#چله_ی_زیارت_عاشورا_غیرمعروفه 23
▪️ زیارت عاشورای معروفه همان زیارتی معروف و مشهوری است كه برای زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا وارد شده .
زیارت عاشورای غیر معروفه با زیارت معروفه متداوله در اجر و ثواب شریك است بدون مشقت گفتن صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام ( یعنی در این زیارت غیر معروفه دیگر صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام كه در زیارت عاشورای معروفه وارد شده، وجود ندارد) و این برای آنانكه شغل مهمی دارند فوزی است عظیم.
▪️به نیابت از آقا و مولایمان امام زمان علیه السلام با هم #زیارت_عاشورا_غیرمعروفه را چهل روز زمزمه میکنیم :👇
♦️🔊📜 السَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ الْبَشِیرِ النَّذِیرِ وَ ابْنَ سَیدِ الْوَصِیینَ .....
👈 نرم افزار زیارت
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
در ادامه دور دوم ختم این کتاب نورانی انشاالله از فردا با هم دعای 49 صحیفه سجادیه را به صورت بند به بند شروع می کنیم به بارگذاری و مطالعه ...
#فهرست
#صحیفه_سجادیه_ختم
🙏 دعای #چهل_نه
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " در دفع نيرنگ دشمنان و برگرداندن اذيت و آزار آنان " 👇
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي دِفَاعِ كَيْدِ الْأَعْدَاءِ ، وَ رَدَّ بَأْسِهِمْ
این دعا 17 بند دارد ( #دشمن)
👌متن و صوت دعا 👇
📋 https://b2n.ir/sahife2_49
✳️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#آموزه_های دعای #چهل_نه صحیفه سجادیه
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
در دفع حیله دشمنان و رد آزار ایشان
دعای چهل و نهم ، از دعاهای صحیفه سجادیه است از امام سجاد (علیه السلام ) که برای دفع کید و مکر دشمنان آن را میخواند.
در این دعا خدا پناهگاه واقعی انسان در مقابل دشمنان و شیطان معرفی شده است. همچنین امام سجاد برطرف شدن حوادث ناگوار را بهدست خدا دانسته است.
آموزههای این دعا به شرح ذیل است:
🔴 حمد و سپاس خدا به دلیل عیبپوشی خطاهای و بخشش کژرویهای بندگان
🔴 گناه دروازه ورود به درههای تباهی و نابودی
🔴 خدا پناهگاه واقعی انسان
🔴 نجات از عذاب الهی به وسیله توحید
🔴 عنایت ویژه خدا به بندگان صالح
🔴 ریشهکنی یأس و ناامیدی در پرتو آموزههای اسلام
🔴 خدا برطرف کننده حوادث ناگوار
🔴 پناه بر خدا از شرّ دشمنانی با شمشیرهای کشیده
🔴 آگاهی خدا به دشمنیهای دشمنان
🔴 یاری رساندن خدا به مؤمنان پیش از درخواست از او
🔴 پناه بردن بهخدا از ریاکاری و چاپلوسی بعضی از دشمنان
🔴 گرفتار شدن دشمنان در دامهایی که برای مؤمنان پهن میکنند.
🔴 گرفتاری حسودان در اندوه و غصه بهخاطر دشمنی با مؤمنان
🔴 در امان بودن از ترس و ستم دیگران با قرار گرفتن در پناه خدا
🔴 تحقق گمانهای نیک بهخدا و جبران فقر و نداری توسط خدا
🔴 نافرمانی بندگان با وجود فراوانی مواهب و الطاف الهی
🔴 سپاس خدا بهخاطر تعجیل نکردن در عذاب بندگان
🔴 اقرار به خطا از مصادیق ادب در عبودیت خدا
🔴 خودآگاهی عامل نجات از هلاکت
🔴 مأیوس شدن عامل بروز ناهنجاریها
🔴 لزوم #دشمن شناسی
🔴 اقرار به فراوانی نعمتها و کوتاهی شکر
🔴 تقرب به خدا بهوسیله مقام حضرت محمد(ص) وولایت حضرت علی(ع)
🔴 درخواست راه رسیدن به خشنودی پروردگار.
