eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ 4 علّامه بزرگ، ملّا محمّد باقر در پايان احاديث مربوط به و كرسى در جهت تحقيق در آن اخبار و جمع بين آنها مى‏فرمايد: «بدانكه تخت شاهى در اين جهان مظهر قدرت پادشاهان است، ولى خداى سبحان از مكان و قرارگاه منزّه است، نه تختى دارد و نه كرسى كه بر آن بنشيند و اين دو (عرش و كرسى) بر برخى آفريده‏هاى او به حسب مناسبت اطلاق شدند به چند معنى: 1- دو جسم بزرگ فراز هفت آسمان. و همانا به اين دو نام خوانده شدند براى اين كه احكام و تقديرات خدا از آنها تراود و فرشته‏هاى كروبيان و مقرّب و ارواح‏ پيامبران و اوصيا گرد آنهايند، و هر كه را خدا خواهد به خود نزديك سازد بدآنها بالايش برد، چنانكه فرمان‏ها و احكام شاهان و آثار سلطنت و عظمت آنان از تخت و كرسى آنهاست و مقرّبان آستان و خاصّان آنها به گرد آنها چرخند، و نيز چون آن دو بزرگترين آفريده جسمانيند و انوار عجيب و آثار غريبه مخصوص به خود دارند دلالتشان بر وجود خدا و علم و قدرت و حكمتش بيش از اجسام ديگر است و از اين رو مخصوص بدين نام شدند، و حاملانشان در دنيا گروهى فرشته‏اند و در آخرت يا فرشته‏هايند يا انبياى اولواالعزم و اوصياى برگزيده چنانكه دانستى، و بسا مقصود از حمل در آخرت اين باشد كه در قيامت، عرش بديشان بر پاست و اينان حكّام و نزديكان به آنند. 2- علم و دانش. چنانكه در بسيارى از اخبار بدان تفسير شدند، چون منشأ ظهور خدا بر خلقش دانش و شناسايى است و آن وسيله تجلّى خداست بر عباد، و گويى عرش و كرسى باشند و حامل آن پيغمبر و ائمه اند كه خزّان علم اويند در آسمان و زمينش، خصوص آنچه مربوط به شناخت اوست. 3- حقيقتى محيط به همه آفريده‏هاى او چنانكه صدوق فرموده و از برخى اخبار استفاده مى‏شود؛ زيرا هر چه در زمين و فراز آنهاست آيات وجود خدا و نشانه‏هاى قدرت اويند و آثار وجود و فيض حكمت آن حضرت، پس همه آفريده‏ها عرش عظمت و جلال او هستند و وسيله تجلّى صفات كمالش بر عارفان. و اين معنايى است كه به خاطرم رسيد در قول معصوم: وَارْتَفَعَ فَوْقَ كُلِّ مَنْظَرٍ. و او بالاتر از هر ديدگاهى است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 107 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ 5 4- هر يك از اوصاف كمال و جلالش عرش اوست؛ زيرا قرارگاه عظمت و جلال‏ اويند و وسيله ظهورش بر بنده‏هايش به اندازه استعدادشان، و او را عرشِ دانش است و عرشِ قدرت و عرشِ رحمانيّت و عرشِ رحيميّت و عرشِ وحدانيّت و عرشِ تنزّه، چنانكه در روايات گذشت. 5- دل پيامبران و اوصيا و مؤمنان كامل كه قرارگاه محبّت و معرفت خدايند، چنانكه در روايت آمده: قَلْبُ الْمُؤمِنِ عَرْشُ الرَّحْمنِ. دل مؤمن عرش خداوند رحمان است. و هم در حديث قدسى است: لَمْ يَسَعْنى سَمائى وَلا أرْضى، وَوَسَعَنى قَلْبُ عَبْدِىَ الْمُؤمِنِ. آسمان و زمين گنجايش وجود مرا ندارد، اما قلب مؤمن ظرفيت وجود مرا دارد. در هر صورت اطلاق عرش و كرسى بر برخى معانى به واسطه تصريح در خبر يا قراين ديگر منافات ندارد با وجوب اعتراف به معنى اوّل كه از ظاهر اكثر آيات و روايات ظاهر مى‏گردد، چنانكه در سطور گذشته به اين معنا اشاره شد كه اين دو لفظ تحمّل جميع معانى ظاهرى و باطنى را دارند. ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 107 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ 6 صاحب «الميزان» در توضيح و حاملان آن، بحث مشروحى دارد كه در تفسير آيه 54 سوره اعراف آمده، مقتضى است براى توضيح بيشترى نسبت به‏ رواياتى كه گذشت به گوشه‏اى از آن اشاره شود: «ما قبول داريم كه جمله: ثُمَّ اسْتَوَى‏ عَلَى الْعَرْشِ آن گاه بر تخت فرمانروايى [و حكومت بر آفرينش‏] چيره و مسلط شد. به منزله كنايه است، امّا كنايه بودن منافات ندارد با اين كه يك حقيقت و واقعيّتى اين تعبير را ايجاب كرده باشد و استواى پروردگار بر عرش از قبيل سلطنت و استيلا و ملكيّت و امارت و رياست و ولايت و سيادت داير ميان خود ما، امرى اعتبارى و قرار دادى و خالى از حقيقت نبوده باشد. درست است كه ظواهر دينى از حيث بيان، نظير بيانات ما و به صورت امورى اعتبارى است اما خداى سبحان در همه اين بياناتش حقايق و واقعياتى را بيان مى‏كند. به عبارت ديگر، گرچه معناى ملك و سلطنت و احاطه و ولايت و امثال آن در خداى سبحان همان معنايى است كه ما خود از اطلاق اين الفاظ نسبت به خود مى‏فهميم، ولكن مصداق‏ها با هم متفاوتند. مصاديق اين الفاظ در نزد خداى تعالى امورى واقعى و حقيقى ولايق به ساحت قدس اويند و در نزد ما اوصافى ادّعايى، ذهنى و امورى اعتبارى و قرار دادى هستند كه يك سر سوزن از عالم ذهن و وهم به خارج سرايت نمى‏كنند. مثلًا، اگر كسى را رئيس خود مى‏ناميم از اين باب است كه تابع اراده و تصميم اوييم نه اين كه راستى جامعه ما بدنى است و او سر آن بدن است. و همچنين اگر كسى را عضو اجتماع مى‏خوانيم براى اين نيست كه او راستى دست جامعه و يا دل و يا قلوه آن است بلكه از اين باب است كه او نيز مانند دست و دل كه در تشكيل‏ بدن مؤثّرند در تشكيل اجتماع ما تأثير دارد. و از همين جهت كه زندگى ما متشكّل از يك سرى امور اعتبارى است خداى تعالى در آيه: وَما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إلّالَهْوٌ وَلَعِبٌ و اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازى نيست. زندگى دنيايى ما را لهو و لعب ناميده چون مقاصد دنيوى ما و مال و اولاد ما و رياست و حكومت ما جز عناوينى پندارى چيز ديگرى نيست و جز در عالم وهم، تحقّق و واقعيّتى نداشته، سر و دست شكستن ما براى به دست آوردن آن هيچ تفاوتى با مسابقه اطفال در بازى‏هاى خود ندارد. و حاشا بر خداى سبحان كه زندگى ما را به خاطر اين كه امورى است وهمى بازيچه بشمارد، آن وقت خودش هم مانند ما بازيگر بوده باشد. (« تفسير الميزان: 8/ 159- 162، ذيل آيه 54 سوره اعراف.» ) ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 107 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ 7 سخن كوتاه، اين كه فرمود: ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ آن گاه بر تخت فرمانروايى [و حكومت بر آفرينش‏] چيره و مسلط شد. در عين اين كه مثالى است كه احاطه تدبير خداى را در ملكش مجسّم مى‏سازد، دلالت بر اين هم دارد كه در اين ميان حقيقتى هم در كار هست و آن عبارت است از مقامى كه زمام جميع امور در آنجا متراكم و مجتمع مى‏شود و آيات: وَهُوَ رَبُّ الْعَرشِ الْعَظيمِ و او پروردگار عرش بزرگ است. الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ فرشتگانى كه عرش را حمل مى‏كنند و آنان كه پيرامون آن هستند. وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئذٍ ثَمانِيَةٌ ودر آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آنها حمل مى‏كنند. وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حافّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ و فرشتگان را مى‏بينى كه پيرامون عرش حلقه زده‏اند. نيز دلالت بر اين معنا دارند؛ چه از ظاهر اين آيات بر مى‏آيد كه عرش حقيقتى است از حقايق خارجى. معنائى را كه ما براى كلمه عرش در آيه: ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ آن گاه بر