eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
5)درخواست عزت از پيشگاه خداوند به معناى طلب توفيق و تسبيب اسباب در راه رسيدن به عزت نفس و علو فكر است، يعنى دعاكننده مى‏خواهد بگويد: اى خداوندى كه خود عزيز واقعى هستى و بر جميع عوالم وجود سلطه دارى، اى پروردگارى كه قادرى و همه‏ى مخلوقات مقهور تو هستند و بر تمام موجودات غلبه مى‏كنى و هرگز مغلوب نمى‏شوى، بر من منت بگذار و موفقم نما كه داراى قوت نفس و قدرت اراده شوم تا بتوانم در مقابل تمنيات ذلت بار مقاومت كنم و به حول و قوه‏ى تو عز ايمانى خويش را كه مايه‏ى سربلندى دنيا و آخرت است نگاهدارى بنمايم. لازم است توضيح داده شود كه درخواست توفيق از پيشگاه الهى زمانى بر وفق موازين شرع مقدس و نظام علت و معلول خلقت است كه درخواست كننده براى تحقق بخشيدن به موضوع مورد تمنى خود نيت قطعى و عزم ثابت داشته باشد و بدون تصميم درونى، دعاى توفيق نابجا و بى‏مورد است، مثلا شخص محصل زمانى مى‏تواند در راه تحصيل علم و نيل به مدارج كمال دانش از پيشگاه خداوند درخواست توفيق نمايد كه در باطن به درس خواندن مصمم و داراى اراده‏ى جدى باشد. آن كس كه در ضمير خود نيت درس خواندن ندارد يا آنكه دودل و مردد است و در راه فرا گرفتن دانش قدمهاى جدى برنمى‏دارد نمى‏تواند از پيشگاه خداوند درخواست توفيق نمايد. حضرت رضا (ع) فرموده است: اگر كسى براى عفو گناهان خود به زبان استغفار كند و از خداوند طلب بخشش نمايد، اما در دل از اعمال زشت خود پشيمان نباشد او در اين استغفار، خود را مسخره نموده است، اگر كسى از خداوند طلب توفيق نمايد اما در مقام عمل، مجاهده و كوشش ندارد او در طلب توفيق، خويشتن را به استهزاء گرفته است.
6) براى آنكه دعاى افراد باايمان در طلب توفيق براى عزت نفس بجا واقع شود و به طور صحيح آن را از خدا بخواهند لازم است به نكاتى چند توجه نمايند. اول آنكه بدانند حفظ عزت براى مسلمانان از وظايف دينى آنان است و هيچ فرد باايمانى حق ندارد عز خود را درهم بشكند و موجبات خوارى و ذلت خويش را فراهم آورد. رسول اكرم فرموده است: شخص باايمان حق ندارد كه موجبات ذلت و خوارى خود را فراهم آورد. امام صادق (ع) فرموده است: خداوند تمام امور مومنين را به خودشان تفويض نموده، ولى به آنان اجازه نداده است كه خويشتن را ذليل و خوار نمايند. دوم آنكه بدانند عوامل متعددى از قبيل حب مال، علاقه‏ى به مقام، جاه‏طلبى، شهرت دوستى، محبوبيت اجتماعى و نظاير اينها مى‏تواند آدمى را مغرور و مغلوب نمايد و اگر كسى احساس نمود كه در باطن، اسير قدرت اين تمايلات است بايد بداند كه عز و شرفش در معرض خطر قرار دارد. على (ع) فرموده است: هر عزيزى كه تحت قدرتى قرار دارد ذليل و خوار است، براى آنكه از خطر آن تمايلات نفسانى مصون بماند و عز و شرف خود را در راه نيل به آنها از دست ندهد بايد خويشتن را با نيروى ايمان بسازد، از ذات اقدس الهى استمداد نمايد، بر هواى نفس خود غلبه كند و عزت نفس خويشتن را با هيچيك از آن تمايلات معامله ننمايد. سوم آنكه بدانند اولياى گرامى اسلام عليهم‏السلام رذيله‏ى طمع را در نابود ساختن سرمايه‏ى گرانقدر عزت نفس از ديگر رذايل خطرناكتر دانسته ... على (ع) فرموده: ميوه‏ى طمع، ذلت دنيا و آخرت است، يعنى اگر كسى بذر طمع را در دل بيفشاند و آن شجره‏ى خبيثه در باطن رشد كند ميوه‏اى كه از آن برمى‏دارد ذلت است، نه فقط ذلت دنيا بلكه اين صفت هم در دنيا ذلتبار است و هم در عالم آخرت. و نيز فرموده است: كسى كه نفس خود را از پستى طمعها منزه ندارد با اين صفت مذموم، خود را در دنيا ذليل نموده و در آخرت، ذلت و خواريش فزونتر خواهد بود. امام باقر (ع) در وصيت خود به جابر جعفى فرمود: بقاى عز خود را با نابود ساختن طمع در ضمير خود طلب كن و ذلت طمع را با عز نااميدى از آنچه در دست مردم است دفع نما. على (ع) نامه‏ى مبسوط و مفصلى كه حاوى بسيارى از تعاليم الهى و درسهاى سعادت‏بخش است به فرزند خود، حضرت مجتبى (ع)، نوشته و از جمله مسائلى كه در آن نامه خاطرنشان گرديده صيانت نفس و نگاهدارى عز و شرف انسانى است. فرزند عزيز! از هر قسم زبونى و پستى بپرهيز، هر چند آن پستى وسيله‏ى نيل به تمنيات باشد، زيرا در مقابل آنچه از سرمايه‏ى شرافت نفس خود مى‏دهى هرگز عوضى كه با آن برابر باشد به دست نمى‏آورى. بنده‏ى دگرى مباش كه خداوند ترا آزاد آفريده است.