👈محتوای دعای 48 صحیفه سجادیه👇
https://eitaa.com/sahife2/32572
✳️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ دعای دعای #چهل_نه صحیفه سجادیه در این آثار شرح شده است:
👈 شرح های فارسی
دیار عاشقان اثر حسین انصاریان
شرح و ترجمه صحیفه سجادیه اثر سید احمد فهری
👈 شرح های عربی
آفاق الروح اثر سید محمدحسین فضل الله.
ریاض السالکین فی شرح صحیفه سید الساجدین اثر سید علیخان حسینی
فی ظلال الصحیفه السجادیه اثر محمد جواد مغنیه
👈 شرح های لغوی
تعلیقات علی الصحیفه السجادیه اثر محمد بن مرتضی فیض کاشانی.
شرح الصحیفه السجادیه اثر عزالدین جزائری.
✳️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
D1737534T13711723(Web).mp3
2.49M
🔊 بشنوید/ صوت کامل دعای #چهل_نه با صدای عربی سلیس مرحوم #بشیر_جزایری ( هفت دقیقه )
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_380
ناپایداری و بیاعتباری #دنیا
و ضرورت #ياد_مرگ
وَ قَالَ (عليه السلامرُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ،
وَ مَغْبُوطٍ فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ.
حضرت علی که درود خدا بر او، فرمود:
چه بسيار كسانى كه در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسيدند،
و چه بسيار كسانى كه در آغاز شب بر او حسد مى بردند و در پايان شب عزاداران به سوگشان نشستند.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ بى اعتبارى اين جهان و و ضرورت #ياد_مرگ :
قسمت اول
⏺ هدف از اين كلام حكيمانه بيان بى اعتبارى دنياست و بيدار كردن غافلان از خواب غفلت; مى فرمايد: «چه بسيار كسانى كه در آغاز روز زنده بودند اما روز را به پايان نبردند و چه بسيار كسانى كه در آغاز شب زندگى شان مورد غبطه مردم بود اما در پايان همان شب عزاداران به سوگشان نشستند»; (رُبَّ مُسْتَقْبِل يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ، وَ مَغْبُوط فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ، قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ).
بسيارند كسانى كه خيال مى كنند اگر امروز سالم و شاداب و سرخوش اند ماه ها يا سال ها اين وضع ادامه پيدا مى كند و يا اگر امروز در مجلس جشن و سرورى حضور دارند اين مجالس تا مدت ها ادامه خواهد يافت. در حالى كه اگر به تاريخ مراجعه كنيم و يا حتى حوادثى را كه در دوران عمر خود ديده ايم مورد بررسى قرار دهيم مى بينيم اين ها خيال باطلى بيش نيست. افرادى بودند بسيار قوى و نيرومند ازنظر جسمانى و بسيار قدرتمند ازنظر موقعيت اجتماعى ولى ناگهان با گذشتن يك روز يا يك شب همه چيز دگرگون شد. آن آدم سالم، گرفتار سكته مغزى شد و به صورت يك انسان به تمام معنا فلج درآمد و آن شخص قدرتمند به دست يكى از نزديكانش به قتل رسيد همان گونه كه درباره نادرشاه افشار نقل كرده اند كه در اوج قدرت به وسيله يكى از نزديكانش به قتل رسيد آن گونه كه شاعر آن را ترسيم كرده است:
شبانگه به دل قصد تاراج داشت
سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت
به يك گردش چرخ نيلوفرى
نه نادر به جا ماند نى نادرى
مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود (بهج الصباغه) اشاره به بعضى از تحولات عراق كرده، مى گويد: سر شب دولت ملك فيصل كه آخرين نفر از شرفاء بود با قدرت بر سر كار بود ولى در آخر شب عبدالكريم قاسم قيام كرد و حكومت جديد را تشكيل داد.