تخت فرمانروايى [و حكومت بر آفرينش‏] چيره و مسلط شد. كرده و گفتيم: اين كلمه به معناى مقامى است موجود كه جميع سرنخ‏هاى حوادث و امور در آن متراكم و جمع است از آيه: ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأمْرَ ما مِنْ شَفيعٍ إلّامِنْ بَعْدِ إذْنِهِ به خوبى استفاده مى‏شود، چه اين آيه استواى بر عرش را به تدبير امور تفسير نموده و از وجود چنين صفتى براى خداى تعالى خبر مى‏دهد، و چون اين آيه در مقام توصيف ربوبيّت و تدبير تكوينى خداى تعالى است لاجرم مراد از شفاعتى هم كه در آخر آن است شفاعت در امر تكوينى خواهد بود. پس مفاد جمله: ما مِنْ شَفيعٍ إلّامِنْ بَعْدِ إذْنِهِ . [كار] هيچ واسطه‏اى [در همه جهان هستى براى جابجايى عناصر وتركيب اجزا وبه جريان انداختن امور] جز پس از اذن او نيست. اين مى‏شود كه هيچ سببى از اسباب تكوينيّه كه واسطه‏هايى بين خدا و بين حوادث عالمند از قبيل سببيّت آتش براى حرارت و حرارت براى ذوب كردن اجسام و امثال آن، سببيّتشان از خودشان نيست و به اذن خداست، كه هر يك از آنها در ايجاد حادثه‏اى از حوادث تأثير مى‏كنند، و اين جمله توحيد ربوبيّتى را مى‏رساند. پس عرش همان طورى كه مقام تدبير عامّ عالم است و جميع موجودات را در جوف خود جاى داده، همچنين مقام علم نيز هست، و چون چنين است قبل از وجود اين عالم و در حين وجود آن و پس از رجوع مخلوقات به سوى پروردگار نيز محفوظ است، همچنان كه آيه: وَتَرَى الْمَلائِكَةَ حافّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ و فرشتگان را مى‏بينى كه پيرامون عرش حلقه زده‏اند. محفوظ بودن آن را حتّى در قيامت، و آيات مربوط به خلقت آسمان‏ها و زمين، موجود بودن آن را مقارن با وجود عالم، و آيه: وَهُوَ الَّذى خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأرْضَ فى سِتَّةِ أيّامٍ وَكانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِو او كسى است كه آسمان‏ها و زمين را در شش روز آفريد، در حالى كه تخت فرمانروايى‏اش بر آب [كه زيربناى حيات است‏] قرار داشت. موجود بودنش را قبل از خلقت اين عالم مى‏رساند.» « تفسير الميزان: 8/ 159- 162، ذيل آيه 54 سوره اعراف.» ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 107 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
https___vesal.co_FTP_files_tracks_15_track_XwwwMQybcIGKVOcTBqIhYZhsg0FwRT_320.mp3
17.87M
🙏 یا فاطمه الزهرا اغیثینی ✳️ 👌 و ها به پات میفتن به احترام تو قیام میکنن وقت نماز تو قیامت میشه بس که فرشته ها سلام میکنن نماز بخون ظلمت شب سحر شه از پرتو نوری که داره سیمات وقت قنوتت برا ما دعا کن محتاج دنیا به تو و دعاهات مادر مریض بشه بازم یه مادره از فکر بچه هاش خوابش نمیبره خون گریه میکنه با اشک بچه هاش بی خود که نیست بهشت افتاده زیر پاش صاحب قبر بی نشون سلام مادر برا زیارتت کجا بیام مادر 👤 حاج مهدی ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
1_745380329.mp3
4.13M
❇️ از اين شش گروه در شگفتم قسمت 1 👌 شرح 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
1_743560835.mp3
3.65M
❇️ از اين شش گروه در شگفتم قسمت 2 👌 شرح 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
1_746322897.mp3
3.94M