7) آفريدگار حكيم، آدمى را آزاد آفريده و گزينش خوبيها و بديها را به اختيار وى گذارده است، او مى‏تواند در جميع شئون زندگى به پاكى و درستى قدم بردارد يا راه ناپاكى و انحراف در پيش گيرد. حفظ عزت نفس يا تن دادن به ذلت و پستى از جمله‏ى امورى است كه در اختيار انسانهاست. هر فردى اگر بخواهد مى‏تواند به تمنيات ذلتبار خود پشت پا بزند، از آنها چشم بپوشد و عز و شرافت خود را از دستبرد خطر مصون و محفوظ دارد، و مى‏تواند از براى جلب منفعتهاى ذلتبار، شرافت نفس را واپس زند، عزت انسانى را ناديده انگارد، و به انواع ذلتها تن دردهد، و به منفعت مورد نظر خود دست يابد و اين همان است كه در كلام على (ع) آمده است: ارزش شخصيت هر فردى وابسته به روشى است كه اتخاذ مى‏نمايد، اگر نفس خود را از پستى و دنائت بركنار نگاهدارد به مقام رفيع انسانى نايل مى‏شود و مدارج كمال را مى‏پيمايد و اگر عز و عزت و حيثيت معنوى خويشتن را مبتذل و بى‏ارزش تلقى نمايد به پستى و ذلت مى‏گرايد و راه سقوط را مى‏پيمايد.
8)بنى‏اسرائيل دلباخته‏ى ثروت و عاشق مال بودند. از اين رو به زندگى مرفه و پر تجمل قارون كه سرمايه‏دار بزرگ آن روزگار بود با چشم حسرت مى‏نگريستند و تمنى آن را داشتند. فخرج على قومه فى زينته... قارون با تمام زيور و زينت خود در قوم خويش ظاهر گرديد. دلباختگان مال كه جز زندگى دنيا هدفى نداشتند گفتند: اى كاش ما نيز تمولى همانند قارون مى‏داشتيم كه او در زندگى از حظ و بهره‏ى عظيم برخوردار است. اينان اگر مى‏دانستند كه با تملق‏گويى و تذلل در مقابل قارون به قسمتى از سرمايه‏ى وى دست مى‏يافتند مضايقه نداشتند كه شرف انسانى و عزت نفس خود را با آن معامله كنند و به تمول و ثروتى دست يابند.