👈 ادامه دارد .....
#نهج_البلاغه_حكمت_380
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ بى اعتبارى اين جهان و و ضرورت #ياد_مرگ :
قسمت 2
⏺ قرآن مجيد روشن ترين نمونه را در اين زمينه در پايان سوره قصص در داستان قارون، ثروتمند بزرگ بنى اسرائيل آورده است كه يك روز تمام ياران و كارگزاران خود را بسيج كرد تا ثروت او را به نمايش بگذارند به گونه اى كه بسيارى از بنى اسرائيل به حال او غبطه خوردند و گفتند: «(يا لَيتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِى قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظّ عَظيم); اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!».
ولى فردا كه فرمان مرگ او از سوى خداوند صادر شد و زمين شكافت و خودش و تمام اموالش درون زمين مدفون شد آن ها كه ديروز آرزوى زندگى او را مى كردند، گفتند: «(وَيْكَأَنَّ اللهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلاَ أَنْ مَّنَّ اللهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ); واى بر ما! گويى خدا روزى را بر هركس از بندگانش بخواهد گسترش مى دهد يا تنگ مى گيرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نيز به قعر زمين فرو مى برد! اى واى! گويى كافران هرگز رستگار نمى شوند!» .
مرحوم صدوق در كتاب من لا يحضر اين كلام شريف را با اضافه پرمعنايى (ذيل وصاياى امام(عليه السلام) به فرزندش محمّد بن حنفيه) آورده است و آن اين گونه است: «فَلاَ يغُرَّنَّكَ مِنَ اللَّهِ طُولُ حُلُولِ النِّعَمِ وَ إِبْطَاءُ مَوَارِدِ النِّقَمِ فَإِنَّهُ لَوْ خَشِى الْفَوْتَ عَاجَلَ بِالْعُقُوبَةِ قَبْلَ الْمَوْت; چون چنين است، فزونى نعمت هاى خداوند و تأخير مجازات هاى او تو را مغرور نسازد زيرا او اگر از اين ترس داشت كه مجازات از دست رود قبل از مرگ به سرعت كيفر مى داد».
شعراى عرب و عجم در همين مضمون اشعار بيدار كننده اى سروده اند. ازجمله شاعر عرب مى گويد:
يا راقد الليل مسرورا بأوله
إن الحوادث قد يطرقن أسحارا
اى كسى كه در شب خوشحال به بستر استراحت مى روى مراقب باش كه حوادث تلخ گاهى سحرگاه به سراغ تو مى آيد.
و ديگرى مى گويد:
عجبا لعين تلذّ بالرّقاد
وملك الموت معه على وساد
در شگفتم از چشمى كه به خواب خوش فرو مى رود در حالى كه فرشته مرگ همواره در كنار او خوابيده است.
و شاعر فارسى زبان مى گويد:
به شب بودى به پا قصر سرورش
سر و كارش سحر با قبر و گورش
نماز شام بودش تاج بر سر
شفق چون زد كشيدش خاك دربر
میتوانید به كلام حكمت آميز #نهج_البلاغه_حكمت_191 نیز در این خصوص مراجعه کنید
#نهج_البلاغه_حكمت_380
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_278
یا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِىَ مِنَ الْرِّبَو اْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! تقواى الهى پیشه كنید و آنچه را از (مطالبات) ربا باقى مانده است، رها كنید، اگر ایمان دارید.