❇️ از اين شش گروه در شگفتم قسمت 3 👌 شرح 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ اعمال روزها و شب های 🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز 👉🏻 1da.ir/nJlckp 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم نسیم عطرگردان را شِکَر در مجمر اندازیم چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز بیا که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم 🔅 برنامه ی روزانه “که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم.” به نظر می رسد اشاره به سوره کوثر وحدیث پیامبر (صل الله) در خصوص حضرت ( ) داشته باشد. پای خم یعنی اسلام وعشق به خدا واهل بیت طاهرین (ع) که عاقبت به خیری وحوض موثر را را در قیامت به دنبال دارد. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
صبا ! خاک وجود ما بـدان عالی جناب انداز بـُوَد کآن شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم “صـبـا” : بادِملایم وروح پروری که بشارت دهنده است. بعضی ها معتقدند از زیرِ عرش می‌وزد و از عرش(آسمان) برفرش(خاکیان) پـیـام می‌آورد. نسیمِ صبحگاهی ، باد خنکی که از شمالِ شرقی می‌وزد ، “باد صبا” در ادبیات ما جنبه‌یِ اساطیری پیدا کرده ، در کوی معشوق رفت آمد دارد و پیام رسانِ عاشق و معشوق است . “خـاکِ وجودِما” : منظور این است که وجودِ ما درمقابلِ وجودمعشوق بی ارزش است وهمانندِ خاک وگرد وغباراست.چون خاک را باد راحت تر را جا به جا می‌کند،”وجود” رابه خاک تشبیه کرده تادرخواستی که دارد{انداختنِ خاکِ وجود برآستانِ بارگاهِ جانان} امکانپذیرترگردد. “جـنـاب” : پـیـشـگـاه ، درگـاه ممکن است منظورشاعر از “خاکِ وجودِ ما” ازتبدیل به خاک شدنِ بدن پس از مرگ باشد،درآنصورت می‌خواهد بـگـویـد : ما که وقتی زنـده بـودیـم به وصال نـرسیـدیم لا اقل پس از مرگ، خاک ما را به کوی معشوق بـرسـان تابهره مندگردیم. “بـُـوَد” : بـاشـد ، به ایـن امـیـد “شاه خوبان” : سلطانِ زیـبـارویـان، معشوق “مـَنـظـَر” : دو معنی دارد : ۱- اسم مکان است به معنی محلِّ نگاه کردن ، پـنـجـره ، روزنه . ۲- استعاره از : “چـهره” و ظاهر شخص ، ۱- :به این امید که بتوانیم از پنجره‌ی آن بارگاه بلند مرتبه معشوق را تماشا کنیم. ۲- : به این امید که بـتـوانـیم در آن بارگاهِ بلند مرتبه ، چهره‌یِ زیبایِ معشوق را ببینیم. ۳- : به این امید که بـتـوانـیـم در آن بـارگاه بلند مرتـبـه نـظـر معشوق را به سوی خود جلب کنیم. حافظ چوره به کنگره یِ کاخ وصل نیست باخاکِ آستانه یِ این دربسربریم ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
طرح هفته 8 از عبارات نورانی 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای ✳️ عبارت " 🙏 اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي ، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي ، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي . .بار خدايا، نيتم را به لطف خود كامل و خالص گردان، و يقينم را بدانگونه كه دانى به راه صحت بر، و تباهى كارم را به قدرتت اصلاح كن 🔸 دعای 👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، با اسم خودتان (البته درصورت صلاحدید خودتان) در این قسمت بارگذاری میشود ◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید 👌 ادمین 👇 @yas2463 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
با تشکر از مرادی بار خدايا نيت مرا به لطف (توفيق) خود كامل گردان (بس براى تو بوده به غرض ديگرى آلوده نباشد) و باورم را به رحمت خويش پابرجا نما (به طورى كه شك در آن راه نيابد) و به قدرت و توانائيت آنچه از من از دست رفته اصلاح فرما (از كيفر آن بگذر) فیض الاسلام
با تشکر از یوسفی عزیز O God, complete my intention through Thy gentleness, rectify my certainty through what is with Thee, and set right what is corrupt in me through Thy power!