9)مسلمانان در صدر اسلام، تهيدست و كم بضاعت بودند ولى بر اثر تعاليم نورانى قرآن شريف با عزت نفس و علو همت بار آمدند و به مالداران اعتنا نداشتند زيرا رسول گرامى به آنان فرموده بود: اگر كسى صاحب دنيا را بزرگ بشمرد و روى طمع، او را دوست بدارد مشمول غضب بارى‏تعالى خواهد بود. نصاراى نجران مردمى ثروتمند و متمكن بودند. رسول گرامى اسلام به آنان نامه نوشت و به دين مقدس اسلام دعوتشان نمود. پس از مشورت، به اين نتيجه رسيدند كه هيئتى را، براى مذاكره و احتجاج، به مدينه اعزام دارند. آن هيئت وقتى به نزديك مدينه رسيدند با هم تبادل فكر كردند و گفتند: مسلمانان بى‏بضاعت و فقيرند، اگر ما طلاآلات و زيورهاى گرانقيمتى را كه با خود داريم روى لباسها بپوشيم مسلمانان از مشاهده‏ى آن همه ثروت خاضع مى‏شوند و ما را با ديده‏ى عظمت مى‏نگرند و اين خود موجب پيروزى ما خواهد بود. زيورها و طلاآلات را پوشيدند و خود را به آنها آراستند. وقتى وارد شهر شدند مسلمانان فقير كه ناظر جريان بودند نه تنها خويشتن را در مقابل طلاها نباختند و احساس حقارت ننمودند، بلكه اين عمل موجب تحقير نصاراى نجران گرديد و آنان در نظر مسلمانان حقير و كوچك آمدند، به خود مى‏گفتند: پيمبر اسلام، اينان را براى عز معنوى و تشرف به اسلام دعوت نموده است و آنان ثروت خود را به رخ ما مى‏كشند، بى‏اعتنايى مسلمانان كه نتيجه‏ى تربيت بزرگ اسلام بود در روحيه‏ى نصارى اثر منفى گذارد و دانستند كه با نشاندادن ثروت، عظمتى در قلوب مسلمانان به دست نمى‏آورند و مسلمانان بلندهمت و عزيزالنفس تحت تاثير قرار نمى‏گيرند.
10)امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول دعا كه موضوع امروز است از پيشگاه باريتعالى درخواست مى‏كند: و اعزنى. بار الها! به من عزت و كرامت نفس عطا فرما. ولى بلافاصله عرض مى‏كند: و لا تبتلينى بالكبر. بار الها! مرا به كبر كه از بيماريهاى خطرناك اخلاقى است مبتلا منما.
11) آيا بين عزت نفس و كبر رابطه‏اى وجود دارد كه امام سجاد (ع) پس از درخواست عزت نفس از ابتلاى به كبر سخن مى‏گويد ؟ پاسخ آری ، ممكن است عزت نفس در روحيه‏ى بعضى از افراد و اشخاص از مرز خود تجاوز كند و آدمى را دچار خود بزرگ بينى و كبر نمايد، و مردم را بر اثر آن با ديده‏ى تحقير بنگرد و آنان را كوچك و ناچيز بشمرد و معناى ابتلاى به تكبر بر اثر زياده‏روى در امر عزت نفس همين است و افراد باايمان بايد از آن اجتناب نمايند. حالت روانى عزت نفس با كبر، آنقدر به هم نزديك‏اند كه بعضى از افراد عادى، از عزت نفس مردان بزرگ الهى برداشت كبر نموده‏اند و آنان را خودبزرگ بين تلقى كرده‏اند. مردى به حضرت مجتبى (ع) عرض كرد كه: به نظر من در شما كبرى وجود دارد. حضرت فرمود: هرگز. من گرفتار كبر نيستم، بزرگى و كبريايى مخصوص ذات اقدس الهى است، آنچه در من است عزت نفس است، همان عزتى كه خدا در قرآن فرموده است: عزت براى خدا، و براى پيغمبر، و براى اهل ايمان است.
12) «عزت نفس» «كبر» بعضى از صفات پسنديده و ممدوح آنچنان در مجاورت پاره‏اى از صفات ناپسند و مذموم قرار دارند كه اگر آدمى غافل شود ممكن است خلق خوبش از حد خود تجاوز كند و به خلق بد مبدل گردد. افراد عزيزالنفس بايد بسيار مواظب باشند كه گرفتار كبر نشوند و به راه تكبر و خودبزرگ‏بينى نگرايند. يك انسان باايمان و عاقل براى اينكه به عزت نفس متخلق گردد و از ذلت و زبونى بركنار بماند به انسانيت خود فكر مى‏كند و درباره‏ى مقام انسان مى‏انديشد و با خويشتن مى‏گويد: من انسانم و انسان، در كره‏ى زمين، بزرگترين مخلوق باريتعالى است. خداوند درباره‏ى خلقت انسان فرموده است: لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم. ما انسان را در بهترين و عاليترين سازمان آفريده‏ايم. در زمينه‏ى آفرينش انسان فرموده است: فتبارك الله احسن الخالقين. پروردگار جهان خود را بهترين آفريننده خوانده است. انسان آنقدر بزرگ است كه درباره‏ى او فرموده است: خلق لكم ما فى الارض جميعا. من همه‏ى محتويات زمين و تمام موجودات كره‏ى خاكى را براى تو آفريده‏ام، آيا سزاوار است كه اين انسان بزرگ بنده‏ى طلا و نقره باشد، بنده‏ى مال و مقام گردد، اسير شهوت و غضب گردد، انسان اگر بخواهد انسانيت خود را احترام كند و مقام شامخ انسان را تكريم نمايد بايد حتما عزيزالنفس باشد و خويشتن را از قيد و بندهاى غلط و ناروا مصون دارد.