در آیات قبل به مفاسد #ربا اشاره شد كه ربا فرد وجامعه را از تعادل خارج و آشفته مىكند؛ «یتخبّطه الشیطان» وروشن شد كه ربا در حقیقت كم شدن است، نه زیاد شدن؛ «یمحق الربا» اكنون نهى از ربا را صریحاً بیان مىكند. «ذروا مابقى من الربا»
1- رباخوارى، از عادات زمان #جاهلیت بود كه مسلمانان صدر اسلام نیز به آن آلوده بودند. «یا ایها الذین آمنوا... ذروا»
2- تقوا، مرحلهاى بالاتر از ایمان است. «یا ایها الذین آمنوا اتّقوا اللّه»
3- رباخوار، مالك بهره نمىشود واسلام سود رَبَوى را به رسمیّت نمىشناسد. «ذروا مابقى من الربا»
4- لازمهى ایمان وتقوا، صرف نظر كردن از مال حرام است. «ان كنتم مؤمنین»
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#فرهنگ_کتاب_خوانی
📚 #کتاب
«فرزندم چنین باش (ترجمه نامه سیویکم نهجالبلاغه)»
https://taaghche.com/book/29508
✍️ جمالالدین دینپرور
👈 در این نامه امام مسائل مهم تربیتی ای را مطرح کرده که امروز میتواند اساسیترین نقش را در زندگی انسانها داشتهباشد. امام علیهالسلام در این نامه، الگوی تربیت و خط مشی پرورش انسان را ترسیم نموده تا اولیاء و مربیان و نسل جوان در طول تاریخ از آن الهام گرفته و بر اساس آن زندگی خود را پایهریزی کنند.
#نهج_البلاغه
#نهج_البلاغه_نامه_31
#نامه_امام_علی_به_امام_حسن علیه السلام
#کتاب_علی
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام #سختی :
«1» يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ
وَ يَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ
وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ
اى آن كه گرههاى امور رنج آور، به وسيله او گشوده مىشود،
و اى آن كه تندى و تيزى #سختی_ها، به عنايت او فرو مىنشيند،
و اى آن كه بيرون آمدن از تنگى و فشار، و قرار گرفتن در راحتى گشايش، و رهايى از غم و اندوه، از او خواسته مىشود.
دعای #هفتم
#دعا_هفتم_1
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#دعا_هفتم_1
#سختی_ها 6
#فرج_پس_از_شدت 3
✳️ مرحوم فاضل در كتاب «سخنان على علیه السلام » مىگويد:
«لذّت زندگى در آشوب و غوغاى آن است، دنياى خاموش شده به گورستان شبيهتر است كه هياهوى زندگى از آن شنيده نمىشود. گوشه گيران كه از ترس لغزش و سقوط به كنج عزلت مىنشينند، در حقيقت زندگانى هستند كه پيش از مرگ همچنان زنده دفن شدهاند.
اى خوش آن سر كه در او سودايى است و آن دل كه كانون شورش و غوغاست.
جوانان زنده دل و با نشاط هرگز در جهان آسوده و آرام نمىنشينند، آنان پيوسته از آشوب و انقلاب، هياهو و جنجال لذت مىبرند؛ زيرا سير تكامل آنها در خانه هستى با فتنه و غوغا همدم و همراز است.
اميرالمؤمنين عليه السلام در بيانيه حكمتآميز خود بر اين مسأله بزرگ حياتى نگران است كه مىفرمايد:
«جان و تن هر دو در زندگى ممكن است كسل و فرسوده شوند، آن از سنگينى اين و اين از پرواز آن به ستوه آيد. جان را به دانش حكمت بياراييد و زنگ اين آيينه را با صيقل اخلاق ستوده و پندار پاك بزداييد، تا مراسم معاشرت را در اجتماع با بردبارى و صبر برگزار كنيد و در محفل همنشينان به حسن مشرب و لطفآميزش معروف گرديد و در نتيجه بار زندگى را آسان به منزل رسانيد.
تن را به كار و كوشش واداريد و هرگز به سستى و خمود نگراييد تا به قوه فعاليّت و عمل همچون روح با نشاط و سبك باشيد و پرندهوار شايسته پرواز و طيران گرديد.