با تشکر از ن شمس الدین عزیز بند دوم از دعای بیستم،تاکید بند اول است به جهت اهمیت موضوع. عمل نیک ،ثمره نیت ویقین کامل است. وفر به معنای اکمل است.یعنی بالطف خود(کامل ترین) احسن نیت راعطا بفرما. بماعندک=فضل خداوند.بافضل خودت یقین مرا کامل فرما. وبا قدرت خود، فسادوتباهی نفسم را به صلاح تبدیل نما. نتیجه اینکه:اصلاح نفس ،احسن اعمال و مقدمات آن ، فقط بافضل خدا نصیب انسان می شود. من که باشم که برآن خاطر عاطر گذرم لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
با تشکر از رحمتی و نقل شعر محمد حسین سلطانی کجوری الهى آنچه خواهم كن تو شد را رسان بر سايه‏ى الطاف خود را و بر اين نيت پاكم گشايش دهى توفيق تا بر تو ستايش يقينم را به نسبت بر عقيدت بيارايى به زيبايى و صحت بر آنچه دستخوش شد در تباهى ز رفتار و ز كردار و مناهى به اصلاح خودت آور تو ما را مگردان بى‏نصيبم كردگارا
با تشکر از سالمی گرامی بعضى از افعال در لغت عرب هم به معناى لازم به كار برده مى‏شود و هم به معناى متعدى، از آن جمله، فعل «وفر» است. گاهى مى‏گويند «وفر الشى‏ء» يعنى «تم و كمل»: فلان چيز به حد كمال و تمام خود رسيد، و گاهى مى‏گويند «وفرته» اى «اتممته و اكملته»، يعنى فلان چيز را تتميم و تكميل نمودم. اين كلمه در دعاى حضرت سجاد (ع) به معناى متعدى آمده و امام از پيشگاه الهى درخواست مى‏نمايد كه: پروردگارا! نيت مرا به لطف خود تام و كامل بفرما. اما كلمه‏ى «وفر» به معنايى ديگر هم آمده است و آن معنى «صيانت و محافظت» است. در كتب لغت، مى‏گويند «وفر عرضه»: فلانى عرض و آبرو و شرف او را از خطر، مصون و محفوظ داشت و حراست نمود. در اينجا كه امام سجاد (ع) كلمه‏ى «وفر» را آورده و از خداوند درخواست عنايت نموده، ممكن است مراد امام تكميل و تتميم نيت باشد چنانكه ممكن است مراد حضرتش حفاظت و صيانت نيت باشد.
با تشکر از محسن كلمه‏ى «لطف» داراى دو معناى متناسب است: يكى معناى «رفق و مدارا» و آن ديگر، معناى «رقيق و دقيق» است. امام (ع) گويى مى‏خواهد در پيشگاه الهى عرض كند: پروردگارا! عنايت بفرما و نيت مرا تتميم و تكميل بنما، اما با رفق و مدارا، نه اينكه مرا در مضيقه و رنج قرار دهى. يك معناى دگرش اين است: پروردگارا! نيت مرا كامل گردان، يعنى با يك تصرف صحيح و دقيق و پنهانى در وجود من آن هدف مقدس يعنى تتميم و تكميل نيت را تعليم بنما و به من عطا بفرما. اولين نشانه‏ى تكميل و تتميم نيت، آن حالت مقدس خلوص و پاكى است كه در ضمير يك مرد الهى به وجود مى‏آيد، هر قدر آن نيت خالصتر باشد از كمال بيشتر برخوردار و مستفيد است.
با تشکر از جوادیان گرامی در حديث، از حضرت على بن الحسين عليهماالسلام آمده است كه آن حضرت مى‏فرمود: ميل ندارم خدا را براى مقصود و منظور منفعت و نيل به بهشت سعادت بندگى كنم، همچنين ميل ندارم خدا را از ترس عذاب و عقاب ذات اقدس الهى عبادت كنم تا مانند بردگان باشم. در اين موقع، قيل فلم تعبده؟ به آن حضرت عرض شد: پس شما خدا را به چه انگيزه‏اى عبادت مى‏كنيد؟ قال: لما هو اهله باياديه على و انعامه. من خدا را براى اينكه او سزاوار و شايسته‏ى بندگى و پرستش است عبادت مى‏كنم، براى نعمتهايى كه به من داده و مرا مشمول فيضهاى گوناگون خود فرموده است. عبادتى اينچنين، بهترين و عاليترين عبادات است و نيت عبادت به اين كيفيت نيت كامل و تمام است، همان نيتى كه امام سجاد از خدا خواسته و گفته است: به لطف خود و به رافت و رحمت خود نيت مرا تتميم و تكميل بفرما.