13) راغب وقتى «عزت» را معنى مى‏كند مى‏گويد: العزه حاله مانعه للانسان من ان يغلب. عزت عبارت است از آن حالت معنوى و از آن درك درونى كه نمى‏گذارد آدمى مغلوب شود، مغلوب هيچيك از شئون دنيوى، نه اسير مال و مقام باشد و نه ذليل هواى نفس و شهوات. خلاصه، يك انسان قوى و توانمند، يك انسان بزرگ و آزاد، چنين انسانى داراى عزت نفس است و همين صفت است كه خدا در قرآن در ضمن آيه‏اى كه براى عزت خدا و پيغمبر است براى مومنين هم ذكر كرده: لله العزه و لرسوله و للمومنين.
14) انسان عزيزالنفس ، شرافت معنوى و برترى مقام انسانى خود را با هيچ چيز معامله نمى‏كند و هر امرى كه به عزت او ضرر بزند از آن مى‏گريزد و فرار مى‏نمايد و عمر خود را با شرافت نفس و سربلندى مى‏گذراند. انسانهاى عزيزالنفس خود را از نظر شرافت انسانى بزرگ مى‏دانند، اما به مردم هم احترام مى‏كنند، مردم را با ديده‏ى ذلت و خوارى نمى‏نگرند و آنان را پست و ناچيز نمى‏دانند. اين عزت نفس است كه هم خود را از نظر عظمت حفظ كرده و هم مردم را از نظر تواضع محترم مى‏شمرد. اما اگر يك نفر انسان عزيزالنفس از واقع‏بينى غافل شود و از مسير حقيقت منحرف گردد ممكن است آن حالت عزت نفس موجب شود كه مردم را با چشم حقارت بنگرد، آنها را پست ببيند، و خود را بزرگ و عظيم بپندارد و احساس كند، در اين صورت است كه عزت نفس به حالت تكبر و خودبزرگ‏بينى مبدل مى‏شود و اين همان معنايى است كه امام سجاد (ع) در پيشگاه الهى عرض مى‏كند: و اعزنى و لا تبتلينى بالكبر. پروردگارا! به من عزت نفس و بزرگوارى روح مرحمت بفرما، ولى خدايا من مبتلا به كبر نشوم، آلوده به بيمارى خودبزرگ‏بينى نگردم و بندگان خدا را با ديده‏ى حقارت ننگرم، و اگر كسى چنين شود يعنى دچار حالت كبر گردد مسلما از صراط مستقيم، منحرف شده و گناهى بسيار بزرگ مرتكب گرديده و همين كبر و خودبزرگ‏بينى مى‏تواند موجب سقوط او در دنيا و عذاب او در عالم آخرت گردد
16) راغب مى‏گويد: «الكبر ظن الانسان بنفسه انه اكبر من غيره و التكبر اظهاره». كلمه‏ى كبر، مربوط به حالت روانى است و تكبر مربوط به اظهار آن حالت است. راغب مى‏گويد «كبر» عبارت از اين است كه آدمى به خود گمان برد كه از دگران برتر و بالاتر است. اگر اين گمان را اظهار نكند و عملا از خود نشان ندهد دچار «كبر نفسانى» است، اما اگر اين حالت گمان درونى را اظهار كند و با مردم عملا به گونه‏اى برخورد نمايد كه خود را بزرگ وانمود كند و آنان را كوچك، اين معنى تكبر است و همين امر، موجب مى‏شود كه انسان متكبر دچار ذلت اجتماعى گردد و مردم به او با ديده‏ى تحقير بنگرند.
17) على (ع) فرموده است: كسى كه در حد خود بايستد و توقف كند، مردم او را اكرام مى‏كنند و آن كس كه از حد خود تجاوز نمايد مورد اهانت مردم واقع مى‏شود. از آنچه مذكور افتاد رابطه‏ى عزت نفس با تكبر روشن شد و امام سجاد (ع) از خدا مى‏خواهد كه: به من عزت نفس مرحمت كن و از بيمارى تكبر مصون و محفوظم بدار. پيروان آن حضرت نيز بايد درخواستشان اينچنين باشد.