هرگز از خداوند متعال مخواهيد كه شما را از غوغاى زندگى بركنار دارد و با آرامش و سكون از اين جهان بيرون برد. خدا راضى نيست كسى به هنگام مناجات بگويد: خدايا! مرا از فتنه دور بدار؛ زيرا مرد خدا آن كسى است كه قدم در پيكار هستى گذارد و نبرد زندگى را با پيروزى و پاكدامنى برگزار كندو فقط در اين مبارزه لازم است كه مرام حقّ و حقيقت نصبالعين باشد و با خلوص عقيده و طهارت وجدان پيكار درگيرد.
خداوند متعال در كتاب مجيد فرموده: «فرزندان و ثروت در زندگانى بشر فتنه است.» بنابراين اگر كسى از فتنه بگريزد به عبارت آشكارترى از هستى و حيات گريزان و بيزار ست.
تيرهبخت كه كنج عزلت مىگيرد و از هياهوى محيط فرار كرده، به گوشه خموشى پناه مىبرد، نمىداند كه فلسفه آفرينش و راز وجود چيست، او نمىداند كه براى گوشهنشينى و انزوا خلق نشده است بلكه بايد با بقاى ناموس حيات در آشوب جهان شركت كند و همچون زندگان به جنب و جوش برخيزد، قامتى بيارايد و قدمى فراگذارد، از بينوايى دستگيرى كند و نادانى را به دانش و كمال هدايت نمايد.
آرى، در غوغاى زندگى بيش از آنچه شكست و فساد پديد مىآيد، صلاح و عمران صورت مىگيرد. اگر وظيفه آدميزاد در عالم به سكوت و خمود منحصر باشد يكباره خداشناسان بايد از هم پراكنده شده، هر يك به گوشهاى خزند و در گلوى درّههاى تنگ و غارهاى ژرف فرو روند؛ جهان را همچنان سرگشته و گمراه بگذارند و تنها گليم خود را از آب كشيده، به حفظ جان خويش بشر را به دست غرقاب فنا و امواج نيستى بسپارند.
من نمىگويم كه لجام گسيخته و خيره خيره خود را در ميان جامعه اندازيد و بيهوده آشوب و انقلاب بر پا كنيد، اين عمل را نمىستايم و بدان اجازه نمىدهم، اما گوشه مگيريد و خموش منشينيد و آسايش خود را بر رفع مظالم بندگان خداى و تصفيه اختلافات مردم ترجيح مدهيد.
ممكن است كه انسان به قسمت خود هم راضى باشد و از تقدير هم خرسند، اما اين رضايت ايجاب نمىكند كه سرافكنده به كنج بخزد و زبان بريده از گفت و شنود و خلط و آميزش آرام و بركنار ماند.
خداوند دانا، مردان نبرد را در فتنه اندازد و بدينوسيله جوهر جانشان را آزمايش كند تا بنگرد بردبار و صبور كيست، تا معلوم شود پرهيزكار و پاكدامن كدام، تا بنده را به روز رستاخيز بر خداى حجّت نباشد و كس در آن باز پرسى نيازموده قدم نگذارد.
پس برخيزيد و دامن همت بر كمر زنيد، بكوشيد و بجوشيد و غوغاى زندگى را بر پا داريد، مرد باشيد و با دامن پاك و پندار عالى در صحنه نبرد قدم گذاريد، تا هم از لذت حقيقى حيات بهره بريد و هم به وظايف انسانيت خويش قيام نماييد، نه همچون زنده به گوران كه بر نفس خود اتّكا و اعتماد ندارند و به همين جهت از غوغاى زندگى كناره مىگيرند.»