امام صادق (ع) فرموده: كسى كه نيت صادقانه و پاك دارد صاحب قلب سليم است زيرا سالم ماندن قلب از خاطرات زشت و انديشه‏هاى ناروا به اين است كه نيت ما در جميع شئون براى خدا باشد و در كتاب مقدس قرآن آمده كه در قيامت، مال و اولاد به آدمى نفعى نمى‏رسانند، تنها قلب سليم است كه مى‏تواند موجب نجات انسانها شود و آنان را از خطرات و عذاب بزرگ قيامت رهايى بخشد.
با تشکر از مصطفوی عزیز يكى ديگر از آثار تماميت و كمال نيت اين است كه افراد با ايمان تمناى همكارى و هميارى با مجاهدين راه خدا را و همچنين تمنى و هميارى با نيكوكاران را در ضمير داشته باشند ولى بر اثر ناتوانى يا بيمارى نتوانند عملا آنان را يارى نمايند. چنين نيت مقدسى صاحبش را از پاداش الهى بهره‏مند مى‏سازد و بدون اينكه تحمل رنج و زحمتى كرده باشد از اجر باريتعالى برخوردار مى‏گردد. رسول اكرم فرمود: ما در مدينه كسانى را ترك گفته‏ايم، هم اكنون هيچ واديى را نمى‏پيماييم و از هيچ بلندى بالا نمى‏رويم و از هيچ پستى پايين نمى‏رويم الا آنكه آنان با ما هستند. عرض شد يا رسول الله: چگونه با ما هستند با آنكه حضور ندارند؟ فرمود: به نيتهايى كه در دل آنان است ما را همراهى مى‏كنند. فرمود آنان با نيتهاى خود با ما هستند، يعنى در منزل مريضند ولى در نيت خود آرزومندند كه با ما باشند و خداوند اجرى نظير پاداشى كه به مجاهدين همراه يكديگر عنايت مى‏نمايد به آنان عطا مى‏فرمايد. على (ع) مى‏فرمايد: پس از آنكه خداوند على (ع) را بر اصحاب جمل پيروز نمود، يكى از دوستان و اصحاب آن حضرت گفت: دوست داشتم كه فلان برادرم در اينجا مى‏بود و ناظر پيروزى شما و يارى خداوند به شما مى‏شد. حضرت در پاسخ فرمود: آيا دوست تو به ما متمايل است و نيت پيروزى ما را دارد؟ گفت بلى. حضرت فرمود: او با اين نيتى كه دارد همانند ديگر اصحابمان شاهد و حاضر در اين معركه بوده و در جنگ جمل شركت داشته است، نه فقط دوست شما بلكه كسانى هم اكنون در اصلاب پدران و در ارحام مادران‏اند و به دنيا نيامده‏اند اما پس از ولادت و رسيدن به سرحد بلوغ، قضاياى جمل را مى‏شنوند و در دل آرزو مى‏كنند كه ايكاش ما هم در ركاب اميرالمومنين مى‏بوديم و اداى وظيفه مى‏نموديم، خداوند، آنان را نيز از اجر اصحاب من و همانند پاداش آنان برخوردار مى‏نمايد. رسول اكرم مى‏فرمود: هر كس به رختخواب خود برود و در نيتش اين باشد كه به موقع برخيزد و اين سنت بزرگ الهى را برپا دارد اما چشم او بر او غلبه كرد و خواب او را فرو برد تا صبح شد، رسول اكرم مى‏فرمود كه در نامه‏ى عمل چنين انسانى نيتش نوشته مى‏شود و همانند كسى كه نافله‏ى شب خوانده اجر دارد، و به علاوه فرمود: خواب او با اين نيت ثواب صدقه‏اى دارد كه پروردگار به او عنايت مى‏نمايد. يكى ديگر از آثار تتميم و تكميل نيت