با تشکر از همه دوستان مشارکت کننده در بحث ما (برداشت من)( نویسنده - خواننده و نشر دهنده این کلام نورانی ) اجرتان با صاحب این کتاب با عظمت امام سجاد علیه السلام ...
🌙 اعمال شب و روز اول ماه 📋1da.ir/5fzsCM2 📋 1da.ir/DZZEg 📋 1da.ir/kHypM 🙏دعای 43 ✍️ دعای امام سجاد علیه السلام " هنگام نگرستین به ماه نو" 📋 1da.ir/ilgTc ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
علیه السلام اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِكَ‏ پروردگارا درود فرست بر محمد بن على حضرت باقر العلوم و پيشواى هدايت و رهبر اهل تقوى و برگزيده از بندگان خاص تو اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ وَ مَنَاراً لِبِلاَدِكَ وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِكَ‏ پروردگارا و چنانكه او را علم و مرجع رشد و هدايت بندگان و چراغ روشن شهر و ديار خود گردانيدى و محل وديعه علم و گنجينه حكمت خويش وَ مُتَرْجِماً لِوَحْيِكَ وَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَ حَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِيَتِهِ‏ و ترجمان و مبين حقايق وحى خود قرار دادى و خلق را امر به طاعت او كردى و نهى و تحذير از عصيان و مخالفتش فرمودى فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أُمَنَائِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ‏ پس اى خدا درود فرست بر او درودى افضل از آنچه بر احدى از ذريه پيغمبران و خاصان و رسولانت ‏و امناى وحيت فرستادى اى پروردگار عالم 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ ، خودپسندی، دشمن عقل انسان وَ قَالَ (علیه السلام): عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ، أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ. علی علیه السلام که درود خدا بر او فرمودند : خودپسندى يكى از حسودان عقل است. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ ، دشمن نيرومند عقل: قسمت اول 📜 امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به يكى از آثار سوء خودپسندى اشاره كرده، مى فرمايد: «خودپسندىِ انسان يكى از حسودان عقل اوست»; (عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ). مى دانيم حسود كسى است كه به نعمت هايى كه به انسان رسيده رشك مى ورزد و آرزوى زوال آن را دارد و همين امر سبب مى شود به دشمنى با او برخيزد و هر كارى از دستش ساخته است، در اين راه انجام دهد، چهره او را در جامعه نازيبا نشان دهد، عيوب او را فاش سازد، افراد را از طريق شايعه پراكنى از وى دور كند و حتى به خانواده و فرزندان او دشمنى ورزد، اگر بتواند، كسب و كار و مقام او را از وى بگيرد و اگر نتواند در مسير آن مانع تراشى كند. اينها كارهايى است كه يك حسودِ عنود انجام مى دهد. خودپسندى در برابر عقل انسان نيز همين كارها را انجام مى دهد; قدرت عقل را از انسان مى گيرد و او را به خطا مى افكند، عيب انسان را ظاهر مى سازد، مردم را از او متنفر مى كند، حتى خانواده او را گرفتار مشكلات مى كند، جاه و مقام او را متزلزل مى سازد و گاه اموال و ثروت او را از دستش مى گيرد، چرا كه مردم هرگز حاضر به همكارى با افراد خودپسند و خودخواه نيستند. بنابراين، اين تعبير كه «خودپسندى يكى از حاسدان عقل انسان است» تعبيرى بسيار رساست كه تمام نكاتى را كه در بالا گفته شد در بر دارد و اين است معناى فصاحت و بلاغت كه انسان در ضمن عبارت كوتاهى حقايق فراوانى را بيان نمايد. در ضمن تعبير به «أَحَدُ حُسّادِ عَقْلِهِ; يكى از حاسدان عقل» نشان مى دهد كه عقل انسان حاسدان ديگرى نيز دارد كه از آن جمله هواى نفس و استبداد به رأى و تكبر است و در عوامل ظاهرى نيز شراب و مواد مخدر دشمن و حسودِ عنود عقل اند. درباره آثار خطرناك عُجب و خودپسندى در بحث هاى گذشته در گفتار حكيمانه (وَأوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ) و گفتار گرانبهاى حكيمانه (الإعْجابُ يَمْنَعُ مِنَ الاْزْديادِ) نيز مطالب قابل توجهى آمده است. اساساً عُجب و خودپسندى يكى از نشانه هاى جهل و نادانى است و طبق ضرب المثل معروف فارسى: «خودپسندى جان من برهان نادانى بود» زيرا انسان با تمام عظمتى كه دارد، موجودى ضعيف است; يك آلوده به ممكن است قوى ترين انسان ها را از پاى در آورد و يا به هنگام خوردن و آشاميدن، لقمه و آب گلوگيرش شود و او را خفه كند. بلند مرتبه ترين انسان ها از نظر مقام ظاهرى ممكن است يك شبه مقام خود را از دست بدهد و برترين ثروتمندان در مدت كوتاهى گرفتار ورشكستگى گردد و به خاك سياه بنشيند. با اين حال آيا خودپسندى و خودخواهى دليل بر نادانى نيست؟ مى دانيم انسان نادان در معرض هرگونه آفت مادّى و معنوى است. رذيله عُجب و خودپسندى سرچشمه رذيله هاى ديگر نيز نظير «تكبر» مى شود كسى كه خويشتن را مى پسندد هنگامى كه در برابر ديگران قرار گرفت تكبر مى ورزد و گاه گرفتار رذيله هاى خودمحورى و انحصارطلبى نيز مى شود، زيرا وقتى زياد به خود معتقد شد، همه چيز را براى خود مى خواهد و در هر كارى خويش را محور مى بيند. ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ ، دشمن نيرومند عقل: قسمت 2 📜 در قرآن مجيد و روايات اسلامى نيز بحث هاى آموزنده و گسترده اى درباره اين صفت رذيله آمده است. در آيه 8 سوره «فاطر» مى خوانيم: «(أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِى مَنْ يَشَاءُ); آيا كسى كه عمل بدش براى او آراسته شده و آن را خوب و زيبا مى بيند (همانند كسى است كه واقع را آنچنان كه هست مى يابد)؟! خداوند هر كس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه مى سازد و هر كس را بخواهد هدايت مى كند». در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) در کتاب تحف العقول آمده است: «الإعْجابُ ضِدُّ الصَّوابِ وَآفَةُ الاْلْبابِ; خودپسندى ضد واقع بینى است وآفتى است براى عقل ها». تضاد عُجب با عقل تا آن حد است که در حدیث دیگرى از آن حضرت در غررالحکم مى خوانیم: «الْمُعْجِبُ لا عَقْلَ لَهُ»(2) و در حدیث دیگرى آمده است: «العُجْبُ رَأْسُ الْحِماقَةِ». در حدیث جالب و پرمعنایى که در ذیل گذشت این حقیقت منعکس شده است که حضرت مسیح مى گوید: «من بیماران غیر قابل علاج را درمان کردم و حتى مردگان را به اذن خدا زنده نمودم ولى نتوانستم احمق را درمان کنم و هنگامى که از حضرت سؤال مى کنند: احمق کیست؟ بارزترین صفت او را عُجب و خودپسندى ذکر مى کند و این اعجاب سبب مى شود که تمام فضائل را مخصوص خود بداند و تمام حقوق را ویژه خود بشمارد و هیچ حقى براى دیگرى قائل نباشد. در آخر آن حدیث آمده است: «فَذلِکَ الاْحْمَقُ الّذی لا حیلَةَ فی مُداواتِهِ; این همان احمقى است که راهى براى درمان او نیست 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره أُوْلئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا بِالْأَخِرَةِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ‏ آنها كسانى هستند كه زندگى دنیا را به بهاى (از دست‌دادن) آخرت خریده‌اند، پس در مجازات آنان تخفیفى داده نمى‌شود و آنها یارى نخواهند شد. 🔴 این آیه ریشه‌ى پیمان‌شكنى‌ها، قتلِ‌نفس‌ها و عمل‌نكردن به برخى آیات را بیان مى‌كند آنها دنبال زندگى دنیوى هستند وتنها به قوانینى كه منافعشان را تأمین كند، پاى‌بند هستند وبه هر قانونى كه ضررى به منافع دنیوى آنان بزند بى‌اعتنایند. پس عذاب الهى براى این رفاه طلبان دنیاپرست، تخفیف ندارد و بر خلاف خیال و گمانشان كه ادّعا مى‌كنند؛ یا اصلاً عذاب نخواهند شد و یا چند روزى بیشتر مجازات نمى‌بینند، آنان نیز مثل همه‌ى مجرمان، در برابر اعمال خود مسئولند. 👤استاد ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ اعمال روزها و شب های 🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز روز اول 👉🏻 1da.ir/TXfZ6s2I 👉🏻 b2n.ir/m72862 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2