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 203
👌 #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#هفتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#دعا_هفتم_1
#سختی_ها 6
#فرج_پس_از_شدت 4
داستان رهایی از غار 1
✳️ از سيد ثَقَلَيْن و سرور خافِقَيْن، محمدّ رسول اللَّه صلى الله عليه و آله چنين روايت كردهاند كه وى فرمود:
از نوادر اخبار بنى اسرائيل و عجايب امم سالفه كه به الهام ربّانى و وحى آسمانى بر آن مطلع بود اين است كه: سه شخص از بنى اسرائيل در راهى با يكديگر رفيق بودند و به مراقبت و موافقت يكديگر مستظهر و مفتخر و راهى سخت و مقصدى دور فراپيش گرفته بودند و به همكلامى و مكالمت يكديگر سختى و مشقّت سفر را تخفيفى مىنمودند و فايده
«الْرَّفيقَ ثُمَّ الطَّريقَ
را محقّق مىگردانيدند كه ناگاه ابرى چون روز عاشقان، سياه و بادى چون دم مفلسان، سرد برخاست.
سحاب چون دست كريمان، عالم را مستغرق احسان خود گردانيد، اما جهان بر آن مسافران چون سينه لئيمان تنگ و تاريك گشت، پناه به غارى بردند تا از خطر باد ايشان را حمايت كند ولى نمىدانستند كه به سبك پايى از قضا نمىتوان گريخت و با اين ضعفى كه در انسان است با قَدَر نمىتوان آويخت و پناه جز به درگاه خدا نباشد و مرد زيرك اگر از قضا گريز جويد خود را باژگونه خواسته باشد كه:
«لا مَرَدَّ لِقَضاءِ اللَّهِ، وَ لا مَفَرَّ مِنْ قَدَرِهِ.
هنوز در آن غار ننشسته بودند كه قيامت برخاست و هنوز از حركت ساكن نشده بودند و از باران ايمن نگشته كه كوه ثابت قدم از زلزله چون دل خائنان در اضطراب آمد. سنگى بزرگ همراه سيلاب باران در حركت آمد و بر در غار نشست، آن چنانكه دهانه غار بسته شد و ايشان همچون مردگان در گور تاريكى غار به حبس دچار شدند.
جز به فضل حق دست آويزى و جز به رحمت ايزدى جاى گريزى نداشتند، گفتند: اين آن ساعت است كه جز اخلاص و دعا موجب خلاص نشود و جز صدق نيّت و خلوص عقيدت و طويّت، از اين ورطه نرهاند، بياييد تا هر يك از ما خداى را به تضرّع و استكانت و خضوع و خشوع بخوانيم و فاضلترين طاعت و با اخلاصترين عملى كه در مدت عمر بر آن اقدام نمودهايم وسيله استجابت دعا با خود سازيم.
پس يكى گفت كه خداوندا، تو مىدانى كه مرا دخت عمويى بود در غايت زيبايى و ملاحت و نهايت لطافت و ظرافت و مدتها عاشق جمال و شيفته حسن و كمال او بودم و بارها در طلب او به لطايف حيل و مكارم عمل، رياضتها مىكشيدم و مجاهدهها مىنمودم، تا بعد از آن كه مال بسيار بر آن كار صرف نمودم و روزگار دراز در آن مشقت بودم، روزى بر مراد خود قادر گشتم و او را تنها در موضعى بى زحمت اغيار بيافتم، خواستم كه از آن گنج روان بهرهاى برگيرم و از آن چشمه حيوان كه شكرستان لبش معدن نبات بود شربتى نوش كنم و مرادى كه در چنان حالى مطلوب و از چنان محبوبى مرغوب باشد حاصل گردانم، آن دختر گفت:
اتَّقِ اللَّهَ يَابْنَ عَمِّ وَ لا تَنْقُضِ الْخاتَمَ.
اى پسر عم، تقواى خدا پيشه كن و دامن عفت و عصمت مرا به سرپنجه شهوت حيوانى آلوده مكن.