آن است كه خداوند آدمى را به نسبت كمال نيتى كه در ضمير دارد نسبت به امور سعادت‏بخش و مفيد مويد و موفق مى‏دارد. كسى كه از خداوند درخواست مى‏كند كه مرا در تحصيل علم و فراگرفتن دانش موفق بدار، توفيق باريتعالى به او متناسب با نيت و تصميمى است كه در تحصيل عمل دارد، آن كس كه نيتش در تحصيل، تام و كامل است از توفيق بزرگ باريتعالى برخوردار مى‏گردد و آن كس كه فاقد چنين تصميمى است موفقيتش در تحصيل علم به تناسب همان نيت محدود و ناتمام است. على (ع) فرموده است: خداوند، عطيه‏ى توفيق را به مقدار نيت به صاحب آن عنايت مى‏فرمايد. و همچنين فرموده است: كسى كه نيت خوب دارد توفيق پروردگار مددكار او خواهد بود. امام صادق (ع) مى‏فرمايد: مقدار يارى خداوند بر بندگان بر وفق مقدار نيات آنان است، كسى كه نيت صحيح و كامل دارد يارى خداوند هم نسبت به او كامل خواهد بود، اما كسى كه نيت كوتاه دارد يارى پروردگار هم براى او كم و كوتاه مى‏باشد و نسبت اين كوتاهى يارى خداوند به نسبت كوتاهيى است كه خود آن بنده در نيت خويشتن انجام داده است. يكى ديگر از آثار تكميل و تتميم نيت، بهره‏مندى صاحب آن از پاداشهاى وسيع و گسترده‏ى حضرت باريتعالى است. امام سجاد (ع) اين موفقيت عظيم را در دعاى صحيفه‏ى سجاديه از پيشگاه الهى درخواست نموده است. مى‏گويد: اللهم فصل على محمد و آله و اجعل همسات قلوبنا و حركات اعضائنا و لمحات اعيننا و لهجات السنتنا فى موجبات ثوابك حتى لا تفوتنا حسنه نستحق بها جزاءك و لا تبقى لنا سيئه نستوجب بها عقابك. بار الها! بر محمد و آلش درود بفرست و آنچنان كن كه خاطرات دلهاى ما، حركات اعضاى ما، چشم برهم زدنهاى ما، و گفته‏هاى زبانهاى ما در امورى به جريان افتد كه مايه‏ى جلب رحمت و پاداش تو باشد، چنانكه هيچ كار خوبى كه مايه‏ى استحقاق اجر و پاداش توست از ما فوت نشود و هيچ گناهى كه مستوجب عقاب توست براى ما باقى نماند. نيت پاك و كاملى اينچنين مى‏تواند انسان را در جميع جهات ظاهر و باطن پاك و منزه دارد و او را از آلوده شدن به اعمال زشت و انديشه‏هاى ناروا مصون و محفوظ نمايد.
با تشکر از ج ح گرامی از این جمله‏ى اول كلام امام سجاد (ع) می فهمیم تتميم نيت مى‏تواند افراد را در دنيا از خطرات و كارهاى ناصواب مصون دارد و در قيامت موجب رستگارى و نجات آنان گردد. در روايات خاطرنشان گرديده كه بعضى از تمايلات درونى از قبيل حرص و طمع يا پاره‏اى از اعمال برونى مانند جدل نمودن در بحثهاى دينى يا آميزش زياد با دنياپرستان موجب تضعيف يقين مى‏گردد و اولياى گرامى اسلام پيروان خود را از آنها برحذر داشته‏اند و در اينجا به يك روايت فقط اشاره مى‏شود: على (ع) مى‏فرمايد: مخلوط شدن و همنشينى كردن زياد با اهل دنيا چهره‏ى دين را تيره مى‏كند و موجب تضعيف يقين مى‏گردد.
