر روی این دریای شیرین ( عِذاب جمع عذب به معنی شیرین و گوارا) بیکران معنی شناور است و برای حفظ هستی و ظرفیت خود دست و پایی می زند، غافل از آن که وجود او و این دست و پا زدن ها از خود او نیست بلکه از دریای بیکران معناست.بدین گونه تا وقتی وجود حبابی انسان از آب حقیقت پر نشده است او مانند طشتی بر روی آب روان است ولی همینکه از آب پر شود غرق دریا می شود و دیگر وجود مجزاو جداگانه ای برای خود قایل نبوده بلکه همه عقل و همه دریا می شود. ❇️عقل پنهان است و ظاهر عالمی ♦️عقل که همان ذات حق است ظاهرا پنهان است و آنچه محسوس و ظاهر است عالم مادی است.وجود مادی ما یا همان صورت ما نیز همچون موجی و نمی از دریای وجود حق است.در واقع آنچه حقیقت مطلق دارد همان وجود حق است و محسوسات تنها مظاهر و تجلیات او هستند که به چشم ظاهر بینان حق می نمایند. ❇️هر چه ، صورت می وسیلت سازدش ♦️صورت یا همان حیات مادی ما سعی می کند با وسایل مادی و تکیه بر علم ظاهری به حقیقت دست یابد ولی دریای حقیقت یا همان عقل و به تعبیر دیگر ذات حق او را به دلیل استفاده از همین وسیله نامناسب از خود دور می کند. اسرار حق را خداوند از طریق غیر ظاهر در دل بنده خود وارد می کند و در این حالت بنده واصل شده به حق چنان از خود بیخود شده و غرق ذات حق می شودکه نمی داند این معرفت را از کجا کسب کرده است.همچون تیری که در قبضه قدرت تیرانداز است و هر کجا تیر انداز بخواهد پرتاب می شود بدون آن که تیر از خود اختیار و حق سوالی داشته باشد. ❇️اسب خود را یاوه داند و ز ستیز ♦️حال چنان کسی که دهنده راز را نمی بیند مانند کسی است که براسب خویش سوار است و اسب اورا به هر جایی که می خواهد می برد در حالیکه او اسب خود را یاوه ( گمشده ) می پندارد و در همان حال با سر سختی ( ستیز) همان اسب را که در زیر ران خویش دارد به پیش می راند. مولانا به چنین کسی می گوید به خودت بیا و بدان که در این مرحله آنچه مشهود است تنها ذات حق است و تجلیات او اموری مستقل و جدای از ذات حق به حساب نمی آیند. ❇️جان ز پیدایی و نزدیکی است گم ♦️جان ( پرودگار) به علت شدت آشکاری و نزدیکی به ما پنهان به نظر می آید . انسان به خمی می ماند که درونش پر از شراب است اما لبش خشک است . یعنی همه وجود انسان را ذات حق فرا گرفته و پروردگار از رگ گردن بلکه از خود او به خودش نزدیکتر است اما آن کس که به ظواهر نظر دارد این حقیقت آشکار را نمی بیند. برای روشن شدن مطلب بالا مولانا مثالی زده و می گوید : اگر وجه تمایز رنگها را از یکدیگر ندانی نمی توانی رنگهای سرخ و سبز و بور ( فور: سرخ کمرنگ) را تشخیص بدهی . اما اگر مشغول همین رنگها شوی از این نکته مهم غافل می مانی که دلیل اصلی دیدن رنگها نور است که بدون آن هیچ رنگی قابل دیدن نیست.به همین دلیل است که شب رنگها را نمی بینی و آنگاه می فهمی که دیدن رنگها به دلیل وجود نوری است که به ظاهر پنهان است. 👌 ادامه دارد .... 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
🌺 علت هجرت خاندان آیت‌الله مرعشی نجفی به قم و سکونت در جوار حضرت علیها السلام 🌺 مرحوم آیت اللّه نجفی بارها برای طلاب می فرمودند: علّت آمدن من به قم این بودکه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر المؤمنین (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت حضرت علی (ع) را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟ عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم. عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها- عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه ی زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - برود. ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️پاسخ امام هشتم علیه السلام به نامه‌ی یکی از زائران ◀️آقا میرزا حسن لسان الأطباء از اهالی اشرف مازندران نقل کرد در زمانی که حاجی ملا محمد اشرفی از مشاهیر علما در زادگاه خود اشرف ( بهشهر ) زندگی می‌کرد، من یک بار عازم زیارت حضرت رضا، علیه السلام شدم . برای خداحافظی و امر وصیت نامه‌ی خود خدمت ایشان رفتم و چون دانست که به زیارت ثامن الائمه علیه السلام می روم، پاکتی به من داد و فرمود : « در اولین روزی که به حرم مشرف شدی، این را تقدیم علیه السلام کن و در مراجعت جوابش را گرفته، برایم بیاور.» با خود گفتم : یعنی چه ؟ مگر امام رضا علیه السلام زنده است که نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگیرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد که این مطلب را به ایشان بگویم و اعتراض نمایم . هنگامی که به مشهد مقدس رسیدم، در اولین روز زیارت، برای ادای تکلیف نامه را به داخل ضریح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت برای زیارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجی را که گفته بود جواب نامه‌ام را بگیر و بیاور، فراموش کرده بودم. بعد از نماز مغرب و عشا درحال زیارت بودم که ناگاه صدای مأموری بلند شد که زائران از حرم بیرون روند تا خدام به تنظیف حرم بپردازند . وقتی نماز زیارت را تمام کردم، متحیر شدم که اول شب چه وقت در بستن است ؟ ولی دیدم کسی جز من در حرم نیست ! برخاستم که بیرون روم، ناگاه دیدم سید بزرگواری در نهایت شکوه و جلال از طرف بالا سر با کمال وقار به سوی من می آید . همین که به من رسید، فرمود : حاجی میرزا حسن ! وقتی به اشرف رسیدی پیغام مرا به حاجی اشرفی برسان و بگو : 🌸آیینه شو جمال پری طلعتان طلب 🌸جاروب زن به خانه و پس میهمان طلب در این فکر بودم که این بزرگوار که بود ؟ که مرا به اسم خواند و پیغام داد یک مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخی نشسته و بعضی ایستاده به زیارت و عبادت مشغول هستند فهمیدم که این حالت بوده است . وقتی به وطن مراجعت کردم، یکسره به خانه مرحوم حاجی اشرفی رفتم تا پیغام امام علیه السلام را به وی برسانم همین که در را کوبیدم، صدای حاجی از پشت در بلند شد که : « حاجی میرزا حسن ! آمدی ؟ قبول باشد . آری : آیینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس میهمان طلب سپس افزود:« افسوس ! که عمری گذراندیم و چنان که باید و شاید صفای باطن و روح پیدا نکرده‌ایم !» ☑️کانال انس با 🆔 @sahife2
👈ما ز موسی پند نگرفتیم کو گشت از انکار خضری زردرو چکیده منظور مولانا از این داستان آن است که اولیاى خدا را حالتها و هاست که مردم عادى را قدرت فهم آن نیست. در آن حالتها بسا که سخنها گویند یا کارها کنند که بر حسب میزانهاى ظاهرى مخالف عرف، و گاه در دیده بعضى مخالف شرع است و بود که ناآگاهان بر آنان خرده گیرند. چنان که موسى (ع) بر همراه خود علیه السلام خرده گرفت و سرانجام معلوم شد که آن چه آن همراه کرده صواب بوده است. نیز تذکر این معنى که «براى درخواست از خدا، باید چشمى گریان و دلى لرزان داشت.» 👈تا نگرید کودک حلوا فروش بحر رحمت در نمی‌آید به جوش چنان که در قرآن کریم است: «اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً: پروردگار خود را با زارى و نهانى بخوانید.» قسمت 6 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی #نهج_البلاغه_حكمت_97 ◀️ عبادت بی ‌فایده 🔴 و قال (علیه السلام) : إ
◀️ عمل بى ارزش 📋 در آغاز این سخن حکمت آمیز و کوتاه مى خوانیم: «امام(علیه السلام) صداى یکى از خوارج را شنید که مشغول به عبادت شبانه است و قرآن تلاوت مى کند. فرمود: خواب توأم با یقین و ایمان، بهتر از نمازى است که همراه با شک باشد»; (وَسَمِعَ (علیه السلام) رَجُلاً مِنَ الْحَرُورِیَّةِ یَتَهَجَّدُ وَیَقْرَأُ، فَقَالَ(علیه السلام): نَوْمٌ عَلَى یَقِین خَیْرٌ مِنْ صَلاَة فِی شَکٍّ). «حَرُوریّه» نام خوارج یا گروهى از خوارج است که براى نخستین بار در قریه اى به نام «حَرُوراء» در نزدیک کوفه اجتماع کردند و اعلان مخالفت با امیر مؤمنان على(علیه السلام) نمودند در تواریخ عدد آن گروه را دو هزار نفر نوشته اند. بسیارى از آنها اهل عبادت مخصوصاً ( شبانه) و قرآن بودند; ولى کاملاً قشرى مى اندیشیدند و مسیرى را که در عقیده اسلامى خود انتخاب کرده بودند آمیخته با شک بود. به همین دلیل امام مى فرماید خواب همراه با یقین بهتر از نماز همراه با شک است. دلیل آن هم روشن است. آنچه انسان را به خدا نزدیک مى سازد و صراط مستقیم را پیش پاى انسان مى نهد، ایمان و یقین است که اگر محکم باشد هیچ گونه انحرافى براى انسان پیش نمى آید; ولى آنها که ایمان ضعیفى آمیخته با شک دارند به آسانى از راه راست منحرف مى شوند. از این رو عبادت آنها بسیار سطحى و کم ارزش است. این سخن شبیه چیزى است که در درباره روزه داران و شب زنده داران ( خوانها ) آمده است: «کَمْ مِنْ صَائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلاَّ الْجُوعُ وَالظَّمَأُ وَکَمْ مِنْ قَائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلاَّ السَّهَرُ وَالْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ الاَْکْیَاسِ وَإِفْطَارُهُمْ; چه بسا روزه داران که از روزه خود به جز تشنگى و گرسنگى بهره اى نمى برند و چه بسا شب زنده دارانى که از قیام شبانه خود جز بى خوابى و خستگى بهره اى ندارند. آفرین بر خواب هوشمندان و افطارشان». مرحوم دیلمى در ارشاد القلوب حدیثى نقل مى کند که شاهد حکمتى است که به شرح آن پرداخته ایم. مى گوید: امیر مؤمنان شبى از شب ها از مسجد کوفه خارج شد و به سوى خانه خود مى رفت. پاسى از شب گذشته بود و کمیل بن زیاد، از اخیار شیعه و محبین امام(علیه السلام) در خدمتش بود. در اثناى راه به خانه اى رسیدند که صداى تلاوت قرآن از آن شنیده مى شد و این آیه را با صدایى حزین و گریه آور تلاوت مى کرد: (أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَقائِما...).( کمیل در دل از آن تمجید کرد و از حال این قارى قرآن لذت برد بى آنکه سخنى بگوید. امام(علیه السلام) نگاهى به او کرد، فرمود: اى کمیل سر و صداى آن مرد تو را در شگفتى فرو نبرد. این مرد اهل دوزخ است و در آینده به تو خبر خواهم داد. کمیل نخست از امیرمؤمنان(علیه السلام) نسبت به باطن او و سپس گواهى اش به دوزخى بودن این قارى قرآن با این که در حالت روحانى خوبى فرو رفته بود حیران ماند. مدتى گذشت تا زمانى که خوارج بر ضد على(علیه السلام) شوریدند و حضرت ناچار به جنگ با آنان شد. امام(علیه السلام) شمشیرى در دست داشت که با آن سرهایى از را بر زمین مى افکند. در این حال نوک شمشیر را بر یکى از آن سرها گذاشت و به کمیل که در کنارش ایستاده بود رو کرد و فرمود: اى کمیل «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَقائِما» یعنى این همان شخص است که در آن شب این آیه را مى خواند و تو در اعجاب فرو رفتى. کمیل خود را به روى پاهاى امام(علیه السلام) انداخت و از فکر آن شب خود استغفار کرد. 🆔 @sahife2
قسمت 18 8 🔴 مراتب معرفت اسماى الهى‏ بهره اهل حال و آنان كه دل به محبوب داده‏اند و قصدى جز حضرت او ندارند و از تقواى بسيار بالا برخوردارند و چون ماهى در دريا در علم و عمل و اخلاق و صفا و وفا و كرامت و عبادت و خدمت به خلق غرقند، بر سه مرتبه است: 1- معرفت اين معانى براساس و شهود، كه نتيجه صفاى باطن بر اثر علم و عبادت و تقواست. معرفتى كه با برهان محكم، برهانى كه خطا در آن راه ندارد نصيب آنان شده، در حدّى كه آن معانى همچون خورشيد وسط روز در جانشان تجلّى دارد، و آن را با صفات باطن نه با احساس ظاهر درك مى‏كنند، و با چشم قلب نه با چشم سر مى‏بينند، و چقدر فرق است بين اين گونه توجه به معانى اين اسما و توجهى كه از طريق تقليد از پدران و معلّمان براى انسان حاصل مى‏شود. 2- درك عظمت صفات جلال، به صورتى كه از توجّه به عظمت اسما و صفات، شوق و عشق عجيبى در دل آنان پديد مى‏آيد، شوقى كه محرّك آنان به متّصف شدن به آن صفات است تا از طريق آن به اوج قرب معنوى برسند و شبيه به ملائكه مقرّب حق گردند. 3- كسب اتّصاف به عمق معانى صفات و آراسته شدن به زيبايى‏هاى اسماى‏ محبوب، تا جايى كه موصوف به عبد ربّانى و انسان الهى گردند، و رفيق و همراه و همراز ملأ اعلى شوند و بر بساط قرب دوست تا ابد جاى گيرند. اين منزل كه منزل سوم است محصول مرتبه دوم كه درك عظمت صفات و انبعاث شوق و عشق است مى‏باشد.» 👈 دعای ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 357 دعای ◀️ کانال انس با
خیال خوبان ماجرای علامه و دیدن جمال آقا امیرالمومنین علی(علیه السلام) لذت دیدن امیرالمومنین علیه السلام ( به نقل از آیت الله ره ) https://b2n.ir/sahife2_60 ✳️مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت زین در دگر نراند ما را به هیچ بابی در انتظار رویت ما و امیدواری در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی چه می‌نهی دل تو در خیال خوبان کی تشنه سیر گردد از لمعه سرابی 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
3.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شنیدنی آیت الله از تاثیر فوق‌العاده ذکر «یاحسین» 🆔 @sahife2