چون گفت از خداى بترس، از سر آن مراد برخاستم و پاى بر هواى نفس نهادم و دست از آن معصيت كوتاه گردانيدم. خدايا! اگر مىدانى كه ترك آن معصيت محض جلب خشنودى و رضايت تو بود، ما را از اين درماندگى فرج و از اين ورطه سخت نجات ارزانى دار. هنوز اين سخن در دهان داشت كه ثلثى ازآن سنگ بيفتاد و منفذى در آن سنگ پديد آمد.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 206
👌 #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#هفتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#دعا_هفتم_1
#سختی_ها 6
#فرج_پس_از_شدت 4
داستان رهایی از غار 2
✳️ شخص دوم گفت: خداوندا، علم شامل تو بدين محيط است كه مادرى و پدرى داشتم بسيار مسن، آن چنانكه پيرى قامت چون تير ايشان را كمان گردانيده و مُشك عارضشان به كافور بدل شده بود، طراوت و شباب آنان را رها كرده و آثار خزان عمر بر سر و صورتشان ديده مىشد، از كسب بازمانده و از حركت عاجز بودند، من به امتثال امر:
وَ بِالْوالِدَيْنِ إحْساناً وَ ذِى الْقُرْبَى وَ الْيَتمَى وَ الْمَسكِينِ
و به پدر و مادر و خويشان ويتيمان ومستمندان نيكى كنيد.
شب و روز به خدمت ايشان مشغول بودم و دائماً از آن خائف كه مباد از بركات وجود ايشان محروم شوم.
شبى در تهيّه غذا وظيفه خود به انجام رساندم، چون به محضر آنان رفتم هر دو را در خواب ناز ديدم. بر بيدار كردن آنان جرأت نكردم كه مبادا عيش خواب و لذت نيام بر آنان حرام گردد، دلم راضى نشد برگردم، چرا كه ترسيدم از خواب برخيزند و طلب غذا كنند و من در خدمت آنان حاضر نباشم، آن شب را تا صبح در كنار بستر آنان بيدار ماندم. خداوندا، تو مىدانى كه اين خدمت خاص محض خشنودى تو انجام گرفت، اگر راست مىگويم درِ بسته بر ما گشاده گردان. در آن حال ثلثى ديگر از آن سنگ بيفتاد.
شخص سوم گفت: الهى! تو داناى اسرار و عالِم بر امور پنهانى و از سراير و ضماير كاينات مطّلعى و مىدانى كه من در وقتى اجيرى داشتم، چون مدت آن سپرى شد اجرت بدو رساندم، گفت: اجرت كار من بيش از اين است و آنچه مىدادم قبول نكرد، گفت: ميان من و تو روزى خواهد بود كه حق مظلوم از ظالم بستانند. از نزد من قهر كرد و آن اجرت به من گذاشت.
من از آن سخن سخت متأثر شدم و از تو كه خداوند منى بترسيدم و به آن اجرت گوسپند خريدم و رعايت و محافظت بجاى آوردم تا در اندك مدت بسيار شد و بعد از زمانى آن اجير بازآمد و گفت: از خداى بترس و آن حق من به من رسان. اشارت بدان گله گوسپند كردم و گفتم: حق تو اين است، برو بردار. آن مرد سخن مرا مسخره و استهزا پنداشت، گفت: حقّم را نمىدهى كفايت نيست، مرا هم مسخره مىكنى؟
گفتم: گمان بد مبر كه اين گوسپندان تمام ملك توست و اين همه از رعايت اجرت تو و محافظت مزدت پديد آمده.
الهى! اگر اين سخن من بر صدق و راستى است ما را از اين شدتْ فرجى و از اين مشقتْ مَخرجى عنايت فرما. در حال تمامت آن سنگ از در غار كنار رفت و ايشان از آن ورطه هلاكت به دعا و خضوع و خشوع و عمل خالص نجات يافتند.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 206
👌 #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#هفتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
👌 #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
👈🎙 صوتی تصویری با صدای : میثم #مطیعی
دعای #هفتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2