با تشکر از مرادخانی و استصلح بقدرتك ما فسد منى. بار الها! هر چه در وجود من از وضع صحيح و مستقيمش خارج شده و به فساد گراييده است، توبه قدرت لايزال خود آنرا اصلاح فرما. «استصلاح» در مقابل «استفساد» است. استصلاح به معناى خواستن صلاح و اصلاح است و استفساد همت گماردن در افساد و از پى فساد رفتن است. امام سجاد (ع) در اين جمله‏ى دعا، گويى مى‏خواهد عرض كند: بار الها! مرا هرگز به خودم وامگذار و همواره عنايت و تفضل تو در جميع شئون مادى و معنوى شامل حال من باشد. اين عبارت كوتاه مى‏تواند تمام اوضاع و احوال نامتعادل جسم و جان را دربر گيرد و همه‏ى آنها را شامل شود، از قبيل ناتوانى بدن، ضعف اعصاب، كم يا زياد شدن فشار خون، ناموزونى ضربان قلب، پريشان فكرى، اضطراب روان، و به طور خلاصه تمامى آنچه نظير آنهاست مشمول كلمه‏ى فساد است و امام (ع) اصلاح همه‏ى آنها را از پيشگاه خداوند بزرگ درخواست مى‏نمايد. توجه به حضرت باريتعالى براى رفع مفاسد و بلايا و اعاده‏ى نعمتها و عطاياى الهى مخصوص ائمه‏ى طاهرين عليهم‏السلام نيست، بلكه تمام مردم بايد رفتارى اينچنين داشته باشند و همانند پيشوايان بزرگ دينى در حل مشكلات و برطرف ساختن مصائب از خداوند استمداد نمايند. على (ع) در اين باره فرموده است: و لو ان الناس حين تنزل بهم النقم و تزول عنهم النعم فزعوا الى ربهم بصدق من نياتهم و وله من قلوبهم لرد عليهم كل شارد و اصلح لهم كل فاسد. على (ع) فرموده: اگر مردم در موقعى كه نقمت بر آنان وارد مى‏شود و نعمت از دستشان مى‏رود متوجه خدا شوند و با صدق نيت و از صميم قلب او را بخوانند خداوند نعمتهاى از دست رفته را به آنان بر مى‏گرداند و همه‏ى مفاسدشان را اصلاح مى‏نمايد. اگر پروردگار عنايت فرمايد و دعاى دعاكنندگان را در اصلاح مفاسد اجابت كند فسادهاى واقعى از ميان مى‏رود و صلاح و سعادت جايگزين آنها مى‏گردد، زيرا خداوند به تمامى حقايق واقف است و صلاح و فساد واقعى را مى‏داند. اما اگر بشر بخواهد اين مهم را به عهده بگيرد، فساد را براندازد و صلاح را به جاى آن برقرار نمايد هميشه و همه جا به انجام اين كار موفق نمى‏شود زيرا ممكن است در پاره‏اى از مواقع هواى نفس يا نارسايى علم، او را از درك واقع بازدارد، فساد در نظرش صلاح جلوه كند، جامعه را به مسير باطل سوق دهد و موجبات بدبختى آنان را فراهم آورد.
با تشکر از خانم مشهدی دنياى امروز در مورد زنان به اين انحراف گراييد و هم اكنون از عوارض آن رنج مى‏برد. گردانندگان كشورهاى غرب تصور كردند كه آزادى بيش از حد به زنان دادن بر وفق مصلحت اجتماع است، به اين كار ناروا دست زدند، بر اثر آن، بى‏عفتى شايع شد، بيماريهاى آميزشى گسترش يافت، باعث تيره‏روزى و اختلاف خانواده‏ها گرديد و مردم را به صور مختلف گرفتار نمود. بعضى از انسانها در مواقعى صلاح و فساد واقعى را مى‏شناسد و حقيقت را درك مى‏كنند ولى بر اثر سوء نيت و اطاعت از هوى و تمايلات نفسانى حقيقت را وارونه جلوه مى‏دهند، صلاح را فساد و فساد را صلاح مى‏خوانند و موجب تحير مردم و احيانا گمراهى آنان مى‏گردند. منافقين صدر اسلام چنين بودند و براى آنكه نگذارند تعاليم الهى گسترش يابد به اين قبيل اعمال دست مى‏زدند و خداوند در قرآن شريف درباره‏ى اينان فرموده: و اذا قيل لهم لا تفسدوا فى الارض قالوا انما نحن مصلحون. الا انهم هم المفسدون و لكن لا يشعرون. وقتى به منافقين گفته مى‏شد: در زمين افساد منماييد مى‏گفتند ما اصلاح طلبيم. خداوند فرموده است كه اينان مفسدند اما نمى‏فهمند.